نویسنده: زینب مقتدایی
منبع:راسخون



 

شهرنشینی، رسانه و سلامت اجتماعی

شهرنشینی در عرصة سلامت بیش از هر چیز سلامت اجتماعی را مدنظر دارد زیرا شهر نشینی پدیده ای است اجتماعی. از طرفی فلسفة وجودی رسانه های گروهی نیز در قالب زیست جمعی و زندگی اجتماعی قابل تعریف است. بنابراین به زعم ما سلامت اجتماعی، رسانه و زندگی شهری اساساً دارای پیوندی درونی هستند. بنابراین در مهندسی سلامت اجتماعی و زندگی شهری، توجه به رسانه ها بسیار حائز اهمیت است. مطالب ذیل نشان می دهد که چگونه بی توجهی مدرنیسم و زندگی شهری در غرب باعث بروز مشکلات بسیاری در زمینة سلامت اجتماعی شد. ما بر آنیم که رسانه ها می توانند در این میان شمشیری دو لب باشند؛ یعنی رسانه ها می توانند هم در جهت تخریب سلامت اجتماعی حرکت کنند و هم در جهت بازتولید سلامت اجتماعی، زیرا مهمترین نهاد الگوساز در یک جامعه رسانه های عمومی اند. گذار جوامع سنتی به مدرن، همواره یک پیامد مهم در بر دارد و آن گسترش روزافزون پدیده شهرنشینی است. زندگی مدرن و شهرنشینی به همراه خود شرایط و پدیده هایی را به همراه می آورد که می تواند بر روی مفهوم «سلامت اجتماعی » مؤثر واقع شود. گسترش شهر نشینی و و رسانه های مدرن فرد را در یک محیط پیرامونی جدید در عرصة اجتماع قرار می دهد. امروزه تجربة زندگی در دوجهان سنتی و مدرن، ویژگی محرز بسیاری از شهروندان ایرانی است که هم زمان سنتی گذشتة خود را به خاطر دارند و هم با آن خاطرات در جهانی زندگی می کنند که به سوی مدرنیسم می رود؛ از این منظر شهروند ایرانی دو جهان متفاوت را تجربه کرده است و گذار از جهان قبلی به مثابة جهان سنتی، به جهان مدرن، مستلزم فراهم آوری شرایطی است که شهروند بتواند خود را برای شرایط اَنومیک یاد می کنند گرفتار نشود. در اینجاست که نقش مؤثر رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی در مقولة سلامت اجتماعی مشهود می شود. در واقع رسانه ها به عنوان مؤثرترین ابزار آگاهی بخشی به اجتماع عمل می کنند و می توانند سلامت اجتماعی شهروندان را تضمین کنند. باید این را پذیرفت که ناهنجاری اجتماعی یکی از ویژگی های انکار ناپذیر جوامع درحال گذار است. ایرادی که در فرایند توسعة غرب وجود داشت این بود که آن ها به تبعیت از الگوهای لیبرال تفکر، جامعه را نیز همچون عرصة اقتصادی تصور کردند که رها کردن آن باعث می شود دست پنهانی که آدام اسمیت وعدة آن را داده بود وضعیت مطلوبی را برای سلامت اجتماعی شهروندان ایجاد کند.
رابرت نوزیک در این زمینه معتقد بود تنها نظمی خودجوش می تواند روندی رو به جلو را در جامعه ایجاد کند. او شکل گیری نظم خودجوش در جامعه را به شکل گیری راه هایی تشبیه می کرد که به صورت خودجوش و بر اثر تکرار رفت و آمد از یک زمین خاکی ایجاد می شود. وی معتقد بود این راه نزدیکترین راه و همان چیزی است که مردم بدان علاقه دارند. اما نوزیک دیدی یکسویه و تک بعدی را ارائه داد و این سوال را پاسخ نداد که آیا راه خودجوشِ وی متضمن سلامت اجتماعی شهروندان نیز هست یا نه؟
اما جوامع درحال گذار یا به تعبیر شوبری، پیشا صنعتی، می توانند با برنامه ریزی دقیق در عرصه رسانه، از آسیب های اجتماعی جلوگیری کرده و سلامت اجتماعی شهروندان خود را تضمین کنند. در واقع تنها راهی که در توسعه فرهنگ زندگی شهری، جوامع می توانند از طریق آن از سلامت اجتماعی شهروندان محافظت کنند آموزش و آگاهی بخشی است. بدیهی است گسترده ترین ابزار در اختیار این کشورها برای این منظور، رسانه ها هستند.

نقش وکارکرد رسانه ها در زندگی روزمره

استفاده از رسانه ها به شکل های متعدد با زندگی روزمره عجین شده است .این مسئله به ویژه درباره تلویزیون که ملازم همیشگی زندگی خانوادگی است مصداق دارد.جیمز لال گونه شناسی ای از کاربردهای اجتماعی تلویزیون را با استفاده از روش مشاهده مشارکتی در خانواده ها ارائه کرده است.نوع اول همان استفاده اجتماعی ساختاری است و اشاره به شیوه های متعددی را دارد که رسانه هاوچهارچوب زمانی را برای فعالیت های روزانه ارائه می کنند.این همان است که مندلسون از آن به عنوان کارکرد رادیو برای چارچوب دادن به روز نام برد.در چنین وضعی رسانه ها جایگاه خاصی در ساعات خاصی از زندگی روزانه مردم را به خود اختصاص داده و انجام سایر امور روزانه را تحت تأثیر قرار می دهند.
نوع دوم ،مناسباتی است و شامل کاربرد محتوا (مانند پول در تجارت) برای گفت و گوها و وسیله ای برای تسهیل تماس های اجتماعی غیررسمی و یا رسمی.
گونه سوم با اصطلاحات «پایبندی و اجتناب » مشخص شده و اشاره به پویایی های پرنوسان روابط اجتماعی دارد که ناشی از تمایل مردم و یا جدایی از آن هایی هستندکه در فضا و مکان دیگری زندگی می کنند می شود.
گونه دیگر استفاده از نظریه لال، یادگیری اجتماعی است که شامل حوزه گسترده ای از ابعاد جامعه پذیری استفاده از رسانه ها مانند اقتباس الگوهای نقش خاص وی شود.
نوع دیگر نیز تحت عنوان توانایی تسلط مشخص شده است.این نوع ،اشاره به قدرت اجتماعی مربوط به کنترل کاربرد رسانه در درون خانه و خانواده دارد وشامل حق تصمیم گیری درباره انتخاب رسانه و محتواست.این گونه همچنین به کاربردهای اطلاعات و تخصص های برگرفته از رسانه ها در تبدیل شدن فرد به رهبر فکری در تماس های اجتماعی اش دارد.
رسانه ها با حضور خود در زندگی روزمره می توانند حوزه های زندگی را دگرگون کنند.رسانه ها حوزه های خصوصی را به عمومی و عمومی را به خصوصی تبدیل می کنند.به طور کلی رسانه ها در زندگی روزمره چهارنقش کلی قایل شده اند که به قرار ذیل می باشند:

