نویسنده: حسین عبداللهی ثانی




 

غمگینی بعد از زایمان چیست؟

طبق آمار 50 تا 80 درصد از زنان بعد از زایمان دچار دل گرفتگی و غمگینی می شوند. این افراد احساس می کنند بدون دلیل دل شان گرفته است و شاد نیستند. آن ها احساس بی قراری و اضطراب می کنند. شب ها خواب شان نمی برد و بی دلیل احساس نگرانی می کنند. احساس ناتوانی دارند و وظایف شخصی و روزمره را به سختی انجام می دهند. زود خسته می شوند و احساس می کنند انرژی شان تحلیل رفته است. اشتهای آن ها کم است. گاهی شدت غمگینی به حدی است که ساعت هایی از روز را با گریه سپری می کنند.

غمگینی بعد از زایمان چه زمانی اتفاق می افتد؟

این مشکل معمولاً از روز سوم بعد از زایمان شروع می شود (یعنی زمانی که زن، زایمان کرده است و از بیمارستان به منزل بر می گردد) و تا روز پنجم به اوج می رسد و بعد از آن به تدریج کاهش می یابد و تا روز دهم رفع می شود و بیمار بهبود پیدا می کند.
ماهیت این بیماری خوش خیم است، به طوری که از طرف خود فرد و اطرافیان جدی گرفته نمی شود. 75 درصد این بیماران تا روز دهم بعد
از زایمان کاملاً بهبود می یابند، ولی علایم در 25 درصد آن ها ادامه می یابد و تبدیل به مشکل جدی تری به نام افسردگی بعد از زایمان می شود.

چرا این اتفاق می افتد؟

استرس های زمان بارداری و عدم حمایت روانی اطرافیان از زنان باردار، نگرانی در مورد حاملگی و زایمان، نگرانی در مورد ایفای نقش مادری، استرس زایمان، تغییرات هورمونی ناشی از زایمان، خونریزی، کم خونی، و ضعف جسمانی از جمله عواملی هستند که غمگینی بعد از زایمان را به وجود می آورند.

چگونه می توان از غمگینی بعد از زایمان پیشگیری کرد و درمان آن چگونه است؟

پیشگیری

حمایت روحی و روانی از زن حامله در دوران حاملگی به خصوص از طرف همسر و خانواده ی همسر و کاهش مسئولیت های سنگین شغلی و خانوادگی می تواند میزان این علایم را کاهش دهد.

درمان

این بیماری خوش خیم است و خود به خود تا روز دهم بعد از زایمان بهبود می یابد. در صورتی که علایم بیش از 10 روز ادامه یابد یا روز به روز شدیدتر شود باید به افسردگی بعد از زایمان فکر کنید و فرد بیمار را برای معالجه نزد روان پزشک ببرید.

