نویسنده: محمد (عبدالله) طرفاوی




 

بخش چهارم: حضور علمای شیعه در جبهه های جهاد

1.تصرف قرنه و جنگ شعیبه

پس از عقب نشینی نیروهای عثمانی از بصره به قرنه، سر پرسی کاکس در 23 نوامبر تلگرامی به سملا مخابره و منافع نظامی و استراتژیک حاصل از اشغال قرنه را برای دولت انگلیس بازگو کرد. از جمله این منافع تسلط بر قرنه در محل تلاقی دو رود دجله و فرات بود که امکان تردد کشتی های جنگی انگلیسی در اروندرود و دستیابی به دو طرف اروندرود را برای استفاده از زمین ها و محصولات کشاورزی برای آنها مهیا می ساخت.
پس از تشکل نیروهای داوطلب مجاهد در شهرهای نجف، کاظمین و کربلا، در حالی که علمای شیعه در پیشاپیش تمامی آنان حرکت می کردند، آنها به صورت کاروان های دسته جمعی و سوار بر کشتی ها به سوی جبهه های نبرد روانه شدند. در بین راه نیز با سر دادن شعارهای مذهبی و «یزله» که شعار حماسی عشایر بود، مردم را به پیوستن به کاروان ها ترغیب می نمودند. همچنین علما و مجتهدان هنگام عبور از شهرهای عراق با سخنان و اعلامیه های خود مردم را به جهاد فی سبیل الله و قیام علیه قوای انگلیس تشویق می نمودند.
با یورش نیروهای انگلیسی به قرنه و پس از زد و خوردهای شدید، نیروهای عثمانی با دادن هزار کشته و اسارت فرمانده عثمانی، صبح بیک، قرنه را تسلیم انگلیس کردند(1). وقتی کاروان مجاهدین به رهبری آیت الله حیدری به عماره رسید، وی تمام نیروهای مجاهد موجود در عماره را جمع کرد و پس از سخنرانی های حماسی از طرف وعاظ همگی آنها را به داشتن روحیه شهادت طلبی و هجوم یک پارچه به قرنه تشویق کرد. کاروان مجاهدین در بین راه مطلع شد که عثمانی ها در جبهه قرنه شکست خورده و در حال عقب نشینی هستند؛ لذا مجبور شدند به عماره برگردند. قرنه اولین جبهه ای بود که نیروهای عثمانی پس از عقب نشینی از بصره، همگام با داوطلبان شهرهای شیعه نشین عراق و عشایر مرزی به مقابله با اشغالگران انگلیس پرداختند.
پس از شکست قرنه، قوای عثمانی آرایش تازه ای در جبهه ها به خود گرفتند و نیروهای عثمانی در سه جبهه تقسیم شدند: جبهه مرکزی یا قرنه، جبهه راست یا شعیبه، جبهه چپ یا اهواز یا حویزه[ هویزه فعلی]. علما و مجاهدین کاروان ها نیز با توجه به تقسیمات نظامی نیروهای عثمانی به سه دسته تقسیم شدند.

2.جبهه مرکزی یا قرنه

در این جبهه به خاطر اهمیت فوق العاده اش، نیروهای مشترک مجاهدین و عثمانی زیادی متمرکز شدند. فرمانده عملیات آن، سلیمان عسکری بیک بود و بارزترین علمایی که در این جبهه شرکت داشتند عبارت بودند از:
1.آیت الله سیدمهدی حیدری
2.آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی
3.آیت الله سیدعلی داماد
4.آیت الله سیدمصطفی کاشانی
5.آیت الله محمدرضا شیرازی فرزند آیت الله شیرازی
در این جبهه فرمانده قوای انگلیس، ژنرال بارت احساس کرد قوای عثمانی قصد حمله برای تصرف قرنه را دارند؛ لذا دستور داد با تمام نیرو به قوای مشترک مجاهدین و عثمانی که در اطراف محلی به نام الروطه مستقر بودند، با حمایت توپخانه از راه دریا حمله شود. مجاهدین و نیروهای عثمانی در برابر حملات شدید توپخانه انگلیسی ها مقاومت سرسختانه ای کردند. نیروهای انگلیس بر اثر مقاومت مجاهدین به مقر خود عقب نشینی کردند. بعضی معتقدند انگلیسی ها از قبل برنامه عقب نشینی داشتند و می خواستند به نیروهای این جبهه خسارت وارد کنند، که به هدف خود رسیدند.(2)
از نظر نیروهای عثمانی این حادثه یک پیروزی بزرگ بود، اما علما و مجاهدین و به ویژه آیت الله حیدری معتقد بودند ماندن در این جا به صلاح نیست و دستور پیش روی دادند تا این که در سپیده دم همان شب در تاریخ 5 ربیع الاول 1333قمری، برابر با 1 بهمن و 21 ژانویه، بعد از نماز صبح با نیروهای انگلیس درگیر شدند و جنگ سختی بین آن ها رخ داد. در این حادثه با وجود اینکه تعداد مجاهدین کم بود، آیت الله حیدری که عمرشان 80 سال بود در صفوف مقدم جبهه و در کنار رزمندگان با صدای بلند آیات نصر و پیروزی را برای مجاهدین می خواند و آنها را به پایداری و هجوم بی امان به دشمن تشویق می کرد و برای پیروزی آنها با دعا و توسل و تضرع از خدا کمک می خواست. قوای انگلیس با وجود کثرت عِده و عُده و شلیک شدید توپخانه با دادن خسارت زیاد، عقب نشینی کردند و این نبرد با پیروزی مجاهدین به پایان رسید. این واقعه به نام «معرکه الروطه»معروف شد.(3)

3.جبهه راست یا شعیبه

این جبهه در جناح راست قرار داشت و مرکز عملیات آن در شعیبه واقع بود. فرمانده این جبهه«سلیمان عسکری بیک» بود، که در تاریخ 18 اسفند برابر با 22 ربیع الثانی و 9 مارس در حالی که بر روی تخت مجروحین حمل می شد به آنها پیوست. در این جبهه شمار نیروهای نظامی عثمانی، داوطلبان و مجاهدان زیاد بود. سلیمان بیک در نظر داشت از این محور به قوای انگلیس حمله نماید و ضربه مهلکی به آنان وارد آورده، از بصره خارجشان سازد.
معروف ترین مجتهدانی که در این جبهه شرکت فعال داشتند عبارت بودند از:
1.آیت الله سید سعید حبوبی
2.آیت الله شیخ عبدالکریم جزایری
3.آیت الله سیدمحسن حکیم طباطبایی
4.آیت الله شیخ عبدالرضا راضی
5.حجت الاسلام شیخ احمد تاثا
6.حجت الاسلام شیخ باقر حیدر
7.حجت الاسلام سید سعید کمال الدین(4)
در این جبهه ابتدا پیروزی با سپاه اسلام بود. نبرد در ابتدا با حمله نیروهای مجاهدین و عثمانی به مواضع انگلیس در 12 آوریل 1915(22 فروردین 1294)آغاز شد؛ اما سرانجام نیروهای عثمانی و مجاهدین، پس از سه روز نبرد سخت، شکست خورده به ناصریه عقب نشستند. فرمانده عثمانی، سلیمان بیک، در پی این شکست خودکشی کرد و با این کار او شیرازه سپاه عثمانی و مجاهدین از هم گسیخت و عشایر و علما نیز، ابتدا به ناصریه و سپس به تدریج به شهرهای خود بازگشتند.(5)

4.نتایج حرکت جهاد در عراق

پس از شکست ترک ها در نبرد شعیبه، مخالفان جهاد اعلام کردند جهاد شکست خورده و به هدف های اصلی خود نرسیده است. در واقع اگر جهاد را یک حرکت نظامی صرف بدانیم، نتایج چندانی به همراه نداشت؛ ولی اگر آن را به عنوان یک حرکت فکری، اعتقادی، سیاسی و نظامی در نظر بگیریم نتایج زیادی به بار آورده است.

4 -1.نتایج فرهنگی

جهاد تحول فکری عظیمی در عشایر و مردم شیعه عراق به وجود آورد به طوری که برخی از افراد به خصوص روستائیان و قبایل فقیر، وسایل خود را می فروختند تا جهت اطاعت از فتوای مجتهدان اسلحه خریده در جبهه جنگ حاضر شوند.(6) این تحول فکری و فرهنگی افراد متعددی را از درون خانه های خود بیرون کشید تا برای رسیدن به مقام شهادت و دستیابی به این فوز عظیم به صحنه کارزار وارد شوند. مجاهدان بدون هیچ چشم داشتی در میدان جنگ حضور می یافتند. از جمله ترک ها که حتی غذا هم دریافت نمی کردند و پس از شهادت هیچ برنامه ای برای بازماندگان آنان در نظر گرفته نمی شد. تحول فکری حاصل از حکم جهاد در بین سربازان مسلمان هندی تابع نیروهای انگلیس نیز اثر داشت. به طوری که آنها از دستور فرماندهان انگلیسی خود در جنگ سرپیچی می کردند و افسران سربازان را مجبور به شرکت در جنگ می کردند.

4 -2. نتایج سیاسی

حرکت جهاد عاملی شد که شیعه ی عراق با دشمن سابق خود یعنی ترک ها متحد گردد، و بدین ترتیب تأثیر نیرومند علما و مجتهدان بر عشایر آشکار گشت(7). علاوه بر آن روشن اندیشی علمای شیعه را نشان داد که در لحظات سخت، اختلافات را به کناری گذاشتند و دفاع از دولت سنی عثمانی را در برابر کفّار انگلیس بر شیعیان واجب کردند.
حرکت جهاد در سال 1914 میلادی مقدمه ای بر انقلاب 1920 میلادی بود و ریشه و هسته اولیه آن در همان سال ها شکل گرفته بود. در اصل بذر ثورة العشرین(انقلاب 1920 میلادی)، در حرکت جهاد. سال 1914 میلادی در برابر انگلیس پاشیده شده بود. از جمله نتایج سیاسی جهاد تأثیر و نفوذ پیام آن در دیگر مناطق اسلامی بود. مانند سرپیچی و قیام عشایر کویت علیه شیخ مبارک که می خواست آنان را برای کمک به شیخ خزعل(همکار انگلیس) به جبهه اهواز اعزام نماید ولی عشایر این کار را معصیت و گناهی بزرگ دانستند؛ لذا از فرمان او سرپیچی نمودند.(8)

4 -3.نتایج نظامی

از نتایج مهم نظامی جهاد، بسیج اقشار مختلف مردم به صورت داوطلب و مجاهد در تمامی شهرهای شیعه نشین به خصوص شهرهای مهم مذهبی و جنوبی عراق و حضور فعال و چشمگیر آنان در میدان های نبرد بود. حدود 20 هزار نفر از نیروهای مردمی داوطلب در جبهه های جنگ عراق همگام با نیروهای نظامی عثمانی علیه اشغالگران انگلیسی شرکت نموده و در این راه هزاران شهید و مجروح تقدیم کردند. این نیروها علاوه بر ده ها هزار رزمنده شامل افراد دیگری بود که به عنوان نیروی احتیاط در شهرهای مذهبی عراق نام نویسی کرده بودند.(9)
عشایر و رهبران آنها با توجه به آموزش ها و تجربه های نظامی که در جبهه های نبرد کسب کرده بودند، به قدرت نظامی خود پی برده، در سال های بعد در مقابله با نیروهای انگلیس تا انقلاب سال 1920 حضوری فعال داشتند.
از نتایج دیگر جهاد ضربه زدن به نیروهای انگلیس و کشتن تعداد زیادی از آنها به خصوص در جبهه کوت العماره در سال های 1915 و 1916 و محاصره طولانی 147 روزه آن بود که با تسلیم نیروهای انگلیس در کوت و اسارت عده زیادی از ایشان محاصره پایان یافت. در این جبهه حضور عشایر بسیار محسوس بود.(10)

بخش پنجم: فتاوی علمای شیعه و قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس

1.موضع گیری خزعل در قبال حمله انگلیس به عراق

با آغاز حمله نیروهای انگلیس به بین النهرین در اوایل نوامبر سال 1914 میلادی، به ژنرال دلامین فرمانده نیروهای (D) دستور داده شد تا به منظور حمایت از پالایشگاه آبادان و تأسیسات نفتی خوزستان، منطقه آبادان را اشغال نماید.(11)
اگرچه دولت مرکزی ایران در این جنگ از همان آغاز اعلام بی طرفی کرده بود، اما با توجه به شرایط پس از مشروطیت و دخالت و سلطه ی انگلیس در مناطق جنوبی ایران شیخ خزعل که از سوی دولت ایران به حکمرانی خوزستان گماشته شده بود، خود را به انگلیسی ها فروخته و با آنان همراهی می کرد.

