نویسنده: سالار رضازاده(1)




 

در شماره ی 126 همین مجله(2) نگارنده به نقد و بررسی کتاب «بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام» تألیف آقای دکتر محمدباقر وثوقی پرداخت.(3) در این شماره نیز قصد بر آن است تاریخ ایران در دوره ساسانیان تألیف آقای دکتر اردشیر خدادادیان از انتشارات دانشگاه پیام نور مورد نقد و بررسی قرار گیرد چون این کتاب ها به صورت اجباری در دانشگاه های پیام نور سراسر کشور تدریس می شوند. توجه به آن ها برای نگارنده مهم می نماید. امید است در شماره های آتی سایر کتاب های ایران باستان انتشارات دانشگاه پیام نور نیز نقد و بررسی شوند.
کتاب حاضر بعد از مقدمه از بیست و پنج بخش به شرح زیر تشکیل شده است.(4)
بخش اول: نگاهی به رویدادهای اواخر دوره ی اشکانی دوم: بررسی مهم ترین عوامل سقوط دولت اشکانی و روی کارآمدن ساسانیان سوم: فرجام کار اردوان پنجم واپسین شهریار اشکانی چهارم: پیشینه دودمانی ساسانیان پنجم: نگاهی به ایالت پارس، موقعیت سیاسی-نظامی آن ششم: ماهیت دولت ساسانی در منابع تاریخی هفتم: سیمای اردشیر بابکان در منابع تاریخی غیرایرانی هشتم: اندیشه دیگرگونی نظام اجتماعی و اداری موجود به وسیله ساسانیان نهم: اساس قوانین و آیین دادرسی در عصر ساسانی دهم: میراث فرهنگی هخامنشی به ساسانیان یازدهم: ساسانیان از دیدگاه مورخان غربی دوازدهم: امپراطوری ساسانی به عنوان رقیب نیرومند روم-بیزانس سیزدهم: واپسین سال ها و آخرین روزهای سلسله ساسانی چهاردهم: جدول زمان بندی شده شاهان ساسانی پانزدهم: جدول زمان بندی شده پادشاهان ساسانی به استناد پژوهش های مورخان معاصر اروپایی شانزدهم: مورخان و نویسندگان تاریخ ساسانی در نخستین سده های اسلامی هفدهم: بررسی وضع مسیحیان در عصر ساسانی هجدهم: یادمان ها و هنرهای گوناگون عصر ساسانی نوزدهم: ادبیات دینی و غیردینی عصر ساسانی بیستم: ایران پیش از اسلام و تمدن های جهان باستان بیست و یکم: پیشینه کوشانیان و رویارویی آنان با ایرانیان بیست و دوم: پیدایش امپراطوری کوشان بیست و سوم، مانی بیست و چهارم: مزدک و تعالیم او بیست و پنجم: سرزمین پارس از منظری دیگر و در یک ارزیابی تحلیلی

فهرست منابع و مآخذ

ذکر نکاتی چند درباره ی کتاب حاضر ضروری به نظر می رسد:
در صفحه ی یازده اظهار شده که اشکانیان جذب فرهنگ یونانی شده بودند. در این باره باید متذکر شد که در اثرپذیری اشکانیان از یونانیان به ویژه در اوایل این دوره نمی توان تردید کرد ولی در دوره ی بعد اشکانیان از فرهنگ یونانی گسسته، به فرهنگ ایرانی روی آوردند. در دوران مهرداد اول 1741-1364 نیمرخ شاهانی اشکانی همانند سلوکیان به سمت راست بود؛ ولی از زمان مهر یکم نیمرخ شاهان اشکانی به طرف چپ چرخیده است و نیز همین پادشاه بود که برای اولین بار در دوره ی اشکانی لقب شاهنشاه را، که هخامنشیان به کار می بردند، به خود نهاد.(5) بعدها نیز در سده ی اول میلادی بلاش یکم (50/1-76/7 یا 79م) برای نخستین بار خط و زبان پارتی(پهلوی اشکانی) را در کنار خط و زبان یونانی مورد استفاده قرار داد. (6) این اقدامات و نظایر این ها را می توان تمایلات آشکار اشکانیان برای جدایی از فرهنگ یونانی به شمار آورد.
در ص دوازده بیان شده که نام ایران شهر به معنای کشور ایران فرم تازه ای از واژه ی ایران شثر است که در نزد پارتیان مفهوم کشور یا سرزمین ایران را دارد. در این باره باید گفت که واژه ی ایران شهر متعلق به عصر ساسانی است و ایران در زبان پارتی به صورت ary?n آمده است.(7)
در ص چهارده واژه پاسارگاد را در اصل پارسه گرد یعنی شهر پارس ها دانسته و معنی پارسه را پارسی آورده است(البته بدون مشخص کردن منبع و اساس تحلیل خود) در این باره باید گفت استروناخ و مرحوم دکتر شهبازی معنی پاسارگاد را گرز افکنان یا آن هایی که گرز گران حمل می کنند، راوینسن دژ پارسیان و یوستی جایگاه نوشته های مقدس دانسته اند.(8)
مؤلف گرامی در ص 9 احتمال یکسان(یکی بودن) بودن تنسر و کرتیر را مطرح کرده است. این نظر ابتدا توسط برخی دانشمندان مطرح شد. بدین ترتیب که کرتیر را لقبی برای تنسر می دانستند که بعداً کاملاً رد شد زیرا کرتیر و تنسر هر دو نام خاص اند نه عنوان. به علاوه اینکه تنسر در زمان اردشیر می زیسته اما فعالیت کرتیر از دوران شاپور شروع شده است. هم چنین از روایت های منابع پهلوی چنین استنباط می شود که تنسر نقش اجرایی چندانی در سیاست دینی اوایل دوران ساسانی نداشته و بیشتر فرضیه پرداز و مدون آثار مذهبی بوده است تا سیاست مدار دینی؛ در حالی که کرتیر برعکس مجری سخت گیر سیاست های دینی بوده و توجه و علاقه ی بیش از حد او به سیاست، نام او را از نوشته های دینی زدوده است.(9)
مؤلف گرامی در ص 12 و نیز ص 207 تاریخ تدوین و نگارش نهایی برخی نوشته های دینی مانند وندیداد و نیز نیرنگستان را بین سال های دوم پیش از میلاد مسیح و سال میلادی دانسته است؛ در صورتی که درباره ی تاریخ تدوین وندیداد قطعیتی نیست. احتمالاً در سال های پس از هخامنشیان تدوین شده ولی مطالبش کهنه تر از زمان زردشت است(10) و نیز نیرنگستان بنا به نظر هنینگ در دوره ی هخامنشی تدوین شده است.(11)
در ص 16 درباره ی ترجمه کارنانه اردشیر بابکان فقط به ترجمه های مرحوم دکتر محمدجواد مشکور و صادق هدایت اشاره شده است در صورتی که از این متن پهلوی چند ترجمه در دست است.(12)
مؤلف گرامی در ص 24 نام مادر شاپور را در کتیبه ی شاپور میرود دانسته است. در صورتی که اصلاً در کتیبه های به مادر شاپور اشاره ای نشده است، فقط نام همسر اردشیر آمده که دینگ نام دارد.(13)
در ص 27 اظهار شده که اردشیر یکم ساسانی در نبرد با الکساندر سوروس توفیق چندانی نداشته است در این باره باید گفت که این نبرد برای رومیان نیز پیروزی در پی نداشت و آن ها فقط به خیال خود پیروزی شان را جشن گرفتند.(14)
در ص 30 ادعا شده است که مانی به دستور کرتیر و بهرام دوم ساسانی اعدام شده است. در این باره باید گفت که مانی به تحریک کرتیر کشته شد نه به دستور وی.(15)
در ص 33 اشاره شده که بنابر خدای نامه ی ساسانی، پدر بابک ساسان نام داشته است؛ در صورتی که بنا بر شاهنامه که مهمترین اثر به جای مانده از خدای نامه ساسانی است، بابک دختر خود را به ساسان می دهد (ساسان با دختر بابک ازدواج می کند و از ازدواج آن ها اردشیر متولد می شود.)(16)
در ص 34 آقای خدادادیان این نظر را مطرح نموده که احتمالاً نام اصلی زن ساسان دینگ بوده و رام بهشت لقب وی بوده است. در صورتی که دینگ و رودگ (رودگ: مادر اردشیر) تنها بانوانی هستند که هیچ عنوان و لقبی ندارند. فیلیپ هیوز بر آن است که رام بهشت صورت درهم ریخته ی bambi?n است و هنینگ نیز رام بهشت را قرائت غلطی دانسته که طبری ارائه کرده است.
