نگاهي به آيه ولايت (1)
شأن نزول آيه ولايت
همه ي شيعيان دوازده امامي اتفاق نظر دارند که اين آيه ي مبارکه هنگامي نازل شد که اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) انگشترش را در حال رکوع به مستمند بخشيد.
اين مطلب در روايات متواتري از طريق آنان نقل شده است. بنابراين از نظر آنان مسلم است، و جاي هيچ ترديدي در آن نيست.
ولي اين استدلال براي اهل تسنن کافي نيست و پرسش هايي براي آنان مطرح خواهد شد از جمله اين که:
- آيا اين روايات در کتاب هاي محدثان و مفسران اهل سنت آمده است؟
- آيا آنان اين روايات را صحيح و قابل اعتماد مي دانند؟
- آيا براي اثبات آن دليل قانع کننده اي وجود دارد؟
ما ضمن مراعات اصول بحث و مناظره، در اين بخش به نام برخي از بزرگان اهل سنت - که پذيرفته اند که اين آيه در شأن اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) نازل شده است- اشاره مي کنيم تا پيروان آنان و کساني که کتاب هاي آنان را معتبر و روايات آن ها را مستند مي دانند و به اصول مذهب آن ها پايبند هستند، نيز قانع شوند.
با بيان اين مطلب، شأن نزول آيه شريفه روشن خواهد شد، و همچنين معلوم خواهد شد که اين روايات مورد اتفاق شيعه و سني، و مورد پذيرش آنان است.
اتفاق نظر مفسران در شأن نزول آيه
طبق آن چه که از بزرگان اهل سنت نقل شده است، همه ي مفسران در شأن نزول آيه ولايت اتفاق نظر دارد. اين اتفاق نظر از سوي چهار تن از دانشمندان اهل سنت نقل شده است.1- قاضي ايجي ( متوفاي سال 756 ) نويسنده کتاب المواقف في علم الکلام، که از مهم ترين کتاب هاي اهل سنت در علم کلام و اصول دين است. او مي نويسد:
« تمامي مفسران اتفاق نظر دارند که اين آيه مبارکه در ماجراي بخشيدن انگشتر اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) در حال رکوع نماز نازل شده است » (1).
2- مير سيد شريف جرجاني ( متوفاي سال 816 هـ ) در شرح المواقف به اين اجماع اعتراف کرده است(2).
3- سعدالدين تفتازاني ( متوفاي سال 793هـ ) در شرح المقاصد اجماع مفسران را بر اين که آيه ي شريفه در شأن اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) نازل شده، نقل کرده است(3).
شرح المقاصد از کتاب هاي مهم اهل سنت در علم کلام است. اين کتاب در مدارس آن ها تدريس مي شود و در محافل علمي آن ها از جايگاه ويژه اي برخوردار است، به همين دليل بسياري از بزرگان اهل سنت بر اين کتاب شرح و تعليق نوشته اند.
4- علاء الدين قوشجي سمرقندي نيز از کساني است که به اجماع مفسران بر اين که آيه ي مبارکه در شأن اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) نازل شده، اعتراف کرده است(4).
بنابراين، تمامي مفسران اهل سنت معتقدند که اين آيه مبارکه در شأن اميرمؤمنان علي (عليه السّلام)، و زماني که آن حضرت در رکوع انگشترش را به مستمند بخشيد، نازل شد.
اين اجماع و اتفاق نظر را بزرگان و دانشمندان اهل سنت نقل کرده و به آن اعتراف نموده اند، يعني همان کساني که سخنان آن ها مورد اعتماد است و به کتاب هايشان استناد مي شود.
آلوسي در تفسير خود مي نويسد:
« اکثر راويان اخبار معتقدند که اين آيه در شأن علي (کرم الله وجهه) نازل شده است » (5).
ابن کثير در تفسير خود برخي از اين روايات را در ذيل آيه مبارکه نقل نموده و حکم به صحت بعضي از آن ها داده است(6).
ابن کثير کسي است که در تفسير و تاريخ خود، تا آن جا که مي توانسته، بر شيعيان خُرده گرفته و سعي کرده است تا اعتقاد آن ها را باطل جلوه دهد. اعتراف چنين شخصي به صحّت اين روايات، ارزش علمي فراواني دارد و راه فرار را بر خصم ما مي بندد.
هنگامي که به کلمات بزرگان اهل سنّت در علم رجال مراجعه شد و سخنان آن ها در مورد راويان و ناقلان اين احاديث بررسي گرديد، اين نتيجه به دست آمد که تعدادي از اين احاديث بنا بر نظر آن ها- که از ناقدان معروف اهل سنّت در سند روايات هستند - صحيح بوده و قابل اعتماد است.
