نويسنده: برتولد اشپولر
مترجم: مريم اميراحمدي



 

برداشتها و ضوابط نسبتاً انساني که در قلمرو حکومت اسلامي در برابر قشرهاي تحت فشار و افراد غير آزاد، حاکم بود، وضع ناگوار بردگان و به طور کلي اختلافات و تشنجات اجتماعي و طبقاتي را تا حدود زيادي در مباينت شديد با اعمال بسيار خشن و بيرحمانه اي که در جنگها صورت مي گرفت، تعديل و تلطيف مي کرد. اين امر به قرآن و فرمانهاي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)(در حديث) بازمي گشت که از طريق سنت همچنان به سمع همگان مي رسيد.(پذيرفتن يتيمان نيز به ويژه بر اساس همين دستورات بود چنانکه در اسپهان کودکان يتيم را در خانه هاي مخصوصي اطعام و نگهداري مي کردند.(1)-«به ياد آنکه حضرت محمد(صلي الله عليه و آله و سلم)يتيم بوده است».
يکي از رسوم ثابت، اين بود که به مستمندان (گاه البته از درآمد مالياتي)(2) به طور منظم- مثلاً سالانه در ماه رمضان، (3) در روزهاي جمعه، (4) به مناسبت تولد کودکان(5) و يا به علت ترفيع در سمت اداري(6)- يا همچنين در فواصل مختلف(7) پول و يا کالاهاي نقدي بخشش شود. مايه مباهات بود که کسي بتواند بگويد که «روزانه»(8)1000 دينار(!)براي امور عام المنفعه وقف کرده است.(9) به همين ترتيب نيز متمولان(به ويژه اميران) مخارج علما و نيز شعراء(10) را-که به همين خاطر اغلب اشعار مداحانه اي نيز مي سرودند(11)-همچنين سادات را(12)- يکي از اسپاهبذان طبرستان به همين منظور، آنان را سالانه به نزد خود دعوت مي کرد(13)- و نيز علاوه بر قضات، صوفيان و درويشان را-که عموماً به محافل معنوي ويژه اي تعلق داشتند-(14) به طور منظم مي پرداختند. به طور کليّ سعي بر اين بود که مستمندان منظماً اطعام شوند، (15) و به فقيران و مسافران اجازه يافتن خرماهاي به زمين ريخته داده شود(16) و به خصوص براي مسافران توقفگاههايي(رباط هايي) احداث گردد.(17) از اين رباطها، گاوچرانها نيز گهگاه براي دوشيدن گاوهاي خود استفاده مي کردند.(18) موقوفه اي که به ويژه بسيار معتبر بود که براي خدمت به زائران مکه به کار مي رفت، يکي از امراي طبرستان(حدود سال 205هـ/820م) سالانه 1000 زائر را به خرج خود به مکّه مي فرستاد و پذيرايي از آنان را هم در بين راه متقبل مي شد، در حالي که آنان زائران ديگري را نيز به نزد خود براي پذيرايي دعوت مي کردند.(19)
به طور کلي بسياري از کارها که در سرزمينهاي ديگر به دست عموم يا کل جامعه (يا به عبارت ديگر به دست اميران و حکمرانان)(20) اداره مي گرديد، در قلمرو اسلامي به حد وسيعي به ابتکارات شخصي و خصوصي واگذار مي شد(در حالي که اميران نيز با ثروت خصوصي خود اغلب در اين ابتکارات سهيم بودند). زماني که در طبرستان روذريان، خيابانها از جانب فردي خصوصي و ثروتمند احداث شد، (21) امير سلجوقي قاورد در کرمان (حدود سال 4-433هـ/1042م) مبلغي که حداقل برابر مخارج تأسيسات چاههاي سر راه بود، را پرداخت.(22) وقف مدارس(23) و مساجد(24) (که در مواقع لزوم ترميم آنها نيز با کمکهاي مؤمنان صورت مي گرفت)، (25)بيش از همه اهميت داشت، علاوه بر آن احداث بيمارستانها- حتي براي مکّه-(26) حمامهاي آب گرم، کاروانسراها(27) و لوله کشي آب، و نيز ايجاد کارگاههايي براي کفاشي و تهيه لباسهاي احرام براي زائران فراموش نمي شد.(28)
اهميّت زيادي که اين گونه تأسيسات براي عموم داشت، خود کاملاً موجب آن مي شد که حکومتها نيز مانند همه، ثروتهاي زيادي را (به عنوان وقف) در اين تأسيسات به کار گيرند. اين کار، براي بازماندگان نيز اغلب درآمدي بدون دغدغه فراهم مي کرد که غيرقابل دستبرد بود. اين گونه «موقوفات مذهبي» مي توانست قرنها دوام يابد(29) چنانکه امروزه نيز تقريباً چنين است). اين امر اين نتيجه را داشت که ثروتمندان، و نيز همچنين اميران و حکمرانان پول خود را در اين گونه موقوفات به کار مي گرفتند تا از نتيجه آن مطمئن باشند. فقط بدين وسيله در طول قرون وسطي در اسلام تأمين رفاه و برقراري همکاريهاي اجتماعي به طور کلي امکان داشت.(30) در بخش هاي ديگر جهان نيز در آن زمان مناسبات اقتصادي و اجتماعي شبيه به آن حاکم بود.

