مفهوم خدمات اجتماعی
به عنوان نخستین گام در ورود به مباحث و مطالب مربوط به موضوع، می بایست مفهوم «خدمات اجتماعی» (1) را به اختصار روشن کرد تا بدین طریق خواننده بتواند به سهولت منظور از موضوع را دریابد و محدوده مباحث را متوجه شود. در این راستا مطالبی نظیر مفهوم ساده و ابتدایی خدمات اجتماعی، مفهوم جدید (عامّ و خاصّ) خدمات اجتماعی و بالاخره مفهوم خدمات اجتماعی از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار می گیرد. قبل از ورود به مطالب فوق، اصطلاح «خدمات اجتماعی» را به اختصار توضیح می دهیم.
چنانچه می دانیم اصطلاح «خدمات اجتماعی» از ترکیب دو کلمه «خدمات» جمع «خدمت» و «اجتماعی» تشکیل شده است.
در لغت نامه ها معانی مختلفی برای «خدمت» بیان شده است از آن جمله: کار کردن برای کسی، بندگی کردن، هدیه، تعظیم، عریضه، حضور، و نخستین معنی آن یعنی «انجام کاری برای کسی» که با اندیشه ما در این راستا تطابق دارد علیرغم این که به «خدمت» در رابطه با حداقل دو انسان معنی پیدا می کند، لذا پسوند «اجتماع» مفهوم جدی و عمیقی به آن می بخشد یعنی خدمتی که در ظرف اجتماع تجلی پیدا می کند و در مناسبات انسانی تحقق می یابد. برای «خدمات اجتماعی» می توان سه مفهوم را به شرح زیر معرفی کرد:
الف) مفهوم ساده خدمات اجتماعی
بشر اولیه در شرایطی که نیازهای اولیه اش تأمین می شد، چه بسا احتیاج چندانی به زندگی جمعی نمی دید. ترس او فقط از دریده شدن و شکار شدن به وسیله حیوانات بود که آنهم با پناه گرفتن در بالای درختان و... مرتفع می شد. اضطراب او از زمانی آغاز شد که حیاتش با شروع یخبندان ها به خطر افتاد. علاوه بر نیازهای اولیه، فطرت اجتماعی او و همچنین دلهره و اضطراب های گوناگون او را به زندگی اجتماعی سوق داد. دفاع جمعی، فعالیت و شکار جمعی، برآوردن نیازهای اساسی معیشتی به صورت جمعی و غرایز و اضطراب های خود به الاهان آسمانی نظیر رعد و برق، خدای باد، خدای خورشید، و... پناه برد که به تدریج با توسعه زندگی جمعی و عوامل دیگر، خدایان زمینی، به صورت تیولداران و مالکین، جای خدایان آسمانی را گرفت که این خدایان، مالک و صاحب همه چیز آنها بودند. روابط اجتماعی در این دوره، ساده و محدود بوده، حمایت ها، علائق و احساسات درون گروهی به خوبی مشهود بود. ملاکین و تیولداران برای ارضاء افزون خواهی و قدرت طلبی خود از هیچ ظلمی فروگذار نبودند. هر اندازه این فشار فزونی می گرفت همبستگی ها و اتحاد بین استثمارشدگان و محرومین بیشتر می گشت. خانواده به مفهوم گسترده، جایگاه ویژه ای داشت و بسیاری از مسائل و مشکلات در درون آن حل می شد. حمایت و احترام سالمندان یک امر بدیهی بوده و فرد نسبت به آینده خانواده اش زیاد نگران نبود زیرا یقین داشت که در صورت فوت او، فرزندانش مورد حمایت دیگران قرار خواهند گرفت. این شبکه حمایتی متقابل به او و اعضاء خانواده اش، نوعی تأمین اجتماعی اولیه را هدیه می کرد که رفع کننده نگرانی ها و اضطراب های او بود. به جهت سادگی زندگی و وجود روابط چهره به چهره بین اعضاء جامعه و محدودیت این روابط، فرد از طریق گروه های اجتماعی، به سهولت مورد پذیرش قرار می گرفت و زمینه های رضامندی و احساس آرامش و امنیت در او پدیدار می شد. محدودیت توقعات متقابل اعضاء جامعه از همدیگر و همچنین رضا و تسلیم در مقابل شرایط نامساعد زندگی، آرامش درونی او را قوت می بخشید. علاوه بر نهاد خانواده افراد نیکوکار از طریق نهادهای مذهبی نظیر، آتشکده ها، معابد، کلیساها و بالاخره، مساجد به اشکال مختلف و به صورت داوطلبانه و پراکنده، ابعادی از خدمات اجتماعی را ارائه و حمایت از محرومان و مستمندان و نگهداری از ایتام و در راه ماندگان و نظایر آنها را عهده دار بوده اند. چنانچه مشاهده می شود، در جوامع سنتی، خدمات اجتماعی، جنبه همگانی و سازمان نیافته داشت و افراد جامعه در تبعیت از سرشت انسانی خود، عامل به خدمات اجتماعی داوطلبانه بودند و بر اساس تلقی و احساس خود، نیاز مطرح شده را مرتفع می ساختند بدون آنکه نیازمند به تخصص و یا توانمندی خاصی باشند و به جهت سادگی مناسبات و محدودیت نیازها و بسیاری از علل فرهنگی، اجتماعی و به جهت سادگی مناسبات و محدودیت نیازها و بسیاری از علل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دیگر، ضرورتی برای تدابیر سازمان یافته در این خصوص احساس نمی شد. به تدریج با ایجاد و گسترش حکومت ها، ابعادی از خدمات اجتماعی مورد توجه و عمل بعضی از حکمرانان قرار گرفت، به قول مورخین، «هامورابی» حکمران بابل تقریباً در دو هزار سال قبل از میلاد، مراقبت از زنان بیوه و کودکان یتیم را بر عهده داشت و دفاع از حقوق افراد ضعیف و بی پناه، قسمتی از قوانین او را تشکیل می داد.