بررسی ساختار اداری و کشورداری در دوره آل بویه
منبع: راسخون
چکیده
آل بویه سلسله ای از امرای دیلمی است که به دیالمه اصفهان و همدان، دیالمه ری و دیالمه بغداد و دیالمه کرمان شهرت داشتند و حکومت آنان در حدود صد و چنجاه سال ادامه داشت. آنان پیرو مذهب زیدی شیعه و نخستین خاندان ایرانی بود که خلفای بغداد را چون بازیچهای - از آل خلیفه یکی را بر میداشت و دیگری را به جای او مینشاند- دراختیار گرفت.آل بویه برای اداره قلمرو خود که شامل فارس، کرمان، عراق و خوزستان، ری و همدان و اصفهان می شد، به تشکیلاتی نیاز داشتند، که در ابتدا همانند خلفای عباسی عمل کردند، اما با قدرت گیری خود نظام جدیدی را ایجاد کردند و حتی برخی از دیوان های عباسی را در یکدیگر ادغام کردند مانند آن که امور دیوان هزینه و خراج به دیوان وزارت سپرده شد. آنان دارای دیوان های وزارت، رسائل، قضا، سپاه و برید بودند.
در این مقاله سعی شده که به صورت مختصر به شرح دیوان های آل بویه و وظایف آنان بپردازد.
کلید واژه:
تشکیلات اداری، آل بویه، دیوان وزارت، دیوان سپاه، دیوان برید.مقدمه
حوزه جغرافیایی ـ سیاسی ایران در تمام دوران حکمرانی امویان به طور مستقیم توسط حکمرانان عرب اداره میشد، اما با آغاز قدرت عباسیان، به تدریج حکومت های محلی نیمه مستقل و سپس مستقل در بخش هایی از ایران سر برآوردند. حکومت آل بویه که نسب شان به یزدگرد سوم میرسید در نواحی فارس، عراق، اصفهان و همدان زمانی قوت گرفت که قدرت مرکزی خلفا به تدریج رو به ضعف نهاد و حکومت آل بویه موفق شد مناطق مرکزی و جنوبی ایران را از سلطهی عباسیان خارج کند.آل بویه که تا قبل از دست یابی بر بخش عظیمی از خلافت عباسی کمترین تجربه ای در حکومت داری متمرکز نداشت؛ شیوه اداری عباسیان را برگزید، اما به مروز زمان تغییراتی را در تشکیلات اداری آن زمان سبب شد و این مقاله بر آن است که به صورت مختصر تشکیلات اداری آل بویه را معرفی کند.
شکل گیری سلسله آل بویه
تلاشهای مکرر و پیاپی نهضت های مختلف ایرانی، برای تصرف بغداد و تسلط بر مرکز خلافت عباسی، پس از ناکامی های مکرر بالاخره به سال 324 هجری قمری به وسیله جنبش نوین استقلال طلبی ایران به رهبری خاندان آل بویه با موفقیت همراه گردید. آل بویه که مانند بسیاری از مدعیان استقلال و فرمانروایی بر ایران خود را از نواده ساسانیان میدانستند، منتسب به طبقه ماهیگیران و از مردم گیلان بودند.فعالیت سیاسی و اجتماعی آل بویه، به ریاست برادران بویه: علی، احمد، حسن از زمان مرداویج و آل زیار آغاز میگردد (طلوعی، 1387: 37 / زرین کوب، 78: 437 / اشپولر، 1373 / 212 / سجادی، 1367: 18)، زیرا مرداویج بن زیار هنگامی که حاکم دیلمان گشت رودبار و طالقان و رستمدار و سپس مازندران و ملک ری و قزوین و ابهر و زنجان و طارم را نیز به قلمرو خویش درآورد به این ترتیب، قلمرو تحت حکومت مرداویج زیاری در نواحی مرکزی ایران بود (مجیدی کرائی، 1387: 656-648 / لین پل: 1363: 241 / رضایی، 1381: 358 / زرین کوب، 78: 439 / پیرنیا، 1384: 143 / اشپولر، 1373: 218 / سجادی، 1367: 21)، پس از مرداویج برادران بویه ایالات مرکزی و جنوبی ایران را زیر فرمان خود درآوردند. در سال 335 هجری قمری بود که احمد دیلمی بعد از تصرف خوزستان آرزوی دیرین ایرانیان را که تسلط به مرکز خلافت عباسی بود، عملی ساخت و بغداد را اشغال نمود (طلوعی، 1387: 37 / مجیدی کرائی، 1387: 664 / فقیهی، 1384: 28 / رضایی، 1381: 359 / لین پل: 1363: 242 / زرین کوب، 78: 441 / پیرنیا، 1384: 162). تصرف بغداد نه تنها به منزله پیروزی سیاسی و اقتصادی ایرانیان بر عرب بود، بلکه مرحله نوین تکامل اسلام شیعی در برابر اسلام تسنن بود. با مرگ عماد الدوله – علی – در سال 338 هجری قمری، برادرش رکن الدوله – حسن – به سفارش وی امور اداره آل بویه را به دست گرفت (فقیهی، 1384: 28 / مجیدی کرائی، 1387: 667 ).