افسردگی بعد از زایمان چیست؟

حدود 15- 10 درصد از خانم هایی که حامله می شوند، دچار افسردگی بعد از زایمان می گردند.
علایم این بیماری در طول دو هفته ی بعد از زایمان (خصوصاً پس از هفته ی دوم) شروع می شود. بیمار احساس غمگینی شدید توأم با گریه یا اشک ریزش دارد. برای زندگیِ آینده اش و سلامت فرزند و اطرافیانش نیز نگران است و دایم اضطراب و دلشوره دارد. ساعاتی از روز را نسبتاً خوب است، ولی این حالت چندان تداوم ندارد و در نهایت حال بد به بیمار غلبه می کند. به طوری که حال و حوصله و تحمل دیگران از جمله نزدیکانش را ندارد و این باعث تعجب اطرافیان می شود. گاهی بیمار احساس می کند که شاید همسرش دیگر او را دوست ندارد. بیمار نمی تواند درست بخوابد. معمولاً خواب کم می شود، ولی ممکن است به دلیل بی خوابی شب، روزها دچار خواب آلودگی شود. علاقه ی او به امورات مختلف کم می شود؛ مثلاً اگر بیمار مطالعه یا موسیقی یا سریال تلویزیونی را دوست داشته، دیگر تمایلی به آن ها نشان نمی دهد.
اشتهای بیمار کاهش می یابد و گاه به دلیل کمبود تغذیه دچار کاهش وزن می شود. فعالیت های او کاهش می یابد و با زحمت یا کندی حرکت می کند و به قول معروف، دیگر فرزی سابق را ندارد. گاهی بیمار به دلیل اضطراب دچار بی قراری و افزایش حرکات می شود، به صورتی که نمی تواند یک جا بنشیند. اما در مجموع انرژی بیمار کم می شود و
زود احساس خستگی پیدا می کند، به طوری که گاهی وظایفش را نیمه تمام رها می کند، که این باعث ناراحتی و رنجش بیش تر بیمار می شود.
بیمار به دلیل حالات و احساسات منفی مختلف و ادامه پیدا کردن آن ها احساس کم ارزش بودن و ناتوان بودن می کند و در اثر انجام ندادن وظایف و مسئولیت هایی که دارد، احساس گناه می کند.
بیمار نسبت به همه کس و همه چیز احساس منفی پیدا می کند و همه چیز را منفی ارزیابی می کند و به این دلیل ارتباطش با اطرافیان دچار مشکل می شود و اطرافیان هم احساس نگرانی پیدا می کنند. فکر او کند می شود و نمی تواند روی مسائل مختلف تمرکز کند و در نتیجه فکر کردن و تصمیم گرفتن برایش سخت می شود.
فراموش کاری باعث نگرانی بیمار می شود، چرا که گاهی حتی موضوعات کوچک و بزرگ روزانه را فراموش می کند.
ناامیدی و عدم لذت از زندگی و عدم تمایل به ادامه ی زندگی و گاهی افکار مربوط به مرگ و حتی خودکشی ممکن است به بیمار غلبه پیدا کند.
لازم نیست همه ی علایم در فرد دیده شود، معمولاً با دیدن پنج علامت یا بیش تر می توان گفت که فرد به افسردگیِ پس از زایمان مبتلا شده است. و اگر این حالت به مدت 2 هفته ادامه یابد حتماً باید بیمار را برای درمان نزد روان پزشک برد.

چه کسانی بیش تر به افسردگی بعد از زایمان مبتلا می شوند؟

* اگر شما سابقه ی خانوادگی بیماری افسردگی دارید، به احتمال زیاد به این بیماری مبتلا می شوید.
* اگر شما سابقه ی افسردگی بعد از زایمان در زایمان های قبلی دارید، احتمال این که در زایمان های بعدی نیز به این بیماری مبتلا شوید وجود دارد. بسیاری از زنانی که در زایمان دوم یا سوم دچار این بیماری می شوند، در زایمان اول شان هم افسردگی بعد از زایمان داشته اند.
* اگر شما سابقه ی بیماری کسالت قبل از قاعدگی دارید، استعداد بیش تری برای ابتلا به بیماری افسردگی بعد از زایمان خواهید داشت.
* اگر شما در زندگی استرس های زیادی دارید یا در زمان حاملگی یا حتی در حین زایمان در معرض استرس های زیادی قرار بگیرید، خطر ابتلا به بیماری افسردگی بعد از زایمان در شما بیش تر خواهد شد.

چه عواملی باعث افسردگی بعد از زایمان می شوند؟

تغییرات هورمونی بعد از زایمان مهم ترین عامل ایجاد این بیماری است. همان طور که می دانید استروژن و پروژسترون مهم ترین هورمون های زنانه هستند در دوره های ماهانه ی خانم ها و دوران
بارداری آنان تغییراتی ایجاد می کند و باعث پدیده ی بارداری می شوند. به هم خوردنِ نظم میزان ترشح این هورمون ها بعد از زایمان، و قطع ناگهانی ترشح استروژن از عوامل ایجادکننده ی این بیماری هستند.

در صورت ابتلا به افسردگی پس از زایمان بیمار و اطرافیانش باید چه اقداماتی انجام دهند؟

خانم ها توجه داشته باشند که بیش تر وقت ها خودشان نسبت به علایم بیماری شان آگاهی زیادی ندارند و شاید با وجود علایم بارز خودشان را بیمار نپندارند یا این که به دلیل نگرانی از این که دیگران آنان را بیمار روانی بدانند، ترجیح بدهند با علایم خود کنار بیایند. اطرافیان باید توجه داشته باشند که این بیماری بسیار جدی است و در صورتی که درمان نشود علایم آن شدیدتر می شود و ممکن است عوارض مهم تر و جدی تری ایجاد کند و توانایی خانم ها در انجام وظایف شان پایین بیاید. با تشخیص زودهنگام و درمان آن باعث خواهید شد که بیماری بهبودی کامل یابد.
مراجعه به روان پزشک و بازگو کردن علایم بیماری مهم ترین راه حل مشکل است.

