ضرورت مهارت براي مقابله با دشواري ها
رضايت از زندگي، مشروط به وجود نداشتن سختي و مشكل نيست؛ در شرايط غيرعادي نيز محتاج مهارت هايي براي رسيدن به رضايت از زندگي هستيم. سختي، اجتناب ناپذير است؛ اما ناكامي و شكست، سرنوشت حتمي دوران سخت نيست. آنچه موجب ناكامي مي گردد، فقدان مهارت هاي لازم براي مقابله با پديده هاي ناخوشايند است، نه وقوع سختي ها و گرفتار شدن انسان ها. با برخورداري از مهارت هاي مقابله با تنيدگي مي توان دوران ناخوشايند را به سلامتي پشت سر گذاشت و حتي از آن، پلي به سوي موفقيت بيشتر زد.
اجتناب ناپذيري مقابله
واكنش و موضع گيري انسان در برابر اين موقعيت ها را «مقابله»(1)مي نامند. بدون ترديد، همه ي انسان ها به موقعيت هاي ناخوشايند، واكنش نشان مي دهند؛ اما مهم اين است كه اين واكنش، صحيح و خردمندانه باشد. ميزان موفقيت انسان و سطح رضايت او از زندگي، به شيوه ي مقابله او با سختي ها بستگي دارد. هر مقابله اي را نمي توان صحيح و كارآمد دانست. بنابراين بايد مهارت هاي لازم براي استفاده از مقابله هاي صحيح را فراگرفت و هنگام نياز، آنها را به كار بست.بي تابي كردن، مقابله ي نادرست
فوري ترين و شايد شايع ترين واكنش در برابر حوادث ناخوشايند، بي تابي كردن است. طبع اوليه ي انسان، اين است كه در برابر ناخوشايندي هاي زندگي، بي تاب مي گردد. (2)بي تابي كردن، روال عادي زندگي را تغيير داده، تعادل انسان را برهم مي زند. اين عدم تعادل، ممكن است به دو شكلْ نمايان شود: يكي بروز رفتارهايي كه پيش از اين، انجام نمي داده، و ديگري ترك رفتارها و كارهايي كه انجام مي داده است. (3)
ناله و فريادْ سردادن، گريبان دريدن، بر سر و صورت زدن، مو پريشان كردن، دست بر دست زدن يا بر ران خود زدن و اموري از اين دست، رفتارهايي هستند كه در شرايط عادي، انجام نمي گيرد؛ ولي هنگام مصيبت، از انسان، سر مي زند(4). از سوي ديگر، كسل شدن، اظهار ناتواني كردن، و دست روي دست گذاشتن و روال زندگي را رها كردن، منشأ ترك كردن اموري است كه انسان در شرايط عادي، آن ها را انجام مي داده است.
پديده ي ديگري كه هنگام بي تابي رخ مي دهد«شكايت كردن»است. معمولاً وقتي حادثه ناخوشايندي رخ مي دهد، انسان، لب به شكايت مي گشايد. گاهي اين شكايت كردن، با ناسزاگويي همراه مي شود؛ هيچ حريمي نگاه داشته نمي شود و هرچه به زبان مي رسد، گفته مي شود. (5)
پيامدهاي بي تابي كردن
ترديد نداشته باشيد كه بي تابي كردن، كوچك ترين تأثيري در بهبود وضعيت شما نخواهد داشت. به وسيله ي بي تابي كردن، آنچه از دست رفته، باز نمي گردد و مصيبت وارد شده، از بين نمي رود و احساسات و عواطف انسان، كنترل نمي شود. امام علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد:غمگيني و بي تابي، آنچه را از دست رفته، باز نمي گردانند(6).
وانگهي كسي كه به جنگ با بلايا برمي خيزد، «انتظار» پيروزي دارد و چون به هدف خود نمي رسد، فشار رواني بيشتري، وي را دربرمي گيرد. برآورده نشدن انتظارات و احساس شكست، خود عواملي براي افزايش تنيدگي خواهند بود. با اين حساب، در افتادن با سختي ها و بلاها، نه تنها به رفع مشكل، كمك نمي كند، بلكه به رنج آن نيز مي افزايد. ورود سختي ها خود، تنيدگي زاست و درافتادن با آنها، افزاينده ي تنيدگي است، نه كاهنده ي آن! و ما به دنبال چه بوديم؟ كاهش تنيدگي يا افزايش آن؟! امام علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد:
بي تابي كردن، محنت را بزرگتر مي كند. (7)
هرچند صبر كردن، دشوار است، ولي دشوارتر از پيامدهاي بي تابي كردن نيست(8). و سرّ آن، اين است كه بي تابي كردن نمي تواند تقدير را برگرداند. (9)به همين جهت، كسي كه بي تاب شود، فقط مصيبت خود را بزرگ تر كرده است(10). از اين روست كه امام كاظم عليه السلام مصيبت را براي شخص بي تاب، دوبرابر مي داند:
مصيبت براي شخص بردبار، يكي است و براي شخص بي تاب، دو تا(11).
اگر بي تابي بر كسي چيره شود، روي آسايش را نخواهد ديد. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد:
كسي كه بي تابي و تنيدگي، بر او چيره شود، آسودگي از او رخت بربندد. (12)
به همين جهت، عقل، حكم مي كند كه انسان، ناخوشايندِ اندك را تحمل كند و با بي تابي كردن، بر مشكلات خود نيفزايد. امام علي عليه السلام مي فرمايد:
از ناخوشايند اندك، بي تاب نشويد كه شما را در ناخوشايندي هاي بزرگ تر، گرفتار مي سازد. (13)
گرفتاري انسان، هرچه قدر بزرگ و سنگين باشد، در مقابل فشار رواني ناشي از بي تابي كردن، كوچك است. كسي كه تحمل آن اندك را ندارد، چگونه مي تواند پيامدهاي سخت تر مصيبتِ بي تابي شده را تحمل كند؟ به همين جهت، امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
از خدا پروا داشته باشيد و بردباري كنيد كه هركس صبر نكند، بي تابي كردن، او را هلاك سازد(14).
بردباري، بهترين مقابله
اگر بي تابي كردن، نه تنها تأثيري ندارد، بلكه بر اندازه ي مصيبت مي افزايد، پس بهترين مقابله با سختي، تحمل كردن و بردباري ورزيدن است. امام علي عليه السلام مي فرمايد:بي تابي كردن هنگام مصيبت، آن را بيشتر مي كند و بردباري كردن بر آن، آن را از بين مي برد(15).
بردباري كردن، اندوه ناشي از بلا را كاهش مي دهد؛ از اين رو، امام علي عليه السلام براي كاستن از اندوه مصيبت ها، صبر كردن را پيشنهاد مي كند:
اندوه هاي وارد شده را با عزم بر صبر كردن و حسن يقين، دور كنيد. (16)
صبر چيست؟
صبر يعني مقاومت در برابر سختي ها و از دست ندادن تاب و قرار. صبر، نيرويي است كُنشگر و پويا كه انسان را در برابر آنچه ناخوشايند اوست، توانمند مي سازد. هر مشكل و مصيبتي، به تناسب ناخوشايندي اش، روان انسان را در تنگنا قرار مي دهد و موجب بروز فشار رواني مي گردد. اگر فرد، در برابر اين گونه پديده ها، توانمند و مقاوم نباشد، عنان اختيار و تعادل خويش را از كف مي دهد و به رفتارهايي دست مي زند كه نه تنها به حلّ مشكل خود كمك نمي كند، بلكه بر اندازه ي رنج و درد آن نيز مي افزايد.اما كساني كه توان تحمل سختي ها و مشكلات را دارند، بر خود، مسلط هستند و از تعادل، خارج نمي شوند. اينان هنگام بروز يك مشكل، به خوبي مي انديشند و به موقع و به اندازه، اقدام مي كنند و از تحركات زيان آور و ايستايي هاي زيان بار، پرهيز مي كنند. اينان، هرچند ناراحت مي شوند و مزّه ي درد و رنج را مي چشند؛ اما به زانو درنمي آيند.
همچنين افراد صبور كساني اند كه علاوه بر توانمندي در تحمل اين سختي ها، از مهارت هاي لازم براي گذر از بحران نيز برخوردارند. صبر فقط به معناي درون ريزي غم ها و اندوه ها نيست؛ صبر، به معناي محبوس كردن دردها در سينه و سد كردن راه بروز آنها نيست. بلكه صبر يعني مقاومت در برابر ضربه هاي حوادث(بخصوص ضربه هاي اوليه)و مهارت در كاهش و به حداقل رساندن فشارهاي رواني حاصل از آنها، به منظور يافتن راه مقابله ي صحيح و منطقي با آنها.
بنابراين، نه صبر به معناي سكون و سكوت است و نه هر سكون و سكوتي نشانه ي بردباري است. فرد صبور، نه به جنگ بي حاصل با سختي ها برمي خيزد و نه در برابر آنها زمينگير مي شود؛ بلكه با مقاومت و بردباري، واقعيت ها را مي پذيرد و با جستجوي يك راه حل منطقي، به مديريت موقعيت ناخوشايند مي پردازد.
نشانه هاي صابران
براي صابران، نشانه هايي است كه به وسيله ي آنها مي توان ميزان بردباري شان را سنجيد. براي اين كه بدانيم بردبار هستيم يا نه، بايد نشانه هاي آن را بشناسيم. نشانه هاي صبر عبارت اند از:«ناتوان نشدن»، «بي تابي نكردن» و «از خدا شكايت نكردن».صابران و بردباران، دچار ضعف و كسالت نشده و ناتواني، به خود راه نمي دهند و با قدرت و قوت، در برابر مشكلات مي ايستند.
همچنين در برابر مشكلات بي تاب نشده و قرار خود را از دست نمي دهند.
و بالاخره آنان هرگز از خدا شكايت نمي كنند.
پيامبرخدا صلي الله عليه و آله درباره ي نشانه هاي سه گانه ي ياد شده مي فرمايد:
نشان شخص صابر، سه چيز است: اول آن كه كسل نيست، دوم آن كه بي تابي نمي كند، و سوم آن كه از خداوند-عزوجل- شكايت نمي كند؛ چه اين كه هرگاه او كسل شود، حق را ضايع كرده است و هرگاه بي تاب گردد، شكر را ادا نكرده است و هرگاه از خداوند- عزوجل-شكايت كند، به تحقيق، معصيت او را نموده است. (17)
پينوشتها:
1. coping
2. قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:«همانا انسان، حريص و بي تاب آفريده شده است. هرگاه ناخوشايندي به او برسد، بي تاب مي شود». (سوره ي معارج، آيه ي 19-20).
3. تنبيه الخواطر، ج1، ص 16.
4. الكافي، ج3، ص 222، ح1.
5. البته شكايت كردن به خداوند، مانعي ندارد. آنچه بد است، شكايت كردن از خداست. شكايت از خدا، به معناي«اعتراض»است و شكايت به خدا، به منظور«ياري خواستن». شكايت كردن به مردم، در حقيقت، شكايت كردن از خداست. نبايد هنگامي سختي ها به ديگران شكايت كرد. شكايت به مردم، تأثيري نخواهد داشت.
6. غررالحكم، ح5612.
7. همان، ح5619.
8. الدعوات، ص 167، ح464؛ المائه كلمه، ح42؛ المناقب، خوارزمي، ص 375، ح395.
9. غررالحكم، ح5625؛ عيون الحكم و المواعظ، ص 21.
10. غررالحكم، ح5631؛ عيون الحكم و المواعظ، ص 429.
11. تحف العقول، ص 414؛ اعلام الدين، ص 414؛ الدره الباهره، ص 42.
12. كتاب من لا يحضره الفقيه، ج4، ص 355، ح5762؛ الخصال، ج1، ص 230، ح72.
13. غررالحكم، ح5638؛ عيون الحكم و المواعظ، ص 523.
14. بحارالانوار، ج71، ص 95، ح85.
15. غررالحكم، ح5626.
16. تنبيه الخواطر، ج1، ص 87.
17. علل الشرائع، ج2، ص 498؛ بحارالانوار، ج71، ص 86.
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}