به کوشش: رضا باقریان موحد




 

رب این نوگل خندان که سپردی به منش *** می سپارم به تو از چشم حسود خمپش
گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور *** دور باد آفت دور فلک از جان و تنش
گر به سر منزل سلمی رسی ای باد صبا *** چشم دارم که سلامی برسانی ز منش
به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه *** جای دل های عزیز است به هم برمزنش
گو دلم حقّ وفا با خط و خالت دارد *** محترم دار دران طُرّه ی عنبر شکنش
در مقامی که به یاد لب او می نوشند *** سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش
عِرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت *** هر که این آب خورد رَخْت به دریا فکنش
هر که ترسد ز ملال اندهِ عشقش نه حلال *** سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش
شعر حافظ هم هبیت الغزل معرفت است *** آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش


1.خدایا!این گل زیبا و تازه شکفته ی شاداب و خندان را که به من سپردی، از چشم زخم حسودان به تو می سپارم.خدایا!این معشوق دلربا و خندان را که چند صباحی با من بوده، اکنون در برابر پیشامدهایی که ممکن است موجب آزار او شود به تو می سپارم.
2.اگر چه یار من بسیار بی وفاست، ولی امیدوارم که همه گونه آفات و بلاهای زمانه از جان و تن او دور باشد.
3.ای باد صبا و پیک عاشقان!اگر به منزل و مأوای معشوق من رسیدی، از تو انتظار دارم که سلام مرا به او برسانی.
4.اگر بر زلف زیبا و تابدار معشوق من گذر کردی، ملایم و آرام بگذر و با احترام آن را باز کن، ولی پریشانش مساز.در حلقه های گیسوی خوشبوی یار، دل های صاحبدلان و عاشقان بسیاری گرفتار است.
5.ای صبا!به معشوق بگو که دل عاشق من با خطّ و خال چهره ی زیبای تو پیمان وفاداری بسته است.از او بخواه که این دل بی قرار مرا در آن زلف تابدار و خوشبویش عزیز و محترم بدارد و به او بی وفایی نکند.
6.در محفل عاشقان و هر جا که به یاد لب شیرین معشوق باده می نوشند و عاشقان خود را فراموش می کنند و مست خاطره ی یار می گردند.فرومایه آن کسی است که از خود بی خود نشود و از عشق یار سرمست نگردد.
7.خرابات جای خرج کردن و از دست دادن مال و جاه و آبروست.هر کس که شراب آنجا را نوشید، دیگر از او طمع عافیت و صلاح نداشته باش و او را از دست رفته بدان.
8.هر کس که از اندوه عشق و از فراز و نشیب ها و دلتنگی های راه پر آشوب عشق بپرهیزد، این اندوه و غم شیرین بر او حلال و گوارا مباد.برای من عاشق فرقی نمی کند که یا سرم خاک قدمش شود و زیر پای جفای او جان دهم یا بر عکس وصال او حاصل گردد و بوسه ای از او بگیریم و کامیاب شوم.
9.شعر و سروده ی حافظ همه بیت الغزل عشق و معرفت است و آفرین و مرحبا بر نفس گرم و دلنشین او و سخنان زیبا و دلکش او باد.اشعار حافظ، همگی عرفانی و معنوی است.

منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول