نويسنده: مارتين گريفيتس
مترجم: عليرضا طيب




 
اصطلاحي كه در اواخر دهه 1980 براي اشاره به گروهي از رويكردهاي نظري سكه زده شده است كه يافت باوري را به منزله شناخت شناسي و روش شناسي مناسب براي بررسي روابط بين الملل مردود مي شمرند. رويكردهاي فرايافت باور بيش تر كارهايي را كه تحت عنوان بَرسازي، نظريه انتقادي، زن باوري و پساساختارگرايي انجام شده است در بر مي گيرند. رويكردهاي هنجاري مانند جماعت باوري و جهان ميهني هم فرايافت باورند.
تمامي اين مكتب ها را با همه تفاوت هايي كه دارند مي تواند بخشي از دوره فرايافت باوري در بررسي روابط بين الملل به شمار آورد. اين تنها بدين معني است كه يافت باوري ديگر دست بالا را در رقم زدن سرشت و مرزهاي نظريه معاصر روابط بين الملل ندارد هرچند كه بحث ميان هواداران و مخالفان يافت باوري همچنان موضوعي مناقشه برانگيز است. دانشجويان و محققان به جاي بررسي تمامي نمودهاي فرايافت باوري بايد به روشني بدانند كه يافت باوري در اين رشته چيست (يا چه بوده است!)
نخست، لازم است بين شناخت شناسي و روش شناسي تمايز قائل شويم. اصطلاح اپيستيمولوژي يا شناخت شناسي از واژه يوناني اپيستيمه به معني شناخت گرفته شده است. شناخت شناسي به عبارت ساده همان فلسفه شناخت يا چگونگي به دست آوردن شناخت است. روش شناسي هم با چگونگي كسب شناخت سروكار دارد ولي سرشت به مراتب عملي تري دارد. روش شناسي حول شيوه هاي مشخصي متمركز است كه در تلاش براي شناخت جهان مي توانيم به كار گيريم. شناخت شناسي و روش شناسي پيوند تنگاتنگي با هم دارند: اولي حول فلسفه ي چگونگي كسب شناخت دور مي زند و دومي حول عمل كسب شناخت.
يافت باوري جنبش فلسفي است كه ويژگي آن تأكيد بر علم و روش علمي به منزله يگانه منبع شناخت، قائل شدن تمايز اكيد بين قلمرو واقعيت و قلمرو ارزش، و دشمني شديد با مذهب و فلسفه سنتي است. يافت باوران تنها قائل به وجود دو منبع شناخت (و نه نظر) هستند: استدلال منطقي و تجربه عيني. هر گزاره يا حكمي تنها در صورتي معنادار است كه دست كم به شكل اصولي بتوان با استفاده از آزمايش، درستي يا نادرستي آن را ثابت كرد. اين ادعا را اصل اثبات پذيري مي خوانند. معناي هر حكم يا گزاره اي همان روش اثبات آن است؛ تنها در صورتي معناي آن گزاره را حكم مي دانيم كه بدانيم تحت چه شرايطي درست يا نادرست است.
بر اين اساس، يافت باوري در فراخ ترين معنا اين اعتقاد است كه هدف شناخت صرفاً توصيف پديده هايي است كه تجربه مي كنيم. علم تنها به آن چه قابل مشاهده و سنجش پذير است مي چسبد. از ديد يافت باوران شناخت هيچ چيز فراتر از اين ممكن نيست. چون قادر به مشاهده مستقيم احساسات، انديشه ها و ... نيستيم (هرچند كه شايد بتوانيم برخي از هم آيندهاي فيزيكي و فيزيولوژيك آن ها را اندازه بگيريم) آن ها موضوعات موجهي براي بررسي هاي علمي نيستند.
در نگرش يافت باورانه به جهان، علم راه دستيابي به حقيقت است، راه به دست آوردن شناختي چنان شايسته از جهان كه بتوانيم آن را پيش بيني و كنترل كنيم. جهان و كيهان علت مند يا علت بنياد هستند آن ها به موجب قوانين علت و معلول عمل مي كنند كه با به كاربستن رويكرد يگانه روش علي مي توانيم آن ها را مشخص سازيم. علم تا اندازه زيادي يك امر ماشين وار يا مكانيكي است. براي پرداختن نظريه ها از استدلال قياس بهره مي گيريم و سپس مي توانيم آن نظريه ها را به آزمون گذاريم. بر اساس نتايج بررسي هاي مان ممكن است دريابيم كه نظريه مان با واقعيات جور در نمي آيد و بنابراين لازم است که در آن تجديد نظر كنيم تا واقعيت را بهتر پيش بيني كند. يافت باوران به تجربه باوري با اين انديشه كه مشاهده و اندازه گيري هسته علم را تشكيل مي دهد اعتقاد دارند. رويكرد اصلي روش علمي، آزمايش يعني همان تلاش براي مشخص ساختن قوانين رفتار است.
تنها ويژگي مشترك كساني كه در بررسي روابط بين الملل خود را «فرايافت باور» مي خوانند اين است كه منكر يك يا چند جنبه از فرايافت باوري هستند. جداي از اين نمي توان به راحتي تعريفي از فرايافت باوري به دست داد. شايد بهتر از همه آن باشد كه فرايافت باوري را تلاش چند بُعدي براي فراخ تر ساختن افق هاي شناخت شناسي و روش شناسي اين رشته بدانيم. گرچه اين تلاش موجب شده برخي پژوهشگران ادعا كنند كه بررسي روابط بين الملل دچار آشفتگي شده است ولي بيش تر پژوهندگان از حركت به سمت فرايافت باوري استقبال كرده اند ولو آن كه به برخي نمودهاي آن در نظريه روابط بين الملل همچنان به ديده ترديد مي نگرند.
ـــ بحث كنشگر-ساختار؛ بَرسازي؛ تأويل شناسي؛ جهان ميهني؛ شالوده باوري/شالوده ستيزي؛ مباحثه بن نگره ها؛ نظريه انتقادي

خواندني هاي پيشنهادي

-1992 Brown,C.International Relations Theory:New Normative Approaches,New York:Columbia University Press.
-2001 Crawford,R.and Jarvis,D.(eds) Interantional Ralations:Still An American Social Science?New York:SUNY Press.
-1989 Kapid,Y.The Third Debate:On the prospects of International Theory in a post-Positivist Era,International Studies Quarterly,33(3),235-54.
-1996 Smith,S.Booth,K.and Zalewski,M.(eds) International Theory:Positivism and After,Cambridge:Camrbridge University Press.
-1999 Wendt,A.Social Theory of International Raelations,Cambridge:Cambridge University Press.
تري اُكالاهان
منبع مقاله:
گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.