آموزه هاي بهداشتي طب سنّتي
ابن سينا در کتاب قانون پس از ذکر مقدّمه، اوّلين جمله ي خود را بدين صورت آغاز مي کند:
"گويم، طب دانشي است که بوسيله ي آن مي توان بر کيفيات تن آدمي آگاهي يافت. هدف آن حفظ تندرستي در موقع سلامت و اعاده ي آن به هنگام بيماري است". از همين ابتدا معلوم مي شود که طب سنّتي پيش از آنکه به درمان بيماري ها بپردازد، بيش از همه بر طب پيشگيري تأکيد دارد، بنابراين لازم است تا براي رسيدن به اين اهداف، ابزارهاي لازم را در اختيار طبيبان و مردم قرار دهد.
در طب سنّتي ايران، علم طب به دو شاخه ي نظري و عملي تقسيم مي شود. در طب نظري، طبيب با مواردي از جمله مزاج ها، خلط ها، نيروهاي بدن، بيماري ها و عوارض آنها آشنا مي شود. در طب عملي چگونگي به کار بستن دستورالعمل ها و اطلاعات طبّي آموخته مي شود که اين مورد خود، دو حوزه را شامل مي شود و دو هدف را دنبال مي کند:
1- "دستور حفظ الصّحه" يعني اينکه چگونه بدن را در حالت سلامت نگه داريم و اجازه ندهيم خللي در سلامت و تندرستي فرد ايجاد شود.
2- "دستور چاره سازي"، يعني درمان و علاج بيماري ها.
طب سنّتي تمام نيروي خود را براي رسيدن به اين دو هدف صرف مي کند تا بتواند به بهترين نحو ممکن- البته با توجّه به امکانات خود- فرد را تندرست و سلامت نگهدارد و اگر از اين تعادل خارج شد، وي را درمان کند.
از جمله تلاش هايي که براي دسترسي به هدف اوّل صورت مي گيرد، بيان دستورات و توصيه هايي است که جامعه با عمل به آنها مي تواند خود را در سطح سلامت مطلوب قرار دهد. يکي از اين موارد "ستّه ي ضروريه" يا شش اصل ضروري براي حفظ سلامت است که خود از مباحث بسيار ارزشمند طب قديم مي باشد. رعايت ستّه ي ضروريه موجب حفظ سلامت (حفظ الصّحه) است و تنظيم و تعديل اين شش مورد خود روشي در درمان بيماري ها بوده است. اين موارد که مورد تأکيد همه ي پزشکان طب سنّتي بوده شامل نکات مهمّي در مورد آب و هوا، غذاها، حرکت و سکون (فعاليت بدني متناسب و متعادل)، خواب و بيداري، احتباس، استفراغ و اعراض نفساني (بهداشت رواني) است. البته علماي طب سنّتي فقط به اين موارد بسنده نکرده اند و با ديدي وسيع جوانب ديگر را نيز تحت پوشش قرار داده اند. از ديگر مورد ذکر شده در طب سنّتي مي توان از بحث محيط زيست، برنامه مدوّن و جداگانه اي براي هر يک از گروه هاي سني (نوزادان، خردسالان، جوانان، ميانسالان، کهنسالان)، لاغري و چاقي، استحمام، اصول بارداري و شيردهي و... نام برد، که در کتب طب سنّتي به تفصيل در خصوص هر کدام از آنها صحبت شده است. تمامي اين موارد نشانگر ديد وسيع و هوشمندانه حکماي طب سنّتي به افق هاي گسترده ي سلامت و بيماري است.
در مورد دستيابي به هدف دوم که همان درمان و علاج بيماري هاست، طبيبان سنّتي سعي مي کردند تا در درجه ي اوّل با تعديل و تصحيح همان مواردي که سلامتي را تحت الشعاع قرار مي دادند (يعني همان ستّه ي ضروريه و ساير موارد ذکر شده) اقدام به درمان نمايند. در مراحل بعد، اقدامات درماني شامل درمان هاي دارويي (گياه درماني، درمان با داروهاي حيواني و شيميايي)، جراحي ها و برخي روش هاي درماني ديگر مثل فصد، حجامت و... انجام مي گرفته است. در تشخيص بيماري ها نيز، توجه به معيارهاي ساده و قابل دسترسي از جمله معاينات باليني(1)، توجه به حالات نبض بيمار، ادرار و مدفوع بيمار و از همه مهم تر توجه به شرح حال بيمار از اين دسته هستند.
در اين مقاله با برخي از جنبه هاي فوق الذکر هر چند به صورت مختصر آشنا مي شويم. همچنين سعي شده است که اکثر مطالب اين قسمت به همان صورت که در کتب طب سنّتي بيان شده (با همان جمله بندي ها و اصطلاحات)، ذکر شود تا خواننده را هرچه بيشتر با فضاي طب قديم آشنا کند.