مؤلف گرامی کیانیان را همپایه ی هخامنشیان دانسته است در صورتی که این نظریه به کلی رد شده است.(17)
در ص 50 ادعا شده است که ساسانیان صد و پنج قرن حکومت کردند اگر قرن را معادل سده در نظر بگیریم ساسانیان حدود چهار و نیم سده حکومت کردند.(18)
در ص 52 اشاره شده که در مروج الذهب مسعودی اصلاً اشاره ای به تنسر نشده است در صورتی که مسعودی در این کتاب به تعلق خاطر اردشیر در آغاز شاهی خویش به شخصی پارسا به نام تنسر از نژاد شاهان و منتسب به فرقه ی افلاطونی داشت، اشاره می کند.(19)
- آقای خدادادیان در اعتبار تاریخی خدای نامه، منابع پهلوی، عربی و فارسی درباره ی ساسانیان تردید نموده و آن ها را فاقد ارزش تاریخی دانسته است (صص 6-55) در صورتی که به هیچ عنوان در ارزش تاریخی آن ها نمی توان تردید کرد.
مؤلف گرامی در ص 64 به طبقات ایران ساسانی اشاره کرده، شایسته بود به جای کارکنان دولت به دبیران (کاتبان) اشاره می کرد.(20)
مؤلف محترم در ص 91 کرتیر را نگارنده ی نامه ی تنسر دانسته ودر ص 71 اظهار داشته که کاتب نامه ی تنسر موبدان و کاتبان و طرف داران قدرت موبد و موبدان هستند. در صورتی که بهرام پسر خورزاد، که از هویت او خبری نداریم، تدوین کنند یا کاتب اصل پهلوی این نامه بوده است.(21)
مؤلف محترم در ص 72 جمشید را واپسین پادشاه سلسله ی پیشدادی دانسته در صورتی که جمشید جزو اولین پادشاهان پیشدادی است و واپسین پیشدادیان زوتهماسب است.(22)
در قسمت اشاره به طبقات ایران ساسانی شایسته بود به یکی از مهم ترین منابع یعنی کتیبه ی شاپور در حاجی آباد نیز اشاره می شد.(23)
در ص 88 کرتیر نام مستعار و عنوان شغلی او دانسته شده در صورتی که مری بویس کرتیر را نام خاص دانسته و نه عنوان.(24)
واژه ها و تکیه کلام های آرامی در عصر هخامنشیان ناشی از حاکمیت نظام مترجمی با ترجمه همزمان سلطنتی بود و این راه به خاطر این که کتابت در انحصار کاتبان درباری بود، بیشتر در دربار پادشاهی پرورش یافت. درباره ی علت وجود هزوارش، شایسته بود به وجود کاتبان و دبیران آرامی زبان از زمان هخامنشیان در ایران اشاره می شد.(25)
در ص 96 و 201 ادعا شده که خط میخی عصر هخامنشی برگرفته از خطوط عیلامی، بابلی و (اکدی-سومری است. در این باره باید گفت که خط میخی برگرفته از الفبای اکدی و الفبای اکدی برگرفته از الفبای سومری است.(26)
بخش یازدهم برخلاف عنوانش (ساسانیان از دیدگاه مورخان غربی) به طور مختصر به تاریخ دین زردشتی در عصر ساسانی پرداخته است و عنوان بخش با محتوا اصلاً هم خوانی ندارد.
