ضرورت سادهزیستی مسئولان با نگاهی به سیرهی امام علی (ع)
چرا اسلام سادهزیستی مسئولان را یک ضرورت میداند؟
یکی از موضوعاتی که تأثیر بسیار چشمگیری بر زندگی فردی و اجتماعی انسانها دارد، مقولهی زهد و سادهزیستی است که متأسفانه در هیاهوی مدرنیته و عصر تکنولوژی کمتر به آن توجه میشود؛ درحالیکه از نقطهنظر فرهنگ دینی و اسلامی ما، یکی از ارزشهای متعالی به حساب میآید.
عصر ما، عصر حاکمیت دو نگاه افراطی و تفریطی به نحوهی بهرهمندی از مادیات در زندگی است. از یک سو عدهای از مردم را میبینیم که چنان در مادیات غوطهور شده و اسیر زرقوبرق و تجملات آن گردیدهاند که گویی تمام هدف از حیات دنیوی انسان، بهرهمندی از همین مادیات است و از سویی دیگر عدهای را شاهدیم که چونان راهبان تارک دنیا و اهل ریاضت، از جهان ماده بهکلی بیخبرند و حتی در استفاده از حلال دنیا نیز بهشدت بر خود سخت میگیرند! البته امروزه بیشتر مردم به زندگی از نوع اول متمایل شدهاند و رشد روزافزون عوامل قدرت و ثروت و ترویج دائمی زندگی مصرفگرایانه در رسانههای جمعی، خطر روی آوردن به زندگی تجملاتی و فرو رفتن در مرداب دنیا را افزایش داده است.
با توجه به وضعیت فوقالذکر و با در نظر گرفتن آثار زیانبار زندگی تجملاتی از سویی و خطر فروغلتیدن کسانی که از زندگی تجملاتی دلزده شدهاند، به رهبانیت غیرمتشرعانه از سوی دیگر، تلاش داریم که در این مقاله، ضمن برشمردن برداشتهای انحرافی از مقولهی سادهزیستی، ویژگیهای سادهزیستی و آثار مثبت آن را بررسی کنیم تا از خطرات تجملگرایی در امان بمانیم.
لذا در اولین گام و در راستای ارائهی تعریفی روشن از سادهزیستی، عرض میکنیم که سادهزیستی مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دلبستگی به مظاهر دنیا و رهایی از تجملات و تشریفات زائد زندگی و بیپیرایه بودن که مقابل آن، تجملگرایی و رفاهزدگی است.
سادهزیستی و زهد
مفهوم سادهزیستی با مفاهیمی همچون زهد، قناعت و بیرغبتی، ارتباط وثیقی دارد. اگر صفت زهد را مربوط به حیطهی گرایشهای قلبی انسان به دنیا و مادیات بدانیم، سادهزیستی، ناظر به زندگی فردی و اجتماعی است و لذا تجملگرایی که حاکی از دلبستگی به دنیاست با زهد و سادهزیستی در تضاد خواهد بود.استاد شهید مرتضی مطهری نیز دراینباره مینویسد: «زهد، حالتی است روحی و زاهد از آن نظر که دلبستگیهای معنوی و اخروی دارد، به مظاهر مادی زندگی بیاعتناست. این بیاعتنایی و بیتوجهی تنها در فکر و اندیشه و احساس قلبی نیست و در مرحلهی ضمیر پایان نمییابد. زاهد در زندگی عملی خویش، سادگی و قناعت را پیشهی خود میسازد و از تنعم تجمل و لذتگرایی پرهیز مینماید. زهّاد جهان آنها هستند که به حداقل تمتع و بهرهگیری از مادیات اکتفا کردهاند.»(1)
برداشتهای انحرافی از سادهزیستی
1. سادهزیستی و توزیع فقر
دیده شده است که بعضی از سر ناآگاهی گمان بردهاند که اسلام با تأکید بر سادهزیستی، مروّج فقر است، درحالیکه سادهزیستی در نگاه اسلام ناب محمدی (ص) به هیچوجه بهمعنای توصیه به پذیرفتن فقر و استضعاف نیست. اسلام حقیقی به دنبال فقرزدایی است، نه فقرزایی. فقر بهمعنای نداری است، اما سادهزیستی، نخواستن در عین برخورداری است. انسان سادهزیست، دارد و نمیخواهد، اما فقیر، ندارد تا بخواهد.اسلام حقیقی نه تنها فقر ستا نیست، بلکه شدیداً از آن برحذر میدارد. تا جاییکه امام علی (ع) که خود اسوهی سادهزیستی است، به فرزندش محمد بن حنفیه میفرماید: «پسرکم! از فقر بر تو ترسانم. پس، از آن به خدا پناه بر که فقر دین را زیان رساند و خِرَد را سرگردان کند و دشمنی پدید آرد.»(2)
2. زهدفروشی صوفیانه
سادهزیستی مورد سفارش اسلام، سادهزیستی عزتمندانه است که با برداشتهای ناصحیح صوفیانه ارتباطی ندارد. متأسفانه؛ همیشه بوده و هستند زاهدنمایان صوفی مسلکی که بهخاطر عدم درک صحیح از آموزههای دینی، نعمتهای الهی را بر خود حرام کرده و سادهزیستی را در ظاهر ژولیده، بینزاکتی و ژندهپوشی خلاصه کردهاند. در ردّ این مدعیان، تنها همین کلام امام صادق (ع) کافی است که در مورد این افراد میفرمایند: «آنها دشمنان ما هستند. کسی که به آنها مایل گردد، جزء آنان است و با آنها محشور میشود.»(3)3. سادهزیستی ریاکارانه
شاید دیده باشید کسانی را که ریاکارانه از مفهوم سادهزیستی سوءاستفاده کرده و سعی میکنند با فریب خلق، به مقاصد پست دنیوی خویش برسند. به یقین اسلام را با این قسم از سادهزیستی نسبتی نیست! سعدی دراینباره داستانی زیبا نقل کرده است که ذکرش خالی از لطف نیست: «زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند، کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند، بیش از آن کرد که عادت او، تا ظنّ صلاحیت در حق او زیادت کنند... چون به مقام خویش آمد، سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحب فراست داشت، گفت: ای پدر، باری به مجلس سلطان در، طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید. گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید!(4)4. ژولیدگی و شلختگی
شاید بعضی تصور کنند سادهزیستی با آراستگی ظاهری، منافات دارد، درحالیکه بین این دو هیچ تضادی وجود ندارد. میتوان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگی مسلمانان تأکید کرده است. قرآن مجید میفرماید: «ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید»(5) این جمله میتواند شامل پوشیدن لباسهای مرتب و پاکیزه، شانهزدن موها، به کار بردن عطر و مانند آن باشد؛ ضمن آنکه شامل زینتهای معنوی مانند: ملکات اخلاقی و پاکی نیت و اخلاص نیز میگردد.(6) پیامبراکرم (ص) ضمن انتقاد از مردی که موهای ژولیده و لباسی کثیف داشت، میفرمایند: «بهرهبردن از نعمتهای الهی و نمایاندن نعمت، جزء دین است.»(7)ضرورت سادهزیستی مسئولان
هرچند سادهزیستی برای تمام افراد جامعه ارزش محسوب میشود، اما برای مسئولان و مدیران جامعه، یک ضرورت است. امام علی (ع) میفرمایند: «خدا بر پیشوایانِ دادگر واجب فرموده خود را با مردمِ ناتوان برابر نهند تا مستمندی تنگدست را به هیجان نیارند و به طغیان واندارند»(8) و در جایی دیگر میفرمایند: «خداوند مرا پیشوای خلقش قرار داده و بر من واجب کرده است که دربارهی خودم و خوراک و پوشاکم مانند مردمان ناتوان عمل کنم تا اینکه فقیر به سیرهی فقیرانهی من تأسی کند و ثروتمند به وسیلهی ثروتش سرکشی و طغیان نکند.»(9)به همین دلیل، وقتی به امام علی (ع) خبر میرسد که کارگزار او «عثمان بن حنیف» در بصره به میهمانی یکی از ثروتمندان آن شهر رفته که در آن میهمانی، غذاهای رنگارنگ تدارک دیده شده و جای فقرا خالی بوده است، او را سخت سرزنش و به وی گوشزد میکند که گمان نمیکردم تو میهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان به جفا رانده شدهاند.(10)
بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) نیز همواره بر سادهزیستی مسئولان و روحانیان تأکید مینمودند و آنان را از تجملگرایی برحذر میداشتند. ایشان دراینباره میفرماید: «من متواضعانه و بهعنوان یک پدر پیر از همهی فرزندان و عزیزان روحانی خود میخواهم که در زمانیکه خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و ادارهی کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا، که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان، بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست.»(11)
آثار سادهزیستی مسئولان
چرا اسلام سادهزیستی مسئولان را یک ضرورت میداند؟ و فلسفهی سادهزیستی مسئولان چیست؟ در پاسخ به این پرسشها، مواردی به نظر میرسد که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:1. همدردی با محرومان