1. قدم به قدم با طب سنّتي، از نوزادي تا کهنسالي
در برنامه پيشنهادي طبي سنّتي از شيرخوارگي تا کهنسالي، نکات و ظرايف زيادي به چشم مي خورد. يکي از اين نکات برجسته توجّه به حالات روحي و رواني افراد در تمام مراحل عمر مي باشد. به عنوان مثال در مبحث برنامه کودکان متوجّه مي شويم که ابن سينا تا چه حد به مسايل عاطفي و روحي کودک تأکيد داشته است. مورد ديگر اشاره به ارتباط بين بيماري هاي جسمي با حالات روحي يا همان بيماري هاي روان تني(2) است که نشان مي دهد طبيبان طب سنّتي از اين موضوع آگاهي داشته اند. توجّه و وسواس زياد در مبحث شير مادر و انتخاب دايه براي نوزاد، نشان دهنده ي حساسيت زياد طب قديم به تغذيه نوزاد است. مشابه اين موارد را مي توان به وفور در جاي جاي کتب طب سنّتي يافت. براي آشنايي بيشتر، اين مطالب را به صورت مشروح تر، از کتاب قانون شيخ الرييس ابوعلي سينا بيان مي کنيم.1-1. شيردادن و جنباندن طفل
شير مادر براي نوزاد از هر شير ديگري بهتر است، زيرا بيشتر از هر غذاي ديگري، به گوهر غذايي که زندگي جنين بدان نيازمند است، شباهت دارد. حتّي به تجربه ثابت شده که در دهان گرفتن پستان مادر در دفع آزار شيرخوار بسيار سودمند است. نبايد از روز اوّل به نوزاد شير زياد داد.بهتر آن است که در نخستين مرحله تا موقعي که مادر اعتدال مزاج خود را باز يابد، شير يک زن ديگر به جز مادر نوزاد، به او برسد. اگر بخواهند در آغاز روز به بچه شير دهند، بايد پستان را قبلاً دو يا سه بار بدوشند و آنگاه در دهان نوزاد بگذارند.
فوايد جنبش و لالايي: جهت اعتدال مزاج و پرورش صحيح و سالم نوزاد، علاوه بر شير، مراعات دو نکته بسيار مهم ديگر ضروري است. يکي از آن دو نکته جنباندن نوزاد به آهستگي و ملايمت و ديگري موسيقي و آوازي است که عادتاً براي خوابانيدن نوزاد مي خوانند. نوزاد به هر نسبتي که براي جنبانيدن و گوش دادن به موسيقي آمادگي بيشتري پيدا کند، تن و روانش براي ورزش هاي بدني و رواني آمادگي بيشتري مي يابد.
جايگزين شير مادر: در مواردي که شير مادر ناتوان و يا تباه مي شود و يا در مواردي که نوزاد بر اثر خوردن شير مادر لاغرتر مي شود، چه کسي بايد به نوزاد شير بدهد؟ براي اين کار بايد زن شيردهي را براي شيرخوار برگزيد که داراي شرايط زير باشد:
- عمر زن شيرده بايد بين 25 تا 35 سال باشد.
- هيئت و شکل زن شيرده بايد داراي رنگ زيبا، گردن ستبر، سينه پهن و داراي تناسب اندام باشد.
- زن شيرده هم چنين بايد خوش خلق، خوش خو و خوش رو باشد.
- شير را به وسيله ناخن مي توان آزمود. يعني قطره اي از آن را بر روي ناخن مي چکانيم، چنانچه جاري بود معلوم مي شود که آبکي و رقيق است و اگر از روي ناخن نريخت، غليظ است. اگر شير دايه غليظ و بدبو باشد، بايد آن را دوشيد و در مقابل هوا گذاشت و بعد به طفل داد. فاصله ي زماني که دايه زايمان کرده تا روزي که به بچّه شير مي دهد، نبايد بسيار نزديک و يا بسيار دور باشد. بچه دايه بايد پسر باشد و مدت بارداري دايه بايد طبيعي باشد و بچه سقط نکرده باشد و به ورزش معتدل بپردازد.
شير را نبايد به يکباره به بچه داد. بهتر آن است که طفل را کم کم و با فواصل پياپي، از شير سير کرد. از شير بازداشتن بچه نيز بايد به صورت تدريجي (و نه آني) صورت گيرد.
1-2. نوزادان
وقتي نوزاد به دنيا آمد، قبل از هر چيز بايد ناف او را به فاصله چهار انگشت بريد و بخش بريده شده را با پشمي پاکيزه که به نرمي تاب داده شده است، بست تا طفل آزاري نبيند و بعد پارچه اي که به روغن زيتون اندوده است، بر آن نهاد. سوراخ بيني نوزاد را هميشه بايد با ناخن پاک کرد، کمي زيت در چشمانش چکاند و با انگشت خنصر (انگشت کوچک) مقعد او را تحريک کرد تا باز شود.محل خواب نوزاد بايد خانه اي باشد با هواي معتدل، نه گرم و نه سرد و در سايه قرار داشته باشد؛ به طوريکه نور قوي بر آن نتابد. محل سر نوزاد در بسترش بايد بلندتر از ساير قسمت ها باشد و نبايد اجازه داد گردن، پهلو و پشت نوزاد به سبب ناهمواري بستر کج شود. بهترين موقع براي شستشوي نوزاد، پس از يک خواب طولاني مي باشد.
بچه را تا وقتي که خود به طور طبيعي ياراي نشستن و راه رفتن ندارد، نبايد به زور به اين کار وادار کرد، زيرا ممکن است به ساق هايش آسيبي برسد. در نخستين مراحلي که طفل شروع به نشستن و خزيدن روي زمين مي کند، بايد زيراندازش نرم باشد، در ضمن بايد هر چيز آسيب رسان را از سر راهش دور کرد.
1-3. خردسالان
بايد بسيار مراقب بود که در اوان انتقال کودک به مرحله ي خردسالي، اخلاق و رفتار وي پسنديده و معتدل گردد. براي اين منظور نبايد کاري کرد که کودک خشم زياد، ترس زياد، اندوه و شب بيداري داشته باشد و يا دچار اين حالت ها شود. هر چه طفل درخواست کرد، بايد در اختيارش قرار گيرد و هر چيز را که از آن نفرت داشت از وي دور گردد. در اين دستور دو نفع وجود دارد: اوّل نفع نفساني است؛ زيرا بچه از همان طفوليت به اخلاق و رفتار نيکو خوي مي گيرد و نيکي در او سرشتي مي شود و از او جدا نمي شود. دوم آنکه اين کار براي سلامت جسمي او لازم است، زيرا همان طور که از سوءمزاج، بدخلقي و بدرفتاري سر مي زند، از عادات بدخويي نيز سوءمزاج پيدا مي شود. مثلاً خشم، مزاج را بيشتر از حالت اعتدال گرم مي کند؛ اندوه خشکي مزاج، پژمردگي و کم ارادگي به بار مي آورد، نيروي رواني را سستي مي بخشد و مزاج را به سوي بلغمي بودن گرايش مي دهد.وقتي کودک از خواب بيدار شد، بهتر آن است که استحمام شود و بعد مدتي با اسباب بازي هايش و يا به منظور بازي کردن تنها گذاشته شود. سپس کمي غذا بخورد و پس از آن دوباره به بازي بپردازد. تا حدّ امکان نبايد اجازه داد تا کودک در وقت غذا آب بنوشد.
وقتي کودک به شش سالگي رسيد بايد او را به معلّم و شخص ادب آموز سپرد و به تدريج به کسب تحصيل واداشت. نبايد او را به زور وادار کرد که يکدفعه کتاب را در دست بگيرد و از خود دور نسازد.
دستورات فوق تا چهارده سالگي ادامه مي يابد. در اين مدّت بايد همواره مواظب حال و مزاج کودک بود. ورزش در بين سنين خردسالي و نوجواني بايد به صورت معتدل (نه کم و نه زياد) انجام گيرد. در کاهش دادن ورزش نيز بايد به تدريج عمل کرد. پس از چهارده سالگي برنامه تغيير مي کند.
1-4. سالخوردگان و پيران
برنامه بهداشت سالخوردگان شامل اين دستورات است: بکاربردن هر چيزي که گرم کننده و رطوبت دهنده است، مانند خواب زياد و بيشتر در بستر ماندن و يا نياز به غذا و شستشو بيشتر از جوانان، سعي دايم در ادرار کردن، مالش معتدل با اندودن تن به روغن، سوارکاري و اگر ممکن نشد پياده روي، استعمال عطر براي بدن، بويژه عطرهاي گرم و معتدل.دستور غذايي پيران:
تغذيه سالخوردگان بايد به فواصل کم انجام گيرد و هر و عده ي غذايي در دو يا سه بار به حسب هضم و نيرو و يا ناتواني دستگاه گوارش انجام شود. شير براي سالخوردگان مفيد است به شرطي که از خوردنش لذت ببرند، زيرا شير هم غذا است و هم رطوبت بخش. اگر در وعده هاي غذا "سير" بخورند و به آن عادت کرده باشند، سودمند است. غذاي پيران بايد رطوبت بخش باشد. ميوه هايي که با مزاج پيران موافق است و شکم آنها را نرم مي کنند، عبارتند از انجير و آلو در تابستان و انجير خشک پخته شده در آب انگبين در فصل زمستان.مالش دادن سالخوردگان:
مالش بايد از حيث کمّي و کيفي به اعتدال انجام گيرد. اندام هاي ناتوان و آبدان (مثانه) را هرگز نبايد مالش دهند. شستشو به همراه مالش دادن براي پيران سودمند است.ورزش پيران:
در پيران اگر يکي از اندام ها در بهترين وضع اعتدال نيست، بايد در هنگام ورزش مراعات آن اندام بشود و دستور ويژه ي هر اندام درباره ي آن اجرا گردد. مثلاً اگر پيران سرگيجه يا صرع دارند نبايد سرشان را خم کنند يا فرو نهند. ورزش چنين کساني پياده روي، سوارکاري و آن نوع از ورزش هايي است که به نيمه ي پاييني تن مربوط مي شود. در بيماري هاي قفسه سينه نيز ورزش بايد در نيمه ي پاييني تن صورت گيرد.اگر اندام هاي ادراري و تناسلي آسيب ديده باشند، بهتر است ورزش در اندام هاي فوقاني صورت گيرد. از پاي افتادگان (خانه نشينان) بايد اندام هاي ناتوان را به تدريج با ورزشي که مناسب آنهاست، آشنا کنند.
2. ورزش
در طب قديم، ورزش تمام اعمالي را که در حين انجام آنها بدن به تکاپو و فعاليّت فيزيکي دچار مي شود را شامل مي شده است. حال چه اين عمل به قصد انجام ورزش کردن باشد و چه در روند فعاليّت و کارهاي روزانه و يا شغل فرد باشد. به عنوان مثال يک کارگر مزرعه در حين انجام شغلش به انجام ورزش مشغول است. حرکات نرمشي نيز جزو ورزش ها بوده اند و يا نگاه کردن به اجسام ريز و انتقال ديد به صورت تدريجي به اجسام بزرگ را ورزش چشم مي دانستند.مبحث ورزش از کتاب ذخيره خوارزمشاهي اثر حکيم جرجاني و کتاب قانون اثر ابن سينا در ادامه آورده مي شود:
* (3) اساس تندرستي به ترتيب اهميّت، بر ورزش، غذا و خواب قرار دارد. هرگاه اندام هاي بدن به حرکت در آيد و در اثر اين حرکت، حرارت غريزي برافروخته گردد، چنين حرکتي را رياضت يا ورزش مي نامند. در ورزش تنفس بزرگ در پي مي آيد. افرادي که با اسلوب صحيح و متناسب با اعتدال مزاجشان و در وقت مناسب ورزش مي کنند، از چاره جويي (پيشگيري) و مداواي بيماري هاي مادّي و بيماري هاي مزاجي که در دنباله ي آن مي آيد، بي نياز مي گردند. اين بهره وري از ورزش هنگامي ميسر است که دستورات ديگر بهداشتي را به کلي مراعات کنند.
