نویسنده: الهام رحمت آبادی(1)




 

مقدمه

سبک زندگی نتیجه همه انتخاب ها و گزینش هایی است که فرد نسبت به خود انجام می دهد. سبک زندگی اغلب بیانگرانه است؛ بدین معنا که فرد خود را از طریق سبک زندگی به جهان پیرامون خود معرفی می کند. سبک های زندگی عمدتاً مهیج، لذت بخش، پویا و انعطاف پذیر هستند. سبک زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی چندان کاربردی ندارد، چون ملازم با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکان های موجود است؛ (سخن گفتن از کثرت انتخاب نباید به این پندار بینجامد که در همه انتخاب ها به روی همه افراد باز است، یا آنکه افراد همه تصمیم های مربوط به انتخاب های خویش را با آگاهی کامل از کلیه امکانات موجود اتخاذ می کنند).
چه در عرصه کار و چه در عرصه مصرف، برای همه گروه هایی که از قید فعالیت های سنتی آزاد شده اند، انتخاب های گوناگونی در زمینه سبک زندگی وجود دارد. طبیعی است که تفاوت های سبک زندگی بین گروه ها، همان گونه که بوردیو به تأکید می گوید(گیدنز، 121:1382)، در واقع شکل های ساختاری مقدماتی برای گروه بندی های اجتماعی هستند.
توانایی برای انتخاب آزادانه سبک زندگی ای که فرد دوست دارد و نیز توانایی برای تغییر سبک زندگی، وقتی که تلاش می کند تا آن را تغییر بدهد؛ مفهوم جذابی است و برای بسیاری از افراد تجربه ای رهایی بخش(1) است. با وجود این، انتخاب آزادانه سبک زندگی می تواند همچنین تجربه ای تلخ باشد. "احساس امنیتی که نسل های بزرگ تر داشتند، از بین رفته است و هیچ کس قادر به تحقق رویاهایش نیست- تا حدودی- به دلیل این واقعیت که همه افراد فرصت های برابر برای چنین کاری در اختیار ندارند"(گیبینز و بوریمر، 102:1381).
در این مطالعه جوانان به مثابه مصرف کنندگان موثر- که در نقش های مختلف ظاهر می شوند- مورد بررسی قرار گرفته اند. مصرف کننده گاه به مثابه فردی انتخاب گر محسوب می شود که به قصد فایده مندی عمل می کند، در حالی که این مصرف کننده، نیروی محرکه حوزه مصرف بوده و کنش گر عقلانی محسوب می شود که بهترین انتخاب کننده بین علائق خود است. دیگر نقش های مصرف کننده عبارتند از: مصرف کننده به عنوان برقرار کننده ارتباط(از طریق نمادهای مصرف) از راه های مختلف چون مصرف تظاهری(2) یا اوقات فراغت تظاهری، مصرف کننده به مثابه اکتشاف کننده و مصرف کننده به مثابه جویای هویت و موقعیت.
در اینجا بر این نکته تأکید می کنیم که برخلاف اقتصاددانان این مطالعه با رهیافتی جامعه شناختی، موقعیت جوان را به مثابه مصرف کننده ای در نظر می گیرد که تنها به قصد حداکثر کردن سود و فایده مندی اش عمل نمی کند. «مصرف کننده جوان» کنش گری است که در تعامل با سایر جوانان و نیز افراد جامعه بررسی می شود.
بنابراین عقلانیت مصرف کننده، تنها یک متغیر است نه پیش فرض و به قول ژان بودریار، افراد فقط به این علت که نیاز دارند، مصرف نمی کنند (سعیدی، 64:1382). لذا در حوزه مصرف، پویایی های اجتماعی مصرف یعنی مدل همنوایی، انطباق با رقابت مورد توجه است. «جامعه شناس مصرف» برخلاف «روانشناس» کم تر به انگیزه های عمیق فرد می پردازد بلکه بیشتر به دنبال فعال کردن مدل های همنوایی، انطباق و رقابت مصرف کننده های جوان است که تحت تأثیر گروه همسالان، مدل های فعالی می سازند.
امروزه در محاصره خارق العاده مصرف و فراوانی خدمات، اشیا و کالاهای مادی قرار گرفته ایم، به قول «ژان بودریار» دیگر احاطه بشر به وسیله بشر پایان گرفته و اینک شاهد محاصره بشر به وسیله اشیا هستیم. دیگر مبادله روزانه بین افراد نیست بلکه با تجارت، کالاها و پیام ها صورت می گیرد(سعیدی، 65:1382). مصرف کننده جوان در چنین شرایطی بسیار خلاقانه رفتار می کند، چون جوانان برخلاف دیگر گروه های سنی و جنسی مانند زنان مفعلانه و یا غیرنقادانه با چنین جامعه ای برخورد نمی کنند(سعیدی، 65:1382). جوانان در بازار معنی کالاهای خریداری شده را تغییر می دهند و سبک های زندگی جدیدی در بازار توده ای(4) ایجاد می کنند. این امر به شکل یک نوع کار خلاقانه در می آید که مقوله های جدیدی را در بازار مصرف ایجاد می کند. آنها زیباشناختی خاص خود را به بازار مصرف تحمیل می کنند که از این طریق رنگ ها، مارک ها و اجناس خاص خود، صورت می گیرد. این امر را می توان در اوقات فراغت(مصرف زمان)، مصارف فرهنگی، خرید لباس، مصرف غذا و ... مشاهده کرد.

طرح مسئله

جهان به جای ورود به دنیای پست مدرن به سوی دوره ای گام برمی دارد که در آن پیامدهای مدرنیته ریشه ای تر و جهانی تر از پیش شده اند(گیدنز، 30:1382) و تردیدی نیست که دنیای متجدد کنونی به میزان گسترده ای فراسوی محیط فعالیت های انفرادی امتداد می یابد و هیچ کس قادر نیست از تحولات ناشی از گسترش تجدد مصون بماند یا خلاف آن گزینشی به عمل بیاورد، حتی مدرنیته مردمی را که در سنتی ترین سکونت گاه های ممکن خارج از بخش «پیشرفته» جهان به سر می برند تحت تاثیر قرار می دهد. در دهه اخیر سازه های اجتماعی که در بستر هویت، معنا پیدا می کنند مثل طبقه(نظام تولید)، از بین رفته است(چاوشیان، 5:1381). جهت گیری های نظریه های اجتماعی در دهه اخیر به سمت پذیرش اهمیت فزاینده سبک زندگی (حوزه مصرف) در شکل دادن به هویت فردی و اجتماعی است(گیدنز، 119:1383). و به عنوان موضوعی برای نظریه و پژوهش اجتماعی مطرح شده است.
در دهه اخیر بدون سبک زندگی و هویت اجتماعی، یعنی بدون چارچوب های مشخصی که شباهت ها و تفاوت ها را آشکار می سازند، افراد یک جامعه امکان برقراری ارتباطی معنادار و پایدار را میان خود نخواهند داشت. نمایش مدرن اشیاء نمایش سلسله اشیائی است که یکدیگر را تکمیل می کنند و حق انتخاب را نشان می دهند و جامعه ای مملو از نمایش و جلوه که در آن مصرف کننده احساس می کند که هر چه را می خواهد می یابد به وجود آمده است. کلیدی ترین ویژگی این جامعه را باید در اجتناب ناپذیری افزایش درجه انتخاب در ساخت و عرضه کالا به حساب آورد. تمرکز بر مصرف کننده به عنوان یک موجود اجتماعی است که به وسیله مصرف کالا در فرایند تعامل اجتماعی قرار می گیرد. در چنین مسیری جامعه طبقاتی(4) به جامعه توده ای(5) تبدیل می شود، جامعه ای که در آن خود(7) به خود کالایی(8) تبدیل شده و فرد با کالاها همنوا و منطبق می شود.
در رویکردهای اخیر نظریه های اجتماعی، بیشتر به روش هایی توجه می شود که از رهگذر آنها زبان مخصوص صور و سبک های منزلت به تصویب می رسد؛ زیرا در حال حاضر به تبعیت از ماکس وبر، تمایزی سنتی بین طبقه و منزلت وجود دارد که نشانگر توجه به تفاوت های اجتماعی ناشی از روش های مصرف به جای روش های تولید است(کرایب، 226:1382).
صور نوین هویت اجتماعی مبتنی بر مصرف، با توجه به خصوصیاتی فرمول بندی شده است که اینک جزو عناصر بنیادین پدیده های مرتبط به سبک زندگی گشته اند. این خصوصیات اشکال جدید هویت اجتماعی هستند، که باعث ایجاد نوعی نظم در سبک های زندگی می شوند.

چارچوب نظری

سبک زندگی روش الگومند مصرف، درک و ارزش گذاری محصولات فرهنگ مادی است که استقرار معیارهای هویتی را در چارچوب زمان و مکان ممکن می سازد. سبک زندگی اساساً متوجه معانی نمادین محصولات است؛ یعنی آنچه در ورای هویت آشکار این محصولات نهفته است، این رویکرد راهی است که به درک مدرن بودن سبک های زندگی و تقابل آنها با شکل بندی های پیشین می انجامد و این معانی نمادین اموری توافقی هستند که پیوسته در حال از نو ابداع شدن هستند(گیدنز، 120:1382).
برای تأیید نمادین بودن محتوای سبک زندگی دلیل هم می توان آورد، صنعتی شدن موجب پیچیدگی و تمایز یافتگی حد و حصر جهان کالاها شده است که نه تنها تعداد اشیاء موجود به غایت فزونی یافته است، بلکه چگونگی دسترسی به آنها، عرضه، نمایش و معرفی آنها همگی تبدیل به خدماتی شده اند که خود شکلی از کالا به حساب می آیند که بنابراین در بازار خرید و فروش می شوند. سبک های زندگی عمدتاً در قالب چیزهای ملموسی هستند که آنها را به اموری نمادین بدل می کنند، نمادهایی که انعطاف پذیرند و دارای معانی گوناگونی هستند(چاوشیان، 2:81).
همه دارائی های مادی حاصل معانی اجتماعی هستند و بنابراین باید بخش عمده ای از تحلیل فرهنگی را متوجه استفاده از این کالاها به منزله رسانه بنامیم و سبک زندگی(مصرف شخصی کالاها)، بخش مشهود فرهنگ است این شیوه های مصرف در سلسله مراتبی آرایش می یابد که به طیف کاملی از تمایز و تفاوت ها، تا حد توان ذهن بشر، میدان می دهند(چاوشیان، 3:81).
بسیاری کتاب تمایز (Bourdieu,1984) بوردیو را انجیل محققان این عرصه می داند و کمتر متنی را در این عرصه می توان یافت که آراء وی را مرور نکرده باشد. بوردیو به تحلیل انتخاب های سبک زندگی پرداخته و آن را از این جهت با اهمیت دانسته که تمایزات اجتماعی و ساختاری در دهه اخیر به طور روزافزونی از رهگذر صور فرهنگی بیان می شوند.
بوردیو در دومین بحث اصلی کتاب تمایز به نقدی اجتماعی درباره سلایق می پردازد و مشخص می سازد که ذوق و سلیقه در وهله اول و قبل از هرچیز، بی میلی و اکراه نسبت به سلایق دیگران است، دلیل این امر آن است که اعمال و رویه های فرهنگی-بازی گلف یا فوتبال، بازدید از موزه یا نمایشگاه اتومبیل، گوش کردن موسیقی جاز یا تماشای سریال های کمدی و کارهایی نظیر آن-معنی اجتماعی خود، و قابلیت مشخص ساختن تفاوت و فاصله اجتماعی را از برخی ویژگی های ذاتی خود نمی گیرند، بلکه آن را از موقعیتی که این عمل و رویه فرهنگی در نظام اهداف و رویه های مطلوب وی دارد، کسب می کنند. از این رو آشکار ساختن منطق اجتماعی مصرف نه با برقرار ساختن ارتباطی مستقیم بین رویه و عملی خاص، بلکه از طریق تطابق های ساختاری که بین دو مجموعه از روابط، یعنی سبک زندگی و هویت اجتماعی که به وسیله گروه های مختلف اشغال شده عملی می شود(میردامادی، 339:1383).
دگرگونی های فرهنگی اجتماعی در دهه اخیر، اصلی ترین مضمون مورد توجه گیدنز نیز می باشد. گیدنز نیز همانند بوردیو، با مسأله رقابت میان جامعه شناسی کلان و خرد یا رقابت میان دیدگاه هایی که تأکید بر عاملیت دارند با دیدگاه هایی که بر ساختار تأکید می کنند سرو کار دارد. در متن نظم و ترتیبات مابعد سنتی«خود مبدل به یک پروژه بازتابی شده است» (گیدنز، 32:1380) بازتابی بودن سبک های زندگی بدین معناست که، هر سبک زندگی در متن خود معنای ضرورتاً نامعین دارد. بنابراین قطعی نبودن معنای سبک زندگی یعنی نفی امکان تبیین کافی معنا توسط تعیین کننده های ساختاری، بازتابندگی اشاره ای است به اینکه معانی فعالیت های سبک زندگی اساساً توسط نیروهای وسیع تر تعیین نمی شود، بلکه طی فرایند داد و ستد عملی زیست جهان های متمایز، معانی روش های استفاده از مواد و مصالح نمادین مصرف انبوه، مبدل به اشیاء و اعمال ملموس می شوند که استعاره ای برای خودشان می باشند؛ بازتابندگی اشاره ای است به استفاده از اطلاعات مربوط به شرایط فعالیت به عنوان ابزاری برای تنظیم و تعریف مجدد و قاعده مند معنا و چیستی رفتار(گیدنز، 86:1380) بنابراین نزد گیدنز، تحول سبک های زندگی و دگرگونی های ساختاری مدرنیته متاخر به واسطه بازتابندگی منادی به یکدیگر گره می خورند، «بدیل بازبودن زندگی اجتماعی امروز، کثرت یافتن زمینه های کنش و تعداد مراجع مقتدرتر، انتخاب سبک زندگی برای ساختن هویت فردی و در پیش گرفتن فعالیت های روزانه، به طور فزاینده ای اهمیت می یابد(گیدنز، 88:1380).
برای درک کامل این بحث باید توجه کرد که برای گیدنز هویت اجتماعی برنامه مدرنی است که افراد آن را بر حسب درکی که از روش های ابراز وجود، هویت و زندگی نامه شخصی خود دارند، می فهمند سبک های زندگی از نظر گیدنز، برنامه های مهم تر از فعالیت های فراغتی هستند و در واقع معتقد است که سبک زندگی بدست مصرف گرایی تباه می شود. با این حال، بازار که در خط مشی های نولیبرالی به مضمونی ایدئولوژیک تبدیل شده است، ظاهراً عرضه کننده آزادی انتخاب می باشد، بنابراین باعث ارتقاء فردگرایی است. استدلال گیدنز این است که دخل و تصرف و جرح و تعدیل خویشتن خویش از رهگذر انواع روایت های رسانه ها و نیز استراتژی های بازاریابی، با تأکید بر سبک زندگی و به بهای مایه گذاشتن از معنای شخصی انجام می گیرد(گیدنز، 18:1382).
گیدنز جمع بندی مناسبی برای مباحث نظری ما محسوب می شود؛ زیرا در تعبیر وی دگرگونی اجتماعی سبک های زندگی، از نشانه های مهم روابط در حال تغییر فردیت و اجتماع می باشند. بر مبنای مباحث فوق خطوط کلی رویکرد ارائه شده در این مطالعه را می توان به صورت زیر تدوین نمود:
1- اهمیت فزاینده سبک زندگی و هویت با اتکاء به حوزه مصرف.
2- ایجاد اشکال بخصوصی از هویت با استفاده از سبک های زندگی در مدرنیته متاخر(دهه اخیر).
3- افزایش اهمیت روزافزون حوزه های کنش اجتماعی به جای ساختارهای اجتماعی.
در نهایت می توان استنتاج کرد که آگاه بودن از اهمیت هنجاری و معناهای نمادی به مثابه تابعی از تغییرات اجتماعی در دهه اخیر است.

