نویسنده: فرود حمیدیان




 

 

 

آیا استفاده از اینترنت می تواند به دلیل فرار از مشکلات باشد؟

وابستگی و اعتیاد در زندگی امروزی ما مسئله ای شایع است و فقط به مصرف مواد مخدر محدود نمی شود. علاوه بر وابستگی به مواد، مردم به روابط و نیز به رفتارها هم عادت می کنند. رفتارهایی مثل خوردن، رفتارهای جنسی، خرید کردن، قمار و حتی استفاده از اینترنت. صرف نظر از آنکه عادت ها را چطور ارزش گذاری کنیم و به آن ها نمره ی خوب یا بد بدهیم، یک مدل رفتاری مشخص و مشترک در همه ی آن ها وجود دارد: فرار؛ فرار از مشکل، درد و رنج، استرس، ناکامی و شکست. این مدل و رویکرد را ضمن مقایسه ای بیشتر توضیح می دهم:
در کسانی که مواد مخدر مصرف می کنند، به خصوص مواد نسبتاً جدیدتری که الگوی مصرف غالب آن ها فردی است، مثل کراک، کوکائین، شیشه و هروئین (مواد قدیمی تر، الگوی مصرف جمعی و گروهی هم دارند مثل سیگار، الکل و تریاک) بارها دیده و شنیده ایم که برای مصرف به گوشه ای می خزند و خود را پنهان می کنند. این آدم ها حتی در برخورد با مشکل اعتیاد خود نیز فرار می کنند: «من که معتاد نیستم فقط گاهی تفریحی می کشم.» یا «اعتیادم مشکل مهمی نیست.» انکار اعتیاد و طفره از مشکلات حاصل از آن نیز نوعی فرار است. هر وقت هم که فشار مشکلات و استرس بر آنها بیشتر می شود میزان مصرف شان بالاتر می رود، که شاهدی دیگر بر استفاده از همین روش است. فراموشی و خلسه ی حاصل از مصرف برخی مواد نیز در واقع گریزگاهی برای فرار از مشکلات است. به علاوه، این عادت به فرار را هم در مصرف انواع و اقسام مواد و داروها در طول زندگی شان می توان دید، یعنی گریز و پناه از ماده ای به ماده ی دیگر. حتی بسیاری از آن ها از مراجعه ی فعال و داوطلبانه به پزشک نیز امتناع و فرار می کنند و فقط هنگامی که گیر می افتند (گیر قانون، خانواده و همسر) و یا با عوارض مصرف مواجه می شوند (مثل مسمومیت) نزد دکتر می آیند و در واقع باز هم از مشکلات با خانواده، قانون و... می گریزند و به درمانگر پناه می آورند و بدیهی است که فرار، با انتخاب آگاهانه و فعالانه ی درمان کاملاً فرق می کند و تفاوتی چشمگیر را در پاسخ به درمان موجب می شود.
متأسفانه مدل سوء مصرف و وابستگی افراطی به اینترنت وگیم هم در خیلی از موارد مدل فرار است. فرار از استرس روابط بیرونی به روابط اینترنتی، فرار از محدودیت ها، ناکامی ها و فشارهای بیرونی به اینترنت. فرد است و کنج اتاق و کامپیوتر. این مسئله به خصوص در وابستگی به فعالیت های انفرادی تر اینترنتی مثل پورنوگرافی، وب گردی و بازی های انفرادی بیشتر دیده می شود. این الگو مشابه الگوهای جدیدتر مصرف مواد، مثل کراک و هروئین است.
انگیزه ی این فرارها وقتی تقویت می شود که علاوه بر پاداش اول، یعنی کاهش تنش و استرس (به دلیل دور شدن ازمشکلات)، پاداش دومی نیز وجود داشته باشد، یعنی ماده یا رفتار، ایجاد هیجان، سرخوشی، اعتماد به نفس (کاذب وگذرا) و یا تخیلات وتوهمات دلپذیر کند.
