نويسنده:راضیه محمدقاسمی*
منبع:راسخون




 

چکیده:

از گذشته تا کنون بازار به عنوان یکی از عناصر اصلی شهرهای ایران و تامین کننده نیازهای مردم وداد وستد بوده است. بازارها مانند مساجد در مرکز شهر ساخته می شد واین دلیل بر اهمیت آن می باشد. اغلب بازارهای ایران مسقف بوده و مغازه ها در دوطرف و مقابل یکدیگر قرار داشته اند. یکی از بزرگ ترین، مهم ترین وجالب ترین بازار های ایران وحتی جهان اسلام بازار اصفهان می باشد. بازار اصفهان از قدیم، نه تنها به عنوان مکانی برای مبادلات اقتصادی وتجاری بوده، بلکه امور دینی، فرهنگی وسیاسی در آن جا نیز انجام می گرفته است. مجموعه ای از مسجد، مدرسه، حمام، راسته، کاروانسرا وتیمچه در درون بازار قرار گرفته است. علاوه بر این بازار اصفهان به عنوان یکی از هنرها ی معماری و بناهای تاریخی دارای عظمت وشکوه ویژه ای است واز جهت تهیه کالا وسوغاتی وصنایع دستی همواره مورد توجه سیاحان وبازدید کنندگان مختلف بوده است.
در این تحقیق سعی شده به روش کتابخانه ای بازار های اصفهان در عصرصفوی مورد بررسی قرار گیرد.

کلید واژگان:

بازار، اصفهان، صفوی، مدرسه، مسجد.

تعریف اصطلاح ومفهوم بازار:

واژه‌ی بازار در زبان پهلوی «واکار» وپارسی باستان «آباکاری» مرکب از «آبا» به معنی محل واجتماع و «کاری» به معنای چریدن است. این لغت در گویش سمنانی «وازهار» گفته می شود. (میرعظیمی،181:1379) محمد معین در تعریف لغت بازار می گوید: «محل خرید وفروش کالا وخوراک؛کوچه سرپوشیده که از دو سوی دارای دکان ها می باشد.»(معین،1371،453). شعرا ونویسندگان بزرگ نیزهرکدام درآثار خود بازار را به معنای خاصی آورده اند.
از دیر زمان محل داد وستد عمومی در شهرهای مختلف ایران را بازارمی گفتند. بازار مکانی بوده شامل دو رشته دکان به هم پیوسته درمقابل یکدیگرکه سقفی به سبک خاص آن دو رشته را به یکدیگر می پیوسته است. شاردن نیز در تعریف بازارهای ایران می گوید: «بازاربه معنای مرکزدادوستد است وعبارت است ازکوچه های بزرگ مسقف وسرپوشیده که فقط دکان ها درآن دیده می شود (شاردن،1345: 65). در دو طرف بازار، کوی ها وسراها وتیمچه ها وبازارچه هایی بوده است که هر یک به بخشهای خاص وکالای ویژه اختصاص داشته است؛ ازآن جمله: بازار فرش فروشان، طلاسازان، مسگران، چرمسازان، پارچه فروشان وسماورسازان. در خصوص مفهوم بازار تعریف های بسیاری شده است؛ ازجمله اینکه «بازارمرکز شهرهای اسلامی کانون به هم پیوسته بازرگانی ودادوستد کلی وجزیی،صنعتگری وپیشه وری وسایر فعالیت های اقتصادی ازجمله مرکز اصلی ستاد هدایت ،سازماندهی ونظارت اقتصادی است.بازار، محور مسائل سیاسی،اجتماعی وفرهنگی در چارچوب هیات های مذهبی در شهر است.»(مومنی،1371: 209).
بازارها نه تنها عهده دارنقش اقتصادی بودند بلکه یکی از قطب هلی سیاسی، فرهنگی ومذهبی شهر محسوب می شد. بازار در حقیقت یکی از جلوه های روابط درون شهری است، خصوصا بازار های ایران که فعالیتی چند جانبه ونقش بسیار مهمی در جامعه‌ی ایران دارند (جباری،1379:63). بازار ایران با ویژگی منحصر به فرد خود، با گسترش فرهنگ شرق، ابتدا به قلمرو جهان اسلام وسپس دیگر نقاط دنیا وارد شد و از مقبولیت ومعروفیت خاصی برخوردارشد والهام بخش بناها ومراکز تجاری شهر های بزرگ دنیا به خصوص اروپا از قرن 19 به این طرف شد و به تدریج به آمریکای انگلوساکسون راه یافت وبه نام «مال» مشهور گشت (ضیا توانا،1380: 22). واژه‌ی «پاساژ» نیزگرفته شده از بازار است که در زبان اروپایی تغییر یافته است.

بازار عصر صفوی:

اگرچه در دوره‌ی ایران باستان به پیشه وری وبازرگانی اهمیت داده می شد اما با ظهور اسلام بود که اهمیت ومنزلت بیشتری یافت وخلفا وحکام نه تنها مانع تجارت نبودند بلکه به حمایت وتشویق نیز می پرداختند. ویل دورانت می گوید: «مسلمانان ،چون اشراف اروپا،بازرگانان را تحقیر وتمسخرنمی کردند بلکه ارزش واحترام خاصی برای این قشر قائل بوند.»(دورانت،267). از قرن چهارم هجری بسیاری از شهرهای بزرگ اسلامی دارای بازارهای بزرگ بودند؛ اصفهان نیز یکی از آن ها بوده است. بازار اصفهان مانند سایر شهرهای اسلامی با توسعه‌ی شهروافزایش جمعیت گسترش یافت؛ به خصوص که اصفهان در محل عبور ومرور کاروان های بزرگ تجاری ازنقاط مختلف بود. ناصر خسروکه در قرن پنجم هجری از اصفهان دیدن کرده است می گوید: «اصفهان از همه شهرها آبادان تر است ودرآن بازار های بسیاری است.بازاری دیدم ازآن صرافان که اندر آن دویست مرد صراف بود وهر بازاری را دربندی ودروازه ای است.»(ناصرخسرو قبادیانی،1363: 166).
بازار اصفهان در دوره های مختلف تاریخی همچنان به توسعه وتکامل خود ادامه داد تا اینکه در دوره‌ی صفوی به اوج خود رسید. دوره‌ی صفویه، در تاریخ ایران، نقطه‌ی عطفی است که در شکوفایی فرهنگ وتمدن ایران تاثیر به سزایی داشت. هوشیاری سیاسی شاهان صفوی به ویژه شاه عباس اول واقداماتش در جهت توسعه وآبادانی کشور، موجب ایجاد امنیت وپیشرفت روزافزون در مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و...شد. شاه عباس با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در سال 1006 هجری، باعث رونق وپیشرفت این شهرشد. وی معماران وشهرسازان کارآزموده را با توجه به آگاهی های شهرسازی به کمک طلبید. راجرسیوری در این خصوص می گوید: «بدایت شهرسازی شاه عباس در جسارت خیال ومقیاس عظیم طرح بود،که مشتمل بود بر بنای پایتختی بزرگ با خیابان ها،قصرها ، دیوانخانه ها،مساجد، مدارس، حمام،قلعه ها، باغ ها وبازارها وکاروانسراها.»(سیوری،1387: 152) در این زمان تجارت وبازرگانی به دلیل توجهات شاه عباس رونق فراوانی یافت. تجار در تجارت های دراز مدت خبره بودند. آنها معاملات خویش را از عمارات یا دکان های جدیدالاحداث در میدان نقش جهان یا بازار قیصریه می چرخاندند. این گروه رابطه نزدیکی با شاه وامیران اعظمش داشتند و از سوی جامعه‌ی صفوی از حمایت بالایی برخوردار بودند. شاردن در این مورد می نویسد: «تجارت در مشرق زمین پیشه بسیار محترمی است ودر میان حرفه هایی که از ثبات بیشتری برخوردارند وسرنوشتشان در معرض تغییر کمتری است،بهترین شغل می باشد واین به دلیل توجه رجال عالی رتبه وشاه به امر تجارت است.»(دبلیو،1384: 311) در کنار تجارت وبازرگانی، بازار نیز رونق وسروسامان گرفت وبازارهای بسیاری شکل گرفت تا نیازهای مردم را تامین کنند. شهرسازان عصرصفوی در برنامه ریزی شهری خود به توسعه‌ی مراکزاقتصادی اصفهان بیش از پیش توجه داشتند به همین جهت توسعه بازار در سمت جنوب شهر قدیمی توجه زیادی شد وکاروانسراها، سراها وبازارها در کنار هم پدید آمد. (شفقی،1385: 123) تا عصر صفویه تنها محور شهر را بازار تعیین می کرد، اما از عصر شاه عباس اول به بعد محور توسعه چهارباغ نیز که از فعالیت های عمرانی وشاهکارهای شهرسازی آن دوره بوده است، به آن اضافه شد. (همان:114) قدیمی ترین منبع تاریخی دوره صفویه، قدمت بازار اصفهان را در سال 1000 هجری ذکر می کند ومی نویسد: در اوایل این سال طرح میدان وبازار اصفهان وقیصریه نمودند. (منجم،1366: 113) در مسیر بازارهای این دوره مجتمع های فرهنگی چون مدارس، مساجد ودارالشفا که از نیاز های روزمره مردم بود ساخته می شد. بازار اصفهان در دوره‌ی صفوی مبنا والگویی برای شهرهای ایران وحتی دیگر شهرهای قلمرو اسلامی شد. با احداث میدان نقش جهان بازارهای قدیمی واقع در بخش شمالی شهر به سوی میدان نقش جهان کشیده شد ودور تادرو آن ایجاد گردید.

میدان نقش جهان:

در محل این میدان قبل از انتخاب اصفهان به پایتختی، باغ وسیعی به نام نقش جهان وجود داشت. در دوره شاه عباس اول آن باغ را تا حدود امروزی آن توسعه دادند ودر اطراف آن مشهورترین وعظیم ترین بناهای تاریخی اصفهان مانند: مسجدجامع عباسی، مسجد شیخ لطف الله وسردر قیصریه رابنا نمود. (زنده دل،1377: 103) تغییر مرکزیت حکومت از میدان کهنه به جدید، در سال 1011 هجری، خود نظام بندی دوباره ای بود که شاه در جغرافیای سیاسی واقتصادی شهر اعمال کرد. تجار، پیشه وران وهنرمندان نیز در این مکان ها تابع دربار حکومت بودند. کارگران حکومتی، میدان وبازار را طی یک برنامه احداث کردند. شاه عباس پس از احداث میدان در چهار ضلع آن بازارهایی بنا نمود وهرقسمتی را برای فروش فرآورده خاصی اختصاص داد. طرح اولیه شاه عباس، شامل دکان های دو اشکوبه ای بوده که هم رو به داخل وهم خارج میدان داشته است. (پی.بلیک،1388: 117) در واقع بازاری دو سویه با دکانهایی وسیع و بام هایی رفیع. اسکندربیگ منشی می نویسد: «بازارگاهی دور میدان با بالاخانه»(اسکندربیگ منشی،1335: 1110). کف میدان صاف وخاکی بود با سه اثر کوچک؛ دو دروازه چوگان بازی که هنوز هست ویک تیر چوبی بزرگ روبه روی عال قاپو. دوضلع شمالی وغربی به کار دنیا می پرداخت (تجارت-حکومت) ودو ضلع شرقی وجنوبی به کارآخرت. (موسوی فریدونی،1378: 51)
میدان نقش جهان مستطیلی بوده با 400 مترطول و 140 متر پهنا.200 دکان گرد میدان همه به یک شکل هستند؛ دوطبقه با 5 متر بلندا. معماران شاه، دو دکان در طبقه‌ی زیرین ساختند وطبقه رویین را به چهار اتاق کوچک تقسیم کردند؛ دو اتاق رو به میدان واتاق های دیگر در پس میدان قرار دارد. اتاق های رو به میدان که ایوانک های کوچک با طارمی های آجری داشت، مختص تجار، پیشه وران وهنرمندان ماهر بود. دکان های طبقه رو به حکیمان وداروفروشان تعلق می گرفت. نزدیکترین دکان ها به مسجد شاه (مسجدامام) صحافان بود که جلد کتاب می ساختند. علاوه بر این مرکب، قلم تراش، قلم، کاغذ وابزار تحریرنیز به فروش می رسید. (شاردن، ج 7: 134) در زاویه جنوب غربی، کاروانسرای مطبخ ودکان قصابی متعلق به دربار حکومتی قرار داشت. پیشه وران در جانب شرقی مسجد امام، زین ویراق وپالان می فروختند، در جانب شرقی زاویه شمال غربی میدان، دکان های تورفروشی ودکمه های طلایی ونقره ای، سبزی، شیرینی، دارو، پارچه، کتاب و...به چشم می خورد. قهوه خانه وچایخانه نیز نزدیک درگاه قیصریه واقع بود. شرق قیصریه نیز به پیرایشگران، بافندگان جوراب، داروفروشان وفروشندگان تیرو کمان اختصاص داشت. دکان های مربوط به زرگران وجواهر سازان ارمنی، سنگ تراش ها، ابزار ویراق فروشان وتجارآهن در جبهه جنوبی عالی قاپو واقع بودند. (پی.بلیک:118-119) تاورنیه سیاح معروف در مورد بازارهای نقش جهان می نویسد: «بازارها در کمال امنیت هستند.تجار شب درب دکان خود را می بندند وتا صبح نگهبانان از داخل وخارج مشغول حراست وکشیک هستند.اما دکانهای کوچک داخل میدان شبها کالاهای خود را در صندوقچه ها ریخته،درش را قفل می کنند.»(تاورنیه،1336: 388) تاورنیه همچنین می نویسد شاه از این کاروانسرا وبازارهایی که ساخته است عایدات زیادی حاصل می کند و این عایدات برای مخارج مطبخ ومصارف خانه شاه تخصیص داده می شود. (همان:391)

سردروبازار قیصریه:

در شمال میدان نقش جهان وروبروی مسجد امام، سردرهلالی شکل وکاشیکاری عالی دیده می شود که به نام قیصریه مشهور است. بازار قیصریه به دستور شاه عباس اول وبه دست معمار معروف صفویه، استاد علی اکبر اصفهانی درسال 1011 هجری ساخته شد. (شفقی:150) بازار قیصریه میدان نقش جهان را به میدان هارون ولایت متصل می کند. شاردن می نویسد: «ایرانیان این بازار را قیصریه می نامند که از کلمه قیصرآمده است ودر زبان فارسی به معنای سزار است. در کتب ایرانی سزاریه را قیصریه می نامند وشاه عباس این نام رابه آن داده داده است چون می گفت این سردررا مطابق طرح رواق سزاریه (شهرقیصریه) پدیدآورده است. (شاردن، ج 7: 131) شاید انگیزه‌ی اصلی از ساخت درگاه قیصریه همانا تقارن در معماری وهماهنگ سازی بلندای درگاه ورودی با بلندی مسجد امام بوده است. دلاواله می گوید: «بالا وپایین میدان، دریک سومسجدجدید دیگری درحال احداث است ودردیگرسوی (به سوی بازار) منظره ای مشابه، با ایوانی ستون دار که بر فرازایوان ها واقع شده است. (بلیک،1388: 122) در طرفین دو سکوی سنگی بزرگی وجود دارد که از سنگ سماق است و در قدیم جواهر فروشان وزرگران بساط خود را در روی آن پهن کرده وجواهرات خود را به فروش می رساندند. در بالای سردر، دردو پشت بغل، کاشیکاری بسیار عالی وجود دارد که به شکل قوس وکمان (تصویری که نیم تنه ای مانند انسان ونیمی دیگربه شکل ببراست) واکنون نیزسبمل شهر اصفهان است، نقش شده است. می گویند چون بنای اصفهان ویا این سردر، در ماه قوس بوده است از این جهت شکل ستاره قوس را به روی بنای قیصریه وبازار شاهی انتخاب نموده اند؛ در وسط شکل خورشیدی به طرزعالی و زیبایی وجود دارد. (نیکزاد،1338: 85-86) آنچه از نقاشی های سردر قیصریه در حال حاضر جالب وقابل نگهداری است، نقاشی های جبهه‌ی غربی سردر است که موضوع آن معرفی شکارگاه شاه عباس اول است و شاه عباس را در حال شکار نشان می دهد. نقاشی اثر رضاعباسی است. (هنرفر،1350: 465) در داخل سردر، نقاشی های بسیار عالی وجود دارد که به مرور زمان خراب واز بین رفته است وتصویریکی از جنگهای شاه عباس با ازبکها است. در بالا وپایین سمت راست تصاویر زیادی است که مردان وزنان اروپایی را در حال عیش ونوش وجام در دست نشان می دهد. دراین نقاشی معنا ومفهوم عمیقی وجود دارد. به اعتقاد مردم آن زمان که شاه عباس را نماد خودشان وکشورشان می دانستند، به یک تعبیر نماد دلاوری ایران برای حفظ قدرت، ثروت ومملکت وآن صفحه شکار نماد فراغت ونشاط وشادمانی است. (موسوی:77) در قسمت بالا دریچه ای است که در قدیم جای ساعت بزرگی بود ودر ساعات روز زنگهای مختلفی می زده وپاندولش باعث حرکت بازی های گوناگون به اشکال منقش مانند پرندگان وحیوانات که از چوب نقاشی شده می گردید. شاردن وتاورنیه بر این باورند که شاه عباس این ساعت را پس از غلبه بر پرتغالی ها در سال 1032 از هرمز با خود آورده است (تاورنیه:391، شاردن:131) در میان بازار قیصریه، در ضلع شمالی درگاه، (چهارسوق) گنبد دارباشکوهی وجود دارد که از سوی راست ضرابخانه منقش به طرحی از امام علی (ع) است؛ در حالی که صورتش را را با پارچه ای سبز پوشانیده وشمشیر در دست با شیری درگیراست. (بلیک:121) ادامه قیصریه به بازار چیت سازها وامتداد آن به طرف شمال به بازاردارالشفا ختم می گردد. در مجاورت آن کاروانسرایی قرار داشته که درآمد آن صرف دارالشفا می شده است. در طرفین سردر دوبازارقنادها وکلاه دوزها، دو بنای سه طبقه زیبا وجود داشته که دستگاه نقاره خانه شاهی در قسمت فوقانی آن وجود داشته است.

بازارهای عصرصفوی:

آب وهوا وجغرافیای ایران در نوع معماری بازارها تاثیر داشته است. وضعیت آب وهوایی اصفهان باعث ایجاد بازارهایی با سقفهای بلند ونورگیرشده بود. در مناطق گرمسیری ومعتدل، در بازار، هورانه یاهرنو (به معنای تخمدان ختمی که گرد است) می ساختند. (پیرنیا،1371: 126) اکثربازارهای ایران آجری است وازگچبری وکاشیکاری کمتراستفاده شده است. (شفقی:63) بازارهای اصفهان تمام سرپوشیده است ودارای طلق چشمه آجری یا خشتی وسقفها مرتفع است که بعضی بازارها عریض وبعضی وسعت کمتری دارند. (اصفهانی،1368: 49) شاردن نیز در تعریف بازارهای اصفهان می کوید: «بازارکوچه های مسقف وسرپوشیده است که فقط دکان در آن جا دیده می شود. اگثر بازار ها از آجرساخته شده است وسقفهای طاقی شکل دارند وبعضی با گنبدی پوشیده شده است. روشنایی بازارها از منافذعظیمی که بر سقفها تعبیه شده، تامین می گردد ونیزاز نور کوچه های متقاطع ومتصل به بازاراستفاده می شود. (شاردن، ج 7: 65) با ساختن سقف در بازار، خریداران وفروشندگان هم از بارندگی و گرما وسرمای شدید وهم از تابش خورشید وباد در امان بودند. بازار اصفهان را می توان به عنوان خیابان قدیمی واصلی شهر که سرپوشیده است، معرفی نمود که از دروازه‌ی شمال تا دروازه‌ی جنوبی شهر کشیده شده است. در واقع محور اصلی توسعه شهر بوده است که محل برخورد ومبادلات اقتصادی واجتماعی است. ساختار اصلی شهراصفهان بر محور بازار استوار بوده وقلب تپنده شهرراساخته است وزندگی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ومذهبی رابرعهده دارد. درحقیقت شهراصفهان بر روی محوری استواراست که بازار، آن را تشکیل می دهد وهمین مکان جغرافیایی است که به علت تمرکزفعالیت های اقتصادی ومبادلات اجتماعی به وجود آمده است.
بازارگلشن یاجارچی باشی: این بازار صفوی ازچهارسوق باغ قلندرها تا دروازه اشرف کشیده شده است. سراهای بزرگ این بازار عبارتند از: سرای جارچی باشی، سرای زیبای گلشن، سرای ارباب. از انشعابات دیگراین بازار، بازارمنجم باشی است که به چهارسوق معروف ساروتقی منتهی می شود. (میرعظیمی،1379: 18)
بازارچه ریسمان: این بازارچه از بازار عربان منشعب می شود. (همان:184) در این بازارچه پنبه رانخست به نخ وسپس به ریسمان تبدیل می کرده اند. در این بازارچه حدود هفتاد باب دکان وجود دارد. (شفقی:285)
چهارسووبازار علیقلی آقا: این بازار ازآثار عهد شاه سلطان حسین صفوی است. بازار دارای حمام ومسجد نیز می باشد. (بهشتیان،1343: 33)
بازارسماور سازها: از آثار دوره‌ی شاه عباس اول است. دراین بازارچهارسوی کرباس فروشها وجود دارد که دارا ی حوض زیبایی به سبک صفویه است. این چهارسوبه وسیله‌ی بازارکوچکی به چهارسوی چیت سازها منتهی می شودو در زمان صفویه مرکز عمده صنعت زری بافی وتهیه آن بوده است. (همان:24)
بازار تفنگ سازها: این بازار نیز ازآثار دوره‌ی شاه عباس اول است که از سردر مخلص به بازار سماورسازها منتهی می شود. (رفیعی مهرآبادی،1352: 108) بازارمنشعب ازآن به بازارچخماق سازها معروف است. این دو بازارزمانی به بازارشمشیرگرها شهرت داشته واکنون اثری از آنها نیست.
