خاطراتی از شهید محمد حسین کریم پور
تیزبینی سیاسی
«چندین ملاقات چند ساعته، با او در بیرجند داشتم. در اتاق یکی از خانه های محقر بخش مستضعف نشین بیرجند- که ظاهراً منزل پدری ایشان بود- زیر یک کرسی کوچک می نشستیم و راجع به مسایل نظام و انقلاب صحبت می کردیم. از طریق
خاطراتی از شهید محمد حسین کریم پور
«چندین ملاقات چند ساعته، با او در بیرجند داشتم. در اتاق یکی از خانه های محقر بخش مستضعف نشین بیرجند- که ظاهراً منزل پدری ایشان بود- زیر یک کرسی کوچک می نشستیم و راجع به مسایل نظام و انقلاب صحبت می کردیم. از طریق همین صحبت ها بود که متوجه تیزبینی سیاسی او شدم و فهمیدم که شهید کریم پور آنقدر نسبت به انقلاب، اخلاص و ایمان دارد که محال است چیزی او را از پا درآورد و یا اعتقادش را سست کند.»در سال شصت، بعد از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران و به شهادت رسیدن «آیت الله دکتر بهشتی» و هفتاد و دو تن از یاران باوفای امام امت، شهید «کریم پور» از انرژی حاصل از این وضعیت خاص برای سازماندهی مجدد حزب جمهوری اسلامی در زاهدان و جذب بچه های حزب اللهی و به کارگیری آنان در جهت رشد و شکوفایی انقلاب اسلامی در منطقه بهره گرفت و به این ترتیب به دشمنان قسم خورده ی انقلاب اسلامی نشان داد که حتی در استان دور افتاده ای چون سیستان و بلوچستان، واکنش مردم در برابر منطق ضد اسلامی و غیر انسانی آنها چه می تواند باشد.
قبل از انقلاب وقتی سینما «رکس آبادان» و مسجد جامع کرمان به آتش کشیده شد و ساواک سعی کرد این فجایع را به انقلابیون نسبت دهد، «حسین آقا» از همان ابتدا گفت که: «به خدا این آتش زدن کار خود رژیم است.»
خوشبختانه دو روزی هم بیشتر طول نکشید که دست طاغوتیان برای مردم رو شد و بعضی ها که شاید دچار نوعی تردید و ابهام شده بودند، در این رابطه به یقین رسیدند.
شهید کریم پور با ترسیم دقیق خطوط انحرافی، پیروان راستین خط امام را نسبت به حرکت و خیانتهای منافقان وگروهکهای ملحد و ضد انقلاب آگاه می کرد. حتی «بنی صدر» را در زمانی که در اوج قدرت بود، خوب می شناخت و خیانت او را برای اطرافیان و دوستانش برملا می کرد. «یادم می آید یک سالی در سالروز قیام پانزده خرداد، قرار بود «بنی صدر» به زاهدان بیاید. این مسأله در استان تحرکی ایجاد کرد و طبیعتاً بخشی از وقت و برنامه ریزی نیروها و مسئولان را به خود اختصاص داد. شهید کریم پور همان وقت به ما گفت که سفر «بنی صدر به زاهدان، آن هم در چنان روز عزیزی، برای کم رنگ کردن اهمیت این روز و تحت الشعاع قرار دادن آن در استان است و همین طور هم شد. آن روز جمعی از مسئولان و مردم برای استقبال از «بنی صدر» راهی فرودگاه شدند و برنامه ی راهپیمایی به گونه ای که می توانست باشد، انجام شد» حاجی واقعاً در «صراط مستقیم» بود.
بخشی از کار سیاسی- فرهنگی حاجی در استان سیستان و بلوچستان، روشنگری مردم در رابطه با ستم هایی بود که از سوی خوانین ستمگر بر آنها رفته بود. حاجی این مبارزه را ابتدا از طریق کلاس های عقیدتی - سیاسی پی گرفت و در ادامه ی این تلاش ها، مبارزه با خوانین را وارد مرحله ی تازه ای کرد و آن را به عرصه ی مطبوعات کشاند. «در این مرحله با قلم کوبنده ی خود که همچون ذوالفقار علی (علیه السلام) رعشه بر اندام خوانین از خدا بی خبر انداخت، یک سلسله مقاله و یادداشت تحت عنوان «خان گزیده» در روزنامه ی جمهوری اسلامی به چاپ رساند. این مقالات در واقع زمینه ی فرهنگی لازم را برای انجام یک سری کارهای عملی و اقدام علیه سلطه ی خوانین و احقاق حقوق مردم رنجدیده در سطح استان فراهم آورد و تحرک تازه ای به فعالیت نیروهای خط امام و بچه های حزب اللهی و دلسوخته ی محلی در این جهت بخشید، به طوری که بچه های سیستان رفتند و گزارش هایی از عملکرد خان در روستاهای منطقه تهیه کردند که به صورت سلسله گزارش منعکس شد.
هنوز انقلاب پیروز نشده بود که حاجی به فکر شناسایی و دستگیری ساواکی ها افتاد. با اطلاعاتی که از آنها و موقعیت و وضعیت شان داشت، برنامه ی دقیقی را به اجرا گذاشت و بچه های حزب اللهی را برای یک حمله ی غافلگیرانه به آنها بسیج کرد «در چنین شرایطی تشکیل هسته های مقاومت را مطرح کرد، آن هم در سطح وسیع. برای این منظور، تعدادی از جوانان فعال و انقلابی را دور هم جمع کرد و به آنها آموزش های لازم را برای انجام این کار خطرناک و حساس داد. یادم نمی رود، که یک شب ما بدون اسلحه به طرف خانه ی ساواکی ها رفتیم و با استفاده از تاریکی شب، سه نفر از آنان را که مسلح بودند دستگیر کردیم و به محل ژاندارمری امروزی آوردیم. موفقیت این شبیخون غافلگیرانه مرهون زکاوت، تدبیر و تیزبینی حاجی بود، چون برنامه را آن قدر خوب هدایت کرد که مجال هر گونه ابتکار عمل و یا حتی عکس العمل از ساواکی ها سلب شد. آن شب به قدرت برنامه ریزی و توان مدیریتی شهید کریم پور ایمان آوردیم و دیدیم که با چه مهارتی کارهای جمعی را رهبری می کند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مشکلات عمده ی روستاهای کشور به ویژه مناطق مرزی و دور افتاده، مسأله خان و وابستگان طاغوت بود. در سیستان و بلوچستان نیز مسأله ی خان و زمین دارانی که مردم را به شکل های مختلف استثمار کرده بودند و بر گرده شان سوار شده بودند، از جمله مسائلی بود که شهید کریم پور هیچ گاه آن را دست کم نگرفت. او که به اندازه ی همه ی ستمدیدگان منطقه ی محروم سیستان و بلوچستان، از ستم خان رنج می برد، از همان روزهای اول پیروزی انقلاب، پرچمدار مبارزه علیه آنها شد و با سخنرانی و درس هایی که در کلاس های عقیدتی - سیاسی داشت، به مردم مستضعف این دیار نوید آن را داد که دیگر دوران خان و خان بازی پایان یافته و عدالت اسلامی تحت لوای «لا اله الا الله» و جمهوری اسلامی شامل حال همه ی مظلومان و خان گزیده ها خواهد شد. حرفهای شهید کریم پور که نشأت گرفته از آگاهی و بینش عمیق سیاسی او بود، برای مردمی که یک عمر از ستم خان ها زخمی شده بودند، مرهمی شفا بخش بود، غرش طوفانی بود که آتش خشم آنان را به لانه های فساد و پر زر و زور این قلداران از خدا بی خبر می پراکند. فریاد همه ی پا برهنه ها و ستم دیده های تاریخ بود فریادی که سالیان دراز در حلقوم آن دیار خشکیده بود.(1)
پی نوشت ها :
1- رسم عاشقی؛ صص 129 و 117 و 115- 114 و 84 و 83 و 75- 74.
منبع مقاله :(1388)، سیره شهدای دفاع مقدس؛ (18)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}