در شهرهای بین النهرین که دارای حکومت نیمه مذهبی و نیمه اشرافی بودند، یکی از مسئولیت های حکومت، این بوده است که نوعی سیستم تأمین اجتماعی به عنوان حقّ مسلم مردم برقرار کند، یکی از اهدافی که ادیان مختلف پی می گرفتند، در زمینه تأمین حوائج مردم و نیازمندان بود به گونه ای که اوستا آکنده از قوانین و دستورات اخلاقی در این زمینه است و تورات و انجیل دستورات صریح و روشن در حمایت از محرومان را ارائه کرده اند. یک سرود سومری مربوط به نچهار هزار سال قبل، الهه ی خوبی و مهربانی را چنین توصیف می کند: «کیست آن که آشنای یتیمان و بیوه زنان است و کیست آن که از ستمکاری و ظلم بر انسان ها آگاهی دارد و آن که الهه ی نیکی و نیکوکاریاست و بر بیوه زنان رحمت دارد و برای بیچارگان دادگستر و عدالت خواه است».
ب- مفهوم نوین خدمات اجتماعی
با ورود ماشین به زندگی بشر، بسیاری از اصطلاحات قدیمی، مفاهیم ابتدائی خود را از دست دادند و همگام با دگرگونی در شیوه های زندگی اجتماعی، متحول شدند و مفهوم جدید پیدا کردند. «خدمات اجتماعی» نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به عنوان یک «ترم» نوین، جایگاه ویژه ای را در سیاست های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی به خود اختصاص داد.تشیکل جوامع شهری و ایجاد اجتماعات بزرگ، مقدمه ای در جهت به وجود آمدن شرایطی بود که به «دولتی شدن» و «نهادی شدن» برنامه های خدمات اجتماعی انجامید. از این زمان، به تدریج تعداد گروه های ویژه ی اجتماعی نظیر پیران، از کار افتادگان، یتیمان، معلولین و منحرفین... رو به افزایش گذاشته و به تدریج مورد بی توجهی و بی مهری جامعه قرار گرفتند. مهاجرت های گسترده، هجوم روستائیان به شهرها، مرگ تدریجی نظام فئودالی، پیشرفت علوم پزشکی و کاهش مرگ و میر و در نتیجه افزایش سرسام آور جمعیت و ده ها عامل دیگر، انسان ها را از همدیگر دور، همسبتگی و احساس مسئولیت مقابل را ضعیف و در نهایت، اضطراب و نگرانی را افزایش داد. در چنین آشفته بازاری، هدف، تنها سودا بود. کارگران در بدترین شرایط مشغول به کار بودند. زنان با مزد کمتر از مردان و کودکان در سنین طفولیت، به کار گمارده می شدند. ساعت کار نامشخص و شرایط رفاهی و تأمین اجتماعی مهیا نبود. انقلاب ناگهانی صنایع و ابزار تولید، درهای جدیدی را برای تمرکز قدرت و ثروت و در نتیجه سیراب نمودن ریشه های سودجوئی و امتیازخواهی و قدرت طلبی باز می کرد. اقلیتی با دست یابی به منابع عظیم ثروت، کارتل ها و تراست ها را به وجود می آوردند و اکثریتی باور نکردنی، دستشان از رشته های باریک زندگی کوتاه می گردید و درهای خیر و برکت به رویشان بسته می شد. در میان شکوه و جلال و تجمل و تفنّن و شعله های حرص و طمع و رعد و برق اختراعات، ناله ی محرومان در دل ها بی اثر می شد و ندای مردان حق و اصلاح در گوش ها ضعیف می گردید. آن انس و رحمتی که دل ها را بهم مرتبط می داشت جای خود را بر کینه توزی و بدبینی و دشمنی می داد و رشته ایمان که رشته اتحاد و تعاون بود، سُست و گسیخته می گردید و جوانه انسانیت می خشکید و حسّ ترحم از بین می رفت. محرومان تیره بخت که هستی خود را در معرض کوران طمع آزمندان می دیدند برای آنها در کمین می نشستند. روز به روز درهای رحمت، خیر و صفا بسته تر و درهای جهنّم، کینه و جنگ بازتر می گردید، دو قطب فقیر و غنی، کارگر و کارفرما در برابر هم صف آرائی می کردند. هر چه صاحبان قدرت بیشتر احساس خطر می کردند بر بی رحمی و فشار خود می افزودند و هر چه فشار و محرومیت افزایش می یافت، جوشش انتقام جوئی محرومان شدیدتر می شد. (2) در سال های بعد از انقلاب صنعتی، تنها فقر و محرومیت نبود که توازن را از میان می برد و تنش های اجتماعی را به وجود می آورد، علت دیگر، کوتاه شدن دستها از رشته های تولید و کار بود که اختراعات و صنایع جدید پیش می آورد. ابزارهای کوچک سابق، هر دسته و فردی را مستقل و متّکی به تلاش و عمل خود می ساخت و در نتیجه هر کسی احساس شخصیت و استقلال می نمود.
انقلاب صنعتی و ظهور کارگاه و کارخانجات بزرگ و سوء سیاست های صاحبان صنعت و تکنولوژی این استقلال را گرفت و همین، خود زمینه ساز بسیاری از مسائل اجتماعی، روانی- عاطفی، اقتصادی و حتی سیاسی شد. توجه به زمینه های مختلف خدمات اجتماعی بصورت قوانین، مصوبات، برنامه ها و سیاست های اجرائی به وسیله دولت ها اجتناب ناپذیر و حتی بسیار ضروری و لازم می نمود. «ویلیام بوریچ» (3) دانشمند و اقتصاددان انگلیسی که ریاست کمیته بیمه های اجتماعی تشکیل شده از طرف حزب کارگران انگلیس را به عهده داشت طرحی متکی بر سه اصل (بهداشت عمومی، اشتغال کامل، پرداخت کمک هزینه به اولیاء کودکان) را ارائه کرد. او معتقد بود که از راه استقرار تعاون ملّی و بیمه های اجتماعی، عدالت اجتماعی تأمین خواهد شد. بر اساس مصوّبه ای در بیست و ششمین اجلاسیه ی عمومی «سازمان بین المللی کار» (4) در سال 1944 در فیلادلفیا، تحولی در زمینه خدمات اجتماعی به وجود آمد که برخی از موارد آن چنین است:
-فقر و عسرت هرجا ریشه کند برای رفاه عمومی خطرناک است.
-حمایت از مادران و کودکان.
-تأمین غذا و مسکن و وسائل تفریحی و تربیتی برای همه.
-معاضدت و مساعدت در راه ایجاد اشتغال کامل و ارتقاء سطح زندگی.
منشور سازمان ملل متحد در سال 1945 میلادی زمینه ساز تحولاتی در رابطه با خدمات اجتماعی شد به طوری که اعلامیه حقوق بشر در سال 1948 بیانگر نکاتی از جمله موارد زیر است:
- هر فردی حق دارد از سطح زندگی کافی برای حفظ سلامت شخصی و خانوادگی از نظر خوراک، مسکن، درمان و... برخوردار شود.
- هر کس هنگام بی کاری، بیماری، از کار افتادگی، پیری، بیوه گی و نظایر آن حق تأمین شدن را دارد.
- زنان باردار و کودکان، حق دریافت کمک و معاونت ویژه را دارند.
- همه در برابر قانون مساویند و حق دارند بدون تبعیض از حمایت قانون برخوردار شوند. به موجب قطع نامه11دسامبر 1964 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برای رهایی کودکان چهارده کشور اروپایی و چین از چنگال فقر، بیماری، گرسنگی، و بی سرپرستی، مؤسسه ای بنام «صندوق بین المللی کمک فوری به کودکان ملل متحد» با نام مخفف «یونیسف» (5) تأسیس شد تا کودکان آسیب دیده از جنگ را حمایت کند. در سال 1950 میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل، دایره فعالیت این صندوق را وسعت داد تا بتواند نیازمندی های کودکان کشورهای در حال توسعه را نیز عهده دار شود.
بر اساس قطعنامه شماره 1386 مورخ 29 نوامبر 1959 سازمان ملل، نیازمندی های اساسی کودکان شامل هفت مورد (نیاز کودک به نام و ملیت، محبت و حمایت مادر، تندرستی و سلامتی قبل و بعد از تولد، غذا و مسکن مناسب، آموزش و پرورش، بازی و تفریح، حمایت اجتماعی) بود و کشورهای عضو سازمان ملل در برنامه های خود ملزم به توجه و رعایت آن بودند.
چنانچه ملاحظه می شود، زمینه های مختلف خدمات اجتماعی نه تنها در سیاست های دولت ها، بلکه در مصوبات بین المللی نیز جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. به طور کلی «خدمات اجتماعی» در جهان امروز دارای دو مفهوم «عام» و «خاص» است. مفهوم «عام» خدمات اجتماعی، گاهاً به جای مفاهیم «خدمات عمومی» (6) و یا «امور اجتماعی» (7) به کار می رود. «خدمات اجتماعی» به مفهوم «عام» در قوانین اساسی کشورهای مختلف جایگاه خاصی دارد چنانچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز فصل مستقلی از تحت عنوان «حقوق ملت» به خود اختصاص داده است و علاوه بر آن در اصول دیگر نیز از جمله اصول سوم، هشتم، دهم و چهل و سوم بدان توجه شده است.
بنابراین «خدمات اجتماعی» به مفهوم «عام» آن عبارت از ارائه هرگونه خدمت مادی و معنوی به اقشار مختلف جامعه در جهت تأمین نیازهای مشترک و عمومی آنهاست. مفهوم «خاص» خدمات اجتماعی در رابطه با «گروه های خاص» اجتماعی معنی پیدا می کند. منظور از «گروه های خاص» اجتماعی عبارت از اقشاری از جامعه هستند که به علل مختلف جسمانی، روانی، شخصیتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی علاوه بر نیازهای مشترک با همه مردم، نیازهای ویژه ای دارند که ممکن است این نیازمندی کوتاه مدت، میان دو و یا دائمی باشد. در رابطه با گروه های خاص اجتماعی می توان از اقشار زیر نام برد:
-جانبازان و فرزندان شاهد و...
-ایتام و خانواده های بی سرپرست- سالمندان تنها
-خاناده های مستمند و کم درآمد
-معلولین جسمی، معلولین روانی، عقب افتادگان ذهنی
-معلولین اجتماعی (زنان ویژه، معتادین، بزهکاران، متکدّیان و...)
-در راه ماندگان و ورشکستگان
-پناهندگان و آوارگان
-مصیبت زندگان و آسیب دیدگان از حوادث و سوانح
سرآغاز خدمت اجتماعی و مفهوم خاص آن را در ایران، می توان زمان قاجار مورد بررسی قرار داد. چنانچه مدارک و اسناد نشان می دهد الهام بخش حرکت ها و اقدامات اجتماعی، همراه با اعتقادات مذهبی و فرهنگ اسلامی، ایده هایی بود که ناصرالدین شاه پس از سفر به اروپا با خود به همراه آورد. تأسیس اولین بیمارستان بیست تختی نظامی، ایجاد مدرسه دارالفنون با همت و درایت امیرکبیر در اوایل سال 1266 هجری، تأسیس چاپارخانه، چراغ برق، تلگراف و تلفن و... از آن قبیل است. نخستین بار فکر ایجاد پرورشگاه در زمان همین پادشاه مطرح شد که در نهایت با ارائه طرحی توسط نمایندگان تجار تهران به مجلس اول شورای ملی به نتیجه عملی رسید.
در سال 1287 اولین قانون بلدی کشور به تصویب رسید که به موجب آن نگهداری از اطفال سر راهی به عهده شهرداری ها گذاشته شد و بر اساس آن به تدریج سازمان تربیتی سابق شهر تهران (وابسته به شهرداری تهران) شکل گرفت. بررسی های به عمل آمده در برنامه های عمرانی کشور که هر کدام از آنها برای پنج سال تدوین می شد نشان می دهد که در برنامه عمرانی اول تا سوم عنوان خاصی برای خدمات اجتماعی در نظر گرفته نشده بود هر چند برنامه های رفاهی- اجتماعی در جاهای مختلفی از این برنامه ها به چشم می خورد.
برای نخستین بار در برنامه عمرانی چهارم که از سال 1347 آغاز شد، فصل مستقلی برای اقدامات مربوط به رفاه انجتماعی در نظر گرفته شد که زمینه تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خدمات مددکاری و مشاوره در مدارس، جلب مساعدت های خانواده ها برای پذیرش کودکان یتیم، خانواده های پیش آهنگی، اردوهای جوانان، شرکت های تعاونی، گسترش بیمه های اجتماعی کارگران، توسعه سپاهیان دانش، بهداشت و ترویج، ایجاد انجمن توان بخشی و مراکز دست و پاسازی معلولین، خدمات مختلف برای نابینایان و ناشنوایان و بالاخره اردوهای کار و دارالتادیب برای نوجوانان بزهکار را فراهم ساخت. (8)
در برنامه عمرانی پنجم بر اساس اهداف پیش بینی شده، وزارت رفاه اجتماعی به عنوان محور اصلی خدمات اجتماعی (سال 1353) تأسیس شد که بیش از دو سال دوام نیاورد و در سال 1355 در وزارت بهداری ادغام گردید.
به طور کلی سازمان ها، مؤسسات و ارگان های مختلف، مسئولیت ارائه خدمات اجتماعی به اقشار نیازمند را عهده دار بودند که بیشتر آنها وابسته به دربار و یا وابستگان آنها بودند که اغلب آنها بعد از پیروزی انقلاب، منحل و یا در سازمان بهزیستی کشور ادغام شدند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اولین تحول در مورد برنامه های خدمات اجتماعی در سال 1358 تحقق یافت که بر اساس مصوبه شورای انقلاب، کلیه سازمان های رفاهی- اجتماعی، در وزارت بهداری و بهزیستی (معاونت بهزیستی) ادغام شدند. در سال 1359 لایحه ی قانونی تشکیل سازمان بهزیستی کشور به تصویب شورای انقلاب رسید و بدین وسیله سازمان مذکور، با زیر پوشش گرفتن حوزه معاونت بهزیستی وزارت بهداری و بهزیستی، مسئولیت کلیه ی برنامه های رفاهی و توان بخشی را عهده دار شد. به موجب همین مصوبه قرار بود کمیته امداد امام و بنیاد شهید انقلاب اسلامی نیز زیر نظر سازمان بهزیستی ایفای وظیفه کنند که به دلایل مخلتف این امر منتفی شد. در اواخر سال 1359 خانه های فرهنگ روستائی با یک هزار واحد، طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی به امداد امام، بنیاد شهید، بنیاد پانزده خرداد و بنیاد مهاجرین جنگ تحمیلی، یکی بعد از دیگری و با توجه به ضرورت ها و نیازهای بعد از انقلاب شکل گرفتند و طرح شهید رجائی در جهت حمایت از سالمندان بی بضاعت روستایی ابتدا به وسیله ی سازمان بهزیستی و سپس توسط کمیته امداد امام به اجرا درآمد.