1-1.تلگرام آیت الله طباطبایی به شیخ خزعل

تصرف فاو و بصره به وسیله قوای انگلیس و کمک شیخ خزعل به آنها، باعث شد مجتهدان شیعه برای تشویق عشایر عرب خوزستان و جلوگیری از کمک خزعل به انگلیسی ها، نامه هایی جداگانه ارسال نمایند. از جمله ی این نامه ها، تلگرام های مرجع تقلید شیعه حضرت آیت الله سیدکاظم طباطبایی یزدی به شیخ خزعل است، که متن فارسی یکی از آنها خواهد آمد.
ترجمه متن تلگراف مرجع عالیقدر شیعه آیت الله سیدکاظم طباطبایی به شیخ خزعل(12)
نجف- عشار- محمره
سلام بر سردار ارفع معزالسلطنه شیخ خزعل دام اجلاله(13)
بسم الله الرحمن الرحیم
پوشیده نیست که از اهم واجبات، حفظ کیان اسلام و دفاع با جان و هر آنچه گرانبهاست از سرزمین های مسلمانان بر ضد هجوم کفار است و شما در یکی از این سرزمین های مهم قرار دارید، پس واجب است که این سرزمین را با آنچه که در توان دارید از یورش کفار حفظ نمایید، همان طوری که بر عشایر ساکن آن نواحی نیز واجب است که از آن سرزمین دفاع نمایند. بر شما فرض است که این امر مهم را ابلاغ نمایی و همچنین لازم است که بدانید هر نوع کمک و پشتیبانی از کفار علیه مسلمین، بر هر مسلمانی حرام است. امید به همت و غیرت شماست که تمامی تلاش و کوشش خود را در دفع کفار به کار بندید و بدان که خداوند شما را علیه دشمنانش تأیید و پیروز خواهد نمود.
1 محرم 1333هجری قمری 20 تشرین الثانی 1914 (نوامبر)
سید محمدکاظم طباطبایی

1 -2. تلگرام عده ای از مجتهدین به شیخ خزعل

از جمله نامه های دیگر که به شیخ خزعل نوشته شد تلگرامی از مجتهدین نجف بود که متن فارسی آن ذیلاً خواهد آمد:
ترجمه متن تلگرام تعدادی از مجتهدین در نجف به شیخ خزعل حاکم محمره برای دعوت به جهاد
عشار- به وسیله جناب حاج محمود ملاک به حضرت اجل اکرم سردار ارفع(14)دام اقباله تعالی
به نام آیین محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) بر شما واجب است که برخیزی و قیام کنی و همگام با مسلمین در رویارویی با کفار از حدود بصره با مال و جان و هر آنچه توانایی دارید دفاع کنید. این حکم دینی است و هیچ تفاوتی بین ایرانی و عثمانی نمی باشد. با مال و جان خود جهاد کنید تا خداوند شما را یاری کند. این حکم را به همه عشایر ابلاغ کنید و سریعاً ما را از اقدامات خود مطلع کنید.
خادم الشریعه الشیخ محمدحسین المهدی
الاقل شیخ الشریعه الاصفهانی
الاحقر آیت الله زاده مهدی خراسانی
الاحقر سیدمصطفی الکاشانی
الاحقر السیدعلی التبریزی
1 محرم 1333 قمری 20 تشرین الثانی 1914(نوامبر)
همچنین آیت الله میرزای شیرازی و آیت الله عبدالکریم جزایری که خزعل مقلد او بود، تلگرام هایی با مضمون مشابه به خزعل فرستاده و از او خواستند در برابر هجوم کفار به یاری مسلمانان برخیزد.(15) شیخ خزعل به پیام مراجع تقلید و علما پاسخ مثبت نداد و همچنان در کنار انگلیسی ها باقی ماند. البته این فتاوی و نامه ها در بین عشایر مؤمن این خطه تأثیر بسیار بسزایی گذاشته و از عوامل مهم تحریک عشایر علیه قوای انگلیس بود.

2.جبهه چپ یا اهواز

در جنگ جهانی اول، ایران به دلیل ضعف بیش از حد دولت مرکزی، قدرت مقابله با تجاوزات خارجی را نداشت و مرکز تاخت و تاز کشورهای روس و انگلیس و عثمانی بود. به تبع آن، اوضاع خوزستان به خاطر نزدیکی به جبهه های نبرد و اعمال نفوذ دو دولت انگلیس و عثمانی بحرانی تر بود. با پیوستن کشور عثمانی به عنوان هم پیمان آلمان به صفوف متحدین زبانه های آتش این جنگ جهانسوز به این منطقه استراتژیک نیز کشیده شد.(16)
جبهه اهواز، یکی از جبهه های مهمی بود که در جریان رویارویی قوای عثمانی با نیروهای انگلیسی به وجود آمد. این جبهه به عنوان جبهه جناح چپ عمل می کرد و مرکز عملیات آن، اهواز بود.

3. نقش سیدمحمد طباطبایی یزدی و آیت الله خالصی در این جبهه

سیدمحمد طباطبایی یزدی مجتهدی عادل و مجاهدی باتقوی بود. او سفیر و زبان گویای والد گرامی اش در جبهه های نبرد علیه انگلیس بود.(17) وجود ایشان در جبهه اهواز همگام با سایر علما باعث تهییج و بسیج بیشتر عشایر منطقه خوزستان خاصه بنی طرف و حویزه شد. آنان با تمام وجود در کنار او تا پای جان در جبهه نبرد حضور داشتند. او در تمام نبردهایی که با نیروهای انگلیس در اطراف اهواز رخ داد همپای عشایر بنی طرف شرکت نمود و در تمام مراحل جنگ رهنمودهای فقهی و شرعی را به آنان تذکر می داد. جایگاه علمی و اجتهادی ایشان و داشتن حکم نمایندگی از پدر باعث شد تمام علمای همراه او و بقیه عشایر از او تبعیت کنند. آیت الله خالصی قبل از کاروان علما به بستان رسید. ایشان همانند سیدمحمد نقش بسزایی در تحریک، بسیج و راهنمایی عشایر منطقه داشت.(18)
مجتهدین و علمایی که همراه سیدمحمد طباطبایی یزدی با قشون فوق به کرخه رسیدند، عبارتند از: آیت الله شیخ محمدمهدی خالصی و فرزندش شیخ محمد خالصی، شیخ عبدالکریم جزایری و شیخ جعفر راضی.

4.قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس

پس از صدور فتاوی جهاد علمای شیعه علیه انگلیس و رسیدن پیام آنان به خوزستان و خبر آمدن علما و نیروهای عثمانی به طرف اهواز، اوضاع داخلی خوزستان بسیار آشفته گردید. روحانیون محلی به رهبری حجت الاسلام سیدعیسی کمال الدین به تبلیغات خود در بین عشایر افزودند. کمال الدین یکی از کسانی بود که نقش بسیار بسزایی در توجیه و تهییج عشایر عرب خوزستان داشت(19). او با تشکیل جلسات شبانه روزی و هسته های مجاهدین در بین عشایر عرب خوزستان، توانست آنان را علیه انگلیس و شیخ خزعل بشوراند.(20)
این مجاهد خستگی ناپذیر در انفجارهای لوله های نفت مسیر مسجدسلیمان تأثیر بسزایی داشت.(21) عشایر ستمدیده عرب خوزستان هر کدام به نوبه خود یکی پس از دیگری علیه انگلیس و شیخ خزعل قیام نمودند.

4 -1.قیام عشایر باوی

قبیله باوی از عشایر عمده عرب خوزستان است که در مسیر رود کارون و خطوط لوله های نفت در اطراف اهواز استقرار دارند. پس از اعلام فتاوی جهاد علمای شیعه بر ضد انگلیس، عشایر باوی به رهبری شیخ اعنایه بن ماجد و شیوخ طوایف قبیله علیه انگلیس و شیخ خزعل قیام کردند. اولین حرکت عشایر باوی بر ضد قوای انگلیسی و شیخ خزعل در تاریخ 5 فوریه برابر با 16 بهمن با انفجار لوله های نفت و کمپ های انگلیسی و غارت یک ایستگاه شرکت نفت و قطع خطوط مخابرات آغاز شد. باوی ها در دو مرحله با قوای خزعل روبرو شدند و در هر دو مرحله با رشادت و دلاوری به مقابله با آنها پرداختند. بمباران شدید توپخانه انگلیس و تمام شدن مهمات مجاهدین و ایجاد تفرقه توسط خزعل باعث شد مجاهدین باوی عقب نشینی کنند.(22)

4 -2. قیام عشایر زرگان

عشایر زرگان یکی از طوایف بزرگ قبیله باوی هستند که در قسمت شمال شرقی اطراف اهواز ساکنند. زرگانی ها همگام با بقیه عشایر عرب خوزستان به پیروی از فتوای علمای شیعه، به رهبری شیخ قسملی(قاسم علی) علیه شیخ خزعل قیام کردند. آنها در یک رویارویی نابرابر با قوای خزعل، شجاعانه و تا آخرین فشنگ به نبرد برخاستند و با تقدیم تعدادی شهید و مجروح، صحنه ای از ایثار و دلاوری از خود به یادگار گذاشتند. مجاهدین زرگانی به علت تمام شدن مهمات و برای جلوگیری از تلفات انسانی به دستور شیخ قسملی عقب نشینی کردند. مبارزین زرگان پس از عقب نشینی با حرکت های ایذایی و منفجر کردن لوله های نفت به منافع انگلیس ضربه زدند. پس از پایان جنگ شیخ قسملی، توسط انگلیس و خزعل به سنگاپور و بصره تبعید شد.(23)

4 -3. قیام عشایر کعب فلاحیه(شادگان)

بنی کعب از عشایر مشهور و گسترده خوزستان است، که در شهرهای شادگان، آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هندیجان و اهواز ساکن هستند. آنها مقارن حکومت شاه عباس به جلگه خوزستان آمدند و در جریانات و وقایع تاریخی این منطقه مؤثر بودند. حاکمان کعب بیش از دویست سال در منطقه حکمرانی کردند و در توسعه و آبادانی آن نقش داشتند. شیخ سلمان یکی از مقتدرترین حاکمان کعب است که با ناوگان انگلیسی در خلیج فارس جنگ های متعددی داشته و با پیروزی بر آنها اسطوره شکست ناپذیری آنها را در خلیج فارس درهم شکست.(24)
قیام عشایر کعب توسط رهبران مذهبی و شیوخ طوایف آلبوغبیش، مجدم، عساکره و بعضی از قبایل خنافره صورت گرفت. با رسیدن پیام فتوای علمای شیعه، سیدجابر موسوی آلبوشوکه که خود سید و روحانی مجتهدی بود، عَلم عصیان علیه انگلیس و شیخ خزعل را برافراشت. بدنبال او تمام سادات و علمای منطقه از قبیل سیدعباس مجاهد و اکثر طوایف ساکن منطقه به تبعیت از ایشان و با حضور گسترده و چشمگیری به این قیام پاسخ مثبت دادند.
قیام مجاهدین کعب، لرزه بر اندام انگلیس و شیخ خزعل انداخت و آنها را مضطرب و نگران ساخت. خزعل برای مقابله با این قیام تمام توان و قوای خود را به کار گرفت. در اولین رویارویی مجاهدین کعب با قوای خزعل، در حالی که سیدجابر با پرچم سبز خود همراه با علما و سادات و شیوخ در پیشاپیش همه مجاهدین قرار داشت، در تاریخ 7 اسفند بر قوای مسلح خزعل پیروز شدند. پس از این پیروزی، منطقه فلاحیه در حدود سه ماه در اختیار مجاهدین قرار گرفت. با عقب نشینی علما و قوای عثمانی از منطقه خوزستان، خزعل در تاریخ 11 خرداد 1294 شمسی تمام امکانات و تجهیزات و نیروهای خود را از سه جبهه علیه مجاهدین بسیج کرد و با ایجاد اختلاف و تفرقه در بین عشایر کعب توانست مجدداً بر منطقه مسلط شود. نبرد مجاهدین کعب با قوای خزعل و شرح حماسه ی دلاوری های آنان به یادماندنی است. پس از پایان جنگ، خزعل تمام رهبران مذهبی و شیوخ عشایر کعب را تبعید کرد.(25)

4-4. قیام عشایر بنی طرف و منطقه دشت آزادگان

بنی طرف از قبایل بزرگ و معروف خوزستان و محل سکونت اصلی آنان در دشت آزادگان و در شهرهای بستان، سوسنگرد، حمیدیه و اهواز است. عشایر دیگر منطقه شامل عشایر حویزه، بنی ساله، شرفه و سواری بودند. با رسیدن قوای عثمانی و گروه علما و عشایر بنی لام به اطراف بستان، عشایر بنی طرف مستقر در بستان به رهبری شیوخ خود شیخ عوفی و شیخ عاصی به استقبال آنان شتافتند.(26)
پس از آن، عشایر بنی طرف با سلاح های ابتدایی، کلیه نیروهای رزمجوی خود را زیر بیرق خود با شعارهای «یلهاوی الجنه امشی اویانه» یعنی:«ای کسی که مشتاق بهشت هستی با ما همگام شو» و «مهضومة الزهرا و تنحانه» یعنی:« حضرت فاطمه زهرا(علیها السّلام) دل شکسته است و از ما یاری می طلبد»، به همراه کاروان به سوی میدان های نبرد با کفار حرکت کردند.(27)

اولین رویارویی بنی طرف با قوای انگلیس

در سپیده دم 3 مارس برابر با 12 اسفند قوای انگلیس به فرماندهی رابینسون، برای بالا بردن روحیه قوای خود و خزعل و جلوگیری از تجمع عثمانی ها و عشایر عرب دشت آزادگان، از دو طرف با تجهیزات و توپخانه به اردوگاه عشایر بنی طرف و حویزه در غدیر در 15 کیلومتری اهواز حمله کردند. عشایر بنی طرف در زیر آتش توپخانه انگلیس، با اسلحه های ابتدایی خود با سرعت زیاد از زیر چادرهای خود خارج شده و به جناح راست قوای مهاجم که در خط مقدم قرار داشت حمله بردند. با شکست دشمن در این جناح و محاصره بقیه نیروها، رابینسون دستور عقب نشینی داد. عرب ها قوای انگلیس را دنبال می کردند و از طرفین به آنها حمله می بردند و گاهی حلقه محاصره را بر آنها تنگ تر می کردند؛ تا این که دشمن را تا رودخانه کارون عقب راندند. در این عملیات قوای انگلیس متحمل تلفات جانی و مالی زیادی شدند و عشایر بنی طرف و منطقه تعدادی مجروح و شهید دادند.(28)

دومین رویارویی قوای انگلیس با بنی طرف و عشایر منطقه

در نیمه شب 20 مارس برابر با 29 اسفند قوای انگلیسی و هندی به منظور تنبیه عشایر عرب منطقه که دو روز قبل تعدادی از نیروهای آنها را کشته بودند، با تمام تجهیزات و قوای خود از طریق ارتفاعات کوه منیور که به اردوگاه غدیر مشرف بود، به صورت دو ستون و به طور غافلگیرانه و با حمایت توپخانه انگلیس که در ارتفاعات کوه مستقر بود به چادرهای بنی طرف و عشایر منطقه یورش بردند. عشایر بنی طرف با شنیدن غرش توپخانه دشمن با چابکی و مهارت فوق العاده در حالیکه فقط اسلحه های سبک و ابتدایی در دست داشتند، با ایجاد کمین در مسیر نیروهای انگلیس و حمله به دو طرف ستون های دشمن، آنها را به محاصره خود درآوردند. قوای انگلیس با به جا گذاشتن اسلحه و مهمات، خود را به ارتفاعات کوه منیور رساندند و از این طریق مجدداً به پایگاه های خود عقب نشینی کردند. در این عملیات بنی طرف تعداد زیادی شهید و مجروح دادند و انگلیسی ها با دادن تلفات جانی، یک توپ و بخشی از اسلحه ها و مهمات خود را به جا گذاشتند.(29)

سومین رویارویی قوای انگلیس با نیروهای مشترک اسلامی

در سپیده دم 18 آوریل برابر با 29 فروردین 1294 نیروهای مشترک علما، عثمانی و عشایر بنی طرف و منطقه به منظور ضربه زدن به قوای انگلیس و تصرف اهواز، با تمام تجهیزات و توان رزمی، با یک نقشه ی عملیاتی، تمام نیروهای خود را در کنار کوه منیور آرایش دادند. با شلیک توپخانه عثمانی ها به مواضع انگلیس که در کوه های اطراف اهواز سنگر گرفته بودند، حمله آغاز شد. در این عملیات عشایر منطقه با پرچم های خود در صفوف مقدم جبهه قرار گرفته بودند. آنها حمله خود را با شعار«یشهد لی المنیور ابیومی»یعنی:« کوه منیور بر این روز من شاهد و گواه است». و«الطوب اسرع یومگواری»یعنی:« توپ دشمن سریع تر است یا چوب دستی من»، شروع کردند. این دلیران خوزستان با طی مسافتی طولانی با خواندن یزله های حماسی و شعارهای دینی، شجاعانه به سنگرهای مستحکم و مسلح نیروهای انگلیس حمله بردند و با دادن شهدای زیاد توانستند مواضع اول و دوم دشمن را پس از وارد کردن تلفات زیاد به تصرف خود درآورده و یکی از توپ های آنها را تصاحب کنند. بعضی از عشایر با پوشیدن کفن و دادن شعار«کلما زاد من الخام عصابه الامی»یعنی:« هرچه از کفن من باقی بماند دستاری برای مادرم می باشد»، در میدان نبرد حاضر شدند. این عملیات دو روز طول کشید، تمام شدن مهمات توپخانه و سلاح های انفرادی، نداشتن نیروهای جایگزین، طولانی شدن جنگ، عدم پشتیبانی به موقع نیروهای مردمی از طرف قوای عثمانی و گرمای زیاد، مانع پیشروی مجاهدین و تصرف اهواز شد. به همین خاطر فرمانده قوای عثمانی، محمد فاضل پاشا، دستور عقب نشینی داد.(30)

5.تدارک لشکرکشی نیروهای انگلیس به خفاجیه(سوسنگرد)

پیروزی انگلیس در 16 آوریل در جبهه شعیبه و خودکشی فرمانده عثمانی باعث شد قوای عثمانی و عشایر عراق مستقر در غدیر از اهواز به سمت العماره عقب نشینی کنند. در تاریخ 23 آوریل برابر با 3 اردیبهشت مقرر شد کلیه نیروهای موجود در اهواز و نیروهای کمکی بصره همگی در اختیار ژنرال گورینج فرمانده سپاه 12 قرار بگیرند، تا عملیات اخراج قوای عثمانی از اهواز و تنبیه عشایر بنی طرف به خاطر پیروی از فتوای علما و اتحاد با عثمانی ها و حضور فعال در جبهه های نبرد علیه انگلیس را انجام دهند. در تاریخ 13 می برابر با 23 اردیبهشت تمامی قوای انگلیس تحت فرماندهی ژنرال گورینج در دو ستون به فرماندهی ژنرال لین و ملیس تعقیب قوای عثمانی را تا شهر بستان شروع کردند ولی هیچ اثری از آنها در منطقه پیدا نکردند. در تاریخ 14 می برابر با 24 اردیبهشت ژنرال گورینج به ژنرال ملیس و لین که در راه بودند دستور داد از دو طرف به خفاجیه (سوسنگرد) حمله شود. عشایر بنی طرف با توجه به آرایش نیروهای انگلیس در مقابل دو ستون به دفاع پرداختند. در ساعت 8 صبح روز 15 می برابر با 25 اردیبهشت ژنرال ملیس عملیات حمله به سوسنگرد را تحت حمایت شدید توپخانه و عبور از رودخانه کرخه شروع کرد.(31) طبق اسناد انگلیسی در حدود 1000 نفر از بنی طرف در عملیات عبور از کرخه مقاومت می کردند. همچنین 1000 نفر دیگر در مقابل ستون لین به دفاع می پرداختند. آتش شدید توپخانه و مسلسل های نیروی پیاده و به آتش کشیدن خانه های گلی مردم، باعث شد عشایر بنی طرف از اطراف رودخانه عقب نشینی کنند.(32)

6. مقاومت دلیرانه بنی طرف در قلعه ی شیخ علی بن عباس

تعدادی از نیروهای بنی طرف در تاریخ 15 می، در قلعه ی معروف به شیخ علی بن عباس که به وسیله ی دیوارهای ضخیم و محکم مارپیچی حضار شده بود، در برابر نیروهای مسلح انگلیس مقاومت دلیرانه ای کردند. وقتی قوای انگلیس نتوانستند آنها را وادار به تسلیم کنند، قلعه را به آتش کشیدند و پس از آن به قلعه هجوم برده و تمامی افراد داخل آن را کشته و 11 نفر را به اسارت گرفتند.(33)