نفوذ سلاطین آل بویه تا بعداد نیز گسنرش داشت و عامل اصلی خلع و عزل مستکفی خلیفه عباسی و خلافت جانشین او که لقب مطیع را داشت، آل بویه بودند و در کل خلفای عباسی تا اواخر قرن 4 هجری قمری تحت نفوذ آل بویه بودند (طلوعی، 1387: 37 / فقیهی، 1384: 28).
پراکندگی متصرفات آل بویه و اداره آن ها به وسیله امرای متعدد یعنی تقسیم دودمان به شاخه های شاهان فارس و کرمان و بغداد و عراق و به عبارت دیگر فقدان مرکزیت و وحدت و انسجام که لازمه دوام و بقای قدرت و شوکت هر حکومتی است ضعف و سستی و آسیب پذیری سلسله آل بویه را افزود و لذا حکومت آلِ بویه بیش از 150 سال تداوم نداشت.
ساختار اداری دوره آل بویه
- تشکیلات اداری و دیوان ها
با فتح ایران به دست مسلمانان و اعراب، نظام سیاسی پیشین تقریباً یک سره از میان رفت. با این حال دستگاه اداری و دیوانی آن، توسط حکمرانان جدید اقتباس شد و تا مدت ها حداقل در بخش های شرقی امپراتوری اسلامی روش اداری ـ دیوانی عصر ساسانی، در اداره کشور به حاکمان عرب و مسلمان یاری میداد.تفاوت عمده تشکیلات اداری دوره آل بویه، نسبت به حکومت های قبل استفاده و به کار گیری افراد شایسته و فاضل بدون درنظر گرفتن اصالت نژادی، خانوادگی و تعلقات مذهبی بود. افرادی از زرتشتیان، مسیحیان، مسلمانان شیعه و سنی در دربار و دیوان ها به کار اشتغال داشتند.
در بررسی دیوان های این دوره بین منابع و تحقیقات اختلاف بسیاری وجود دارد، برای نمونه در کتاب دستور الوزراء نام دیوان های زیر برای دوره آل بویه برده شده است:
دیوان النفقات، دیوان الاعطا، دیوان الخاصه، دیوان سواد، دیوان المشرق، دیوان المغرب، دیوان الضیاع، دیوان التوقیع، دیوان الجیش، دیوان الخراج، دیوان بیت المال، دیوان المستحدثه، دیوان الدار، دیوان الانشاء، دیوان البرید و الخرائط، دیوان زمام الخراج و الضیاع السلطانیه، دیوان الاشراف، دیوان المقبوضات، دیوان المصادرین، دیوان الدار الکبیر (خواندمیر، 1317: 154-14) و یا نمونه دیگر در کتاب آل بویه و اوضاع زمان ایشان به دیوان های زیر اشاره شده است:
دیوان رسائل، دیوان سواد، دیوان مشرق، دیوان مغرب، دیوان ضیاع خاصه، دیوان مزارع اطراف فرات، دیوان اخراج، دیوان زمام، دیوان دار، دیوان بر و صدقات، دیوان نفقات و خزائن، دیوان حرم، دیوان الماء، دیوان نهر (فقیهی، 1366: 365-357) و هم چنین در کتاب به دیوان های زیر اشاره شده است:
دیوان زمه، دیوان اعطا، دیوان برید، دیوان بیت المال، دیوان جیش، دیوان دار، دیوان اخراج، دیوان سواد، دیوان مشرق، دیوان مغرب، دیوان ضیاع خاصه، دیوان خاصه، دیوان دار کبیر، دیوان مستحدثه، دیوان خرائط، دیوان فض و خاتم، دیوان مرافق، دیوان نفقات، دیوان انشاء، دیوان اشراف، دیوان توقیع (میراحمدی، 1368: 110)؛ این گونه به نظر می رسد بعد از مدتی برخی از این دیوان ها با هم یکی شده یا از بین رفته اند. در کل تشکیلات اداری آل بویه شامل بخش وزارت و دیوان می شد.
1- دیوان وزارت
وزرای آل بویه اغلب افرادی دانشمند بودند و علاوه بر رسیدگی به امور دربار، فرماندهی سپاهیان را نیز بر عهده داشتند. کارآمدترین وزرای این دوره «هم دولتمرد سرباز و هم دانشور بودند» (کرمر، 1375: 43).حکومت آل بویه در شاخه جبال بیشتر از قسمت های دیگر از آرامش برخوردار بود به همین جهت موقعیت و فرصت مناسبی برای وزرای آن وجود داشت تا بر غنای علمی و فرهنگی این منطقه بیفزایند، بلعکس آن حکومت آل بویه در شاخه فارس و عراق بیشتر دستخوش اختلافات سیاسی و نظامی بود و به همین جهت بیشتر وقت وزرا صرف سازماندهی و ساماندهی سپاهیان می شد (ترکمنی آذز، 1384: 194)
در زمان تسلط آل بویه بر عراق، وزرای آل بویه بر وزرای خلفا برتری داشتند و خلیفه انان را لقب «تاج الوزراء» و «وزیرالوزراء» داده بود (ترکمنی آذز، 1384: 194).
فروش منصب وزارت در دوره آل بویه به خصوص در شاخه عراق مشخصه وزارت در این دوره بود که البته این شیوه را از خلفای عباسی آموختند و بعد از شروع این روند در شاخه جبال آل بویه سبب شد، وزارت دچار رخوت شده و به معضلی تبدیل شود.
اداره امر وزارت به وسیله دو نفر در یک زمان نیز از دیگر مشخصه های بارز وزارت در دوره آل بویه است، که از زمان معزالدوله آغاز شد (ترکمنی آذز، 1384: 195 / کلود کاهن، 1384: 42). در آن زمان دو نوع وزارت وجود داشت: وزارت تفویض و وزارت تنفیذ که با یکدیگر تفاوت داشت.
وزیر تفویض مقامش از وزیر تنفیذ بالاتر بود و وزیر تفویض با رای و تدبیر خود به انجام کارها می پرداخت و باید مسلمان و آزاد باشد و بر عکس آن وزیر تنفیذ حق نداشت امور را با فکر و رای خود به انجام رساند و بلکه وایطه میان سلطان و مردم بود و ممکن بود از اهل ذمه یا غیر آزاد باشد (فقیهی، 1384: 64، میراحمدی، 1368: 163). از میان سران آل بویه عضدالدوله، صمصام الدوله، فخرالدوله و بهاءالدوله دو وزیر داشتند.
وظایف وزیر در دوره آل بویه عبارت بودند از:
- فراهم آوردن زمینه و وسایل افزایش درآمد به منظور پرداخت مستمری سپاهیان (کلود کاهن، 1384: 48 ).
- انتصاب ماموران دولتی برای جمع آوری مالیات مناطق تحت تسلط
- مسولیت نظامی
- امور خزانه و خراج
معزالدوله با واگذار کردن املاک سلطتنی و املاک بدون صاحب به سپاهیان و فرماندهان امور خراج را تصعیف کرد (ترکمنی آذز، 1384: 217).
با اینکه به طور ستنی وزیر در راس دیوان ها قرار داشت و نصب و نظارت روسای دیوان ها در اختیار او بود، ولی از منابع چنین بر می آید که روسای دیوان ها از قدرت زیادی برخوردار بودند و تنها در برابر سلطان مسولیت داشتند و در قبال وزیر پاسخگو نبودند.
وزرای آل بویه هم چون وزرای دوران قبل گرفتار آفت سعایت اطرافیان و رقبای سیاسی خود بودند، مانند ابوسعد اسرائیل بن موسی و از طرف دیگر چون در تغییرات و تحولات سیاسی تاثیر داشتند و در عزل و نصب کارگزاران و حتی در تعیین جانشین پادشاهان موثر بودند با هر تغییر سیاسی جدید در معرض خطر جانی و مالی قرار داشتند مانند ابن العمید.
2- دیوان رسائل
صدور فرمان های حکومتی و برقراری ارتباطات داخلی و خارجی بر عهده دیوان رسائل بود و در دوره آل بویه کارگزارانی ادیب و با تدبیر این دیوان را بر عهده داشتند. در این دیوان منشیان و کاتبان هر یک با وظیفه ای مشخص به کارهای هر ولایت و منطقه ای می پرداختند.برخی از نامه های وارد شده به دیوان رسائل احتیاج به جواب کتبی داشتند، که البته برای صحت نامه بایستی توقیع - امضا – می شدند (میراحمدی، 1368: 163).
با توجه به اهمیت بسیار و توجه بیشتر امرای آل بویه به دیوان برید و خبر، دیوان رسائل کمدنگ تر عمل می کرد.
3- دیوان خبر و برید
به متصدی دیوان برید «صاحب برید» گفته می شد. وظیفه او رساندن اخبار و اطلاعات به سلطان و از هر طریقی در حداقل زمان ممکن بود.هر شهر و ناحیه ای صاحب بریدی داشت که از میان افراد مورد اعتماد اتنخاب می شد و وی خبرگزاران مطمئنی را که به آن ها «منهی» گفته می شد را معین می کرد تا اخبار جزئی یا کلی – حتی اخبار نهانی – را به اطلاع او برسانند و نیز مراقب اعمال و رفتار عمال خراج و قاضیان و دیگر متصدیان امور باشند و او را از این امور آگاه سازند.
حمل اشیا و نامه ها و چیزهای دیگر به وسیله برید و پیک صورت می گرفت و سلاطین با درایت و دوراندیشی به منظم بودن این امر عنایت خاصی داشتند و انتظام این کار در زمان عضدالدوله دیلمی از هر زمان دیگری بیشتر بود (فقیهی، 1384: 65 / کبیز، 1362: 214). گفته شده که یکی از ماموران چاپارخانه به ترغیب همسرش در خانه ماند تا برنجی را که طبخ کرده بود را بخورد و در نتیجه در امر ارسال پیام ها تاخیر پیش آمد، به همین دلیل عضدالدوله دستور داد تا جملگی ماموران و چاپارها که بین شیراز و بغداد کار می کردند، روی هم رفته سه هزار ضربه شلاق بخورند (کلود کاهن، 1384: 53 ).
گاهی پیک ها محمولات پستی حاوی وجوه نقد را نیز به صورت بسته های معمولی به مقصد می رساندند، یک بار به عضدالدوله گزارش دادند وجهی که به صورت بسته پستی ارسال شده بود، مفقود شده است، وی با شنیدن این خبر دستور اکید داد که تحقیقات مفصلی صورت گیرد و پس از آشکار شدن جرم پیک مربوطه، عضدالدوله دستور داد دست های او را قطع کنند تا درس عبرتی برای دیگران بوده و هرگز چنین اتفاقی تکرار نشود (کلود کاهن، 1384: 54).
ماموران برید آل بویه نامه ها را در کیسه مخصوصی می گذاشتند که به آن «خریطه» و «اشکدار» می گفتند و در کمترین زمان آن را به مقصد می رساندند (فقیهی، 1384: 65).
کبوتر نامه بر یا کبوتر رسائلی یکی از وسایل ارتباط سریع در آن زمان بود که این کبوترها بسیار ارزش داشتند و گاهی قیمت یکی از آن ها به هزار دینار می رسید (فقیهی، 1384: 66 / کبیز، 1362: 214). استفاده از کبوتر به این گونه بود که برای فرستادن نامه به هر شهر، کبوتری از همان شهر را نزد خود نگه می داشتند و چون نامه را به پای او می بستند و رهایش می کردند، کبوتر به طرف شهر خود پرواز کرده و نزد کسانی می رفت که باید نامه را از پایش باز کنند و سپس جواب نامه را به پای کبوتری از شهر مقابل می بستند و رهایش می کردند.
پیک های دونده یکی دیگر از وسایل ارتباط در آن زمان بود. دویدن با سرعت و بی وقفه در فاصله های دور از قدیم الایام نیز معمول بود و در زمان آل بویه در دوره معزالدوله دو جوان به نام های فضل و مرعوش هر یک از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب مسافت بیش از سی فرسنگ را می دویدند و بیشتر درفاصله بین بغداد و اصفهان نامه های معزالدوله و برادرش رکن الدوله را منتقل می کردند و این فاصله را در رفت و برگشت هفت یا هشت روزه انجام می دادند (فقیهی، 1384: 66 / ترکمنی آذر، 1384: 220 / کلود کاهن، 1384: 53 / کبیز، 1362: 213).
خاندان آل بویه و وزرای آنان از طریق جاسوسانی که وابسته به دیوان خبر و برید بودند، از اخبار سپاه دشمن، همسایگان و کارگزاران حکومتی خود مطلع می شدند و به همین علت هیچ تغییر کلی یا جزئی در امور حکومتی و نظامی از چشم آنان مخفی نمی ماند. عضدالدوله از طریق جاسوسان از بی عدالتی در دستگاه های دیوانی جلوگیری می کرد (ترکمنی آذر، 1384: 220 / کلود کاهن، 1384: 54).
عضدالدوله به ویژه در میان معلمین و مدیران مدارس جاسوسانی را گماشته بود و از آنان می خواست که از فرزندان سپاهیان در مورد امور و شیوه رفتارشان در خانه پرسش هایی کنند و نتیجه را به صاحب برید گزارش دهند و برای این اقدام ماهانه وجوه هایی به معلمان پرداخت می کرد (فقیهی، 1366: 359).
اصحاب خبر این سازمان جاسوسی با لباس مبدل نه تنها در بازارها بلکه در دواین دولتی هم رفت و آمد می کردند و اقدامات مقامات و کارکنان دولت را تحت نظر می گرفتند.
4- دیوان قضا
رسیدگی به اختلافات و دعاوی مردم بر عهده این دیوان بود و در راس این دیوان «قاضی القضات» قرار می گرفت. علاوه بر پایتخت، سایر شهرها نیز می توانستند قاضی القضات داشته باشند و مقر وی را به نام «دارالقضاء» می نامیدند (میراحمدی، 1368: 164).برای اولین بار شغل قضاوت در دوران معزالدوله به مقاطعه گذاشته شد (ترکمنی آذر، 1384: 221)
و چنین عملی در زمان خلفا و سپس در دوران آل بویه به تقلید از آنان ر.اج یافت و عاملی برای بازگذاشتند دست کارگزاران به ظلم و ستم بر مردم بود. کارگزاری که مقام خود را با پرداخت پول به دست آورده بود، بعد از کسب مقام سعی داشت پولی را که پرداخته از مردم بگیرد و از طرف دیگر به جهت خرید مقام خود، جوابگوی کسی هم نبود و این گونه مردم مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند.
در دوران عضدالدوله تحولی دیگر در امر قضاوت پدید آمد، او پس از تسلط بر بغداد، اختیارات خلیفه را در انتخاب قاضی القضات بغداد از وی سلب نمود و فردی به نام اباسعد بشر بن حسین را که در فارس اقمت داشت به منصب قاضی القضاتی بغداد منصوب کرد (ترکمنی آذر، 1384: 222 / فقهی، 1381: 44).
