نویسنده: دکتر بنفشه غرایی




 

نتايج بررسي هاي انجام شده در زمينه ي شکل گيري هويت بيانگر آن است که افراد با زمينه هاي فکري و اجتماعي متفاوت، همگي از شکل ثابتي براي شکل گيري هويت خود استفاده مي کنند که وابسته به نحوه ي استفاده ي آن ها از مهارت هاي مقابله اي در برخورد با مسائل زندگي است و بر همين مبنا سه سبک هويتي مطرح شده است.
بر اين اساس افرادي که در وضعيت کسب هويت و تعليق قرار مي گيرند، معمولاً در برخورد با مسائل زندگي از سبک اطلاعاتي استفاده مي کنند. روش مقابله اي اين افراد به گونه اي است که اغلب فعالانه در محيط پيرامون خود جست وجو مي کنند و زماني که بايد تصميماتي درباره ي هويت خود و يا حل مشکلات شخصي شان بگيرند، تلاش مي کنند تا اطلاعات خود را گسترش دهند و از نتايج حاصل از آن جهت تصميم گيري بهره مند شوند. زماني که اين افراد اطلاعاتي متفاوت با باورهاي قبلي خود از ديگران مي گيرند، سعي مي کنند ساختارهاي فکري خود را با آن تطبيق دهند و يا اصلاح کنند.
هم چنين افرادي که در وضعيت تفويض اختيار هستند از يک سبک هنجاري استفاده مي کنند. روش مقابله اي اين افراد مطابقت داشتن با ديگران و هم چنين اجراي دستورالعمل ها و انتظارات افراد مهم در زندگي شان (مانند والدين و گروه هاي مورد علاقه ي آن ها) است. در واقع آن ها به جاي تغيير و اصلاح ساختارهاي فکري خود سعي در پروراندن و تأييد آن ها دارند. اين افراد در مقابل اطلاعات و تجاربي که باورهاي دروني شان را بي اعتبار مي کند به شدت مقاوم اند و آن ها را تحريف مي کنند. در واقع يک ساختار تفکري غيرمنعطف با توانايي محدود اصلاح نتايج در آن ها وجود دارد. افراد در وضعيت تفويض اختيار تمايل به گرفتن کمک از ديگران براي حل مسائل خود دارند. در واقع يک ديدگاه مقاوم به تغيير در سيستم اطلاعات آن ها مشاهده مي شود و علاقه ي زيادي به افراد قدرتمند دارند. سبک هنجاري با وضعيت تفويض اختيار در تمايل به مشابه بودن سيستم باورها و ارزش هاي فرد با افراد مهم زندگي بسيار نزديک مي شود. هم چنين تحقيقات نشان داده است که افراد در وضعيت هويت تفويض اختيار، تمايل به اجتناب از مقابله ي مستقيم با مشکلات دارند و براي حل مسائل خود بيش تر روي کمک گرفتن از ديگران حساب مي کنند.
و بالاخره افرادي که در وضعيت هويت سردرگم هستند از سبک هويت سردرگم / اجتنابي استفاده مي کنند. آن ها يک روش مقابله اي مبتني بر اجتناب مستقيم از مشکلات شخصي و پاسخ گويي به سؤالات مربوط به هويت دارند. اين سبک با مسامحه کاري و به تأخير انداختن حل مشکلات تا حد ممکن مشخص مي شود. واکنش هاي رفتاري در اين افراد بيش تر بر اساس ميزان لذت بردن از آن فعاليت تعيين مي شود تا توجه به نتايج کوتاه مدت و يا بلند مدت آن.

منظور از مهارت هاي مقابله اي در بحث هويت چيست؟

نظريات جديد در رابطه با هويت، مفهوم پيچيده ي بحران هويت را در مفهوم ساده تري، يعني توانايي افراد در مقابله با موضوعات روزمره ي زندگي، با تأکيد بر مهارت حل مسئله تبيين کرده اند. ارزش چنين ديدگاه هايي در کاربردي بودن آن هاست، زيرا زماني که ما بتوانيم مشکلات مربوط به دوره ي نوجواني خصوصاً بحران هويت را بر اساس ميزان توانايي افراد در برخورد با استرس هاي محيطي ارزيابي کنيم، بدين وسيله راه براي مداخله هايي نظير آموزش مهارت هاي مقابله اي کارآمد نظير حل مسئله، جهت پيشگيري از مشکلات مربوط به اين دوره ي رشدي، هموار مي شود.
مهارت هاي مقابله اي شامل تغييرات مداوم در تفکر و رفتار افراد براي اداره ي فشارهاي دروني و يا بيروني است. اين مهارت ها يکي از منابع مهم افراد براي حفظ بهداشت روان و پيشگيري از ابتلا به اختلالات رواني اند. مقابله، يک فرايند فعال و
پوياست که مدام تغيير مي کند و هر زمان که فرد در برخورد با مسائل جديد در زندگي دچار يک ناهماهنگي يا عدم تعادل شود و روش هاي قبلي برخورد او با مسائل زندگي نتوانند پاسخگوي وضعيت جديد او باشند، اين مهارت ها در جهت برطرف کردن آن عدم تعادل عمل مي کنند.
مکانيسم هاي مقابله اي را مي توان مجموعه اي از عملکردها در نظر گرفت که قادرند فرد را براي تحمل، اجتناب و يا به حداقل رساندن اثرات استرس ياري کنند. محققان در اين زمينه معتقدند که روش هاي مقابله اي را مي توان به عنوان کوشش هاي فکري و رفتاري براي اداره کردن تغييرات دروني و بيروني در نظر گرفت، زيرا اين تغييرات موجب ايجاد استرس در فرد مي شوند و مقابله راهي براي کنترل کردن اين استرس هاست. بنابراين مقابله يک پروسه ي فعال و پوياست که بايد بر اساس تغييرات محيطي به طور مداوم تغيير کند.
مهارت هاي مقابله اي را مي توان بر اساس عملکرد آن ها به دو گروه اصلي مقابله هاي مسئله مدار و مقابله هاي هيجان مدار، تقسيم بندي کرد. مقابله هاي مسئله مدار شامل کوشش هاي مستقيم در جهت تغيير يا اصلاح موقعيت هايي است که در فرد يا محيط، استرس زا تلقي مي شوند. اين روش ها با وجود آن که گوناگون هستند همگي تحت عنوان مقابله هاي مسئله مدار توصيف شده اند. گروه دوم به اداره و تنظيم نتايج هيجانيِ همراه با استرس ها مي پردازند، که اين گروه تحت عنوان مقابله هاي هيجان مدار توصيف شده اند. تحقيقات نشان داده اند که مقابله هاي مسئله مدار در سازگاري با حوادث و سوانح، بسيار اهميت دارند.
افراد داراي سلامت روان معمولاً در موقعيت هايي جدال برانگيز از مقابله هاي متمرکز بر مشکل يا مسئله مدار بيش تر استفاده مي کنند، در حالي که در موقعيت هايي که به عنوان واقعيت هاي غيرقابل تغيير در نظر گرفته مي شوند (مانند مرگ يکي از عزيزان) از مقابله هاي متمرکز بر هيجان بيش تر استفاده مي کنند. همان طور که گفته شد مقابله، عملکرد رفتاري و با تفکر هدفداري است که براي اداره ي تغييرات دروني و بيروني طرح ريزي شده. در اين مفهوم، مقابله محدود به نتايج موفقيت آميز نمي شود بلکه شامل هر نوع کوشش هدفمندي است که براي کنترل فشارها، به رغم مؤثر بودن يا نبودن، مي شود.
در رابطه با نحوه ي شکل گيري روش هاي مقابله با استرس در افراد، نظريات مختلفي وجود دارد. عده اي از محققان، رفتارهاي مقابله را بر اساس واکنش هاي اوليه ي انسان به خطرات موجود در محيط زندگيش در نظر مي گيرند. اين طبقه بندي بر اين فرض استوار است که انسان ها از ابتداي پيدايش در برخورد با استرس هاي محيطي و در پاسخ هاي اوليه به محرک هاي خاص از سه روش کلي حمله، دفاع يا فرار استفاده مي کردند و به نظر مي رسد که با توجه به پيشرفت علوم در همه ي زمينه ها و افزايش توانايي انسان در برخورد با محيط پيرامونش هنوز هم مي توان رفتارهاي مقابله اي انسان ها را در همين سه گروه جاي داد.
گروه ديگري از محققان، رفتارهاي مقابله اي را ناشي از يادگيري هاي انسان مي دانند و معتقدند که روش هاي مقابله با استرس هاي محيطي، مشابه رفتارهاي ديگر انسان، بر اساس الگوهاي يادگيري (مانند شرطي شدن کلاسيک و شرطي شدن عامل يا کنشگر) شکل مي گيرند.
هم چنين مي توان روش هاي مقابله اي را بر اساس روش هاي جذب و انطباق توصيف کرد. جذب، کسب تجارب تازه از محيط پيرامون و انطباق، ايجاد هماهنگي بين معلومات جديد با اطلاعات قبلي و خواسته هاي واقعي در زندگي است. و تعامل اين دو فرايند، ساختار تفکر فرد را مي سازد.
گروهي از نظريه پردازان بر اين باورند که رفتارهاي هر فرد از تعامل سه بخش مهم در شخصيت او ناشي مي شوند. يک قسمت مربوط به تلاش در جهت برطرف کردن فوري غرايز و خواسته هاي انساني است و بخش ديگر تأکيد بر بايدها و نبايدهاي ياد گرفته شده از والدين و اجتماع دارد و در نهايت بخش سوم با استفاده از استدلال و منطق سعي دارد که نيازها و غرايز انساني را با در نظر گرفتن باورها و محدوديت هاي اخلاقي و وجداني برطرف کند. بنابراين مي توان روش هاي مقابله را بر اساس عملکرد اين سه حوزه تعريف کرد. در واقع روش هاي مقابله اي در اين نظريات، تفکرات منطقي است که سعي دارد بر اساس آرمان ها و ارزش هاي دروني شده و يا همان وجدان اخلاقي، غرايز و خواسته هاي خود را برطرف کند. پس نقش اين سه قلمرو در فرايند مقابله به اين ترتيب است که با استفاده از يک سيستم حل مسئله، از روش هاي مختلف نظير جنگ وگريز و يا اجتناب جهت انطباق غرايز با وجدان اخلاقي استفاده مي شود. در واقع مکانيسم هاي مقابله اي راه هايي هستند که از طريق آن ها با استفاده از آزمودن واقعیت های موجود در زندگی فرد، تعارض ها حل می شوند. از دیدگاه رشدي که معتقد است در هر مرحله از زندگي، انسان ها توانمدي هاي خاصي را پيدا مي کنند و بر اساس آن، وظايف جديدي بر عهده ي آن ها گذاشته مي شود. اين مکانيسم ها وابسته به نحوه ي گذر مناسب از
دوران هاي رشدي و تسلط يافتن بر وظايف مربوط به آن دوران است. بر اين اساس تسلط موفقيت آميز در هر دوره با رشد روش هاي مقابله اي مناسب مربوط به آن دوره ارتباط دارد. تحقيقات نشان داده است که رشد روش هاي مقابله اي مناسب اين مسئله با افزايش اعتماد به نفس و احساس کفايت در فرد مرتبط است.

عملکرد اصلي مهارت هاي مقابله اي چيست؟

سه عملکرد اصلي مقابله عبارتند از:
1- توصيف مجدد از مفهوم فشار به منظور اداره کردن موقعيت (ارزيابي مجدد موقعيت).
2- کنترل کردن تنشي که ناشي از تجربه ي فشارهاست (مقابله ي متمرکز بر هيجان).
3- عملکرد مستقيم براي کاهش فشارهاي موجود در زندگي و يا افزايش منابع به منظور اداره کردن موقعيت استرس زا.
بنابراين جهت حل تنش هاي موجود و ارائه ي راه حل هاي کارآمد، سه عامل اساسي يعني فهم و درک موقعيت فشارزا، انجام دادن راهکارهاي مناسب و بالاخره توانايي در جهت کنترل هيجانات ناشي از اين فشار، نقش مهمي را ايفا مي کنند. اين تقسيم بندي اغلب تحت عنوان کلي مقابله هاي متمرکز بر هيجان و مقابله هاي متمرکز بر مشکل طبقه بندي مي شود.
مقابله هاي متمرکز بر هيجان شامل عملکردهايي مانند رفتن به سمت ديگران و درخواست حمايت هيجاني، کوشش براي نگران نبودن و توجه به موضوعات مثبت به منظور کاهش هيجانات منفي ناشي از آن استرس است. و مقابله هاي متمرکز بر مشکل شامل جست و جوي اطلاعات، جست و جوي حمايت اجتماعي و کوشش براي عمل کردن به روش ديگر جهت حل آن مشکل و در نهايت اجتناب از موقعيت هاي استرس زاست.
در روش حل مسئله که يکي از مهم ترين مقابله هاي متمرکز بر مشکل است، سه فرايند اتفاق مي افتد که تحقيقات نشان داده است موجب تسهيل دوره ي کاوش و جست و جو در مرحله ي شکل گيري هويت اند و به حل سريع تر بحران هويت و در نهايت رسيدن به مرحله ي کسب هويت کمک مي کنند.
اين فرايند ها عبارتند از:

1- خلاقيت:

که به معناي توانمندي فرد در نوآوري و ابداع روش هاي جديد در برخورد با موقعيت هاي زندگي و انتخاب مناسب از بين آن هاست.

2- قضاوت:

که به معناي توانايي فرد در توجه هم زمان به جنبه هاي مختلف يک مسئله و انتخاب بهترين راه حل بر اساس مزايا و معايب و توجه به جنبه هاي مثبت و منفي هر موقعيت است.

3- ارزشيابي بحراني:

که منظور از آن توانايي در بررسي کردن موضوعات مختلف و تمايل به تغيير انتخاب هاي قبلي خود در زندگي، در صورت نياز است.
در واقع افراد با استفاده از روش هاي مقابله اي هيجان مدار ابتدا بر هيجانات ناشي از يک استرس غلبه مي کنند، و سپس در شرايط مساعد با استفاده از روش هاي مقابله اي مسئله مدار اين مشکلات را از ميان بر مي دارند. بنابراين افراد با استفاده از روش هاي مقابله اي مي توانند بر مشکلات پيرامون خود غلبه کنند و از اين طريق با افزايش کيفيت زندگي خود احساس خوشبختي بيش تري داشته باشند.

ارتباط مهارت هاي مقابله اي با هر يک از سبک هاي هويتي چگونه است؟

هويت افراد ساختاري است که از تعامل محيط اجتماعي فعلي فرد با باورهاي ناشي از تجارب گذشته ي او شکل مي گيرد. با توجه به اين که انسان ها روش هاي مختلف رفتاري را در برخورد با دنياي اطراف شان انتخاب مي کنند، قادرند يکي از سه سبک هويتي يا روش برخورد با استرس هاي محيطي را که براي آن ها مناسب تر است، برگزينند. هر چند که عوامل محيطي، تقاضاهاي اجتماعي و ترجيحات شخصي در انتخاب يک سبک هويتي نقش اساسي دارد، ولي همه ي افراد سالم و بالغ قادر هستند که از هر سه سبک استفاده کنند.
روش هاي برخورد با استرس هاي محيطي مي توانند در سه سطح متفاوت عمل کنند. اولين و مهم ترين سطح شامل رفتارهايي است که افراد در برخورد با مشکلات روزانه انجام مي دهند. دومين سطح شامل مجموعه اي سازمان يافته و کلي تر از روش هايي است که فرد معمولاً در برخورد با موضوعات اجتماعي انتخاب مي کند و بالاخره سطح سوم اشاره به روش هايي دارد که به هويت و يا باورها و عقايد زيربنايي افراد مربوط است. سبک هاي هويتي در هر سه سطح و عمدتاً بر اساس شيوه هاي مقابله اي فرد در برخورد با مسائل و مشکلات شکل مي گيرند.
براي روشن تر شدن ارتباط بين سبک هاي هويتي و روش هاي مقابله اي و تصميم گيري، مي توان به تحقيقي که بر روي چهارصد و هفتاد
نوجوان هجده و نوزده ساله در اولين ماه ورود به دانشگاه انجام گرفت، اشاره کرد که نتايج آن در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1- ارتباط بین روش های مقابله ای و تصمیم گیری با سبک های هویتی

