کودک گوشه گیر
کودکان در دنیای امروز مشکلاتی به وجود می آورند که پدرها، مادرها و اولیای مدرسه اکثراً نمی توانند از پس این مشکلات برآیند؛ چون دیگر نمی توان مثل گذشته با کودکان رفتار کرد. امروزه برای اصلاح رفتار و مشاوره ی کودکان،
نویسنده: مریم دهقان بنادکی
کودکان در دنیای امروز مشکلاتی به وجود می آورند که پدرها، مادرها و اولیای مدرسه اکثراً نمی توانند از پس این مشکلات برآیند؛ چون دیگر نمی توان مثل گذشته با کودکان رفتار کرد. امروزه برای اصلاح رفتار و مشاوره ی کودکان، روش های تازه ای پیدا شده است. این روش های پیشنهادی برای پدران و مادران و اولیای مدرسه ی کودک بسیار مؤثّر است؛ ولی متأسفانه گروهی که به اجرای این روش ها دست می زنند نمی دانند چرا این روش ها را در پیش گرفته اند و از دلیل موفقیت خود سر در نمی آورند. در این تجربه، اعتماد به نفس و ایجاد آن در فرد، مورد بررسی قرار می گیرد و تجربه ی عملی بیان می گردد. امیدواریم این تجربه بتواند برای سایر مشاوران، مددکاران و رفتار درمانگران، مفید و مؤثر باشد.
گوشه گیری
گوشه گیری از نظر لغوی به معنی تنها، مجرّد، در خلوت نشستن و از جمع کناره گرفتن است. گوشه گیر، کسی است که از مردم دوری می کند و عزلت می گزیند و به این وسیله خود را با محیط اطراف سازگار می سازد؛ البته هر نوع عزلت و در تنهایی ماندن، گوشه گیری به شمار نمی آید. هر انسانی گاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی و حل مشکلات زندگی بپردازد. گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فرد از آمیزش با جمع و همنوعان خود بیزار و بیمناک باشد. در این مورد، اگر گوشه گیری به موقع درمان نشود به پیدایش حالات روانی شدید و افسردگی می انجامد.گوشه گیری با یک سلسله نشانه های فراوان و به هم پیوسته همراه است. فرد گوشه گیر چون نمی تواند مشکلاتش را در عالم واقعیت حل کند، به تخیل فرو رفته، به خیال بافی می پردازد. او انسانی است بی هدف و نمی داند چه باید بکند و برای آینده اش چه طرحی بریزد. از مردم گریزان است و هر تمنا و خواهش را یک تحمیل به شمار آورده، در برابر آن به شدت مقاومت می کند؛ از این رو، با اطرافیان دچار تضاد و کشمکش می شود، از حقش دفاع نمی کند و نیز کناره گیری را بر تلاش ترجیح می دهد.
محدود ساختن تمام جنبه ها و فعالیت های زندگی، خجالت، سکوت، محرومیت، ناتوانی در برقراری رابطه با دوستان و معلمان، فرار از فعالیت های اجتماعی و عقب انداختن کارها، بی حوصلگی، کسالت، احساس خستگی و نگرانی از آینده، کمک نخواستن از دیگران هنگام نیاز، در انجام دادن کارها از این شاخه به آن شاخه پریدن، سازش با وضع موجود و اعتراض نکردن به آن حتّی در صورت احساس ناراحتی و نگرانی، احساس پوچی و بی ارزشی، ابراز وجود نکردن، تسلیم شدن در برابر خواسته های دیگران، تقصیر گناهان را به گردن گرفتن، ناتوانی در بروز احساس خصومت و پرخاشگری، دوری و پرهیز از رقابت، درون گرایی و در خود فرو رفتن، زودرنجی، زودگریستن، پریشانی و بی قراری، غیبت از مدرسه، بی علاقگی به کلاس، نداشتن تمرکز حواس، اختلال در خواب و خوراک، بی اعتنایی نسبت به رخ دادهای اطراف خود، نادیده و نشنیده گرفتن پرسش های اطرافیان، بی اعتمادی نسبت به توانایی های خویش، داشتن نگرش منفی و بدبینانه نسبت به اطرافیان، مطرح نکردن اشکالات درسی در کلاس و عقب ماندگی درسی بین دانش آموزان گوشه گیر و خجالتی، بسیار مشاهده می شود.