3-روش

3-1-جامعه آماری

نمونه ها در این پژوهش به عنوان واحد تحلیل جوانان 15 تا 29 سال(9) طبقه متوسط شهری هستند. در بررسی های به عمل آمده از آمار سرشماری ها و پیش بینی جمعیت، سنین بین 15 تا 29 سال در حال افزایش بوده و از سوی دیگر در مفاهیم مربوط به سبک زندگی نیز، جوانان را جمعیت تاثیرگذار می دانند و از آنجا که افزایش سن جوانی و همچنین اهمیت یافتن مفهوم جوانی در فرایند مدرن شدن از اهمیت قابل توجهی برخوردار است؛ بنابراین واحد تحلیل در این پژوهش جوانان هستند. قابل ذکر است که در کنار مفهوم جوانی، مفاهیم طبقه متوسط جدید (بر حسب مشاغل خدماتی) و شهرنشینی نیز از مفاهیمی هستند که در فرایند مدرن با آنها مواجهیم.

گروه های سنی

... 1370

1375

... 1390

0 تا 14

4/44

5/39

4/23

15تا 29

7/26

4/28

5/32

30 تا 42

0/15

3/17

8/22

45 تا 59

2/8

2/8

5/13

60 تا 74

5/5

5/5

4/5

75 ساله و بییشتر

1/1

1/1

3/2


برگرفته از مرکز آمار ایران

3-2-روش تحقیق

برای ارزیابی و دستیابی به اطلاعات پایه، ابتدا با مطالعه کتاب ها و مستنداتی که در زمینه سبک زندگی و ارتباط پیچیده آن با هویت اجتماعی که از رخدادهای مدرنیته متاخر است این پژوهش را شروع و سپس از روش تحقیق کیفی و متد دلفی استفاده شده است. در روش دلفی، همه افراد این شانس را ندارند تا در جریان تحقیق به عنوان پاسخگو وارد شوند و نیازی به نمونه گیری نیست. این موضوع از وجوه تمایز این روش با روش های مرسوم مانند پیمایش است. در این روش بر حسب موضوع که می تواند سیاست، آموزش یا محیط زیست باشد باید به سراغ متخصصان رفت؛ افرادی که دانش و آگاهی کافی درباره موضوع دارند و نظرات آنان به عنوان صاحب نظر و متخصص مورد پذیرش دیگران است، از این رو همکاران پژوهش 12 نفر از اساتید دانشگاه علوم بهزیستی، علامه طباطبایی، دانشگاه آزاد واحد رودهن با تخصص اصلی جامعه شناسی (با گرایش های مختلف) می باشند.

3-3-روش اجرا

روش دلفی به دنبال دریافت نظرات متخصصان است. از این رو پیش از آغاز کار بر حسب موضوع، متخصصان شناسایی شدند. به این افراد، اعضای هیأت منصفه دلفی نیز گفته می شود. به طور کل، اجرای روش دلفی به شرح زیر صورت پذیرفت:
الف) همکاران پژوهش انتخاب شدند و از آنان خواسته شد در پاسخ به مجموعه ای از پرسش های یک پرسشنامه بسته به موضوع، افکار، پیشنهادها، توصیه ها یا پیش بینی های بی نام و نشان خود را عرضه دارند.
ب)پس از جمع آوری دور اول پرسشنامه ها، همکاران پژوهش بازخورد دوره اول مانند میانه(10) پاسخ های همه همکاران را دریافت کردند و دور دوم پاسخگویی برای مشخص ساختن شدت سازگاری یا ناسازگاری با میانگین است که مراحل(ب) می تواند تکرار شود. هرچند همگرای (11) پاسخ های گروه آغاز گردید.
پ) بار دیگر بازخورد به شرکت کنندگان برحسب میانه پاسخ گروه و همچنین برای مشخص ساختن اینکه چرا برخی شرکت کنندگان با میانه پاسخ ها موافق نیستند، داده شد.
ت) لازم به ذکر افکار معمولاً بعد از یک دور از انجام این دو مرحله، خیلی افزایش نمی یابد.
ایجاد ارتباط میان افراد توسط شخص پژوهشگر انجام می شد. او وظیفه داشت تا در هر دور اطلاعات را خلاصه کند و به هر یک از همکاران پژوهش بدهد و پاسخ ها را دریافت دارد.