نوجوانی بیش فعال که از ناکامی در ارتباط با همسالان، نمرات بد و تحقیر معلم و والدین به ستوه آمده به خلوت خود با گیم کامپیوتری می گریزد. در آن جا با فشار دادن دکمه ای پاداش های بلادرنگ و فوری (هیجان، امتیاز و جایزه) دریافت می کند که بر خلاف پاداش های دیررس و دست نیافتنیِ دنیای واقعی، با طبیعت او نیز (که بی صبر و عجول و نیازمند به ارضای فوری است) بسیار سازگار است. عزت نفس ویران شده ی او نیز با قرار گرفتن در جای قهرمان بازی و کسب پیروزی و غلبه بر مراحل بازی، کمی تسکین می یابد و به علاوه، فرو رفتن او برای ساعاتی در عالم تخیل و فراموشی ناکامی های بیرونی، همه و همه پاداش ها و تشویق هایی است برای فرار دوباره ی او و تجربه ی مکرر بازی و نهایتاً اعتیاد به آن. بسیاری از بیش فعالی های درمان نشده به سمت انواع عادت های رفتاری و همین طور مصرف مواد مخدر رو می آورند که در واقع تلاشی است برای «خود درمانی» و فرار از عوارض اختلالی که می توانسته سال ها قبل با مراجعه به روان پزشک، کنترل و اصلاح شود.
در وابستگی به پورنوگرافی اینترنتی هم درست همان الگوی مصرف هروئین را داریم. فرد به گوشه ای خلوت می رود و برای ایجاد سرخوشی ساعت ها از پورنوگرافی استفاده می کند و در انتها هم غالباً خودارضایی اتفاق می افتد. (در مصرف هروئین هم در پایان حالتی مثل ارضای جنسی در تمام بدن اتفاق می افتد)
در برخی از مقالات، استفاده و جایگزینی اینترنت در ترک کوکائین توصیه شده که هر چند به طور علمی اثبات نشده اما این واقعیت را یادآوری می کند که اساس و زمینه ی وابستگی ها مشترک است و این سیستم ارزشگذاری فرد و جامعه، تاب و توان فرد در تحمل و انطباق با استرس و معیارهای دیگر است که افراد مستعد را به سمت و سوی اعتیاد به ماده ای مثل کراک می برد یا به سمت اعتیادهای رفتاری، مثل قمار و یا پورنوگرافی اینترنتی.
هیچ کس درد و رنج را دوست ندارد. اما همه ی آدم ها همیشه در حال فرار نیستند و درد و رنج و ناکامی و شکست را که جزء جداناشدنی زندگی آدم ها در این دنیاست، آگاهانه و فعالانه می پذیرند، مثل پذیرش شادی و لذت.
فرار هم روشی است که جاذبه های خاص دارد، اما ما را از روش دیگر برخورد با مشکلات که «مقابله و مبارزه» است، دور می کند. یعنی از روند آزمون و یادگیری، موفقیت (حتی اگر کامل نباشد) و رشد. فرار از مشکل، نه تنها آن را رفع نمی کند بلکه خودش هم مشکلات دیگری درست می کند ونهایت این که رفته رفته به استراتژی و روشی ثابت در مواجهه با مشکلات، و نیز به بخشی از طبیعت و شخصیت ما مبدل می شود.
و سؤال این که: آیا ما که ناتوانی در سازگاری و انطباق با مشکلات و استرس و استفاده ی مکرر از روش فرار را در فرزند یا همسرمان شاهدیم نباید نگران شویم و به فکر تغییر آن باشیم؟ یا خودمان هم با توسل به انکار و طفره رفتن از موضوع دور می شویم و از آموزش و یا مراجعه و دریافت مشاوره ی تخصصی می گریزیم؟ آیا ممکن است فرار بعدی فرزند ما از عادتی رفتاری مثل وابستگی به اینترنت به سوی عادتی مثل سیگار، الکل و... باشد؟