مشکل فرزانه
زمانی که فرزانه با معرفی نامه ی مدرسه به مرکز مراجعه کرد رویش به طرف زمین بود و چادر مادرش را محکم گرفته بود. انگار هر یک از ما آدم هایی بودیم که هر لحظه امکان داشت به او حمله ور شویم.با همکاری مادرش، پرسشنامه و فرم تعهد و کارهای دیگر انجام گرفت. از فرزانه خواستم تا با هم به اتاق من برویم، او ابتدا خودداری می کرد؛ ولی با صحبت های مادرش و گفت و گوی مهربانه ی من قانع شد که همراه مادرش به اتاقم بیاید و بعد از گذشت چند دقیقه و گفت و گوهای خیلی خودمانی، حاضر شد که مادرش بیرون بماند. فرزانه بسیار ساکت و مظلوم روی صندلی کنار من نشست. اصلاً صحبت نمی کرد و باید یک سؤال طولانی و مفصل از او می پرسیدی تا یک جواب کوتاه بدهد. جلسه ی اول به همین صورت گذشت. با معلم فرزانه تماس گرفتم و برای روز خاصی قرار گذاشتم و در ضمن از او خواستم ریز کارهای فرزانه را برای من بنویسد. لیست رفتار فرزانه که توسط معلم نوشته شده بود به ترتیب زیر بودند.
- دختر خوبی است و هیچ وقت دردسر درست نمی کند.
- در کلاس خیلی کم صحبت می کند و کم به سؤالات من پاسخ می دهد.
- خیلی زود از فعالیت ها خسته می شود.
- دوستان زیادی ندارد و نمی تواند با بچه ها رابطه برقرار کند؛ چون بسیار کم رو و گوشه گیر است.
- سعی می کند صحبت نکند یا اگر صحبتی کرد و دیگران مخالفت کردند او سکوت می کند.
- خیلی مظلوم است و بیشتر وقت ها تنها است.
- عقب کلاس می نشیند، از بزرگ ترها خجالت می کشد و خیلی کم جواب می دهد.
مادر فرزانه می گفت: او دختر ساکت و با ادبی است؛ البته خودم هم وقتی بچه بودم همین طور عمل می کردم و الآن هم خیلی ارتباط برقرار کردن برایم مشکل است. وقتی غریبه ای به خانه می آید یا مهمان داریم، او در اتاق خودش می ماند یا این که باید به زور او را به اتاق پذیرایی آورد. پدرش خیلی متعصب است. همچنین به رسوم خاصی پای بند است و او هم از پدرش می ترسد. فرزانه خیلی گوشه گیر و کمی هم حساس است، همیشه در خودش است و هیچ وقت درباره ی موضوعات مختلف نظر نمی دهد. گاهی بر سر موضوعات مختلف تحت فشار قرار می گیرد و گاهی هم از پدرش کتک می خورد.
از صحبت های مادر، اولیای مدرسه و معلمان سال قبل فرزانه، متوجّه نکاتی شدم که بیان آن خالی از لطف نیست:
- فرزانه در دوران دبستان، کمتر در فعالیت های مدرسه شرکت داده می شده و زمانی هم که شرکت می کرده چندان موفق نبوده است.
- او بیشتر توسط هم کلاسی ها و هم بازی هایش مورد تمسخر قرار می گرفته و چند بار نیز درگیری بدنی داشته اند.
- گاهی جواب سؤال های معلم را اشتباه می داده و همین موجب می شده که دوستانش او را مورد تمسخر قرار دهند.
همین اتفاق نیز در مورد ورزش برای او پیش آمده که به کلی او را از فعالیت های گروهی بازداشته است.
عوامل بروز مشکل
عوامل فراوانی موجب گوشه گیری می شود. غم و اندوه شدید و پیوسته، فقر و تنگدستی، احساس گناه، ضعف و نقص جسمانی، تکبر و غرور، احساس حقارت شدید، عقب ماندگی درسی، پذیرفته نشدن در خانه و مدرسه، حسادت و انتقام جویی، احساس ترس و ناامنی، نابسامانی های خانوادگی، طلاق، بی پاسخ گذاشتن پرسش های کنجکاوانه ی کودکان، بی حوصلگی در برقراری ارتباط سالم با کودکان، نبودن الگوی اجتماعی مطلوب در خانه، محرومیت از محبت مادر، حضور نداشتن پدر در خانواده، اعتیاد پدر و مادر، شکست ها و ناکامی های پی در پی، اختلال در عملکرد غدد فوق کلیوی، حمایت افراطی کودک با چشم پوشی های مفید، بیماری های طولانی در کودک، انتقال کودک به مدرسه و مکان جدید، تبعیض، انتقادها و بهانه گیری های پی در پی و بی مورد پدر ومادر و معلمان، در بروز گوشه گیری کودک نقش به سزایی دارد.در مواقعی، گوشه گیری و فرار از موقعیت های پُر مخاطره، معقول ترین شیوه برای رویارویی با ناکامی به شمار می رود. در این زمینه، مشخص شده است که علت اصلی گوشه گیری برخی زندانیان در زمان جنگ اول در بازداشتگاه های آلمان، غلبه بر وحشت و فشار وارد شده، بوده است. در این حالت، عواملی نظیر شدت فشار و ترس، غیرممکن بودن فرار و بیماری های جسمی، در تشدید گوشه گیری زندانیان مؤثر بوده است. درخود فرو رفتن نوجوانان در دوره ی بلوغ نیز ممکن است به گوشه گیری ختم شود؛ به عبارت دیگر، زمانی گوشه گیری نوجوان با تفکر درباره ی طبیعت، خویشتن و مشاهده و تجزیه و تحلیل امور پیرامون همراه است که از کنجکاوی او سرچشمه گرفته باشد، در این صورت او می خواهد به چراهای درونی خود پاسخ دهد.
همچنین هرگاه فرد در سازگاری با محیط اجتماعی شکست بخورد، احتمال می رود خجالتی و گوشه گیر شود.
درمان
درمان گوشه گیری، شیوه های بسیار فراوان و گوناگونی دارد. معلمان و پدران و مادران در درمان گوشه گیری کودکان نقش به سزایی دارند. آن ها باید با صمیمیت و محبت، به تمام تغییرات رفتاری مناسب و موفقیت آمیز آنان توجه کرده، آنان را تشویق کنند و کودکان را به سوی فعالیت های سازنده در مدرسه و خانه راغب سازند. معلم باید با آنچه کودک قادر به انجام دادن آن است کار خود را در مدرسه آغاز کند و او را به صورت عملی به ارزشمند بودن خویش آگاه و مطمئن سازد. اگر کودک احساس کند که می تواند در انجام دادن امور موفق شود، بر اعتماد به نفس او افزوده می گردد و در می یابد که دیگر به گوشه گیری نیاز ندارد؛ به عبارت دیگر، باید کاری به کودک سپرده شود که بتواند با موفقیت از عهده ی انجام دادن آن برآید. باید با کودک منطقی صحبت شود و بر توانایی ها و نقاط مثبت او توجه و تأکید شود. همچنین باید با شناسایی رفتارهای مطلوب و نامطلوب کودک، به او آموخته شود که چگونه می تواند احساسات خود را از طریق صحیح و سازنده - نه با شیوه های اشتباه و آسیب زا - ابراز کند.عوامل زمینه ساز گوشه گیری نظیر تحقیر و احساس گناه باید از بین برود. در این مورد، روان درمانی و مشاوره ی فردی و گروهی می تواند برای رفع گوشه گیری مؤثر باشد. همچنین تغییر وضعیت محیط زندگی، از روش های مفید برای درمان گوشه گیری به شمار می رود. پدر و مادر و معلمان نیز باید با کودکان گوشه گیر، با ملایمت رفتار کنند. بردن کودک به گردش های علمی، تشویق به سخن گفتن در حضور پدر، مادر، دوستان و بستگان و نیز جرئت دادن به او به این معنی که می تواند در برابر جمع سخن بگوید و شرکت دادن او در فعالیت های هنری و ایفای نقش در نمایشنامه ها از جمله کارهایی است که مهارت های اجتماعی دانش آموزان و کودکان را افزایش داده، آنان را در مبارزه با گوشه گیری یاری می دهد.
شرح موضوع
احساس کردم برای فرزانه می توان کاری انجام داد امّا این کار کاملاً مشاوره ای نیست؛ بلکه آموزش ابراز وجود و دور کردن خاطرات بد گذشته از ذهن او است.آموزش ابراز وجود، تکنیکی است که در آن از بازی نقش، الگوسازی، آماده سازی، اشاره کردن، علاقه مند کردن، پاداش دادن، تمرین و تکرار رفتار استفاده می شود و این می تواند فرزانه را کمک کند تا خودش را به صورت درست، کامل و طبیعی بروز دهد. اعتماد به نفس از دست رفته اش را بازیابد، دیگر خجالتی و ساکت نباشد، آزادانه عقایدش را بگوید و به طور کلی روش زندگی فرزانه را عوض کند. من باید اضطراب و ترسی را که در موقعیت های خاص اجتماعی در او ایجاد می شد دور سازم و هم زمان با آن، ابراز وجود فرزانه را مورد تشویق قرار دهم (پاداش هایی برای بازشناسی خود، بالا بردن مقام و جایگاه اجتماعی اش و همچنین افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس در او.)
چگونه وارد عمل شدم؟
اکنون نحوه ی عمل کرد خود را به طور کوتاه بیان می کنم:- اطلاعات مربوط به فرزانه را گردآوری کردم.
- متوجه ی میزان کم رویی و گوشه گیری و سطح آن در فرزانه شدم.
- مطمئن شد که ارزیابی من درست بوده و مشکلات وی بیانگر گوشه گیر بودن او بوده است.
- در جلساتی که با فرزانه داشتم درباره ی چیزهایی که باعث ناراحتی او می شد صحبت می کردیم.
- برای فرزانه توضیح دادم که با ابراز علنی و مشاهده ی رفتار، گوشه گیری او فرو می نشیند؛ ولی ابراز نکردن باعث ناکامی های بعدی او خواهد شد.
- بازی درمانی (بازی نقش خودش توسط فرزانه در نقش خودش و من به عنوان درمان گر که به نوع بازی او واکنش نشان می دادم) به شکل تمرین های رفتاری برای نشان دادن نحوه ی عمل فرزانه در موقعیت های مشخص.
- برای فرزانه الگوسازی کردم تا بداند چگونه باید در موقعیت های خاص رفتار کند.
- تکرار مراحل ذکر شده با شیوه های مختلف (مشاوره، نمایش عروسکی و...).
- دادن پاداش برای این که رفتار ابراز وجود او بیشتر شکل بگیرد.
- برای او شرح دادم که توانایی مقابله با کم رویی و گوشه گیری اش را پیدا خواهد کرد و بهبود خواهد یافت. در این مرحله فرزانه مرتّب آموزش می دید و پاداش می گرفت. (البته آموزش ابراز وجود برای کودکان بزه کار، دستپاچه، گوشه گیر، خجالتی و پرخاش گر نیز استفاده می شود.)
- مشاوره با خانواده و اولیای مدرسه در طی مراحل درمان فرزانه و مشارکت خانواده در مراحل درمان و به زبان دیگر «خانواده درمانی» که در این مرحله توضیحاتی ارائه شد که شامل نکات زیر بود:
- سعی کنید درک صحیح و درستی از فرزانه داشته باشید.