* ما مجبور به غذا خوردن هستيم و تندرستي ما با غذايي که مناسب مزاج ما باشد، ارتباط مستقيم دارد (غذايي که در کيفيت و کميّت معتدل است). تمام قسمت هاي غذايي که مي خوريم بدون استثنا کنش غذايي ندارد، بلکه در هر مرحله از هضم بخشي از آن به صورت مادّه ي زايد در مي آيد و طبيعت مي کوشد آن را از بدن دفع کند. ليکن ورزش چيزي است که ما را از استعمال دارو بي نياز مي سازد و بهترين بازدارنده حالت امتلا است.
علاوه بر آن ورزش فوايد ديگري نيز دارد:
- ورزش حرارت ملايم پديد مي آورد و به دفع مواد زايد کمک مي کند.
- ورزش توليد حرارت مي کند و حرارت غريزي را فزوني مي دهد. بر اثر ورزش مفاصل سخت نيرومند مي شوند، پي ها (اعصاب) نيرو مي گيرند، در کنش هايشان قوي مي گردند و از تأثيرپذيري در امان مي مانند.
- اندام ها در اثر ورزش براي پذيرش غذا آمادگي بيشتر مي يابند، زيرا مواد دفعي از آنها دست برداشته اند.
- در اثر ورزش با دفع مواد زايد، جذب مواد غذايي به وسيله نسوج افزايش مي يابد.
* ورزش بر دو نوع است: اوّل ورزشي که خود به خود بر اثر کارکردن انجام مي گيرد (ورزش غير ارادي) و دوم ورزش ويژه اي است که براي انجام آن حرکاتي صورت مي گيرد (ورزش ارادي) و مراد از آن، فوايدي است که از حرکات مزبور بدست مي آيد. اين نوع ورزش (ورزش ارادي) بر چند قسم است: ورزش کم، ورزش زياد، ورزش سفت، نرمش، ورزش سريع، ورزش آهسته و ورزش معتدل. از ورزش هاي نرم و لطيف مي توان از تاب بازي با حرکت در ننو و قايقراني يا راندن کشتي کوچک نام برد. از ورزش هايي که از تمام ورزش ها قوي ترند مي توان از اسب سواري، شترسواري، پرش، بازي با توپ هاي کوچک و بزرگ، چوگان، کشتي و وزنه برداري نام برد. بين ورزش هاي سخت و سريع بايد استراحت وجود داشته باشد و يا ورزش سبکي در ميان باشد. در ضمن ورزشکار بايد با انواع ورزش ها آشنا باشد و به يک نوع ورزش اکتفا نکند.
* هر انساني ورزش متناسب حال خود را دارد. مثلاً کسي که بر اثر تب لاغر شده است و از حرکت بازمانده است يا کسي که گردنش سخت شده است و خوب نمي چرخد يا کسي که از بستر بيماري برخاسته، حرکت در نَنو برايش مفيد است؛ اين ورزش ها بادها را از بين مي برد، اشتها را برمي انگيزد و غريزه را بيدار مي کند.
* بر ورزشکار است که بگذارد گرمي ورزش بر اندام هاي ناتوانش برسد. مثلاً کسي که واريس دارد نبايد پا را زياد حرکت دهد. بر اوست که جنبش پا را کم کند و ورزش را به اندام هاي بالاتر از پا واگذار کند. غذايي که قبل از ورزش خورده شده بايد هضم شده باشد و هنگام وعده ي غذاي دوم نزديک باشد.
* کسي که مي خواهد ورزش کند، ابتدا بايد مواد دفعي روده و مثانه را دفع کند و بعد به ورزش بپردازد و قبل از حرکات بدني تن خود را مالش دهد. مالش تن بايد با چيز زبري انجام گيرد. بايد تن را با روغن آبکي بيالايد و اندودن تن هم به تدريج انجام گيرد. مالش بايد تمام جاهاي بدن را فرا گيرد و به صورت متنوع باشد.
* بهترين موقع ورزش در فصل بهار، نزديک نيمروز و در محلّي با هواي معتدل است. در تابستان وقت ورزش زودتر از آن است. به طور قطع ورزش بايد در محلّ گرم صورت گيرد و هنگام آن بايد زماني باشد که غذا به طور کامل هضم شده و روده ها تخليه شده باشند.
* توصيه شده است که در انجام ورزش به دو نکته توجه شود:
- ورزش بايد تا موقعي که رنگ و رو به زيبايي (بهتري) مي گرايد انجام شود.
- ورزش بايد تا موقعي که حرکات به آساني انجام مي پذيرد ادامه يابد.
* انواع خستگي پس از ورزش:
1- خستگي قرحه اي: در سطح پوست دردي احساس مي شود که شبيه موقع دست زدن به زخم است و اگر در زير پوست احساس شود، شديدتر است.2- خستگي ورمي: در اين خستگي تن بيشتر از حالت طبيعي گرم مي شود و حالتي شبيه به باد کردگي پيدا مي کند وئ رنگ عضو نيز مثل اعضاي ورم کرده مي شود.