روان پزشک بعد از تشخیص افسردگیِ پس از زایمان چه توصیه هایی می کند؟

معمولاً روان پزشک ها درمان های دارویی را به مدت سه تا شش ماه توصیه می کنند و لازم است همان طور که توصیه ی دیگر پزشکان را رعایت می نمایید و درمان های دارویی را به دقت اجرا می کنید، این داروها را نیز مصرف کنید و نتیجه ی آن را ببینید. گاهی روان پزشک نوعی درمان تحریک مغزی به نام (شوک الکتریکی) ECT را توصیه می کند. این درمان به دلیل ناشناخته بودن یا پیش فرض های غلط بیمار و اطرافیان مورد مخالفت آن ها قرار می گیرد. باید توجه داشته باشید که این نوع درمان بسیار مؤثر، کم عارضه و مفید است. حتی عوارض آن از عوارض دارویی کم تر است. این درمان به خصوص برای خانم هایی که دوست دارند به نوزادشان شیر بدهند بسیار مناسب است، چون می توان بعد از انجام آن و بهبودی حال بیمار دُز داروهای ضد افسردگی را کم کرد.

آیا افسردگی بعد از زایمان روی نوزاد اثر می گذارد؟

نوزاد هم از طریق کمبود واسطه های شیمیایی ضد افسردگی در مغز مادر و عدم انتقال آن به او و هم از طریق انتقال هورمون هایی مانند کُرتیزول که ایجاد اضطراب می کند، مشکلات خلقی و اضطرابی پیدا خواهد کرد. در این وضعیت به هم خوردن نظم دوره ی خواب و بیداری و اشکال در تغذیه و ناآرامی و بی قراری، و حتی دل دردهای معروف به کولیک نوزادان می تواند افزایش یابد.

آیا مصرف داروهای ضد افسردگی در دوران شیردهی مجاز است؟

با شروع درمان ضد افسردگی بهتر است شیردهی قطع شود، ولی در صورتی که مادر به ادامه ی شیردهی در حین درمان اصرار داشته باشد باید مطلع باشد که داروهای ضد افسردگی جزء داروهای پرخطر برای نوزادان نیستند، فقط بعضی از آن ها ممکن است بی اشتهایی یا پرخوابی ایجاد کنند. شیر دادن به نوزاد یا دوشیدن شیر قبل از مصرف دارو و استفاده از آن شیر برای نوزاد در وعده های بعدی می تواند میزان دارو را در بدن نوزاد کاهش دهد.

آیا بدون دارو هم می توان افسردگی پس از زایمان را درمان کرد؟

اطمینان دادن به خانم زایمان کرده درباره ی این که به زودی حالش خوب خواهد شد، می تواند به بهبودی افسردگی پس از زایمان کمک کند، مخصوصاً اگر همسر و خانواده ی همسر و دیگر نزدیکان بیمار این گونه به او دلگرمی بدهند.
کاهش مسئولیت ها و توصیه به استراحت بیش تر و کمک به انجام وظایف از سوی اطرافیان بیمار- که در واقع نوعی حمایت خانوادگی است- می تواند باعث رفع نگرانی ها و بهبود علایم بیماری شود.
همچنین روان درمانی توسط یک متخصص، درکنار دارودرمانی زیر
نظر یک روان پزشک برای مهار و درمان افکار منفی افسرده کننده مفید و مؤثر است.
درمان کم خونی و مصرف قرص های مکمل و ویتامین ها می تواند به بهبودی بیمار کمک کند.

عاقبت بیماری افسردگی پس از زایمان چیست؟

بیماری افسردگی بعد از زایمان در صورتی که به موقع تشخیص داده و به موقع درمان شود، بهبودی کامل می یابد. خیلی کم پیش می آید که علایم دوباره عود کنند، ولی اگر بیمار زمینه ی بیماری افسردگی اساسی غیر از دوران بعد از زایمان داشته باشد، امکان عود علایم آن وجود دارد. زنانی که افسردگی بعد از زایمان دارند باید توجه کنندکه در زایمان های بعدی هم امکان بروز این بیماری وجود دارد و توصیه می شود که قبل از بارداری مجدد حتماً به روان پزشک مراجعه کنند.