7. یورش وحشیانه به خفاجیه(سوسنگرد) و قتل عام بنی طرف

در ساعت8 صبح روز 16 می مطابق با 26 اردیبهشت، با پیوستن نیروهای دو ستون به یکدیگر، ژنرال گورینج فرمان قتل عام عشایر بنی طرف را صادر کرد. مردان و زنان و کودکان و پیران از خانه های خود به سوی نیزارها فرار کرده و شهر خفاجیه و روستاهای اطراف آن خالی از سکنه شد. بازار شهر تعطیل و کسی در خیابان های آن تردد نمی کرد. نیروهای انگلیسی به کلیه خانه های مردم سوسنگرد و روستاهای اطراف یورش برده و بعضی از آن ها را آتش زده و بعضی دیگر را با توپ های خود تخریب کردند. تعداد زیادی از افراد بی گناه در زیر آوارها جان باختند و عده ای نیز در لهیب شعله های آتش سوختند. آنها حتی به مزارع و کشتزارها و حیوانات اهلی رحم نکردند و هرچه می دیدند طعمه حریق می کردند. ویلسون که خود یکی از دست اندرکاران و حاضران این صحنه فجیع بود، در کتاب خود در بیان این حادثه چنین می نویسد:
... ما در سه روز نخست یعنی 14 و 15 و 16می سخت ترین مجازات را بر قبیله بنی طرف که در خفاجیه اقامت داشت، وارد کردیم، ولی هیچ گونه نتیجه ای دربر نداشت... توپخانه همراه ما در جبهه راست بود و آتش گلوله های خود را در جاهای مخصوص خود می آورد، و آنها را به آتش می کشید. بسیاری از اسب ها و گاومیش های بدبخت که در بیابان ها رها بودند، ‌زنده زنده سوختند... ما از یک پتک سنگین برای خرد کردن یک دانه گردو استفاده کردیم، یک عملیات غیرضروری و ناخوشایند... بدون شک خفاجیه با خاک یکسان گردید، و این درسی بود که به راحتی از ذهن ها خارج نمی شود.(34)
همچنین ویلسون در بخش دیگری از سخنان خود شجاعت و دلاوری بنی طرف را می ستاید و به نابرابر بودن این جنگ اذعان می کند. او می گوید:
... علی رغم همه کشتارهای خشونت آمیز، بنی طرف در برابر یک قدرتی که از نظر داشتن امکانات وسیع توپخانه و مسلسل و نیروی انسانی بر آنان برتری داشت، با چنگ و دندان دلاورانه رزمیدند.
هانس لُرز آلمانی که در جنگ جهانی اول در منطقه حضور داشت، می نویسد:
انگلیسی ها با اطمینان از دور بودن چشم ترک ها، جهنم را در برابر دیدگان مردم بیچاره ی عرب مستقر در آن منطقه برپا نمودند و وحشیانه ترین عملیات تاریخ را در منطقه فوق پیاده کردند. این عملیات بعدها توسط خود سیاستمداران انگلیس محکوم شد و همگی اعتراف نمودند که انجام این چنین عمل بی شرمانه و غیرانسانی لزومی نداشت و ارتش انگلیس در این زمینه بیش از اندازه زیاده روی نموده است و در این یورش وحشیانه صدها نفر انسان بی گناه در زیر لگدهای سربازان و سم اسبان آنها له و یا در زیر خاکستر آتش مدفون گردید.(35)
پس از ویرانی خفاجیه(سوسنگرد)و قتل عام مردم، شیوخ بنی طرف توسط شیخ خزعل به عماره تبعید شدند.

8.آثار و نتایج واقعه جهاد و قیام عشایر عرب خوزستان

8 -1. بعد سیاسی

از مهمترین آثار سیاسی واقعه جهاد، ایجاد روحیه ی مبارزه جویی در عشایر خوزستان علیه شیخ خزعل و تضعیف قدرت او و همچنین قیام علیه رضاخان قلدر بود.

الف.تضعیف قدرت شیخ خزعل

قیام مردم عرب خوزستان ابهت شیخ خزعل را در نزد انگلیسی ها کاهش داد و به آنان نشان داد برخلاف تصور آنان، خزعل، شیخ تمامی عشایر عرب خوزستان نیست و به تنهایی نمی تواند امنیت سیاسی استان و منافع اقتصادی آنان را تأمین نماید. بنابراین بریتانیا در سیاست خود در قبال خزعل تجدیدنظر کرد و برای محافظت از خطوط لوله های نفت که از مناطق عشایر باوی می گذشت، معاهده و قرارداد جدیدی با آنان منعقد ساخت. شیخ خزعل با اصرار زیاد موافقت کرد که پول از طریق شیخ حنظل به آنها پرداخت شود تا سلطه او بر آنها باقی بماند.(36)

ب.سرپیچی و عصیان بنی طرف علیه خزعل

عشایر بنی طرف پس از جهاد دست از مبارزه علیه ظلم و ستم نکشیدند و تا سال 1304 شمسی همواره با حکام شیخ خزعل در منطقه درگیر بودند. آنها در تاریخ 19 آبان 1304 شمسی علیه شیخ خزعل عصیان کرده و قصر شیخ خزعل را در حمیدیه به آتش کشیدند.(37)

ج.قیام بنی طرف علیه رضاشاه و تبعید شیوخ

در زمان رضاشاه به علت اعمال سیاست ظالمانه توسط فرماندار نظامی و خلع سلاح و گرفتن مالیات زیاد، عشایر بنی طرف علیه رضاشاه قیام کردند، و پس از درگیری های متعدد عاقبت با تبعید شیوخ بنی طرف و خانواده های آنان به تهران و شمال ایران، این قیام فروکش کرد.(38)

8 -2. بعد فرهنگی

الف. رشد و حفظ اعتقادات مذهبی- فرهنگی عشایر

ارتباط معنوی و پیوند عمیق این مردم با مجاهدان و شهیدان این واقعه باعث شد همیشه اهداف آنان در بین این مردم باقی بماند. آنها در تمامی محافل و مجالس خود ایمان، دلیری و از خودگذشتگی شهیدان خود را با صورت قصه و داستان برای همدیگر بازگو می کردند، در نتیجه تمامی این اعمال در رشد و تعمیق اعتقادات مذهبی- فرهنگی مردم و در حفظ شعائر دینی تأثیر بسزایی داشت.

ب.ایستادگی و مقاومت عشایر در برابر واقعه کشف حجاب

عمال رضاشاه برای اجرای برنامه کشف حجاب در منطقه ابتدا می خواستند از طریق تطمیع و تشویق آن را اجرا نمایند، اما چون در این راه موفق نشدند، با اعمال سیاست های زور و استفاده از شیوه رعب و وحشت و خشونت تصمیم گرفتند آن را به اجرا درآورند. مأموران در خیابان ها دشداشه که لباس سنتی و محلی مردان بود را از تنه با قیچی می بریدند و چفیه را از سر آنان می کشیدند.(39)همچنین پوشش زنان را که شامل عبای محلی و شیله(روسری) بود با زور از سر زنان برمی داشتند و آن را پاره می کردند و گاهی زنان را کتک می زدند. این امر منجر به درگیری های متعدد و مسلحانه بین مردم و رژیم ستم شاهی شد.

پی نوشت ها :

1.همان منبع، صص 73-74.
2.الوردی، علی، لمحات اجتماعیه، ص 137/ Moberly,vol 1,p.162(op.cit)
3.سلمان الجبوری، کامل، السید محمدکاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته، صص 245-239، حسینی، احمد، الامام الثائر، صص 43-44/ الوردی، علی، لمحات اجتماعیه، ص 139.
4.نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، ص 73.
5.نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، ص 74، ویلسون، آرنولد، ولاء بلاد ما بین النهرین، صص 76-77.
6.نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، صص 75-76.
7.جمال عمر نظمی، ومیض، ثوره 1920، ص 126.
8.عبدالرشید، عبدالعزیز، تاریخ الکویت، صص 202-203، دار مکتبه الخیاط، بیروت 1978.
9.نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، ص 75.
10.نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، صص 80-82.
11.نفیسی، عبدالله فهد، دورالشیعه فی تطور العراق السیاسی الحدیث، ص 70. ویلسون، ولاء بلاد مابین النهرین، ص 34.
12. سلمان الجبوری، کامل، السید محمدکاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته، ص 545.
13.معزالسلطنه، لقب خزعل بود که دولت مرکزی ایران به او داده بود؛ رجال ایران، مطابق رسوم دولتی و درباری ایران، هریک دارای لقبی بودند.
14.یکی دیگر از القابی که از سوی دولت ایران به خزعل داده شده بود.
15.سلمان الجبوری، کامل، السیدمحمدکاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته، ص 252/ رجبی، محمدحسن، رسائل و فتاوی جهادی، ص 311.
16.برای اطلاع بیشتر از این آمادگی ها به کتاب زیر مراجعه نمایید.
Strunk-William Theodor-The Reign of the Sheykh Ibn Jabir and the Supperssion of the Principality a Study in British Imperialism in South Western Iran 1897-1925 p.268 India university,P.h.d 1972
17.سلمان الجبوری، کامل، السیدمحمدکاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته، صص 509-506.
18.محمد خالصی زاده، سردار اسلام، مترجم امیر سلمانی رحیمی، ص 140.
19.The Persian Gulf Administration Reports 1873-1947,vol.vii 1912-1920p.35
20.Administration Reports for Years 1915-p.35
21. الحلو، علی نعمه، الاحواز، ص 152، نقل از کتاب المس بیل، ص 10.
22.برای شناخت دقیق و مشروح قیام عشایر باوی به کتاب قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس، تألیف نگارنده که آماده چاپ است مراجعه فرمایید. فصل چهارم، قیام عشایر باوی.
23.مشروح قیام عشایر زرگان در کتاب قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس تألیف نگارنده به تفصیل آمده است.
24. برای آگاهی از تاریخ کعب به این منابع مراجعه فرمایید: الشویکی، علوان بن عبدالله، کتاب خطی تاریخ کعب/ سداوی، علیرضا، تاریخ بنی کعب/ کسروی، احمد، تاریخ پانصدساله خوزستان، قیم، عبدالنبی، نقدی بر تاریخ پانصد ساله خوزستان، سیادت، موسی، تاریخ جغرافیای عرب خوزستان، انصاری، مصطفی، تاریخ خوزستان.
25.شرح مفصل قیام عشایر کعب و رویارویی آنها با قوای خزعل در کتاب قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس تألیف نگارنده به تفصیل آمده است.
26.نقل از مصاحبه مرحوم شیخ شبیب سبهانی یکی از بانفوذترین شیوخ بنی طرف.
27.نقل از مصاحبه مرحوم شیخ شبیب و شیخ عیسی منشداوی.
28. Moberly-The Campaing In Mescopotamia-p.184-185
Strunk-The Reign of The Sheykh Ibn Jabir-p.294
ویلسون، ولاء‌ بلاد مابین النهرین، صص 65-69.
29.محمد خالصی زاده، سردار اسلام، مترجم امیر سلمانی رحیمی، صص 8 و 144.
Luhrs,Hans-GegenfpielerDes Oberften Laurence Vorhut S.87-95
30.نقل از مصاحبه مرحوم شیخ شبیب سبهانی و سیدعباس موسوی، Lurs,hand-s.95-104 برای شناخت نحوه عملیات عشایر منطقه با تکیه بر اسناد معتبر داخلی و خارجی و نقشه های جنگی به کتاب قیام عشایر عرب خوزستان تألیف نگارنده مراجعه فرمایید.
31.Candler,The Long Road to Baghdad.Volum.1,P.243.
32.Moberly-The Campaign In Mesopotamia-p.230
33.Moberly-The Campaign In Mesopotamia-p.223-31
34.ویلسون، ولاء بلد ما بین النهرین، صص 93-95.
35.Moberly-The Campaign In Mesopotamia-p.223-31
36.سترانگ، ویلیان تئودور، حکومت شیخ خزعل بن جابر، صص 256-258.
37.حسین خلف الشیخ خزعل، تاریخ السیاسی الکویت، تمرد قبیله بنی طر، نوبخت، تاریخ سرداری پهلوی، تهران، انتشارات مجلس شورای ملی، 1342، ص 60.
38.تحقیقات محلی، نقل از مرحوم شیخ کشکول طرفی که خود جزو تبعیدشدگان بود.
39.تحقیقات محلی، مصاحبه با حاج محمد فرزند ونی عبدالخانی(اسدی)، مصاحبه کننده نگارنده می باشد.

