تعاريف ارائه شده از بهداشت رواني
مترجم: حميدرضا شيخي
روان شناسان، بهداشت رواني را، به طور کلي، چنين تعريف کرده اند: پختگي عاطفي و اجتماعي، سازگاري فرد با خودش و با دنياي پيرامونش، توانايي بر دوش کشيدن مسؤوليت هاي زندگي و مواجهه با مشکلاتي که برايش پيش مي آيد، پذيرفتن واقعيت زندگي و احساس رضايتمندي و خوشبختي. البته روان شناسان تعريف هاي بسياري از بهداشت رواني به دست داده اند و هر يک، بر حسب مکتب و ديدگاه خود، بر جنبه اي از جنبه هاي رفتار تأکيد بيش تري کرده است، اما همه اين تعريفات، اساساً، بر محور همين مفاهيمي که گفته شد، مي چرخند و به نحوي متضمن انديشه ي سازگاري رواني و اجتماعي و احساس رضايت و خوشبختي مي باشند. براي نمونه، يکي از اين تعاريف را سازمان بهداشت جهاني ارايه داده است: « سازگاري افراد با خود و با ديگران عموماً، همراه با بيشينه کاميابي و رضايت و انبساط خاطر و رفتار اجتماعي سالم و توانايي مواجهه با واقعيت هاي زندگي و پذيرفتن آن ها». (1) نمونه ي ديگر، اين تعريف است: « سازگاري کامل ميان کارکردهاي گوناگون رواني، همراه با توانايي مقابله با بحران هاي رواني که معمولاً براي انسان پيش مي آيد و احساس مثبت خوشبختي و کارآمد،(2) نمونه ديگر، اين تعريف است: «حالتي نسبتاً پايدار که در آن فرد از نظر رواني سازگار است و با خود و با ديگران احساس خوشبختي مي کند و بر تحققِ خود و بيش ترين بهره برداري ممکن از توانايي ها و قابليت هاي خويش تواناست و قدرت رويارو شدن با معضلات و مقتضيات زندگي را دارد و از شخصيتي کامل و بهنجار و رفتاري عادي برخوردار است به طوري که در سلامت و آرامش زندگي مي کند». (3)
روان شناسان، براي تشخيص برخورداري افراد از بهداشت رواني، شاخص هايي را تعيين کرده اند. از جمله اين شاخص ها که مازلو (Maslow ) وضع کرده است: «ارتباط فرد با مجموعه اي از ازرش ها مانند: صادق بودن با خود و ديگران، برخورداري از شجاعت بيان آنچه به نظرش درست مي ايد، فداکاري در انجام دادن کاري که بايد انجامش دهد، پي بردن به اين که او کيست و چه مي خواهد و چه دوست دارد، دانستن خير و صلاح خود و پذيرفتن آن بدون آن که سعي کند، براي تحريف حقيقت، به مکانيزم هاي دفاعي پناه برد». (4)
از ديگر شاخص هاي بهداشت رواني، شاخص هايي است که عثمان لبيب فراج(5) کرده است. اين شاخص ها، به اختصار، عبارتند از:
1- فرد، احساس امنيت رواني کند.
2- خود را بپذيرد و ارزش خويش را به عنوان يک فرد بشناسد، به توانايي هاي خود پي ببرد و حدود و مرزهاي آن را بپذيرد، ديگران را بپذيرد و بپذيرد که ميان آنان و نيز ميان آنان و او تفاوت هايي وجود دارد.
3- در اندازه ي مناسبي، از خود انگيختگي و توانايي ابتکار برخوردار باشد.
4- در ايجاد روابط مؤثر و ارضا کننده، با ديگران موفق باشد.
5- در نگاهش به زندگي و مشکلاتي که برايش پيش مي آيد و کمالي که انتظار رسيدن به آن را دارد واقع بين باشد.
6- وحدت شخصيت داشته باشد. پاره اي از نشانه هاي وحدت و يکپارچگي شخصيت عبارتند از:
الف- نضج عاطفي يا هيجاني. منظور از نضج عاطفي توانايي فرد بر کنترل خويشتن در حالات عاطفه برانگيز، و دچار نشدن به هيجان و شتاب زدگي است. از نمودهاي نضج عاطفي، اعتماد به نفس و واقع بين بودن شخص در مواجه شدن با مشکلات زندگي است.
ب- توانايي فرد بر پايداري و مقاومت در برابر بحران ها و سختي ها.
ج- احساس خوشبختي و آرامش و آسودگي خاطر و جريان يافتن زندگي رواني به دور از تنش و اضطراب.
د- توانايي فرد بر توليد معقول در محدوده ي توانايي ها و استعدادهايش.
هـ- توانايي فرد بر استقلال نسبي و پذيرفتن معيارهايي از ارزش ها و آرمان ها و تبديل آن ها به راهکاري که در مواجهه با مشکلاتش او را ياري رساند».
از ديگر شاخص هاي بهداشت رواني مواردي است که صمويل مغاريوس(6) آورده است:
«ميزان پذيرش واقعيت هاي مربوط به توانايي ها استعدادهاي شخصي و آنچه که مي تواند و نمي تواند.
- ميزان بهره مندي فرد از روابط اجتماعي اش و توانايي او بر ايجاد اين روابط در خانه و بيرون از خانه.
- ميزان موفقيت فرد در کارش و رضايتمندي او از آن.
- علاقه فرد به زندگي عموماً و شور و شوق و مثبت گرايي نسبت به آن.
-احساس کارآمدي و توانايي در برابر موفقيت هاي روزانه زندگي و فعاليت هاي عادي آن و نيز در برابر ناکامي هاي آن و پاره اي شرايط احياناً غيرمنتظره.
-شجاعت اخلاقي و توانايي فرد در مسؤوليت پذيري نسبت به تصميماتي که مي گيرد و کارهايي که انجام مي دهد.
- ثبات رويکردها و مواضعِ فرد آن گونه که ديگران آن ها را مي بينند.
- توانايي فرد بر ارضاي مناسب نيازهاي بيولوژيکي و رواني خود و ايجاد توازن و هماهنگي ميان انگيزه هاي گوناگونش.
- گستردگي ميدان رواني فرد و اهتمام متوازي او به انواع فعاليت هاي علمي و عملي و تفريحي و اجتماعي.
- وجود يک فلسفه محکم و کامل که به رفتارهاي فرد جهت دهد و ديدگاه و مواضع او در امور گوناگون را تعيين کند و به انسجام و کمال شخصيت او تحقق بخشد».
نکته شايان توجه اين که شاخص هاي بهداشت رواني که روان شناسان جديد تعيين کرده اند همگي بر محور سازگاري فرد با خود و جامعه، ميزان توانايي و کارآمدي او در انجام دادن امور واقعي زندگي اش ارضاي نيازهاي مادي دنيوي اش مي چرخند. روان شناسان جديد، همسو با نگرش مادي حاکم بر مطالعات و تحقيقات روان شناختي جديد، هيچ گونه اعتنايي به جنبه ي روحي انسان و اهميت نقش دين در بهداشت رواني نکرده اند، تنها شمار بسيار اندکي از روان شناسان جديد و روانکاوان مانند ويليام جيمز (Williaqm James) يونگ (Carl G. Yung)، اي. اي. بريل (A. A. Brill) و هانري لينک (Henry Linke)، اهميت دين و ايمان به خدا در بهداشت رواني را دريافته اند و به نقش مهمي که ايمان در آرامش در نفس و در رهايي از اضطراب و تشويش رواني ايفا مي کند اشاره کرده اند. نگارنده، پيش تر در کتاب قرآن و روان شناسي(7) و نيز در جستاري با عنوان «مفهوم الصحة النفسيه في القرآن الکريم و الحديث الشريف»(8) (مفهوم بهداشت رواني در قرآن کريم و حديث شريف)، اهميت دين و ايمان در بهداشت و سلامت رواني را بررسي کرده است. آقايان دکتر محمد عوده محمد و دکتر کمال ابراهيم موسي نيز در کتاب خود الصحة النفسية في ضوء علم النفس و الاسلام به هميت بعد روحي در بهداشت رواني اشاره کرده اند و ايمان به خدا و عبادات را از شاخص هاي مهم بهداشت و سلامت رواني برشمرده اند. اين دو نويسنده شاخص هاي بهداشت رواني را به شرح زير نام برده اند:(9)
1 - جنبه روحي:
ايمان به خدا، انجام عبادات، گردن نهادن به قضا و قدر الهي، احساس هميشگي نزديکي به خدا، ارضاي مشروع نيازها و مداومت بر ياد خدا.2 - جنبه رواني:
صادق بودن با خود، پاک بودن دل از کينه و حسادت و نفرت، خودپذيري، قدرت تحمل ناکامي، قدرت تحمل اضطراب، دوري کردن از آنچه روان را مي آزارد (تکبر و غرور، اسراف و خسّت، تنبلي و بدبيني) پاي بندي به اصول مشروع، تعادل عاطفي، سعه صدر، خود انگيختگي، اقبال به زندگي، تسلط بر نفس يا کنترل خود، ساده زيستي، آرمان خواهي، و اعتماد به نفس.ج- جنبه اجتماعي:
دوست داشتن والدين، دوست داشتن شريک زندگي، دوست داشتن فرزندان، کمک به نيازمندان، امانتداري، شهامت در گفتن حق، دوري از آنچه مردم را مي آزارد (دروغ، دغلي، سرقت، زنا، قتل، شهادت دروغ، خودرن مال يتيم، فتنه گري، کينه، حسد، غيبت کردن، سخن چيني، خيانت، ستم)، صادق بودن با ديگران، علاقه به کار، مسؤوليت پذيري اجتماعي.د- جنبه هاي بيولوژيکي:
سلامت جسم از بيماري ها، سلامت جسم از نقص هاي خلقتي، داشتن مفهومي مثبت از بدن، رعايت بهداشت جسم و تکليف دادن به آن در حدود توانايي اش».مفهوم بهداشت رواني در قرآن و حديث (10)
بي توجهي روان شناسان معاصر به جنبه روحي انسان در مطالعات و تحقيقاتشان پيرامون شخصيت و بهداشت روان، به ناتواني آشکاري در فهم شخصيت انسان و در شناخت عوامل تعيين کننده ي شخصيت بهنجار و نابهنجار انجاميده است. هم چنين موجب شده نتوانند به مفهوم روشن و دقيق از بهداشت و سلامت رواني دست يابند.تعادل
بر اثر تعارض ميان خواسته هاي تن و خواسته هاي جان، انسان دچار کشمکش رواني مي شود؛ هم چنين انسان با ارضاي معتدلانه و به دور از افراط و تفريط مي تواند در شخصيت خود تعادل برقرار کند؛ چرا که در اسلام نه رهبانيت و گوشه گيري وجود دارد که در برابر ارضاي نيازهاي بدن مقاومت کند و نه رواشماري مطلق که ارضاي بي قيد و بند انگيزه هاي بدني را اجازه دهد، بلکه اسلام به جمع ميان نيازهاي تن و جان و انتخاب راهي که ميان دو بعد مادّي و روحي انسان تعادل برقرار سازد، دعوت مي کند. (11)شخصيت بهنجار و بهداشت رواني
ايجاد تعادل ميان بدن و روح شرط ضرور براي تحقق شخصيت بهنجارِ برخوردار از بهداشت و سلامت رواني است. اين روان همان است که قرآن کريم آن را نفس مطمئنه يا روان آرام مي نامد. انسان بهنجارِ داراي روان آرام کسي است که به بهداشت تن اهميت مي دهد و نيازهاي ضروري آن را از راه مشروع برآورده مي سازد. هم چنين با تمسک به عقيده ي توحيد و نزديک ساختن خود به خداوند متعال با به جا آوردن عبادات و انجام دادن کارهاي نيک و دوري کردن از گناه و هر کاري که خشم و ناخشنودي خدا را بر مي انگيزد، نيازهاي روحي اش را ارضا مي نمايد. او همواره جوياي درستي در رفتار است و همه ي گفتارها و کردارهايش با شيوه اي که خداوند متعال در قرآن کريم براي انسان تعيين فرموده و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در سنت خود آن را روشن ساخته است سازگاري دارد.انسان بهنجار برخوردار از روان آرام کسي است که بر طبق فطرت خدادادي اش، يعني عقيده توحيد، زندگي مي کند. بديهي است اين فطرت نياز به چيزي دارد که آن را نگهداري و تغذيه کند و رشدش دهد و آن، شريعت آسماني است. خداوند بزرگ پيامبران خود را فرستاد و کتاب هايش را نازل کرد تا انسان را به عواملي که فطرت سليم او را حفظ مي کنند و جنبه ي روحي او را رشد مي دهند و تقويت مي کنند رهنمون شود؛ عواملي چون ايمان به خدا و پرستش خداي يگانه و بي انباز و در پيش گرفتن تقوا و اجتناب از گناهان و ايستادگي در برابر خواهش هاي نفس. از اين رهگذر، انسان مي تواند ميان بعد مادي و بعد روحي خود تعادل برقرار سازد و بدين ترتيب، از زندگي بهنجار و بهداشت و سلامت رواني برخوردار شود.
کامل ترين نمونه شخصيت بهنجار، شخصيت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است که از تعادل کامل در دو بعد مادي و روحي برخوردار بود. آن حضرت هم زندگي بشري عادي خود را داشت و نيازهاي جسمي اش را در حدود شرعي ارضا مي کرد و هم از طريق عبادت مخلصانه و توأم با خشوع و صفاي قلبي، خداوند نيازهاي روحي اش را برآورده مي ساخت، به طوري که هيچ متاع و زرق و برق دنيوي نمي توانست او را از عبادت خداوند غافل گرداند. بنابراين، شخصيت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شخصيت انسان کامل و عالي ترين نمونه شخصيت بهنجار است؛ شخصيتي که از اعتدال رفتاري، در کامل ترين شکل آن، برخوردار بود و کليه صفات پسنديده ي اخلاقي در آن وجود داشت. اخلاق آن حضرت آينه ي تمام نماي قرآن بود. خداوند متعال در وصف او فرموده است: « به راستي که تو داراي اخلاق والايي هستي».(12) پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نمونه ي آرماني «نفس مطمئنه» يا روان آرام بود و همه ي شاخص هاي بهداشت و سلامت رواني، در عالي ترين سطوحشان، در آن تحقق داشت.
پي نوشت ها :
1. عثمان لبيب فراج، اضواء علي الشخصيه و الصحة العقلية، ص 110.
2. عبدالعزيز القوص، اسس الصحة النفسية، ص 756.
3. حامد زهران، الصحة النفسية و العلاج النفسي، ص 27؛ التوجيه و الارشاد النفسي، ص 21.
4. محمود عودة محمد و کمال ابراهيم موسي، الصحة النفسية في ضوء علم النفس و الاسلام، ص 59.
5. عثمان لبيب فراج، اضواء علي الشخصية و الصحة العقلية، ص 116 -117.
6. صمويل مغاريوس، مشکلات الصحة النفسية في الدول النامية، ص8.
7. محمدعثمان نجاتي، قرآن و روان شناسي، ص 247-259.
8. اين جستار در سومين کنگره جهاني طب اسلامي که به سال 1984 در شهر استانبول ترکيه برگزار شد، ارائه گرديد و در نشرة الطب الاسلامي العدد الثالث، الابحاث و اعمال المؤتمر الدولي الثالث عن الطب الاسلامي، مجلد5، کويت، 1984، ص 507-517، چاپ شده است.
9. محمد عوده محمد و کمال ابراهيم موسي، الصحة النفسية في ضوء علم النفس و الاسلام، ص 61.
10. نگارنده در اين قسمت پاره اي از آنچه را در جستار پيش گفته اش، «مفهوم الصحة النفسية في القرآن الکريم و الحديث الشريف» آمده، وام گرفته است.
11. نگارنده در اين قسمت پاره اي از آنچه را در جستار پيش گفته اش، «مفهوم الصحة النفسية في القرآن الکريم و الحديث الشريف» آمده، وام گرفته است. ص 218.
12. قلم/4.
نجاتي، محمدعثمان؛ (1387)، حديث و روان شناسي، ترجمه ي حميدرضا شيخي، مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}