در ص 120 ادعا شده که تلاش های اردشیر در ارمنستان جهت تسخیر بین النهرین به ناکامی انجامید. در این جا منظور از بین النهرین روشن نیست چرا که اردشیر در سال 226 م بعد از تاج گذاری رو به جنوب بین النهرین آورد و نیز در بین سال های 2-230 تا نواحی نصیبین و سوریه پیش رفت.(27)
جنگ های اردشیر با رومیان بین سال های 228-232 م دانسته شده است(ص 135) در صورتی که اردشیر در سال 6-235 برای تسخیر نصیبین و کرهه در سال 1-240 برای فتح هترا با رومیان درگیر شده است.(28)
در بخش های چهاردهم و پانزدهم جدول های زمان بندی شده شاهان ساسانی ارائه شده است که متأسفانه منابع هیچ یک از جدول ها مشخص نیست و در مواردی بسیار اشتباه است.(29)
تمام کتیبه های کرتیر در عصر بهرام دوم و سوم نگارش یافته است (30) در صورتی که مؤلف بدون مشخص کردن منابع نگارش، آن ها را در عصر بهرام یکم دانسته است.(ص 139)
در بخش شانزدهم به معرفی نویسندگان (مورخان) اوایل دوران اسلامی که تاریخ ساسانیان را روایت کرده اند، پرداخته از قبیل ابوعلی مسکویه، طبری، ابن مقفع، بلاذری، مسعودی، ابن بطوطه و ... تذکر چند نکته در این باره ضروری می نماید. در این قسمت به جای تحلیل و نقد و بررسی بخش تاریخ ساسانی کتب مورخان بیشتر به زندگینامه ی مؤلف کتاب پرداخته شده است. متأسفانه اکثر محققان حتی کسانی که درباره ی شناخت و نقد منابع تاریخ ایران باستان دست به تألیف زده اند، همین اشتباه آقای خدادادیان را مرتکب شده اند یعنی به جای تحلیل، نقد و بررسی مطلب تاریخی روایت شده، بیشتر به معرفی و زندگی نامه ی نویسنده ی کتاب پرداخته اند.(31)
تاریخ نگارانی چون ابن قتیبه، یعقوبی، ابن بلخی، حمزه اصفهانی و ... که درباره ی ساسانیان، اطلاعات بسیار ارزشمند ارائه می دهند، فراموش شده اند و ابن بطوطه و ابن خلدون که برای آن دوره (ساسانیان) ارزش چندانی ندارد، مورد استنادند.(32)
در ادامه به مورخان و نویسندگان رومی، ارمنی و سریانی پرداخته شده است؛ ولی فقط به آسیانوس مارسلینوس پروکوپیوس و الیزه وارداپت پرداخته و سایر مورخان که ارزش فوق العاده دارند، به طور کلی فراموش شده است.
در ص 185 قالب و نوع معماری شهر اردشیر خوره را نشان دهنده ی فرم دایره ای یا مدور پارتی در هنر شهرسازی ساسانیان دانسته است. در صورتی که کلاوس شیمپان-باستان شناسی شهیر آلمانی-با مدور شکل بودن شهرهای ساسانی کاملاً مخالف است.(33)
در ص 185 شهر شاپور را مربعی شکل دانسته در صورتی که با نگاهی به نقشه ی شهر (34)-همان گونه که شیمپان نیز متذکر شد، می بینیم که شهر به شکل مستطیل است.(35)
در ص 202 اشاره شده که از کوروش دوم اثر مکتوبی نداریم. شایسته بود گفته می شد که از کوروش دوم سه کتیبه به دست آمده که احتمالاً بعد از مرگش به افتخار وی نوشته شده اند.(36)
تاریخ نگارش کتیبه ی سرخ کتل سده ی سوم دانسته شده است(ص 209) در صورتی که این کتیبه قدیمی ترین اثر زبان بلخی و متعلق به قرن دوم میلادی است.(37)
در ص 3-211 اظهار شده که ویچرشن چترنگ بین سده های پانزده تا هفته میلادی نوشته شده است. در صورتی که بنابر احتمال این رساله از روایات شفاهی رایج در اواخر دوره ی ساسانی به کتابت درآمده است و مطالب آن ظاهراً به خدای نامه پهلوی و از آن جا از راه ترجمه ی عربی به برخی کتاب های تاریخ و ادب عربی و فارسی مانند غررالسیر ثعالبی و شاهنامه فردوسی با اختلافاتی راه یافته است. در بعضی منابع نیز اختراع نرد به دوران اردشیر منسوب است یا آن را از اختراعات هندیان نیز دانسته اند.(38)
با آن که این کتاب به صورت تخصصی برای تاریخ عصر ساسانی تألیف شده است؛ ولی در بخش بیستم با عنوان ایران پیش از اسلام و تمدن های جهان باستان به دوره های قبل از ساسانیان پرداخته شده و تقریباً می توان گفت به ساسانیان توجهی نشده است.
