رابطه عبادت و عبودیت با سلامتی
منبع:راسخون
چکیده
در باب اهمیت عبادت و بندگی خداوند متعال آیات و روایات زیادی وارد شده است تا آنجا که حتی مقصود از خلقت جن و انسان نیز عبادت خداوند متعال معرفی شده است و شرط اولیه عبادت حضرت باری تعالی داشتن بدن و جسمی سالم است و دیگر اینکه دستورات فراوانی نیز در دین اسلام پیرامون حفظ صحت بدن آمده که با بررسی و عمل به آنها می توان به این مقصود رسید ولی برای تحقق این امر باید به دامن طب اسلامی پناه برد زیرا این طب است که منشأ الهی ووحیانی دارد لکن برای پی بردن به جایگاه ویژه طب اسلامی سنتی در زمان کنونی ناگزیر هستیم که این طب والای برگرفته از تعالیم انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام را با طب رایج که منشأ پدید آمدن آن جهان غرب بوده مقایسه شود که شواهدی نیز بر برتری طب اسلامی سنتی بر طب رایج غربی وجود دارد.و همچنین نظریات صاحبنظران نیز بر برتری طب اسلامی نسبت به طبهای دیگر و طب رایج نیز مطرح می باشد، پس از اثبات اینکه طب اسلامی سنتی برترین مرجع برای مراجعه برای حفظ صحت بدن و نیز حتی درمان بیماریهاست چندی از دستورات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام همچون پرهیز از اسراف در طعام و انواع اسرافهائی که در لسان معصومین (علیهم السلام) وارد شده است و دستورات دیگر مطرح می گردد، همچنین زمان غذا خوردن در آداب اسلامی و رابطه آن با مساله عبادت خداوند متعال نیز در طب اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، در ضمن اینکه پیرامون غذا خوردن و اصولی که منجر به صحت بدن خواهد شد نیز مطرح شده است، حتی در مورد کیفیت و زمان آب خوردن نیز دستورات مهمی در طب اسلامی پیرامون حفظ صحت بدن وجود دارد که چندی از این مسائل ذکر شده است.
یکی از مسائل مهم در طب اسلامی سنتی پیرامون حفظ سلامتی و درمان بیماری ها مسأله حجامت است که جایگاه آن در آیات و روایات بسیار مهم دیده شده است که این اهمیت نیز در مقاله مطرح گردیده است.
کلید واژه: حفظ صحت بدن ـ طب اسلامی سنتی ـ طب رایج ـ عبودیت و سلامتی ـ تعالیم انبیاء و ائمه پیرامون طب.
مقدمه
بنابراینکه موضوع مقاله اینجانب حفظ صحت بدن و رابطه آن با عبادت و عبودیت است، باید این موضوع از دو جنبه مورد بررسی قرار گیرد:1) عبادت و مقام عبودیت
2) صحت و سلامت انسان و مسئولیت آدمی در برابر حفظ صحت و تندرستی؛اهمیت اینکه دین مبین اسلام در این رابطه چه وظایفی رامتوجه انسان می داند و پس از پی بردن و اثبات اهمیت صحت جسمی و روحی انسان از منظر قران کریم واحادیث ائمه (علیهم السلام) و ارتباطی که عبادت خدای متعال و سلامتی دارد و اینکه اگر شخصی بخواهد به مقام عبودیت برسد باید از جسم خود که وسیله ای است برای آن منظور استفاده لازم را ببرد، که اگر این مرکب روح ناتوان و یا بیمار شود آدمی را برای رسیدن به اهداف الهی باز می دارد و چون مقام عبد بودن بسیار والا می باشد و برای رسیدن به آن باید طی طریق کرده و همه موانع سر راه را برداشت تا به مقصود رسید و از همه موهبت های الهی و نعمات آن که جسم سالم از آن جمله است،برخوردار شد، به همین جهت اینجانب بر آن شدم که دستورات الهی که برای حفظ صحت بدن این مرکب روح آدمی لازم است را مورد بررسی قرار داده تا با رعایت این موارد و با استفاده صحیح از بدن در راه عبادت پروردگار عالمیان بتوان موجباتصعود روح انسان به مقام عبودیت را فراهم نمود، باشد که مورد توجه خداوند متعال قرار گیرد.
معنای عبودیت و رابطه آن با سلامتی
عبودیت و بندگی به معنای اظهار تذلل و خشوع در برابر ذاتی است که استحقاق بندگی دارد.العبودیَّهُ اظهارُ التَذَلُّلِ و العبادة أبلغُ منها لاَنَّها غایَهُ التَّذلُلِ و لا یَستَحِقُها اِلاّ مَن لَهُ غایَهُ الاَفضال وَ هُوَ الله تعالی(1)
و لِهذا قالَ: اٍنَّما تَعبُدُوا اِلّا اِیّاهُ (2)
عبودیت اظهار تذلل است، و عبادت از آن رساتر است زیرا عبادت به معنای تذلل نهائی است و تذلل نهائی شایسته کسی است که واجد کمال نهائی است و او خدای تعالی است.
بندگی و عبادت، بزرگترین افتخار و سرمایه انسان است، قرآن کریم می فرماید:
یا أَیُّهَا النَّاسُ اعبُدُوا رَبَّکُمُ الّذِی خَلَقَکَم وَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ(3)
ای مردم، پروردگار خود را پرستش کنید، آن کسی که شما و پیشینیان را آفرید تا پرهیزکار شوید.
و در آیه دیگر می فرماید:
ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنس اِلّا لِیَعبُدون (4)
و هدف خلقت جن و انس را عبادت خدای متعال می داند و از آنجائیکه عبادت خدای متعال با این همه اهمیتی که بیان شد و دیگر اینکه شرط اولیه عبادت حضرت باری تعالی داشتن بدن و جسمی سالم و دارای صحت و عافیت می باشد، آیا خداوند رحمان و رحیم که رحمت واسعه ی او بر رحمت ویژه اش نسبت به مومنین پیشی گرفته، راهی برای تأمین بهداشت و سلامت مردم معرفی نکرده است؟ و دیگر اینکه آیا مردم را به حال خود واگذاشته و هیچ راهنمائی برای این منظور در نظر نگرفته است؟
آیا دستورات درمانی موجود در آیات قرآن مجید که چراغ هدایت آدمی است وتعالیم طبی موجود در احادیث و سیره ی معصومین علیهم السلام که در یک سیر تاریخی به دست ما رسیده اند، به اندازه ی تراوشات و ابتکارات فکری و پیش فرضهای علمی موجود، که هر روز تغییر می کنند و نقص پذیرند قابل اعتماد نیستند؟
آیا می توان با توجه در آیات و روایات و راه و روش ائمهاطهار علیهم اسلام و انبیای عظام، تعریف کاملی از شخصیت و رابطه ی انسان با طبیعت و مکتب درمانی جامعی به مردم معرفی کرد؟ مکتبی که همه سونگر بوده و درک آن از طبیعت اجزای واقعی باشد؟ مکتبی که به رابطه ی انسان با جهان واقف باشد و نحوه ی بهره برداری درست از آن را به مردم بشناساند و جهت گیری او در بهره وری از طبیعت، هدایتگرانه و همسو با سرشت الهی باشد؟ طب اسلامی، طبی است فراگیر، کل نگر، ژرف اندیش و واقع نگر و با اطلاعی که از مفاهیم اسلامی در اختیار دارد می تواند با ساماندهی تفکرات موجود در زمینه بهداشت و درمان، نیاز امروز بشر که به سلامت بشریت می اندیشد و در جستجوی حفظ صحت بدن از بیماریها و راه درمان است را پاسخ دهد، طب اسلامی عبارت است از تبلور تعالیم انبیاءو ائمه اطهار علیهم السلام پیرامون حفظ سلامتی و صحت که همان بهداشت و پس از آن درمان که در قرآن و احادیث و سیره ی معصومین علیهم اسلام مطرح گردیده است و الهام گرفتن از قوانین حاکم بر نظام طبیعت، که تمام موجودات به وسیله علم غریزی و خدادادی از آن برخوردارند و زندگی خود را با آن اداره می کنند، ونیز تفکرات و اندیشه های حکمای پس از اسلام در طب و درمان.
اهمیت حفظ صحت بدن
حفظ صحت بدن در طب اسلامی که عبارت است از مجموعه دستورات و تعالیم طبی که در قرآن مجید و سخنان ائمه اطهار علیهم السلام آمده و با رعایت آن دستورات به غایت امر که صحت و سلامت است دست پیدا می شود، اما در ابتدا باید شفا بخش بودن قرآن ثابت گردد که با استناد به آیات و روایات شفا بودن قرآن کریم در بیماریهای روانی واخلاقی و همچنین بیماریهای جسمی اثبات می گردد:
1) وسیله شفا بودن قرآن کریم و معرفی آن به عنوان شفا و رحمت
ونُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاء و رحمةٌ لِلمؤمنین(5)
علامه طباطبائی رحمة الله علیه در مورد این آیه می فرماید:
از جمله حرف هائی که مفسرین در مورد این آیه ذکر کرده اند این است که مراد به شفا در آیه اعم از شفای مرض های روحی از قبیل جهل و شبهه و ملکات زشت نفسانی است، بلکه مرض های جسمی را هم شامل می شود زیرا با تبرک به آیات کریمه قرآن و نوشتن و همراه داشتن آنها مرض های بدنی هم معالجه می شود ما هم در این حرف، صحبتی نداریم.
2) روایاتی که دال بر شفا بودن قرآن است:
الف) فَاستَشفُوهُ مِن أَدوائکُم(6)از قرآن برای شفای بیماری هایتان یاری جوئید.
در این فرمایش امیرالمومنین (علیه السلام)؛ شفا بودن قرآن مختصر به بیماری های اخلاقی نیست و از بیماری به طور مطلق نام برده شده است.
همچنین امام رضا (علیه السلام) فرموده اند: از قرآن شفا جوئید که در آن شفای همه بیماریهاست(7).
از امام صادق (علیه السلام) نقل است، که امیرالمومنین فرمودند:
ثلاثُ یَذهَبنَ بالبَلغَم وَ یَزِدنَ فِی الحفظِ:
السِواکُ و الصومُ والقراءةُ القرآنِ(8)
سه چیز حافظه را زیاد کرده بلغم را می برد: مسواک، روزه و قرآئت قرآن که شاهد مثال در این حدیث بحث زدودن بلغم می باشد که یک تأثیر جسمی است پس معلوم می گردد، آثار شفا بخش قرآن محدود به روان نمی شود و جسم را نیز در بر می گیرد.
اهمیت مراجعه به طب اسلامی ایرانی
از آنجائیکه پی بردن به دستورات واقعی طب ایرانی اسلامی بدون در نظر گرفتن و مقایسه با دیگر دستورات طبی دنیا ممکن نیست، و این مقایسه اهمیت ویژه ی دستورات اسلام را بیش از پیش نمایان می کند و ویژگیهای خاص طب اسلامی در مقایسه با طب های مطرح دنیا به خصوص طب رایج، که سرمنشأ آن غرب است بهتر مشخص گردیده و پس از اثبات والا و بهتر بودن طب اسلامی و اینکه بهترین دستورات پیشگیری و درمان بیماریها در گروی فهم و انجام طب اسلامی است؛البته باید گوشزد شوم که خیلی از علماء گذشته جهان اسلام، خود از علم طب بی بهره نبوده اند و حتی بعضی از آنها در زمینه پیشگیریها و درمان بیماریهای دوران خود صاحب نظرانی بوده اند که حتی الان پس از گذشت چندین قرن از کشف این رموز و دستورات الهی باید دوباره در این زمینه به دامان همان طب گذشته که برگرفته از قدمت بیش از هفت هزار ساله علم طبی انبیاء عظام و ائمه اطهار (علیهم السلام) بوده بازگردیم و این علمی که متأسفانه تا حد زیادی از آن در حال به فراموشی سپردن می باشد، دوباره احیاء شود و علمی کاربردی و مورد استفاده برای جامعه بشریت و مسلمین جهان باشد و آنچه خود داریم از بیگانه تمنا نکنیم، آنچنان که دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد، مصداق پیشگیری و درمان در مسائل طبی ما مسلمین نباشد، و منظور از مطرح کردن این بحث چیزی جز پی بردن به ارزش واقعی طب اسلامی نیست و هیچ گونه قصد تخریب دیگر طب های رایج در این بحث وجود ندارد:
اما توضیحاتی در این باب:
طب ایرانی اسلامی، غنی ترین و قوی ترین طب در طول تاریخ بوده و علم طب از حکمای مسلمان ایرانی به کشورهای دیگر رفته است و تقریباً بیشتر بیماریها به طور ریشه ای در طب ایرانی اسلامی درمان کامل و قطعی می شده ولی در طول حدود دویست سال پیش تاکنون به دلائل مختلف و بعضاً مغرضانه طب ایرانی اسلامی با کمال تأسف به انزوا کشیده شده است و در طول این تاریخ حکمای اسلامی مجالی برای بیان دیدگاه های خود و ارائه ی کتابهائی در زمینه طب ایرانی اسلامی پیدا نمی کردند، و اینکه مقایسه علم طب اسلامی الان با قبل از دویست سال پیش قابل مقایسه نیست، و قبل از آن تاریخ حکمای بزرگی و کتابهای غنی در این باره نوشته می شد، اما چه شد که در طول دویست سال گذشته باعث گردیده این علم با ارزش الهی به کمرنگی و حاشیه رانده شود و علم طبی رایج غربی جایگزین آن شود در پی آن وابستگی مسلمین به غریبها و خرید سالانه داروهای وارداتی به قیمت های بسیار بالا که بسیاری از این داروها برای بیماریهائی تجویز می شود که در طب ایرانی اسلامی با هزینه بسیار کمتری و همچنین بدون هیچ گونه عوارض داروئی قابل درمان است، در عین حال که بسیاری از پولهای بیت المال بدون هیچ گونه اهمیت زیادی از کشور خارج گردیده، در صورتی که لزومی ندارد و می شود این هزینه ها را در ترویج دستورات الهی پیرامون طب و درمان بیماریها در داخل کشور انجام داد.
نکته دیگری که گوشزد می شود، این است که اسلام دین تحجر و بی سوادی نیست، بلکه دینی است کاملاً عقلی و عملی و منطقی که ریشه بسیاری از علوم از جمله علم طب و علوم سودمند از ناحیه انبیاء عظام (علیهم السلام) بوده است و بسیاری از نسخه هائی که در طب اسلامی ایرانی داده می شود از قول انبیائی همچون حضرت عیسی (علیه السلام) یا پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) می باشد.