فهرست منابع تحقیق:

-انصاری، مصطفی، تاریخ خوزستان 1925-1878، ترجمه محمد جواهر، چاپ دوم، ص 40، 139، نشر شادگان.
-رجبی، محمدحسن، رسایل و فتاوی جهادی.
-الجبیر، الصباح السالم، امارات، خلیج فارس و مسئله نفت، ترجمه علی بیگدلی، مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل، شهریور 1368.
-سلمان الجبوری، کامل، السیدمحمد کاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته.
-خالصی زاده، محمد، سردار اسلام، مترجم امیر سلمانی رحیمی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
-سترانگ، ویلیام تئودور، حکومت شیخ خزعل بن جابر و سرکوب شیخ نشین خوزستان، ترجمه صفاءالدین تبرائیان، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر.
-شیخ الاسلامی، جواد، علل افزایش نفوذ سیاسی روس و انگلیس در ایران عصر قاجار.
-صادقی طهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی 1920 عراق و نقش علما و مجاهدین اسلام، انتشارات دارالفکر قم.
-کرزن، لرد، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، جلد دوم، 1350-1349.
-کسروی، احمد، تاریخ پانصدساله خوزستان، انتشارات تهران، گام 1356.
-مابرلی، جیمز، عملیات در ایران( جنگ جهانی اول 1914)، ترجمه کاوه بیات، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1369.
-نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، انتشارات امیرکبیر.
-نظام مافی، رضاقلی، کتاب سبز، وزارت خارجه، مجموعه متون و اسناد تاریخی، چاپ اول، نشر تاریخ ایران، پاییز 1363.
-ویلسون، آرنولد، سفرنامه ویلسون، ترجمه حسین سعادت نوری، تهران، وحید، 1363.
- علی مردانی، علی اکبر، رویکرد بریتانیا به شیخ خزعل و رضاخان، دانشگاه شهید بهشتی.

-روزنامه چهره نما، شماره30، 6 جمادی الاول 1333.
-روزنامه خاور، شماره 13، سال نخستین، 21 محرم 1333، حکم جهاد آیت الله سیدکاظم یزدی.
-روزنامه خاور، شماره 14، سال نخستین، ربیع الاول 1333، فتاوی علما.
-روزنامه خاور، شماره 16، سال نخستین، 4 ربیع الاول 1333، فتاوی شریفه جمیع مجتهدین عظام.
-روزنامه خاور، شماره 24، سال نخستین، 4 ربیع الاخر 1333، منشور حجج اسلام.

-مجله آفاق، شماره 18، سال سوم، 1978، تصویر فتاوی علمای شیعه در سال 1914.

-بیل، المس، فصول من تاریخ العراق القریب، ترجمه: جعفر الخیاط، بغداد.
-بیل، المس، مذاکرات اطلس بین الجاسوسة البریطانیه، ابان الثورة العشرین تقریب و تعلیق، ترجمه: جعفر الخیاط، بغداد.
-الحسینی، عبدالرزاق، العراق فی دور الاحتلال و الانتداب، جلد اول.
-الحسینی، تاریخ العراق السیاسی الحدیث، لبنان صیدا، مطبعة العرفان، 1367هـ .ق.
-الحلو، علی نعمه، الاحواز، النجف مطبعة الغری، 1971.
-خزعل، حسین خلف، تاریخ الکویت السیاسی، جلد الاول الی الخامس، دار مکتبة الهلال.
-الرهیمی، عبدالحلیم، تاریخ الحرکة الاسلامیة فی العراق، بیروت 1985.
-العزاوی، عباس، تاریخ العراق بین التحلالین، جلد8، شرکت التارة و الطباعة المحدوده، 1375هـ .ق
-العسکری، تحسین، مذاکراتی عن الثورة العربیة الکبری، جلد الاول، مطبعة العهد، بغداد، 1345 هـ.ق
-عمر نظمی، و میض جمال، ثوره 1920، الجذور السیاسیة و الفکریة و الاجتماعیة الحرکة الاستقلالیة فی العراق، طبع بغداد.
-کمال الدین، سیدمحمدعلی، الثورة العربیة الکبری، منشورات دارالبیان، سنه 1971.
-المزهر آل فرعون، فریق، الحقایق الناصعه فی الثورة العراقیه، سنه 1920 و نتائجها، بغداد.
-الوردی، علی حسین، لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث.
-النجار، مصطفی عبدالقادر، التاریخ السیاسی لامارة عربستان، 1925 -1898.
-ویلسون، آرنولد، ولاء بلاد ما بین النهرین 1917-1914، ترجمه فؤاد جمیل، بغداد، 1969 میلادی.
-الیاسری، عبدالشهید، الطبولة فی ثورة العشرین العراق 1920، النجف 1967.
-نفیسی، عبدالله فهد، دورالشیعه فی تطور العراق الحدیث، دارالنهار للنشر 1986.
-مؤسسه الدراسة الاسلامیة، العراق فی الماضی و الحاضر و المستقبل، اعداد مؤسسه الدراسة الاسلامیه، بیروت- لبنان، مؤسسه الفکرالاسلامی.

Ansari.M.The History of Khuzistan 1848-1925 In Provincial Autonomy And Change. Unpublished ph.D.Dissertation.University August. 1974.
-Moberly,F.J. History of The Great War Based on Oficial Documents: The Campaign In Mesopotamia Belfast: H,M.Stationery Office 1927 Vois. 1.
-Strunk.W.T. The Reign of The Sheykh Khazsi Ibn Jabir And The Supression of The Principality of arabistan: A study In British Imperialism In Southwestern Iran 1894-1925 Unpublished ph. D. Dissertation, Indiana University August 1977.
-Wilson A. T.Loyalties.Mesopotamia 1914-1917: Apersonal and Historical Record London: Oxford University Press, 1930.
-Wilson A. T. Southwest Persia: A Political Officer.S.Dary, 1907-1914 London: Oxford University Press,1914.

-فتوای شیعه شیخ الاسلام خیری افندی.
-متن اعلامیه جهاد، شیخ الاسلام خیری و 9 قاضی عسکر.
- متن استفتاء از علمای شیعه.
-فتوای جهاد به وسیله مجتهدین شیعه مقیم کاظمین.
-فتوای جهاد مرجع تقلید آیت الله محمدکاظم طباطبایی.
-فتوای جهاد آیت الله محمدتقی شیرازی.
-فتوای جهاد آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی.
-فتوای جهاد آیت الله سیدمصطفی کاشانی.
-فتوای جهاد جمیع مجتهدین عظام.
-منشور حجج الاسلام، کاشانی؛ اصفهانی؛ علی تبریزی.
-فتاوی آیت الله سیدکاظم یزدی به عشایر عفک.
-فتاوی آیت الله سیدکاظم یزدی به نماینده اش در کوفه.
-استفتاء از علمای اسلام.
-اجوبه شریفه ی مجتهدین کرام.
-متن تلگراف وزارت خارجه ایران به سفارت انگلیس، ذی الحجه 1333.
-متن تلگراف مرجع بزرگ شیعه سیدکاظم طباطبایی به شیخ خزعل.
-متن تلگراف تعدادی از مجتهدین در نجف به شیخ خزعل.
-مراسله سفارت کبرای عثمانی به وزارت خارجه، ربیع الثانی 1333.

منبع مقاله :
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ (1391)، ایران و استعمار انگلیس: مجموعه سخنرانی ها و مقالات(جلد دوم)، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، دبیرخانه دایمی همایش ها