آیا استفاده ی مفرط از اینترنت به دلیل کمبود آگاهی ها و مهارت های زندگی است؟

شاید این عنوان کمی ذهن را قلقلک دهد چون استفاده از کامپیوتر و اصولاً هر دستگاهی نزد مردم و جامعه، نشانه ی مهارت و آگاهی و امروزی بودن محسوب می شود و نه ناآگاهی و بی مهارتی. گاهی فرزند ما تصور می کند که فضای اینترنت صرفاً جایی برای تخلیه ی تنش ها و تکانه های خشم و پرخاشگری و یا تکانه های جنسی است. با توجه به محدودیت های بیرونی، اگر او با این تصور و ذهنیت وارد فضای اینترنت شود- یعنی با غلبه ی غریزه و هیجانات خام و اولیه- آیا از او انتظار کنترل مصرف و استفاده ی آگاهانه و هوشمندانه می توان داشت؟ آیا ما یا فرزندمان اطلاعی از مقوله ی «اخلاق اینترنتی» داریم؟ چقدر احتمال دارد که نوجوان مان از طریق اینترنت وارد سایت های جنسی شود؟ قرارهای اینترنتی چه مسائلی دارند؟ و ...گاهی حس می کنیم که یک جای کار اشکال دارد اما نمی دانیم که چگونه با آن مواجه شویم. اصولاً هر آدمی از آنچه نمی شناسد و اطلاع کافی ندارد، فاصله می گیرد و می ترسد. مثلاً من می دانم که فرزندم در استفاده از اینترنت دارد افراط می کند و به درسش لطمه می خورد اما نمی دانیم که او در اینترنت چه می کند و من با این رفتار او چه برخوردی کنم. در پاسخ فرزندم که می گوید: «فعالیت اینترنتیسم به درسم مربوط است» و یا این که «بقیه ی دوستانم هم مثل من از اینترنت استفاده می کنند» چه بگویم؟
در سال های اخیر، در ایران، حاصل ناآگاهی و بی اطلاعی عموم والدین، فاصله گرفتن آن ها از کامپیوتر و فعالیت های اینترنتی فرزند و در واقع واگذاری کامل میدان به او برای تاخت و تاز و افراط در مصرف، و یا استفاده از فعالیت هایی مثل پورنوگرافی بوده است. گاهی رویه ی دیگر این بی اطلاعی و ترس، پرخاشگری و عصبانیت است. وقتی که مادری می بیند کنترل اوضاع از دستش خارج شده و پسرش دائم مشغول بازی کامپیوتری است، عصبی و دستپاچه می شود و چون نمی داند که چگونه با مشکل برخورد منطقی کند، آن قدر صبر می کند تا ناگهان لبریز شود و با پرخاش و عصبانیت برای جلوگیری از ادامه ی رفتار او، رابطه ی خود با فرزند را هم تخریب می کند.
جالب آن که همین وضعیت (کمبود اطلاعات و آگاهی ها) در مورد خودمان هم مصداق دارد. هزینه های کلان برخی خانواده ها برای جراحی های زیبایی، ردیف کردن دندان ها و... اما آیا آگاهی و اطلاعات ما و فرزندمان در زمینه ی ذهن و روان و روابط انسانی کافی است؟ آیا فرزندان مان در این زمینه آموزش دیده اند و مهارت های اجتماعی را که مجموعه ی تکنیک ها و فنون ارتباطی و در یک کلام «هنر امروزی بهتر زیستن» است از جایی فرا گرفته اند؟
برخی از والدین به این جا که می رسند می گویند ان شاء ا...که خیر است و باز هم با روش انکار و طفره از کنار موضوع می گذرند. برخی هم با تفکر کلی و یکسویه می گویند که خودشان در زندگی یاد می گیرند، و یا به روش ها و نسخه های قدیمی و خارج از اعتبار متوسل می شوند. زمانی زندگی کردن آدم ها ساده و غریزی بود، با اصولی نانوشته و طبیعی. آیا هنوز هم این گونه زندگی کردن جواب نمی دهد؟ وقتی ما از مهارت های اجتماعی و پدیده های زندگی امروزی اطلاع کافی نداریم، چگونه پاسخ سؤال های هوشمندانه ی فرزندمان را در این باره بدهیم؟ گاهی پاسخ های ناآگاهانه، قدیمی و توأم با دستپاچگی ما خنده ی زیرکانه ی فرزندمان را در پی دارد و در حرکات بعدی شاید نافرمانی و گریز او را به عادت مُدِ روز. و اما ندانستن مهارت های زندگی نیز وابستگی به اینترنت و سایر عادات رفتاری رابطه ی مستقیم دارد. بسیاری از وابستگی های اینترنتی در فواصل زمانی و برزخ گونه ی بین دو موقعیت اجتماعی، شغلی و یا تحصیلی ایجاد می شود. مثلاً بعد از دوره ی پیش دانشگاهی و قبل از ورود به دانشگاه، یک فاصله ی زمانی وجود دارد که با استرس بزرگ کنکور همراه است و اگر فرزندمان مهارت مدیریت و برنامه ریزی زمان را نداشته باشد، احتمال عادت مفرط او به اینترنت زیاد است. همین طور بین کار قبلی تا استخدام بعدی نیز معمولاً برزخی زمانی به وجود می آید که توأم با استرس های مالی و بیکاری است و خیلی از افراد اگر توانایی مدیریت و کنترل استرس هایشان را نداشته باشند در امان انواع عادت ها می افتند (و به خصوص عادت های رفتاری که انگ و بدنامی سیگار و الکل و.. را هم ندارند؛ مثل مصرف افراطی اینترنت).
در شرایطی که تنها می شویم (مثل فوت یا دوری عزیزان) نیز تلفیقی از استرس فقدان و استرس تنهایی، ما را به سمت و سوی عادت هایی مثل وابستگی به اینترنت می برد. مدیریت زمان و مهارت های غلبه بر استرس جزء مهارت های اجتماعی هستند و فنونی قابل آموزش و یادگیری.
گاهی فرزندان ما توانایی برقراری ارتباط مؤثر و مناسب را به خصوص با همسن و سالان خود ندارند، آیا به نوجوان مان جز توصیه های کلی، مثل «مرد باش و برو جلو» و «حرف زدن که ترس نداره» و یا مقایسه هایی مثل «من اگه جای تو بودم...» آگاهی و اطلاعی هم داده ایم؟ خیلی وقت ها نوجوانان خجالتی و گوشه گیر از روابط اجتماعی به روابط اینترنتی می گریزند، که احتمال وابستگی شدید نیز در آن ها زیاد است. شاید اگر لا به لای این همه دروس و مباحث نظری، کمی آموزش مهارت ارتباط اجتماعی مؤثر به نوجوانان داده شود، در این گروه سنی، این همه عادت به سیگار و مواد مخدر و همین طور عادت های رفتاری غلط را شاهد نباشیم.
آیا ما و فرزندمان چیزی از روش حل مشکل که از تکنیک های ارزشمند و کاربردی است می دانیم یا فقط کامپیوتری برای سرگرمی و گریز از مشکلات اجتماعی فرزندمان فراهم کرده ایم؟
هنر و مهارت های زندگی که گوشه ای از آن را گفتیم مثل لوازم تزئینی ماشین و منزل چیزهایی اضافی و تجملی نیستند بلکه اموری کاملاً ضروری، قابل آموزش و مقتضای زندگی اجتماعی روزگار فعلی اند. این مهارت ها، نه تنها ما و فرزندان مان را در رویارویی با مشکلات توانمند می کند بلکه از لغزیدن به سوی عادت ها و وابستگی ها (و از جمله اعتیاد به اینترنت) نیز پیشگیری می کند.
بسیار مهم است که این مهارت ها را که به ما آموزش داده نشده و عموماً بلد نیستیم، از راه های گوناگون فرا بگیریم: کلاس های آموزشی، کتاب های خودآموز، مشاوره و حتی خود اینترنت.

