نویسنده: سیده عقیله محمدی(1)




 

مقدمه

تمام جوامع بشری دارای مجموعه ای از ارزش ها، هنجارها و آداب و رسومی هستند که در قالب عرف یا قانون تجلی پیدا کرده و جهت دهنده رسومی هستند که در قالب عرف یا قانون تجلی پیدا کرده و جهت دهنده رفتارهای بشری در بیرون و درون بوده و به شکل گیری شخصیت افراد و تمایزشان با افراد سایر جوامع کمک می کند. این دستاوردهای مهم، گذشته از اینکه چقدر درست یا نادرست باشد بسیار گرانبها هستند، چون در قبال آن سرمایه های زیادی صرف شده است و طبیعی است که هر نسلی نگران دستاوردهای گران بهای خود باشد و از نسل بعدی توقع داشته باشد که این دستاورد را پاس بدارد و به هنجارها و دستاوردهای آن گردن نهد و بسان یک امانت آن را به نسل بعد بسپارد. اما همواره نسل جدید نسبت به ارزش و اهمیت این دستاورد ناآگاهند، چون درک نکرده اند که چه سرمایه های عظیمی برای آن صرف شده است و به همین دلیل نسبت به آن بی توجه هستند. اما این نسل جدید پس از مدتی جای نسل فعلی را می گیرد و به اهمیت هنجارها، ارزش ها و عرف اجتماعی پی می برد و خود حافظ آن می شود و نسبت به آن تعصب می ورزد و آن را به نسل بعدی منتقل می کند، در اینجا آنچه مهم است آن است که آیا در این زنجیره طولانی چیزی هم تغییر می کند یا اینکه نسل جدید پس از متنبه شدن درست جا پای نسل قبل می گذارد و همان را عیناً تکرار می کند؟
در بحث تفاوت های بین نسلی با دو مفهوم انقطاع نسلی و مفهوم شکاف نسلی روبه رو هستیم. انقطاع نسلی آسیب اجتماعی است که در طول نسل ها اتفاق می افتد و باعث گسست کامل فرهنگی و ساختاری می شود، اما شکاف نسلی نوعی تغییر در نیروهای فرهنگی است. به عبارتی نسل جدید از نسل قبل تجارب و آموزه ها را گرفته و تغییراتی در آن ایجاد می نماید. مبنای شکل گیری این شکاف همان تجارب و آموزش های نسل فعلی می باشد. در جوامع کنونی به علت گسترش وسایل ارتباط جمعی و فراوانی منابع ارائه دهنده اطلاعات و تنوع ارزش های موجود، که خود باعث شده سرعت تغییر نسل های سنی زیاد است میزان بازتولید ارزش های اجتماعی در جامعه جدید بسیار کاهش می یابد و هر نسلی ارزش های خاص خود را تولید می کند. در درون این نسل های سنی نیز از نظر جنسیتی تفاوت و تمایز وجود دارد. به هر حال در این میان نسل سنی زنان دیگر آن چیزی را تولید نمی کند که نسل سنی مردان تولید می کند. به علاوه زنان و مردان از لحاظ فهم مسائل اجتماعی و گرایش به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی شکاف وجود دارد. همان طور که درباره نسل ها در دوران مدرنیته تفاوت بین فرزندان و والدین مشاهده می شود. سرعت انتقال ارزش های جدید در جامعه کنونی به جایی رسیده که حال، ما تفاوت را باید در بین افراد با سنت های مختلف و نزدیک به هم نیز مشاهده کنیم و از طرفی نیز این ارزش ها در درون سن خاص نیز میان زنان و مردان متفاوت است. دکتر عبداللهیان دلیل عمده این شکاف را در تجارب و آموزش می داند.
در حال حاضر نسل های جدید جامعه ما شیوه های جدیدی از نگرش به آموزش، کتاب خوانی، خانواده، ازدواج، مذهب و گرایشات سیاسی را تجربه می کند و در واقع نسل های جدید ما در حال تولید ارزش در این حوزه هستند. این تغییر فرهنگی یا تغییر نسل ها منجر به شکل گیری شیوه های انسجام فرهنگی می شود. این انسجام فرهنگی از طریق روابط ترکیبی شیوه های فرهنگی حفظ می شود. روابط ترکیبی همانند پنجه دست است که در آن هر بندی استقلال و هویت مستقل از کف دست دارد و در عین حال با هم به گونه ای رابطه ترکیبی دارند(عبداللهیان، 1382).

1-بیان مسئله

امروز مسئله، هویت زنان ایرانی به صورت یک مسئله اجتماعی ظاهر شده است. اصولاً در تعریف مسئله اجتماعی متفکران اجتماعی معتقدند: وقتی مسئله از حالت نرمال خود خارج شده یا در کارکرد اجتماعی آن خللی وارد شود و از نظر گستردگی موضوع به حدی باشد که از حالت فردی خارج شده و عده زیادی آن را به عنوان مسئله اجتماعی قلمداد کنند. مسئله اجتماعی امری ذهنی، عینی است که هم به واقعیت خارجی بستگی دارد و هم به تصور و ارزیابی ما از واقعیت خارجی.
در دهه های اخیر در اثر تغییرات فرهنگی، اجتماعی، تکنولوژیکی و به ویژه تحت تاثیر تحولات پدید آمده سبک زندگی تغییراتی داشته که خود منجر به تغییر موقعیت زنان و نگرش آنان به هویت اجتماعی خویش گردیده است. مهم ترین تغییری که در این زمینه روی داده، افزایش تحصیلات عالی در میان زنان بوده است. بعد از انقلاب اسلامی با اسلامی شدن دانشگاه ها، حضور زنان در دانشگاه ها بیشتر شده است. اما با وجود افزایش تعداد و نسبت زنان دانش آموخته در آموزش عالی، نسبت زنان شاغل در طول دو دهه گذشته، افزایش ناچیزی داشته و در مواردی حتی کاهش هم یافته است. در مجموع زنان ایران هرگز بیش از 15درصد نیروی شاغل را تشکیل نداده اند. این امر نماینگر نوعی دوگانگی و تقابل است: از سویی دختران و زنان به تحصیل و فراگیری تخصص های گوناگون فراخوانده می شوند و از سوی دیگر مهم ترین و اصلی ترین هویت شان مادری و همسری دانسته می شود. آن هم در شرایطی که آموزش عالی هزینه های فراوانی را متحمل می شود و جامعه به تخصص تک تک اعضای خود نیازمند است.
به رسمیت شناختن اقتدار مردان در خانواده و وظیفه نان آوری- که قانون بر عهده مرد نهاده است- موقعیت ممتازی را برای مرد هم در حیطه خانواده و هم در حیطه شغلی فراهم آورده است. در مجموع قوانین و سیاستگذاری های از طرفی روابط سنتی و مردسالارانه را در خانواده تحکیم می کند، از طرفی موقعیت زن را هم در بعد مادری و هم در بعد اجتماعی و اقتصادی تضعیف می کند؛ زیرا حوزه های عمومی و خصوصی دنیاهای جداگانه ای نیستند، بلکه جنبه هایی از یک نظام اجتماعی و فرهنگی واحد می باشند.
در اثر دگرگونی هایی که در سطح جهانی و ملی رخ داده نقش زنان در نهاد خانواده و نهادهای شغلی، تغییرات قابل توجهی داشته است و از سویی در اثر پیدایش ارزش ها و نگرش های جدید در میان زنان مقاومت هایی از جانب آنها چه در عرصه خانواده و چه در عرصه های مختلف اجتماعی به صورت مبارزات فرهنگی شکل گرفته که اگرچه هسته اصلی آن حاصل جایگاه و هویت های اجتماعی جدید زنان است، اما تثبیت این هویت ها از طریق شناسایی و تایید دیگران را هدف خود قرار داده است. زیرا دیگر زیست جهان زنان ایرانی زیست جهان سنتی نیست و نابرابری های قانونی و عرفی میان زن و مرد طبیعی و جاودانه تصور نمی شود و از طرفی هم مقاومت هایی برای حفظ نگرش سنتی و پایبندی زنان به خانواده و تعریف هویت خود در ارتباط با زندگی خانوادگی وجود دارد.
اینها همه نشانه های بروز مسائل اجتماعی و هویتی زنان در جامعه ای است که در میان آن بین نگرش های سنتی و شرایط عینی جامعه تقابل ایجاد شده است. نگرشی که هویت زنان را صرفاً در چارچوب خانواده سنتی تعریف می کند، زن را از یکی از حقوق اساسی خود یعنی داشتن هویت مستقل و بهره مندی از امکانات برابر در جامعه مانع می شود و هویت و شخصیت زن را در ارتباط با خانواده و همسر تعریف و هویت وابسته ای را برای آنان در نظر می گیرد. از طرفی هم شرایط عینی جامعه به گونه ای است که زنان را به سوی مشارکت اجتماعی و کسب هویت مستقل سوق می دهد. در این دوگانگی متضاد که خود نتیجه گذار جامعه از سنت به مدرنیته و عدم ثبات ارزش ها و هنجارها موجود به این معنی که ما به ارزش های سنتی خود شک کرده ایم، ولی هنوز چیزی را جایگزین آن ننموده ایم. به عبارتی در سطح اجتماعی نگرش های نوینی به وجود آمده است، اما در بعد خانواده و وظایف آن هم چنان همان ارزش ها و سنت های پیشین ترویج می شود که خود زمینه ساز بروز بحران هویت و تعاریف متفاوتی از هویت اجتماعی زنان شده است که به تبع آن مسائل و مشکلات متعددی را چه در سطح اجتماعی و چه خانوادگی ایجاد خواهد کرد.
این تحقیق به رابطه بین تغییرات سبک زندگی و نگرش به هویت در بین دو نسل مادران و دختران می پردازد.

