نویسنده: دکتر شکوفه موسوی




 

برای رابطه ی بهتر با نوجوانان

حتماً در محیط اطراف به نمونه های موفق رفتار با فرزند نوجوان برخورده اید. حتماً والدینی را دیده اید که به جای دلسوزی برای خود و شکایت از زمانه و بهانه جویی از موقعیت و ناسپاسی نسبت به زندگی، در حال گذراندن یک زندگی خوب و رضایت بخش هستند. رابطه شان با فرزندان شان خوب است، به آن ها اطمینان دارند، با نگاهی رضایت مند به آن ها می نگرند، از موقعیت خود راضی هستند و نسبت به داشته های خود سپاس گزارند. مسائلی که با فرزندان شان دارند نُقلِ مجالس نیست و پای عالم و آدم را برای حل کوچک ترین مسائل زندگی به میان نمی کشند.
والدین موفق، خواسته های فرزندشان را می شناسند. هم می توانند جدی و قاطعانه برخورد کنند، هم توانایی نرمش و انعطاف را دارند. می توانند با بچه های شان حرف بزنند و به طرز حیرت انگیزی توانایی فرزندان شان را می شناسند و بر اساس آن، نه کم تر و نه بیش تر، از آنان مسئوولیت می خواهند.
شاید فرزندان این خانواده ها را هم دیده اید، نگاه های مهربان و همراه با امنیت آن ها به والدین از همه ی خصوصیات شان بارزتر است، احساس امنیتی که در پس این اعتقاد دلگرم کننده وجود دارد و از این باور می آید که: «من ارزشمندم و برای والدینم عزیز و مورد احترام هستم. آن ها دوستم دارند و برای حرف هایم ارزش قایل می شوند.»
در رفتار فرزندان این خانواده ها نه ترس و اطاعت دیده می شود، نه گستاخی و لجبازی. حرف های والدین را به خوبی گوش می کنند و نسبت به امور زندگی دلسوز و همراه اند. به زحمات والدین توجه دارند و سعی می کنند مسئولیت های خود را به خوبی انجام دهند. به راستی در چنین خانواده ای سختی های روزمره و سنگینی بار زندگی، قابل تحمل تر و آسان تر است. پدری که می داند فرزندان قدر کار او را می دانند دلگرم تر کار می کند. مادری که می داند فرزندان او سپاس گزار زحمات او هستند، راضی تر فعالیت می کنند. اگر هم مشکلی پیش بیاید، افراد خانواده، حمایت هم دیگر را دارند و با هم و در کنار هم با مشکل مواجه می شوند.
من شانس آن را داشته ام که چنین خانواده هایی را ببینم و از آن ها بیاموزم. بسیاری از اوقات تعجب می کنم که والدین با فرزندان به جای دیدن الگوهای موفق، برای شکست دادن طرف مقابل در بحث و ایجاد احساس گناه در او، نمونه های ناموفق و غیرقابل قبول را مثال می زنند:
«قدر ما روو نمی دونی برو فلانی رو ببین هر شب زن و بچه شو کتک می زنه!»، «برو شکر کن فلانی خرج مدرسه ی بچه شو به زور می ده.»، «فلانی هر شب مست و پاتیل تو خونه ولو می شه ...» و ...
استفاده از این منطق بسیار آسیب رسان است. فکر کنید اگر فرزند نوجوان شما هم از این منطق استفاده کند، چه جوابی خواهید داد؟
منبع مقاله :
موسوی، شکوفه؛ (1387)، رابطه ی والدین و نوجوان (با نوجوان خود چگونه رفتار کنید؟)، تهران: نشر قطره، چاپ چهارم