بایستههای سبک زندگی دینی
منبع:راسخون
چکیده:
بحث از سبک زندگی از جمله ضروری ترین و کاربردی ترین امور زندگی فردی و اجتماعی انسان است. گرچه مقوله سبک زندگی موضوع نو و تازهای نیست و بزرگانی از علمای شیعه به این موضوع با عناوین مختلف پرداخته و حدود و آدابی را بر مبنای ایمان و عمل صالح بیان کرده و تألیفاتی در این زمینه نگاشتهاند؛ که از آن جمله میتوان به کتاب «حلیه المتقین» از علامه مجلسی (ره) و کتاب «سنن النبی» از مرحوم علامه طباطبایی (ره) اشاره نمود. اما آنچه امروز سبب احیاء دوباره و توجه مضاعف اجتماع ما به این مقوله شده است بیانات عمیق رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای در تبیین اهمیت جایگاه و کیفیت سبک زندگی٬ خصوصا (سبک زندگی اسلامی) است. به نظر میرسد قبل از آنکه درباره سبک زندگی و حدود و آداب آن بحث و تبادل نظر صورت پذیرد؛ تعیین نوع رویکرد به مقوله سبک زندگی حائز اهمیت خواهد بود. به طور حتم آنچه سزاوار یک جامعه اسلامی است چیزی نیست جز سبک زندگی دینی با محوریت اسلام. طبیعی است که هر رویکردی بایستهها و شاخصههایی مخصوص به خود را طلب میکند که از آن جمله عنوان سبک زندگی از منظر اسلام و آداب اسلامی است. بی تردید یک سبک زندگی اسلامی به معنای حقیقی کلمه دارای ارکانی است که از مهمترین آنها تبعیت از وحی٬ زندگی بر مبنای یاد خدا و آخرت و تبعیت از اسوه وحیانی میباشد.کلیدواژه:
سبک زندگی٬ تبعیت از وحی٬ اسوه وحیانی٬ سنت٬ ایمان به خدا و آخرت٬ حیات طیبه٬ هوی و هوس٬ الگو٬ قرآن و عترتمقدمه:
سبک زندگی تابع تفسیرمان از زندگی است«قُل اِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ العالَمین لا شَریکَ لَه وَ بِذلِکَ اُمِرتُ وَ اَنا اَوَلُ المُسلِمین» (1)
سبک زندگی، همواره بعنوان یکی از اساسی ترین امور راهبردی در زندگی فردی و اجتماعی هر انسانی مورد توجه است. آنچه در این میان سبب اختلاف درسبک زندگی بین جوامع مختلف، افراد یک اجتماع و در نگاه جزئی تر حتی اعضاء یک خانواده است، نوع نگاه وکیفیت فهم آن ها نسبت به زندگی است. باهمین تفاوت دیدگاه است که اختلاف سلایق گوناگون درشیوه زندگی افراد مشاهده می شود.
«و لا یزالون مختلفین الا من رحم ربک و لذلک خلقهم»(2)
(مردم همواره با هم در اختلافند مگر کسی که مشمول رحمت پروردگارت باشد و برای همین آنها را خلق کرده است.)
این همان نکتهای است که رهبر معظم انقلاب در بیانات خود درباره سبک زندگی بدان اشاره فرمودند:
«رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد میشود. یک نقطهى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفى را باید ترسیم کنیم - هدف زندگى را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخشها امکانپذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمان داریم، میتواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد، میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزى باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئلهى ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد.» (3)
انواع سبک زندگی :
در یک نگاه جامع، سبک زندگی را می توان به دوگونه مختلف تقسیم کرد:1-سبک زندگی تابع الگوی وحیانی
2-سبک زندگی تابع الگوی نفسانی وشیطانی
بی تردید آنچه امروزه در دنیای غرب به عنوان سبک زندگی (life style) به مردم آن جوامع و توابع آن ها معرفی می شود چیزی نیست جز یک قالب حسّی و مادی با سردمداری اومانیسم (humanism). اومانیسم، تعبیر امروزی رنگ و لعاب داده شده ای است که محتوایی جز تبعیت از سلایق نفسانی و سرسپردگی غیر خدا (و به طور خاص بشر) ندارد.
هنگامی می توان برای سبک یک زندگی، پسوند دینی و اسلامی را به کار برد که مولفه ها وشاخصه هائی را به عنوان ارکان و اساس آن ترسیم کرد. بایسته هایی که دانستن و عمل به آن ها یک زندگی اسلامی به معنای حقیقی کلمه رابرای صاحب آن، تضمین خواهد کرد.
این نوشتار موجز، درصدد است؛ تا باتوشه گیری و الهام از تعالیم ناب و راه گشای قرآن و عترت دو ثقل و یادگار پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) به عنوان راه برِ انسان به سمت فلاح و سعادت و ناجی از حیرت و بُعد ضلالت، به مهمترین و اساسی ترین مبانی (سبک زندگی بامحوریت وحی) بپردازد.
رکن اول
لزوم تبعیت از وحی
سبک زندگی چیزی نیست جز تبعیت از وحی در همهی شئون زندگی.همانطور که فرمود: «اِن اَتَّبِعُ الا ما یُوحی اِلَیَّ»(4) (تبعیت نمی کنم مگر از آنچه که به من وحی می شود.)
«اِن اَتَبِعُ ِالا مایوحی اِلَیَّ قل هل یستوی الاعمی و البصیر افلا تتفکرون»(5)
(تبعیت نمی کنم مگر از آنچه به من وحی می شود. بگو آیا کور و بینا مساویند پس آیا تفکر نمی کنید.)
درآیه 18سوره مبارکه جاثیه نیز شبیه این تعبیرآمده است:
«ثم جعلناک علی شریعه منَ الامرِ فاتبعها و لا تتبع اهواء الذین لا یعلمون»(6)
(سپس تو را بر شریعتی که از امر است قرار دادیم پس از آن پیروی کن و از هویهای کسانی که نمی دانند پیروی مکن.)
آنچه با دقت در این آیات شریفه فهمیده می شود این است که سبک زندگی تابع وحی، همراه بصیرت و عالمانه است نه جاهلانه و کورکورانه.
از همین جا مرز بین سبک زندگی دینی و سبک زندگی غیر دینی مشخص خواهد شد.
در یک زندگی دینی آنچه حاکم است و جریان دارد؛ اجرای سرپرستی و ولایت الهی در همهی ابعاد است؛ برخلاف تفکر نقطه مقابل، که خود را تابع اهواء و آراء بشری می داند.
از ابتدای خلقت بشر تاکنون، این طرز تفکر مولّد ایسم های گوناگون، بامبانی، سلایق و آراء به شدت مختلف بوده و هست و خواهد بود.
ایسم هائی که منادی خود محوری و دنیازدگی هستند. مکاتبی که نه تنها خود را عطف و منطبق بر هدایت الهی نمی کنند بلکه می خواهند هدایت و تعالیم الهی را بر اهواء و آراء خود تطبیق داده و عطف کنند؛ که (تفسیر به رأی ازگزاره های دینی)، یکی از خطرناک ترین آثار این جریان است.
واین همان کلام امام امیرالمؤمنین علیه السلام است که فرمود: (کسی خواهدآمد) که:
«یعطف الهَوی علی الهُدی اذا عطفوا الهُدی علی الهوی و یعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی»(7)
(او هویی نفس را بر هدایت عطف کرده و تطبیق می دهد؛ آنگاه که (مردم) هدایت (تعالیم آسمانی) را بر هویی نفس خویش باز می گردانند و رأی و نظر و سلایق را بر قرآن برمیگرداند؛ آنگاه که قرآن رامنطبق بر رأی و نظر خود کرده باشند.)
کسی خواهد آمد! که در دعای شریف « ندبه» او را با این وصف طلب کرده و جستجو می کنیم:
«این طامس آثارالزیغ والأهواء»
(کجاست محو کننده آثار کج روی ها و هوی و هوس ها!)
درسبک زندگی مطلوب جامعهی مهدوی آنچه در رأس هر امری مورد توجه خواهد بود تبعیت از وحی است که متجلی درقرآن، سنت و بیان عترت پیامبر (صلوات الله علیهم اجمعین) است.
رکن دوم
یاد خدا و آخرت
از دیگر پایه های اساسی در یک سبک زندگی دین محور، تجلی ذکرحضرت ربّ العالمین است.به عبارت دیگر، آنچه در سبک زندگی یک مسلمان اولویت داشته و مراد و هدف اوست «الله» است. به یقین، ارزش گذاری در یک زندگی در نظام الهی و اسلامی، اینچنین عنوانی را درکیفیت خود می طلبد.
روشن است که رویکرد این نوع زندگی، اصل قراردادن آخرت است؛ آخرتی که به بیان قرآن کریم باطن حیات دنیا و مراد از آن است.
«یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخره هم غافلون»(8)
این آیه شریفه دلالت واضح دارد که زندگی و حیات دنیا محض خود نیست؛ بلکه مقدمه ای برای توشه گیری عالم ابدی آخرت است.
با بررسی آیات قرآن کریم روشن می شود که کسانی می توانند از وجود الگو و اسوه هدایت الهی برای سبک زندگی خود در این حیات بهره برداری کنند که امید و ایمان به خدا و روز قیامت و یاد خدا را باور خود قرار داده باشند و بر طبق آن عمل کنند .
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً»(9)
(در حقیقت برای شما در رسول خدا اسوه ای نیکوست –البته- برای کسی که امید به خدا و روز آخر دارد و بسیار خدا را یاد می کند.)
در سیره و روش زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که :
«لا یجلس و لا یقوم الا علی ذکر الله»(10) (نشست و برخاست (او) با یاد خدا بود.)
پیامبری که در شان او فرمود :
«قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین»(11)
(بگو: (بی گمان) نماز و عبادت من، زندگی و مرگ من (همه) برای خدا پروردگار جهانیان است که شریکی ندارد. به همین امر شدم در حالیکه اولین مسلمانم.)
زندگی دینی و اسلامی با همه آداب ، سلوک، روشها و مسائل خود باید (لله) باشد؛ این شرط تلقی یک سبک زندگی به عنوان «دینی و اسلامی» خواهد بود. این دیدگاه و رویکرد است که انسان را به عمل صالح بر مبنای ایمان و اعتقاد سوق می دهد.
سبک زندگی در اسلام، فقط یک مدل صرف و محض عمل نیست. بلکه وسیله ای برای تقرب به خالق و رب است.
«خلق الموت والحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا»(12) پس آنچه ملاک است، حسن عمل است نه عمل صرف. حیاتی که قرآن از آن به عنوان «حیات طیبه» یاد کرده است.
«من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاه طیبه و لنجزینهم باحسن ما کانوا یعملون»(13)
(هرکس از مرد یا زن، عمل صالح انجام دهد در حالیکه مؤمن است قطعا او را با زندگی پاکیزه ای حیات حقیقی می بخشیم و مسلما اجرشان را بر پایه بهترین کاری که انجام می دادند می دهیم .)
نتیجه سبک زندگی دینی ، حیات طیبه ای است که قرآن کریم آن را وعده داده است. حیاتی که ثمره «شجره طیبه» است. خصوصیت این زندگی ثبات و اصالت است .«اصلها ثابت و فرعها فی السماء»(14) (شجرة طیبة ایمان). برخلاف زندگی حاصل از اعتقاد و منش و روش ناپاک و خبیثی که فارغ از ایمان و لوازم آن است؛ که از نظر قرآن بسیار سست و بی پایه خواهد بود. همانند «شجرة خبیثه» «مالَها من قرار»(15)
هنگامی که از وجود مبارک مولای متقیان علی علیه السلام درباره معنای «حیات طیبه» در آیه 97 سوره مبارکه نحل سؤال می شود می فرماید: «هی القناعه»(16) حیات طیبه همان قناعت است .
در واقع ، معنا و منظوری که از حیات طیبه توسط امیرالمؤمنین (علیه السلام) شده است؛ هدف و نقشه راه مؤمن برای دست یابی به زندگی طیب و خوش است. این خوشی در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین علیه السلام توصیف شده که فرمود:
«طوبی لمن ذکر المعاد و عمل للحساب و قنع بالکفاف و رضی عن الله سبحانه»(17)
(خوشا! به حال کسی که معاد را یاد کند؛ برای حساب (روز قیامت) عمل کند؛ قانع باشد به روزی کفاف دهنده امور زندگی و از خدای سبحان راضی باشد.)
نکته قابل توجهی که متذکر شدن آن خالی از لطف نخواهد بود این است که:
نقطه مقابل این عقیده و روش در زندگی، فرهنگ مهاجمی است که انسانیت و حیات طیبهی او را نشانه گرفته است؛ و در این راه، از هیچ کوششی دریغ نمی کند.
امروزه دنیای غرب نه تنها حیات طیبه را برای خود نمی پسندد؛ بلکه برای ترویج فرهنگ خبیث (هوی محور) خود در قالب روش زندگی، بی وقفه تلاش می کند تا هیچ مرزی بین مسلمان و کافر باقی نگذارد اگر چه اسم و رسمی ظاهری از اسلام مانده باشد.
از جمله کسانی که با فرقان الهی در این زمینه نکات قابل توجهی را متذکر شده؛ مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) است؛ که در ادامه قسمتی از کلام حکیمانه ایشان ذکر می شود:
«انسان می تواند با رعایت آداب شرعی و عمل به طب مأثور از اطباء مستغنی شود. به ما گفتند: با کفار، اختلاط و اتحاد هویت پیدا نکنید (لاتتخذوا الکفار اولیاء) (18) ولی ما با آن ها اختلاط پیدا کردیم و آنها اول دین ما را گرفتند که دنیا بدهند بعد دنیا را هم از ما گرفتند!
بین ما مسلمانها و کفار سد آهنین بود؛ چطور شد که این سد را شکستند؟!
آنها برای تسلط بر بلاد اسلامی این گونه تبلیغ نمودند که انبیاء علیهم السلام آمدند تا شما را از دنیا دور کنند ولی ما برای شما وسایل راحتی آورده ایم. کفار به ما گفتند: کار کنید و مزد بگیرید و مقایسه کنید که آیا حالا راحتید یا در گذشته ؟! بدین ترتیب با اشتغال و پول فراوان ما را مشغول و سرگرم کردند. ولی مال و ثروت برای چه و برای که؟ استعمار گران در کشورهای اسلامی کاری کردند که دختران و پسران ما از فرمان الهی سر پیچی کنند و خارج از تحت اختیار پدران، در کافه ها و سینما ها باشند و دولت ها و ادارات گرفتار اختلافات شدید و در گیری بر سر تقسیم اموال و... شوند.»
رکن سوم
( لزوم بر تبعیت از اسوه در زندگی تابع وحی)
نقطهی محوری در اجرای مطلوب سبک زندگی موفق دینی به دور از تکلف و پیچیدگی های معمول، لزوم تبعیت از الگو و اسوه معرفی شده از جانب وحی است؛ یعنی (معصوم).اصولا اهمیت راهنمایی و هدایت ولایت الهی در همه مفاهیم و مصادیق سبک زندگی با تاثیرپذیری از اسوه مشخص خواهد شد.
به نظر می رسد، بحث و مطرح کردن مفهومی به نام سبک زندگی دینی (اسلامی) با این شاخصه بسیار مهم است که روح و معنا خواهد داشت؛ در غیر این صورت نتیجه ای جز وارونه جلوه دادن مفاهیم و مصادیق اصیل دینی نخواهد داشت.
در قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شواهد متعددی بر این مطلب وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
« لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا»(19)
(همانا برای شما در وجود رسول خدا اسوه نیکویی است برای کسی که امید و ایمان به خدا و روز آخر دارد و خدا را بسیار یاد می کند.)
در این آیه شریفه اسوه ای جاودانی برای کسی که ایمان به خدا و آخرت دارد و اراده کرده زندگی خود را بر مبنای یاد خدا اداره کند معرفی شده است.
همچنین در آیات 4و 6 سوره مبارکه ممتحنه هم به لزوم تبعیت از حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره شده است.
قرآن کریم در ترسیم چگونگی این تبعیت در آیه 31 سوره مبارکه آل عمران می فرماید:
«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله یغفرلکم ذنوبکم و الله غفور رحیم»(20)
(بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا نیز دوستتان بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خدا آمرزندهی مهربان است.)
اگر تبعیت از الگوی وحیانی آن هم از جنس محبت در زندگی به عنوان یک اصل تلقی شد؛ عُسر و سختی عمل تبدیل به یسر و آسانی خواهد شد؛ چرا که این خاصیت محبت است. به همین خاطر یکی از زیباترین خواسته هایی که در «زیارت عاشورا» از خدای عز و جل مسئلت می کنیم زندگی «محمد و آل محمد» صلوات الله علیهم اجمعین است.
«اللهم اجعل محیای محیا محمدٍ و آل محمد و مماتی ممات محمدٍ وآل محمد»
در حقیقت رکن اساسی این نوع زندگی عدم مفارقت از اسوة وحیانی است.
«اللهم احینی محیاهم و امتنی مماتهم و اجعلنی معهم فی المواطن کلها و لا تفرق بینی و بینهم انک علی کلّ شیءٍ قدیر»(21)
به نظر می رسد مناسب ترین واژه ای که با تتبع در کلمات معصومین علیهم السلام برای فهم هر چه بهتر سبک زندگی در مدار وحی، در اختیار ما قرار می گیرد؛ کلمة «سنت» می باشد.
صاحب کتاب «تاج العروس» (22) در معنای «سنت» از قول راغب اصفهانی می نویسد: «السنه طریقته التی کان یتخذها» سنت: راه وروش (پیامبر) است که آن را برگزیده و مقصد خود قرار می دهد.
در روایات اهل بیت علیهم السلام دربارهی سنت به تفصیل نکاتی آمده است؛ که در اینجا به بعضی از آن ها به عنوان شاهد بر این مطالب اشاره می شود؛ تا اهمیت آن را بیش از پیش دریابیم:
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
«فتأسّ بنبیک الاطیب الاطهر فانّ فیه اسوه لمن تأسّی و عزاءٌ لمن تعزّی و احبّ العباد الی الله المتأسّی بنبیّه المقتصّ لاثره»(23)
(دنباله روی کن از پیامبر اطیب و اطهرت که همانا در او اسوه ای است برای کسی که بخواهد از او تأسی کند واو را پیش روی خود قرار دهد. و محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که به پیامبر خود تأسی کرده و پا جا پای او گذاشته و از او پیروی میکند.)
این سنت است که هادی انسان به نزدیک ترین وآسان ترین راه برای نیل به مقصد خواهد بود.
«واستنّوا بسنّته فإنها اهدی السّنن»(24)
امام صادق علیه السلام در اهمیت تمسک به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از قول ایشان فرمودند:
«من تمسک بسنتی فی اختلاف امتی کان له اجر مائه شهید»(25)
هرکس به سنت من هنگام اختلاف میان امتم متمسک شود برای او پاداش صدشهید است.
به تعبیر امام زین العابدین علیه السلام؛ افضل اعمال عمل به سنت است اگر چه کم و ناچیز باشد.
«انّ افضل الاعمال ما عمل بالسنّه و ان قلّ»(26)
در زیارت «امین الله» می خوانیم : «اللهم فاجعل نفسی مطمئنه بقدرک... مستنّه بسنن اولیائک مفارقه لأخلاق اعدائک»
دردعای شریف «عهد» نیز در توصیف امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می خوانیم:
«و مجدداً لما عطّل من احکام کتابک و مشیّداً لما ورد من اعلام دینک و سنن نبیک صلی الله علیه وآله»
درواقع، احیاء سنت پیامبر به عنوان دین و روش زندگی مطلوب الهی از شاخصه های بر جسته حکومت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود. مشابه این تعبیر در روایات فراوانی دیده می شود که از جمله آن ها کلام نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در توصیف حکومت امام مهدی علیه السلام است: «یقیم فیکم سنه النبّی»(27) (او سنت پیامبر را میان شما به پا می دارد.)
امامی که ذخیره خداوندی برای تجدیدفرایض و سنن الهی است.
«این ا لمُدّخر لتجدید الفرائض و السنن»
پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که به راستی آیا سنت می تواند پاسخگوی نیازهای فراگیر بشری در همة زمینه ها باشد؛ تا بتوان سبک و سیاق یک زندگی با تمامی زوایا را بر آن استوار کرد؟!