يکي از آن روايات، حديثي است که ابن ابي حاتِم در تفسير خود آورده است. وي از ابي سعيد اشبح از فضل بن دکين از موسي بن قيس حضرمي از سلمة بن کهيل اين گونه نقل مي کند:
علي در حال رکوع انگشترش را به فقير بخشيد و اين آيه نازل شد: ( انما وليکم الله و رسوله... ) (7).
تا اين جا به خوبي روشن شد که صحت اين حديث مورد اتفاق مفسران بوده و بنا بر گفته ي آلوسي بيشتر محدثان آن را نقل کرده اند که به نام برخي از آن ها اشاره شد و کلام ابن کثير در صحت بعضي از آن ها نيز نقل گرديد.
علماي علم کلام نيز - که در مورد دلايل امامت بحث کرده و دليل هاي هر طرف را براي اثبات نظر خود ذکر کرده اند - مي گويند که اين آيه در همان جريان خاصّ نازل شده است.
آيه ولايت در سخن محدثان
بزرگان از پيشوايان محدثان نيز در قرن هاي مختلف، اين حديث را در کتاب هاي خود نقل کرده اند. اکنون به اسامي برخي از کساني که اين حديث را در آثار خود آورده اند اشاره مي کنيم:
1- حافظ عبدالرزاق صنعاني
وي نويسنده ي کتاب المصنف، و استاد بُخاري ( مؤلف کتاب صحيح بُخاري ) است.
2- حافظ عبد بن حميد نويسنده ي کتاب المسند
3- حافظ رزين بن معاوية عبدري اندلسي
وي کتاب الجمع بين الصحاح الستّه را تأليف کرده است.
4- حافظ نَسايي
وي نويسنده کتاب صحيح است و اين حديث را در صحيح خود نقل کرده است.
5- حافظ ابو جعفر محمد بن جرير طبري
وي مؤلف دو کتاب مشهور و معروف تاريخ و تفسير طبري است.
6- حافظ ابن ابي حاتِم رازي
وي محدث و مفسر پرآوازه اي است، و ابن تيميه در منهاج السنّه معتقد است که تفسير او از هر روايت جعلي و ساختگي خالي است.
7- حافظ ابوالشيخ اصفهاني
8- حافظ ابن عساکر دمشقي
9- حافظ ابو بکر بن مردويه اصفهاني
10. حافظ ابوالقاسم طبراني
11. حافظ خطيب بغدادي
12. حافظ ابوبکر هيثمي
13. حافظ ابوالفرج ابن جوزي حنبلي
14. حافظ محب طبري
وي استاد حرم مکّي است.
15. حافظ جلال الدّين سيوطي
اهل سنّت معتقدند که وي پايه گذار نوين و احياکننده ي سنّت در قرن دهم به شمار مي رود.
16. حافظ شيخ علي متّقي هندي
با معرفي اين بزرگان که از علماي زمان بُخاري تا قرن يازدهم هستند نتيجه مي گيريم که صاحبان تفسير بر اين واقعه اجماع داشته و بيشر محدّثين و ناقلين اخبار بر آن تصريح کرده اند.
با مراجعه و بررسي سند آن روايات، و صحّت و اعتبار آن ها، اعتبار روايات نيز بنا بر مباني ايشان به وضوح آشکار مي گردد.
آيه ولايت در سروده ي شاعر شهير انصاري
آوازه خوش اين حديث به گونه اي است که شاعر شهير انصاري، حسان بن ثابت نيز - که صحابي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده است - اين منقبت اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) را به نظم کشيده است.آلوسي بغدادي در کتاب روح المعاني مي نويسد: حسّان بن ثابت در اين زمينه، خطاب به اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) چنين سروده است:
فانت الذي أعطيت اذ کنت راکعاً *** زکاة فدتک النفس يا خير راکع
فأنزل فيک الله خير ولاية *** و أثبتها أثني کتاب الشرايع
تو همان کسي هستي که در حال رکوع زکات دادي جان به قربانت اي بهترين رکوع کننده!
از اين رو، خداوند بهترين ولايت را در مورد تو فرو فرستاد و آن را در کتاب شرايع ( قرآن ) ثبت فرمود (8).
آيه ي ولايت از ديدگاه ابن تيميّه
با توجّه به آن چه بيان شد نه راهي براي خدشه دار کردن در سند اين اخبار وجود دارد، نه جايي براي تکذيب آن باقي مانده، و نه تضعيف رواياتش ممکن است.ابن تيميّه نيز در اين مورد و درباره ي اين استدلال اظهارنظر کرده است. او مي نويسد:
« بعضي از دروغ پردازان، حديثي دروغين ساخته اند و گفته اند که اين آيه هنگامي نازل شد که علي در حال نماز انگشترش را به فقير بخشيد. اين خبر به اتفاق و اجماع دانشمندان حديث، دروغ است و دروغ آن آشکار است ».
سپس مي افزايد:
« تمامي دانشمندان درايت و حديث شناس اتفاق نظر دارند که اين آيه در شأن علي نازل نشده، و علي هيچ گاه انگشترش را در حال نماز به فقير نداده است.
از طرف ديگر همه ي محدّثان اتفاق نظر دارند که آن قصه اي که در اين مورد نقل شده، دروغين و جعلي است و جمهور امّتِ پيامبر چنين حديثي را نشنيده اند » (9).
چه قدر قابل توجه است!! ما به همه ي کساني که در بحث هاي علميِ خود چشم و گوش بسته از ابن تيميّه پيروي مي کنند و نظرات او را مي پذيرند مي گوييم که متنبّه شوند و ببينند که از چه شخصي عقايد، احکام، سنن و آداب شان را مي آموزند.
بنابر نظرات ابن تيميّه، قاضي ايجي، شريف جرجاني و بزرگان دانشمندان کلام - که به نام آن ها اشاره شد - هيچ يک عالم به حديث نيستند، و لذا از زمره ي امت محمّد خارجند. آن ها تصريح کرده اند که تمامي مفسران، اجماع و اتّفاق نظر دارند که اين آيه در شأن اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) نازل شده است، ولي ابن تيميّه مي گويد: « اين حديث دروغين را بعضي دروغ گويان جعل کرده اند و تمامي عالمان حديث معتقدند که علي انگشترش را به فقير نداده است ».
گويا مراد او از اهل علم - که ادّعا مي کند بر کذب اين حديث اجماع کرده اند - تنها خود او يا بعضي از کساني است که گرد او جمع شده اند؛ و چون دو -سه نفر از اطرافيانش چنين نظري داده اند، ادّعا مي کند که نه تنها تمامي اهل حديث و ناقلان اخبار بر نظريه ي وي اجماع و اتّفاق نظر دارند بلکه تمامي امت بر آن اجماع کرده اند.
گويا اجماع در جيب اوست، و هرگاه بخواهد آن را از جيب خود بيرون آورده و به مرم عرضه مي کند، و از طرفي بر مردم نيز لازم دانسته است که هر چه او ادعا کرده بپذيرند.
برداشت آخر
از آن چه بيان شد مي توان اين گونه نتيجه گرفت که اين قضيّه معروف و مشهور است، هم در کتاب هاي شيعيان و هم در کتاب هاي اهل سنّت.ما در اين نوشتار به برخي از آن ها اشاره کرديم، ولي راويان اين حديث، که برخي با سند و برخي ديگر به صورت مرسل اين حديث را نقل کرده اند بيش از اين ها هستند(10). آيا هيچ يک از آن ها عضوي از امت محمّدي محسوب نمي شود؟
بنابراين هيچ شک و شُبهه، و جاي هيچ گونه مناقشه اي - چه از نظر سند، و چه از نظر شأن نزول آيه ي شريفه و چه از نظر دلالت آن - در مورد اين حديث وجود ندارد، و اين آيه در شأن اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) و در زماني که آن حضرت در حال رکوع انگشترش را به فقير بخشيده، نازل شده است.
پينوشتها:
1. المواقف في علم الکلام: 405.
2. شرح المواقف: 360/8.
3. شرح المقاصد: 170/5، براي آگاهي از اهميت اين کتاب ر.ک: کشف الظنون.
4. شرح التجريد: 368.
5. تفسير روح المعاني: 168/6.
6. تفسير ابن کثير: 64/2.
7.تفسير ابن ابي حاتِم: 1162/4.
8. تفسير روح المعاني: 168/6.
9. منهاج السنه: 30/2.
10. براي آگاهي بيشتر ر.ک به تفسير طبري: 186/6، تفسير ابن ابي حاتِم: 1162/4، تفسير المعاني: 47/2، اسباب النزول: 113، تفسيرالعز الدمشقي: 393/1، تفسير ابن کثير: 64/2، کشاف: 649/1، الدر المنثور: 105/3 و همچنين تفسير فخر رازي، تفسير بغوي، تفسير نسفي، تفسير قُرطُبي، تفسير أبي السعود، تفسير شوکاني، تفسير آلوسي و از کتاب هاي حديثي ر.ک: جامع الاصول: 478/9، المعجم الاوسط: 129/7، تاريخ دمشق: 356/42.
حسيني ميلاني، سيّدعلي؛ ( 1390 )، نگاهي به آيه ولايت، قم: انتشارات الحقايق، چاپ چهارم.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}