نویسنده: محمدعثمان نجاتی
مترجم: حمیدرضا شیخی



 
 

تفاوت در برانگیختگی هیجانی

حدیث شریف به تفاوت مردمان در برانگیختگی هیجانِ خشم اشاره کرده و مردم را، از این نظر، به سه گروه تقسیم نموده است: عده ای از مردم دیر خشم اند. به ندرت خشمگین می شوند و زمانی هم که به خشم می آیند خیلی زود خشمشان فروکش می کند و آرامش خود را باز می یابند. اینان بهترین مردمانند. عده ای زود خشم اند. برای اندک چیزی عصبانی می شوند اما زود خشمشان فروکش می کند و آرام می گیرند. عده ای دیگر زود خشم اند و زمانی هم که خشمگین می شوند به خشم خود ادامه می دهند و به راحتی دست بردار نیستند. چنین کسانی بدترین مردمان هستند.
از ابو سعید خُدری روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« ... برخی از آدمیان دیر به خشم می آیند و [زمانی هم که به خشم آیند] زود برمی گردند، برخی زود به خشم می آیند و زود هم بر می گردند که این به آن دَر. برخی زود به خشم می آیند و دیر بر می گردند. بدانید که بهترین آن ها کسی است که دیر به خشم می آید و زود از خشم خود برگردد. بدانید که بدترین آن ها کسی است که زود به خشم آید و دیر برگردد...». (1)

تأثیر وراثت و محیط در تفاوت های فردی

روان شناسان جدید پژوهش های فراوانی، با هدف تعیین اثر وراثت و محیط در تفاوت های فردی، به عمل آورده اند. بعضی از این پژوهش ها سعی کرده اند اهمیت عامل وراثت را به اثبات برسانند و برخی دیگر در جهت اثبات اهمیت محیط کوشیده اند، اما آخرین نظری که روان شناسان از نتایج کلیه پژوهش های خود در این زمینه بدان رسیده اند این است که وراثت و محیط هر دو با هم در ایجاد تفاوت های فردی در ویژگی های انسانی عمل می کنند و جدا کردن کامل میان اثر هر یک از این دو کار دشواری است. از آن پس، شناخت اندازه نسبی سهم هر یک از وراثت و محیط در تعیین رفتار انسان و ویژگی های او مورد توجه قرار گرفت. به نظر می رسد که وراثت بیش ترین سهم را در تعیین ویژگی های بدنی، مانند قد و وزن و قدرت و پاره ای ویژگی های ذهنی، مانند هوش، دارد، هر چند، در عین حال، نمی توان تأثیر محیط در این ویژگی ها را نیز ندیده گرفت، زیرا آنچه فرد از محیط می گیرد، مانند توجه به تغذیه و بهداشت و تمرینات ورزشی، تأثیر زیادی در به ظهور رسانیدن توانایی های وراثتی در این جنبه ها دارد. اهتمام به آموزش و قرار گرفتن در معرض بسیاری از عوامل تأثیرگذار حسی و ذهنی و نیز تمرین بسیاری از مهارت ها تأثیر زیادی در رشد هوش او دارند. نیز به نظر می رسد که عوامل محیطی، مانند یادگیری و تمرین، بیش ترین اهمیت را در زمینه تفاوت های فردی، در حوزه شناخت ها و مهارت ها و پیشه ها و علومی که نیازمند تمرین خاص و دراز مدت هستند، دارند؛ هر چند در این موارد نیز نمی توان تأثیر وراثت را به کلی نادیده گرفت، به ویژه در تعیین سطح نهایی برتری و مهارتی که فرد با تمرین به آن ها می رسد. (2)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بعضی از احادیثش به تأثیر وراثت و محیط در تفاوت های فردی اشاره کرده است.

تأثیر وراثت

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی که پیش تر، در آغاز گفتارمان از تفاوت های فردی یاد کردیم و در آن آمده بود که خداوند متعال آدم را از مشتی خاک که از همه زمین برداشت آفرید، به تأثیر وراثت در تفاوت های فردی اشاره کرده است. در روایتی دیگر آمده است که:
مردی از بنی فزاره نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: همسر من پسری سیاه زاییده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « تو شتر داری؟» عرض کرد: آری. فرمود: « چه رنگی هستند؟» عرض کرد: سرخ مو. فرمود: « آیا در بین آن ها خاکستری وجود دارد؟» عرض کرد: بعضی از آن ها خاکستری اند. فرمود: « چرا چنین شده اند؟» عرض کرد: شاید موروثی باشد. حضرت فرمود: « این هم شاید موروثی باشد». (3) این حدیث، آشکارا، به تأثیر وراثت در رنگ پوست انسان اشاره می کند. هم چنین به این نکته اشاره دارد که پاره ای خصوصیات بدنی، مانند رنگ، می تواند از یکی از اجداد طفل به او منتقل شود هر چند در والدین خود را نشان نداده باشد. مطالعات جدید در زمینه وراثت این واقعیت را که امروزه به آن «صفات ارثی نهفته» [Recessive Character] می گویند، به اثبات رسانیده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به تأثیر وراثت اشاره کرده می فرماید:
« زمانی که نطقه در رحم جای گیرد خداوند هرگونه نسبت میان آن و آدم را در آن حاضر می گرداند».(4)
تحقیقات علمی جدید در علم وراثت نشان داده است که ژن های موجود در اسپرماتوزوئید و تخمک، که توأماً جنین را به وجود می آورند، تعیین کننده ی صفات ارثی جنین هستند، زیرا، اسپرماتوزوئید و تخمک، هر یک، نیم یاخته ای است که حاوی 23 کروموزوم می باشد زمانی که به هم می رسند و باروری صورت می پذیرد یاخته جنسی، یا به تعبیر قرآن کریم «نطفه ی امشاج» پدید می آید. قرآن می فرماید:
( إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ). (5)
« ما انسان را از نطفه ای آمیخته آفریدیم».
«نطفه امشاج»، یا یاخته جنسی، یک سلول کامل شامل 46 کروموزوم است که نصف آن ها از پدر و نصفشان از مادر است. این کروموزوم ها شامل ژن هایی هستند که حامل صفات وراثتی هر یک از پدر و مادر می باشند. گاه پاره ای صفات وراثتی والدین در فرزندان ظاهر نمی شوند بلکه ممکن است بعدها در نوادگان ظهور کنند. نمونه اش متولد شدن فرزند سیاه پوست از همسر آن مرد فزاری است که داستان آن در حدیثی که پیش تر ذکر کردیم آمد. تحقیقات جدید علم وراثت این حقیقت را اثبات کرده است؛ حقیقتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن اشاره کرد و فرمود: « زمانی که نطفه در رحم جای گیرد خدای متعال همه ی نسبت های میان آن و آدم را نزدش حاضر می کند».
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به تأثیر وراثت در رفتار انسان نیز اشاره می کند. آن جا که می فرماید: «برای نطفه های خود [همسران شایسته] گزینش کنید و از همتایان خود زن بگیرید و به همتایان خود زن بدهید». (6)
در این حدیث به عنایت در انتخاب همسر از خانواده ی نجیب و خوب توجه داده شده است تا حاصل ازدواج فرزندانی خوب و شایسته باشد. احتمال دارد که این حدیث به اهمیت تأثیر محیط نیز اشاره داشته باشد؛ چرا که انتخاب گاه با توجه به اصالت خانوادگی از جنبه وراثتی است، و گاه ممکن است از جنبه اخلاقی و دینی باشد تا این که کودکان در دامن مادری نیک اخلاق و متدین رشد یابند که آن ها را خوب تربیت کند و افرادی شایسته بار آورد.

تأثیر محیط

شخصیت کودک از عوامل اجتماعی و فرهنگی محیطی که در آن رشد می کند از عادت ها و ارزش ها و رفتار والدین و روش تربیتی آن ها و از دوستان و همکلاسی هایش و از رسانه های گوناگون و از رخدادها و تجارب مختلفی که در زندگی روزانه اش می گذارند به شدت تأثیر می پذیرد. کودک از والدین خود زبان و دین آن ها را و اخلاق و گرایش های فکری و نیز بسیاری از ویژگی های شخصیت خود را می آموزد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به اهمیت تأثیر خانواده، در کودک اشاره کرده می فرماید:
« هیچ کودکی نیست مگر آن که با فطرت به دنیا می آید و این پدر و مادر او هستند که وی را یهودی و مسیحی و مجوسی می گردانند...».(7)
این نشان می دهد که خانواده تأثیر زیادی بر رفتار و اندیشه کودک دارد. به همین دلیل، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردان توصیه کرده است که همسر پاکدامن و متدین انتخاب کنند تا فرزندان پاکی ترتیت کند و بذر پایبندی به دین و ارزش های والای اخلاقی را در جان آن ها بیفشاند. می فرماید:
« با زنان به سبب یکی از چهار چیز ازدواج می شود: به سبب ثروتش، خانواده اش، زیبایی اش، و یا دیندار بودنش. تو به سبب دینش با او ازدواج کن». (8)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها به مردها توصیه نمی کند که همسر شایسته و متدین انتخاب کنند، بلکه زنان را نیز به انتخاب شوهر پاک و متدین و دارای اخلاق خوش سفارش می کند و می فرماید:
« هرگاه کسی که دین و اخلاقش را می پسندید به خواستگاری آمد به او زن دهید که اگر چنین نکنید در جامعه فتنه و فساد بسیار پدید خواهد آمد». (9)
کوشش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوق دادن یارانش در جهت انتخاب همسر شایسته نشانگر اهتمام آن حضرت به فراهم آوردن محیط خانوادگی سالم برای کودک است تا کودک در آن محیط به نحو سالم و درستی رشد یابد و خوب تربیت شود و آموزه های درست اسلامی و عادت ها و رفتاری نیک و خوی های پسندیده را از والدینش بیاموزد.
رفیقان و دوستان نیز تأثیر زیادی بر کودک و جوان می گذارند. رفیق بد اخلاق بر کسانی که با آو آمیزش دارند تأثیر بد می نهد و بسیاری اوقات، جوانان تحت تأثیر دوستان بد منحرف می شوند و در ورطه ی رذایل اخلاقی و ارتکاب جرایم سقوط می کنند. بسیاری از مطالعاتی که درباره ی بزهکاری و انحراف نوجونان به عمل آمده است این مطلب را اثبات می کند. بنابراین، توجه به انتخاب دوستان از میان افراد پاک و سالم و دوری از دوستان بد یک امر ضروری است، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به تأثیر دوستان در رفتار یکدیگر اشاره کرده و به انتخاب رفیق خوب و اجتناب از رفیق بد سفارش فرموده است. برای مثال، از ابو موسی روایت شده است که حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« حکایت هم نشین خوب و هم نشین بد حکایت عطار و آهنگر است عطار یا به تو مقداری عطر هدیه می کند یا خودت از او خریداری می کنی و یا از بوی خوش او بهره مند می شوی، و آهنگر یا لباس تو را می سوزاند و یا بوی بد از او استشمام می کنی». (10)
نیز در همین باره فرموده است:
« آدمی بر دین دوست خویش است، پس هر یک از شما دقت کند که با چه کسی دوستی می کند». (11)
انسان بسیاری از عادت ها و خلق و خو و ارزش ها و گرایش های فکری خود را از محیط اجتماعی و فرهنگی زندگی خود می گیرد. پس از آن که عادات و اخلاق انسان بر اثر ممارست و تکرار در طی یک دوره ی طولانی، پابرجا شد دیگر به دشواری می توان آن ها را تغییر داد و این کار تلاش طاقت فرسا و اراده ی نیرومند می طلبد. از این رو، باید سعی شود که کودکان از همان کودکی با خلق و خوهای پسندیده پرورش یابند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به تأثیر عادت های بدِ استوار شده و جا افتاده در رفتار انسان اشاره کرده است. این عادت ها باعث می شوند که فرد، ناخودآگاه یا بدون آن که به عاقبت کاری که می کند توجه داشته باشد، به انجام دادن کارهای ناپسند رو آورد و از پرداختن به کارهای خوب خودداری ورزد؛ چرا که وی این کارها را به طور خود به خود و به حکم عادت انجام می دهد. عکس این قضیه نیز صادق است. یعنی اگر انسان به کارهای خوب و اخلاق نیک عادت کند همیشه آماده است که کارهای خوب انجام دهد، چنان که گویی طبیعتی او شده است. در همین خصوص، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
« گناهان [یکی یکی] بر دل ها عارض می شوند همچنان که بوریا با یکایک نی ها بافته می شود، پس هر دلی که آن گناهان را بپذیرد یک نقطه سیاه در آن پدید می آید، و هر دلی که آن ها را نپذیرد نقطه ای سفید در آن پدید می آید تا جایی که یکی از آن دو قلب سفید می شود همانند سنگی صاف که تا آسمان ها و زمین برجاست هیچ فتنه و گناهی به آن آسیبی نمی رساند، و دیگری سیاه و تیره می شود، همانند کوزه ای وارونه که هیچ معروف و منکری را نمی شناسد جز هوا و هوسش را...». (12)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این حدیث، تأثیر گناهان و عوامل بد محیط در رفتار انسان را بیان کرده است.
این، در واقع، یک تشبیه است برای حالت انسانی که نور ایمان در دلش پنهان می شود و عادت های بد و رذایل اخلاقی در آن ریشه می دواند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم چنین، قلب انسان را در این حالت به کوزه ی وارونه ای تشبیه می کند که هیچ خیر و حکمت و دانشی در آن قرار نمی گیرد، چنان که آب در کوزه ی وارونه قرار نمی گیرد. اما انسان که از همان کودکی با فضایل اخلاقی و تقوا پرورش می یابد در برابر تأثیر گناهان و عوامل بد محیطی مصونیت می یابد و در صلابت ایمان و دوری اش از بدی و رذایل اخلاقی همانند سنگ صاف و سختی است که هیچ چرک و کثافتی روی آن نمی ماند.

