نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم:
محمد صادق نجمي
هاشم هاشم زاده هريسي




 

روشن است که تنها راه شناخت انبيا معجزه مي باشد و چون نبوت پيامبران گذشته به دوران معين و محدودي اختصاص داشت، دوران معجزه آنان نيز طبعاً کوتاه و محدود و تنها براي مردم آن دوران بوده است زيرا براي عده اي از مردم آن عصر و دوران با ديدن اين معجزه هاي موقت و محدود اتمام حجت مي گرديد و براي عده ي ديگر نيز به وسيله نقل پياپي و متواتر اذعان و يقين حاصل و حجت خدا بر آنان تمام مي شد.
ولي يک شريعت و نبوت جاوداني بايد داراي معجزه جاويد نيز باشد زيرا معجزه ديگر محدود و منحصر به يک زمان گردد، مردم ازمنه و اعصار آينده نمي توانند آن را با چشم خود درک نمايند و اخبار و نقل هاي متواتر نيز در اثر مرور زمان است، از بين برود و يا لااقل در اثر عوامل مختلف ترديدهايي به وجود آيد.
در اين صورت براي مردم اعصار و ازمنه ي آينده که معجزه را نتوانسته اند ببينند، حجت تمام نمي گردد، اذعان و يقين در دل آنان حاصل نمي شود. اگر خداوند چنين افرادي را به تصديق نمودن پيامبر و پذيرفتن شريعتش تکليف کند، يک نوع تکليف به محال محسوب مي شود که از خداوند صادر نمي گردد.
به همين دليل است که گفتيم: نبوت جاوداني، معجزه جاوداني مي خواهد که هميشه دليل بر صدق چنين نبوت گردد و خداوند قرآن مجيد را به همين منظور نازل نموده است که معجزه جاويد براي نبوت جاودانه خاتم پيامبران باشد، همان طور که حجت و دليل بر گذشتگان بود، بر آيندگان نيز گواه روشن و وسيله اتمام حجت گردد.
و از همه ي آن چه گفته شد، چنين به دست آمد:
1- قرآن بر تمام معجزاتي که پيامبران گذشته و همچنين بر ديگر معجزات خود پيامبر اسلام تفوق و برتري دارد، زيرا قرآن معجزه جاوداني است که اعجاز آن در طول قرن ها براي تمام مردم جهان خود را نشان داده، يکه تاز صحنه ي مبارزه و مسابقه کرده تا دامنه ي رستاخيز نيز بي رقيب و يکه تاز خواهد ماند.
2- دوران شرايع و قوانين گذشته به پايان رسيده است، به دليل اين که معجزات آن شرايع که شاهد و گواه صدق آن ها بود، منقطع و زمان آن ها پايان رفته است.(1)
ضمناً بايد به اين نکته توجه داشت که قرآن از يک خصوصيت برجسته و ممتاز ديگري نيز برخوردار است و با همان خصوصيت هم بر تمام معجزات پيامبران تفوق و برتري دارد و آن خصوصيت کفالت و تضمين نمودن هدايت و رهبري بشر است(2) و سوق دادن آن ها به نهايت کمال و انسانيت است زيرا قرآن همان کتاب آسماني است که عرب سرکش و جنايت پيشه را راهنمايي نمود، آنان را از بت پرستي و مفاسد اخلاقي نجات بخشيد و جنگ و خون ريزي و افتخارات جاهلي را در مدت خيلي کوتاه در ميان آنان، پايان داد و از چنين افراد جاهل و خونخوار، ملتي به وجود آورد که از فرهنگ عالي و تاريخ درخشان و از فضايل اخلاقي و اصول انساني کامل و نمونه برخودار باشد.
اگر کسي تاريخ پرافتخار اسلام و اصحاب رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را که در برابر او شربت شهادت نوشيدند، مطالعه کند، به عظمت رهبري قرآن پي مي برد و اهميت هدايت قرآن و اثر حيرت انگيز آن را در رهبري و هدايت جامعه عرب درک مي کند و روشن مي شود که اين، تنها قرآن بود که توانست آنان را از زندگي منحط جاهلي به اعلاترين مرحله ي علم و کمال و انسانيت برساند و به آنان درس فداکاري و از خودگذشتگي و درس ايثار و فضيلت ياد دهد، به طوري که در راه دين و اهداف عاليه انساني کوچک ترين اعتنايي به از دست دادن مال و جان نکرده، در مرگ فرزندان و همسران کوچک ترين اندوه و تأسفي بر خود راه ندهند.
گفتار مقداد به رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) به هنگامي که آن حضرت با مسلمانان درباره ي حرکت نمودن به جنگ بدر مشورت مي نمود، مي تواند شاهد صدق و گواه روشني بر اين حقيقت باشد، آن جا که عرضه داشت:
يا رسول الله! به سوي آن چه خدايت فرمان داده است، حرکت کن، ما مسلمانان نيز تا لب مرگ در اين راه با تو پيش خواهيم رفت، به خدا سوگند ما سخني را نمي گوييم که بني اسرائيل به موسي گفتند که: « تو خود برو و با پشتيباني خدايت جنگ را آغاز کن ما در اين جا به انتظار تو نشسته ايم» ولي ما مي گوييم: تو به ياري خدايت حرکت کن و با دشمن بجنگ! ما نيز به دنبال تو و پشتيبان و همراه توايم و با جان و دل با دشمن تو خواهيم جنگيد. به خدايي که تو را به حق فرستاده است اگر ما را از امواج خروشان و خطرناک دريا عبور داده، به سوي حبشه حرکت دهي، در اين راه با تو خواهيم بود تا بدان جا که فرود آيي. رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) از مقداد تشکر و بر وي دعاي خير نمود.(3)
مقداد به عنوان فردي از مسلمانان و نمونه اي از آنان است که عقيده و تصميم آهنين خويش را چنين اظهار مي کند و خودگذشتگي و فداکاري خود را در راه احياي حق و آزادي و از بين بردن شرک و بت پرستي اين چنين اعلام مي دارد و در ميان مسلمانان اين گونه افراد سراپا اخلاص و ايمان و داراي چنين عقيده ي پاک و استوار فراوان وجود داشت.
اين، قرآن بود که دل تاريک اين افراد بت پرست و خونخوار جاهلي را اين چنين روشن ساخت و از آن مردم بي رحم و وحشي، افرادي بياراست که در برابر دشمنان و بت پرستان آن چنان سخت و خشن ولي در برابر اهل توحيد و مسلمانان رئوف و مهربان بودند و به هدايت قرآن بود که مسلمانان در مدت هشتاد سال به پيروزي هايي نائل آمدند که ديگران در مدت هشتصد سال به چنين فتوحي نرسيدند.
اگر کسي تاريخ زندگي اصحاب و ياران رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) را با تاريخ اصحاب پيامبران گذشته مقايسه کند، خواهد دانست که در اين پيشرفت سريع و پيروزي بي سابقه، سرالهي و حقيقت معنوي و مرموزي در ميان بوده است که منبع آن همان کتاب خدا و قرآن مجيد مي باشد که دل ها را روشن ساخت، قلوب و ارواح را با عقيده به مبدأ و استقامت در راه دين و هدف، به هم درآميخت.
مطالعه در تاريخ ياران حضرت عيسي(عليه السّلام) و اصحاب ساير پيامبران گواه روشني است که آنان چگونه پيامبرانشان را در سختي ها، تنها و بي ياور گذاشته، در مواقع ترس و احساس خطر، آنان را در برابر دشمن رها کردند. اين بود که انبياي گذشته در برابر ستمگران زمان خويش آن چنان پيشرفت و پيروزي نداشتند، غلبه و پيروزي معمولاً نصيب دشمنان بود و بيش تر اوقات مجبور بودند، از ميان اجتماع فرا کرده، در بيابان ها و غارها به سر برند.
اين يکي ديگر از امتيازات و آثار عجيب و شگفت انگيز قرآن مجيد است، اينک چند نمونه ديگر از معارف قرآني که نمودار اعجاز آن است، در مقاله هاي آينده مي آوريم تا روشن شود که اعجاز قرآن در بلاغت و جنبه هاي ادبي آن تمام نمي شود بلکه در علوم و معارف نيز به حد اعجاز رسيده است.

پي‌نوشت‌ها:

1-ر.ش: تعليقات، ش4.
2- ر.ش: تعليقات، ش5.
3- تاريخ طبري، 140/02، چ2.

منبع مقاله:
خوئي، سيد ابوالقاسم، (1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم.