نویسنده :سمانه حجار پور خلج (1)
منبع :راسخون



 

چکیده:

در دوران نهضت ترجمه در تمدن اسلامی که در قرن دوم و سوم هجری به وقع پیوست اکثر کتاب های یونانیان در علوم مختلف ترجمه شد و مبنای علمی دانشمندان اسلامی قرار گرفت. کتاب پنوماتیک نوشته فیلون بیزانسی و مکانیک تألیف هارون اسکندرانی و رساله ارشمیدس درباره ساعت های آبی از جمله این کتاب ها به شمار می‌آید که مبنای علم فیزیک در تمدن اسلامی گردید. دانشمندان اسلامی با استفاده از این دستاوردها علم فیزیک را گسترش داده و توانستند اختراعات و تألیفات متعددی را این زمینه خلق کنند. در این مقاله بر آنیم که به دستاوردهای فیزیک دانان مسلمان اشاره کرده و چکونگی تأثیر پذیری اروپاییان از این دستاوردها را مورد بررسی قرار دهیم
فیزیک، اسلام، اروپا

مقدمه:

موشیم می‌گوید: «باید قبول کرد که کلیه علوم اعم از فیزیک ، هیئت، نجوم، فلسفه و ریاضیات و ... که از قرن دهم به بعد در اروپا رونق گرفته، از مدارس مسلمین اخذ شده...» (عطائی اصفهانی، 1378: 128) مطالعه‌ی فیزیک در اسلام با پیروی از اسلوب ارسطویی صورت می‌گرفت. بحث و تحقیق در فیزیک بر پایه‌ی استدلال منطقی قرار داشت و وابسته به مشاهده‌ی مستقیم نبود، هر چند گروهی هم به مشاهده و تجربه می‌پرداختند. بسیاری از اندیشه های جدید درباره‌ی زمان و مکان و ماهیت ماده و نور، از مباحث متکلمانی بود که عموماً با فلسفه‌ی مشایی مخالفت می‌کردند. آنان از جدی ترین نقادان فیزیک ارسطویی بودند. (حکیمی، بی تا: 160-161) علمای اسلام به استخراج وزن مخصوص بسیاری از اجسام جامد و مایع نایل آمدند که به وزن های امروزی بسیار نزدیک است. اطلاعات علمی مسلمانان در علم جراثقال به درجه‌ی کمال بود. دکتر برنار، استاد دانشگاه آکسفورد، اختراع آونگ در ساعت را به مسلمین نسبت می‌دهد. (گوستاولوبون، 1316: 625) متأسفانه تأثیر فیزیک مسلمانان بر اروپا اندک و محدود به آثار چند دانشمند مسلمان است که البته همین تأثیر محدود هم چشمگیر است. در ادامه به معرفی فیزیکدانان مسلمان و آثار و تأثیر آنان در اروپا می‌پردازیم.
الف) یعقوب بن اسحاق کندی (متوفی 252 ق): کندی در یک خاندان اشرافی کوفه از قبیله‌ی کنده متولد شد. وی کودکی خود را در بصره گذراند. سپس به بغداد آمد و تحت حمایت مأمون (متوفی 218 ق) و معتصم عباسی (متوفی 227 ق) قرار گرفت ولی به علت تمایل به عقاید معتزله مورد بی مهری متوکل عباسی (متوفی 247 ق) قرار گرفت و در تنهایی جان سپرد. (کوربن، 1358: 210) وی فیلسوف، فیزیکدان و طبیب حاذقی بود و حتی در ریاضیات هم تبحر ویژه ای داشت و سی و پنج کتاب در باب ریاضیات نگارش نموده و سخن معروف او این بود که انسان تا ریاضیدان نباشد فیلسوف نمی‌شود. (محمدی، همان، ص 272) کندی در مبحث فیزیک، کتاب های بسیاری درباره‌ی وزن اجسام، جزر و مد و مسائل نور نوشته بوده است. ماکس مایر هوف هم کندی را از دانشمندان بزرگ فیزیک می‌داند که حدود 265 کتاب و رساله نگاشته است. (عطائی اصفهانی، 1378: 128) کندی به بررسی قوانین مربوط به سقوط اجسام پرداخت. او کتاب هایی درباره‌ی مناظر و مرایا و پدیده های جوی تألیف نمود. کتاب باد و باران وی پس از قرن یازده میلادی به لاتین ترجمه شد به گونه ای که رساله‌ی کندی در مبحث نور، که آن را با آرای هندسی و فیزیولوژیکی بیان کرده است، پس از ترجمه به لاتین، در غرب شهرتی بسزا یافت و تأثیر بسیاری بر سبک فکری راجر بیکن نهاد. (شریف، 1359: 110)
ب) حنین بن اسحاق (متوفی 260 ق): وی یکی از مشهور ترین اطبای زمان خلفای عباسی است که در زبانهای یونانی و سریانی و عربی تبحر داشت. آنچه از کتب تاریخی به دست می‌آید این است که وی اهل نیشابور و از ایرانیان نصرانی مذهب بوده و در 149 هجری در حیره تولد یافته است به گفته‌ی ماکس مایر هوف، حنین بن اسحاق در علم فیزیک هم سررشته داشته و آثارش در اروپا تأثیر گذار بوده است. (عطائی اصفهانی، 1378: 128-129)
ج) خاندان موسی بن شاکر (قرن سوم هجری): فرزندان موسی بن شاکر از ریاضی دانان و فیزیک دانان معروف در تمدن اسلامی به شمار می‌آیند. احمد بن موسی، با پیشرفت در علم مکانیک، انواع چرخ های آبی و پمپ ها را برای آبیاری راحت تر زمین اختراع کرد. (هونکه، 1370: 161) او در رساله ای، توضیحات جالبی درباره‌ی هیدرولیک داده بود. (زرین کوب،1348: 67) اولین رساله در مکانیک، توسط بنی موسی نگاشته شده و نامش الحیل بوده است. این کتاب شامل صد اصل فنی و توضیح ساختمان های مکانیکی است. الحیل از مراجع عمده‌ی شناخت و ساخت دستگاه های مکانیکی، پیش از تکامل اخیر این رشته، محسوب می‌شود. نسخ خطی کتاب الحیل فرزندان موسی بن شاکر، دراستانبول، واتیکان و برلین موجود است. این کتاب توسط دونالد ازهیل، تحت عنوان ابتکارات خارق العاده‌ی مکانیکی، ترجمه شده است.
د) ابو علی سینا (متوفی 428 ق): او در قریه خورمیشن به سال 370 هجری، نزدیک بخارا متولد شد و به تشویق پدر اسماعیلی مذهب خود، پس از کسب مقدمات علوم، نزد ابو عبد الله ناتلی به فراگرفتن منطق و آثار اقلیدس و المجسطی همت گماشت، سپس شخصا در حکمت و فلسفه مطالعه کرد، تا جائی که در 18 سالگی از فراگرفتن علوم آن دوران فارغ گردید ابن سینا در زمینه حکمت و پزشکی و داروشناسی و روانشناسی مطالعاتی انجام داده و آثاری از خود به یادگار گذاشته است، که از آنجمله: کتاب الشفاء، الاشارات و التنبیهات، النّجات، الانصاف، الحکمت المشرقیه، القانون، دانشنامه علایی از دیگر آثار او مشهورترند. ظاهرا او در فیزیک نیز تبحر داشته است زیرا درباره‌ی کمیت های نامحدود بحث و مسائلی را درباره‌ی اتم مطرح کرده است. (ولایتی، 1384: 276) وی به مسئله‌ی کوچکترین مقیاس، چه در فیزیک و چه در ریاضی پرداخته است، مبحثی که در قرن هفدهم میلادی به محاسبه‌ی بی نهایت توسط نیوتن و لایب نیتس انجامید. (هونکه، همان، 194) ابن سینا در زمینه‌ی حرکت، نیرو، خلأ، نور، حرارت و وزن مخصوص مطالعه داشت. رساله‌ی او درباره‌ی فلزات تا قرن سیزدهم میلادی، مرجع علم طبقات الارض بود. (سامی، 1365، 304)
ه) حسن بن هیثم (متوفی 430 ق): ابن هیثم ملقب به بطلمیوس ثانی، در بصره متولد شد، ولی بیشتر عمر خود را در قاهره گذراند. به نقل سارتون، ابن هیثم بزرگترین عالم فیزیک در اسلام و از بزرگترین ارباب این فن در تاریخ بوده است. (مطهری، 1357، 551) ابن هیثم اصطلاحات علمای جبر را تعدیل کرد و برای مسائل حسابی و جبر، روش های جدیدی را مطرح نمود. او از طریق تقاطع دایره و هذلولی، معادله‌ی درجه‌ی چهارم را حل نمود. و ارتفاع فضای زمین را طبق معادلات نور محاسبه کرد. (عزتی، بی تا: 84) ابن هیثم مبانی چگالی مخصوص را کشف کرد و دریافت که وزن هر جسمی با تغییر غلظت هوای محیط، دگرگون می‌شود. او پنج قرن پیش از اروپاییان به وزن هوا پی برد وبه اثبات قانون جاذبه پرداخت. (شریف، 1359: 111) گالیله ششصد سال پس از ابن هیثم، نظریات او را دنبال کرد و قوانینی را بیان نمود. ابن هیثم، مخترع ذره بین، فشارسنج و دستگاه تخلیه‌ی هوا بود و به مسائل مهمی درباره‌ی فشار هوا دست یافته بود. (نوفل، 1351: 170-171) حسن بن هیثم، بزرگترین محقق نورشناخت در فاصله‌ی زمانی میان بطلمیوس و وتیلو بوده است. وی به مطالعه حرکت پرداخت و اصل لختی را درباره‌ی اجرام فلکی و در علم ایستا شناسی کشف کرد. هر چند او از کتب اقلیدس، بطلمیوس، ارسطو و آپولونیوس بهره می‌گرفت، ولی بنیان نورشناخت را دگرگون کرد و آن را به صورت علمی منظم درآورد. ابن هیثم، بخش آیینه ها و نور را در فیزیک پایه گذاری کرد و نامش را علم مناظر و مرایا نهاد. او خطای باصره را کشف کرد و ساختمان عدسی چشم را مطالعه و قوانین ریاضی آن را بیان نمود و قوعد انکسار شعاع نور را شش قرن قبل از دکارت مطرح کرد. وی مطالبی را برای نخستین بار درباره‌ی حرکت مستقیم الخط نور، خصوصیات سایه و عدسی بیان نمود و به ساخت عدسی ها و آیینه های خمیده پرداخت. تحقیقات دقیق او درباره‌ی انکسار نور به هنگام عبور از اجسام شفاف، آنقدر مهم بود که راجر بیکن و إلو سیصد سال بعد برای اختراع ذره بین، بر آن تکیه کردند. ابن هیثم قرن ها قبل از نیوتن، مستطیل سرعت ها را بر سطح منکسر کننده تطبیق داده و به اصل حداقل زمان پرداخته بود. وی زاویه‌ی انکسار نور را اندازه گیری نمود و تحقیقاتی درباره‌ی انکسار نور در استوانه ها و کره های شیشه ای کرده و در پی یافتن مقادیر درشت نمایی عدسی های مسطح و محدب بود. او قانون سنل را در مورد زاویه های کوچک، که در آن ها می‌توان خود زاویه را به جای جیب آن قرار داد، کشف کرده بود. (حکیمی، بی تا، 153 -154) این قانون که درباره‌ی روابط سینوسی بین زاویه‌ی تابش و شکست نور است، در سال 1921 م توسط سنل (إسنل) بیان گردید. ابن هیثم بیان کرد که نور به صورت یک شیء منفرد قابل رؤیت نیست،بلکه به واسطه‌ی ذرات معلق در جو دیده می‌شود و این همان روش علمی جدید با نام خاصیت اتاق تاریک است که هرگاه نور آفتاب، مهتاب یا آتش از سوراخ کوچکی وارد اتاق تاریکی شود و هوای اتاق پر از ذرات گرد و غبار باشد، ما نور وارده از این سواخ را، مخلوط با گرد و خاک می‌بینیم و این نور بر دیوار مقابل یا کف اتاق به صورت خط هایی مستقیم به چشم می‌خورد. او با مشاهده تصویر منعکس درختان و اشیا در آب، به قوانین نور و تابش پی برد. (نوفل، 1351: 172). خاصیت اتاق تاریکی را که او مطرح کرد، در عکاسی کاربرد ویژه دارد. شاسل فیزیکدان اروپایی می‌گوید که معلومات اروپاییان در علم فیزیک، از ابن هیثم گرفته شده است. وی نظریه‌ی اقلیدس و بطلمیوس را رد کرده و گفت که بر عکس نظر آنان، نور از جسم به چشم می‌رسد و سبب دیدن می‌شود. (قربانی، بی تا:212-213) این فیزیکدان برجسته، قانون منحنی بودن سیر اشعه‌ی نور را