انواع شخصیت

از دیرباز اندیشمندان کوشیده اند مردم را به گونه ها یا تیپ هایی طبقه بندی کنند که هر یک، با داشتن ویژگی هایی معین، متمایز از دیگر انواع و تیپ های شخصیتی باشد. این طبقه بندی معمولاً، در ساده ساختن کار فهم و شناخت شخصیت های مردم مفید است؛ زیرا وقتی بدانیم که فلان شخص ویژگی های فلان نوع از انواع شخصیت را داراست، او را به آن نوع نسبت می دهیم و به تبع آن، کلیه صفات مربوط به آن نوع را هم به او نسبت می دهیم.
قرآن کریم مردم را بر پایه ایمان به سه نوع تقسیم کرده است: مؤمنان، کافران، منافقان.(13) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مردم را بر پایه ایمان به چهار نوع تقسیم نموده است: مؤمنان، کافران، منافقان و کسانی که در دل شان آمیزه ای از ایمان و نفاق است. در روایتی از آن حضرت آمده است که:
«دلها چهار گونه اند: یکی دلِ برهنه و باز که در آن چیزی شبیه چراغ می درخشد، دوم دلی که در غلاف و پرده اش فرو بسته شده است، سوم دلِ وارونه، و چهارم دل دو پهلو. اما دل برهنه و باز دل مؤمن است که چراغ آن همان نور آن است، دل بسته دل کافر است، دل وارونه دل منافق است که شناخته سپس انکار کرده است، دل دو پهلو دلی است که هم ایمان در آن است و هم نفاق. حکایت ایمان آن حکایت سبزه است که ماده اش آب خوش است و حکایت نفاقِ آن حکایت دمل است که ماده اش چرک و خون است. هر یک از این دو ماده بر دیگری چیره آید همان [ایمان یا نفاق] بر [دل] او چیره می آید». (14)
هر یک از این چهار نوع اصلی را می توان به اقسام فرعی تقسیم کرد. برای مثال، مؤمن را می توان به دو نوع فرعی: مؤمن پرهیزگار و مؤمن بزهکار تقسیم نمود. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی که ابو هریره آن را روایت کرده است، می فرماید:
« خداوند کبر و غرور جاهلیت و نازش به پدران را از شما برد. [اکنون شما بر دو گونه اید]: مؤمن پرهیزگار و مؤمن گنهکار، شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک بود...». (15)
در این حدیث، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مؤمنان را بر پایه ی درجه ایمان و تقوا به دو گروه تقسیم کرده است: مؤمن با تقوا و مؤمن بی تقوا. در حدیثی دیگر، مردم را بر اساس ایمان فقط به دو گروه اصلی مؤمن و کافر طبقه بندی کرده، آن گاه هر یک از این دو گروه اصلی را به دو رده تقسیم کرده است: یکی مؤمنی که مؤمن متولد می شود و تا آخر عمر بر ایمان خود پابرجا می ماند و مؤمنی که در محیط کفر متولد می شود سپس ایمان می آورد و مؤمن هم از دنیا می رود. دوم کافری که کافر به دنیا می آید و کافر زندگی می کند و کافر از دنیا می رود. و کافری که در محیط ایمان متولد می شود و مؤمن زندگی می کند سپس از ایمان خود بر می گردد و در کفر می میرد، از ابوسعید خدری روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«... بدانید که آدمیان بر طبقات گونه گون آفریده شده اند: برخی از آن ها مؤمن به دنیا می آیند و مؤمن زندگی می کنند و مؤمن می میرند. بعضی کافر به دنیا می آیند و کافر زندگی می کنند و کافر می میرند. بعضی مؤمن به دنیا می آید و مؤمن زندگی می کنند و کافر می میرند. بعضی کافر به دنیا می آید و کافر زندگی می کنند و مؤمن از دنیا می روند...». (16)
تقسیم مردم به چند نوع بر پایه ی ایمان، چه در قرآن یا در حدیث، در واقع با این دیدگاه اسلام همسازی دارد که ایمان بزرگ ترین ارزش انسانی است و شخصیت انسان- چنان که در ضمن سخن از ارزشیابی شخصیت خواهیم گفت- بر اساس آن ارزیابی می شود.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم چنین، مردم را بر پایه ی مزاج عاطفی آن ها به سه نوع تقسیم کرده است:
1- افرادی که دیر به خشم می آیند و زود فروکش می کنند.
2- افرادی که زود خشم می گیرند و زود فروکش می کنند.
3- افرادی که زود خشم می گیرند و دیر فروکش می کنند.
پیش تر، به هنگام سخن از تفاوت های فردی در برانگیختگی هیجانی و عاطفی، از این سه نوع شخصیت یاد کردیم.