اگر مسئولان سبک زندگی ساده را برگزینند، درد و رنج محرومان را بهتر لمس خواهند کرد. از این رو، امام علی (ع) میفرمایند: «و اگر خواستمی، دانستمی چگونه عسل پالوده و مغز گندم، و بافتهی ابریشم را به کار برم. لیکن هرگز هوایِ من بر من چیره نخواهد گردید و حرص مرا به گُزیدن خوراکیها نخواهد کشید. چه بُود که در حجاز یا یَمامَه کسی حسرت گردهی نانی برد، یا هرگز شکمی سیر نخورد و من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی باشد از گرسنگی به پشت دوخته، جگرهایی سوخته ... آیا بدین بسنده کنم که مرا امیر مؤمنان گویند و در ناخوشایندهای روزگار شریک آنان نباشم؟ یا در سختی زندگی نمونهای برایشان نشوم؟»(12)2. ترویج فرهنگ دینی
سادهزیستی مسئولان، موجب میشود که فرهنگ معنویت در بین مردم گسترش یابد و مردم از فرو غلطیدن در دام حرص و طمع نجات یابند؛ چرا که مردم، مسئولان فرادست خویش را الگوی رفتاری خود قرار میدهند و هر رفتاری که از حاکمان سر زند، آن را سرمشق خود میگیرند و خصوصاً اگر شخص مسئول، منتسب به دین باشد، رفتار وی در نگاه مردم، رنگ دینی نیز به خود میگیرد و در یک کلام، سادهزیستی مسئولان عاملی است برای اینکه تجملگرایی بهعنوان یک ضد ارزش، رنگ و لعاب دینی به خود نگیرد.3. جلب محبت مردم
سادهزیستی مسئولان قلوب مردم را به سوی آنان جلب کرده و آرامش روحی را به جامعه تزریق میکند. به همین دلیل است که در طول تاریخ، عالمان دینی که چونان مردم زندگی ساده و بیتکلفی داشتند مورد عنایت و محبت مردم بودند و مردم که میان حرف و عمل این بزرگان تطابق میدیدند، از جان و دل مطیع آنان بودند. گرایش مردم در انتخابات متعدد به افراد مردمی و سادهزیست در همین راستا قابل تحلیل و بررسی است.4. امنیت روانی و آرامش اجتماعی
زهد، قناعت و دلبریدن از مواهب دنیوی و پی بردن به حقیقت زندگی مادیگرایانه، ریشههای تعارضات درونی و بیرونی بین انسانها را برطرف میکند. به همین دلیل، ترویج فرهنگ سادهزیستی در جامعه و الزام مسئولان به چنین رفتاری، آرامش خاطر و دوری از نزاع را در بین مردم پدیدار ساخته و امنیت روانی را که از عوامل ثبات و پایداری یک اجتماع انسانی است، برقرار میسازد.5. تقویت عزت و اقتدار جامعه
تاریخ چه بسیار ملتها و حکومتهایی را به خود دیده که بهخاطر روحیهی تجملگرایانهی سران و مردمانش تن به قراردادهای ذلتبار داده و استقلال مملکتی را به پای لذتهای زودگذر قربانی گردهاند! اگر جامعهای به حالت زهد و قناعت برسد و در برابر فشارها مقاومت کند و بهخاطر برخوردار شدن از مواهب زودگذر دنیایی، عزت و استقلال خود را از دست ندهد، به آنچه که خود دارد، اکتفا میکند و با تلاش و کوشش سعی میکند که موقعیتهای بهتری را به دست آورد.این روحیه آنچنان ارزشمند است که اگر مسئولی چنین روحیهای نداشته باشد، بایستی او را به داشتن چنین روحیهای وادار نمود. امام علی (ع) وقتی که شنید که شریح قاضی خانهای به 80 دینار خریده و برای این خریدش گواه گرفته و امضا زدهاند، امام با نگاه خشمآلودی به او فرمودند: «اگر آنگاه که این خانه را خریدی نزد من میآمدی، برای تو سندی مینوشتم بدینسان، پس رغبت نمیکردی به خریدن خانه به درهمی یا افزون از آن و سند چنین است: این خانهای است که خریده است آن را بندهای خوار، از مردهای که او را از جای برخیزاندهاند برای کوچ و بستن بار. از او خانهای از خانههای فریب خریده است ... به بهای برون شدن از قناعتی که موجب عزتمندی است و داخل شدن در ذلت.»(13)
کلام امام بهروشنی بیانگر این نکته است که خروج از کمند زهد و قناعت و فرو افتادن در دام حرص و رفاهزدگی، ویروس عزتفروشی را در جامعه سرایت میدهد.