وضع کرد و نظریه‌ی عدسی های تلسکوپی را مطرح کرد که قرن ها بعد در اروپا عنوان گردید. (شریف،1359، 111) برجسته ترین اثر ابن هیثم در نورشناسی، کتاب المناظر و المرایا است که ترجمه‌ی لاتینی این کتاب، تأثیر بسزاسس در تکامل علم غربی داشت. راجر بیکن در کتاب خود، در بخش مربوط به شناخت نور، مرتب از ابن هیثم نقل قول می‌کند و تقریبا تمام جلد ششم کتاب او بر اساس اطلاعات ابن هیثم است. منشأ کتاب مناظر کپلر هم، المناظر ابن هیثم است. المناظر از کانون آیینه ها و اشکال ایجاد شده در آن ها و انکسار شعاع نور صحبت می‌کند. (گوستاولوبون،1316، 624) پی یرروسو در تاریخ علوم خود می‌نویسد: «کتاب او [ابن هیثم] برای اولین بار دربارۀ نور، وصف صحیحی از ساختمان چشم انسان می‌کند و قسمتهای مختلف مخاط خارجی قرنیه ، شبکیه، عنبیه و افزون بر این ،اصول اتاقک تاریک را شرح می‌دهد. این شخص هنگام مطالعه در انعکاس نور، بی آنکه مستقیماً به مسئلۀ انعکاس توجهی کند، چنین اظهار می‌دارد که بین زاویۀ تابش و زاویۀ انکسار، نسبت ثابتی وجود دارد.» (ولایتی، 1384: 269) کتاب المناظر ابن هیثم با عنوان گنجینه‌ی نورشناخت، نخستین بار در قرن شانزده میلادی، به لاتین ترجمه و منتشر شد. دانشمندان برجسته‌ی مسلمان، از نظر اخلاقی نیز افراد شایسته ای بودند. در پایان بحث ابن هیثم به وصیت نامه‌ی وی اشاره می‌کنیم که حاوی مطالب نغزی می‌باشد: ((هرگاه کلامی نیکو از دیگری دیدی آنرا بخودت نسبت مده و به فایده برگرفتن از آن اکتفا نما، زیرا فرزند بپدرش پیوسته است و سخن بصاحبش تعلق دارد. و اگر کلام نیکوی کسی را بخودت نسبت دهی، زود باشد که آن کس هم نقصان و رذائل خود را به تو منسوب نماید.)) (نوفل، 1351: 176)
و) ابوریحان بیرونی (متوفی 440 ق): مباحث فیزیک بیرونی به اندازه‌ی ریاضیات او در غرب شناخته شده نیست. او حرکت زمین و قوه‌ی جاذبه و کروی بودن زمین و گردش زمین به دور محور خود و خورشید را که شش قرن بعد کشف شد، مطرح کرده بود. (سامی، 1365: 293) بیرونی به اختراع چگالی سنج برای تعیین وزن مخصوص اجسام معدنی پرداخت. (گلستانی،1368: 28) او به تعیین دقیق جرم مخصوص هجده سنگ گرانبها و فلز دست یافت که به مقادیر امروزی بسیار نزدیک است. کلمنت موله وزن مخصوص اجسام بیرونی را به فرانسوی ترجمه کرد. (سامی،1365: 294) بیرونی به پدیده های مهم علم هیدرو استاتیک مانند صعود آب فواره ها و چشمه ها دست یافته بود. (نوفل،1351: 178-179) او براساس این که آبراههای مرتبط هم سطح می‌شوند، طرز کار چشمه های طبیعی و چاه های فورانی را مشخص کرد. (دامپی یر،1371: 99) شیخ بهایی سال ها پس از بیرونی، قوانین مربوط به فشار آب و تساوی سطح مایعات در ظروف به هم پیوسته را در باغ فین کاشان به کار برد. قانونی را که ابوریحان و شیخ بهایی کشف کرده بودند، بعدها به قانون پاسگال شهرت یافت. تمامی موارد مطرح شده از فیزیکدانان مسلمان تا کنون، بیانگر تبحر آنان در علم هیدرولیک و هیدرو استاتیک می‌باشد. در قرن شانزده میلادی، جرانلو توریانو، مهندس ایتالیایی، تحقیقات هیدرولیک اسلامی را بر اساس فشار آب و هوا در ساختن چشمه های مصنوعی و آسیاب ها و آلات خودکار موسیقی و وسایل بالا برنده‌ی آ ب به منظور کشاورزی، در شهر طلیطله بررسی نمود. این ابتکارات مسلمانان، در قرن هفدهم میلادی، زیربنای کشفیات توریچلی ایتالیایی درباره‌ی هواسنج و اختراعات وکانسن فرانسوی درباره‌ی وسایل خودکار را تشکیل می‌دهد. (گارودی، 1364: 116)
ز) ابوالفتح عبدالرحمن منصور خازنی (متوفی قرن 6 هجری): از دیگر فیزیک دانان جهان اسلام که آوازه ای جهانی دارد می‌توان به عبدالرحمن منصور خازنی اشاره کرد. وی در اوایل قرن ششم هجری در شهر مرو زندگی می‌کرد و چندی نیز در دربار سلجوقیان بود. آنچه از فحوای گزارشات تاریخی به دست می‌آید این است که تو اصالتی یونانی داشته است و به اسارت مسلمانان در می‌آید مورد تربیت ارباب خود ابوالحسین علی بن محمد خازن مروزی قرار می‌گیرد و به دانشمندی بی بدیل تبدیل می‌شود. شاید بتوان گفت کتاب میزان الحکمة خازنی، مهم ترین تألیف دانشمندان اسلامی در مکانیک، ایستاشناسی و جراثقال می‌باشد. (خسروی، 1381: 168-169) میزان الحکمة درباره‌ی تاریخچه‌ی علم فیزیک و قوانین اهرم است و جدول هایی از وزن مخصوص بسیاری از مایعات و جامدات را داراست و فرضیه‌ی جاذبه‌ی زمین را به عنوان یک نیروی عمومی که همه چیز را به سوی مرکز زمین می‌کشد، مطرح کرده است. این کتاب در علم الحیل، هیدرواستاتیک و علوم طبیعی نوشته شده است و درباره‌ی مرکز ثقل اجسام و ترازو بحث می‌کند. خازنی در کتاب خود اسبابی را توصیف کرده و گفته که بیرونی در اندازه گیری وزن مخصوص اجسام از آن ها استفاده می‌کرده است. آلدومیلی، دانشمند ایتالیایی، اندازه گیری های وزن مخصوص بیرونی و خازنی را با اندازه های جدید مقایسه کرده و بیان کرده که
تفاوت های اندکی دارند. هر چند مطلبی مبنی بر ترجمه‌ی میزان الحکمة خازنی در اروپا یافت نشد، ولی باید توجه داشت برخی علوم مورد تدریس در اروپا از آن گرفته شده است. (نوفل، 1351: 178) همچنین این کتاب پایه گذار مطالعات ابوالعز جزری گردید. (نصر، 1359 128)
ح) ابوالعز بن اسماعیل الجزری (متوغی 585 ق): از دانشمندان مسلمان در رشته مکانیک «جزرى‏» موقعیّت و مقام ممتازی دارد. وی خود آلات مکانیکی ساخته و در کتابهای قدیمی مطالعه فراوان کرده و کتاب خود را به سال 602 ه (1205- میلادی) به فرمان «قرا ارسلان» در دیار بکر تألیف کرده است این کتاب به شش بخش تقسیم شده است: ساعتهای آبی، ظرفهای شگفت‌انگیز، طشت، ابریق، حوضها و فوّاره‌ها، آسیابهای بالابرنده آب.کتاب الجزری، محتوای اصلی مکانیک لئونار و بسیار برتر از مکانیک هرون اسکندرانی و ماشین های تخلیه‌ی فیلون بیزانطینی بوده است. (گارودی، 1364: 116)

نتیجه:

همان طور که مشاهده گردید، پیشرفت علم فیزیک در اروپا، مرهون تلاش مسلمین است. در واقع این مسلمانان بودند که مبانی بسیاری از مباحث پایه ای ریاضی و فیزیک را مطرح نمودند و ترجمه و بسط آثار ایشان در اروپا، سبب نبوغ و رشد اروپاییان در این علوم شد و با کمال تأثر، در این بین بسیاری از آثار مسلمانان به نام اروپاییان ثبت گردید. جالب توجه است است که اکثر دانشمندان مسلمان در رشته فیزیک، از ایران زمین برخاسته بودند. با توجه به سابقه‌ی دیرینه‌ی ایرانیان در مهندسی بناها و تبحر ایشان در علوم ریاضی، اسلام بستر مناسبی برای رشد آنان در این علوم، فراهم نمود.