4- مفاهیم و متغیرها

4-1-سبک زندگی

سبک زندگی را می توان به مجموعه ای از رفتارها تعبیر کرد که فرد آنها را به کار می گیرد زیرا نه تنها نیازهای جاری او را برآورده می کنند، بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت فردی خود برگزیده است در برابر دیگران مجسم می سازند(گیدنز، 143:1382). سبک زندگی مجموعه ای نسبتاً منسجم از همه رفتارها و فعالیت های یک فرد معین در جریان زندگی روزمره است که مستلزم مجموعه ای از عادت ها و جهت گیری هاست، بنابراین از نوعی وحدت برخوردار است. (گیدنز، 121:1382) سبک زندگی بیان مادی هویت است(گیبینز و بوریمر، 1381:104).

4-2-هویت اجتماعی

هویت اجتماعی تعریفی است که فرد از خود در رابطه با دیگران و بر اساس عضویت در رده ها و گروه های گوناگون اجتماعی شکل می دهد. هویت افراد وابسته به برداشت دیگران است و شناسایی دیگران لازمه تثبیت هویت می باشد؛ در معنای اصلی هویت، تشابه و تمایز مطلق است. همه هویت های انسانی حتی هویت فردی که در خویشتنی(12) تجسم می یابد و بر اساس نحوه ارتباط با دیگران و تجربه های دوران حیات شکل می گیرد، اجتماعی اند چون به معنا مربوط می شوند و معنا نتیجه توافق و عدم توافق و موکول به جمع است. به علاوه، هویت اجتماعی شخص هیچگاه تمام شده نیست و مدام در معرض تغییر و تحول و بازنگری است(جنکینز، 45:1381).

4-3-هویت فردی

"خود" به صورتی که شخص آن را به طور بازتابی و بر حسب زندگینامه رسمی خویش درک می کند. هویت فردی بر تفاوت ها و هویت اجتماعی بر شباهت ها تأکید دارد(گیدنز، 326:1382).

4-4-مصرف

مصرف، کلید فهم جامعه مدرن است. افراد به همان اندازه که بر اساس ظرفیت شان در تولید ارزیابی می شوند، برحسب ظرفیت شان در مصرف نیز ارزیابی خواهند شد، مصرف اصلی ترین عنصر دنیای اجتماعی مدرن است و وابسته به عوامل اقتصادی است(Bourdieu,1984:95).

4-5-مدرنیته متاخر(دهه اخیر)(13)

تجدد، نوعی نظم پس از جامعه سنتی است، ولی نه آنچنان نظمی که در آن احساس امنیت و قطعیت ناشی از عادات و سنن جای خود را به یقین حاصل از دانش عقلایی سپرده باشد. مدرنیته متاخر در مرحله کنونی با توسعه نهادهای اجتماعی جدید، جهانی شدن و تنوع سبک های زندگی که از ویژگی های عمده آنست مشخص می گردد(گیدنز، 1382: 17 و 325).

4-6-طبقه متوسط

طبقه متوسط را موتور محرک تغییرات سیاسی و فرهنگی اخیر دانسته اند، داعیه اصلی ما این است که این طبقه خدماتی در حال رشد است، مصرف کننده محصولات فرهنگ مدرن می باشد. همچنین رسالت رهبری سبک زندگی های مدرن تا حد زیادی به دوش بخش های مهمی از این طبقه متوسط جدید است. طبقه خدماتی شرایط ساختاری بخصوصی دارد که موجد هویت نامتمرکز می شود و پذیرش کالاهای مصرفی مدرن را ممکن می سازد(چاوشیان، 8:1381).