2- اهمیت موضوع و ضرورت تحقیق

نگرش یکی از عوامل مؤثر و اصلی در رفتار است. در تمام کارکردهای شخصی، گروهی و اجتماعی افراد اثر ویژه ای می گذارد، شدت و ضعف هر نگرشی در کیفیت رفتار نتایج متفاوتی می آفریند. گرچه نگرش های افراد را نمی توان همانند رفتار مشاهده نمود. همیشه یک طرف نگرش ها در بطن شناخت ها و اذهان افراد مستتر است و طرف دیگر آن در عواطف و احساسات انسانی جا می گیرد.
به عقیده آلپورت نگرش ها ناشی از این ارزش ها هستند و فرد بر آن اساس آنها نظر می دهد، این فرد بر اساس نظر ارائه شده یا نشده خود می تواند وارد عمل شود، پس با فهم و درک نگرش او می توان پیش بینی نمود که احتمالاً چه کنشی از او سر می زند. اهمیت بررسی نگرش ها تا آنجاست که توماس وزنانیکی، روان شناس اجتماعی را در حکم مطالعه علمی نگرش ها می دانند(آلپورت، 117:1371). فرد بدون داشتن نگرش های راهنما، سردرگم و پریشان می شود. نگرش ها که مشخص می کند هر فرد چه خواهد دید، چه ذکر خواهد کرد و چه انجام خواهد داد... نگرش ها به دنیای ما معنی می بخشند، حد و مرز مشخصی می کنند و معنایی به وجود می آورند که خارج از آن هرج و مرج است.
چرا هویت جنسیتی؟ امروزه مسئله هویت و دگرگونی های آن در کانون توجه بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی قرار دارد. یکی از مهمترین علت های این پدیده تغییرپذیری بیشتر هویت های انسانی-اجتماعی در دنیای مدرن است، در حالی که در بخش مهمی از تاریخ بشر ارزش ها و هویت های انسانی- اجتماعی کمتر در معرض تغییر و دگرگونی بوده اند. بنابراین امروزه بسیاری از متفکران عوامل اجتماعی را در کنار عوامل فردی-روانی، به عنوان مهم ترین عوامل تغییرپذیری هویت انسانی مورد توجه و تأکید قرار می دهند. از آنجا که هویت را می توان تعریف از خود دانست که این تعریف از خود، از طرفی خود محصول زندگی اجتماعی و از سوی دیگر یک عامل موثر بر زندگی اجتماعی افراد است، لذا بررسی تعریف افراد از هویت اجتماعی خود و شیوه نگرش به آن از عوامل موثر در رفتار آنان می باشد. بسیاری هویت جنسیتی را زیر مجموعه هویت اجتماعی می دانند. با توجه به اینکه هویت جنسیتی از حوزه های بسیار تفکیک شده ای از نظر جنسی و نقش های جنسیتی می باشد، پایبندی کلیشه های جنسیتی و یا مقاومت در برابر آنان می تواند متاثر از هویت اجتماعی باشد که فرد برای خود تعریف کرده است.
لزوم شناخت عوامل موثر بر نگرش به هویت جنسیتی و تغییرآنها از نیازهای ضروری جامعه کنونی ماست؛ زیرا جامعه ما از یک سو داشتن شغل و درآمد یا استقلال، رفاه و آسایش مادی، استقلال فردی، تحصیل علم و دانش، تربیت درست فرزندان، کنترل موالید، مشارکت سیاسی- اجتماعی گسترده، قانون گرایی و پیشرفت و توسعه را ترویج می کند و از افراد به ویژه زنان می خواهد این امور را پیگیری و رعایت کنند. ولی از سویی دیگر ساختار جامعه سنتی، شیوه همسرگزینی تنظیم شده، نابرابری زن و مرد در همه زمینه ها، فرهنگ مردسالار پابرجا و مدارا و تساهل با زنان بسیار پایین است. شناخت هویت جنسیتی زنان و اینکه آنان چه تصور و چه نقشی برای خود در جامعه قائل هستند از ضرورت های جامعه ما به حساب می آید و به شناخت هرچه بیشتر تحولات اجتماعی کمک می کند.
چرا سبک زندگی؟ سبک زندگی پدیده جوان و نوظهوری است که کمتر از نیم قرن از ظهور آن نمی گذرد ورود هر یک از روش ها و تکنولوژی ها تغییرات بنیادینی در زندگی، احساس، تفکر، شیوه زیست و فرهنگ انسان امروزی بوجود آورده و می آورد.
جامعه ما به سرعت به سمت جامعه مصرفی پیش می رود. خانواده دچار تغییراتی می شود. کانون های فردگرایانه داخل خانواده رشد پیدا می کند که همه تحت تاثیر جهانی شدن است. جهانی شدن پدیده اصلی و اجتناب ناپذیر است که تاثیرات آن ممکن است بحران هایی در حوزه خانواد، اخلاق، روابط افراد و پدیده های روزمره بگذارد. مثلاً وقتی موبایل وارد عرصه اجتماع شد، تمام رفتارها را عوض کرد، مثلاً برای گفتن تبریک یا تسلی، فرستادن پیام کوتاه خیلی از مشکلات را حل می کند. خیلی ها معتقدند ما با ریتم کالاها می رقصیم، ریتم جدید فرهنگ جدید می آورد و این فرهنگ جدید ویژگی هایی دارد که ما به آن توجه می کنیم یکی از ویژگی هایش این است که روز به روز حق انتخاب برای افراد بیشتر می شود و این تنوع طلبی بر رفتار افراد تأثیر گذاشته و شرایط جدیدی را به دنبال دارد که نه تنها عملکرد افراد بلکه نگرش آنان را نیز تغییر خواهد داد و گاه در شرایطی سبب ایجاد بحران هایی در هویت فردی و اجتماعی افراد خواهد شد. انسان مدرن که بر اساس الگوهای مصرف هویتش را تعریف می کند، بحرانی از هویت دائماً متغیرشونده ایجاد می شوند.
چرا رابطه بین نگرش به هویت جنسیتی و سبک زندگی؟ اصطلاحات سبک زندگی و هویت به عنوان ابزاری برای درک چگونگی نگرش، رفتار و عملکرد افراد در جامعه به کار می رود. در جوامعی که سنت گرایی تحت تاثیر تغییرات تکنولوژیکی و جهانی به زیر سؤال رفته است سبک زندگی نیز دچار تغییرات محسوسی شده است، همان طور که گیدنز اشاره می کند هرچه موقعیت هایی که فرد در آن قرار دارد بیشتر رشد کرده باشد سبک زندگی بیشتر به هسته خودشناسی (هویت) می پردازد.
چرا در بین مادران و دختران؟ نگرش اساسی ترین عنصر معطوف به عمل انسان ها و خانواده مؤثرترین نهاد نگرش ساز جامعه است و زنان مهم ترین فعالان شکل دهنده به هویت در خانواده می باشند. افراد باورهای اساسی خود را درباره مسائل مختلف اجتماعی از خانواده می گیرند و سپس وارد جامعه می شوند و در معرض بازاجتماعی شدن قرار می گیرند. اینکه مادران و دختران چگونه هویت جنسیتی خود را تعریف می کنند و اینکه آیا برای خود هویت اجتماعی مستقل قائلند و معتقد به بازتعریف هویت خود در اجتماعند و یا اینکه خود را صرفاً در چارچوب خانواده و در عرصه خصوصی و نقش هایی را که به طور سنتی برایشان در قالب همسری و مادری تعریف شده اند، می بینند؟ این تحقیق نشان خواهد داد که آیا مادران همچنان بر ارزش های سنتی پیشین معتقدند و آن را چون امانتی در اختیار دختران خود گذاشته اند و یا اینکه خود نیز در ارزش ها و باورهای خود تردید نموده و ارزش های جدید را برگزیده اند؟ و آیا مادران و دختران در یک دنیا اما با ارزش های متفاوت سنتی و مدرن تعریف شده اند؛ یکی قائل به هویت سنتی و دیگری برای خود هویتی مدرن همان گونه که برای زن غربی تعریف شده فارغ از مسئولیت زندگی خانوادگی و صرفاً به عنوان موجودی اجتماعی و درگیر نقش های اجتماعی.

3- مبانی نظری

مفهوم سبک زندگی را نمی توان جدا از پیشینه اش تعریف کرد. حدوداً از اوایل قرن 20 این مفهوم وارد ادبیات علوم اجتماعی شد و به طور خاص در ادبیات جامعه شناسی امریکا با کتاب طبقه مرفه وبلن مفهوم کسب زندگی را وارد این حوزه کرد، اما در ابتدای قرن در اروپا کارهایی که زیمل درباره زندگی در کلان شهرها انجام داد او را به نوعی از سبک زندگی کشاند و بحث وبر در مورد اقتصاد و جامعه که وجه تمایز اقشار جامعه را در سه عرصه جدا کرد و مبنای این وجه تمایز را در سبک زندگی قرار داد. بنابراین ریشه های مفهوم سبک زندگی در هر سه برداشت وبلن، زیمل و وبر یک نوع نگاه به رفتار واقعی افراد در زندگی و عملکرد آنان است. وبلن به جامعه امریکایی جدید و به نظامی که طبقه نوکیسه در آن ظهور کرد، حمله می کند. طبقه ای که از طریق مصرف، نوعی تفاخر را رواج داده و در اصل از طریق مصرف، جایگاه برتر و ثروت خود را نمایش می دهد. در نگاه وبلن، طبقه متوسط جدید از روح کارآفرینی جامعه امریکا پیدا شده است. در نتیجه مفهوم مصرف متظاهرانه را ابداع می کند، یعنی این طبقه از طریق مصرف ظاهرسازی می کند به همین دلیل نگاه وبلن به سبک زندگی یعنی صرفاً مصرف کردن و شیوه مصرف.
در جامعه شناسی، مبنای شکل گیری هویت اجتماعی افراد در جوامع سنتی ویژگی های انتسابی آنها دانسته می شود. اما در مورد نحوه و مبنای شکل گیری هویت اجتماعی در جوامع مدرن میان جامعه شناسان دو رویکرد وجود دارد؛ این دو رویکرد به لحاظ زمانی نیز تا حدی نسبت به یکدیگر تقدم و تأخر دارند. در رویکرد اول و قدیمی تر، فعالیت مولد جایگاه فرد در نظام تولید، شالوده هویت او را تشکیل می دهد و در رویکرد دوم و جدیدتر رفتار مصرفی فرد مبنای شکل گیری هویت اجتماعی او محسوب می شود. رویکرد اول توسط مفهوم طبقه اجتماعی و رویکرد دوم توسط مفهوم سبک زندگی فرمول بندی می شود.
در ادبیات جامعه شناسی از مفهوم سبک زندگی دو برداشت و دو گونه مفهوم سازی متفاوت به عمل آمده است. در برداشت نخست که سابقه آن به دهه 1920 بازمی گردد سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد و غالباً شاخصی برای تعیین طبقه اجتماعی است در فرمول بندی دوم، سبک زندگی نه راهی برای تعیین طبقه اجتماعی بلکه شکل اجتماعی نوینی دانسته می شود که تنها در متن تغییرات فرهنگی مدرنیته و رشد فرهنگ مصرف گرایی معنا می یابد(بوردیو، 1984 و گیدنز، 1991). در این معنا سبک زندگی راهی است برای تعریف ارزش ها و نگرش ها و هویت افراد که اهمیت آن برای تحلیل های اجتماعی روز به روز افزایش می یابد.
مفهوم سبک زندگی ابتدا به عنوان شاخصی برای سنجش طبقه اجتماعی وارد جامعه شناسی شد(چاپین، 37:1936). اما در تحقیقات بعدی امکان ساختن سبک زندگی برای شناخت طبقات مختلف مورد شک و تردید قرار گرفت(ریزمن، 125:1967). با گسترش فرهنگ مصرف و مصرف گرایی مفهوم سبک زندگی بار دیگر به عنوان مفهومی مستقل که نشانگر رویکرد تحلیلی تازه ای به مبحث تمایز اجتماعی است وارد علوم اجتماعی شد و به استفاده از کالاهای مصرفی برای تثبیت هویت ربط داده شد که این نشانگر تعویض فرض بنیادی مربوط به شالوده تفاوت های اجتماعی و هویت اجتماعی است.