آیا استفاده ی مفرط از اینترنت می تواند نشانه ی اختلال روان پزشکی باشد؟

وابستگی به اینترنت، علاوه بر آن که خودش می تواند اختلال باشد و عوارضی ایجاد کند، شاید نشانه ی یک اختلال اصلی تر و نهفته تر نیز باشد. گاهی استفاده ی بیش از حد از اینترنت و گیم، تلاشی برای «خوددرمانی»، اختلالی عمده تر و بزرگتر است. آن ها را برمی شمریم و توضیح می دهیم:

1. اختلال افسردگی:

آمار اختلال افسردگی در وابستگی به اینترنت بالاست. گاهی افراد به دنبال احساس شادی، لذت و رضایت خاطری که در دنیای واقعی (و در واقع درون خود) نیافته اند به خلوت اینترنتی می خزند همه ی ما در لحظاتی از زندگی، غمزده و افسرده می شویم. (افسردگی طبیعی). افسردگی و غم هم مثل شادی و سرخوشی، بخشی از وجود ماست. اما اگر این احساس غلبه کند و مداوم و یا شدید شود و طبیعت بدن مان (خواب و خوراک و مزاج ...) را به هم بریزد، بهتر است به جای زیادتر کردن مشکل از طریق خوددرمانی با انواع عادت ها، از حضور یک متخصص بهره بگیریم و درمان شویم.

2. اختلال وسواسی - جبری:

یا به اسم معروف تر «وسواس»، یعنی فکری مزاحم، تکراری و تنش زا که برای خلاصی از شرّ آن مرتب به کاری متوسل شویم؛ مثل شستن، مرتب کردن و چک کردن.
پشت بسیاری از ایمیل چک کردن های مکرر، جمع آوری افراطی اطلاعات در فایل های متعدد و وب گردی های هر شبه، وسواس وجود دارد.
اگر این وسواس خیلی وقت گیر و یا باعث رنج و دردسرمان شود، بهتر است درمانش کنیم. وسواس معمولاً ژنتیکی است و نیاز به دارو هم دارد.

3. شرم اجتماعی:

گفتیم که بسیاری از نوجوانان خجالتی از روابط اجتماعی به روابط اینترنتی می گریزند و به اینترنت وابسته می شوند و اگر کمی آموزش مهارت های اجتماعی در این سن و سال وجود داشته باشد، چنین اتفاقی نمی افتد. اما گاهی این شرم و خجالت، هیچ تناسبی با سن و موقعیت فرد ندارد. جوانی 25 ساله را در نظر بگیرید که همواره از حضور در جمع و از صحبت و ابراز نظر، شرم دارد و می گریزد و این اجتناب و گریز، لطمه ی فراوانی به کار، تحصیل و موقعیت او در اجتماع زده است. فوبیای اجتماعی یا جماعت گریزی، اختلالی جدی و دارای ریشه ی ژنتیکی است و گاهی یک جوان را به سان پیری فرتوت، زمین گیر و خانه نشین می کند. بسیاری از افراد مبتلا، به روش های ارتباطی غیرمستقیم و منفعلانه تر مثل روابط اینترنتی پناه می آورند.

4. اختلال بیش فعالی و کمبود توجه:

با پر تحرکی، حواس پرتی، رفتارهای لحظه ای و خطرناک مشخص می شود. خیلی از بچه های بیش فعال به جز در جلوی تلویزیون و کامپیوتر آرام و قرار نمی گیرند. بچه های بیش فعال به دلیل این که نمی توانند صبر کنند تا به نتایج مطلوب در زندگی واقعی برسند، بیشتر به بازی کامپیوتری رو می آورند تا با فشار دادن دکمه ای، به پاداش و موفقیت فوری برسند. به همین دلیل در کودکی بسیار مستعد اعتیاد به بازی های کامپیوتری هستند. در نوجوانی هم به دلیل ناکامی از برقراری رابطه ی اجتماعی با همسالان، به وابستگی به روابط اینترنتی دچار می شوند. بچه های مبتلا و خانواده هایشان به مشاوره و روان پزشک نیاز جدی دارند.

5. مصرف سیگار، الکل و موادمخدر:

گفتیم که اساس همه ی عادت ها مشترک است: فرار؛ گاهی فرار به این و گاهی به آن. در اعتیاد جنسی (به پورنوگرافی) حداقل نیمی از افراد، مصرف مواد مخدر را هم تجربه کرده اند. در صورت همراهی مصرف مواد، نگرانی ها جدی تر و حضور روان پزشک ضروری تر می شود.
منبع مقاله :
حمیدیان، فرود، (1387)، اعتیاد به اینترنت و موبایل(بررسی عوارض وابستگی به اینترنت، موبایل و بازی های کامپیوتری)، تهران: نشر قطره، چاپ دوم