6. رشد تولیدملی و اشتغالزایی
منابع جامعه یا برای تولید کالا و یا برای خدمات مصرفی به کار گرفته میشود. اگر بخواهیم منابع بیشتری به تولید اختصاص دهیم، بایستی از بخش خدمات مصرفی بکاهیم تا پسانداز صورت گیرد. زهد و قناعت مسئولان و بهتبع آن مردم، مصرف را کاهش و پسانداز را در جامعه افزایش میدهد. انسان سادهزیست چون کار و تولید را عبادت میداند، با هدایت پساندازهای اندک جامعه به سوی تولید زمینههای اشتغال را فراهم میکند. اشتغال، درآمد را به دنبال دارد و درآمد، میتواند تولید بیشتر و در عین حال رسیدگی به حال نیازمندان را در پی داشته باشد و این دو عمل (تولید بیشتر و رسیدگی به حال محرومان)، از وظایف مسئولان حکومتی است.7. سادهزیستی و تثبیت حکومت
یکی از وظایف مسئولان، تثبیت موقعیت حکومت دینی است؛ زیرا با حفظ حکومت اسلامی، اصل دین هم حفظ خواهد شد. در همین راستا، رفتار زاهدانه و سادهزیستی مسئولان، بزرگترین عامل تثبیت حکومت خواهد بود؛ زیرا زمینهی اصلاح فکری و تقویت مبانی اعتقادی مردم را نسبت به حکومت فراهم مینماید. امام علی (ع) در کلامی گهربار قناعت را برای تثبیت حکومت کافی میداند و میفرمایند: «قناعت دولتمندی را بس [است.]»(14)8. پایداری و شجاعت در دفاع از حق در مقابل باطل
کسی که خود را به سادهزیستی عادت داده و دل از تعلقات دنیا کنده است، آمادگی کامل برای دفاع از حق در مقابل زورگویان دارد. چنین کسی با شجاعت بیشتری در مقابل باطلگرایان میایستد. امام خمینی (ره) که روحیهی مبارزه با ابرقدرتها را با سادهزیستی قرین ساخته بود، میفرمود: «اگر بخواهید بیخوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئههای آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان بدر نکند، خود را به سادهزیستی عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید.»(15)9. سادهزیستی منشأ خدمات بزرگ
انسانی که به سادهزیستی روی آورده است، میتواند منشأ بسیاری از خدمات بزرگ به جامعه شود. امام خمینی (ره) خدمات بزرگ به جامعه و برکاتی را که به سوی جامعه سرازیر میشود از ناحیهی سادهزیستها میبیند و میفرماید: «مردان بزرگ، که خدمتهای بزرگ برای ملّتهای خود کردهاند، اکثر سادهزیست و بیعلاقه به زخارف دنیا بودهاند»(16) و چرا چنین نباشد درحالیکه یکی از مردان بزرگ و بینظیر خود ایشان بود که با آن زندگی محقرانه، بزرگترین خدمت را به عالم بشریت کرد.آثار تجملگرایی مسئولان
اگر سادهزیستی مسئولان بهخاطر آثار فوقالعادهای که دارد یک ضرورت غیرقابلانکار است، تجملگرایی آنان نیز چونان سمّ مهلکی است که دوری کردن از آن ضرورتی تامّ و تمام دارد. گوشهای از آثار مخرب تجملگرایی مسئولان به قرار زیر است:1. گسترش فساد
با گرایش مسئولان به زندگی تجملی، هزینههای مصرف بالا میرود و طبیعی است که راههای مشروع، کفایت نمیکند. لذا مسئول حکومتیِ تجملگرا برای دستیابی به خواستههای روزافزون خود، به انواع شیوههای نامشروع مانند اختلاس و خیانت روی میآورد و مردمی هم که شاهد چنین رفتارهایی هستند، برای اینکه از قافلهی دنیاداری و دنیاخواهی عقب نمانند، به هر فسادی تن میدهند.امام خمینی (ره) با درک صحیح از همین واقعه میفرماید: «این خوی کاخنشینی اسباب این میشود که انحطاط اخلاقی پیدا شود. اکثر این خویهای فاسد، از طبقهی مرفه به مردم دیگر صادر شده است.»(17)