3- خستگي کشيدگي (تمدّدي): شخص احساس مي کند که تنش کوفته شده است.
4- خستگي نوع خشک: بيمار احساس مي کند که تنش خشکيده است. اين حالت مي تواند بر اثر ورزش تند و سخت عارض شود.
در ادامه ابن سينا خستگي ناشي از ورزش را سالم ترين نوع خستگي دانسته و براي هر يک از انواع اين خستگي ها روش هاي درماني خاصي ارائه مي دهد:
- کاهش ورزش (براي خستگي قرحه اي)
- ماساژ و اندودن روغني که بوسيله آفتاب گرم شده است، شستشو با آب ولرم و ماندن زياد در آب، اندودن تن پس از هر شستشو بوسيله روغن (در خستگي تمدّدي).
- نرم کردن اندامي که کشيده شده و سرد کردن بخشي که گرم شده و تخليه مواد زايد که بوسيله روغن نيم گرم، مالش دادن آرام و نرم، مانند زياد در آب کمي گرم و آسودن صورت مي گيرد (در درمان خستگي ورمي).
3. خوردني ها و آشاميدني ها
مسأله آب و غذا از مواردي است که فرد در تمام طول عمر خود بيشترين سر و کار را با آن دارد، لذا شکل گيري يک عادت غذايي صحيح مي تواند به مقدار زيادي در ارتقا سطح بهداشت فردي و پيشگيري از ابتلا به بيماري هاي مربوط به اين حوزه کمک کننده باشد. لذا يکي از موارد مهمّي که در مباحث بهداشتي طب سنّتي تأکيد زيادي در مورد آن شده است، مسأله ي تغذيه (آب و غذاها) مي باشد و حکيمان طب سنّتي به صورت مشروح به بهداشت تغذيه، آموزش عادات صحيح غذا خوردن، شناخت آب سالم و روش هاي تصفيه آن پرداخته اند، آنان بر اين باور بوده اند که هر انساني در هر دوره از زندگي و با توجه به ويژگيهاي سن، مزاج، سلامت و بيماري نياز به نوع خاصي از تغذيه دارد، امري که در عادات غذايي خانواده ها کمتر به آن توجه مي گردد.3-1. غذا
* اثرات خوراک و نوشيدني ها در بدن انسان در سه نوع خلاصه مي شود:هيئت (کيفيت ماده خوردني و نوشيدني)، عنصر (عنصر اصلي خوراک يا نوشيدني) و گوهر. شايد اگر اين سه وجه را از لحاظ لغوي بررسي کنيم هر سه آنها يک معني داشته باشند اما هر يک از آنها در اين بحث مفهوم ويژه اي دارند.
مراد از تأثيرگذاري غذا بوسيله ي هيئت آن است که وقتي خوراک يا نوشيدني به بدن وارد مي شود گرم يا سرد مي شود. اگر گرم است به بدن گرمي مي دهد و اگر سرد است به آن سردي مي دهد. يعني قبل از آنکه هم مزاج بدن شده است، بر روي بدن تأثير مي گذارد. ماده تناول شده به مرحله اي مي رسد که تغيير مي يابد و صورت جزيي از اندام را مي پذيرد. ليکن باز بخشي از حالات مادّه با مزاج عضوي که جزء آن گشته سازگار نيست و به زمان نياز دارد تا با مزاج اندام سازگار گردد.
وقتي که ماده غذايي را گرم يا سرد مي ناميم، منظور اين است که آن چيز نيروي گرمي يا سردي دارد که اين نيرو گرم تر از گرماي بدن يا سردتر از سرماي بدن است. اين نيرو اثر خود را در برخورد با گرماي غريزي بدن ما نشان مي دهد.
* هر چيزي که وارد بدن شود، کنش و واکنشي در بدن ايجاد مي کند که از سه حال خارج نيست: يا بدن آن را تغيير مي دهد و خود از آن تغيير نمي يابد (مثل غذاها)، يا بوسيله ي بدن تغيير مي يابد و خود نيز بر بدن اثر مي گذارد (مثل غذاهاي دارويي يا داروهاي سمّي) و يا اينکه بدن را تغيير مي دهد و بوسيله ي بدن تغييري بر آن وارد نمي شود (مثل سم مطلق).
* رژيم غذايي: بهترين غذاها براي تندرستان عبارتند از گوشت و به ويژه گوشت بزغاله، گوساله کوچک، برّه، گندم و شيريني که با مزاج دمساز باشد. در بين ميوه ها آنهايي که مشابه غذا هستند عبارتند از انجير و انگور به شرطي که اين ميوه ها بي آفت و کاملاً رسيده و شيرين باشند و همچنين خرما در سرزمين هايي که به آن عادت دارند.
* موقع و مقدار و نوع غذا: غذا را نبايد بدون اشتها و پيش از تهي شدن معده و روده بالايي (روده باريک) از غذاي قبلي خورد. زيان بخش ترين نوع غذا خوردن آن است که قبل از هضم غذاي قبلي، غذاي ديگري بر آن وارد شود. بدترين کار انباشتن شکم و پرخوري است، به ويژه اگر غذا از نوع ناپسند باشد. هرگز نبايد آنقدر غذا خورد که جايي در معده نباشد و بايد قبل از سير شدن و باقي ماندن اشتها دست از طعام کشيد. اين باقيمانده اشتها، بعد از ساعتي خود به خود از بين مي رود.
در مسئله ي خوراک بايد به مقداري مشخص عادت کرد و پا از آن فراتر ننهاد. کسي که امروز بيش از اندازه خورده است، بايد خود را گرسنه نگهدارد، زياد پياده روي کند، نرم راه برود و کمي هم نوشيدني خالص بخورد.
مقدار غذا بر مبناي عادت و نيرومندي غذاخورنده است. شخص تندرست بايد آنقدر بخورد که احساس سنگيني نکند، اشتهايش بند نيايد و به بي خوابي دچار نشود.
کسي که نمي تواند غذاي مورد احتياج خود را در يک وعده هضم کند، بايد دفعات غذا خوردن را افزايش و مقدار غذا را کاهش دهد. اگر بر اثر غذا نبض به درشتي بزند و نفس کوتاه بيرون آيد، بايد دانست که غذا از حد اعتدال پا را فراتر نهاده است. زيرا اگر معده بيشتر از حالت لازم انباشته شود، مزاحم حجاب حاجز(4) مي شود و در نتيجه تنفس کوتاه و پي درپي مي آيد. بر اثر اين بي نظمي تنفس، نياز قلب به نبض بيشتر مي شود و از آنجا نبض درشت مي زند و نيرو کاهش مي يابد.
خوگرفتن به نوع غذا اهميت دارد. همچنين هر سرزميني ويژگي هايي از طبايع و مزاج ها را دارد که خارج از دستور مقياس تعيين شده است. شايد غذايي که به آن عادت شده است و تا اندازه اي زيان هايي هم دربردارد، بيشتر از غذاي ناشناخته مفيد باشد. براي هر جسمي و هر مزاجي غذاي ويژه، غذاي ملايم است و اگر آن را تغيير دهيم، فرد دچار زيان مي شود. برخي از خوراک هاي خوب و مطلوب براي برخي از مردم مناسب نيستند و بايد از آن دوري جويند. بهترين نوع غذاهاي مطلوب، غذايي است که شخص از خوردن آن بسيار لذّت مي برد. زيرا لذّت بخشي خوراک بدين معني است که معده آن را به خوبي دربرگرفته است و نيروي گيرنده آن را به خوبي پذيرفته است. ليکن غذاي لذيذ زماني خوب است که اندام هاي اصلي همه سالم و نيکو مزاج باشند وگرنه لذّت بردن دليل بر خوبي غذا نمي باشد. در ضمن غذايي که بسيار لذت بخش است، وقتي به مقدار زياد تناول گردد، زيان بخش خواهد بود.
* در موقع صرف غذا نبايد زياد آب نوشيد. بلکه بهتر آن است که آب نخورد تا خوراک به معده وارد شود. علامت ورود طعام به معده آن است که قسمت هاي بالايي شکم سبک مي گردد. اگر تشنه بود، کمي آب سرد بنوشد و از آن تجاوز نکند. به طور کلي نوشيدن آب به شرطي که در وسط غذا نباشد و به اندازه اي که براي خوراک مفيد باشد رواست. نوشيدن آب در موقع غذا خوردن و دنبال کردن غذا با آب زيان آورترين کارهاست.
* خوردن چربي زياد تنبلي مي آورد و اشتها را از بين مي برد. زياده روي در خوردن غذاهاي سرد، سستي، تنبلي و پژمردگي مي آورد. عادت کردن زياد به غذاهاي تند و شور نامطلوب است. غذاهاي تند به معده زيان مي رسانند و غذاهاي شور براي چشم خوب نيستند.
3-2. آب
* آب يکي از عناصري است که وجودش در تمام غذاهاي مصرفي ضروري است.آب موجب رانده شدن غذاها مي شود و در بلع و فرو دادن کمک مي کند. در تمام فعاليت هاي بدن به آب نياز است.
* آبها از حيث گوهر يکي هستند ولي به وسيله ي آميزه هاي خارجي و کيفيّات يکه بر آنها چيره مي شود، تغيير حالت مي دهند. بهترين آب، آب چشمه هايي است که از خاک آزاد (خالص) مي جوشد. بعد از اين نوع چشمه ها، چشمه هايي اهميّت دارند که از سنگ بيرون مي آيند (ولي آبي که از خاک آزاد بيرون مي آيد بهتر از آب سنگ است). شرط لازم براي چشمه ها اين است که آب جاري باشد، نور خورشيد بر آن بتابد و بادها بر آن بوزند.
آب باران يکي از انواع آب هاي مطلوب است ولي سريعاً متعفن مي شود. آب چاه و قنات از آب چشمه بدتر است. اما بدترين نوع آب ها آبي است که در لوله هاي سربي جريان داشته باشد. سرب از نيروي آب مي کاهد و غالباً موجب قرحه ي روده مي شود(5). آب راکد از هر نوع ديگري براي معده نامساعدتر است.
آبي که با گوهر معدني آميخته است و يا بسترش معدني است و آبي که در آن زالو وجود دارد، بسيار نامطلوب است. البته در برخي از اين آب ها فوايدي نهفته است. مثلاً آبي که با گوهر معدني آميخته است و در آن گوهر آهن چيرگي دارد، احشا را تقويت مي کند و پاره اي از بيماري ها از جمله بيماري ذرب(6) را متوقّف مي کند، عوارض طحال را مي زدايد و غريزه ي جنسي را تقويت مي کند. اين آب ها اشتها را نيز برمي انگيزند. آب نشادردار چه نوشيده شود، چه در آن بنشينند و چه در آن توقّف نمايند، طبيعت را صفا مي بخشد. آب زاج دار براي زياد شدن خون حيض، جلوگيري از استفراغ خوني و بواسير همراه خونريزي مفيد است ولي مزاج را براي ابتلا به تب مستعد مي کنند.