در ص 265 مانی و خانواده اش ایرانی دانسته شده اند؛ در صورتی که دکتر بهمن سرکاراتی در ایرانی بودن خانواده مانی و حتی خود مانی به دیده ی تردید نگریسته است.(39)
در ص 268 اظهار شده که از کتاب شاپورگانِ مانی هیچ اثری در دست نیست. در صورتی که در میان اوراق تورفان قطعات مفصلی از شاپورگان درباره ی تکوین عالم و رستاخیز و فروپاشی جهان مادی به زبان فارسی میانه به دست آمده است.(40)
در ص 277 مزدک از مردم نیشابور دانسته شده در صورتی که درباره ی محل زندگی و تولد او نمی توان نظر قطعی داد. به گفته ی طبری مزدک از مردم مذریه بوده و احتمال می رود مذریه در سوزیانا با عراق باشد.(41)
درباره مزدک نامه که در ص 278 برای زندگی نامه ی مزدک به آن تکیه شده است، باید گفت این اثر (مزدک نامه) با مزدک هیچ رابطه و نسبتی ندارد.(42)
قسمت اول بخش آخر با عنوان سرزمین پارس از منظری دیگر و در یک ارزیابی تحلیلی تکرار به عین مقدمه(نه-شانزده) است.
-عدم تعیین منابع (عدم ارجاع) در اکثر مواقع، عدم تطبیق عنوانِ بخش ها با محتوای بخش ها، عدم بهره گیری از پژوهش های جدید و اشکالات ویرایش و نگارش را می توان از مهم ترین ویژگی های کتاب حاضر به شمار آورد و نگارنده به عنوان یک نوآموز تاریخ، تدریس چنین کتابی را در دانشگاه های پیام نور سراسر کشور مناسب نمی داند و امیدوار است که اگر این پیشنهادها در نظر مؤلف گرامی پذیرفته باشد، در تجدید چاپ های این کتاب به کار گرفته شود.

پی نوشت ها :

1. دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه ارومیه.
2.کتاب ماه تاریخ و جغرافیا.
3. رضازاده، سالار، «مآخذشناسی تاریخ ایران باستان»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، آبان 1378، شماره 126، صص 99-100.
4. در این جا برای خودداری از اطاله ی کلام فقط عنوان های اصلی هر بخش آورده شده است.
5. ولسکی، یوزف، شاهنشاهی اشکانی، ترجمه مرتضی ناقب فر، انتشارات ققنوس، تهران، 1384، ص 112.
6. رضایی باغ بیدی حسن، راهنمای زبان پارتی(پهلوی اشکانی)، انتشارات ققنوس، تهران، 1385، ص 15.
7. خالقی مطلق، جلال، «ایران درگذشت روزگاران»، سخن های دیرینه، به کوشش علی دهباشی، نشر افکار، تهران، 1381، ص 15. فره وشی بهرام، ایوانویچ، انتشارات دانشگاه تهران، 1382، ص 11.
8. ایمان پور، محمدتقی، «ریشه شناسی و وجه تسمیه پاسارگاد اولین پایتخت پارسیا»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، شماره 56، بهار 1386، صص 15-1.
9. تفضلی احد، «کرتیر و سیاست اتحاد دین و دولت در دوره ساسانی»، یکی قطره باران(جشن نامه استاد دکتر عباس زریاب خویی)، به کوشش دکتر احمد تفضلی، تهران، 1370، صص 7-736.
10. تفضلی احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش دکتر ژاله آموزگار، انتشارات سخن، تهران، 1383، ص 62.
11. گرشویچ ایلیر و بویس مری، ادبیات دوران ایران باستان، ترجمه یدالله منصوری، انتشارات فروهر، تهران 1378، ص 64.
12. در این باره ر.ک: تفضلی احمد، همان، ص 264.
13. نصراله زاده، سیروس، نام تبارشناسی ساسانیان از آغاز تا هرمز دوم، پژوهشکده زبان و گویش، 1384، صص 31-29.
14. شهبازی، ع، ش، «جنگ های اردشیر بابکان و رومیان»، مجله باستان شناسی و تاریخ، س هفدهم، ش اول، پاییز و زمستان 81، ص
15. ویدنگرن گئو، «آئین مانوی و زمینه ی ایرانی آن»، تاریخ ایران (از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان)، ترجمه حسن انوشه، پژوهش دانشگاه کمبریج، گردآورنده احسان یارشاطر، جلد سوم، قسمت دوم، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1381، صص 5-4.
16 . Wiesehofer,J."Ardasir I" Encyclopacdia Iranica, edited lpgy E.Yarshater, Vol IT, London, New YorkT 987,P371.