1- رسانه ها به فرایند ساخته شدن هویت (هویت سازی) کمک می کنند.رسانه ها به مثابه شیوه تبادل نظر فرهنگی عمل می کنند.عمدتاً از طریق رسانه هاست که مردم انگیزه پیدا می کنند تا درباره این موضوع که آن ها می خواهند چه کسی باشند یا چه کسی بشوند، فکر کنند. این انگیزه بخشی رسانه ها کاملاً متناقض هستند. خروجی رسانه ها، محصولات زیباشناختی و فرهنگی، به ویژه برای فرایند هویت سازی اهمیت دارند.وقتی چنین تولیداتی مصرف می شوند، برای مردم این امکان پدید بیاورند: با مطالعه یک کتاب خوب در تاریکی سینما، آزمودن هویت خود و فکر کردن درباره اینکه چه کسی می خواهی بشوی، امکان پذیر می شود. بنابراین تجربه زیبایی شناختی و فرهنگی امکانات ویژه ای برای خود اندیشی فراهم می کند.
2- رسانه ها به فرایند معنا یابی کمک می کنند.در جهانی که به طور روزافزونی پیچیده تر می شود و در جایی که حوادث و رخدادهای دور دست بسیار پر اهمیت می شوند. بیشتر ما برای معنی کردن جهان به رسانه های همگانی متکی شده ایم. مردم آن تکه ها و بخش هایی را انتخاب می کنند که برای آن ها معنا دارند و از آن ها جهان بینی کم و بیش منسجمی را می پرورانند، جهان بینی که آن ها را ازگروه های دیگر متمایز می کند.
3- رسانه ها برای مردم لذت بخش هستند. این لذت می تواند از استفاده مستقیم محتوای یک رسانه خاص باشد و یا غیر متقیم هنگام گفت و گو با دیگران صورت گیرد. لذت رسانه ها در نقطه مصرف متوقف نمی شوند. «مردم در زندگی شان در محیط هایی که به سرعت در حال تغییرند تصمیم می گیرند و با تعداد فزاینده ای از گزینه ها حق انتخاب ها مواجه اند، برای مثال از طریق رسانه ها صنعت رو به رشدفراغت به آن ها عرضه می شود. »
4- رسانه ها به ساختمند شدن زندگی روزمره کمک می کنند. زندگی روزمره مبتنی بر عادت هاست و از رسانه ها برای عادت بخشیدن به زندگی استفاده می شود. مردم هنگام صبحانه روزنامه می خوانند،در اتومبیل هنگام رفتن به محل کار به رادیو گوش می دهند و هر شب تلویزیون تماشا می کنند. مردم درباره زندگی روزمره اشان در محیط هایی که به سرعت در حال تغییر هستند تصمیم می گیرند و با تعداد گزینه ها برای انتخاب کردن مواجه می شوندکه از طریق رسانه ها به آن ها عرضه شده اند.

وسایل ارتباط همگانی نقش مهمی در زندگی ما دارند آن ها علاوه بر فراهم ساختن بسیاری از خدمات اطلاعاتی لازم، اماناتی برای خود روشنگری و سرگرمی عرضه می کنند.با این وجود، وسایل ارتباط همگانی در مجوع به انعکاس شیوه نگرش گروه های مسلط در جامعه گرایش دارند. این امر اساساً به علت سانسور مستقیم سیاسی نیست بلکه از این واقعیت ناشی می شود که مالکیت تلویزیون و دیگر مراکز ارتباطی و اطلاعاتی در دست افراد نسبتاً معدودی متمرکز گردیده است.
اما قشرهای محروم چه می توانند کنند تا صدایشان شنیده شود؟هر رسانه ای در قالب ساختار موجود روابط اجتماعی و شرایط اجتماعی و فرهنگی معین عمل می کند. این عوامل اجتماعی و فرهنگی در شکل دادن به عقاید،نگرش ها و رفتار مورد مطالعه، نقش مهمی دارند و انتخاب، توجه و پاسخگویی به رسانه از سوی مخاطبان را تعیین می کنند. بسیاری از تماس های عادی و عادتی مخاطبان با رسانه ها به کنش ها و رفتار طبیعی بدل شده اند. اما رویارویی و استفاده از رسانه ها تحت تأثیر روابط افراد با خانواده، همسایه ها، دوستان، هم کلاسی ها، همکاران و دیگران می باشد. مردم امروزه از طریق ارتباطات (مسافرت و استفاده از رسانه ها) خیلی بیشتر از قبل اطلاع دارند که در بیرون از محیط زندگی شان چه اتفاقی رخ داده یا در حال رخ دادن است. این مسائل نشان دهنده حضور و تأثیر رسانه ها در زندگی افراد به شکل ها و سطوح متفاوت است. تأکید بر این نکته ضروری است که استفاده از رسانه ها، دقیقاً همانند انواع دیگراعمال فرهنگی و اجتماعی تا حدود زیادی به واسطه توانایی ها ، تمایلات وعادت ها و به واسطه پیش زمینه فرهنگی و اجتماعی تعیین می شوند.
استفاده از رسانه همیشه به احتمال زیاد به واسطه تجربیات نخستین و هویت مندی آمیخته با زندگی اجتماعی افراد یا به سبب زمینه اجتماعی لحظه استفاده، شکل می گیرد. سلایق و مصرف رسانه ای (به خصوص در مورد تلویزیون) اولاً از محیط اجتماعی خانواده افراد و بعد از آن گروه همسالان (هم کلاسی ها، دوستان، هم محلی ها و...) تأثیر می پذیرد. به جز تمایز سنی، ترجیحات جوانان و تفکیک عمومی فرهنگ جوانان از فرهنگ بزرگسالان، لایه های متعددی از تمایزگذاری را می توان پیدا کرد.