5-یافته ها(14)

از آن جا که طبق تعریف، سبک زندگی مجموعه ای از رفتارهاست، به نظر می رسد که مصادیق بسیاری برای آن وجود دارد. اما قیودی برای رفتارهایی که شاخص سبک زندگی هستند وجود دارد که این مصادیق را محدود می کنند (فاضلی، 125:1382).
به میزانی که امکانات در جامعه سهل الوصول تر می شود، مصرف کردن کالاها و انجام دادن فعالیت های بیشتری در زمره امور عادی و روزمره قرار می گیرد و میزان انتخاب گر بودن افراد نیز افزایش یافته و توان بالقوه برای شکل گرفتن سبک های زندگی بیشتر می شود.
این رفتارها بیش از بقیه رفتارها قدرت انتخاب کنش گر را نشان می دهند. غالب چنین رفتارهایی خارج از عرصه توان مادی فرد قرار دارند. سبک زندگی باید بر اساس رفتارهایی سنجیده شود که داشتن توان مادی در اراده کنش گر برای انجام دادن یا ندادن آن بی تاثیر باشد، یا میزان تاثیر آنها به حدی باشد که اکثر اعضای جامعه قادر به انجام آن باشند. بدون شک می توان گفت که شرط تحقق سبک زندگی، انتخاب است و از آنجا که هیچ فرهنگی حق انتخاب را به کلی سلب نمی کند، اما محدودیت هایی بر انتخاب ها اعمال می کند، پس مسائلی فراتر از فرد مطرح است و برای آزمون سبک زندگی با توجه به واحد تحلیل این نکات مورد توجه واقع شد.
در سراسر پژوهش از منظرهای مختلف، سبک زندگی به منزله طیف رفتاری مورد بررسی قرار گرفت و نمودار زیر سلسله مراتبی از شاخص های کلی سبک زندگی را برای دستیابی به هویت اجتماعی با توجه به واحد تحلیل نشان می دهد.
نمودار 1-شاخص های سبک زندگی برای دست یابی به هویت اجتماعی
با توجه به نمودار شماره 1، جوانان به منزله کنش گران عقلانی با توسل به مجموعه ای از انتخاب ها به منزله نماد، در فرایند کسب هویت نقش فعالی ایفا می کنند. البته نباید سبک زندگی را در زمینه رفتارهایی بررسی کرد که تعیین طبقاتی آن بدیهی است و ثانیاً نشان دادن تعیّن طبقاتی به شرطی ارزشمند است که این تعیّن، محصول چیزی فراتر از تفاوت دسترسی طبقات به کالاها یا امکانات باشد.

پی نوشت ها :

1. فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد پژوهش گری علوم اجتماعی.
2. Liberating experience
3. conspicuous consumption
4. Mass market
5. class society
6. Mass society
7. self
8. commodity self
9. سن جوانی از سوی سازمان ملی جوانان 15 تا 29 سال تعیین شده است.
10. Median
11. convergence
12. self-hood
13. شرایط دهه اخیر در ایران متناسب با مدرنیته متاخر برداشت شد، برخی از صاحب نظران دهه اخیر را مدرنیته متاخر می دانند و معتقدند که شرایط مدرنیته در دهه اخیر تنها پررنگ تر از گذشته شده و معتقدند که مدرنیته پروژه ای ناتمام است و هنوز ادامه دارد. مانند گیدنز، هابرماس و هاروی، اما برخی دیگر از صاحب نظران دهه اخیر را ورود به دوره پست مدرن می دانند و مدرنیته را تمام شده می انگارند، آنها دوره پست مدرن را همراه با تحولات کیفی هم در عرصه تولید و هم در عرصه مصرف می دانند مانند لیوتار، دریدا و کاستلز.
14. یافته های این پژوهش به اختصار و با توضیحات کوتاه آورده شده است.

منبع مقاله :
زیر نظر: سیدرضا صالحی امیری؛ به اهتمام: ابراهیم حاجیانی؛ (1386)، الگوهای سبک زندگی ایرانیان، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ دوم