در فاصله ی سالهای 1360 تا 1382تلاشهای زیادی برای سامان دهی حوزه وسیع خدمات اجتماعی انجام گرفت که آخرین و جدیدترین آن، نظام جامع «تأمین و رفاه اجتماعی» (9) بود که منجر به تأسیس وزارت رفاه و تأمین اجتماعی با هدف سیاستگزاری در عرصه رفاه و خدمات اجتماعی در سه بخش «بیمه ای» (10)، «حمایتی» (11) و «امدادی» (12) گردید. ضمناً با موافقت مقام معظم رهبری، سازمان امور ایثارگران و بنیاد شهید انقلاب اسلامی نیز با هدف هماهنگی موضوع اجتماعی برای مجموعه ایثارگران (خانواده معزّز شهدا، جانبازان و آزادگان) ایجاد شد تا هماهنگ و همسو با برنامه های جامع رفاه و تأمین اجتماعی ایفای وظیفه کند. به طور کلی، برخی از صاحبنظران این حوزه، خدمات اجتماعی را برنامه ای معرفی می کنند که بوسیله آن، جامعه توان لازم را برای مبارزه با مشکلات خود به دست می آورد و یا به تعبیر کارشناسان سازمان ملل متحد «خدمات اجتماعی فعالیت سازمان یافته است که هدفش کمک به سازش و تطابق متقابل افراد و محیط آنهاست» (طالب، مهدی، 1368، ص34).
و بالاخره خدمات اجتماعی به مفهوم خاص، فعالیتی است حرفه ای که به افراد، گروه ها و جوامع به منظور بالا بردن ظرفیت آنها در انجام تکالیف و وظایف اجتماعیشان در چارچوب اصول و قوانین جامعه عرضه می شود. (زاهدی اصل، محمد، 1382، ص42).
ج- مفهوم خدمات اجتماعی در متون اسلامی
اعوذو بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم.«وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیتِیمًا وَأَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا»
(سوره انسان، آیه8 و 9)
«و هم بر دوستی (خدا) به فقیر و اسیر و یتیم طعام می دهند (می گویند) ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی هم نمی طلبیم».
رسول گرامی اسلام نماز خویش را به اتمام رسانیده است شخص گرسنه ای پیش حضرت آمده تقاضای طعام می کند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وی را پیش همسران خود می فرستند، غذایی که حاجت مند را کفایت بکند بدست نمی آید و حضرت ندا می دهند که کیست این فقیر را طعام دهد و امشب او را میزبان باشد؟ علی (علیه السّلام) قیام می کند و وی را به منزل خویش می برد، غذای خود و همسرش را به فقیر می دهد. و از بابت این که، او (فقیر) از گرسنگی حضرت مطلع و ناراحت نشود، حضرت دستور می فرماید چراغ را خاموش کنند و سپس با ایجاد صدا از حرکت دهان، وانمود به خوردن غذا می کند، شب به پایان می رسد و صبح به حضور رسول خدا می رسند، پیامبر به سوی آنها نگاهی می افکند و همراه با تبسّم، قسمتی از آیه ی 9 سوره حشر تلاوت می فرماید که:
«مَّا أُوتُوا وَیؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
«گرچه حاجتمندند ولی مستمندان را بر خویش مقدم می دارند و هر کس ز بخل ضمیر محفوظ بماند حتماً رستگار می گردد.»
آری، قریب هزار و چهارصد سال قبل، آئین مقدس اسلام، درسی را به مسلمین آموخته است که نمونه های آن بهترین سرمشق خدمات اجتماعی واقعی و بدور از هرگونه ریا و منّت و آزار و تنها با قصد و نیت الهی برای بشر معتقد و آگاه امروزی است و تجلّی آن را در وجود گرانقدر مولای متقیان علی ابن ابیطالب (علیه السّلام) می توان سراغ گرفت که در تمام دوران زندگی خصوصی، اجتماعی و سیاسی خود بهترین یاور و مددکار محرومان، نیازمندان، بی سرپرستان و بی پناهان بوده اند و در حکومت پر از عدالت اجتماعی پنج ساله خویش عملی ترین الگوها را در جهت چگونگی ارائه خدمات اجتماعی به مستضعفین ارائه فرموده اند.
قرآن مجید، در اغلب موارد مربوط به خدمات اجتماعی، به قدری دقیق، برنامه همه جانبه را ارائه می دهد که امروزه می تواند بهترین الهام بخش کارگزاران مؤسسات خدمات اجتماعی جامعه اسلامی باشد. آن جمله، چگونگی سرپرسیتی ایتام از ابتدا تا ختم حضانت، برخورد قاطع فردی و اجتماعی با ظالمین و ستمکاران، ارشاد و هدایت منحرفین و خطاکاران، انفاق و احسان به نیازمندان جامعه بر اساس درجه نیاز و شدت و ضعف تأثیر مشکلات آنها بر جامعه و برنامه های رفاهی اجتماعی دولت اسلامی و پیش بینی منابع و بودجه های مورد نیاز این خدمات و... جهت بیان اهمیت موضوع به معرفی چند نمونه روایت اکتفا می کنیم.
از امام حسن مجتبی (علیه السّلام) نقل شده است که فرمود: «از پدرم شنیدم که جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمود کسی که در برآوردن حاجت برادر مسلمان خود بکوشد چنان است که خدا را نه سال عبادت کرده است که روز را به روزه و شب را به عبادت به سر برده باشد. (دستغیب، ج2، 1348، ص69).
در قسمتی از فرمایش امام صادق (علیه السّلام) می خوانیم: «کسی که صبح سرش را از خواب بردارد و فقط به فکر کارهای شخصی خویش باشد، خیال کند که خداوند او را فقط برای این آفریده که از بامداد تا شامگاه از آن وقت که هوا روشن می شود تا موقع تاریکی به دنبال منافع شخصی خود باشد و به فکر کارهای اجتماعی و مصالح امت اسلام نباشد چنین کسی مسلمان یعنی عضو جامعه اسلامی نیست.» (13)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «برترین اعمال از نظر خداوند، خنک ساختن دل های سوخته تشنگان و سیر کردن شکم های گرسنه است قسم بر آن که هستی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در اختیار اوست ایمان به من نیاورده آن که سیر بخوابد و برادر مسلمان یا همسایه او گرسنه باشد.» (امامی، جعفر، ص27).
در مفهوم خدمات اجتماعی از دیدگاه اسلام، به جنبه های روانی نیز توجه فراوانی شده است چنانچه رسول گرامی اسلام مسرور ساختن مسلمان را محبوب ترین عمل نزد خداوند معرفی می کند. امام محمد غزالی در کتاب کیمیای سعادت از 32 مورد، به عنوان حقوق مسلمین بحث می کند و در حق هشتم از گشاده رویی و خوش زبانی با همه مسلمانان نام می برد و در حق هفدهم دوستی و الفت با فقراء را توصیه می کند و در حق هیجدهم، از شاد کردن مسلمین و برآوردن حاجت نیازمندان صحبت کرده و در هر یک از موارد فوق الذکر روایت و حدیثی را معرفی می کند.
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری از انسان به عنوان موجود مدنی و اجتماعی صحبت می کند و توضیح می دهد که بشر در بقای شخصی و بقای نوعی، محتاج مشارکت، و همبستگی و تعاون با دیگران است و همین احتیاج و نیاز، تمدن ها را به وجود می آورد و این تمدن ها بر وجه تعاون و به صورت اجتماع نخستین مثل خانواده، اجتماع، اهل محل، جامعه اهل مدینه (شهر) امم کبار (مملکت ها، جامعه اهل عالم) بروز می کند و سپس می گوید که چون انسان باطبع متوجه به کمال است، لذا می تواند از این قبیل اجتماعات در رسیدن به کمال بهره گیرد و در همین رابطه از اتحاد طبیعی که نتیجه محبت است سخن می گوید و می افزاید که منظور از محبت، طلب شرف و فضیلت و کمال است که هر کس نیروی این طلب در او بیشتر باشد، شوق او به کمال زیادتر خواهد بود به طور کلی خواجه نصیرالدین طوسی می خواهد این حقیقت را مطرح کند که ابناء بشر محتاج به همدیگرند و برای رسیدن به آسایش معنوی و رفاه مادی می بایست با هم تعاون داشته باشند و استعانت و همیاری به درجه کمال برسند و یکی از اهداف دین مبین اسلام (و اصولاً تمامی انبیاء الهی) این بوده است که محبت، دوستی و الفت را بین افراد بشر رواج دهند و روابط اجتماعی را به عنوان وسیله ای برای تکامل معنوی انسان بهبود بخشند. خواجه نصیر در بحث از محبت ضمن برشمردن انواع محبت، از محبّتی تجلیل می کند و آن را وسیله ای برای کمال معرفی می نماید که ارائه کننده ی آن بخواهد با نفس خود احسان کند و غرض او از محبت، خیر معنوی است نه لذت فانی و خارجی و صاحب این محبت از لذّت حقیقی مستفیض می شود و به کمال می رسد.
با بررسی در فلسفه اعمال و احکام عبادی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اسلام می بینیم که غالباً ریشه در تنزیه جامعه و اصلاح امور مسلمین دارد چنانچه از نماز به عنوان «جلو گیرنده بسیاری از جرم های اجتماعی» از روزه به عنوان «وسیله پیرایش روان» حج به عنوان یک «آشنا شدن اجتماعی همگان» زکوة به عنوان « یک همکاری اجتماعی که برای نیازمندان حقی در دارائی بی نیازان گذاشته است» یاد می شود و حتی در ادای کفّاره گناهان ضمن برشمردن آن به عنوان یک تعاون اجتماعی این چنین گفته می شود که گویی کسی که گناهی انجام می دهد یا در عبادتش کوتاهی می کند به حقوق اجتماعی تجاوز کرده است و این تجاوز محو نمی شود مگر با یک همکاری و کمک به اجتماع، که تا کوتاهی را جبران و خلل را زایل گرداند. (ابوزهره، محمد، 1358، ص51)
دنیای اسلام در رابطه با موضوع خدمات اجتماعی، دنیای خاصی است که الهام بخش بسیاری از کشورهای اسلامی به ویژه ایران بوده است. قبل از ظهور اسلام شبه جزیره عربستان در جاهلیت به سر می برد و زندگی قبیله ای مردم آن زمان در کنار بسیاری از جهالت های فکری و مذهبی که حتی دختران خود را زنده به گور می کردند مسیر گمراهی را می پیمودند.