طب اسلامی ایرانی فقط در زمینه پیشگیری یا درمان بیماریها صاحب نظر نیست بلکه در زمینه های بسیاری با استفاده از علم مفید مزاج شناسی مباحث بسیار مهم و قابل اهمیتی را بیان می کند که از جمله این موارد می توان به انتخاب شغل مناسب با مزاج هر شخص، انتخاب مسئول مناسب برای هر امری، انتخاب همسر مناسب با توجه به مزاج طرفین ازدواج، راز طول عمر مناسب و ساختن مومن واقعی؛ زیرا اگر شخص از لحاظ مزاج شناسی نزدیک به اعتدال نباشد، نمی تواند مومن واقعی باشد و عمل به فرامین اسلامی نماید، برای تبیین بهتر این مسأله ناگزیر؛ مثالهائی مطرح می گردد: کسی که غلبه مزاج سودای غیر طبیعی داشته باشد، نمی تواند شب هنگام به موقع به خواب رود و سحر برای عبادت سحرگاهی و کار برخیزد و یا فردی که غلبه بلغم شدید دارد نمازش قضا می شود، و هر چند بخواهد نمی تواند برای عبادت سحرگاهی برخیزد و کسی که دچار غلبه صفرای شدید شده باشد نمی تواند مؤمن خوش اخلاق و بردباری باشد.
مقایسه طب اسلامی سنتی با طب رایج
در این مجال پس از اهمیت ویژه طب اسلامی ایرانی به مقایسه این طب الهی با طب های غیر الهی از جمله طب جدید پرداخته می شود:
1- طب اسلامی قدمت حدود هفت هزار سا له دارد ولی طب جدید حدود دویست سال سابقه دارد.
2- طب اسلامی ایرانی ریشه در وحی و سنت و عقل و حکمت دارد اما طب جدید با کنار گذاشتن اوامر الهی و در زمانی که خواهان برکناری دین از زندگی مردم بودند شروع و هیچ گونه ریشه ای در وحی و سنت و فرامین الهی ندارد.
3- هزینه های داروئی در درمان بسیاری از بیماریها در طب جدید بعضاً بسیار گران و پر خرج و به منظور سودجوئی است، در حالیکه همان بیماریها درطب اسلامی ایرانی با هزینه های بسیار کمتری قابل درمان می باشد.
4- در حدیثی گرانبار پیامبر اکرم (صل الله علیه واله) فرموده اند:«پروردگارعالم هیچ دردی را بی درمان نیافریده» و طب اسلامی قائل به درمان همه بیماریهاست ولی طب غربی بسیاری از بیماری را لاعلاج می داند.
5- طب اسلامی ایرانی اصول صحیح و علمی برای تغذیه برحسب مزاج شناسی و علم مصلحات و غیره دارد، ولی در طب جدید اصول علمی و مزاجی و مصلحاتی در تغذیه لحاظ نشده و این از ضعف های بزرگ طب جدید غربی است.
6- داروهائی که برای دو بیمار با مریضی یکسان ولی متفاوت در مزاج تجویز می شود در طب اسلامی ایرانی کاملاً متفاوت است، در حالیکه در طب جدید درمان اکثر بیماریهای مشابه برای همه داروهای یکسانی تجویز می گردد.
7- در طب اسلامی ایرانی ریشه بسیاری از بیماریها در اندام های دیگر جستجو می شودو نه در همان اندام درگیر شده ولی طب جدید در بسیاری از موارد به دنبال علت بیماری در همان اندام می گردد که در نتیجه موفق نیست، برای مثال: از جمله اندام هائی که در طب اسلامی ریشه بسیاری از بیماریها شناخته شده، معده است که طبق حدیث: اَلمِعدَةُ بَیتَ کُلِّ الداءِ وَ الحِمیَةُ رأسَ کلِّ دَواءِ (9)
پیامبرگرامی (صل الله علیه وآله) فرموده اند: معده خانه هر بیماری است و امساک و کم خوری در رأس تمام درمان هاست. آنچنانکه حکمای طب اسلامی ایرانی در بسیاری از موارد درمان را از معده شروع می کنند که اولین مرحله هضم غذا در بدن است و بسیار هم موثر واقع می شود.
8- در طب اسلامی ایرانی شفا را از خداوند متعال می دانند ولی طب غربی در بسیاری از موارد تأثیر نسخه هایشان را بیش از نقش خدا می دانند.
9- در طب اسلامی ریشه بیماریها دسته بندی و کاملاً مشخص است و اکثراً به یکی از چهار علت مزاجی سودا، صفرا، بلغم و خون بر می گردد ولی طب غربی ریشه بیماریها را دسته بندی و مشخص ننموده و بعضاً ریشه بیماری نامعلوم است.
10- در طب ایرانی اسلامی با درمان یک بیماری و رعایت رژیم غذائی و داروهای پاکسازی کننده کل بدن بیمار پاکسازی می شود ولی در طب غربی کل بدن در نظر گرفته نمی شود و منجر به پاکسازی کل بدن نخواهد شد.
1) اعتقاد طب اسلامی به این که انسان موجودی است طبیعی و درمان طبیعی، به مراتب برای وی سازگارتراز داروهای شیمیایی و مصنوعی است.
2) متکی بودن طب اسلامی سنتی به وحی و راهنمائی پیامبران الهی و معصومین علیهم السلام و بالعکس طب رایج غربی که متکی به روش های آزمون و خطا است.
3) در طب اسلامی سنتی بر خلاف طب رایج ارتباطات اجزای بدن با هم و نیز همبستگی جسم و روح انسان و طبیعت و انسان و خداوند متعال را در نظر می گیرد، بیماری را نتیجه برهم خوردن تعادل آن حقیقت کلی می داند.
4) ارزان بودن وعدم وابستگی به بیگانگان یکی دیگر از برتریهای طب اسلامی سنتی بر طب غربی است، و بسیاری از درمانها در طب اسلامی سنتی راحت و بدون نیاز به پزشک و خرج های اضافه است، ولی طب جدید پر خرج و در بسیاری موارد بدون نتیجه یا با عوارض فراوان است مثلاً یکی از داروهای معجره آسای طب اسلامی، خاکشیر می باشد که برای بسیاری از بیماریها مورد استفاده قرار گرفته و بدون هیچ هزینه گزافی و هیچ گونه عوارضی به راحتی و در سریعترین زمان و بدون مراجعه به پزشک اقدام به درمان می کند.
5) در مورد قبلی اشاره ای به پر عوارض بودن طب رایج شد اما یکی از برتریهای طب اسلامی سنتی بر طب رایج کم عارضه و بدون عارضه بودن آن است چرا که گیاهان و داروهای طبیعی با بدن انسان بسیار سازگارتر است تا داروهای شیمیائی و مصنوعی که بعضاً پس از فعل و انفعالات شیمیائی در بدن تأثیر می گذارند واینکه هنوز پس از چندین سال از ساخت بعضی از داروهای شیمیائی بعضاً خیلی از عوارض آن داروها کشف نشده یا انکار می شوند.
6) اولویت داشتن پیشگیری در طب اسلامی سنتی خود یکی از ارزش های والای این طب الهی نسبت به طب رایج غربی است و اینکه ارزش پیشگیری در مقایسه با درمان برهمگان روشن است، دستورات طب اسلامی بیشتر جنبه ی پیشگیری دارندوعمل به آنها در قالب احکام شرعی، موجب مصونیت در برابر بسیاری از بیماریها می شود.
استحمام های مکرر به بهانه های مختلف، شستشوی مرتب دست و صورت، بحث های مبسوط پیرامون مطهرات و تاکیدهای بسیار بر نظافت و اصول اولیه ی بهداشت از قبیل دوری جستن از بیماریهای مسری، استفاده از مسواک و حوله شخصی، ناخن گرفتن، شانه زدن و موی بدن را کوتاه کردن، لباس نظیف پوشیدن، بوی عرق را با شستشو از بین بردن، پرهیز از پرخوری و به موقع غذا خوردن، تقسیم اوقات شبانه روز برای کار، خواب و عبادت و غیره گوشه ای از این دستورات هستند که همگی معجزات اسلام بوده و بعد از چهارده قرن هنوز چون گوهری تابناک می درخشند و شاید از این راحت تر و ساده تر نتوان انسان ها را مکلف به حفظ صحت بدن و تندرستی کرد.
7) عمل کردن مردم به تعالیم طب اسلامی با خلوص نیت و اعتماد باعث می شود تا از قوی ترین آثار مثبت روحی و جسمی برخوردار شوند چنانچه علامه مجلسی (رحمة الله علیه) در جلد 59 بحارالانوار در این مورد می نویسد: بعضی داروهای طب النبی و طب الائمه ممکن است مناسبتی با بیماری نداشته باشد اما وقتی شخص با ایمان و مخلص آن رامصرف می کند، از آن سود می برد نه به جهت خاصیت و طبع آن بلکه به خاطر توسل به کسی که این دارو از وی صادر شده و یقین و خلوص نیتی که دارد، چنان که بعضی با تربت امام حسین علیه السلام شفا می یابند و من با جماعتی از شیعیان مخلص مأنوسم که مدار علم و معالجاتشان اخبار روایت شده از ائمه علیهم السلام است و بی آنکه به طبیب مراجعه کنند بدنی سالم تر و عمری طولانی تر از کسانی دارند که به اطباء و معالجین مراجعه می کنند. (10)
این نیز صحیح و درست است که اگر کسی بخواهد از داروهای طب النبی به منظور تحصیل و کسب فیض الهی استفاده کند و آنها را با ایمان کامل به کار برد، ممکن است فایده ی بسیار برد. (11) نظریات صاحبنظران پیرامون برتری طب اسلامی بر طب رایج
اکنون به نظریات مهم و اصولی صاحبنظران درباره برتری طب اسلامی بر طب رایج می پردازیم:
حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) دراین مورد می فرماید:
هر چه عقول بشری ترقی کند و ادراکات آنها زیاد گردد، وقتی به حجج و براهین اسلام نظر کنند پیش نور هدایت آن خاضع تر می شوند و حجتی در عالم بر آن غلبه نکند. (12)
و دیگر اینکه فرموده:
نه این که ما نمی دانیم که علومی که در شرق بود، دسیسه ها اسباب این شد که عقب بزنند آنها را و به جای آن علوم غرب را بیاورند، دانش هائی که در شرق بود و اروپا از آن تقلید می کرد، دست هائی آمد آنها را عقب زد و محتوا را از ما گرفت والان وضع ما وضعی شده است که خیال می کنیم که هر چه هست در غرب است و ما هیچ چیز نداریم، محتوای خودمان را گرفتند، یعنی مغزهای ما را شستشو کردند جایش یک مغز دیگری گذاشتند که از همان غرب ارتزاق می کرد، این یک مطلب مهم است که باید به تدریج این مملکت از زیر آن بار بیرون برود، یکی هم از مسائل همان مسئله ی طب قدیم است، آنها همه ی این دردهائی که الان هست را با همین داروهای علفی معالجه می کردند و معالجه شان یک معالجه اساسی بود و اروپا از طب بوعلی تا همین آخر استفاده می کردند، کتاب بوعلی تا همین آخر، شاید حالا هم مورد نظر آنها باشد، بروزش نمی دهند. (13)
و از طرف دیگر اسلام جامعه ای می خواهد که عزیز و مستقل و متکی به خود باشد
«لَن یَجعَل للهُ للکافِرینَ علَیَالمؤمِنینَ سَبیلا»(14)
و به قول شهید مطهری: اسلام نمی پسندد که مسلمانان همین که بیماری سختی پیدا کردند خودشان طبیب و وسایل کافی نداشته باشند و بیماران را به دوش کشیده و به سوی ملت های غیر مسلمان بروند. (15)
بنابراین بدون تردید طب اسلامی موجودیت بالقوه و غنی تر داشته و قوی تر از سایر مکاتب درمانی است منتهی، از قوه به فعل رساندن این برتری و استفاده صحیح از تعالیم آن در پیشبرد اهداف عالی بشری و حفظ صحت جسم و بدن و بعد از آن درمان بیماریها همت بالا می طلبد.
گزارشها و شواهد تاریخی برتری طب اسلامی سنتی
در اینجا به برخی از گزارش ها و شواهد تاریخی که به برتری طب اسلامی سنتی و ناتوانی طب رایج اذعان می کند می پردازیم:1) اعلامیه ی یونسکو:
در پیام یونسکو آمده است:
با بالا رفتن هزینه ی پزشکی رایج و ناتوانی آن از درمان بسیاری از دردها از دهه ی 1960 گرایش به طب سنتی فزونی یافت.
بررسی های انجام شده در سال 1980 در هلند نشان داد که 40% از بیمارانی که نزد متخصصان طب تکمیلی رفته بودند قبلاً به علت همان بیماری تحت درمان ناموفق پزشکان قرار داشته اند، مطالعاتی که به منظور ارزشیابی طب تکمیلی صورت گرفته نشان داده است که این روش در معالجه کوتاه مدت، دست کم به اندازه ی طب رسمی موفق بوده و در مهار دراز مدت این حالتها، موفقیت بیشتری داشته است، بررسی های انجام شده در هلند و استرالیا و دیگر کشورها حاکی از آن است که 80% بیماران به آشنایان خود طب تکمیلی را توصیه کرده اند و آنهائی که از طب تکمیلی راضی نبوده اند اگر چه معالجه نشده اما صدمه ای هم ندیده اند لکن آنهائی که از پزشکان رسمی خود راضی نبوده اند نه درمانشده و نه الزاماً بدون صدمه مانده اند. (16)
2) دکتر عبدالله خان احمدیه پزشک توانا و متعهدی بود که حدود نیم قرن قبل در تهران افرادی را درمان می کرد که اطبای دیگر از درمان آنها عاجز بودنده اند، وی که تجربیات خود را در کتاب ارزشمندی تحت عنوان راز درمان نگاشته است در صفحه 22 از جلد اول آن می نویسید:
شادروان دکتر غلامحسین اعلم دچار دیفتری صعب العلاجی شد که همه ی پزشکان مشهور تهران (ایرانی، اروپائی، آمریکائی) معالج او بودند، سرانجام تنها راه درمان را برش نای (تراکئوتومی) تشخیص دادند هنگامی که مشغول آماده کردن اتاق عمل بودند، ناگهان زنی از خدمتگزاران خانواده ی بیمار خود را بر بالین بیمار رساند و با استفاده از فرصت، گردی به گلوی بیمار ریخت، هنوز اتاق عمل آماده نشده بود که ملاحظه شد گلوی آن بیمار باز و بهبود یافت، همه ی پزشکان مات و مبهوت گشتند، این واقعه نیز بیشتر سبب تشویق من شد و فهمیدم که این ویرانه را گنج بسیار است. (17)
3) گوستاولوبون یکی از مورخین غربی در کتاب تاریخ تمدن اسلام و عرب می گوید: این مطلب نهایت موافق قیاس است که به قدری که اطبای امروز ما تلفات می دهند اطبای اسلام در قرن دهم میلادی آن قدر تلفات نمی دادند. (18)
حفظ صحت بدن از منظر قرآن کریم
در ابتدای بحث باید متذکر شد که در قرآن اصول طبی معرفی گردیده که انجام آن دستورات به طور مستقیم باعث حفظ سلامت جسم و درمان بیماریها می شود که عامل به آن اصول برای هر شخصی و با هر مسلکی باشد مفید خواهد بود و شاید تذکر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد عمل به قرآن در وصیت ایشان اینگونه اصول و دستورات را نیز شامل شود که حضرتش فرموده اند:الله الله فِی القُرآن، لایَسبِقکُم بِالعَمَلِ بِهِ غَیرَکُم
خدارا خدا را در توجه به قرآن، مبادا دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند(19)اما نکته ای که قبل از معرفی و بیان این اصول ارزشمند و ضروری به نظر می رسد همانا تعالیم و دستورات طبی در دو سطح روان و جسم است.