کارکردهای رسانه ها برای فرد

نظریه کارگرگرایی فردی گسترش خود را بیش تر مدیون سنت تحقیقاتی استفاده و رضایت مندی مخاطبان است. ظرف پنجاه سال گذشته پژوهشگران کوشیده اند به پرسش هایی از این قبیل که چرا مردم از رسانه ها به طور اعم استفاده می کنند؟.چرا به مجراهای خاص رسانه ای یا انواع معین محتوا متمایل می شوند؟چه رضایت مندی هایی را توقع دارند و به دست می آوردند؟و نتیجه توجه ایشان به رسانه چیست؟پاسخ دهند. ماحصل، مجموعه رو به رشدی از رضایت مندی ها، خشنودی ها و استفاده هایی بوده است که از نظم و قابلیت پیش بینی قابل قبولی برخوردارند و حداقل برای تهیه چارچوبی برای رضایت مندی فرد (عضو گروه مخاطبان) که مکمل رضایت مندی هاست. فهرست رضایت مندی های فردی زیر از گونه شناسی که مک کوایل و دیگران 1972 پیشنهاد کرده اند برگرفته شده است:

1- اطلاع رسانی: اطلاع حاصل کردن از رویدادها و شرایط موجود در محیط بلافصل جامعه وجهان، توصیه در مورد موضوع های عملی یا عقاید و گزینه های تصمیم گیری، ارضای کنجکاوی و علاقه عمومی، فراگیری و خودآموزی،کسب احساس امنیت به واسطه آگاهی.
2- هویت شخصی:کسب تأیید برای ارزش های شخصی،جذب الگوهای رفتار، هم ذات پنداری با دیگران ارزشمند(در رسانه)،پیدا کردن بینش راجع به خود.
3- یکپارچه سازی و تعامل اجتماعی: پیداکردن بینش راجع به اوضاع و احوال دیگران،همدلی اجتماعی، همذات پنداری با دیگران و کسب احساس تعلق،یافتن مبنایی برای گفت و گو و تعامل اجتماعی،پر کردن جای یک همراه واقعی درزندگی،کمک به اجرای نقش های اجتماعی،توانا ساختن فرد به ایجاد پیوندبا خانواده ،دوستان و جامعه.
4- تفریح وسرگرمی:گریز یا انحراف توجه از مشکلات،آسودن،کسب لذت درونی فرهنگی و زیبایی شناختی،پر کردن اوقات فراغت،تخلیه عواطف،برانگیخته شدن جنسی بسیار دشوار است که انگیزه ، توقع یا استفاده خاصی را با نوع خاصی از محتوا مرتبط کنیم،زیرا استفاده از رسانه به طور کلی ممکن است در هر لحظه،یکی از فواید فوق را داشته باشد.توقع این که مخاطبان بر موارد مذکور آگاهی داشته و آن ها را به عنوان فایده رسانه اعلام کنند نیز کم از آن دشوار نیست.با وجود این، برای هر یک از موارد فوق، شواهد تجربی کافی وجود دارد تا ثابت شود که این مورد یکی از عناصر موجود در الگوی کلی انگیزش است که از رفتار مخاطبان پشتیبانی می کند.در نتیجه ،همه آن ها با مفهومی که ما از کارکرد رسانه ها داریم سازگار بوده و به درک نقش رسانه ها در پیوند دادن مردم و جامعه مربوط می شوند.

کارکردهای اجتماعی رسانه ها

وسایل ارتباط جمعی به جامعه و افراد آن کمک می کند تا در مسیر و خط مشی معین خود موفق تر و با آگاهی و اطلاعات بیشتری حرکت کند، در چگونگی تعامل متقابل شهروندان تأثیر می گذارد و کنش ها و واکنش ها را جهت دار و متناسب با دیگر ابعاد جامعه می سازد. نهادهای اجتماعی را برجسته ساخته و گسترش می دهد و میان شهروندان احساسات عاطفی و روانی مشترکی می سازد.
آنتونی گیدنز، جامعه شناس می نویسد که در بررسی های انجام شده در مورد تأثیر گذاری ها و کارکردهای وسایل ارتباط جمعی، به خصوص تلویزیون، تحقیقاتی صورت گرفته و از جمله آن، گزینه های گرایش به جرم و خشونت، نقش تلویزیون در زندگی سیاسی، تبعات پخش اخبار و ... می باشد. به گفته ی گیدنز، دانشمندی به نام اندرسن شصت و هفت مورد از این تحقیقات را که در مدت بیست سال انجام شده بود و «تأثیر خشونت را بر گرایش اطفال به پرخاشگری مورد بررسی قرار داده بود، حدود سه چهارم این مطالعات مدعی یافتن چنین
ارتباطی بود. »
معتمد نژاد معتقد است موارد ذیل، وظایف اجتماعی وسایل ارتباط همگانی را تشکیل می دهد:

1- خبری و آموزشی

به باور این نویسنده برای آماده شدن در زندگی اجتماعی، باید در جریان حوادث و اتفاقات جاری در محیط باشیم تا بتوانیم مسئولیت اجتماعی و فردی خود را با آگاهی کامل انجام بدهیم. پیچیدگی ها، همبستگی ها و وابستگی ها در ساختار نظام های اجتماعی، ایجاب می کند که وظیفه اصلی این وسایل، نشر جریان رویدادهای اجتماعی قرار بگیرد،تا انسان ها محیط زندگی را بهتر بشناسد، اهمیت و نقش آموزشی وسایل ارتباط جمعی در دنیای معاصر به حدی است که برخی از جامعه شناسان برای آن ها نقش « آموزش موازیی » باآموزش دایمی قایلی شده اند. حتی برخی اذعان کرده اند که خانواده و نهادهای آموزشی درحال رها کردن نقش آموزشی و پرورشی خود به وسایل ارتباط جمعی می باشند.

2- هدایت و راهنمایی

نقش رهبری کننده وسایل ارتباطی و تأثیر آن ها در بیداری و جهت دهی افکار عمومی، امروزه قابل تردید نیست و روز به روز از اهمیت خاصی برخوردار می شود. به عقیده این نویسنده، در بسیاری از تحولات جهانی، به خصوص نفی استبداد و نهادینه ساختن دموکراسی، رسانه های همگانی نقش کلیدی داشته و به دلیل همین اهمیتش بود که مبارزه ها برای تحقق اصل آزادی مطبوعات به ثمر نشست و برای اولین بار در اعلامیه حقوق بشر و شهروند در انقلاب 1798 فرانسه به رسمیت شناخته شد و به تدریج در اقصی نقاط جهان به اجرا درآمد. به این طریق قدرت سیاسی حکومت ها تعدیل شد و مطبوعات به رکن چهارم دموکراسی تبدیل گردید.

3- تفریحی و تبلیغی

در صورتی که ماهیت برنامه ها و محتوای پیام های منتشر شده برای پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی باشد، نقش رسانه ها، تفریحی است. اما اگر روح و روان او را تحت تأثیر قرار داد و توجه او را به چیزی جلب و معطوف ساخت و یا ایجاد اعتقاد و باور ساخت، در آن صورت کارکرد و نقش رسانه ها، نقش تبلیغی به حساب می رود. از همین روی ساعات قابل توجهی از رسانه های همگانی به انجام این نقش اختصاص یافته است و انواع از برنامه های سرگرم کننده و برشورهای تبلیغاتی در آن ها تولید و نشر می گردد. دکتر معتمد نژاد در پاورقی کتاب وسایل ارتباط جمعی، به لیستی از کارکردها و وظایف رسانه ها ارتباط جمعی اشاره می کند که توسط پروفسور « روژه کلوس » استاد برجسته بلژیکی ارتباطات جمعی در مورد وسایل همگانی فهرست شده است. گر چند آوردن این فهرست در پاورقی، نشان می دهد که معتقدات این دانشمند چندان مورد قبول نویسنده کتاب نیست، اما به نظر می رسد، تذکرات روژه کلوس قابل توجه و بررسی جدی باشد. روژه کلوس در بخش اجتماعی، سه مورد را به عنوان وظایف و کارکرد رسانه ها بر می شمارد:
- همبستگی اجتماعی،
- سرگرمی،
- روان درمانی.
به عقیده این دانشمند، رسانه هایی ارتباط همگانی در قسمت ایجاد همبستگی ها در سطح خرد و کلان بسیار مؤثر و کارا می باشد. می تواند همنوایی اجتماعی ایجاد کند و از این طریق گرایش های نا به هنجار به سوی واگرایی های اجتماعی و افزایش فاصله های اجتماعی را ترمیم و برطرف سازد. از سویی دیگر، این وسایل با انتخاب و گزینش نوع برنامه های که از لابلای پیام ها به مردم ارایه می کنند، خود می تواند به نشر پیام های بپردازد که مایه آرامش و سکون در فضایی روانی جامعه شود.

کارکردهای فرهنگی رسانه ها

در عرصه های فرهنگی نیز وسایل ارتباط جمعی می تواند نقش و کارکردهای مؤثری داشته باشند. از مسئولیت فرهنگ سازی گرفته تا ترویج، تقویت و نهادینه سازی آموزه ها، باورها و رفتارهای خاص و مطلوب در جامعه، مخصوصاً رادیو، تلویزیون و سینما در میان وسایل ارتباط جمعی، ظرفیت و توان فوق العاده ای در تولید و مصرف الگوهایی فرهنگی دارد وآن ها را به راحتی از طریق تولید و نشر برنامه های خاص می تواند در حرکت های فرهنگی جامعه جهت دهی نماید. ترویج انواع مدهای لباس، چگونگی تعامل و رفتار متقابل شهروندان، طرز حرکات و حرف زدن، شیوه ی مصرف و زندگی کردن، خودباوری های فردی و اجتماعی، تقویت روحیه همبستگی و اتحاد، ترغیب شهروندان به تطبیق و رعایت مقررات جامعه، تلاش جهت بارور ساختن فرهنگ بومی و خرده فرهنگ هایی موجود دریک جامعه و ... مواردی هستند که در عمل اثرات آن از طریق این وسایل تجربه و درک شده است و وضوح و روشنی این تأثیر گذاری ها به حدی است که به استدلال نیاز ندارد. جایگاه رسانه های ارتباط جمعی در فرهنگ سازی و فرهنگ سوزی آن قدر برجسته است که به یکی از دغدغه های اصلی آگاهان و به خصوص سیاستمداران در جهان تبدیل شده است. سرازیر ساختن انبوه از فرهنگ های تولید کشورهای شمال به نقاط دیگر جهان و از بین بردن فرهنگ های بومی و محلی، امری است که در جریان است و راه های مقابله باآن یکی از نگرانی ها و تشویش های جهانی است. سوزان کارتز با اشاره به این مهم می نویسد: « نگرانی و ناخرسندی از فرایند همسان سازی جهانی و پیامدهای فرهنگی و سیاسی ارتباطات بین المللی روز به روز عمیق تر می شود. در کشورهایی که ارزش های غربی مهاجمان ناخوانده و نامطلوب تلقی می شوند، نخبگان حکومتی و متولیان فرهنگ ملی در این اندیشه اند که چگونه می توانند مرزهای سرزمین ( فرهنگی) را تسخیر ناپذیرتر سازند... . تنها رژیم های محافظه کار وعلاقمند به حفظ موجودیت خود نیست که از پیامدهای جهانی شدن می هراسند. شهروندان عادی نیز ممکن است خودشان را قربانی آن چیزی احساس کنند که منتقدان جهانی شدن امپریالیسم فرهنگی یا امریکایی شدن می نامند. »