البته آب هاي کدر و سنگين، سنگ مثانه و سَدد (بند آمدگي) ايجاد مي کنند.
* زلال ترين آب براي مزاج هاي معتدل، آبي است که به طور طبيعي به حد اعتدال سرد باشد و به وسيله يخ پاکيزه به طور غيرمستقيم سرد شده باشد. اين آب براي تندرستان از هر آبي بهتر است، هر چند براي اعصاب زيان آور است. آب سرد، اشتها انگيز است و معده را محکم مي کند. آب گرم، هضم را تباه و اشتها را کور مي کند. آب ولرم حالت تهوع آور و اگر گرم تر از ولرم باشد و ناشتا نوشيده شود، معده را شستشو مي دهد.
* روش هاي تصفيه آب: استفاده از صافي هاي مختلف، تراوش آب از جدار ظروف سفالين و جمع آوري آب تراوش شده، جوشاندن آب و تقطير آب. براي شناسايي آب سنگين از سبک مي توان دو خرقه (پارچه) يا دو پاره پنبه که هم وزن هستند را با آب تر کرد و در آفتاب قرار داد. پس از خشک شدن، پاره پنبه اي که زودتر خشک شود يا وزنش سبک تر باشد، آب سبکتري دارد(7).
4. خواب
خواب انواع خستگي را از بين مي برد و موادي را که بيش از حد، ميل به تخليه دارند محبوس مي سازد. تنها مواد زايدي که نزديک سطح قرار دارند، به وسيله خواب محبوس نمي شوند و حتّي خواب به دفع آنها کمک مي کند. علّت اين کمک نيز آن است که خواب حرارت را در داخل نگه مي دارد و غذا را در درون بدن توزيع مي کند و بعد از آن قسمتي را که دفع شدني است و نزديک پوست گرد آمده است را آزاد مي کند.
* خواب در دفع عرق بدن فعّال تر از بيداري است. کسي که هنگام خواب، بدون علّت خارجي بسيار عرق مي کند، نشانه ي آن است که بدن را زياده تر از حدّ لازم به وسيله ي غذا مالامال کرده است. در خواب گرمي در بدن منتشر مي شود و بدن بوسيله گرمي غريزي در برگرفته مي شود.
* اگر خواب به اعتدال باشد اعمال نيروي طبيعي به خوبي انجام مي گيرد، نيروي رواني مي آسايد و بر گوهرش مي افزايد و ناتواني هايي که بر اثر انواع تحليل رفتگي ها به انسان دست داده است، تلافي مي گردد. اگر خواب معتدل با اعتدال کمّي و کيفي اخلاط برخورد کند، تري بخش و گرم کننده است و براي پيران بسيار سودمند است. براي کساني که خواب از آنها گريزان است، بهترين علاج اين است که هر شب يک عدد کاهوي معطّر بخورند. کاهو خواب آور است و معطّر کردن آن براي از بين بردن سردمزاجي کاهو است. اين افراد اگر پس از هضم کامل غذا، استحمام کنند و آب گرم زياد بر سر بريزند، بهترين کمک را به اين علاج خواهند کرد.
* تندرستان بايد براي خوابشان برنامه داشته باشند. خواب بايد به اعتدال باشد و وقت معيّني داشته باشد. در خواب نبايد زياده روي کنند. از شب بيداري هم پرهيز کنند، زيرا بي خوابي زياد براي مغز زيان آور است و بر اثر آن تمام نيروها ناتوان مي گردند.
* خواب سنگين خوابي است که پس از سراريز شدن خوراک از قسمت هاي بالايي شکم و آرامش گرفتن آثار بعدي يعني باد و قرقر شکم ايجاد مي شود و بهترين نوع خواب است. خواب قبل از پيدايش چنين آرامشي در شکم، زياني در پي دارد و خوابي خوش و پيوسته نيست. پس بهتر آن است که پس از سرازير شدن غذا و آرام گرفتن، کمي پياده روي کنند و بعد بخوابند.
* خواب در هنگام روز بد است. اين خواب تنبلي آور و اشتهابر است. يکي از علل آسيب رساني خواب روز آن است که زود از هم مي گسلد و طبيعت از کاري که دارد، دست برمي دارد. کسي که به خواب روزانه خو گرفته است، نبايد به يکباره از آن دوري جويد و بهتر است بتدريج آن را ترک کند.
* بهتر آن است که نخست بر پهلوي راست و بعد بر پهلوي چپ بخوابيم که اين دستور طب و شريعت است.
* خواب بيش از حد نيروي نفساني را کند و کم احساس مي گرداند و به مغز سنگيني روي مي آورد. هنگام خواب گرمي بدن به درون متوجّه مي شود و سردي به سطح مي آيد، از اين رو هنگام خواب به پوششي نيازمنديم که تمام بدن را مستور کند.