معرفی اصول طبی در قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام)
پرهیز از اسراف در طعام:
کُلُوا وَ شرَبُوا وَ لاتُسرِفُوا(20) بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید.در این آیه ابتدا دعوت به خوردن و آشامیدن و سپس دستور به اعتدال در این زمینه شده است، آنچنان که حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند: أَنَّ فِی القُرآنِ لَایةً تَجمَعُ الطِبِ کُلُه: کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لاتُسرِفُوا (21)
در قرآن آیه ای است که جامع همه طب است: بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید، که دیده می شود حضرت اعتدال در تغذیه را به عنوان جامع همه طب معرفی می کنند و از اینجا پی به اهمیت زیادی که بحث تغذیه دارد می بریم، به همین دلیل دستورات و اصول تغذیه ای که در این زمینه وجود دارد به اختصار بیان می شود:
از رسول گرامی اسلام (صل الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند:
کُل وَاَنتَ تَشتَهی وَ اَمسِک وَاَنتَ تَشتَهی(22) بخور در حالی که گرسنه باشی و از خوردن دست بکش در حالی که هنوز گرسنه هستی.
همچنین از حضرتش منقول است که: المِعدَةُ بَیتِ کُلَ الداءِ وَ الحِمیَتُهُ رأسَ کُلِ دَواء(23)
معده خانه بیماری ها و پرهیز درآمد هر داروئی است.
در این باب از امیرالمومنین علیه السلام در غررالحکم است که فرمودند مَن قَلَّ طَعامِه قَلَّ آلامِه، هر کس طعامش اندک باشد درد ورنجش کمتر خواهد بود. (24)اهمیتی که در این روایات از معصومین علیهم السلام برای تغذیه آورده شده است بسیار والا دیده می شود آنچنان که جامع تمام طب، دانستن و معرفی کردن معده به عنوان خانه بیماریها حائز اهمیت و شگفت آور است.
از این رو طبق دستورات نبوی (صل الله علیه وآله) بالاخص دو حدیثی که نقل شد، چنان برداشت می شود که منشأ بسیاری از بیماریها تغذیه ناسالم اعم از اینکه اسراف در کمیت یا کیفیت غذاخوردن باشد به عنوان مثال نوع اسراف که در طب اسلامی از منظر معصومین علیهم السلام بدان اشاره شده است ازاین نوع اند.
1- پرهیز از خوردن غذای داغ که اسراف،البته از نوع دقت در کیفیت غذا است چنان که از رسول خدا (صل الله علیه وآله) درکتاب طب النبی صفحه 89 آمده:
بَردَالَّطعامِ، فَاِنَّ الحارَ لا بَرکَةَ فِیه.
غذای خود را سرد کنید، همانادر غذای داغ برکتی نیست.
2) خوردن دو نوع غذای ناسازگار با هم؛ که می شود اسراف در خوردن رااز این نوع نیز مورد بررسی قرار داد، که خوردن دو نوع غذائی که با هم سازگاری ندارند و به گونه ای بدخوری نیز خود شا مل اسراف در تغذیه می شود، البته چون که اسراف به معنای پرخوری از بدیهیات بوده از ادامه بحث درباره پرخوری امتناع شده است. و از حضرت امام رضا (علیه السلام) در رساله ذهبیه درباره پرهیز از خوردن دو نوع غذای ناسازگار چنین آمده است:
ویَنبَغی أَن تَحذَرَ أَن تَجمَعَ فی جُوفِکَ البَیضَ و السَّمکَ فی حالٍ واحدهٍ فَانَّهُما اِذا اجتَمعا وَلَّدا القولَنجَ و رِیاحَ البَواسیر، و وَجَعَ الأضراس.
شایان ذکر است که از خوردن تخم مرغ و ماهی در یک وعده غذایی پرهیز کنی (و از این که در شکم خود یک جا این دو را جمع کنی بپرهیز)، زیرا آنها وقتی در معده گرد آمدند دستگاه گوارش را خواهند آزرد و مقدمات بیماریهای قولنج (کولیک کلیوی و صفراوی) و بواسیر بادی و درد دندان ها را فراهم خواهند ساخت. { بسیاری از غذاها به دلیل فرمول شیمیایی مواد تشکیل دهنده خود، با یکدیگر ناهمساز بوده و چون با هم درآمیزند، گاهی اوقات خواص یکدیگر را تشدید، گاهی هم خنثی و کم اثر می کنند، در صورت ادامه، انسان دچار کمبود املاح و ویتامین های ضرروی شده، به تدریج مستعد انواع بیماری ها و اختلالات می گردد، همین تعارضات غذائی موجب مسمومیت، اختلال گوارش و جذب، و در نتیجه قولنج و بواسیر می شود. برخی مواد به علت عدم جذب در خون رسوب کرده، حساسیت های خونی، پوستی و انواع سوداها و اگزماهای پوستی را به وجود می آورد }.
و ادامَهُ أَکلِ البَیضِ یُوَلِّدُ الکَلَفَ فِی الوَجهِ وَ اِدمانُ أَکلِ کُلَی الغَنَمِ وَ أَجوافِها یُعکَّرُ المَثانَهَ
و از ادامه و افراط در مصرف تخم مرغ خودداری کنید، زیرا رنگ نشاط از چهره می رباید و در چهره ایجاد کک و مک و لکه های صورت می نماید .....
و از خوردن قلوه و تودلی های گوسفند منع می کنم، زیرا این نوع خوراک را برای مثانه زیانمند می دانم و موجب رسوب املاح معدنی و تشکیل سنگ مثانه می گردد. (25)
با کمی دقت متوجه می شویم که معنی اسراف در تغذیه از نظر ائمه اطهار (علیهم السلام) بسیار وسیع تر از صرف معنی پرخوری می باشد، آنچنانکه در روایت اخیر از امام رضا (علیه السلام) حضرت، خوردن دو نوع غذای ناسازگار مثل ماهی و تخم مرغ و همچنین مداومت در خوردن غذائی مثل تخم مرغ و کلیه گوسفندان و یا اینکه فراتر از این موضوعات،نوع اعمال و رفتار مثل داخل شدن با معده پر در حمام را که همگی این موارد مضر شناخته شده اند را به گونه ی از مصادیق اسراف بر شمرده اند.
پرهیز از غذاهای متنوع و رنگارنگ
روایت است که قطعه گوشتی به حضرت علی علیه السلام تقدیم شد و اجازه خواستند تا آن گوشت را با روغن بیامیزند حضرت فرمودند: ما دو نوع غذا را با هم نمی خوریم، حتی در یکی از اعیاد وقتی چندنوع غذا برای حضرت آورده بودند حضرت فرمودند: یک رنگ غذا در سفره بگذارید.(26)در قرآن کریم نیز پیرامون مطلوب نبودن غذاهای رنگارنگ آمده، مثلاً در آیه 61 سوره بقره خدای متعال خطاب به بنی اسرائیل که گفته بودند ما یک نوع خوراک را تحمل نمی کنیم می فرماید:
آیا پست تر را به جای نکوتر می گیرید؟
در واقع اگر بسیاری از غذاها هم زمان خورده شوند با هم سازگاری ندارند و در طب اسلامی سنتی به این موضوع اهمیت زیادی داده شده است مثلاً گفته اند خوردن ماست به همراه گوشت مولد اخلاط ناصالح در بدن است، به همین دلیل از قدیم مردم آبگوشت را با ترشیجات و کباب را با سبزی و ریحان می خوردند ولی متأسفانه امروز به خاطر غفلت از این اصل مهم در طب اسلامی به همراه این نوع غذاها ماست خورده می شود یا خوردن ماهی و تخم مرغ با هم مضر است که قبلا روایت آن به نقل از امام رضا علیه السلام بیان شد.روغن، شیر و گوشت گاو
امام صادق علیه السلام فرمودند:البانِ البَقَرِدَواء وَ سمونها شَفاءٌ وَ لُحومِها داءٌ. (27)
شیر گاو دواء، روغن آن شفا و گوشت آن، درد و مرض است.
تعالیم طبی اسلامی استفاده از روغن گاو را شفا دانسته ولی طب رایج مصرف آن را مضر تشخیص داده و اعلام کرده که روغن حیوانی سبب افزایش چربی خون و در نتیجه سکته قلبی و مغزی می شود، اما تحقیقات اخیر مجدداً نادرستی فرضیات گذشته را اثبات کرده و نشان داده که روغن حیوانی کلسترول مفید بدن را افزایش و برعکس باعث سوزانیدن کلسترول مضر آن می شود.
دیگر اینکه برای روغن حیوانی خاصیت ضد سمی قائل شده اند، و در کتاب «مخزن الادویه» که از کتب معتبر طب است آمده: روغن گاو با قوّت تریاقیه (ضد سم) و مقاوم سموم، مانع رسیدن اثر سم افعی به قلب است و حتی شخصی را افعی گزیده بود و غیر از روغن گاو کهنه چیز دیگری حاضر نبود، همان را آشامید و آفتی به او نرسید. (28)
این در حالی است که در طب اسلامی به شفا بودن روغن گاو در یک حدیث به ظاهر ساده اشاره شده است، بنابراین ملاحظه می شود که در طب اسلامی که متکی بر وحی و کلام معصومین اسلام است، حقایقی وجود دارد که طب رایج یا بی خبر از آنهاست یا بر اساس آزمون و خطا سالها طول می کشد تا بدان حقایق طبی دست پیدا کنند.
گوشت گاو: در حدیثی که از امام صادق (علیه السلام) نقل شد، گوشت گاو موجب درد و مرض دانسته شد این در حالی است که در طب سنتی نیز بیماریهای فراوانی از جمله سکته و سرطان را به خوردن گوشت گاو نسبت می دهند، چنانچه در کتاب مخزن الادویه آمده است: گوشت گاو بطی الهضم (دیر هضم) و خون متولد از آن سوداوی و سبب امراض سوداوی مانند انواع سرطان ها، جذام، ورم سپرز (طحال) دایر الفیل دوالی (واریس)، بهق (لکه های تیره ی پوستی) جرب، قوبا (پسوریازیس)، وسواس، درد مفاصل و عرق النساء (سیاتیک) و قاطع حیض و ولادت پیش از وقت و سبب خارش بدن و موت فجاه (مرگ ناگهانی در اثر سکته ی قلبی و مغزی) می شود. (29)
با این توضیحات روشن می شود که بین مصرف گوشت گاو و فراورده های آن مانند (سوسیس و کالباس) و افزایش روز افزون آمار سکته و سرطان رابطه مستقیمی وجود دارد، که با عمل به توصیه های ساده ی طب اسلامی می توان بسیار این آمار را کاهش داد.
زمان غذا خوردن و رابطه آن با حفظ صحت بدن
از نظر علمی خوردن غذای کامل در وعده صبحانه باعث می شود تا اینکه احساس گرسنگی در ظهر به حداقل برسد و نیاز زیادی به خوردن ناهار پیدا نکند، و یا به خوردن غذای سبک اکتفا کند و شخص دچار کسالت ورخوت نشده و به خواب احتیاجی پیدا نکرده و می تواند یکسره تا عصر کار کند، و به دنبال آن اول شب با اشتهای کامل شام می خورد و تا موقع خواب نیز غذای وی هضم می شود و این دستورالعمل زمانیِ غذا خوردن، از ناحیه اسوه های دینی و مذهبی ما به کرار سفارش شده و اثر این مواقع تغذیه باعث تندرستی و حفظ صحت خواهد شد، برای اثبات این سخن چندی از دستورالعمل های ائمه (علیهم السلام) در این زمینه ذکر می گردد:از امام صادق (علیه السلام) خطاب به شخصی که از سوء هاضمه و معده درد رنج می برد چنین دستور داده است:
تَغِد و تَعِش ولاتَاکل بَینَهُما شیاءً فَاءِنَّ فیهِ فَسادُ البَدَنِ اِمّاسَمعت الله تبارکَ وَ تَعالی یَقولُ: لَهُم رِزقَهُم فیها بُکرة و عَشیا(30)
فقط اول روز و اول شب به تغذیه بپردازید و میان صبحانه و شام چیزی نخور که مایه ی فساد بدن است، مگر گفته ی خدا را نشنیده ای که می فرماید:
روزی آنان بامدادان و شامگاهان است.
و در قرآن کریم درباره سفر حضرت موسی (علیه السلام) برای دیدار با حضرت خضرنبی در آغاز روز به شاگرد خود گفت:آتِنَا غَدَآئَنَا لَقَد لَقِینَا مِن سَفَرِنَا هذا نَصَباً(31) صبحانه ما را بیاور که از این سفر خسته شده ایم.
و مطابق با آیه بعد این صبحانه، ماهی بوده است.
(فَاِنّیِ نَسِیتُ الحُوتَ) که ماهی غذای کاملی بوده است.(32)
و در باره خوردن شام و اهمیت آن و اینکه تأثیر به سزایی در حفظ سلامت بدن دارد از رسول خدا (صل الله علیه واله) آمده است که:
لاتَدعُواالعِشاء وَلَو عَلی حَشفَة اِنی اَخشی عَلی اُمَتی مِن تَرکِ العِشاء الهرم فَاٍنَّ العِشاءَ قُوَةَالشَیخَ وَ الشَّباب (33)
ترک نکنید خوراک شب را اگر چه با مقداری خمیر خشک باشد همانا من برامتم از ترک کردن خوراک شب و پیری زودرس می ترسم به درستی که خوراک شب باعث قوت و توانائی پیر و جوان است.
