نویسنده: دکتر علی زاده محمدی




 

بین هنردرمانی وحدت مدار و روایت درمانی تفاوتی بنیادی وجود دارد. روش هنردرمانی وحدت مدار برخلاف روایت درمانی نگاه و رویکردی فطری نگر دارد و سهم هرکس را در مشکل- هرچند اندک- به دلیل پیوستگی با عواملی که در آن قرار دارد معلوم می کند، فرد را از مشکل جدا نمی کند و پیوسته همه ی عوامل اجتماعی، محیطی و خانوادگی را با فرد در مشکل مشارکت می دهد.
روایت درمانی به دلیل نگاه پدیدارشناختی و اگزیستانسیالیستی که از فوکل و دریدا گرفته است، فرد را از مشکل جدا می کند تا بهتر بر آن اثر بگذارد و این کاملاً از نظریه ی هنردرمانی وحدت مدار جداست. چرا که هنر درمانی وحدت مدار نگاهی تحول مدار و شناختی دارد.
از این دیدگاه فرد نمی تواند خود را از مجموعه ی تحولات و روابطی که به آن ها پیوسته است جدا کند و باید رابطه ی معنادار و پیوسته ی خود را بفهمد و نقش خود را در مشکل فعال ببیند.
در این رویکرد، فرد ناچار است مشخصاً نقاط مثبت و منفی خود را در زنجیره ای از وحدت ببیند یا در فعالیت های هنری یکپارچگی مسائل و مشکلات خود را حس کند که چگونه حتی بیماری در نظام وحدت مدار ذهن او سامان یافته و چگونه باید با او از طریق نمادهای هنری رابطه پیدا کند.
فطرتی یکپارچه و وحدت مدار سراسر بدن و روان را فراگرفته است. تنش ها و فشارهای روانی با روش های هنری وحدت مدار یکپارچه می شود قرار دادن نمادهای ظاهراً متضاد در کنار هم و پیوند بین آن ها احساس تفاهم را تقویت و رابطه ی آن ها را با واقعیت تسهیل کنیم.
روایت درمانی رویکردی است که بر پایه ی کارهای مایکل وایت و اپستون(1990)، در استرالیا و نیوزلند پایه گذاری شد. بنیان نظری این رویکرد بر پایه ی فلسفه ی پساساختارگرایی و پست مدرنیسم است. با ساختارشکنی قالب های اجتماعی، مشکل فرد را از درون به بیرون می رانند و بعد از برونی سازی کردنش، بر آن اثر می گذارند و درواقع با تغییر نگرش فرد اثر و فشار مشکل را کم می کنند و با ایجاد روایت جدید بر مشکل اثر می گذارند. مثلاً به مراجع می فهمانند که چگونه تصورات قالبی و اجتماعی مشکلی را به وجود آورده است یا آن را بزرگ کرده است و چه طور اجازه می دهد که مشکل بر او غلبه کند. درنهایت به مراجع می فهمانند که مشکل، تو نیستی بلکه مشکل، مشکل است و کمک می کنند تا مراجع داستان زندگی خود را از نو با روشی تازه بسازد و از فشار و استرس و القائات اجتماعی رها شود.
مراجع با کمک درمانگر یاد می گیرد که راه حل های مختلفی برای خود پیدا کند. هرکس قصه های زندگی خود را با ساختار و باورهای جدید بازسازی می کند و با مسائل خود رو به رو می شود.
روایت درمانگران معتقدند بیماران با قصه هایی که درباره ی خودشان می سازند خود را در محدودیت ها و کلیشه هایی قرار می دهند که از زمینه ی اجتماعی تأثیر می پذیرد. به قول مایکل وایت، مبتکر روایت درمانی، چیزهایی که درباره ی خودمان و جهان در ذهن مان شکل گرفته است به واسطه ی روایت های مسلط فرهنگی و تصورات کلیشه ای است که باید آن را با نگاهی تغییر دهیم.
منبع مقاله :
زاده محمدی، علی؛ (1388)، هنردرمانی: مقدمه ای بر هنردرمانی ویژه ی گروه ها، تهران: نشر قطره، چاپ اول