سبک زندگی در اثر رشد فرهنگ مصرف گرایی به شالوده ای برای تفاوت ها و تمایزها و هویت اجتماعی تبدیل شده است. طی فرایند مدرن شدن، صور به خصوصی از فردیت ایجاد می شود که بر حوزه های معینی از کنش اجتماعی مثل ذوق و سلیقه، منش و مد و سبک زندگی مبتنی است. امروزه سبک زندگی یعنی چگونه باید زیست؟ و چه کسی باید بود؟ از طریق تصمیم های روزمره درباره چگونه رفتار کردن، چه چیزی پوشیدن و چه چیزی مصرف کردن پاسخ داده می شود(گیدنز، 140:1382). سبک زندگی نگرش های هنجاری مرتبط با مصرف دانسته می شود و منظور از مفهوم مصرف معنای گسترده آن یعنی تمامی فعالیت های اجتماعی است که در تعیین ویژگی ها و هویت مردمی نقش دارد.
بوردیو در کتاب تمایز 1984 تصریح می کند که تمایزات اجتماعی را در مجموعه متنوعی از اعمال اجتماعی می توان مشاهده کرد او تاکید دارد که در کنار سرمایه اقتصادی باید به نقشی که سرمایه فرهنگی در ایجاد تمایزات(هویت های) اجتماعی دارد توجه می شود. از نظر او طی فرایند مدرن شدن صور به خصوصی از فردیت ایجاد می شود که بر حوزه های معینی از کنش اجتماعی مثل ذوق و سلیقه، منش، مد و سبک زندگی مبتنی است و از همان طریق بیان می شود. گیدنز با موضعی مشابه بوردیو استدلال می کند که در مدرنیته اخیر هویت به امری تأملی روزمره بدل شده و در برنامه هایی محقق می شود که همان سبک زندگی هستند. مدرنیته نظمی مابعد سنتی است که در آن به پرسش چگونه باید زیست؟ و چه کسی باید بود؟ به ناچار از طریق تصمیم گیری های روزانه درباره چگونه رفتار کردن، چه چیزی پوشیدن و چه چیزی خوردن، پاسخ داده می شود(گیدنز، 14:1991).
سبک های زندگی را معمولاً مبتنی بر سازمان اجتماعی مصرف می دانند و به جای سازمان اجتماعی تولید که در دیدگاه کلاسیک شالوده ساختارهای طبقاتی است، بر نگرش های هنجاری مرتبط با مصرف تاکید می کنند. در این بحث منظور از مصرف معنای گسترده آن یعنی تمامی انواع فعالیت های اجتماعی است که در تعیین ویژگی ها و هویت مردم نقش دارد. امروزه شمار وسیعی از مردم هم نوع کارشان و هم نحوه سازمان دادن به آن را در تطابق با ارزش های سبک زندگی خودشان انتخاب می کنند. مصرف در مقایسه با تولید و ساختارهای اجتماعی ناشی از تولید، دامنه وسیع تری دارد. زیرا همه افراد غیرشاغل را نیز دربرمی گیرد. به خصوص زنان را که در اقتصاد مدرن نوعاً از آنها انتظار نمی رود تولیدکننده اقتصادی باشند. هرچند زنان در هر حال در حوزه خصوصی و در قلمرو خانه به تولید کالاها و خدماتی برای مصرف خانواده و نه برای فروش می پردازند؛ کاری که علی رغم ارزش اقتصادی قابل توجه اش دستمزدی به آن تعلق نمی گیرد.
از آنجا که هر انتخاب نشانگر ارزش ها، نگرش ها و ذائقه هایی است که ممکن است ویژگی گروهی اجتماعی باشد مفهوم مصرف به مفهوم هویت جمعی مربوط می شود. ذوق و قریحه و انتخاب های ذوقی فرد جزء مسئولیت های اوست و از رهگذر آن مورد قضاوت دیگران قرار می گیرد. بنابراین ذوق و قریحه با حس هویت در هم می آمیزد. گرچه مفهوم سبک زندگی در متن و زمینه فرهنگ مصرف بسط یافته اما در سبک های زندگی تنوع و دگرگونی وجود دارد و به علاوه اگرچه سبک های زندگی بر مبنای ذائقه ها و ارزش های شخصی شکل می گیرند، اما چه بسا الگوهای قابل تشخیصی دانسته باشند که با ویژگی های اجتماعی فرهنگی دیگر همخوان باشند.
در میان زنان که در مقایسه با مردان و به ویژه در ساختار سنتی کمتر و در عرصه های عمومی و مشاغل تولیدی مزددار مشارکت دارند و غالباً در حوزه خصوصی خانواده به کارهای بی انتها اما بدون دستمزد خانگی اشتغال دارند بیشتر این قابلیت وجود دارد که بر اساس نحوه مصرف و سبک زندگی دست به ایجاد و نمایش هویت های گوناگون بزنند(رفعت جاه، 78:1383).