و نیز اساس خرابی بدن از دیدگاه حضرت صادق (علیه السلام) که فرمودند: اصلُ خرابِ البدنِ ترکُ العِشاء نخوردن شام،اصل خرابی بدن است.(34)
از این رو مهمترین وعده های غذائی، طبق دستورالعمل احادیث و آیات، صبحانه و شام است چنان که در قرآن کریم آمده: وَ لَهُم رِزقَهُم فِیها بُکرَةً وَ عَشیاً
و روزیشان در آن هر صبح و شب مهیا است.(35)
تأثیر مواقع تغذیه بر عبادت
پس برای شخصی که خواهان عبادت خدای متعال می باشد، و خواستار آن است که به مقام عبودیت برسد، باید به دستوراتی که در زمینه موقع و زمان تغذیه از طرف خداوند است نیز دقت لازم را داشته باشد، و با رعایت این امور حتی به عبادتهای شبانگاهی از جمله نماز شب نیز بهتر می تواند بپردازد چرا که شخصی که شام نخورد؛ که شدیداً در دستورات دینی از آن نهی شده و چندی از روایات آن گذشت، از لحاظ جسمی قادر به عبادت پروردگار نخواهد بود و یا بسیار بر بدن و پیروی آن به روح سخت خواهد گذشت و همچنین از طرفی اشخاصی که شام آنها دیر وقت و یا نزدیک به نیمه شب باشد نیز چون هضم غذا به علت بی تحرکی در آن موقع شب با سختی انجام می گیرد و انرژی زیادی صرف هضم شام می گردد، پس توانائی لازم را برای عبادت شبانگاهی پیدا نخواهد کرد، از این رو می بینیم که حتی وقت و موقع تغذیه نیز طبق دستورات دینی ما رسیده است، که با رعایت صحیح آنها بهتر می توان به بقیه مقاصد دینی و مذهبی از جمله عبادت باری تعالی نائل شد ولی با غفلت از این امور و یا اهمیت ندادن به این دستورات که شاید در نگاه اول فقط مباحثی پیرامون جسم انسان و یا اموری درباره این است که بتوان زندگی جسمانی بهتری داشته باشیم،ولی با دقت در عمق قضیه پی بدان خواهیم برد که اسلام دینی کامل است که درباره همه موارد و جزء جزء زندگی انسان برنامه های جامع و نوینی ارائه کرده است که مانند دانه های زنجیر به هم پیوسته اند و با رعایت نکردن یکی و یا بعضی از آنها به مقصود لازم این دین الهی نخواهیم رسید، پس با دقت در تذکراتی که از ناحیه اسوه های دینی و مذهبی درباره حفظ صحت وسلامتی بدن به ما رسیده است متوجه می شویم که رعایت این دستورات نه فقط منتج به سالم ماندن جسم و بدن و یا حتی سلامت روحی انسان می باشد بلکه برای سالک الی الله و یا همه مسلمینی که خواهان عبادت و بندگی پروردگار هستند نیز رعایت این دستورات لازم و ضرروری می باشد.از این رو و با دانستن اهمیت اینکه بدن آدمی مرکب روح آن است، و اینکه این بدن و جسم امانتی الهی در دست ماست و با همین بدن باید به عبادت خدای متعال و انجام دستورات و واجبات و مستحبات پرداخت تا اینکه بتوان به مقام عبودیت و بندگی پروردگار رسید و بتوان رضوان الهی را برای خود جلب نمود متوجه می شویم که رعایت نکردن این دستورات الهی درباره بدن و سلامتی آن به اخلال در بندگی آدمی منتج می شود و می دانیم که انسان سالم از لحاظ جسمی و روحی می تواند به مقصود الهی که همان عبودیت خداوند است، برسد اگر چه ممکن است شخص بیمار هم بتواند لکن بسیار مشکل خواهد بود و اینکه با رعایت نکردن این امور به امانت الهی که همان جسم و بدن است خیانت کرده است پس با تذکر چندی از حقایق و اصول طبی موجود در کلام معصومین علیهم السلام گوشه ای از تعالیم آن بزرگواران را به عنوان نمونه متذکر می شوم:
1) دستورات طب اسلامی پیرامون غذا خوردن:
الف) شستن دست ها قبل و بعد از غذا خوردن
غسلُ الیَدَینِ قَبلَ الطَّعامِ وَ بَعدِه زیادةٌ فِی العُمرِ یَجلُو البَصَر(36) شستن دست ها قبل و بعد از طعام عمر را زیاد و چشم را روشنائی می دهد .ب) شروع نمودن غذا با نمک
پیامبر گرامی (صل الله علیه وآله) خطاب به حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: یا علیُّ اِبدَء بِالمَلحِ وَ اختِم به فَاِنَّ الملحَ شفاءُ مِن سَبعینَ داءَ، أَذلُّها الجنونُ و الجَذامُ وَ البَرَصُ.ای علی، خوراک را با نمک آغاز کن و با آن نیز پایان بده، چرا که نمک درمان هفتاد درد است که کمترین آنها دیوانگی و جذام و پیسی است.
ج) از امام علی (علیه السلام) خطاب به کمیل برای اینکه چه مقدار غذا بخورد تا سالم بماند:
یا کُمیلُ لما توقِرَنَّ مِعدَتَکَ طَعاماً وَدَع فیها لِلماء موضِعاً ولِلرَیحِ مجالاً و لا تَرفَع یَدَکَ مِنَ الطَّعامِ الّاوَ أَنتَ تَشتَهیهِ فَإن فَعلَکَ ذلک فَأنتَ تَستَمرِئُهُ، فَإنَّ صِحَّةَ الجِسمِ مِن قِلةِ الطَّعام و قِلَّةِ الماءِ.(37)
ای کمیل شکمت را از خوراک پر مکن، برای آب هم جا بگذار و برای هوا هم میدانی قرار بده تا اشتها داری دست از خوراک بردار، اگر این کارها را انجام دادی خوراک بر تو گوارا شود، همانا تندرستی با کم خوردن و کم نوشیدن است.
هـ) درباره مسواک زدن
رسول خدا (صل الله علیه وآله) فرمودند:آنقدر جبرئیل مرا به مسواک زدن سفارش کرد که گمان بردم به زودی مسواک زدن از واجبات خواهد شد. (38)
آنچه که حائز اهمیت است آنکه تاکید پیشوایان ما بر اهمیت مسواک زدن به حدی است که آن را در زمره مسائل نزدیک به واجبات مطرح کرده اند. و به مراتب از توصیه های بهداشتی امروز بیشتر است.
2) دستوراتی پیرامون آب خوردن:
الف) پرهیز از آب خوردن همراه با خوردن غذا
امام رضا علیه السلام فرموده اند:مَن أَرادَ أَن لا تُوذِیهِ مِعدَتُهُ فَلا یَشرِبُ بَین طَعامَهُ ماءٍ حتی یَفرِغ وَ مَن فَعَلَ ذلکَ رَطبٍ بَدَنَهُ وَ ضَعفَ مِعدَتهُ وَ لَم تأخذ العُروق قُوة الطَّعام.(39)
هر کس بخواهد که معده اش او را اذیت نرساند، در بین غذا خوردن آب نیاشامد تا وقتی که از غذا خوردن فارغ شود، هر کس در اثنای طعام آب بخورد بدنش مرطوب و معده اش ضعیف شود و رگ ها قوت غذا را نمی گیرند.
همچنین از امام صادق (علیه السلام) در این زمینه آمده است که
مَن أَقَل شُربِ الماءِ صَحَ بَدَنِهِ.(40) هر کس کم آب بخورد، بدنش سالم تر است.
و نیز فرموده اند:
از خوردن زیاد آب بپرهیز که ریشه همه ی بیماریهاست(41).
جایگاه حجامت از منظر طب اسلامی در حفظ صحت بدن
حجامت یک روش خون گیری است که به منظور پیشگیری و درمان بیماریها انجام می شود این نامگذاری احتمالاً به علت شیوه ی عمل آن است که از طریق تحجیم و گشایش و انبساط موضعی عمل می کند.
در روایات مختلف 3 تا 7 مورد به عنوان اصول طب اسلامی ذکر شده است، تقریباً در تمامی این روایات حجامت به طور ثابت تکرار شده است، به طوری که در بررسی آماری نیز مشخص گردیده که بیشترین تأکید در مورد حجامت است.(42)
حجامت هدیه شب معراج و از آیات الهی است، رسول اکرم (صل الله علیه وآله) در حدیث شب معراج می فرمایند:
و قالَ (ص) فِی لَیلةِ أَسری بی اِلی السَّماءِ ما مَرَرتُ بِمَلأ مِنَ المَلائکَةِ اِلّاقالوا یا مُحمَّد مُراُمَتُکَ بِالحِجامَةِ وَ خَیرُ ما تَداوَیتم بِهِ الحِجامَةِ و الشُّونیز و القُسط.(43)
وقتی به آسمان هفتم صعود کردم هیچ ملکی از من گذر نکرد، مگر این که گفت: ای محمد حجامت کن و امتت را به حجامت و خوردن سیاه دانه و قسط امر بفرما.
