ایکس من نمونه ای بارز از القای تفکر برتر انگاری و نمایش مدیریت جهان توسط انسان های داروین مسلک است؛ انسان هایی که به سبب تکامل و جهش یافتگی، شان اداره و مدیرت جهان را داشته و جهان را در میز شطرنج اقتدار خود به حرکت در می آورند.
از جمله جهش یافتگان ایکس من فردی به نامن داروین (Darwin) است.
داروین (Darwin) در میان انسان های جهش یافته که توسط سی.آی.ای (CIA) حمایت می شوند تنها کسی است که توسط شاو (Sebastian Shaw) کشته می‌شود.
در واقع داروین فدای دیگر انسان های تکامل یافته می‌شود، برای نگاه واقع بینانه تر باید دلیل آن را در چارلز داروین خلاصه نمود.
به عبارتی دیگر اولا حضور یک انسان تکامل یافته به اسم داروین خود دلیلی محکم برای اثبات موضوع است؛ ثانیا اسم داروین ذهن را به سمت دانشمند داروین سوق می دهد و فدایی شدن او برای دیگر تکامل یافتگان، خود نوعی مظلوم نمایی برای چارلز داروین می باشد.
دیگر انسان جهش یافته ایکس من فردی به نام اما (Emma Frost) است.
اما (Emma Frost) دستیار اصلی شاو می باشد و همچون چارلز قدرت خواندن فکر ها را داشته و همچنین می تواند در مواقع لزوم به الماسی تغییر شکل دهد تا به او اسیبی نرسد.
با این همه اما (Emma Frost) به دلیل آنکه شاو کلاهی با جنسی ویژه که توسط روس ها ساخته شده در اختیار دارد، توان نفوذ در ذهن شاو (Sebastian Shaw) را ندارد.
اما خط تعلیق اصلی ایکس من را می توان در نبرد بین گروه اریک و چارلز در مقابل گروه سپاستین شاو دانست؛ تعلیقی که در پی آن است که کدام گروه به پیروزی می رسد و دانستن سر انجام تکامل یافته ها و سرنوشتشان در جهان در مقابل دو قدرت جهانی یعنی شوروی و آمریکا.
این خط تعلیق اصلی در کنار دو خط تعلیق فرعی، که آیا اریک می تواند از شاو به خاطر مرگ مادرش انتقام بگیرد.
و همچنین دیدن صحنه های جنگی و پر رنگ و لعاب توام با شور و هیجان فیلم را به پیش برده و موجب همراهی مخاطب در بستر تعلیق داروینیسم می شود.
نگاه عالمانه به بستر تعلیق فیلم، موجب می شود تا بررسی شود چرا تفکر داروین امروز در غرب از یک تئوری به یک ایدئولوژی تبدیل شده و چرا تفکر انسان ملحدی چون او تا این حد در فیلم های هالیوودی آرایش و تزئین می‌شود.
چرایی این موضوع که غرب عامدانه نظریه داروین را بزرگ نمایی می‌کند چندان سخت نیست زیرا نظریه تکامل داروین در مقابل نظریه خلقت گرایی می باشد و در نتیجه عدم وجود خدا چیزی است که غرب سالها است که برای رسیدن به آن تلاش می کند.
اما در منظر کلام الله مجید خداوند متعال در مورد آغاز خلقت انسان، در اولین آیه سوره مبارکه نساء، مى فرماید:
بررسى این آیه به درستى بیانگر آن است که نسل انسان از وجود یک زن و یک مرد، آغاز گشته است و نظریه تکامل داروین چیزی جز در راستای القای تفکر شیطان نیست.
با این همه شاید بتوان عمده تصاویر القایی ایکس من (x-men) از منظر استراتژیک در هفت عنوان خلاصه نمود:

1. مبتنی بر نگاه ایکس من در حوزه انگلاساکسون ها سوپر من "داروین" و در حوزه ی آلمان ها و نازی ها سوپر من "نیچه" وجود دارد.
2. در قاب تصویر ایکس من، قهرمان ها کسانی هستند که تکامل یافته اند و نجات دهنده بشریت آن ها می باشند.
3. تصویر ایکس من از آینده جهان در دست تکامل یافته گان می باشد.
4. سوپر استار سازی ایکس من در حوزه های مختلف در ذیل داروینیسم اجتماعی صورت می پذیرد.
5. از منظر ایکس من هر قدر امکان تکامل وجود داشته باشد افراد شرور نیز تغییر و توان بیشتری می یابند.
6. آیا واقع نشدن جنگ اتمی بین امریکا و شوروی بر سر سپر های موشکی علتی دیگری داشت؟
7. القای ماتریالیسم و ماده گرایی در مقابل ایده آلیسم که چند مرتبه در فیلم به آن اشاره می شود.

اما در مقام بررسی ایکس من (x-men) از منظر نماد گرایی اگر بخواهیم نگاهی جزیی به خود کلمه ایکس (X) داشته باشیم، باید ابتدا این پروژه بیست ساله را به خوبی بررسی و سپس به ماهیت شناسی کلمه مردان ایکس و معنی شناسی آن بپردازیم.کلمه ایکس (X) در ترکیب بعضی کلمات به معنی ناشناخته یا مجهول نیز بکار می‌رود، مانند x-ray به معنی اشعه مجهول.از این منظر باید مردان ایکس را به نام مردان مجهول بشناسیم اما آیا واقعا هدف از گذاشتن ایکس این معنا بوده؟
از آنجایی که چهار چوب فکری فیلم مردان ایکس در بستر تکامل انسان ها و مسائل ماورا طبیعت است، وجود کاراکتر های همچون ریون (Raven) با رنگ آبی و عزازیل (AZAZEL) به عنوان نماد شیطان خود دلیلی محکم برای دیدن نماد ایکس از منظر سمبلیک می باشد.
اولین کارتون تلویزیونی ایکس من در سال 1989 میلادی توسط Ray Lee ساخته شد؛ بعد از آن از سال 1992 تا سال 1997 میلادی سریال کارتونی ایکس من توسط Stan Lee در 86 قسمت پخش شد.
در حین پخش این مجموعه های تلویزیونی انواع و اقسام بازی های رایانه ای ، نمایشگاه های بازی و عروسک های ایکس من تولید شده است که تا امروز ادامه دارد.
در این راستا پروژه ایکس من علاوه بر آنکه به عنوان پروژه ای بیست ساله جهت تئوریزاسیون تفکر داروین در جهان عمل نمود، در بعد عمومی خود به بسط و گسترش نماد ایکس (X) در جهان پرداخته و مجموعه ی سری ایکس من که از سال 2000 میلادی تا به امروز ساخته شده است نیز در راستای پیروی از این خط مشی ارزیابی می شود.
در نوع ارزیابی سیمبلیک ایکس (X) می توانیم این نماد را در مصر باستان مورد جستجو قرار داد و از آنجا که فراماسونر ها در مفاهیم سیمبلیک وامدار مصریان هستند، بررسی این نماد در قاعدهی فرهنگ مصری بابی از برای سیمبل شناسی ماسونی ان قلمداد می شود.
نماد ایکس (X) به عنوان دو خط متقاطع در آموزه های مصریان نماد خضوع و خشوع در مقابل شیطان است؛ این نماد به مرور ضمن آمیختکی با مفاهیم و آموزه های شیطانی و کابالا، به یکی از نماد های اصلی شیطان پرست ها مبدل گریده است.
بعد از قرن ها در سال 1600 میلادی یک کابالیست و کیمیاگر آلمانی به نام یاکوب بوهمه بار دیگر کاربرد نماد ایکس (X) گسترش داد.
یاکوب به عنوان یک کابالیست می گوید: من از تابش نور آفتاب در ظرف مفرغی حقیقتی را دریافتم که بسیار بسیار جذاب تر از ارتباط بین خدا و بشر و خوبی و بدی است.
آنچه که گذشت را می توان دلیلی واقعی از برای انتخاب مردان ایکس دانست؛ دلیلی که همراه با قرینه ی گسترش روز افزون نماد ایکس (X) در عصر حاضر است.
به این ترتیب از آنجا که نماد ایکس (X) به عنوان دروازه ورود شیطان معرفی می‌شود باید نتیجه گرفت این نماد دامنه ی گسترده ای داشته و تشکیل گرو ه های مختلف موسیقی راک و متال با نام ایکس و همچنین ساختن فیلم های متفاوت با کلمه مجهول ایکس در این راستا می باشد.
فراگیری نماد ایکس (X) در جهان امروز به نحوی است که حتی در ایران اسلامی سرزمین مبارزه با امپریالیسم جهانی استفاده از این نمادها از روی جهل و ندانستن بسیار رایج شده است به طوری که در گوشه خیابان ها نماد ایکس به عنوان گردنبند و در مغازه ها به عنوان بو گیر ماشین ها به فروش می رسد
در مجموع این قسمت از مجموعه ایکس من به کارگردانی متیو واگن به واقع عصاره همه قسمت های قبل می‌باشد؛ داستان این قسمت از مجموعه ایکس من در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده است و به گذشته پرفسور چارلز (پرفسیور ایکس) و اریک می‌پردازد.
به تصویر کشیدن همکاری اریک و چارلز آنگلاساکسونی در مقابل شاو ژرمنی برای جلوگیری از جنگ در پروژه اتمی کوبا و پیروزی ، اریک و چارلز خاویر در مقابل شاو که باعث جلوگیری از جنگ جهانی می شوند و جهان را نجات می دهند، همگی در راستای ترسیم انسان های جهش یافته داروین و وظیفه ی آن ها نسبت به هم نوعان خود برای بقای تمدن شان در توجیه اعمال و رفتارشان است.
به این ترتیب اگرچه تکامل یافته ها ابتدا خود را منزوی می‌دانند اما در انتهای فیلم برایشان اثبات می شود که دیگر انسان ها باید همچون آنها تکامل یافته شوند.
ایکس من ها برای بقای تمدن و نسل خود باید جانشان را به خطر انداخته و بقای نسل یشری را متضمن گردند؛ این روحیه ی ایثار به گونه ای ویژه در سراسر فیلم در جریان بوده و شخصیت داروین به عنوان اولین ایثارگر که جان خود را فدای انسان ها نموده شاخص می باشد.
شاخصی از برای جان فشانی ایکس من ها به جهت جلوگیری از وقوع جنگ اتمی، جنگی که باعث نابودی انسان ها و افزایش قدرت تکامل یافته ها می شود و این موضوع خواسته اصلی شاو ژرمنی می باشد و لی داروین های انگلاساکسونی برای نجات دنیا به مقابله با او می‌پردازند.
مظلوم نمایی برای یهودیان فیلم یعنی اریک و چارلز در مقابل شاو یادآور پروژه دروغین هلوکاست است و به همین دلیل کشته شدن شاو توسط اریک در فیلم به سادگی توجیح می شود.
همچنین نبرد فکری پرفسور چارلز خاویر موسس مدرسهX که در قسمت های قبلی مردان ایکس آن را مشاهده کرده ایم نشان دهنده قدرت نرم در کنترل ذهن ها و اثر گزاری بر قلب ها است.
وجود عزازل به عنوان نماد شیطان و تغییر شکل و قیافه ریون به عنوان نماد جن در واقع نوعی بستر سازی برای ترویج کلمه X به عنوان نماد شیطان پرست می باشد. بستری که امروز آن را در اقسا نقاط دنیا مشاهده و در جنب ترویج جادو و سحر و همچنین القائات گسترده داروینیسم اجتماعی در بستر اومانیسم از دیگر اهداف ایکس من تلقی می شود.
همچنین نبرد بین جهش یافته ها بر سر نجات و یا نابودی انسان ها و مبارزه فکری و قدرتی بین نماینده انگلاساکسون ها یعنی چارلز و نماینده ژرمن ها شاو و در نهایت پیروزی انگلاساکسون ها در نجات دنیا و همکاری آنها با ایالات متحده به خوبی القا مدیریت جهانی توسط انگلاساکسون ها را نشان می دهد.
در مجموع تئوریزه کردن سکولاریسم و نهادینه ساخن موضوع سکولاریزاسیون در جوامع بشری از پروژه های چند صد ساله صهیونیسم جهانی برای ترویج اندیشه و تفکرات شیطانی خود می باشد؛ پروژه ای که به واسطه ی لائیسیته کردن جوامع بشری و بی تفاوت کردن انسان ها نسبت به اتفاقات پیرامونشان و محدود کردن دین به عنوان یک مساله فردی ذهن ها را تهی کرده و سپس با تزریق افکارشان آن چه را می خواهند به جوامع بشری القا نمایند.
برنامه ریزی گسترده برای تربیت کودکان ونوجوان ها توسط رسانه های و ترویج گسترده مکاتب و نقش بندی فلاسفه در مقام منجی بشر و جایگزین سازی اومانیسم و سپس حرکت به سمت سیتنیسم را می بایست از اصلی ترین اهداف این پروژه قلمداد نمود.
در این راستا پروژه بیست ساله ایکس من که همچنان ادامه دارد، یکی از چندصد پروژه ذیل این هدف می باشد؛ پروژه ای فراگیر به منظور القای تکامل یافتگی انسان بر مبنای مکتب شیطانی داروینیسم در مقابل خلقت گرایی و نبرد بین طبیعت گرایان و خلقت گرایان. نبردی که همچنان ادامه دارد.
منبع مقاله : سایت مشرق نیوز