دهتاییهای قرن بیستم (1)
ده بیتدبیری قرن بیستم
سده بیستم، قرنی بود که بشر در حیرت از پیشرفتهای چشمگیر و شتابان دانش و قدرت بشری قرار داشت. هر ماه و هر سال شاهد اتفاقاتی بود که با سرعتی خیرهکننده بشر را از گذشته تاریخی خود متمایز میساخت. با این همه، قرن ترقی و
سده بیستم، قرنی بود که بشر در حیرت از پیشرفتهای چشمگیر و شتابان دانش و قدرت بشری قرار داشت. هر ماه و هر سال شاهد اتفاقاتی بود که با سرعتی خیرهکننده بشر را از گذشته تاریخی خود متمایز میساخت. با این همه، قرن ترقی و توسعه، عصر بسیاری از معضلات و چالشهای ویرانگری هم از آب درآمد که چه بسا در شدت ویرانی نظیری در تاریخ برای آن یافت نشود. جدای از جنگها و تنشهای گوناگون سیاسی و نظامی، «بیتدبیری»هایی هم اتفاق افتاد که در نوع خود بیسابقه بود. این بیتدبیریها که از نقایص و انحرافهای طبیعت بشری سر زد از یک سو چهره کریه سده را ساخت و از سوی دیگر آیینه عبرتی برای عبرتگیرندگان و طالبان دانش و آگاهی شد:
1. تفکیک نژادی
موضوع تفکیک نژادی در قرن بیستم، با جدا کردن نیمکتها، توالتهای عمومی، مدارس، کافهها، کلیساها، سینماها و خدا میداند چه چیزهای دیگری مانند شکل بینی و یا رنگِ پوست انسانها به نقطه اوج خود رسیده بود. ریشه اندیشه تبعیض نژادی را باید در ایدئولوژیهای ویرانگر سده بیستم مانند راسیسم و فاشیسم و نیز اندیشه تکاملگرایی و خودبرتربینی نژادی سراغ گرفت. سردمداران رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی عمیقا به اصل «برتری نژادی» و طبیعی بودن تبعیضها باور داشتند. اندیشه فاشیسم نیز نابرابری را «طبیعی» تصور میکرد و خیر هر نژادی را در قرار گرفتن در جایگاه طبیعی خود میدانست. پیش از این همه، افرادی بودند که نظریه طبیعی امپریالیسم را مطرح کرده بودند و اعتقاد داشتند «استعمار» نتیجه طبیعی برتری یک نژاد بر نژادی دیگر است.در دروان تفکیک نژادی رادیکال آمریکا حتی دستشوییها و آبخوریها هم جدا بود
«امت تیل» نوجوان سیاهپوست به جرم گفتن «خداحافظ عزیزم» به زنی سفیدپوست کشته شد
2. لیبرالیسم منفی
سال 1949، اوج هراس آمریکا از کمونیسم بود. بسیاری از آمریکائیان کمونیسم را شیطانی میدانستند که قصد نابودی «زندگی آمریکایی» را دارد. در همین اثنا بود که مردی برای نجات آمریکا از خطر کمونیستهای سرخ پا به میدان نهاد: «سناتور جوزف مککارتی» از ایالت ویسکانسین. مککارتی به آمریکائیان گفت که زمان ترس فرارسیده است. او فهرستی از 205 کمونیست شناختهشده از کارکنان وزارت امور خارجه فراهم کرده بود. او هیچ نامی ارائه نداد اما بهشدت از آنچه نفوذ کمونیستها به درون دولت آمریکا و بهویژه وزارت خارجه نامیده میشد ابراز نگرانی کرد.سناتور مککارتی نماد خفقان در آمریکا به نام مبارزه با کمونیسم است.
بسیاری از آمریکاییها سخنان او را باور کردند. آنها از کمونیستها میترسیدند و مککارتی آن چیزی که آنها میخواستند را بر زبان میآورد. با این همه شمار این «خیانتکاران» هرگز آن چیزی نبود که ادعا میشد و بر فرض وجود چنین افرادی، آن چیزی که هیچگاه آمریکاییها درک نکردند این بود که احتمال کمونیست بودن، هوادار کمونیسم بودن و یا یک آمریکایی وفادار بودن، همگی قانونی و قابل جمع بودند. مردم به جرم عضویت در حزب کمونیست گناهکار شناخته و اغلب از کار بیکار شدند. بسیاری از هنرمندان و اهالی هالیوود هم یا اخراج و سرگردان شدند و یا وادار شدند که با نام مستعار کار کنند. معلمان مدارس که گمان میرفت اندیشه خطرناک کمونیسم را به بچهها میآموزند از کار برکنار شدند. مککارتی کار را به جایی رساند که ارتش آمریکا را هم آکنده از خیانتکاران نامید و به محاکمه و بازجویی از متهمان پرداخت.