کلیه قاضیان قلمرو آل بویه و نیز مامورانی که به نحوی با امور حقوقی سر و کار داشتند، تحت سرپرستی قاضی القضات بودند، که شامل محتسب و نقیب می شدند.
- محتسب
محتسبی از مهم ترین مشاغل دوره آل بویه بود و از وظایف اصلی وی عبارت بودند از:
امر به معروف و نهی از منکر، رسیدگی به امور شهر چون نظم و نظافت، رسیدگی به امور اصناف و صاحبان هر حرفه و شغل.
چون محتسب با همه طبقات سر و کار داشت و گاهی ضرورت ایجاب می کرد که یکی از صاحبان مشاغل بزرگ یا یکی از متنفذین قدرتمند را به کاری امر و یا از کاری نهی کند، معمولا از رجال درجه اول و مقتدر انتخاب می شد تا بتواند وظایف خود را به آسانی و بدون پروا انجام دهد.
برخی از کارهای محتسب عبارت بود از:
- اگر می دید ساختمان خانه ای مشرف به خانه همسایگان است، اقدام لازم را معمول می داشت.
- اگر می دید امام جماعتی بیش از خد نمازش را طول می دهد به طوری که افراد بیمار و ضعیف نارحت می شوند، او را منع می کرد.
- کاسبی را که کم فروشی می کرد یا قسمتی از ک.جه و بازار را گرفته بود، او را مورد مواخذه قرار می داد و ..... (فقهی، 1381: 67).
- نقیب
از آغاز پیدایش سمت نقابت در زمان آل بویه، از این کلمه نقابت اشراف علوی اراده می شد. در آن زمان کسانی بودند که برای خود نسب می ساختند و خود را از فرزندان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) می دانستند. وظیفه نقیب این بود که در صحت نسب این گونه افراد دقت کند و مواظب باشد افراد غیر شریف خود را در زمره اشراف قرار ندهند (فقیهی، 1384: 68). خلیفه یا سلطان تقبا را از میان سادات عالیقدر و صاحب نفوذ انتخاب می کردند.
5- دیوان سپاه
دیلمیان مردمانی جنگجو بودند که به علت موقعیت خاص محلی و برخورداری از مهارت های نظامی از دیرباز در تشکیلات نظامی حکومت های ایرانی وارد شده بودند.سپاه آل بویه از افراد وابسته به اقوام مختلف دیلمی، گیلی، ترک، عرب، کرد و هندی تشکیل می شد، ولی در این گروه اکثریت با دو عنصر ترک و دیلمی بود. ترکان در سواره نظام خدمت می کردند و دیلمیان در پیاده نظام. در میدان نبرد پیاده دیلمی در ردیف جلو قرار می گرفت و دشمن را مورد حمله قرار می داد و سواره نظام ترک که به اسلحه سنگین مجهز بود از پشت سر حملات را پشتیبانی و تقویت می کرد (ترکمنی آذر، 1384: 228 / رضایی، 1381: 383).
وسایل دفاعی آنان در جنگ ها سپر و زوبین بود و آنان در پرتاپ نیزه به همراه پارچه های مشتعل معروف بودند و بدین ترتیب دشمن را دچار زیان و خسران و آتش سوزی می کردند. حتی در دوره معزالدوله به علت موقعیت خاص سرزمین های فتح شده و اینکه ناگزیر بودند برای تصرف و خفظ موصل، بصره و عمان و مناطق نزدیک به دریا از نیروی درییایی استفاده کنند، به ساخت و تجهیز کشتی های جنگی پرداخته شد و در تشکرکشی به عمان نیروی دریایی آل بویه دارای صد کشتی جنگی بود (ترکمنی آذر، 1384: 225). از زمان عضدالدوله استفاده از فیل های جنگی نیز باب شد (رضایی، 1381: 383).
آل بویه علاوه بر روش و فنون جنگی مرسوم در زمان خود، دارای تاکتیک های جنگی خاصی نیز بود آنان برای پیروزی بر دشمن علاوه بر جنگیدن با وی از شیوه های دیگری چون رشوه دادن به فرماندهان سپاه دشمن و استفاده از جاسوس برای آگاهی از وضع دشمن نیز بهره می گرفتند (ترکمنی آذز، 1384: 227).
در سپاه دیلمیان از انظباط، تربیت نظامی و روح نظامی گری هیج اثری دیده نمی شد؛ علت این خصوصیت آن بود که امرای این سلسله – حتی مقتدرترین و با سیاسی ترین امیر آل بویه – برای راضی نگاه داشتن نظامیان و افزایش عده آن ها بخش عمده املاک را که در طی نبردها به دست می آمد، میان آن ها تقسیم می کردند که در دراز مدت به ضرر حکومت آل بویه تمام شد؛ زیرا سپاهیان از همین امر سوء استفاده کردند و هر گاه مشکلی در پرداخت مواجب پیش می آمد، شورش می کردند (ترکمنی آذر، 1384: 230 / رضایی، 1381: 384).
کلام آخر
دوران قدرت آل بویه بیش از یک قرن و نیم نپایید، اما خدماتی که در این زمان کوتاه در بزرگداشت ایران و ایرانی انجام شد؛ به مراتب بیش از خسارت و زیان هایی بود که بر اثر اختلاف ها و کشمکش های میان امرای آخری آن دودمان بر این کشور تحمیل گردید.آل بویه که به فرهنگ ایران خدمات شایانی کردند، وزرایی داشتند که اغلب از فضلا بودند، اما دیوان ها به علت بی ثباتی و تغییرات مکرری که در مقام وزیران و کارکنان دیوان ها رخ می داد بدون هیچ برنامه ریزی عمل می کردند و فروختن مناصب که از زمان معزالدوله آغاز شده و در دوره های بعد نیز کم و بیش ادامه داشت، تشکیلات اداری آنان را دچار گسیختگی کرد.
پینوشت:
1- مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی
کتابنامه:1- اشپولر، برتولد، 1373، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه جواد فلاطوری، جلد 1، چاپ چهارم، تهران، علمی و فرهنگی.
2- اقبال، عباس، بی تا، تاریخ مفصل ایران، تهران، خیام.
3- باسورث، کلیفورد ادموند، 1371، تاریخ ایران کمبریج، ترجمه حسن انوشه، جلد 5، تهران، امیرکبیر.
4- پرویز، عباس، 1336، از طاهریان تا مغول، تهران، علمی.
5- پیرنیا، حسن، 1384، تاریخ ایران، تهران، نگارستان کتاب.
6- ترکمنی آدر، پروین، 1384، دیلمیان در گستره تاریخ ایران، تهران، سمت.
7- خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین، 1317، دستور الوزراء، تصحیح و مقدمه سعید نفیسی تهران، اقبال..
8- رضایی، عبدالعظیم، 1381، تاریخ ده هزار ساله ایران، تهران، اقبال.
9- زرین کوب، عبدالحسین، 1378، روزگاران، تهران، سخن.
10- سجادی، صادق، 1367، آل بویه، تهران، دایره المعارف بزرگ اسلامی.
11- طلوعی، محمود، 1387، دانشنامه تاریخ، جلد 1، تهران، علم.
12- فقیهی، علی اصغر، 1366، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، دیبا.
13- ---------، 1384، آل بویه، تهران، سمت.
14- کبیر، کلود کاهن، 1384، بویهیان، ترجمه یعقوب آژند، تهران، مولی.
15- کبیر، مفیز الله،1362، ماهی گیران تاجدار، ترجمه مهدی افشار، تهران، زرین.
16- کرمر، جوئل. ل، 1375، احیای فرهنگی در عهد آل بویه، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
17- لین پل، استانلی و دیگران، 1363، تاریخ دولت های اسلامی و خاندان های حکومتگر، ترجمه صادق سجادی، تهران، تاریخ ایران.
18- مجیدی کرایی، نور محمد، 1387، اورنگ باختگان ایران، جلد 1، تهران، آرون.
19- میر احمدی، مریم، 1368، تشکیلات اداری، کشوری و لشکری ایران از صدر اسلام تا عصر مغول، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}