کارکردهای دیگر رسانه ها

رسانه ها دارای کارکردهای دیگری هستند، که به شرح زیر مورد اشاره قرار می گیرند:
الف) کارکرد نظارتی؛ یکی از مهمترین کارکردهای رسانه خبری، نظارت بر محیط است. کارکرد نظارت و حراست از محیط، شامل رساندن اخبار توسط رسانه ها می شود؛ که برای اقتصاد و جامعه ضروری است. مانند گزارش اوضاع سهام، ترافیک و شرایط آب و هوایی.
ب) کارکرد آموزشی یا انتقال فرهنگ؛ آموزش براساس تعریفی که سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) بیان داشته، عبارت است از: «تمام کنش ها و اثرات، را ه ها و رو ش هایی که برای رشد و تکامل توانایی مغزی و معرفتی و هم چنین مهار ت ها، نگرش ها و رفتار انسان به کار می روند. البته به طریقی که شخصیت انسان را تا ممکن ترین حد آن، تعالی بخشند ». چنین کنش هایی از آغاز تولد تا واپسین دم حیات همراه انسان است. از این رو آموزش، یک فرایند فراگیر است که تداوم آن تمامی حیات انسانی را در برمی گیرد و از این رو برای آموزش نه زمانی معیّن وجود دارد و نه مکانی مشخص.
در این میان رسانه های ارتباطی خواه برای این کار برنامه ریزی شده باشند وخواه نشده باشند، آموزش دهنده اند. رسانه ها فراهم آورنده دانش و شکل دهنده ارز ش هایند و مردم همواره از آن ها تأثیر می پذیرند و می آموزند. اهمیت وظیفه آموزشی وسایل ارتباطی در جوامع معاصر، به حدی است که بعضی از جامعه شناسان برای مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما نقش «آموزش موازی » یا «آموزش دائمی » قائل هستند. جامعه شناسان معتقدند که وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید، به موازات کوشش معلمان و اساتید، وظیفه آموزشی انجام داده و دانستنی های عملی، فرهنگی و اجتماعی دان شآموزان و دانشجویان را تکمیل
می کنند.
ج) کارکرد سرگرم سازی و پرکردن اوقات فراغت؛ وسایل ارتباط جمعی به عنوان مهمترین ابزار تفریحی و سرگرمی افراد به شمار می رونند؛ که با پخش و انتشار برنامه های سرگر م کننده بر الگوی رفتار اوقات فراغت انسانی اثراتی تعیین کننده دارند و از این طریق است که فرد از تنهایی و زندگی سخت رو زمره اش رهایی می یابد و با محیط بیرونی تماس برقرار می کندو به گفته برخی، ذائقه و سلیقه عمومی از نظر هنری بالا می رود. اما کسانی هم معتقدند رسانه ها، با این برنامه های سرگر م کننده انسان ها را به سمت غفلت تشویق و ترغیب کرده و سلیقه عمومی را تنزّل داده، مانع رشد توجه به هنر و تمجید آن شده و هنر متعالی را خراب می کنند.
د) کارکرد نوگرایی و توسعه؛ فرایند توسعه رابطه پایداری با تعامل میان مردم پرتو نظام جامع ارتباطی-اطلاعاتی؛ که می تواند تا حدّ زیادی در رفع اختلافات و تضادهای موجود در ارزش ها و رفتارهای مردم و فراهم آوردن محیط مساعد برای توسعه ملّی مؤثر باشد. از جمله نخستین کسانی که در بحث از توسعه به موضوع ارتباطات و رسانه ها و نقش آن ها در فرایند تغییر و نوگرایی توجه کرد ه اند، دانیل لرنر ( Daniel Lerner ) آمریکایی است که پژوهشی را در سال 1958 ، تحت عنوان «گذر از جامعه سنتی: نوسازی خاورمیانه » ارائه کرده است. الگوی نوگرای «لرنر » که الگوی قدیمی عرصه ارتباطات و توسعه به شمار می رود، چهار متغیر را در برگرفته است: شهرنشینی، سوادآموزی، استفاده از رسانه ها و مشارکت.
ه) کارکرد همگن سازی؛ وسایل ارتباط جمعی، موجب نزدیکی سلیقه ها، خواست ها و انتظارات تمامی ساکنان یک جامعه شده و جوامع را از عصر محدوده های جدا خارج می گردانند. ورود وسایل ارتباط جمعی به جامعه، خرده فرهنگ ها و فرهنگ های خاص و مجزا را ناپدید کرده و به نوعی تشابه میان تمامی ساکنان یک جامعه به وجود می آورد و مردم آن جامعه، از سبک زندگی و علایق و خواسته هایی که رسانه های جمعی ارائه می دهند، پیروی می کنند. براساس جامعه شناسی ارتباطات، مخاطبان، توده های عظیمی از انسان های پراکنده با ویژگی های ناشناخته هستند؛ که هیچ گونه پیوندی باهم نداشته و وجه مشترک آن ها همان اثری است که از رسانه می گیرند. در واقع این رسانه ها هستند که عامل پیونددهنده انسان ها با یکدیگر بوده و به آن ها هویت جمعی می بخشند. بر این مبنا، کارکرد اصلی وسایل ارتباط جمعی، همان مخاطب قراردادن توده ها و نه گروه های خاص است. به بیان «ژان کازنو »، رسانه ها به توده سازی می پردازند.
و) کارکرد راهنمایی و رهبری؛ نقش رهبری کننده وسایل ارتباطی و اثر آن ها در بیداری و ارشاد افکار عمومی، امری واضح بوده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود، در نظام های دموکراسی، وسایل ارتباط جمعی می توانند در راه گسترش ارتباط میان رهبر یکنندگان و رهبری شوندگان، خدمات مهمی را انجام داده و به عنوان آ یینه تما م نمای افکار عمومی در جلب همکاری مردم و شرکت دادن آن ها در امور اجتماعی، تأثیر فراوانی به جای بگذارند. البته رسانه های گروهی با انگیزه سازی در مخاطب، می توانند ایجاد مشارکت اجتماعی که از عمده ترین نقش های رسانه هاست، را به دنبال داشته باشند. این مهم، یعنی انگیزه سازی برای مشارکت، نیازمند شناخت درست از نیازهای مخاطبان است. توجه به فرهنگ های محلّی مناطق گوناگون یک کشور نیز در انگیزه سازی حائزاهمیت است.
ز) کارکرد بحرا ن زدایی؛ رسانه های گروهی می توانند در عرصه مقابله با بحرا ن های اجتماعی، به ایفای نقش بپردازند و در کاهش بحرا ن های مختلفی مانند بحرا ن هویت یا حوادث تهدیدکننده ثبات اجتماعی، کارکرد مؤثری داشته باشند.
ح) کارکرد آگاه سازی؛ هرچند این وظیفه با مقوله آموزش از طرفی و مقوله خبررسانی جمعی از طرف دیگر، تداخل دارد، اما رسانه ها باید علاوه بر انتقال اخبار و اطلاعات، به تحلیل درست اخبار و تشریح آنان نیز بپردازند. تحلیل عِلّی پدیده های خبری و آگاه سازی انسا ن ها از این علل، موجب تغییر در جها ن بینی انسان ها می شود. به همین سیاق وسایل ارتباط جمعی بایستی موجبات آگاهی انسان ها از کالاهای مورد نیاز را فراهم سازند. این وظیفه، یعنی آگاه سازی، از آ نرو از تبلیغ متمایز است که در آن، هیچ کوششی برای خرید کالایی خاص وجود ندارد، همان گونه که هیچ کوششی نیز برای ایجاد گرایش به سوی دیدگاه خاص وجود ندارد.
ط) اعطای پایگاه اجتماعی؛ این وسایل با دادن معروفیّت به اشخاص و گروه ها به آشکار کردن یا ارتقای پایگاه های آنان می پردازند.
ی) حمایت از هنجارهای اجتماعی؛ (وظیفه اخلاقی)
ک) انتقال میرا ث های فرهنگی و اجتماعی از نسلی به نسل دیگر؛
ل) نقش و کارکرد بیان عقاید؛
م) ا یجاد همبستگی میان ا جزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی؛
ن) کارکرد تبلیغی.