متأسفانه امروزه از تأثیرات گسترده‌ی علوم مسلمین بر اروپاییان سخنی مطرح نمی‌شود و بسیاری از این افتخارات هم در لفافه عنوان می‌شود، در حالی که خود اروپاییان نمی‌توانند این تأثیر را نادیده بگیرند و اندیشمندان ایشان بارها به آن اعتراف کرده اند. در حال حاضر، این وظیفه‌ی مسلمانان است که با نگرشی عمیق تر، به گذشته بنگرند تا بتوانند آثار بزرگ علمی دانشمندان مسلمان را کشف نموده و آن را در جهان مطرح نمایند و با الگوگیری از آن، در جهت تعالی اسلام گام بردارند.

پی نوشت ها :

1- مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

منابع :
• حکیمی، محمدرضا، دانش مسلمین، بی جا، نشر فرهنگ اسلامی، بی تا.
• خسروی، محمدرضا، سیر تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران، انتشارات آن، 1381.
• دامپی یر، تاریخ علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، بی جا، انتشارات سمت، 1371.
• زرین کوب، عبدالحسین، کارنامه اسلام، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1348.
• ساکت، محمد حسین، شیوایی و شیدایی، تهران، شرکت سهامی انتشار،1386.
• سامی، علی، نقش ایران در فرهنگ اسلامی، شیراز، انتشارات نوید، 1365.
• شریف، م.م، منابع فرهنگ اسلامی، ترجمه سید خلیل خلیلیان، بی جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359.
• عزتی، ابوالفضل، نفوذ اسلام در اروپا در قرون وسطی، قم، انتشارات دارالتبلیغ اسلامی، بی تا.
• عطائی اصفهانی، م.ع، تابش اسلام در اروپا، قم، انتشارات عصر ظهور، 1378.
• قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، بی جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا.
• کوربن، هانری با همکاری سید حسین نصر و عثمان یحیی، تاریخ فلسفه اسلامی از آغاز تا درگذشت ابن رشد، ترجمه اسد الله مبشری، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1358.
• گارودی، روژه، میراث سوم، ترجمه آریا حدیدی، بی جا، انتشارات قلم، 1364.
• گلستانی، هاشم، فلسفه اسلامی از آغاز تا دوران حاضر، جلد دوم، بی جا، انتشارات مشعل، 1368.
• لوبون، گوستاو، تمدن اسلام عرب، ترجمه سید محمد تقی فخرداعی گیلانی، تهران، چاپ خانه مجلس، 1316.
• مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام ایران، قم، انتشارات صدرا، 1357.
• نصر، حسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات خوارزمی، 1359.
• نوفل، عبدالرزاق، مسلمانان و دانش جدید، ترجمه محمد علی میر رکنی و محمد جواد خداکرمی، تهران، انتشارات برهان، 1351.
• ولایتی، علی اکبر، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، جلد دوم، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1384.
• ولایتی، علی اکبر، فرهنگ و تمدن اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، 1384.
هونکه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبانی، بی جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370.