17. نصراله زاده، سیروس، همان، ص 122.
18. خالقی مطلق جلال، «اهمیت شاهنامه فردوسی»، سخن های دیرینه، ص 101.
19. مینوی مجتبی (مصحح)، نامه تنسر، انتشارات خوارزمی، تهران 1354، ص 8.
20. در این باره ر.ک: ویدنگرن گئو، «منابع تاریخ پارتی و ساسانی»، تاریخ ایران، همان 1381، صص 900-895.
21. تفضلی احمد، همان، 1383، ص 228.
22. فردوسی ابوالقاسم، شاهنامه، به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق، دفتر یکم، نیویکر، 1366، بخش پیشدادیان.
23. در این باره ر.ک: Nyberg,H.S. A Manual of pahlavi, Part I, wiesbaden 1964, p123.
24. تفضلی احمد، همان، 1370، ص 736.
25. باقری مهری، تارخی زبان فارسی، نشر قطره، تهران، 1384، ص 90.
26. ابوالقاسمی محسن، تاریخ زبان فارسی، انتشارات سمت، تهران، 1384، ص 30.
27. شیپمان، کلاوس، مبانی تاریخ ساسانیان، ترجمه کیکاوس جهانداری، انتشارت فرزان روز، تهران 1384، صص 20-19.
28. همان، صص 21-20.
39. برای وقایع ساسانی به صورت جدول بندی شده ر ک: ویستوفر یوزف، ایران باستان، ترجمه مرتضی، ناقب فر، انتشارات ققنوس، تهران، 1384، صص 370-368، شیپمان کلاوس، همان، صص 161-155، بروسیوس ماریا، تمدن درخشان ایرانیان، ترجمه محمود طلوعی، انتشارات تهران، تهران 1387، صص 269-268.
30. تفضلی احمد، «کرتیر و سیاست اتحاد دین و دولت در دوره ساسانی»، همان، ص 725.
31. برای مثال: بیات عزیزالله، شناسایی منابع و مأخذ تاریخ ایران، جلد 1، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363. جعفری دهقی محمود، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، انتشارات سمت، تهران، 382. وثوقی محمد باقر، بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران.
32. درباره ی مورخان دوره ی اسلامی که تاریخ ساسانیان را روایت کرده اند ر.ک: کریستنسن آرتور، ایران در زمان ساسانی، ترجمه رشید یاسمی، ویراستار دکتر حسن رضایی باغ بیدی، انتشارات صدای معاصر، تهران 1384، صص 48-37.
33. برای فهرست مورخان غیرایرانی روایت کننده تاریخ ساسانی ر.ک: کریستنس آرتور، همان، صص 56-48 و جعفری دهقی محمود، همان، صص 261-253.
34. شیپمان کلاوس، همان، ص 122.
35. گیرشمن رومن، بیشاپور، ترجمه اصغر کریمی، سازمان میراث فرهنگی کشور، جلد اول، تهران، 1379، ص 45.
36. شیپمان کلاوس، همان، ص 124.
37. تفضلی احمد، همان، ص 367. و برای ترجمه کتیبه رک: جعفری دهقی محمود، «نگاهی تازه به کتیبه ی سرخ کتل»، نامه فرهنگستان، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دوره نهم، شماره دوم، تابستان 1386، (پیاپی 34)، صص 126-112.
38. تفضلی احمد، همان، ص 292.
39. سرکاراتی بهمن، «اخبار تاریخی درآثار مانوی IمانویI مانی و اشکانیان»، سایه های شکارشده، انتشارات طهوری، تهران، 1385، صص 147-146.
40. تفضلی احمد، همان، ص 342، برای ترجمه فارسی این اثر رک: شاپورگان: به کوشش نوشین عمرانی، انتشارات شتاد، تهران 1378.
41. یارشاطر، احسان، «آیین مزدکی»، تاریخ ایران، همان، 1381، ص 445.
42. تفضلی احمد، ملاحظاتی درباره مزدک نامگ دروغین، ترجمه محمد کریمی، کشاکش های مانوی-مزدکی در ایران عهد ساسانی به کوشش ملیحه کرباسیان و محمد کریمی زنجانی اصل، نشر اختران، تهران، 384، صص 151-145.

منبع مقاله :
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ی 126، صص 61-57.