آموزش شهروندی، نیاز جامعه امروز

امروزه در کشورهای بزرگ جهان بخش عظیمی از تحقیقات و منابع مصروف کشف این حقیقت می شود که شهروند مطلوب باید دارای چه خصوصیاتی باشد و چگونه می توان این ویژگی ها را در اقشار مختلف جامعه توسعه داد. در مطالعه ای که با مشارکت بیش از بیست کشور جهان تحت عنوان «مطالعات شهروندی » انجام گرفته است. اهمیت تخصیص موارد فوق آشکار می شود.و این در حالی است که متأسفانه اکنون توجه چندانی به آموزش بنیادین شهروند خوب نمی شود . در این راستا ابتدا باید به تعریفی در باب شهروندی و ملاک های شهروند خوب بودن پرداخت. شهروندی مفهومی چندبعدی و دارای معانی مختلف است که این اختلاف از تفاوت فلسفه های حاکم بر هر جامعه و ارزش های آن نشأت می گیرد. اما فاکتوری که بیشتر مورد توجه جامعه شناسان است انطباق تعریف شهر با شهروند است. نتایج مطالعات نشان داده که مفهوم شهروندی حداقل شامل چهار عنصر اصلی «هویت ملی، تعلقات اجتماعی و فرهنگی و فراملیتی، نظام اثربخش حقوقی و مشارکت مدنی و سیاسی است. » این مفاهیم دارای ارتباط درونی و تعامل با یکدیگرند و در حقیقت چهار انعکاس یک واقعیت هستند، یعنی مفهوم شهروندی.
برای شهروندی الگوهای مختلفی مطرح شده که بارزترین آن ها توسط کستلز ( 1997 ) عنوان شده است. که در این بین به تعریف الگوی «کثرت گرا » می پردازیم. در این الگو افراد دارای حقوق برابر هستند و تمام شهروندان به حوزه های اجتماعی و منابع دسترسی دارند. بدون اینکه انتظار ترک تعلقات و احساسات متفاوت افراد مطرح باشد. بنابراین در این الگو افراد با هر دین و ملیتی به دلیل احساس مشترک شهروندی در امور جامعه مشارکت فعال دارند.با توجه به اینکه هر جامعه ای با عنایت به زمینه های فرهنگی و ارزشی خود به شهروندان خاص با خصوصیات ویژه ای نیاز دارد و این امر ضامن بقا و تداوم حیات اجتماعی و میزان توسعه و پیشرفت کشور می شود باید برنامه ریزی آموزشی حساب شده ای را برای تمام اقشار جامعه به طور وسیع درنظر گرفت که می توان آن را از رسمی ترین نظام آموزشی کشوریعنی آموزش وپرورش آغاز کرد. شواهدزیادی دال براین مطلب وجود داردکه دانش آموزان و دانش جویان به مدرسه و دانشگاه می روند بدون آنکه دانش و مهارت و ارزش هایی را بیاموزند که پایه و اساس مسئولیت پذیری در قبال جامعه و زیبنده یک شهروند خوب در آینده باشد. اگر آموزش را سرمایه گذاری برای آینده در نظر بگیریم. آموزش شهروندی سرمایه گذاری برای آینده مورد نظر کشور در تمامی ابعاد است. زمانی می توان از حقوق شهروندی صحبت کرد که مفهوم آن را با تمام وجوه و مشخصات آن شناساند و بارور کرد. نمی توانیم از جوانان انتظار داشته باشیم تا بدون آمادگی قبلی ناگهان تبدیل به شهروندی متعهد و مسئول شوند. کودکان باید هم فکری، مشورت و شناخت قوانین لازم زندگی در محلّه و شهر را از زمان پیش دبستانی و کودکی همراه با آموزش های محیطی و ملموس با مشارکت کودکان دیگر فراگیرند. پاکیزگی شهر و محیط زندگی، احترام به حقوق دیگران، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و حق تقدم در تمامی امور شهروندی، آموزش بهداشت عمومی و دفع صحیح زباله و... از جمله عواملی هستند که باید از همان دوران کودکی با آموزش نهادینه شوندزیرا پس ازرشد و بلوغ افراد عادات درآن ها تقویت وتثبیت شده وتغییرآن ها به تمایلات طبیعی ناممکن و دیراست. چامبلیس( 1997 ) می نویسد: درهرجامعه ای ارزش ها وطرز تلقی ها و بینش هاو مهارت ها به همراه الگوها و روش های مشارکت در زندگی جمعی یا مدنی به شکل ویژه ای منتقل می شود و فلسفه تأسیس نظام های تربیتی، پرورش چنین شهروندانی است.

روش های آموزش شهروندی

روش های بسیاری رادرتدریس آموزش های مربوط به شهروندی می توان در برنامه ریزی های درسی دانش آموزان و دانش جویان گنجاند. کشورهایی که به اصول دموکراسی معتقدند بیشتر به آموزش حقوق وارزش های دموکراتیک برای مقابله با آثارمخرب تنش های معاصر مثل اختلاف نژادی وفرهنگی می پردازند. دسته دیگر به روش های آموزشی تربیت شهروندی نظیربحث آزاد کلاسی، نظرسنجی ازشاگردان در بخش های گوناگون برنامه درسی، روش حل مسئله گروهی، فرضیه سازی اندیشمندانه و تفکر انتقادی توجه دارند. دسته دیگربه درگیر شدن فعالانه شاگردان و مشارکت درصحنه اجتماعی وحتی سیاسی درتربیت مدنی و شهروندی حساسیت بیشتری نشان می دهند. صرف نظر از دیدگاه ها و نقطه نظرات متفاوتی که در این زمینه وجود دارد می توان برنامه ها را به دو گروه تقسیم کرد:

1. آموزش مستقیم تربیت شهروندی

در قالب کلاس های درس، سمینارها، کنفرانس ها با توجه به ماهیت برنامه های درسی طراحی و به مرحله اجرا درمی آید.

2 . آموزش ضمن تربیت شهروندی

از طریق رسانه ها و وسایل آموزشی مانند سی دی و... و اینترنت اجرامی شود.
به غیر از برنامه های درسی رسمی درمدارس، باتوجه به مطالعات و پژوهش های انجام شده می توان از عوامل دیگری مانند خانواده، دوستان و همکلاسی ها، مدرسین و کتب مذهبی، فعالیت های فوق برنامه به عنوان دیگر راهکارهای تربیت شهروندی نام برد، که البته نقش خانواده و مدرسه در این بین برجسته تراست. برای مثال در هنگ کنگ برای تربیت شهروندی از اردوهای دانش آموزی و در اندونزی از آموزش های نظامی استفاده می کنند. امید است که با برنامه ریزی صحیح آموزشی در قالب برنامه درسی مدارس و مراکز آموزشی و فراهم کردن جوآموزشی مناسب و آشنایی شهروندان به لزوم یادگیری این اصول در راستای جامعه ای بهتر و پیشرفته تر بتوان فرهنگ شهروندی را در جامعه مدنی نوپای ایران به جایگاه واقعی خود نزدیک کرد.ترغیب شهروندان به پذیرش و انجام مسئولیت های مدنی و مشارکت در امور سیاسی، چالش مهم پیش روی سیستم های سیاسی در جوامع در حال توسعه است. جهانی شدن و جامعه اطلاعاتی در این فرایند بسیار تأثیرگذار بوده است.نظام های مردم سالاربرای بقای خود نیاز به شهروندانی دارندکه درامور سیاسی مشارکت داشته باشند. در طول سال های اخیر بسیاری از سایت ها به آموزش فرهنگ مدنی یا فرهنگ شهروندی اختصاص یافته اند.