اقوام قبل از اسلام نیز در رابطه با مستمندان و یتیمان و... در بی توجهی و بی مسئولیتی بوده اند چنانچه در رابطه با قوم بنی اسرائیل در آیه 83 از سوره بقره خداوند متعال به رسول اکرم می فرماید: «به یاد آر هنگامی را که خدا از فرزندان بنی اسرائیل پیمان گرفت و دستور داد که جز خدا کسی را نپرستند پدران و مادران و بستگان و یتیمان و فقیران را نیکی کنند»، به قول نویسنده ای در برابر تمام ظلم و ستم که به ناحق برگردن محرومان و بی پناهان حلقه شده بود نکته بسیار حائز اهمیت این که خداوند مهربان حتی در شرایط پیش از اسلام، یتیم را مورد سفارش قرار داده و او مورد حمایت قانون الهی بوده است و یکی از پیمان هایی که خداوند در اعصار گذشته از بنی اسرائیل گرفته مسئله نیکی و خوش رفتاری با یتیم بوده است. (سبحانی، جعفر، 1360، ص126).
تدبیر و سیاست جامعه بشری و اصلاح امور سرآغاز کار رسالت داران الهی و مکاتب آسمانی بوده است. اسلام به همان نسبت که با خصلت جاودانگی و جامع الاطراف بودن قوانین و احکامش بر ادیان گذشته برتری دارد، در جهت تدبیر و سیاست جامعه انسانی از ویژگی و امتیاز خاصی برخوردار می باشد. بدین معنی که توجه به سرنوشت جامعه و شیوه حکومت و قوانینی و احکام مربوط به این باب از پردامنه ترین فصول شریعت والا و الهی و جاودانی است. نخستین رسالت اسلام امر به علم و آموختن است (آیه دوم از سوره علق) و سپس دستورات مؤکدی در برابر همه انسان ها، رفع تبعیض، رسیدگی به محرومان جامعه و... می دهد. مسئله بسیار مهم و جالبی که مطرح است این که در رابطه با توجه به یتیمان، فقیران و به طور کلی انجام خدمات اجتماعی به دو گونه موضوع را مورد توجه قرار می دهد. در آیاتی نظیر 177 بقره، 47 کهف، 76 مریم چگونگی امر، به صورت توصیه و سفارش به مؤمنین است که رعایت حال این قبیل گروه های ویژه جامعه را بنماید. ولی در آیاتی چون 90 نحل، 38 روم، 26 بنی اسرائیل، 36 نساء رسیدگی به این قبیل افراد و خانواده های نیازمند به صورت امر و تأکید است و دستوری است از طرف خداوند متعال به رئیس حکومت اسلامی یعنی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به عنوان نمونه در آیه 26 بنی اسرائیل می فرماید «خویشان و مساکین و در راه ماندگان را به حق خودشان برسان» و یا در 41 انفال دستور به اخذ مالیات در جهت تحقق برنامه های تأمین اجتماعی می دهد.
مجموعه آیات قرآن کریم را در خصوص موضوع خدمات اجتماعی به مفهوم عام، می توان در دو دسته مورد بررسی قرار داد. دسته اول آیاتی که جنبه دستور داشته و عمل به آن برای دولت اسلامی و مسلمانان واجب شمرده شده است. نظیر آنچه که در آیه 26 سوره بنی اسرائیل اشاره شد یعنی خداوند متعال نیازمندان را صاحبان حقّ معرفی می کند که باید نسبت به آن توجه و اقدام کرد. در دسته دوم آیاتی قرار می گیرد که جنبه سفارش و توصیه داشته و به عنوان اعمال مستحبی، می تواند موجب پاداش و لطف خداوند به عاملین آن شود. لازم به توضیح است که هر یک از این دو گروه از آیات نیز، دو مخاطب دارد، مخاطب اول آن حاکم و اداره کننده جامعه اسلامی است که می بایست با بهره گیری از منابع مالی عمومی، در این حوزه و متناسب با مقتضیات زمان و مکان، ایفای وظیفه کند.
مخاطب دوم، مؤمنینی هستند که لازم است در بُعد وجود و استحباب نسبت به انجام وظایف دینی و اجتماعی مورد بحث قیام کنند.
به طور کلی در الهام آیات قران مجید و همچنین سنت رسول اکرم و ائمه اطهار به ویژه اولین رهبر شیعیان جهان که توانست با تشکیل حکومت اسلامی، راه صحیح قرآن و رسول آن را پی بگیرد به عنوان یک اساسنامه زندگی فردی و اجتماعی الهام بخش مردم بسیاری از کشورهای اسلامی گردد، توجه به معلولین و یتیمان و درماندگان رواج یافت به طوری که در پیروی از سنت خاندان نبوت، موقوفات عظیمی در جهان اسلام در جهت حل بسیاری از معضلات اجتماعی ترویج یافت و به دور از سیاست بازی ها و سیاست گذاری های سران خودباخته و خودفروخته بعضی از کشورهای اسلامی توانست بهترین و خالص ترین خدمت اجتماعی را در دسترس مسلمانان نیازمند و حتی افراد غیر مسلمان قرار دهد.