سبک هویتی

استراتژی های مقابله ای و تصمیم گیری

اطلاعاتی

تصمیم گیری هوشیارانه

 

مقابله ی متمرکز بر حل مسئله

 

ارزیابی مجدد موقعیت

هنجاری

جست و جو کردن حمایت های اجتماعی

 

تدافعی عمل کردن

 

تلاش در جهت تأیید خود

سردرگم / اجتنابی

مسامحه کاری در تصمیم گیری

 

بدون تفکر واکنش سریع نشان دادن


همان طور که مشاهده مي شود نتايج اين تحقيق بيانگر ارتباط هر يک از سبک هاي هويتي با گروه خاصي از روش هاي مقابله اي است. بر اين اساس افراد با سبک اطلاعاتي، بيش تر از مکانيسم هاي متمرکز بر حل مسئله و افراد با سبک هنجاري، بيش تر از مکانيسم هاي گرايش به سوي ديگران براي حل مسائل خود يا در واقع روش هاي هيجان مدار استفاده مي کنند. هم چنين بر اساس نتايج اين تحقيق افراد با سبک سردرگم / اجتنابي مکانيسم هاي مسامحه و تأخير در درگيري مستقيم با مسائل را انتخاب مي کنند. آن ها در واقع نه براي حل مشکلات خود تلاشي مي کنند و نه حتي سعي در کاهش هيجانات منفي ناشي از استرس دارند. اين افراد با به تأخير انداختن توجه به مسائل پيرامون خود اميدوارند که مشکلات يا به خودي خود و يا توسط ديگران حل شوند. به همين دليل است که اين افراد در خطر بيماري هاي رواني و مشکلات رفتاري قرار دارند.

آيا بين استفاده از مهارت هاي مقابله اي مختلف و سلامت روان ارتباطي وجود دارد؟

شايد با قاطعيت نتوان گفت که کدام روش مقاله اي بهتر از ديگري است، هر چند مشخص شده است که رابطه ي بين سلامت روان و مکانيسم هاي مقابله ي مسئله مدار بيش تر از مکانيسم هاي مقابله ي هيجان مدار است.
همان طور که در جدول شماره ي 2 مشاهده مي شود، روش هاي مختلف مقابله اي بر سلامت روان افراد اثرات متفاوتي دارد. به طور مثال:
استفاده از روش حل مسئله از طريق خانواده در دختران و پسران موجب کاهش افسردگي در آن ها مي شود، ولي همين روش در دختران موجب کاهش اضطراب و در پسران باعث افزايش اضطراب مي شود.
تخليه ي احساسي در هر دو جنس منجر به افزايش اضطراب مي شود، هر چند که اين روش در دختران افزايش خُلق افسرده را نيز سبب مي شود.
هم چنين تفريح و کار در مدرسه خُلق افسرده را در دختران و پسران کاهش مي دهد.
جدول 2- ارتباط بین روش های مقابله ای با سلات روان در پسران و دختران

 

روابط اجتماعی

حل مسئله از طریق خانواده

تخلیه ی احساسی

اعتماد به خود

شوخی

تفریح

آرامش

کار در مدرسه

پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

اضطراب

03/0

16/0

19/0

01/0

01/0-

03/0-

13/0

04/0-

خلق افسرده

13/0-

28/0-

13/0

08/0

12/0-

13/0-

19/0

04/0-

دختر

 

 

 

 

 

 

 

 

اضطراب

17/0

27/0-

19/0

10/0

12/0-

02/0-

 

 

خلق افسرده

02/0-

28/0-

25/0

13/0-

27/0-

02/0-

10/0

19/0-


همان طور که در جدول شماره 2 مشاهده مي شود بعضي از اين روش ها در دو جنس تأثيرات متفاوتي دارند. به طور کلي تفاوت هاي جنسيتي در استفاده از روش هاي مقابله اي در تحقيقات زيادي مورد بررسي قرار گرفته است. هر چند که نتايج تحقيقات تا حدودي متناقض است، اما در بعضي از آنها تفاوت بسيار کمي بين دو جنس در استفاده از نوع مقابله ها گزارش شده، در حالي که تحقيقات ديگر تفاوت هاي زيادي را گزارش داده اند. به طور متوسط دختران بيش تر از پسران احتمال دارد که از روش هاي بي توجهي و کناره گيري اجتماعي استفاده کنند.
درباره ي سودمندي روش هاي مقابله اي در کاهش اثرات منفي هيجانات ناشي از استرس در دختران و پسران نيز نتايج همگون نيستند. در دختران روش مقابله اي بيان هيجاني و در پسران روش تسليم سودمندتر است. هم چنين تفاوت هايي در استفاده از روش هاي مقابله اي در بين کودکان سال هاي آغاز دبستان و نوجوانان گزارش شده است. البته بايد توجه داشت که اين تحقيقات اغلب در پاسخ به استرس هاي فرضي بوده است. مانند اين که، چگونه آن ها با يک استرس روزانه نظير شکست در مدرسه و يا تعارض با والدين و همسالان برخورد مي کنند. بنابراين نتايج اين تحقيقات را نمي توان با اطمينان به موقعيت هاي واقعي زندگي افراد تعميم داد. ولي در مجموع در پاسخ به اين سؤال مي توان گفت که هر چند ارتباط بين استفاده از روش هاي مقابله اي و بهداشت روان تا حد زيادي وابسته به عوامل مختلفي نظير جنس و سن است، ولي در مجموع اکثر تحقيقات بر اين مسئله تأکيد دارند که استفاده از روش هاي مقابله اي مسئله مدار با سلامت روان ارتباط بيش تري دارد.

نحوه ي استفاده ي نوجوانان از مهارت هاي مقابله اي چگونه است؟

با وجود آن که بيش تر نوجوانان در گذر از اين دوران مشکلات زيادي را تجربه مي کنند، درصد زيادي از آنان بين دوازده تا هجده سالگي مقابله هاي خوبي با تغييرات فيزيولوژي، رواني و اجتماعي خود دارند. به همين دليل علاقه ي زيادي به تحقيق در مورد روش هاي مقابله اي نوجوانان به وجود آمده است.
اکثر محققان بر اين مسئله تأکيد دارند که حوادث استرس زا در زندگي کودکان و نوجوانان (نظير مرگ والدين) تا حد زيادي با مشکلات رفتاري و هيجاني آن ها ارتباط دارد. هر چند که نبايد اين مسئله را ناديده گرفت که تفاوت هاي فردي ناشي از تفاوت در ميزان منابع در دسترس (مانند ميزان حمايت هاي خانوادگي و دوستان) و يا کيفيت روش هاي مقابله اي که کودکان و نوجوانان در برخورد با حوادث استرس زا از آن ها استفاده مي کنند، مي تواند تأثير به سزايي در پيامد اين حوادث بر زندگي آن ها داشته باشد. مطالعات نشان داده است که کوشش هاي نوجوانان براي حل مسائل موجود در زندگي شان با کاهش اثرات منفي ناشي از حوادث استرس زاي محيطي، مانند مشکلات در روابط بين فردي و مشکلات تحصيلي، ارتباط دارد.
به طور مثال در رابطه با مکانيسم حل مسئله در نوجوانان، توانايي در پيدا کردن مجموعه اي از راه حل هاي گوناگون و متنوع براي برطرف کردن مشکلات بين فردي، محتواي اصلي روش مقابله اي حل مسئله است. تحقيقات نشان داده که اين مسئله با سازگاري رفتاري در کودکان و نوجوانان ارتباط زيادي دارد. بدين صورت نوجواناني که مشکلات رفتاري و هيجاني بيش تري دارند معمولاً از راه حل هاي کم تري استفاده مي کنند. بر عکس، نوجواناني که مشکلات کم تري دارند معمولاً سعي مي کنند که براي حل مسائل خود به راه حل هاي بيش تري بينديشند و از بين آن ها بهترين را انتخاب کنند.
اهميت استفاده از مکانيسم هاي مختلف مقابله اي، در دوران نوجواني به حدّي است که در بسياري از نظريات، شکل گيري هويت را که وظيفه ي اصلي دوران نوجواني است، بر اساس استفاده از اين مکانيسم ها تبيين کرده اند.
منبع مقاله :
غرایی، بنفشه؛ (1387) بحران هویت و مهارت های مقابله ای (نظریه ها و راهبردها)، تهران: نشر قطره