به کوشش: رضا باقریان موحد




 

خیز و در کاسه ی زر آب طربناک انداز *** پیش تر ز آنکه شود کاسه ی سر خاک انداز
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است *** حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است *** بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
بر سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم *** ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخَست *** از لب خود به شفا خانه ی تریاک انداز
مُلک این مزرعه دانی که ثباتی ندهد *** آتشی از جگر جام در املاک انداز
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند *** پاک شو اوّل و پی دیده بر آن پاک انداز
یا رب آن زاهد خود بین که به جز عیب ندید *** دود آهیش در آیینه ی ادراک انداز
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ *** وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز


1.برخیز و در جام زرین پیش از آنکه کاسه ی سر به خاک تبدیل شود یا در خاک انداخته شود، شراب نشاط آور بریز و بنوش.
2.سرانجام جایگاه و منزل ابدی ما گورستان است.اکنون که زنده ای در گنبد آسمان ها و این دنیا شور و غوغایی برپا کن.
3.چشم کسی که نظرش آلوده و ناپاک است از تماشای چهره ی زیبای معشوق محروم و دور است؛ پس با چشم و نظری که پاک است به رخ یار نگاه کن.
4.ای معشوق زیبای سرو قامت!تو را به شادابی و تازگی و خرّمی ات سوگند می دهم که چنانچه مُردم و خاک شدم، ناز و عشوه و بی مهری را کنار بگذاری و بر سر خاک من بیایی و سایه ی مهر و توجه خود را بر آن بیفکنی.
5.ای معشوق!دل ما را که از گیسوی تابدار همچون مار تو آزرده و نیش خورده و مسموم است، با بوسه ای از لب شیرینت پاد زهر بده و آن را مداوا کن.
6.می دانی که ملک و مال دنیا ناپایدار و بی اعتبار است؛ پس بهتر است که کمتر گرفتار آن شوی و بخل نورزی و مال و املاک خود صرف باده کنی و در آتش آن بسوزانی.
7.آن قدر گریه کردم که با اشک آن غسل کردم؛ زیرا عارفان و اهل معنا گفته اند:اول خود را از آلودگی و ناپاکی پاک کن، سپس بر آن معشوق پک و زیبا نظر بیفکن.
8.خدایا!به آن زاهد خودخواه و متکبر که فقط عیب دیگران را می بیند، دردی بده و احساسی ببخش که در ادراک و شخصیتش اثر کند.
9.ای حافظ!با شنیدن بوی خوش او از وجد و شوق مانند گل، جامه ی خود را چاک بزن و به رسم مجالس سماع چنین جامه ای را در راه سلامت و عافیت آن زیبای چابک و خوش اندام، به نیازمندان ببخش.

منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول