رشد پیش از تولد
حدیث پیامبر و مسألهی رشد (1)
مترجم: حمیدرضا شیخی
رشد پیش از تولد
انسان هرگاه در نحوه ی آفرینش خود از نطفه ای ناچیز بیندیشد و این که چگونه این نطفه تخمکِ ریزی را در لوله تخمدان بارور می سازد و این تخمک بارور شده به رحم منتقل می شود و به دیواره ی آن می چسبد و تدریجاً رشد می کند و اعضا و اندام های گوناگون آن شکل می پذیرد و خلق می شود، و استخوان و گوشت می گیرد، و همه ی دستگاه های گوناگون بدن پدید می آید و در نهایت به موجودی کامل و زنده تبدیل می شود که قادر به حس کردن و ادراک و اندیشیدن و یادگیری و کار و سازندگی و آباد کردن زمین است،... آری هرگاه در این همه دقت و ظرافت که نشان از قدرت و دانش و حکمت دارد اندیشه کند بی اختیار در برابر خداوند بزرگ به خاک می افتد و زبان به ستایش او می گشاید و به توانایی بی کران و پایان او بر آفرینش و نوآوری اعتراف می کند:( إِنَّمَا یؤْمِنُ بِآیاتِنَا الَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا یسْتَکْبِرُونَ). (1)
« تنها کسانی به آیات ما می گروند که چون آن [آیات] را به ایشان یادآوری کنند سجده کنان به روی در می افتند و به ستایش پروردگارشان تسبیح می گویند و بزرگی نمی فروشند».
در هر بار انزال، حدود دویست میلیون اسپروماتوزوئید خارج می شود که همگی به سوی لوله تخمدان حرکت می کنند تا خود را به تخمک رسیده و آماده ی باروری برسانند اما بیش تر این اسپرماتوزوئیدها در مسیر مهبل به لوله ی تخمدان از بین می روند و تنها حدود چند صد عدد آن ها می توانند خود را به تخمک برسانند. مطالعات جدید نشان داده است که اسپرماتوزوئیدها فقط نیم تا یک درصد از کل اسپرم را تشکیل می دهند و تنها یک اسپرماتوزوئید تخمک را بارور می سازد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به این حقیقت اشاره کرده می فرماید:
« چنین نیست که همه ی آب فرزند شود...». (2)
رشد در مرحله ی جنینی
اسپرماتوزوئید خود را به تخمک می رساند و دیواره آن را می شکافد و به درونش می رود و آن را بارور می سازد، و بدین ترتیب «نطفه ی امشاج» پدید می آید. «امشاج» جمع «مشیج» است به معنای آمیخته. نطفه ی امشاج نطفه ای است که از آمیختن اسپروماتوزوئید و تخمک به وجود می آید. قرآن کریم در این باره می فرماید:( إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ).(3)
« ما انسان را از نطفه ای آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم؛ پس او را شنوا و بینا گردانیدیم».
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به این حقیقت اشاره کرده است آن جا که مردی یهودی پرسید: انسان از چه چیز آفریده شده است؟ و حضرت پاسخ داد:
«... از هر دو خلق می شود، از نطفه ی مرد و از نطفه ی زن...». (4)
گفتنی است که علم جدید این حقیقت را که «نطفه ی امشاج» از نطفه ی مرد و زن، هر دو، به وجود می آید تنها در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم کشف کرد. (5)
پس از لقاح، تخمک بارور شده، یا به تعبیر قرآن « نطفه ی امشاج» به دو یافته تقسیم می شود و آن دو یافته به چهار یافته، و این فرایند انقسام ادامه می یابد به طوری که ظرف 72 ساعت به اندازه یک دانه توت می شود. این مرحله را مرحله توتی می گویند. سپس حجم آن اندکی بیش تر می شود که، در این هنگام، با نام گوی تخمی از آن یاد می شود. این گوی تخمی، تحت تأثیر پرزهای ریزی که در لوله تخمدان وجود دارد، به حرکت در می آید و طی مدت پنج تا حداکثر، هفت روز به رحم می رسد و به دیواره آن می چسبد و بدین ترتیب مرحله جدیدی، یعنی همان مرحله ی علقه [آویزک]، آغاز می شود. علقه، در هفته دوم بارور سازی، دارای دو لایه ی بیرونی (اکتودرم) و درونی (آندودرم) می شود، و در دو هفته سوم لایه میانی (مزدورم) پدید می ااید. در فاصله روز بیستم و بیست و یکم در دو کنار محور علقه که بعداً بند جنین می شود توده های بدنی شروع به پدید آمدن می کنند. با پیدایش این توده های بدنی، علقه وارد مرحله مضغه [رویانی] می شود و پدید آمدن توده های بدنی تا روز سی ام ادامه می یابد، و تا پایان هفته چهارم هیچ عضو یا دستگاهی متمایز نمی شود. این مرحله را می توان مرحله «مضغه غیر مخلّقه» [رویان شکل ناگرفته] نامید. (6) در آغاز هفته پنجم فرایند تمایز با شکل گیری آغاز می شود و تقریباً در پایان ماه سوم به اتمام می رسد. این مرحله را می توان مرحله «مضغه ی مخلّقه» [رویان شکل گرفته] نامید. قرآن کریم به این دو مرحله اخیر چنین اشاره فرموده است:
( ... ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَیرِ مُخَلَّقَةٍ). (7)
«... سپس از نطفه ای آفریده و ناآفریده».
در هفته های پنجم و ششم، استخوان ها و عضلات به وجود می آیند و در هفته های ششم و هفتم استخوانها با عضلات پوشیده می شوند. در پایان ماه سوم و آغاز ماه چهارم، حرکت در جنین آغاز می گردد، و پس از آغاز ماه چهارم قلب شروع به زدن می کند. از آغاز ماه چهارم رشد شنوایی در جنین کامل می شود و از همان زمان جنین صداهای بیرونی و قرقر شکم مادرش را می شنود، ولی بینایی با تأخیر رشد می کند.
اما چنانچه مشیّت خداوند متعال این باشد که تولدی صورت نگیرد مضغه پیش از آن که شکل بگیرد سقط می شود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره می فرماید:
« چون نطفه در رحم قرار گیرد خداوند فرشته ای می فرستد. آن فرشته می گوید: پروردگارا، شکل گرفته یا شکل ناگرفته؟ اگر فرماید: شکل ناگرفته، رحم ها آن را که هنوز لخته ای است دور اندازند». (8)
قرآن کریم به همه ی این مراحل رشد انسان، از آن زمان که نطفه است و در رحم مادرش قرار می گیرد تا آن گاه که تبدیل به علقه و مضغه و جنینی با اعضای کامل می شود، و نیز به رشد انسان پس از تولدش، از کودکی تا جوانی و سپس پیری، اشاره کرده است و می فرماید:
(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ* ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ* ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ). (9)
«هر آینه ای، انسان را از عصاره ای از گِل آفریدیم. سپس او را نطفه ای در جایگاهی استوار قرار دادیم. آن گاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را به صورت مضغه گردانیدیم، و آن گاه مضغه را استخوان هایی ساختیم، بعد استخوان ها را با گوشتی پوشاندیم، آن گاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است».
در آیه ای دیگر می فرماید:
(یا أَیهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَیرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَینَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَمِنْکُمْ مَنْ یتَوَفَّى وَمِنْکُمْ مَنْ یرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیلَا یعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیئًا).(10)
«ای مردم، اگر درباره ی برانگیخته شدن در شک اید، پس [بدانید] که ما شما را از خاک آفریده ایم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آن گاه از مضغه، دارای خلقت کامل و [احیاناً] خلقت ناقص، تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانیم؛ و آنچه را اراده می کنیم تا مدتی معین در رحم ها قرار می دهیم، آن گاه شما را [به صورت] کودک بیرون می آوریم، سپس تا به سرحد رشدتان برسید، و برخی از شما [زودرس] می میرد، و برخی از شما به غایت پیری می رسد به گونه ای که پس از دانستن [بسی چیزها] چیزی نمی داند».
در این آیه ها، قرآن کریم بر مراحل گوناگونی که رشد جنینی می گذراند اشاره کرده است؛ مرحله نطفه، سپس مرحله علقه، سپس مرحله مضغه، آن گاه در دمیدن روح در او و تبدیلش به مخلوقی جدید که نبض زندگی در او می زند و دارای گوش و چشم و حرکت می شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز از مراحل پیدایش جنین در شکم مادرش، یعنی ابتدا نطفه، سپس علقه، بعد مضغه و آن گاه تبدیل شدن به جنین، یاد کرده است. از اَنَس روایت شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« خداوند فرشته ای را در رحم می گمارد، و او می گوید: خدایا! نطفه، خدایا! علقه، خدایا! مضغه، پس چون خداوند اراده کند که خلقت او را رقم زند، فرشته گوید: خدایا! نر یا ماده؟ بدبخت یا خوشبخت؟ روزی چقدر؟ مدت عمر چقدر؟ و به همین ترتیب در شکم مادرش می نویسد». (11)
در روایت دیگری از حذیفه آمده است که شنید رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
« چون چهل و دو شب بر نطفه بگذرد خداوند فرشته ای سوی آن فرستد و آن فرشته به نطفه شکل بخشد و گوش و چشم و پوست و گوشت و استخوان هایش را بیافریند، سپس گوید: خدایا، نر باشد یا ماده؟ و پروردگار تو آنچه خواهد حکم فرماید و فرشته بنویسد، سپس گوید: خدایا، مدت عمرش؟ و پروردگار تو آنچه خواهد فرماید و فرشته بنویسد، سپس گوید: خدایا، روزی اش چقدر باشد؟ و پروردگار تو آنچه خواهد حکم فرماید و فرشته بنویسد. آن گاه فرشته صفحه به دست خارج شود، و بر آنچه به او امر شده است چیزی نیفزاید و از آن چیزی نکاهد». (12)
از ابن مسعود نیز روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« خلقت هر یک از شما چنین است که چهل روز در شکم مادرش نطفه است، سپس همین اندازه به صورت علقه است سپس همین اندازه به صورت مضغه می ماند، آن گاه فرشته فرستاده می شود و در آن جان می دهد، و چهار مورد به او امر می شود [که بنویسد]: روزی اش، مدت عمرش، عملش، و بدبخت یا خوشبخت بودنش...». (13)
در حدیث اول، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از مراحل نطفه و علقه و مضغه یاد کرده است، و در حدیث دوم از آمدن فرشته، پس از گذشت چهل و دو شب از تکوین نطفه، برای انجام مأموریت صورتگری و آفرینش، سخن می گوید. این، در واقع، همان دوره و مرحله ای است که تحقیقات جدید دانش جنین شناسی نشان داده است که در آن مرحله توده های بدنی محور مضغه تبدیل به استخوان و عضله می شود و سپس استخوان ها با عضلات و گوشت پوشیده می شوند. بدین ترتیب، ملاحظه می کنیم که میان آنچه در حدیث حذیفه آمده و آنچه مطالعات جدید جنین شناسی درباره مراحل رشد جنین به آن رسیده است سازگاری وجود دارد.
ظاهراً میان حدیث حذیفه و ابن مسعود درباره ی زمان حاضر شدن فرشته اختلاف است؛ زیرا بنا به حدیث حذیفه، فرشته پس از گذشت چهل و دو شب حاضر می شود در حالی که حدیث ابن مسعود می گوید که فرشته پس از صد در بیست روز فرستاده می شود. دانشمندان مسلمان در گذشته برای سازش میان این دو حدیث تلاش های زیادی کرده اند. یکی از این افراد ابن قیّم جوزیّه است. او در این خصوص می گوید:
« ... حدیث حذیفه دلالت بر این دارد که آغاز آفرینش پس از چهل روز اول است، و حدیث ابن مسعود آغاز آن را پس از چهل روز سوم می داند. حال، چگونه این دو با هم جمع می شود؟ در پاسخ گفته شده است: حدیث حذیفه صراحت دارد بر این که ابتدای آفرینش پس از چهل روز است اما در حدیث ابن مسعود به زمان صورتگری و آفرینش اشاره نکرده بلکه در آن تحول و انتقال نطفه پس از هر چهل روز و این که بعد از چهل روز سوم روح در آن دمیده می شود، بیان شده است، و این مطلبی است که حدیث حذیفه متعرض آن نشده بلکه مختص حدیث ابن مسعود است. پس، هر دو حدیث در این که بعد از چهل روز اول حادثه ای رخ می دهد مشترکند، حدیث حذیفه آغاز تصویرگری و خلق جنین را بعد از چهل روز اول معرفی می کند، و حدیث ابن مسعود دمیدن روح در آن را بعد از چهل روز سوم ذکر می کند، و هر دو حدیث در این مطلب اشتراک دارند که در این مدت، فرشته از خداوند سبحان اجازه می گیرد که سرنوشت جنین را رقم زند. پس، سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) [ در این حدیث به ظاهر ناهمساز] مکمل یکدیگرند و هر قسمتی از آن قسمت دیگرش را تصدیق می کند». (14)
بدین سان، ناهمسازی که میان حدیث حذیفه و ابن مسعود به نظر می آید برطرف می شود؛ چرا که حدیث حذیفه به آغاز شدن شکل گیری و خلق در چهل و دو شب اول اشاره دارد، اما حدیث ابن مسعود به دمیده شدن روح در جنین بعد از رسیدن آن به کمال که برایش مقدر شده، اشاره می کند، یعنی پس از گذشت صد و بیست روز از آغاز قرار گرفتن نطفه در رحم مادرش.
با دمیدن روح در جنین، جنین وارد مرحله جدیدی از خلق می شود؛ زیرا، از این پس قادر به تحرک و شنیدن می شود، و قلبش شروع به زدن می کند و بی وقفه می تپد. قرآن کریم به این مرحله چنین اشاره فرموده است:
(... ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ). (15)
« ... سپس او [جنین] را آفرینشی دیگر دادیم، پس آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است».
زمانی که حدیث ابن مسعود برای کامل شدن جنین و دمیدن روح در او تعیین کرده با آنچه دانش جنین شناسی در این باره می گوید همسازی دارد. بنا به گفته ی دانش جنین شناسی، حرکت جنین از آخر ماه سوم و آغاز ماه چهارم، یعنی تقریباً از زمان پیدایش «نطفه ی امشاج» آغاز می شود.
شنوایی و بینایی
رشد حس شنوایی جنین از ماه چهارم کامل می شود، در حالی که رشد بینایی با تأخیر صورت می گیرد، بنابراین، جنین از همان زمان می تواند برخی رخدادهای خارجی را بشنود؛ چنان که نوزاد نیز بلافاصله پس از تولد قادر به شنیدن است در صورتی که تا شش ماهگی که رشد شبکیه ی چشمش کامل می شود نمی تواند اشیاء را واضح ببیند. (16) علاوه بر این، شنوایی در امر یادگیری مهم تر از بینایی است؛ زیرا کودکی که کور متولد می شود یا در اوایل زندگی اش بینایی خود را از دست می دهد می تواند بیاموزد و به سطح بسیار بالایی از آموزش برسد در حالی که کودکی که ناشنوا متولد می شود نمی توان زبان را، که مایه ی تحصیل علم است، فرا بگیرد، لذا از تحصیل علم ناتوان می ماند. به همه ی این دلایل روشن می شود که چرا، در قرآن کریم، کلمه گوش قبل از کلمه چشم آمده است، آن جا که می فرماید:( إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا). (17)
« ما انسان را از نطفه ای آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم».
( ... وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ). (18)
«... و برایتان گوش و چشم و دل قرار دادیم، در حالی که اندکی سپاس گزاری می کنید».
( قُلْ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ). (19)
« بگو: او کسی است که شما را ایجاد کرد و برایتان گوش و چشم و دل قرار داد، در حالی که اندکی سپاس گزاری می کنید».
در حدیث نیز کلمه گوش و شنیدن پیش از چشم و دیدن آمده است. مثلاً روایت شده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگام سجود می گفت:
«رویم را بر خاک می نهم برای کسی که، با نیرو و توانش، آن را آفرید و گوش و چشمش را پدید آورد». (20)
این سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که ایجاد شنوایی را بر ایجاد بینایی مقدم می دارد با داده های دانش جنین شناسی سازگار است؛ چون دانش جنین شناسی روشن می سازد که پیدایش شنوایی در جنین قبل از پیدایش بینایی است.
تعیین جنسیّت
مطالعات علمی جدید نشان داده است که اسپرماتوزوئیدها دو گونه اند: یک گونه آن ها حامل کروموزوم های نرینگی هستند، و گونه دیگر حامل کروموزوم های مادینگی، اما تخمک فقط حامل کروموزوم های مادینگی است. هرگاه اسپرماتوزوئید نوع اول تخمک را بارور سازد جنین مذکر می شود، اما چنانچه اسپرماتوزوئیدی که تخمک را بارور می کند حامل کروموزوم مادینگی باشد جنین مؤنث خواهد شد. بنابراین، تعیین جنسیت جنین به خواست خداوند متعال و بر اساس نوع کروموزوم موجود در اسپرماتوزوئیدی صورت می گیرد که تخمک را بارور می کند. ظاهراً پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی که ثوبان روایتش کرده، به همین حقیقت اشاره فرموده است آن جا که می فرماید:« ... نطفه ی مرد سفید است و نطفه ی زن زرد، پس هرگاه این دو نطفه با هم ترکیب شوند و نطفه ی مرد بر نطفه ی زن غالب گردد، به اذن خدا، پسر می آورند، ولی اگر نطفه ی زن بر نطفه ی مرد غالب آید، به اذن خدا، دختر می آورند». (21)
دقیقاً دانسته نیست که غالب آمدن یکی از دو نطفه بر دیگری به چه معناست اما به نظر می رسد که اشاره به نوع اسپرماتوزوئید نطفه ی مرد باشد که تخمک را بارور می سازد. بنابراین، اگر اسپرماتوزوئید حاملِ کروموزوم نرینگی تخمک را که حامل کروموزوم مادینگی است بارور کند، این یعنی چیره آمدن و غلبه ویژگی های مردانگی بر ویژگی های زنانگی، که در نتیجه جنین پسر می شود. به نظر می رسد خداوند متعال کروموزوم نرینگی را دارای طبیعتی قویتر از کروموزوم مادینگی قرار داده است به طوری که هرگاه با هم در آمیزند کروموزوم نرینگی غالب می شود. اما هرگاه اسپرماتوزوئیدی که تخمک را بارور می سازد حامل کروموزوم مادینگی باشد و با تخمک حامل کروموزوم مادینگی در آمیزد، این یعنی غالب آمدن و چیره گشتن صفات زنانگی بر صفات مردانگی، که در نتیجه جنین ماده می شود. آنچه گفته شد، برداشت نگارنده از سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، اما حقیقت سخن آن حضرت چیست، خدا بهتر می داند.
تشخیص جنسیت جنین در مرحله آغازین پیدایش آن ممکن نیست، زیرا، در این مرحله، بیضه و تخمدان همانندند و نمی توان آن ها را با یکدیگر بازشناخت. تمایز این دو از هفته ششم آغاز می شود. زمانی که جنین در مرحله مضغه است دو برآمدگی کوچک یا دو جوانه در دو طرف طناب پشت (که بعداً ستون فقران را تشکیل می دهد) پدید می آید. از آغاز هفته ششم و پیش از پایان یافتن هفته هفتم، تمایز جنسیت جنین از این دو برآمدگی آغاز می شود. اگر مقدر شده که جنین پسر باشد این دو جوانه به تدریج تبدیل به بافتی شبیه بافت بیضه ها می شوند، اما اگر مقدر شده که جنین دختر باشد آن دو جوانه، در هفته دهم، بافتی شبیه بافت تخمدان ها را تشکیل می دهند. با آن که بیضه ها، نخست، در دو طرف ستون فقران در پشت جنین پدید می آیند اما طی مدت شش ماه از جایگاه خود حرکت می کنند و در نهمین ماه وارد کیسه بیضه می شوند. (22)
نکته شایان توجه این که زمان آغاز تمایز جنسی در جنین، یعنی هفته ششم و پیش از پایان هفته هفتم، مقارن با همان زمانی است که بنابر حدیث پیش گفته حذیفه، خداوند متعال فرشته ای را برای شکل دادن و صورت گری جنین می فرستد.
با آن که جنسیت جنین، پیش تر، در مرحله کروموزوم ها با تقدیر خداوند متعال تعیین شده است اما این امر برای فرشته ای که خداوند توانا چهل و دو شب پس از آغاز باروری نطفه، او را برای شکل و صورت بخشیدن به مضغه می فرستد، دانسته نیست. بنابراین، سؤال فرشته از خداوند که پسر باشد یا دختر؟ یا تعیین قبلی جنسیت با تقدیر الهی منافاتی ندارد، و به گفته ابن قیم: « میان پدید آمدن سبب پسر و دختر شدن و سؤال فرشته از خداوند متعال که کدام یک از این دو وضعیت در جنین به وجود آید تضادی نیست». (23)
و زمانی که خداوند بزرگ فرمان خود را در این زمینه صادر کند و فرشته از آن آگاه شود، غده های جنسی شروع به متمایز شدن می کنند.
پی نوشت ها :
1. سجده/ 15.
2. محمدعلی البار، الوجیز فی علم الاجنة القرآنی، ص 14؛ همو، خلق الانسان بین الطب و القرآن، ص 111.
3. انسان/ 2.
4. محمدعلی البار، الوجیز فی علم الاجنة القرآنی، ص 20-21.
5. محمدعلی البار، الوجیز فی علم الاجنة القرآنی2، ص 20-21.
6. از رشد لایه بیرونی، مغز و اعضای و پوست بیرونی و غدد و مو و غشاهای مخاطی دهان و بینی به وجود می آید؛ از رشد لایه میانی، قلب و عروق و خون و استخوان و عضلات و کلیه ها و پوست میانی و بخشی از غده های درونریز؛ و از رشد لایه درونی، مخاط دستگاه تنفسی و لوله و گوارش و غده ی تیروئید و پاراتیروئید و کبد و پانکراس (نک: عبدالحمید دیاب و احمد قرقوز، مع الطب فی القرآن الکریم، ص 82).
در احادیث اشاره شده است که استخوان و عصب جنین از نطفه مرد پدید می آید، و گوشت و خون او از نطفه زن. برای مثال، از ابن مسعود روایت شده است که: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با یارانش سخن می گفت که مردی یهودی بر او گذشت. قریش گفتند: ای یهودی! این مرد مدعی است که پیامبر است. یهودی گفت: از او درباره ی چیزی سؤال می کنم که پاسخ آن را کسی جز پیامبر نمی داند. پس آمد و نشست و گفت: ای محمد، انسان از چه آفریده می شود؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « ای یهودی، از هر دو خلق می شود، هم از نطفه مرد و هم از نطفه زن. نطفه ی مرد نطفه ای غلیظ است و استخوان و عصب از آن پدید می آید، اما نطفه ی زن نطفه ای رقیق است و گوشت و خون از آن است. یهودی برخاست و گفت: آن که پیش از تو بود [پیامبران پیشین یا حضرت عیسی] نیز این گونه می گفتند (احمد، ج1، ص 465).
7. حج/ 5.
8. محمدعلی البار، الوجیز فی علم الاجنة القرآنی، ص 209، 210.
9. مؤمنون/ 12-14.
10. حج/5.
11. بخاری، ج24، ح 6595؛ مسلم، ج16، ص 193.
12. مسلم، ج16، ص 193-194.
13. نَوَوی، ج1، ص 365، ح 397/1.
14. ابن قیم الجوزیة، تحفة المودود باحکام المولود، ص 259.
15. مؤمنون/ 14.
16. در این باره رجوع کنید به کتاب قرآن و روان شناسی، ص 323؛ نیز نک: عبدالحمید باب و احمد قرقوز، مع الطب فی القرآن الکریم، ص 53-54؛ محمدعلی البار، الوجیز فی علم الا جنة القرآنی، ص 71-73.
17. انسان/ 2.
18. سجده/ 9.
19. الملک/ 23.
20. ونسک، ج2، ص 415.
21. مسلم، ج3، ص 227.
22. عبدالحمید دیاب و احمد قرقوز، مع الطب فی القرآن الکریم، ص 73-74.
23. ابن قیم الجوزیة، تحفة المودود باحکام المولود، ص280.
نجاتی، محمدعثمان؛ (1387)، حدیث و روان شناسی، ترجمه ی حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}