نقش رسانه ها در آموزش مهارت های شهروندی

ترغیب شهروندان به پذیرش و انجام مسئولیت های مدنی و مشارکت در امور سیاسی، چالش مهم پیش روی سیستم های سیاسی در جوامع در حال توسعه است. جهانی شدن و جامعه اطلاعاتی در این فرایند بسیارتأثیرگذار بوده است.
چالش مهمی که پیش روی نظام های دموکراتیک جهان هم در کشور های پیشرفته و هم در کشور های در حال توسعه است، ترغیب شهروندان خود به مسئولیت پذیری مدنی و مشارکت در فرآیند تصمیم گیری های اجتماعی وسیاسی است. جهانی شدن با ایجاد بازار جهانی و رشد و توسعه آنچه اصطلاحاً جامعه اطلاعاتی خوانده می شود، تغییرات زیادی را باسرعت وارد سیاست اجتماعی و فرهنگی کشور ها ساخته است. رسانه ها را به رکن محوری در فرآیند آموزش شهروندی تبدیل ساخته است.
آموزش رسانه ای جایگاه مهمی را در تعیین شرایط شهروندی در اختیار دارد . بدین ترتیب که آموزش شهروندی به دنبال ایجاد امکانی برای ابراز فرهنگی و برخورداری از سواد اجتماعی و مدنی است و در آن صورت ضروری خواهد بود که آموزش های ارائه شده بویژه به کودکان و نوجوانان طوری باشد که آن ها را قادر سازد در فرهنگ رسانه ای پیرامون خود مشارکتی فعالانه داشته باشند. براین اساس آموزش شهروندی منحصر به توانایی افراد برای تجزیه و تحلیل رسانه ها و مهارت های گوش دادن و تماشا کردن انتقادی نیست، بلکه می بایست به دنبال تشویق مشارکت انتقادی آن ها به مثابه تولید کنندگان فرهنگی باشد.
نظام های مردم سالار برای بقای خود نیاز به شهروندانی دارند که در امور سیاسی مشارکت داشته باشند و در رأس همه عوامل تأثیر گذار در این فرایند،آموزش و پرورش نقش مهمی را می تواند در انتقال فرهنگ شهروندی ایفا کند. آموزش شهروندی به معنای انتقال دانش ها، مهار ت ها و ارز ش هایی است که با ماهیت اداره یک نظام مردم سالار هم خوانی داشته باشد و تنها انتقال آن منحصر به مدرسه و خانواده نمی شود. شهروندی مفهومی است که ریشه دو سه هزار ساله دارد که از یونان باستان با افلاطون و اسطوره مطرح بوده و احیای مجدد آن توسط مارشال صورت گرفت. از نظر او شهروندی رابطه ای است که بین فرد و دولت. هیچ کس مستحق محرومیت از زندگی سیاسی نیست و حضور در عرصه های سیاسی باید منجر به شهروند اجتماعی شود و به تعبیری سیاسی شهروند کسی است که حق زندگی و بهره مندی از مواهب و خدمات جمعی را در یک کشور دارد و با مفهوم دموکراسی ارتباط دارد. شهروندی فرهنگی شامل سلیقه ها و حقوق و فرهنگ گروه های مختلف موجود در یک جامعه می شود. مارشال شهروند ها را یک موقعیت و پایگاه می داند. سطح دیگری از نگاه به شهروندی، رابطه ای دانستن شهروندی است. شهروندی رابطه ای است و بیش از این که سطح عمودی داشته باشد وجه افقی دارد و به تعامل و ارتباط با سایرین و مسئولیت افراد نسبت به هم باز می گردد. شهروندی می تواند یک رابطه، موقعیت، ارزش و احساس تعلق باشد. محتوای آموزش شهروندی را می توان در سه عنصر عاطفی، شناختی و عمل گرایانه تفکیک کرد. البته ابعاد حقوقی و هویتی نیز می توان برای شهروندی تبیین کرد. عنصر شناختی آن مربوط به اطلاعات و ماده خام و آشنایی با نظام مردم سالار و اقتضائات آن می شود. بخش عاطفی متضمن ایجاد ارتباط و احساس است. بعد مصلحتی نیز می توان برای آموزش ها در نظر گرفت که توانایی زندگی کردن و عمل کردن به اصول نظام مردم سالار را شامل می شود. بدیهی است که برای این که این سه عنصر را بتوان در فعالیت آموزشی رسانه ها گنجاند نیاز است مهارت ها و اطلاعاتی را به شهروندان بخشید تا بتوانند به توافق و وفاق با یکدیگر برسند و از تضاد حذر کنند. آموزش ها باید به سمتی باشد که افراد بتوانند تعادلی را در رفتار عقلانی خود ایجاد کنند.
آموزش شهروندان از اموری است که همه رسانه ها باید به آن توجه داشته باشند. بر همین اساس باید واقعیتی ارائه شود که بر پیش داوری استوار نبوده بلکه بر پایه های علمی استوار باشد. محتوای آموزش ها نیز شهروندان را به سمت توافق در عین اختلاف سلیقه برساند. در بخش عقلانیت آموزش شهروندی باید باعث شود شهروندان به آگاهی و مفاهمه برسند.کارکرد دیگر رسانه های این حوزه برای گسترش فرهنگ شهروندی ، تولید کالاهای فرهنگی مرتبط با شهروندی است. نقش نها دها و سیستم ها و سازمان های دولتی برای تسهیل آموزش شهروندی، استفاده از امکانات اینترنت، ایجاد رفاه و مفاهمه از دیگر کارکرد های رسانه ها برای ایجاد فرهنگ شهروندی است. در میان انواع رسانه های جمعی، رسانه های جمعی متعلق به دولت از اهمیت بیشتری دارند. سابقاً مفهوم شهروند، بار سیاسی با خود به همراه داشت و به کسی گفته می شد که از حقوق برابر برای زندگی در یک اجتماع سیاسی برخوردار بود. اما امروزه شهروندی فرهنگی نه تنها این معنا را در خود دارد بلکه به معنای یک حق عموم ی و حق جمعی دارد. این حق شامل حق حفظ هویت و حق عمل بر اساس فرهنگ می شود. به عبارت بهتر در مفهوم شهروندی فرهنگی بیش از اینکه بحث تابعیت در یک اجتماع مطرح باشد بحث هویت فرهنگی مطرح است. به عبارتی دیگر توجه به شهروندی فرهنگی ازآن رو بوده است که در گذشته شهروندی فارغ از عنصر فرهنگ و هویت گروه های اجتماعی صورت می گرفته است. به دیگر بیان، تابعیت و شهروندی یک جامعه بیشتر سیاسی تلقی می شده است تا فرهنگی. در مفهوم سنتی شهروندی، افراد حق بقا بر اساس حقوق برابری مثل آب و برق و تلفن و... دارند اما در این معنا حق بقا بر اساس سنت و فرهنگ داده نمی شود.
مفهوم شهروندی فرهنگی با زندگی کسانی که در خارج از وطن خود زندگی می کنند پیوند بیشتری دارد. این موضوع برای حضور اقلیت هایی که در کشورهای غربی زندگی می کنند کاربرد بیشتری دارد. چرا که در این کشور ها در بهترین حالت به افراد خارجی حق شهروندی سیاسی داده شده است.