پي نوشت ها :
 

1. Mez 356 بر اساس ابونعيم: ذکر اخبار اسپهان، خ، ص 161 الف.
2. رجوع کنيد به: تاريخ سيستان، ص 31 و بعد.
3. به همين ترتيب مسعود غزنوي هر بار يک ميليون درهم: ابن اثير: الکامل، ج9، ص 168.
4. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 69 (سال 580هـ/1184م در طبرستان).
5. Mez24 بر اساس ابن جوزي، المنتظم،(عضدالدوله).
6. بيهقي: تاريخ، ص 153(سال 422هـ/1031م برخي وزراء در غزنه).
7. بيهقي: تاريخ، ص 6 و بعد(محمود غزنوي).
8. آيا واقعاً اتفاق افتاده است، به سختي قابل قبول است. از آلپ ارسلان گزارش شده است که وي سالانه در رمضان در بلخ، مرو، هرات و نيشاپور 1000 دينار «صدقه» پخش مي کرده است: حسيني: اخبار دولة السلجوقيه، ص 21.
9. تاريخ سيستان، ص 263(يعقوب بن ليث).
10. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 69(حدود سال 580هـ/1184م در طبرستان).
11. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 47(حدود سال 250هـ/864م زيديه در طبرستان).
12. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 69.
13. 2-3000.
14. حسيني: اخبار دولة السلجوقيه، ص 46(نظام الملک).
15. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 46(حدود سال 261هـ/875م در طبرستان صبحها، ظهرها و شبها 200 نفر).
16. ابن حوقل: المسالک و الممالک، چ2، ص 224؛ حدودالعالم، ص 124.
17. محمودبن عثمان: فردوس المرشديه في اسرار الصمديه/ چاپ فريتس ماير، ص 47، 50؛ زرکوب: شيرازنامه، ص 44(قرن پنجم هـ/يازدهم م در شيراز)؛ محمدبن ابراهيم؛ تاريخ آل سلجوق، ص 27(کرمان حدود سال 504هـ/1110م).
18. حدودالعالم، ص 6 و بعد(Barthold)(حدود سال 339هـ/950 در گوزکان).
19. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 73 و بعد.
20. اگر در سياست نامه، ص 6 چنين کارهايي جزو وظايف اميران به شمار مي آيد، بيشتر از لحاظ نظري است و يا اينکه بايد آنها را جزو ابتکارات شخصي و خصوصي اميران محسوب کرد.
21. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 73 و بعد.
22. محمدبن ابراهيم: تاريخ آل سلجوق، ص 11.
23. حتي به وسيله ي زنان، مثلاً در کرمان در حدود سال 504هـ/1110 م توسط سوگلي حاکم: محمدبن ابراهيم: تاريخ آل سلجوق، ص 27.
24. محمدبن ابراهيم: تاريخ آل سلجوق، ص 20(حدود سال 479هـ/1086م در کرمان)؛ ص 32(حدود سال 545هـ/1150 م همان جا).
25. Mez324(سال 226هـ/841م در اسپهان) بر اساس ابونعيم: ذکر اخبار اسپهان.
26. محمدبن ابراهيم: تاريخ آل سلجوق، ص 39(حدود سال 555هـ/1160 م از کرمان).
27. محمدبن ابراهيم: تاريخ آل سلجوق، ص 20(حدود سال 479هـ/1086م در کرمان).
28. رجوع کنيد به خلاصه Mez24(براي «کردان» بدربن حسنويه، متوفي 405هـ/1014م)، فهرستي شبيه به آن براي اسپاهبذ طبرستان در حدود سال 477هـ/1184م و مقايسه کنيد با ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 70.
29. ابن اسفنديار: تاريخ طبرستان، ص 49(موقوفاتي از حدود سال 303هـ/915م: در آمل تا قرن 8-7هـ/13 م پابرجا بود).
30. رجوع کنيد به[نظريات]Martinus Theodorus Houtsma نزد محمد بن ابراهيم: تاريخ آل سلجوق، ص XV 11 و بعد.

منبع مقاله :
اشپولر، برتولد؛ (1386)، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي(جلد دوم)، ترجمه ي مريم ميراحمدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ پنجم