5. بيداري
* بيداري در تمام کنش هاي خود برعکس خواب است. ليکن اگر بيداري از حد بگذرد، مزاج مغز به هم مي خورد و ناتوان مي گردد. در نتيجه به نيروي عقل اختلال روي مي آورد و بيماري هاي شديد بروز مي کنند. بيداري اشتها را زياد مي کند و چون مواد را تحليل مي برد، گرسنگي مي آورد.6. استحمام
تأکيد دين مبين اسلام به رعايت نظافت و بهداشت فردي و همچنين برخي اعمال ديني مثل غسل کردن و وضو گرفتن- جدا از جنبه ي معنوي اين امور- تأثير زيادي در ارتقا سطح بهداشت مسلمانان داشته است. استحمام و شستشوي بدن نيز از جمله مواردي است که در طب سنّتي مورد تأکيد زياد قرار گرفته است. طب سنّتي در ادامه ي برنامه هاي خود در جهت بالا بردن سطح آگاهي هاي جامعه، سعي کرده تا با بيان فوايد استحمام و ارائه ي الگوي صحيح انجام آن به مردم، قدمي ديگر را در جهت نيل به هدف نهايي خود يعني افزايش سطح سلامت مردم بردارد. مطالب ارائه شده در اين زمينه در طب سنّتي بسيار مفصل مي باشد که در اينجا به مختصري بسنده خواهيم کرد:* ويژگي گرمابه در سه چيز است:
- گرمي هوا که (به مزاج) سردي مي بخشد و نم مي دهد.
- رطوبت آب که نم افزاي است و گرمي زا.
- ساختمان حمام که کارش گرم کردن و خشکي بخشيدن است.
* حمام رفتن قبل از گرسنه شدن و پس از اولّين هضم سود بخش است و تن در اين حالت فربهي را به اعتدال مي يابد. بر همه ي کساني که به حمام مي روند، لازم است به تدريج داخل گرمابه شوند و در گرم خانه ي آن چندان بمانند تا بدن آسايش يابد. ولي نبايد چندان دير کنند تا کسل شوند و توقّف در حمام چنان طول نکشد که به ناتواني برسند. شستشو را به آرامي و آهستگي و نرمش انجام دهند و به تدريج در آب فرو روند. بدون مقدمه و يکباره خود را به آب نيندازند و به يکباره آب بر چشم نپاشند. مردم در گرمابه بسيار درنگ نکنند و مراقب باشند جايي را که در آن مي مانند هواي معتدل داشته باشد. زمين گرمابه را آب پاشي کنند تا بخار فراوان ايجاد شود و هوا نمناک گردد. در بيرون آمدن از گرمابه نبايد به خود زحمت دهند، بلکه بر تخت روان بنشينند و انتقال يابند. هنگام بيرون آمدن از حمام عطرهاي سرد به خود بزنند، مدتي در رختکن استراحت کنند تا نفس کشيدن به حالت اعتدال باز آيد و نوشيدني هاي رطوبت بخش بخورند. کساني که مدّت زيادي در حمام مي مانند بايد بيم آن داشته باشند که به غش گرفتار آيند.
* آب برخي گرمابه ها خاصيّت دارويي دارد و در شفا دادن بيمار مؤثر است. آب هاي مس دار براي دهان، چشم و بيماري هاي گوش مفيدند. آب هاي آهن دار براي معده و طحال مفيدند. آب هاي زاج دار براي خون ريزي از دهان، خون ريزي از مقعد، سقط جنين بدون علت، عرق کردن زياد از حد و اضطراب ها مفيد هستند. آب هاي کبريتي (گوگردي) درد کشيدگي و ترنجيدگي را آرامش مي دهند. جوش ها و دمل هاي ديرپا و مزمن سطح بدن را مي زدايند و آثار نامطلوب پوستي را از بين مي برند. زيان آب هاي گوگردي در اين است که معده را سست مي کند و اشتها را از بين مي برند.
* حمام رفتن و دور از آب بودن و تن را خيس نکردن و فقط از گرماي آن استفاده کردن براي خشکي بخشيدن به مزاج مناسب و براي کساني که بيماري استسقا(8) کساني که گوشت سست و شل دارند سودبخش است.
* فوياد حمام رفتن عبارتند از خواب آوري، گشادي منافذ بدن، پاکي پوست، تفرّق مواد زايد بدن، کشاندن مواد غذايي به سطح پوست، رفع خستگي، کمک به دفع مواد زايد و... زياده روي در استحمام و گرمابه نشيني قلب را ناتوان مي کند، انسان را به غش و تهوّع دچار مي سازد و در بدن توليد التهاب مي کند.
پينوشتها:
1- به عنوان مثال ابن سينا در کتاب قانون جهت افتراق بين سه نوع بيماري استسقا (آسيت)، از عمل دَق (Percussion) ياد کرده و آشکارا بيان مي کند که اگر در هنگام کوبيدن دست بر شکم، صداي طبل به گوش رسد استسقا از نوع طبلي است. اگر صداي آب به گوش برسد و با حرکت دادن شکم بيمار، صداي حرکت آب در مشک شنيده شود (Splash sign)، استسقا از نوع خيکي است که بر وجود مايع در شکم دلالت دارد و اگر نه صداي آب و نه صداي طبل به گوش برسد و تمام بدن با فشار انگشت فرورفتگي پيدا کند، (Pitting edema) استسقا از نوع لحمي است.
2- Psychosomatic
3- مطالبي که با اين علامت مشخص شده اند، عيناً از منابع طب سنّتي استخراج شده اند.
4- Diaphragm
5- مسموميت با سرب دردهاي کوليکي و روده اي مي دهد.
6- اسهال با منشأ معدي
7- در ساير کتب طب سنّتي روش هاي ديگري نيز ذکر شده است.
8- Ascitis
شمس اردکاني، محمدرضا.[و ديگران]؛ (1387)، مروري بر تاريخ و مباني طب سنتي اسلام و ايران، تهران: ملائک، چاپ اول
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}