ارزشیابی شخصیت

ایمان، نقش اساسی در شخصیت مسلمان دارد؛ زیرا، این ایمان است که به او جهت می بخشد و رفتارش را، چه در رابطه اش با خدا و چه در پیوند با خودش و چه در پیوندش با مردم، تعیین می کند، ایمان معیاری است که همه چیزها و کارها با آن سنجیده می شود. بر اساس ایمان است که مردم گروه بندی می شوند. بر پایه ی ایمان است که مردم ارزشیابی می شوند. از دیدگاه اسلام، بهترین مردم کسی است که ایمانش قوی تر و تقوایش بیش تر باشد. پس، در نظر اسلام هیچ یک از ویژگی های انسان اهمیتی ندارد به جز تقوا. تنها معیاری که در ارزشیابی مردم و برتری دادن یکی بر دیگری به حساب آورده می شود تقواست. خدای تعالی می فرماید:
(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ). (17)
« همانا گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست».
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز می فرماید:
« ای مردم! خدای شما یکی است و پدرتان نیز یکی. بدانید که عرب را بر غیر عرب و غیر عرب را بر عرب و سفید را بر سیاه و سیاه را بر سفید برتری نیست جز به تقوا...».(18)
عقبة بن عامر نیز از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که فرمود:
«هیچ یک را بر دیگری برتری نیست مگر با دین یا تقوا». در روایت دیگری آمده است: « هیچ کس برتری ندارد جز با دین با کردار نیک...». (19)
در روایتی دیگر آمده است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سوال شد: ارجمندترین مردم چه کسی است؟ فرمود:
«کسی که با تقواتر باشد». (20) بنابراین، ارزش انسان از نگاه اسلام در درجه ی ایمان و تقوا و عمل و اخلاق اوست مه در نژاد و تبارش، مال و منالش، جاه و مقامش، یا زیبایی شکل و شمایلش. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
« در روز قیامت مرد خوش قد و قامت می اید در حالی که نزد خداوند به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد»، و فرمود: « بخوانید: روز قیامت برای آنان ارزشی نخواهیم نهاد». (21)
و نیز می فرماید:
« خداوند به چهره ها و دارایی های شما نمی نگرد، بلکه به دل ها و کارهایتان نگاه می کند». (22)

پی نوشت ها :

1. ترمذی، ج9، ص 43؛ احمد، ج3، ص 19.
2. محمدعثمان نجاتی، علم النفس الصناعی، ص 21، 22.
3. ناصف، ج2، ص 351؛ شیبانی، 2ج4، ص 172.
4. محمد علی البار، خلق الانسان بین الطب و القرآن، ص 197.
5. انسان/ 2.
6. ونسنک، ج6، ص 474.
7. ناصف، ج1، ص 36.
8. ونسنک، ج2، ص 166.
9. ونسنک، ج2، ص 167.
10. ناصف، ج5، ص 82؛ نَوَوی، ج1، ص 339، ح364/4.
11. نَوَوی، ج1، ح 368/8.
12. صحیح مسلم، ج2، ص 171-172؛ مسند احمد، ج5، ص 386.
13. نگارنده در کتاب قرآن و روان شناسی، ص 220-229 به بررسی انواع شخصیت در قرآن پرداخته است.
14. احمد، ج3، ص 17.
15. ناصف، ج5، ص 60-61.
16. ناصف، ج5، ص 289.
17. حجرات/ 13.
18. احمد، ج5، ص 411.
19. احمد، ج4، ص 145، 158.
20. نَوَوی، ج1، ص 103، ح16/1.
21. ناصف، ج4، ص 172.
22. ناصف، ج1، ص 55.

منبع مقاله :
نجاتی، محمدعثمان؛ (1387)، حدیث و روان شناسی، ترجمه ی حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ دوم