آیا افسردگی بعد از زایمان با درمان، بهبودی کامل می یابد؟

افسردگی و دیگر اختلالات خلقی بعد از زایمان بیماری های نسبتاً خوش خیمی هستند. در صورتی که بیمار زمینه ی افسردگی قبلی یا
افسردگی در زمان حاملگی نداشته باشد، بیماری سیر بهتری دارد و با درمان بهبودی پیدا می کند. هر چند احتمال عود آن در زایمان های بعدی وجود دارد.

آیا پدران هم به دنبال زایمان همسرشان به افسردگی بعد از زایمان مبتلا می شوند؟

تحقیقات نشان می دهد که از هر 10 پدر یکی به دنبال زایمان همسرش دچار افسردگی می شود. علایم افسردگی در پدران از روزها و هفته های اول بعد از زایمان همسرشان شروع می شود و ممکن است تا یک سال هم ادامه یابد.
علایم این بیماری کمی با علایم افسردگی مادران متفاوت است، در پدران به صورت کم حوصلگی و تحریک پذیری و عصبانیت و بهانه گیری ظاهر می شود. این پدران ممکن است ساعات بیش تری در محل کار خود بمانند و در منزل بیش تر وقت خود را به صورت دراز کشیدن بدون هدف یا دیدن برنامه های تلویزیون سپری کنند. علایم افسردگی را اطرافیان و همسر فرد می بینند، ولی خودش آن را انکار می کند.

چه عواملی باعث بروز افسردگی در پدران می شود؟

احساس سنگین بودن مسئولیت پدری در اداره ی خانواده و تأمین فرزند، احساس فشار اقتصادی بیش تر، احساس ایجاد شدن فاصله ی عاطفی با همسرش به دلیل تولد فرزند و تمایل بیش تر زن به نوزاد، احساس کم علاقگی و کم توجهی از طرف همسر، تغییرات در عادت های زندگی مثل خواب و استراحت، و کاهش ارتباط جنسی با همسر از جمله عوامل ایجاد افسردگی در پدران است.

افسردگی پدران چگونه باید درمان شود؟

مشاوره با روان پزشک یا روان شناس و صحبت کردن در مورد احساسات و نگرانی ها، و یاد گرفتن روش های کنار آمدن با وضعیت جدید و آشنایی بیش تر با نحوه ی ایفا کردن نقش پدری، به درمان این نوع از افسردگی کمک می کند.
افسردگیِ پدر علاوه بر تأثیرات منفی بر خود و همسر، باعث می شود او کم تر به فرزندش نزدیک شود و فرزند از بازی با پدر و شنیدن کلمات و داستان های او محروم بماند و در نتیجه به رشد هوشی و عاطفی لازم نرسد.