2. سقوط و نابودی
قرآن کریم، خوشگذرانی و اسراف سران جامعه را عامل سقوط و نابودی جامعه میشمارد: «و چون اراده کردیم که جمعیت و دیاری را نابود کنیم، توانگران خوشگذران را وادار به فساد میکنیم و وقتی به فسق پرداختند، سزاوار عذاب میشوند. آنگاه آنجا را زیر و زبر میکنیم و نابودشان میسازیم.»(18) این آیه به یکی از سنتهای قطعی پروردگار دربارهی هلاکت مردم و ارتباط آن با رفاهزدگان و تجملگرایان اشاره دارد.3. انحطاط اخلاقی
امام خمینی (ره) معتقد بود گرایش به تجملگرایی در مسئولان بهتدریج ایجاد میشود و در درون آنان رسوخ میکند و اخلاق ایشان را تغییر میدهد. لذا دراینباره میفرماید: «این طور نیست که انسان خیال کند که شیطان ابتدا میآید به آدم بگوید که بیا و برو طاغوتی شو؛ این را نمیگوید. قدم به قدم انسان را پیش میبرد ... اگر جلویش را گرفتید، طمعش بریده میشود و اگر جلویش را نگرفتید، فردا یک قدم دیگر جلو میرود. یک وقت میبینید که این طلبهی زاهد عابد، که در مدرسه زندگی میکرد، متحول شد به یک نفر انسان طاغوتی.»(19)ایشان در جایی دیگر خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی بهصراحت میفرماید: «با زندگانی اشرافی و مصرفی نمیتوان ارزشهای انسانیاسلامی را حفظ کرد.»(20)
نمونههایی از سادهزیستی امام علی (ع)
در پایان این نوشته، سزاوار است که به نمونههایی از سادهزیستی امیرمؤمنان و الگوی مدیران و کارگزاران حکومت اسلامی اشارهای هرچند گذرا داشته باشیم، باشد که چراغ راه تمامی مسئولان قرار بگیرد؛ البته به جهت رعایت اختصار از هر عنوان فقط یک مثال ذکر شده است و الا:
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست ... که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
1- سادهزیستی در پوشاک
هارون بن عنتره میگوید: در شهر خورنق (21) هوا سرد بود، علی (ع) را دیدم که قطیفهای بر خود پیچیده و از سرما رنج میبرد، گفتم از بیتالمال سهمی بردار. امام علی (ع) پاسخ داد: چیزی از مال شما برنمیدارم و این قطیفه را که میبینی بر خود پوشاندهام، آن را از مدینه همراه آوردهام.(22)
2- سادهزیستی در ازدواج
وقتی علی (ع) از حضرت زهرا (س) خواستگاری کرد و پیامبر (ص) موافقت نمود، فرمود: علی جان! از درهم و دینار چه داری؟ پاسخ داد: یک شتر و زره جنگی. پیامبر (ص) فرمود: حیوان سواری لازم است، زره را بفروش. زره را به بازار برد و به 40 درهم فروخت و همه را تقدیم رسولخدا کرد. خطبهی عقد در حضور جمعی از یاران پیامبر خوانده شد، رسولخدا مقداری از قیمت زره را به سلمان داد تا لباس و برخی مایحتاج زندگی را تهیه کند و مقداری هم به مقداد داد و فرمود: آن را به خواهر علی، امّ هانی بده تا بهعنوان صدقه بر سر عروس بریزد و با دادن یک غذای ساده به جمعی از اصحاب، مراسم عروسی پایان گرفت.(23)
3- سادهزیستی در خوراک
احنف بن قیس وقتی به دربار شام رفت و غذاهای رنگارنگ را دید به گریه افتاد. معاویه گفت: چرا گریه میکنی؟ پاسخ داد: یک شب هنگام افطار خدمت علی (ع) رفتم به من فرمود: برخیز با حسن و حسین همسفره باش و خود به نماز ایستاد، وقتی نماز امام علی (ع) به پایان رسید. ظرف در بستهای را جلوی امام گذاشتند، بهگونهای در پوش غذا بسته بود که دیگری نتواند آن را باز کند، امام دَرپوش غذا را برداشت و آرد جو را در آورد و تناول کرد. به حضرت عرض کردم: شما اهل سخاوت میباشید، پس چرا غذای خود را پنهان میکنید؟ فرمود: این کار از روی بخلورزی نیست، میخواهم فرزندانم از روی دلسوزی چیزی به آن (مانند روغنی یا دوغی) نیفزایند. عرض کردم: مگر حرام است؟ فرمودند: «نه! اما رهبر امّت اسلامی باید در خوراک و لباس مانند فقیرترین افراد جامعه زندگی کند. تا الگوی بینوایان باشد و فقرا بتوانند مشکلات و تهیدستی را تحمل کنند.»(24)
4- سادهزیستی در مسکن
پس از جنگ جمل با مشورتهای فراوان تصویب شد که حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در شهر کوفه مستقر شود، بزرگان کوفه قصر سفیدی در نظر گرفتند که امام را در آنجا سکونت دهند تا به امور حکومتی بپردازد. وقتی حضرت متوجه این حرکت کوفیان شدند، فرمودند: «من حاضر نیستم تا دیوار خانهام از دیوار منازل بیچارگان بالاتر و خانهام از خانهی مستمندان بهتر باشد.(25)
5- سادهزیستی در امکانات منزل
سوید بن غفله میگوید: روزی خدمت امام علی (ع) رسیدم، در آن ایام که همهی مردم با حضرت بیعت کرده بودند و ایشان خلیفهی مسلمین بود. دیدم بر روی حصیر کوچکی نشسته و چیز دیگری در آن خانه وجود ندارد. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! بیتالمال مسلمین در اختیار شماست، فرشی برای اطاقها تهیه فرمایید، میبینم که در خانهی شما فرشی جز حصیر وجود ندارد. حضرت فرمودند: «ای سوید! کسی که در راه است، در مسافرخانهای که زود از آنجا منتقل میشود، ابزار و وسایل فراوانی برای آنجا تهیه نمیکند. ما به زودی از این دنیا میرویم و به سوی خانهی آخرت رهسپار میگردیم، چرا فرشهای قیمتی فراهم کنیم؟!»(26) (*)
پینوشتها:
(1) سیری در نهجالبلاغه، ص 214.
(2) نهجالبلاغه، ترجمهی دکتر سید جعفر شهیدی، کلمهی 319.
(3) سفینه البحار، ج 2، ص 57.
(4) گلستان سعدی، باب دوم، حکایت 6.
(5) سورهی اعراف، آیهی 31.
(6) تفسیر نمونه، ج 6، ص 148.
(7) اصول کافی، ج 6، ص 439.
(8) نهجالبلاغه، ترجمهی دکتر سید جعفر شهیدی، خطبهی 209.
(9) اصول کافی، ج 1، ص 410.
(10) نهجالبلاغه، ترجمهی دکتر سید جعفر شهیدی، نامهی 45.
(11) صحیفهی امام، ج 20، ص 342.
(12) نهجالبلاغه، ترجمهی دکتر سید جعفر شهیدی، نامهی 45.
(13) نهجالبلاغه، ترجمهی دکتر سید جعفر شهیدی، نامهی 3.
(14) نهجالبلاغه، ترجمهی دکتر سید جعفر شهیدی، کلمهی 229.
(15) صحیفهی نور، ج 19، ص 11.
(16) صحیفهی نور، ج 19، ص 11.
(17) صحیفهی نور، ج 17، ص 218.
(18) سورهی اسراء، آیهی 16.
(19) صحیفهی امام، ج 18، ص 14.
(20) صحیفهی نور، ج 19، ص 3.
(21) پایتخت پادشاهان حیره.
(22) کامل ابن اثیر، ج 2، ص 44؛ تذکره الخواص، ص 108؛ کشف الغمّه، ج 1، ص 203.
(23) کامل بهایی، ج 1، ص 161 و خصایص نسائی.
(24) ینابیع المودّه، ص 172 و تذکره الخواص.
(25) امام علی (ع)، جرج جرداق، ج 1، ص 81.
(26) دانشنامهی امام على (ع)، ج 11، ص 198، به نقل از تذکره الخواص، ص 110.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}