نویسنده: دکتر شکوفه موسوی




 

هر چقدر سن دانش آموز کمتر و یا قدرت سازماندهی او ضعیف تر باشد، نظارت والدین باید جدی تر و در فواصل کوتاه تر باشد. هر قدر سن دانش آموز بیشتر می شود و او در عمل توانایی سازماندهی از خود نشان می دهد، نظارت والدین، در فواصل طولانی تر صورت می گیرد. گاهی دانش آموز مشکلی دارد که در انجام تکالیف خود توسط او تداخل منفی می کند. مثلاً بعضی از آن ها مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی هستند. شناختن این اختلال از این نظر مهم است که: 1) شیوع بالایی دارد. 2) بر حیطه های مختلف عملکرد، خصوصاً عملکرد تحصیلی تأثیر منفی دارد. 3) به درمان جدی و درازمدت نیاز دارد. 4) در صورت عدم درمان می تواند عواقب ثانوی متعددی مثل اختلال رفتاری مقابله جویانه، کاهش اعتماد به نفس، عدم علاقه به مدرسه و در سنین بالاتر، مشکلات جدی تر داشته باشد.
لازم است والدین و معلمان رفتار خاصی با این افراد داشته باشند. بزرگترها به بسیاری از مبتلایان به این اختلال، به عنوان افراد لجباز، متمرد، گستاخ، بی ادب و... برچسب می زنند. حال آن که اساس این رفتارها، نوع عملکرد خاصی در منطقه ی خاصی از مغز است که مسئول عملکردهای پیچیده ی اجرایی است.
اختلال دیگری که باعث عدم انجام درست تکالیف می شود، اختلال مقابله جویی- لجبازی است. اتفاقاً حدود نیمی از مبتلایان به کم توجهی- بیش فعالی ممکن است هم زمان این مشکل را هم داشته باشند. در این شرایط فرد عمداً از عمل به قوانین، تکالیف و وظایف سر باز می زند و مشکل اصلی او کنترل رابطه ی مناسب با مظاهر قدرت، یعنی والدین و مربیان مدرسه است. در این افراد هم لازم است مشکل، تشخیص داده شده و درمان صورت پذیرد و رابطه بین کودک یا نوجوان با مظاهر قدرت، مناسب و متعادل شود. قبل از درمان این نوع مشکلات، تعدیل رابطه، تکلیف و مسئولیت، میدان گرم و زنده ای است برای جدال هر روز برای مبارزه با بزرگترها. این مبارزه آن قدر فرساینده و نفس گیر است که بزرگترها را به ستوه می آورد.
مشکل انجام تکالیف در بعضی افراد، به مشکلات خلقی مربوط می شود. مثلاً اگر کسی مبتلا به افسردگی باشد، انگیزه، حال و حوصله، توجه و تمرکز، انرژی و... را برای انجام تکالیف ندارد.
اختلالات اضطرابی هم تأثیر بسیار منفی بر روند انجام تکالیف دارند به این علت که بر توجه، تمرکز وقت تأثیر می گذارند. فرد بی قرار است، نگران است، دل مشغولی و اشتغال ذهنی دارد و همه ی این علائم باعث عدم انجام مناسب تکالیف می شود.
افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری یا خصوصیات وسواسی، ممکن است روی کیفیت انجام تکلیف خیلی حساس باشند. دفاتر منظم و تکالیف بی نقص داشته باشند. آن قدر کلمات اشتباه را بنویسند و پاک کنند که دفترشان پاره شود، برای آن ها نظر دیگران بسیار مهم است. ممکن است دچارکندی شده و با کمبود وقت مواجه شوند. زمانی که دانش آموز دچار مشکلات ارتباطی و عاطفی است، به دلیل وجود دل مشغولی ها و همچنین عدم مهارت در مسائل، در عملکردش در زمینه ی انجام تکالیف دچار مشکل می شود. این ها مثال های شایعی بود از مشکلات مربوط به انجام تکالیف. بعد از تشخیص و درمان یا حل مشکل، و بازیابی مجدد سلامت دانش آموز می توان نظارت خاصی را در این مورد در پیش گرفت. مثلاً در مبتلایان به اختلال کم توجهی- بیش فعالی نظارت پی گیر و جدی لازم است.
در مبتلایان به اختلال لجبازی- مقابله جویی، تأیید صلاحیت و عملکرد دانش آموز روشی منطقی است.
در اختلال افسردگی، تقسیم کردن تکلیف به قسمت های کوچک و قابل انجام و تشویق برای افزایش انگیزه راه حل مناسبی است. در اختلالات اضطرابی، بهتر است تکالیف به قسمت های کوچک تقسیم شود تا فرد از پس انجام آن ها برآید و اعتمادش به صلاحیت خود بیشتر شود.
لازم به یادآوری است که در مورد هر اختلال، اول درمان لازم است بعد اتخاذ روش مناسب برای برخورد در حیطه های مختلف زندگی از جمله انجام تکلیف.
در همه ی سنین و مقاطع والدین باید بدانند که تکلیف، مربوط به دانش آموز و مسئله ی اوست و نقش آن ها در انجام این عملکرد حمایت و کمک است. در غیر این صورت موضوع تکلیف به سرعت تبدیل به موضوعی برای پرداختن به ده ها مسئله ی حل نشده در زندگی خانوادگی و ارتباطی می شود.
گاهی والدی نگران، و فرزندی وابسته می بینیم. گاهی والدی قوی و بدون انعطاف و فرزندی لجباز و مقابله جو می بینیم و گاهی والدی بسیار درگیر و با دل مشغولی فراوان و فرزندی بی خیال و مسئولیت ناپذیر، وقتی نظارت بر تکالیف به درستی اجرا نشود، بین والدین و فرزندان انواع ارتباطات ناسالم شکل می گیرد و در اثر تکرار و تداوم به شکل یک الگوی ثابت در عملکرد درمی آید.
منبع مقاله :
موسوی، شکوفه؛ (1386) موفقیت تحصیلی: نقش والدین در تحصیل فرزندان، تهران: نشر قطره، چاپ پنجم