برای پاسخ این سؤال به روایتی از وجود مبارک امام صادق علیه السلام رجوع می کنیم که در جواب سائلی که در بارة سنت پیامبر پرسیده بود؛ فرمود:
«ما من شیء یحتاج الیه وُلدُ آدم الّا و قد جرت فیه سنه من الله و من رسوله»(28)
(سنتی از خدا و رسول خدا در آنچه فرزندان آدم بدان احتیاج دارند موجود است.)
پس با اعتماد به سنت خدا و رسول خدا می توان حاکمیت حق را بر زندگی، باور و وجدان نمود.
از برکات تبعیت از انبیاء الهی و سنت وحیانی آن ها، باز شدن غل و زنجیرها و تکلّف های بسیار است. «و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التّی کانت علیهم»(29) همان چیزی که بشر با جهل برای خود رقم زده است. آنچه در این فرهنگ جاهلانه به آن دامن زده می شود، تولید و تبلیغ نیازهای کاذب و غیر ضروری و خارج از حدّ کفاف رنگارنگ مادی و دنیوی است که بشر را بیش از هر زمان دیگری به اشیاء پیرامون خود سر گرم کرده ودر رنج و تعب تکلّف و تصنع گرفتار کرده است.
«ارضیتم بالحیاه الدنیا من الآخره فما متاع الحیاه الدنیا فی ا لآخره الّا قلیل»(30)
(آیا به جای آخرت به زندگی دنیا راضی شده اید؟ درحالیکه زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.)
مبرهن است که بعد از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله، متولیان حقیقی بیان و اجرای سنّت خدا و رسول خدا٬ ائمة طاهرین علیهم السلام به عنوان تنها جانشینان برحق ایشان هستند.
ابن عباس در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود:
«من دان بدینی و سلک منهاجی و اتّبع سنّتی فلیدن بتفضیل الائمه من اهل بیتی علی جمیع امتی فإنّ مثلهم فی هذه الأُمه مثل باب حطّهٍ فی بنی اسرائیل»(31)
(هرکس متدین به دین من است و خود را پویندة روش و پیرو سنت من می داند پس باید (پس از من) متدین به دین ائمه از اهل بیت من باشد و آن ها را بر همة امت من برتر بداند که مَثَل آن ها در این امت مثل باب حطّه در بنی اسرائیل است (که بنی اسرائیل امر به سجده و تواضع در مقابل آن شدند).)
وقتی به سیرة اهل بیت علیهم السلام وکیفیت بیان آن ها برای دعوت اهل ایمان به حسنات نگاه می کنیم برجستگی تشویق به عمل صالح با رویکرد تبعیت از «سنت » را به وضوح مشاهده خواهیم کرد. که در ادامه به مواردی از مصادیق این موضوع از بیان روایات اهل بیت علیهم السلام اشاره میشود.
«علیکم بصلاه اللیل فإنها سنه نبیکم و ادب الصالحین قبلکم و مطرده الداء عن اجسادکم» (32)
(بر شما باد به نماز شب، همانا آن سنت پیامبر شماست و ادب صالحین قبل از شما و بیرون برندهی درد و بیماری از اجساد شما.)
«ادّوا فطرتکم فإنها سنّه نبیّکم و فریضه واجبه من ربّکم»(33)
(فطریهی خود را ادا کنید. همانا آن سنّت پیامبرتان و فریضهی واجبی از طرف پروردگارتان است.)
«السواک مرضاه الله و سنّه النّبی و مَطهره الفم»(34)
(مسواک زدن موجب جلب رضایت الهی و سنت پیامبر و مایة پاکیزگی دهان است.)
«غسل الرأس بالخطمی یوم الجمعه من السنه یدر الرزق و یصرف الفقر و یحسن الشعر و البشر و هو امان من الصّداع» (35)
(شستن سر با خطمی در روز جمعه از سنت است روزی را ریزان می کند. فقر را برطرف میکند. مو و پوست را نیکو کرده و امان از سردردهای مزمن است.)
«و من السنه التزویج باللیل و اطعام الطعام»(36)
از (مصادیق) سنت٬ ازدواج در شب و اطعام دادن است.