با الهام از تعالیم عالی اسلام برای حل مسئله ی فقر و دردمندی و ناتوانی بشری سه راه حل و یا سه سیستم (خدمات اجتماعی) مطرح می شود ابتدا طریق حل مشکل در درون خانواده، دومین چاره آن در اجتماع و با برنامه ریزی دولتی و وظایفی که قانون گذار در این باره به عهده دولت گذاشته است. سومین روش آن از طرف همه افراد با وظایف دینی و مسئولیت اجتماعی (ابوزهره، محمد، 1358، ص181) و لذا می توان گفت که در حکومت اسلامی، اصل، منبع و مبداء هر چیزی از جمله حل مشکلات اجتماعی، خانواده است و به خانواده اهمیت فوق العاده ای داده شده است. اگر در میان هیچ یک از اعضاء خانواده اعمّ از خویشاوندان نسبی و سببی، توان مندی پیدا نشد که مشکل مطروحه را حل کند در این موقع وظیفه حمایت از نیازمند از خانواده کوچک به خانواده بزرگ یعنی جامعه منتقل می شود و در صورتیکه جامعه نیز توان کافی در این خصوص را نداشت، این مسئولیت متوجه دولت اسلامی خواهد بود و لذا اسلام و حکومت اسلامی در رابطه با خدمات اجتماعی، با توجه به اصل تعاون، مسئولیت را بطور مشترک متوجه دولت اسلامی از یک سو و عموم افراد جامعه از سوی دیگر کرده است محور تکافل اجتماعی در نظام سرمایه داری و مارکسیستی بر این است که فلان قانون، حدود کار را مشخص کرده است و فلان قدر مالیات لازم است و برای کسی که فلان قدر حق بیمه داده باشد ماهی این قدر به او کمک می شود. اگر فردی حق بیمه نپرداخت از جمیع حقوق اجتماعی محروم می ماند در صورتی که اسلام نمی گوید اگر پدرت پیر شد آن را از منزل بیرون کن تا خودت آسوده باشی. اسلام هرگز معلولین و پیران را سربار جامعه نمی داند. از عبادت گرفته تا مالیات های اسلامی، همه و همه برای ایجاد زمینه در افراد در انجام مسئولیت های مشترک آنهاست به قول محمد باقر صدر در کتاب اقتصاد ما، دولت اسلامی دو مسئولیت دارد اول تشویق دیگران برای حمایت های اجتماعی، دوم تأمین نیاز نیازمندان جامعه. در مورد اول، وظیفه دولت تشویق است و در مورد دوم دخالت و سرمایه گذاری در امور اجتماعی. ضمانت دولت در مورد دوم یک ضمانت برای تأمین زندگی مکفی (در حد کفایت) و متناسب (با در نظر گرفتن شئونات شخصیتی و ویژگی های فرهنگی اجتماعی نیازمند) است.
اصول مختلف قانون اساسی جمهوری اسلامی به حق در تبعیت از قرآن و سنت، زمینه های گوناگونی از خدمات اجتماعی را ملحوظ داشته و سنگین ترین وظیفه را متوجه دولت اسلامی از یک بُعد و امت اسلامی از بُعد دیگر ساخته است چنانچه در مقدمه قانون اساسی آمده است: « رسالت قانون اساسی این است که زمینه های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد و شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزش های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.»
بندهای 9، 15، 15 از اصل سوم قانون اساسی نیز راه های رسیدن به اهداف پیش بینی شده در اصل دوم را مورد توجه قرار می دهد.
اصول مختلف قانون اساسی توجه به تکافل اجتماعی را به صراحت و روشنی مدنظر قرار داده است که در این راستا، تکلیف اصلی به عهده دولت اسلامی است که با بهره گیری از منابع عظیم مالی و امکانات پیش بینی شده در اصول 45، 49، 51 و... نسبت به ارائه خدمات اجتماعی برای همه ی مردم به خصوص «گروه های خاص اجتماعی» تدابیر لازم را اتخاذ نماید.
حاصل سخن این که مفهوم «خدمات اجتماعی در اسلام» مفهوم روشن و همه جانبه ای است که در رابطه با گروه های ویژه اجتماعی نظیر ایتام، سالمندان، ارحام، مستمندان، مساکین، مظلومان، در راه ماندگان، ورشکستگان، آوارگان و.... اهمیت خاص پیدا می کند.
پی نوشت ها :
1-Social Services
2- اقتباس از جزوه رفاه اجتماعی- شهید عباس ارشاد- انتشارات دانشکده خدمات اجتماعی، 1358.
3- W.Beveridge
4- I.L.O (International. Labor. Organiztion)
5- اصطلاح یونیسف (Unicef) مخفف عنوان زیر است:
United Nation International children Educational Fundation
6-Public Services
7-Social Affair
8- نقل از گزارش مقدماتی عملکرد بخش بهزیستی- پیشنهادی سازمان برنامه و بودجه- مرداد1361.
9- Social welfare and security
10- Insurance
11- Assistance
12- Aid
13- برای مطالعه بیشتر در این مورد، به جلد سوم اصول کافی از صفحه 238 به بعد (باب همت گماشتن به امور مسلمین مراجعه شود.)
زاهدی اصل، محمد؛ (1387)، مقدمه ای بر خدمات اجتماعی در اسلام، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}