4-روش شناسی تحقیق

در این تحقیق به دلیل عدم دسترسی آسان به جمعیت آماری، روش پیمایشی متناسب ترین روش بود. از این روش برای رسیدن به دو هدف استفاده شده، توصیف و تبیین. در سطح توصیف هدف ما مقایسه نگرش مادران و دختران به هویت جنسیتی خود و بررسی تفاوت بین سبک زندگی دو نسل مادران و دختران و همچنین در سطح تبیین درصدد بررسی رابطه بین این دو متغیر می باشیم. واحد مشاهده و واحد تحلیل در این پژوهش فرد می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه استفاده کرده ایم. این پرسشنامه به کار گرفته شده در مجموع دارای 40 سؤال می باشد که 36 سؤال به شیوه سؤالات بسته و 4 سؤال بصورت باز طراحی شده اند. برای جمع آوری داده های موردنظر گروهی از پرسشگران استفاده شده که پس از یک جلسه توجیهی از نحوه پر کردن پرسشنامه ها قرار شد تا پرسشنامه به شیوه نیمه حضوری تکمیل شود، بدین ترتیب که پس از یافتن فرد موردنظر(دانشجوی دختر با شرایط ذکر شده) پرسشنامه ای به وی تحویل داده شده و در حضور پرسشگر این پرسشنامه تکمیل شود. سپس پرسشنامه ای دیگر به وی تحویل داده شده تا مادر آن فرد به آن پاسخ دهد. سپس در تاریخ معینی از آن فرد باز پس گرفته شده است. جامعه آماری ما در این پژوهش کلیه دانشجویان دختر دارای سن 25-20 سال، دانشگاه های دولتی تهران، ساکن در شهر تهران به همراه مادران ایشان می باشد.

5-حجم نمونه و شیوه نمونه گیری

برآورد حجم نمونه در تحقیقات اجتماعی از جمله پیمایش حائز اهمیت فراوانی است؛ چرا که این روش بسیار ارزان تر، سریع تر، آسان تر از بررسی همه اعضای یک گروه یا اجتماع است. بنابراین در برآورد حجم نمونه باید نهایت دقت به کار گرفته شود؛ چرا که هدف اصلی نمونه گیری برآورد ارزش های جمعیتی است. برای تعیین حجم نمونه در این تحقیق از فرمول کوکران استفاده شده است که بر اساس محاسبه ما با 95 درصد اطمینان 172 نفر بوده اند که به سبب موضوع پژوهش به همراه مادران آنان در مجموع 344 نفر می باشند.
در این تحقیق به دلیل مشخص بودن چارچوب جامعه آماری (محدود بودن تعداد دانشگاه های تهران) و همچنین به دلیل محدودیت امکانات پژوهش از نمونه گیری احتمالی از نوع نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده نموده ایم به این ترتیب که از میان شش دانشگاه دولتی، دانشگاه تهران، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، علوم پزشکی ایران، امیرکبیر و الزهراء انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی ساده نمونه موردنظر انتخاب شده است.

6- روایی یا اعتبار(2) و پایایی یا اعتماد(3)

روایی یا اعتبار در واقع با این سؤال که آیا واقعاً فرد چیزی را که فکر می کند، اندازه می گیرد، اندازه گیری می کند یا نه؟ سروکار دارد. یعنی اینکه وسیله مورد استفاده آن چیزی را که مدنظر ماست می سنجد، در واقع، واقعی بودن در روایی بیش از هر چیزی مورد سؤال است. روایی یا اعتبار به صورت های مختلف به دست می آید از جمله اعتبار صوری و اعتبار تجربی. در این تحقیق ما از اعتبار صوری استفاده کرده ایم. منظور از اعتبار صوری، شناسایی اعتبار شاخص ها یا معرف ها از طریق مراجعه به داوران و صاحب نظران زمینه مورد نظر می باشد. فایده این کار آن است که تحقیق به شاخص های درست دست می یابد که تا حد امکان فارغ از ارزش های خاص محقق است و واقعیت را آن طور که هست مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد. در اینجا نیز ما پرسشنامه اولیه طراحی شده را به 5 تن از اساتید رشته جامعه شناسی و متخصص در مسائل اجتماعی زنان و خانواده ارجاع داده و از نظرات و راهنمایی های ایشان سود برده ایم.
پایایی یا اعتماد، نشان دهنده گستره یا میزان تورش یا خطایی است که به وسیله اندازه گیری ممکن است، داشته باشد؛ یعنی اگر یک مجموعه از چیزها را با یک ابزاری مشابه آن بارها اندازه گیری کنیم، آیا نتایج یکسان یا مشابه بدست خواهیم آورد؟ در این تحقیق پس از طرح پرسشنامه، در یک نمونه کوچکی با حجم کم(30نفر)، پرسشنامه ها تکمیل شد تا پایایی یا اعتماد سازه های طرح شده سنجیده شود. از آنجا که در تحقیقات اجتماعی میزان آلفا بالاتر از 0/5 باشد نشانگر پایایی بالای سنجه ها یا سازه ها می باشد بنابر اعداد به دست آمده از این محاسبه ما روایی اکثر قریب به اتفاق سؤالات در حد مطلوب می باشد که نشانه همسازی و پایداری درونی بالای سازه ها است. لذا از آنها برای سنجش متغیر موردنظر استفاده کرده ایم.

7- تعریف مفاهیم

7-1-سبک زندگی

سبک زندگی اصطلاحی است که از 1939 به بعد در زبان انگلیسی رواج یافته است. به نظر می رسد تا پیش از این، نیاز به این اصطلاح وجود نداشته است، اما امروزه این اصطلاح کاربرد عامیانه زیادی دارد و بیشتر برای توصیف نوع و گونه خانه، اسباب و اثاثیه ای که فرد آن را مطلوب یا ایده آل خود می داند به کار برده می شود. از این نظر این اصطلاح برای توصیف و بیان تلقی فرد از زندگی یا زندگی ایده آل که معمولاً در فعالیت ها، علایق و نگرش هایش منعکس می شود به کار می رود. اما در تعریفی ساده و کلی تر می توان سبک زندگی را شیوه زندگی یا به نحوه دقیق تر، الگوها و شیوه های زندگی روزمره تعریف کرد که نه تنها شامل الگوهای فردی مطلوب از زندگی، بلکه شامل تمام عادات و روش هایی است که فرد با اعضای یک گروه به آنها خو کرده یا عملاً با آنها سروکار دارد، می شود.
سبک زندگی فردی در سطح فردی، برای یک گروه اجتماعی مانند خانواده در سطح متوسط و در سطح کلان برای گروه های کلانی می توانند ویژگی های یک طبقه را داشته باشند. بنابراین سبک زندگی مجموعه رفتارهایی است که افراد از خود بروز می دهند با این پیش فرض که سبک زندگی رفتار منسجم است، می توان با شناخت مجموعه ای از عناصر سبک زندگی وجوه دیگر آن را نیز پیش بینی کرد. مثلاً اگر کسی فیلم های هنری، فلسفی و پیچیده نگاه کند، احتمالاً موسیقی ای که گوش می دهد یا کتابی که می خواند نیز از همین نوع است.
سبک زندگی به مجموعه ای کم و بیش جامع از عملکردها اشاره می کند که فرد آنها را بکار می گیرد و نه تنها نیازهای جاری او را برمی آورند بلکه روایت خاصی که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران تجسم می سازد. مطابق نظر گیدنز شیوه زندگی به صورت عملکردهای روزمره در پوشش، خوراک، طرزکار، محیط های مطلوب برای ملاقات با دیگران، رفتارهای خاص هر محیط و ... جلوه گر می شود. ماهیت متحرک هویت شخصی به طرز بازتابی در برابر تغییرات احتمالی بازپذیر است. در نظم مابعد سنتی شیوه زندگی فرد با هسته واقعی هویت شخصی اش ساخت و تجدید ساخت می یابد(گیدنز، 120:1380).
سبک زندگی در اثر رشد فرهنگ مصرف گرایی به شالوده ای برای تفاوت ها، تمایزها و هویت اجتماعی تبدیل شده است. طی فرایند مدرن شدن صور به خصوصی از فردیت ایجاد می شود که بر حوزه های معینی از کنش اجتماعی مثل ذوق و سلیقه، منش و مد و سبک زندگی مبتنی است. امروزه سبک زندگی یعنی چگونه باید زیست؟ و چه کسی باید بود؟ از طریق تصمیم های روزمره درباره چگونه رفتار کردن، چه چیزی پوشیدن و چه چیزی مصرف کردن پاسخ داده می شود(گیدنز، 140:1382). سبک زندگی نگرش های هنجاری مرتبط با مصرف دانسته می شود و منظور از مفهوم مصرف معنای گسترده آن یعنی تمامی فعالیت های اجتماعی است که در تعیین ویژگی ها و هویت مردمی نقش دارد.

7-2-نگرش(4)

به آمادگی روانی و فکری افراد گفته می شود که بر اساس یک تجربه سازمان یافته شکل می گیرد و پاسخ فرد را به موقعیت های مختلف شکل داده و رفتارش را هدایت می کند. شناخت، احساس و آمادگی برای انجام سه عمل جزئی هستند که نگرش را تشکیل می دهند؛ به این معنی که افراد با دسته بندی اشیاء به شناخت دست می یابند و این جزء شناختی می تواند به شخص احساس خوشایند و یا ناخوشایندی بدهد و در نهایت این دو جزء شناخت و احساس با هم می توانند فرد را به انجام عمل خاصی سوق دهند یا از آن باز دارند(اریکسون، 1382).

پی نوشت ها :

1. فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی
2. validity
3. reliability
4. Attitude

منبع مقاله :
زیر نظر: سیدرضا صالحی امیری؛ به اهتمام: ابراهیم حاجیانی؛ (1386)، الگوهای سبک زندگی ایرانیان، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ دوم