مککارتی به چارلی چاپلین هم انگ کمونیست بودن زد و او را فراری داد
3. تحریم
تحریم، واژه تازهای در عرصه بینالمللی نیست. اگرچه امروز مباحثی چون تحریمهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران و یا تحریم دوجانبه آمریکا و روسیه نقل محافل سیاسی و بینالمللی است اما قرن بیستم نیز موارد فراوانی از این نوع سیاست سلطه را به خود دیده است. یک بررسی اجمالی از تاریخ تحریمهای اقتصادی در سطح جهانی نشان دهنده آن است که دولت آمریکا همواره بزرگترین سهم را در کاربرد سیاست تحریم اقتصادی داشته است. در مجموع، دوسوم تحریم های اقتصادی جهان توسط دولت آمریکا اعمال گردیده است. از سال 1961، آمریکا کوبا را تحت تحریم اقتصادی قرار داد که به وابستگی اقتصاد این کشور به شوروی منجر شد. در فاصله جنگ جهانی اول تا سال 1990، یعنی در طول نزدیک به 75 سال، در مجموع 115 تحریم اقتصادی علیه کشورهای مختلف تصویب و به اجرا گذاشته شد که به طور متوسط برابر است با 1.5 تحریم در سال. دولت آمریکا مسئول 77 مورد از کل 115تحریمهای اقتصادی جهان، یعنی 67% کل تحریم ها در طی دوره 1918- 1990 بوده است.در دوران بیل کلینتون، آمریکا سردمدار 92% از تحریم کشورها در جهان بود
در سال 1998 و 1999، آمریکا با برقراری تحریمهای اقتصادی علیه ایران و تصویب بودجه خرابکاری و براندازی علیه حکومت جمهوری اسلامی، در امور ایران دخالت کرد. تاریخچه تحریمهای آمریکا علیه ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی هم دفتر مفصلی است که شرح آن مجال دیگری میطلبد.
4. سلاح کشتار جمعی
پای سلاحهای کشتار جمعی هم از سده بیستم به تاریخ بشر وارد شد. در ۱۹۴۲ سران نظامی ژاپن پس از موفقیت مخفیانه، واحد نظامی ۷۳۱ را به سرکردگی شیرواشیمی دایر کردند. این واحد یکی از بزرگترین کارخانجات میکروبسازی جهان بود. در این واحد عامل بیماریهای طاعون، آبله، تیفوئید، پاراتیفوئید و انواع میکروبهای مولد تب و غیره مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفت. ژاپنیها موفق به تولید میکروبهای قوی بهمقدار فراوان شدند. ایشی از هزاران تن از اسیران چینی، روسی و آمریکائی بهعنوان موش آزمایشگاهی استفاده کرد و آنها را کشت. در شوروی سابق نیز در تأسیسات نظامی شماره ۱۹ مرکز تحقیقات و تولید سلاح بیولوژیک تولید میشد.بمباران هیروشیما و ناکازاکی هنوز هم تلخترین تصویری است که از قرن20 باقی مانده است
بمباران پایگاههای ویتکنگ در ویتنام با عامل نارنجی بسیاری از غیرنظامیان را نیز دچار مرگ و بیماری کرد
5. دیکتاتوری و توتالیتاریسم
دیکتاتوری با اینکه مخصوث دوران مدرن است اما پدیده تازهای نیست و همواره در طول تاریخ بودهاند فرمانروایانی که بر جان و مال مردمان خود حاکم باشند. با این همه دیکتاتوری در سده بیستم، غالبا با یک واژه دیگر همراه بوده است: «توتالیتاریسم» یا تمامیخواهی. دولتهای تمامیتخواه افزون بر حوزههای سیاسی و حکومتی که کاملا به دولت و قدرت دولتی اختصاص دارد، حوزه خصوصی را نیز به اشغال خود در میآورند و میکوشند بر افکار شخصی و حریم خصوصی مردمان خود نیز وارد شوند. توتالیتارسیم ممکن است یا در غالب تودهای آن جلوهگر شود که نمونه بارز آن حکومتهای فاشیستی آلمان و ایتالیا است و یا امکان دارد که در یک قالب حزبی سازماندهی شود که حکومت حزب-دولت شوروی سابق بزرگترین نماینده آن به شمار میآید.«ک.گ.ب» شوروی یکی از نیروهای پلیسی مخوف قرن 20 بود؛
این حکومتها که در سده بیستم زاده شدند و در همین سده هم طومارشان برچیده شد، از یک ابزار مهم اسفاده میکردند که در اصطلاح «پلیس سیاسی» نامیده میشود. «کا. گ. ب» در شوروی و نیروهای «اس. اس» در آلمان نازی همین پلیسهای سیاسی بودند. وظیفه این نیروها هماهنگی جامعه در راستای اهداف پیشوا یا حزب و دفع نیروهای ناخالص و مخالف بود. این واقعیت که در سده بیستم، برای خیلی از افراد جهان دیکتاتوری بهتر از دموکراسی بود، قابل تامل است. هواداران دیکتاتوری اغلب آن را در مقایسه با دموکراسیِ کهنه و کسالتبار، با آن انتخاباتهای کشدار و بیپایانش، رژیمی ناکارآمد میخواندند. با این همه تجربه دیکتاتوری در قرن بیستم نشان داد که مدیریت کارآمد و شتاب در امور، فقط بخشی از چهره این نوع نظام سیاسی است.