خداوند در سوره ی اسرا آیه اول دلیل معراج پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه وآله) را نشان دادن آیات و نشانه های الهی به ایشان ذکر کرده، می فرماید:
سُبحانَ الذی أَسری بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المسجِد الحرامِ الَی المسجدِ الاقصَی الَّذی باَرَکنا حَولَهُ لِنُریَهُ مِن آیاتِنا اَنّهُ هَوَ السَّمیعُ البَصیر.(44)
منزه است خدائی که در شبانگاه سیر داد بنده اش را از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی که اطرافش را مبارک گردانیده ایم برای اینکه آیات و نشانه های خود را به او بنمایانیم، به درستی که او شنونده ی بیناست. بنابرنصّ این آیه، آنچه در شب معراج و در مسیر این سفر اتفاق افتاده است از آیات و نشانه های خداوند متعال است و حجتی است برای رسول خدا (صل الله علیه وآله) تا به امتش ابلاغ نماید، بنابراین می توان این گونه استنباط کرد که حجامت نیز از آیات الهی است.
علامه طباطبائی رحمة الله علیه در تفسیر المیزان ذیل آیه ی مذکور ضمن بیان حدیث (یا محمد أحَجتم و أمرُ اُمَّتَکَ بِالحِجامة) می گوید: «واقعه ی شب معراج از معجزات بزرگ تمامی دوران آفرینش است که به این شکل و به این جامعیت فقط برای پیامبرگرامی اسلام(صل الله علیه و آله) اتفاق افتاد و واقعه ای استثنائی در طول دوران خلقت است» (45)
در ضمن رسول اکرم (صل الله علیه وآله) فرموده اند:وَ لَقَد اوصانی جبرئیلَ بِالحَجِم، حتّی ظَننتُ أَنَّه لابُدَّمِنه.(46)
آن قدر جبرئیل در مورد حجامت سفارش کرد که فکر کردم مبادا واجب است.
همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده است، که فرمودند: نزلَ جِبرِئیلُ علی رَسولِ الله (صل الله علیه و آله) بِالسِّواکِ وَ الحِجامَة وَ الخِلال.(47)
جبرئیل به رسول الله (ص) نازل شد و در مورد مسواک، حجامت و خلال کردن سفارش کرد.
تأکید جبرئیل به مسواک، خلال و حجامت در 1400 سال قبل این نکته را گوشزد می کند که همچنان که علم طب به ضرورت مسواک وخلال نمودن پی برده است، باید به ضرورت و اهمیت حجامت نیز پی ببرد و همانطور که مسواک برای حفظ صحت دندانها و بدن آدمی موثر است و ترک مسواک برای انسان مضرات فراوانی دارد، ترک حجامت نیز قطعاً مضرات زیادی را به همراه خواهد داشت.(48)
پینوشتها:
1 - مفردات راغب، ماده عبد
2 - اسرا 23
3 -سوره بقره، آیه 21
4- ذاریات، 56
5- اسراء 182
6- نهج البلاغه خطبه 176
7- بحارالانوار ج59 262
8-( مکارم الاخلاق ج1 ص 98)
9- بحارالانوار، ج 59، ص 76
10-تاریخ طب عرب، ص 6
11-اربعین حدیث ص 201
12- امام خمینی 17/4/58، صحیفه امام، ج 9، ص 8
13- نساء 141
14- ده گفتار ص 169
15- رساله فقهی پزشکی، ج2، ص 14و15
16- راز درمان، ج 1، ص 22
17- تاریخ تمدن اسلام و عرب ،ص 615
18- نهج البلاغه 47
19- اعراف 31
20- بحار ج59 ص 267
21- بحارج 59 ص 290
22- نهج الفصاحه، ص 779، بحار ج59 ص 290
23- غررالحکم ص727 حدیث 9078
24- رساله ذهبیه ص 145 و 146
25- رساله فقهی پزشکی، ج 2، ص 66، نقل از بحارالانوار
26- وسائل الشیعه، ج 25، ص45
27- مخزن الادویه ص 473
28- مخزن الادویه، ص 225
29-مریم 62، فروغ کافی، ج 6، ص 288
30- سوره کهف آیه 62
31- همان آیه 63
32- سفینه البحار، ج2، ص 198
33- فروغ کافی، ج6، ص 288
34- سوره مریم، آیه 62
35- فروغ کافی، ج 6، ص 290
36- تحفة العقول ص 22
37- تحفة العقول، ص 284
38- بحارالانوار، ج 76، ص 126
39- دستورات طب و بهداشت از نظر اسلام، ص 178
40- وسائل الشیعه، ج 25، ص 239، حدیث 31788
41- وسائل، ج 25، ص 238
42-حجامت از دیدگاه اسلام، ص 53-50
43- بحار، ج 62، ص 300، باب 89
44- اسرا آیه 1
45- تفسیر المیزان، ج 13، ص 13
46- بحار، ج 62، ص 126، روایت 79،باب 54
47- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 32
48- حجامت از دیدگاه اسلام، ص 54.
"قرآن"
"نهج البلاغه"
1- اصفهانی، راغب،مفردات راغب، تحقیق صفوان عدنان داودی ناشر ذوی القربی، چاپ پنجم، قم 1426 هـ. ق.
2- ابی جعفر الصدوق محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی من لایحضره الفقیه، ناشر دارالکتب الاسلامیه، 1410 ه.ق.تهران
3- آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکم، ترجمه محمد علی انصاری، تصحیح مهدی انصاری قمی، قم 1380، ناشر، امام عصر
4- بی آزار شیرازی، عبدالکریم، رساله فقهی پزشکی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374
5- براون، ادوارد، تاریخ طب عرب، ترجمه رجب نیا، تهران 1364
6- پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، چاپ سوم 1377، انتشارات جاویدان، چاپ چاپخانه رستم خانی
7- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، چاپ اول، 1413 هـ. ق، بیروت
8- خمینی، روح الله، اربعین حدیث، ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چاپ سی و پنجم 1385، تهران
9- خمینی، روح الله، صحیفه امام مجموعه آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز 1378، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
10- خیراندیش، حسین، حجامت از دیدگاه اسلام، انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1377
11- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ناشر موسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1392 هـ. ق، قم
12- عقیلی خراسانی، محمدحسین، مخزن الادویه، تصحیح محمدرضاشمس، روجارحیمی، فاطمه فرجادمند،1390 تهران سبزآرنگ باهمکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران
13- علی بن موسی (علیه السلام)، رساله ذهبیه، ترجمه و تالیف محمد دریایی،1390 ه.ش،تهران،انتشارات سفیراردهال
14- قمی، شیخ عباس، سفینه البحار ومدینه الحکم والاثار، موسسه وفا، بیروت لبنان
15- قاضی زاهدی، احمد، دستورات طب وبهداشت از نظراسلام، موسسه نشر ومطبوعات حاذق 1377 ه.ش
16- کلینی، ابن جعفر محمد بن یعقوب،فروع کافی، مصحح علی اکبر غفاری، دارالاضواء بیروت، 1405 هـ. ق.
17- مطهری، مرتضی، ده گفتار،چاپ نهم،انتشارات صدرا،تابستان 1373 ه.ش
18- مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار، چاپ دوم،چاپ موسسه وفا،بیروت لبنان 1403 ه.ق
19-واصف، محمد جعفر،طب پیامبر اعظم (طب النبی)، چاپ پنجم 1388، قم، ناشر واصف لاهیجی
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}