تأثیر تکنولوژی های جدید بر آموزش شهروندی

اثر شگرف تکنولوژی های جدید دیجیتالی بر این اساس است که این نوع تکنولوژی ها هزینه ها را کاهش می دهند و کاربردشان در سطح جامعه مدنی و دولت هر روز گسترش می یابد. همین خصوصیت شهروندان را قادر می سازد تا بوسیله شیوه هایی که قبلاً تصورش را هم نمی کردند و به کمک تکنیک های دموکراتیک با هم
ارتباط برقرار کنند. در قرن بیستم، کامپیوترها به طور ناگهانی زندگی را تغییر دادند. امروزه ما به پیوندهای جهان گستر کامپیوتری متکی هستیم که به ارتباطات ما توسط رادیو،تلویزیون، و روزنامه سرعت بخشیده است. ایده ها در سراسر جهان با سرعت الکتریسیته به حرکت در می آیند. این ایده ها، درست در گوشه و کناری که واقعیت مجازی از راه رسیده، پنهان شده است، جایی که ما قادر هستیم تا خود را در شبیه سازهای حسی غوطه ور سازیم، شبیه سازهایی که نه تنها مربوط به جهان واقعی بلکه مربوط به هر جهان متصور شده اند. در نظر گرفتن تکنولوژی هم چون ابزار اگرچه درست است اما آن چه درست باشد صرفاً نمی تواند حقیقت آن چیز راتوصیف کند. ”این گفته درست است که: حتی تکنولوژی جدید هم وسیله ای است برای رسیدن به هدفی. به همین دلیل، تصور ابزاری از تکنولوژی شرط هر گونه تلاش برای برقراری نسبت صحیح انسان با تکنولوژی است.“ باظهور فناوری های مدرن ارتباطی و گستردگی و شمول اینترنت، جهان وارد دوران جدیدی شده است که با عنوان های خاص ارتباطی نظیر «جامعه اطلاعاتی»، «جامعه شبکه ای»، « جامعه های معرفتی»، «جامعه اطلاعاتی و ارتباطی » و «جامعه دانایی » از دوره های پیش از خود متمایز می شود. وجه تمایز این جهان جدید را می توان در این خلاصه کرد که شهروندان عادی قادر شده اند بدون آموزش های حرفه ای خود به تنهایی یا با همکاری یکدیگر محتوای رسانه ای را خلق کنند، مورد بحث قرار دهند یا صحت آن را مورد بررسی قرار دهند. البته دنیای رسانه های شخصی محدود به تولید متن روی وب نیست و برخی از آن ها به پست های تصویری عکس و فیلم از رویداد شخصی یا عمومی یا تهیه فایل صوتی و قرار دادن آن روی وب نیز گرایش دارند. با ظهور ابزارهای دستی مانند تلفن همراه و همه کاره ها(دستگاه های کوچکی که مجموعه ای خدمات چندرسانه ای امکا ن پذیر می کنند)،حوزه عمل رسانه های شهروندی گسترده تر شده و بیش از هر زمان دیگر بر عنصر
زمان و مکان چیره شده است. گسترش اینترنت موجب شده است که مدل های جدید ارتباطاتی پا به عرضه وجود بگذارد. توسعه فضای مجازی و افزایش میزان دسترسی به رسانه های جدید، به شکل گیری فضای جدید گفت وگویی میان رسانه ها و مخاطبان آن ها منجر شده است. زندگی در جامعه اطلاعاتی به گسترش آگاهی های عمومی و وسعت حوزه کنشگری منجر شده است. شهروندان امروز در قالب کاربران رسانه های جدید به ابزارهای مختلفی دسترسی دارند که به کمک آن ها فعالیت های اجتماعی و کنش های فرهنگی و سیاسی را شکل می دهند و صورت های مختلفی از هویت های مقاومت را برنامه ریزی و سامان دهی می کنند. استفاده از این ابزارها در طول دوره شکل گیری و تکامل آن ها متفاوت بوده است اما همواره رشد و توسعه و بهره گیری از آن ها باتوجه به نیازهای جامعه شکل گرفته است. در ادامه نحوه فراگیری و استفاده از شماری از این ابزارهای مبتنی بر وب را مرور می کنیم. نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که ظهور و بروز هرکدام از این ابزارها دستان کاربران را بیشتر برای بهره گیری از آن ها گشوده است و نمی توان میان آن ها ارزش گذاری کرد.
منابع مقاله :
- ساروخانی، باقر(1375)، جامعه شناسی ارتباطات، تهران: نشر اطلاعات.
- کازنو،ژان (1365)، جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی،ترجمه ،باقر ساروخانی و منوچهر محسنی، تهران: اطلاعات.
- قاسمی، حمید (1392)، نظریه ها و مبانی ارتباط جمعی، دانشگاه پیام نور.
- معاونت پژوهشی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان (1390)، سنجش میزان اثر بخشی آموزش های شهروندی صورت گرفته توسط کمیته فرهنگ شهروندی در شهر اصفهان، به سفارش معاونت برنامه ریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات، مدیریت مطالعات و پژوهش شهرداری اصفهان.
- باقریان،امیر، رسانه ها، زندگی شهری و حقوق شهروندان، دانشجوی دوره روزانه کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه تهران و وکیل دادگستری،کتاب سمینار رسانه و آموزش شهروندی (اصل مقالات)، 9 و 10 خرداد1390.
- سرفراز، حسین ،آموزش سواد رسانه ای: خلاقیت و نقادی شهروندان درفرهنگ رسانه ایِ امروز،کتاب سمینار رسانه و آموزش شهروندی (اصل مقالات)، 9 و 10 خرداد1390.
- بیات سید شهابی، علی و مقبول اقبالی، مهناز، بررسی نقش رسانه ملی دراثر بخشی آموزش های شهروندی بر روی شهروندان(مطالعه موردی : آموزش تفکیک زباله ازمبدا)،کتاب سمینار رسانه و آموزش شهروندی (اصل مقالات)، 9 و 10 خرداد1390.
- نیازی کومله، اعظم،نقش رسانه ها در سبک زندگی شهروندان، دانشجوی ارشد توسعه روستایی- توسعه اجتماعی دانشگاه تهران، کتاب سمینار رسانه و آموزش شهروندی (اصل مقالات)، 9 و 10 خرداد1390.
- جامع، رقیه و شاکری، عبدالرضا، رسانه های نوین و آموزش،کتاب سمینار رسانه و آموزش شهروندی (اصل مقالات)، 9 و 10 خرداد1390.
- کریمی، حسن، رسانه و آموزش شهروندی، موسسه آموزش عالی نور طوبی،کتاب سمینار رسانه و آموزش شهروندی (اصل مقالات)، 9 و 10 خرداد1390.
- محمدی خالط آباد ، بهنام، رسانه؛ نقش آموزشی رسانه های استان آذربایجان غربی بر کاهش اختلافات قومی و هم سویی منافع میان قومیت های مختلف در شهر ارومیه،کتاب سمینار رسانه و آموزش شهروندی (اصل مقالات)، 9 و 10 خرداد1390.
- مشکینی، ابوالفضل و عرب اله فیروزجاه، علی، بررسی تاثیر خدمات الکترونیک شهری در بهبود مدیریت شهری: منطقه 6 تهران، دانشگاه تربیت مدرس،کتاب سمینار رسانه و آموزش شهروندی (اصل مقالات)، 9 و 10 خرداد1390.