افسردگی دو قطبی یا روان پریشی بعد از زایمان چیست؟

برخی از زنان بعد از زایمان دچار علایم شدیدتری از اختلال «افسردگی پس از زایمان» می شوند. حالت هایی هم چون پریشانی، گیجی و هذیان دارند، به طوری که هوش و حواس شان را از دست می دهند و بی قرار و عصبی هستند، حرف های نامربوط و گاهی نامفهوم می زنند.
حتی نمی دانند کیستند و کجا هستند. اطرافیان را درست نمی شناسند و حتی نیازهای خود مثل غذا خوردن را فراموش می کنند.
بیمار به طور کلی در این حال خودآگاهی ندارد و نسبت به رفتارهایش هشیار نیست. ناآرام است، مرتب از این اتاق به آن اتاق می رود و نمی تواند درست بخوابد. این علایم برای اطرافیان بیمار بسیار نگران کننده است. گاهی پزشکان معالج و پزشکان اورژانس هم در تشخیص بیماری دچار مشکل می شوند و ممکن است علایم را به بیماری های عفونی یا نرسیدن خون به مغز یا عوارض بی هوشی و جراحی نسبت دهند.
در صورتی که بررسی های طبی و آزمایشگاهی در اولین هفته ی پس از زایمان طبیعی باشد، مراجعه به روان پزشک ضروری است.
این بیماری جزء فوریت های روان پزشکی است و بیمار باید به سرعت معاینه و به طور فوری درمان شود.
گاهی علایم بیماری به شکلی است که آن را حالت مانیا یا شیدایی می نامیم. در این حالت بیمار مرتب حرف می زند، به طوری که گاهی نمی توان حرفش را قطع کرد و حرف هایش محتوای ترس و نگرانی و بدبینی دارد. بیمار تحریک پذیر است و زود عصبانی می شود و گاهی مرتکب اعمال خشونت آمیز می شود. بیمار نسبت به اطرافیان بدبین
است و آنها را عامل مشکلاتش می داند، ممکن است نسبت به همسر، مادر شوهر یا حتی خانواده ی خودش بدبین شود.
بیمار گاهی افکار هذیانی دارد و فکر می کند افرادی به شکل توطئه آمیز می خواهند به او آسیب برسانند یا فرزندش را از او بگیرند، در نتیجه نوزاد خود را به شدت بغل می کند و نمی گذارد دیگران به او نزدیک شوند. در این حالت احتمال دارد مادر به نوزاد آسیب برساند. گاهی افکار هذیانی به شکلی است که نوزاد خود را به نوزاد شیطانی و عامل مشکلاتش می داند و ممکن است به صورت جدی به او آسیب برساند یا او را بکشد که خانواده و اطرافیان باید مراقب مادر و نوزاد باشند و نوزاد را با مادر تنها نگذارند. بی خوابی و بی اشتهایی شدید و حرف های پرت و پلا از دیگر نشانه های این بیماری است.
این بیماران خودآگاهی ندارند و با مشکلات زیاد و معمولاً با اجبار نزد روان پزشک برده می شوند. در این صورت بیمار با روان پزشک همکاری نمی کند و حتی به او بدبین است. در مصاحبه ارتباط برقرار نمی کند، ولی روان پزشک می تواند با دیدن علایم و پرس و جو از اطرافیان متوجه بیماری شود.

وظیفه ی اطرافیان بیمار در افسردگی دو قطبی بعد از زایمان چیست؟

1- بیمار را تنها نگذارند، زیرا احتمال آسیب به خود و نوزادش وجود دارد.
2- به دلیل تحریک پذیر بودن بیمار با آرامش با وی صحبت کنند و در مقابل گفته ها و رفتارش با او مجادله نکنند.
3- به او بگویند به علت غذا نخوردن و بی خوابی و ضعف دچار ناراحتی شده و اعصابش ضعیف شده و باید به روان پزشک مراجعه کند.
4- با تشخیص خود و بدون تأیید پزشک هیچ دارویی، به خصوص داروی خواب آور، به بیمار ندهند.
5- بیمار را سریعاً به روان پزشک یا اورژانس روان پزشکی ارجاع دهند و منتظر تعیین نوع درمان توسط روان پزشک باشند.

بیماری افسردگی دو قطبی بعد از زایمان چگونه درمان می شود؟

با توجه به اورژانسی بودن، روان پزشک معمولاً دستور بستری در بخش روان پزشکی یا درمان های دارویی تزریقی یا درمان توسط شوک الکتریکی (ECT) را توصیه می کند و گاهی هر سه درمان هم زمان انجام می شود.
با توجه به این که بیمار خودآگاهی ندارد، روان درمانی کمک کننده نیست و درمان با داروهای روان پزشکی نتایج خوبی خواهد داشت.

چه عواملی باعث ایجاد این بیماری می شوند؟

مثل بیماری های دیگر، علل و عوامل ایجادکننده ی این بیماری مشخص نیست، ولی وجود سابقه ی بیماری دو قطبی در خانواده و سابقه ی بیماری در زایمان های قبلی و استرس های قبل و در حین زایمان از عوامل ایجاد و بروز بیماری هستند.

چه عواملی خطر روان پریشی بعد از زایمان را بیش تر می کند؟

- مطالعات دانشمندان نشان می دهد زنانی که مشکلات روان پزشکی و خانوادگی دارند، بیش تر در معرض خطر هستند.
- زنانی که ازدواج نکرده، فرزند به دنیا می آورند نیز در معرض بیماری هستند.
- زنانی که دختر به دنیا می آورند، بیش تر از زنانی که پسر به دنیا آورده اند در خطر هستند.
- خطر ابتلا به این بیماری، پس از زایمانِ اول بیش تر از زایمان های بعدی است.
منبع مقاله :
عبداللهی ثانی، حسین، (1389)؛ زنان و بیماری های خاص روان پزشکی، (بیماری های روان پزشکی مرتبط با زنان)، تهران، نشر قطره، چاپ اول