این یک واقعیت است که در قرن 20، دیکتاتورها در میان مردم محبوب بودند.
6. جنگ سرد
جنگ سرد حاصل دوقطبی پدید آمده از پایان جنگ دوم بود. این نبرد در آغاز تنها در اروپا متمرکز بود اما در دهه پنجاه قرن بیستم بخشهای دیگر جهان را نیز به صحنههایی از این نبرد دوقطبی مبدل کرد. سوال اصلی این بود که چگونه دو کشور همپیمان در دوران جنگ تبدیل به دو طرف ایستاده در دو جناح مخالف در نبردی ایدئولوژیک شدند. این جنگ با روابطی کاملا سرد و تیره و سرشار از بدگمانی معروف به «جنگ سرد» شد.مسابقه تسلیحاتی در جنگ سرد دنیا را در ترس و هراس فرو برده بود
7. آلودگی محیط زیست
در دو دهه 70 و 80 میلادی، کارشناسان محیط زیست تمام تلاش خود را متوجه مبارزه با آلودگی و آثار ناشی از آن بر کره زمین کردند. در سالهای دهه 90 میلادی خطر این آثار از آلودگی رودخانهها فراتر رفت. جهان در حال مصرف انرژی و انتشار چنان مقادیر بالایی از گاز کربن در جو زمین بود که به نازک شدن لایه ازن، تنها لایه محافظت کننده زمین در برابر نور قوی خورشید انجامید. پیامد این حادثه، پدید آمدن تغییرات اقلیمی در جهان و گرمایش رو به افزایش کره زمین بود. برخی از مردم موضوع گرم شدن زمین را به حساب نگرانیهای بیش از اندازه کارشناسان گذاشتند اما، در حال حاضر همه دانشمندان در درستی این موضوع و جدی بودن مساله اتفاق نظر دارند.آلودگی و گرم شدن هوا و نازک شدن لایه ازن از سوغاتیهای قرن بیستم برای زمین
نخستین فعالیتهای جنبش سبز در حمایت از محیط زیست در دهه 60 میلادی
8. کودتا
کودتا فرآیندی است برای تغییر اجتماعی که با جنگ و انقلاب و انتخابات متفاوت است. کودتا مردم ندارد و از این جهت با انقلاب متفاوت است اما وجه غالب آن حضور فعال نظامیان در جریان تغییر است. اگر بنا باشد فهرست همه کودتاهای قرن را ردیف کنیم، به انتها نخواهیم رسید. در برهه هایی، کودتازدگی برای برخی کشورها چون پاکستان، هاییتی و ترکیه به «سنت» حکومتداری تبدیل شده بود. مردم آماده بودند که کودتاگران بعدی چه زمانی میآیند. در آمریکای لاتین، کمتر کشوری را میتوان یافت که کودتایی در تاریخ معاصرش نداشته باشد. هرچند کودتاهای چپگرایانه هم کم نداریم -به ویژه در میان کشورهای عربی در میانه قرن بیستم- اما به نظر میرسد راستگرایان به این شیوه علاقه بیشتری نشان داده اند. بهویژه در دهههای پرآشوب آمریکای لاتین. کودتا هم میتواند با درد و سرکوب باشد و هم بیسروصدا و خونریزی و حتی گاهی هم با حمایت مردمی. کودتا در آفریقا عموما تلفات فراوانی داشته است. بنابراین پربیراه نیست اگر سده بیستم را «قرن کودتا» نامید.کودتا در آفریقا به سنتی عادی تبدیل شده بود
سقوط دولت دکتر مصدق، از نمونههای کودتا از سوی کشورهای غربی در جهان سوم است
9. سازمان ملل
در 26 ژوین 1945 منشور ملل متحد در سانفرانسیسکو به امضا رسید و در 24 اکتبر همان سال لازمالاجرا گردید. براساس منشور مزبور سازمانی بینالمللی به نام «سازمان ملل متحد» بهعنوان مرکزی برای هماهنگی اقداماتی در جهت حفظ صلح و امنیت بینالمللی با جلوگیری از جنگ و تجاوز، توسعه روابط دوستانه و احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی تاسیس شد و اولین مجمع عمومی این سازمان با 51عضو در 10 ژانویه 1946 در لندن تشکیل شد. تصویر سازمان ملل در اثر شکستها و رسواییهای اخیر بهاندازهای خدشهدار شده است که یادآوری اهداف خیرخواهانه آن در آغاز تاسیس، مشکل مینماید. تمامی نکات مربوط به سازمان ملل، از طرح جسورانه ساختمان آن گرفته تا کلاههای بِره آبی آسمانی سربازانش گویای این بود که یک دولت قدرتمند جهانی وارد میدان شده است.سازمان ملل برای تحقق و تثبیت صلح بینالمللی تاسیس شد
سازمان ملل صحنه وقایع به یاد ماندنی چون کوبیدن کفش روی میز توسط خروشچف رهبر شوروی و فریاد نه نه او در مجمع عمومی سازمان در واکنش به اشاره رئیس جمهور فیلیپین به سوسیال امپریالیسم شوروی، سخنرانی یاسر عرفات به نمایندگی از طرف سازمان آزادیبخش فلسطین، ارائه تصویر موشکهای شوروی در کوبا توسط سفیر آمریکا در 1962 و حضور انقلابی شهید محمد علی رجایی و هیات ایرانی در این سازمان بوده است.
نیروهای صلح سازمان ملل در بسیاری از موارد ناموفق بودند.
با این همه پرونده سازمان ملل پر از انتقاد و اشکال است. نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در کشتارهای بوسنی و روآندا فقط نظارهگر بودند. سلطه غربیها به ویژه آمریکا بر نهادهای بین المللی از جمله سازمان ملل متحد و شورای امنیت به عنوان بازوی اجرایی این سازمان، سبب شده است این نهادها به ابزاری در خدمت اهداف سلطه طلبانه و خصمانه این قدرتها تبدیل شوند.
سکوت در برابر جنایتهای مستمر صهیونیستها علیه مردم مظلوم فلسطین، کشتار مردم بیگناه بوسنی و سکوت سازمان ملل، رشد بی رویه تروریسم در جهان و گسترش ناامنی در جهان از جمله نتایج عملکرد ضعیف این نهاد در عرصه بینالملل بود. سازمان ملل، مولود قرن بیستم و تحولات پس از جنگ جهانی بود. تقریبا همان طیفبندی و شبکه قدرتی که در سطح جهان در این دوره پدید آمد توانست قدرت بینالمللی در سازمان ملل را نیز از آن خود کند. سازمان ملل متحد به خاطر حفظ صلح و امنیت بینالمللی و حفظ مردم از بلایای جنگ تشکیل شد اما واقعیت این است که سازمان ملل متحد با سازوکارهایی که داشته، نتوانسته است به طور قطعی از وقوع جنگ جلوگیری کند.
10. شهرها در حصار بتن
طرحها و نقشههایی هیجانانگیز شبیه به برجهای سر به فلک کشیده فیلمهای علمی-تخیلی که به آن شهرهای آسمانی میگفتند در قرن 20 سر بر آوردند. البته مهندسان و طراحان این آسمانخراشها خودشان در خانههای ویلایی و زیبا زندگی میکردند و انسانهای فقیر میماندند تا مزه زندگی را در ابرها مزهمزه کنند. در حقیقت مردم در این آسمانخراشهای بتنی به دور از سبزه و چمن و یا حتی پیادهرویی که بتوانند در آن قدم بزنند، محبوس بودند.منبع مقاله :
مشرق
/ج
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}