- شرایط همکاری با دیگران را برایش فراهم کنید.
- سعی کنید مقرارت خانه یا کلاس از حالت شدید و یکنواخت بیرون بیاید.
- فرزانه را بیشتر مورد تشویق قرار دهید.
- از فعالیت های نمایشی استفاده کنید و فرزانه را نیز در آن فعالیت ها شرکت بدهید.
- اگر مطمئن هستید که او جواب سؤال یا مطلبی را می داند از او بخواهید تا نظرش را بگوید.
- مهارت هایی را به او آموزش دهید تا مورد تشویق دیگران قرار بگیرد.
- همیشه از در دوستی، گشاده رویی و محبت با او رفتار کنید.
- در خانه یا مدرسه هر روز فعالیت های کوچک و بزرگ در حد توان او را به وی واگذار کنید.
- از او بخواهید که در فعالیت های گوناگون خانه و فعالیت های مختلف فوق برنامه و خارج از مدرسه شرکت کند.
- از مربی بهداشت، مربی پرورشی کمک بیشتری بخواهید.
گویگوری بیستون می گوید:
«درایت و هوشمندی نه تنها مستلزم واقعیات حلقویت است، بلکه به تشخیص آگاهانه ای متکی است که ریشه در تجارب اندیشمندانه و احساسی دارد و این دو را با هم تلفیق می کند.» وقتی فنون با چنین ذکاوت و درایتی هدایت شوند، آن گاه درمان مؤثر می افتد.
نتیجه گیری
بعد از گذشت یک سال تحصیلی و پیگیری کارهای مشاوره ای و رفتارهای درمانی، اکنون فرزانه:- در کلاس برای پاسخ به سؤال ها داوطلب می شود.
- در فعالیت های فرهنگی مدرسه با توجه به مناسبت های مختلف با مربی پرورشی همکاری دارد.
- به عنوان بهداشت یار در زنگ های تفریح در کنار بچه ها است و دانش آموزان توجه بیشتری به او دارند.
- درخانه نیز کارهای مثبتی انجام می دهد و گاهی پذیرایی از میهمانان را بر عهده می گیرد.
- گاهی در بحث های خانواده شرکت می کند.
- به پدرش احترام می گذارد و سعی می کند او را ناراحت و عصبانی نکند و به خواسته هایش احترام بگذارد.
- مادرش همواره کمک حال فرزانه است تا بتواند مسئولیت های محول شده را به طور شایسته انجام دهد.
- در مراسم انجمن اولیا و مربیان مدرسه با صدایی زیبا قرآن تلاوت می کند.
خصوصیات شخصیتی کودکان کم رو
- از بزرگ ترها و گاهی گروه هم سالان خود هراس دارد- در عقب کلاس می نشیند
- عرق می ریزد
- زود تسلیم می شود
- تنها است و اغلب اوقات ساکت می ماند
- مظلوم بودن
- نمی تواند با سایر همکلاسی هایش ارتباط برقرار کند
- از نظرات خود دفاع نمی کند
- هرگز مشکل آفرینی نمی کند
- کمتر صحبت می کند
- خیلی زود خسته می شود
- اضطراب دارد
- به ندرت در فعالیت های گروهی شرکت می کند
علل احتمالی کم رویی کودکان
- ترس از شکست در موارد مختلف (درس، بازی و...)- مشکلات بهداشتی
- هراس از والدین و معلمان
- تلقین بیش از حدّ ناتوانی
- نگرانی از انتقاد دیگران
- شرایط خاص محیط زندگی و آداب و رسوم خاص و شدید خانواده
- حمایت شدن بیش از حد
- احتمال مشکلات روانی
- نیاز به توجه
- عدم موفقیت در فعالیت های گروهی
- ترس از تنبیه
- تأثیر از والدین
منبع مقاله :
دهقان بنادکی، مریم (1388)، شناخت و درمان مشکلات رفتاری کودکان، قم: جمال، چاپ چهارم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}