«من السنّه لبس الخاتم»(37)
(از سنت٬ به دست کردن انگشتری است.)
«و لا تدع الغسل یوم الجمعه فإنه من السنّه و لیکن غسلک قبل الزوال»(38)
(غسل روز جمعه را ترک نکن؛ همانا که آن از سنت است و این غسل را باید تا قبل از ظهر انجام دهی.)
«تزوّجوا؛ فإن رسول الله صلی الله علیه وآله قال: من أحب ان یتّبع سنتی فإنَ من سنّتی التزویج»(39)
(امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ازدواج کنید همانا رسول خدا فرمود: هرکه دوست دارد از سنت من تبعیت کند پس همانا ازدواج از سنت من است.)
«من أحب ان یکون علی فطرتی فلیستنّ بسنتی و إنّ من سنّتی النکاح»(40)
(هرکسی دوست دارد بر (دین) و فطرت من باشد پس باید سنت مرا پیشة خود قرار دهد و از سنت من ازدواج است.)
«یا علی علیک بالطّیب فی کل جمعه فإنه من سنّتی و تکتب لک حسناته مادام یوجد منک رائحته»(41)
(پیامبر به امیرالمؤمنین فرمود: یا علی بر تو باد به (استفاده از) بوی خوش (خصوصاً) در هر جمعه، که این از سنت من است و تا هنگامی که این بوی خوش از تو به مشام می رسد حسناتش برای تو نوشته خواهد شد.)
از دقت در این نمونه روایات و ده ها روایت دیگر در این زمینه فهمیده می شود که «سنت پیامبر» اصل و ریشهی فرآیند یک شیوهی زندگی اسلامی است؛ تا جائی که به ما هشدار داده شده:
«فمن رغب عن سنّتی فلیس منّی»(42)
(هرکه از سنت من رویگردان باشد از من نیست.)
نتیجه گیری:
از مباحث عنوان شده به دست میآید که:
۱. سبک زندگی با رویکرد و محوریت دین و اسلام لوازمی دارد که بدون آنها یک سبک زندگی دینی محقق نخواهد شد.
۲. هر سبک زندگی تابع تفسیر صاحب آن زندگی از هدف زندگی است.
۳. دو نوع سبک زندگی متصور است؛ یکی سبک زندگی تابع وحی و دیگری سبک زندگی تابع هوی و هوسهای نفسانی؛ که این دو در تقابل و تضاد با یکدیگر قرار دارند.
۴. کیفیت و حدود و ثغور یک سبک زندگی اسلامی را باید از راه رجوع به مصدر اصلی آن که وحی متجلی در قرآن و عترت است بدست آورد.
۵. با یک مرورکلّی نسبت به مطالب بیان شده شاخصه ها و بایسته هائی که لازمهی «سبک زندگی اسلامی» است از این قرار است:
(1) ارادهی تبعیت از وحی در همهی ابعاد زندگی.
(2) استوار ساختن زندگی بر مبنای یاد خدا و ایمان به آخرت.
(3) تبعیت از اسوهی وحیانی (سنت نبوی).
«یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر» (43)
(خداوند برای شما آسانی می خواهد وسختی نمی خواهد.)
پینوشتها:
1. انعام: ۱۶۲ و ۱۶۳
2. هود: ۱۱۸
3. بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع مردم استان خراسان شمالی٬ ۲۴/۷/۱۳۹۱
4. اعراف: ۲۰۳
5. انعام: ۵۰
6. جاثیه: ۱۸
7. بحارالانوار٬ ج ۳۱ ٬ ۵۴۹
8. روم: ۷
9. احزاب: ۲۱
10. مناقب آل ابیطالب٬ ج ۱ ٬ ۱۴۷
11. انعام: ۱۶۲ و ۱۶۳
12. ملک: ۲
13. نحل: ۹۷
14. ابراهیم: ۲۶
15. ابراهیم: ۲۴
16. نهج البلاغه٬ ۵۰۹
17. نهج البلاغه٬ ۴۷۷
18. نساء: ۱۴۴
19. احزاب: ۲۱
20. آل عمران: ۳۱
21. اقبال الاعمال٬ ج ۱ ٬ ۳۹۰
22. تاج العروس٬ ج ۱۸ ٬ ۳۰۰
23. نهج البلاغه٬ خطبه ۱۶۰
24. نهج البلاغه٬ خطبه ۱۱۰
25. المحاسن٬ ج ۱ ٬ ۳۵۲
26. همان٬ ۳۵۱
27. دلایل الامامه٬ ۴۷۰
28. الفصول المهمه فی اصول الائمه٬ ج ۱ ٬ ۵۱۳
29. اعراف: ۱۵۷
30. توبه: ۳۸
31. الامالی٬ ۷۴
32. من لا یحضره الفقیه٬ ج ۱ ٬ ۴۷۲
33. همان٬ ج ۱ ٬ ۵۱۷
34. المحاسن٬ ج ۲ ٬ ۵۶۲
35. الاصول السته عشر٬ ۵۵
36. تفسیر العیاشی٬ ج ۱ ٬ ۳۷۱
37. الکافی٬ ج ۶ ٬ ۴۰۶۸
38. دعائم الاسلام٬ ج ۱ ٬ ۱۸۱
39. الکافی٬ ج ۵ ٬ ۳۲۹
40. همان٬ ۴۹۶
41. مکارم الاخلاق٬ ۴۳
42. مجموعه ورّام٬ ج ۲ ٬ ۵۷
43. بقره: ۱۸۵
1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه (صبحی صالح)٬ نشر هجرت٬ قم٬ ۱۴۱۴ ق.
3. بحارالانوار٬ مجلسی٬ محمدباقر بن محمدتقی٬ دار احیاء التراث العربی٬ بیروت٬ ۱۴۰۳ ق.
4. مناقب آل ابیطالب٬ ابن شهر آشوب مازندرانی٬ محمد بن علی٬ نشر علامه٬ قم٬ ۱۳۷۹ ق.
5. اقبال اعمال٬ سید بن طاووس٬ طبع قدیم
6. تاج العروس من جواهر القاموس٬ حسینی زبیدی٬ محمد مرتضی٬ دارالفکر٬ بیروت٬ ۱۴۱۴ ق.
7. المحاسن٬ البرقی٬ ابی جعفر احمد بن محمد بن خالد٬ مجمع جهانی اهل البیت٬ ۱۴۱۶ ق.
8. دلایل الامامه٬ طبری٬ محمد بن جریر بن رستم٬ نشر بعثت٬ قم٬ ۱۴۱۳ ق.
9. الفصول المهمه فی اصول الائمه٬ شیخ حر عاملی٬ محمد بن الحسن٬ موسسه معارف اسلامی امام رضا علیه السلام٬ قم٬ ۱۴۱۸ ق.
10. الامالی٬ شیخ صدوق٬ محمد بن بابویه٬ انتشارات کتابچی٬ تهران٬ ۱۳۷۶ ش.
11. من لایحضره الفقیه٬ شیخ صدوق٬ محمد بن بابویه٬ دفتر انتشارات اسلامی٬ قم٬ ۱۴۱۳ ق.
12. الاصول السته عشر (اصل زید النرسی)٬ دار الشبستری للمطبوعات٬ قم٬ ۱۳۶۳ ش.
13. تفسیر العیاشی٬ عیاشی٬ محمد بن مسعود٬ المطبعه العلمیه٬ تهران٬ ۱۳۸۰ ق.
14. الکافی٬ شیخ کلینی٬ دار الکتب الاسلامیه٬ تهران٬ ۱۴۰۷ ق.
15. دعائم الاسلام٬ ابن حیّون٬ نعمان بن محمد مغربی٬ موسسه آل البیت٬ قم٬ ۱۳۸۵ ق.
16. مکارم الاخلاق٬ طبرسی٬ حسن بن فضل٬ نشر الشریف الرضی٬ قم٬ ۱۴۱۲ ق.
17. مجموعه ورّام٬ وّرام بن ابی فراس٬ مسعود بن عیسی٬ مکتبه فقیه٬ قم٬ ۱۴۱۰ ق.
18. پایگاه اطلاعرسانی آیت الله بهجت / www.bahjat.ir
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}