بازارزرگرها: این بازار از بناهای زمان شاه عباس اول وازآثار «محب علی لله بیگ» می باشد. بازارازچهارسوی کرباس فروشها به بازارقهوه کاشیها منتهی می شود. دروسط آن چهارسوی زیبایی قرار دارد وانشعاب آن بازاری است که به دارالشفا ختم می شود. (میرعظیمی:186) (دارالشفا بیمارستان بزرگ شاهی است که در صفویه در این مکان وجود داشته واکنون قسمتی از زمین ویرانه آن به صورت مسجدی کچک به نام دارالشفا بنا شده است. (بهشتان:25) پیرلوتی در سفرنامه خوداز این بازار می گوید: «بازار زرگرها قدیمی وگود است وکسی از آن عبور نمی کند. در این بازاراشیا وآلات نقره کاری شده مانند صندوقچه، جام، آیئنه، کوزه وغلیان فروخته میشود. (لوتی،1372: 203)
بازارنیماورد: این بازار از «پادرخت» تا چهارسوق معروف به «باغ قلندرها» وسعت دارد. سراهای این بازارعبارتنداز سرای سفید، سرای میراسماعیل، سرای مرواریدفروشها، سرای میرزا کوچک وسرای تالار. (بهشتیان:12)
بازارعلیقلی آقا: از آثار عهد شاه سلطان حسین صفوی است. این بازار دارای مسجد وحمامی به این نام می باشد. علیقلی آقا از رجال دربار سلطان حسین وبانی این آثار بوده است. (بهشتیان:32)
چهاربازار: این بازار در اطراف میدان نقش جهان است که امروز هرکدام به نام های جداگانه ای خوانده می شود؛ مانند بازار مسگرها، بازار مسگرها وترکش دوزها، بازارقنادها وبلزار لبافها. (بیک محمدی:127)
بازار مسگرها وترکش دوزها: این بازار طرفین خیابان سپاه قرار دارد. در این بازار زین، یراق و...رافراهم می کردند. درآن حدود بازاردیگری به نام بازار زین سازها وجود داشته که از بین رفته است. (بهشتیان:27)
بازار مسگرها: در جانب غربی میدان نقش جهان، مقابل خیابان حافظ، بازار قدیمی مستحکمی وجود دارد به نام بازار مسگرها که از آثار صفویه است. چهارسوی زیبایی دارد که در قدیم به میدان چهارحوض منتهی می شده است. قسمت اعظم بازار ویران شده است. (همان:27)
بازار قنادها: مقابل بازار کلاهدوزان قرار گرفته که به قیصریه ختم می شودواز قیصریه به چهارسوی شاه امتداد دارد. این بازار در زمان صفویه به قلم زنی اختصاص داشته است. پیرلوتی در تعریف بازار قنادی ها می گوید: «قنادها تمام تنورهای دکان را روشن می کنند وبوی شیرینی هایی که در حال پختن است به مشام می رسد.»(لوتی:202)
بازارلباف ها وآهنگران: در طرفین خیابان حافظ قرار دارد. در این بازار لبا ف ها وسایل کاروانی قدیم را تهیه می کردند. درضلع شرقی بازار ودر کوچه‌ی «بیگدلیها» حمام وسرای بزرگی وجود دارد. (میرعظیمی:187)
بازارکفاشها: این بازار از مسجد شیخ لطف الله تا مسجدشاه امتداد داشته است. (شاردن:137)
بازار رنگرزها: این بازار از بازار ترکش دوزها شروع وبه بازار دارالشفا ختم می شود که هم اکنون نیز دایر ومرکز فرش می باشد. پیرلوتی در توصیف این بازار می گوید: «بازار رنگرزها بلند وتاریک وغم افزا است وبه یک کلیسای باستانی شبیه است که بدون تناسب دراز وآثار عزا درآن نمایان است، زیرا پارچه های درازی را که آب رنگین از آن ها می چکد، همه جا تا بالای سقف آویزان کرده اند. (لوتی:201). ازجمله بازار های دیگر می توان بازار بلند، بازارلله بیک، بازار مقصود بیک یا چهارسوق مقصود و بازار جلفا را نام برد. (اصفهانی:50)
چهارسو (چهارسوق): دو راسته اصلی بازار را گویند. مولف کتاب نصف جهان فی التعریف الاصفهان در تعریف چهارسوهای اصفهان می گوید: «ازجمله اجزای شهر اصفهان،چهارسو است که بسیار می باشدو متعارف آن که بر سر چهارراه های وسیع یا چهار جهت ساخته وگنبد عالی بر آن زده اند.»(اصفهانی:52) چهارسوها علاوه بر ارزش های معماری وهنری، دارای کاربری های اقتصادی، اجتماعی وامنیتی بوده است؛ در چهار سوها مکانی برای داروغه به نام تخت داروغه وجود داشته که امنیت بازار را حفظ می کرده است. (پیرنیا،1372: 124)
ازجمله چهارسوهای اصفهان: چهارسویه الماسیه در نزدیکی سرا ومدرسه الماسیه در بازار مقصود بیک (رفیعی مهرآبادی:108)، چهارسوی قیصریه، چهارسوی شاه در نزدیک میدان نقش جهان وحدفاصل بین بازار قنادها ومدرسه‌ی ملاعبدالله، چهارسوی بازار حکیم، چهارسوی علیقلی آقا، چهارسوی مخلص، چهارسونقاشی در حدفاصل محله خواجو ومحله حسن آباد که از چهارسوهای معروف وزیبای اصفهان به شمارمی رود که تصاویر زیبایی بر روی کاشیهایی مرغوب آن نقاشی شده وعکس سلاطین وپهلوانان معروف به تصویر کشیده شده است.
مدارس بازار: امتیاز ارتباطی بازاروپیوند آن با مراکز اجتماعی ومذهبی، به ویژه با جامع شهر، موجب گردیده که مدارس دینی حتی الامکان در بدنه بازار جایی به خود اختصاص دهند. معمولا هر مدرسه ای به مسجدی وابسته بوده است. مدارس، گنجایش اقامت وتحصیل عده‌ی زیادی طلبه را به طور شبانه روزی داشتند. (جباری:56) فضا وفعالیت مدرسه ها از زندگی اجتماعی ومذهبی مردم جدا نبود، بلکه در روزهای خاصی، مدارس برای انجام دادن مراسم اعیاد وسوگواری ها به سوی همگان باز می شد وبرای برخی از آن ها اوقاف خاصی برای تامین بودجه مالی مدرسه اختصاص می یافت. کمپفر سیاح آلمانی در مورد شکوه وجلال مدارس صفوی می نویسد که بنای فیزیکی آن ها بر مدارس اروپایی برتری دارد. وی به حقوق یکصد تومانی سالیانه اساتید مدارس عصرصفوی غبطه می خورد. (کمپفر،1350: 140) مدارس از نظرساختاری مانند کاروانسراها وسراها شکل مربع یامستطیل داشته ودورادورآن ها، ساختمان یک یا دوطبقه ودارای حجره هایی جهت اقامت طلاب در نظرگرفته شده بود. فضاهای معماری مدارس اصفهان تحت تاثیرمعماری مساجداین شهرقرارگرفته است. (شفقی:305)
پراکندگی جغرافیایی مدارس در بازار اصفهان، بیان کننده‌ی این حقیقت است بازار این شهر در گذشته محور دانش بوده ومی توانسته در هر دوره‌ی تاریخی نیاز علمی شهررا برطرف نماید. از جمله مدارس بازارعبارتنداز:
مدرسه ساروتقی: این مدرسه منصوب به ساروتقی یکی از وزرای شاه صفی وشاه عباس دوم بوده است. مدرسه اکنون به نام «حاج شیخ محمدعلی ثقة الاسلام نجفی» معروف است. علت این تغییرنام، تعمیراتی است که به واسطه‌ی شیخ محمدعلی نجفی در این نهاد آموزشی صورت گرفته است. (ریاحی،152) مدرسه در گذشته دارای یک دانگ از روستای هرستان ودو دانگ از روستای قه پوشان بوده که به مرور زمان به مردم فروخته شده است. (مهریار،1382: 75)
مدرسه ملاعبدالله: اسکندر بیک منشی درباره‌ی این مدرسه می نویسد: «شاه عباس مدرسه ی عالی در جانب شرقی وشمالی میدان نقش جهان ترتیب داده بود.»(اسکندر بیک منشی، ج 2: 831) این مدرسه مقابل بازار قنادی ها ودر ابتدای بازار بزرگ اصفهان ودر زیر چهارسوق واقع شده است. آندره گواراز قول شاردن آن را بزرگترین وغنی ترین مدرسه‌ی اصفهان در زمان صفویه (قبل از احداث مدرسه‌ی چهارباغ) دانسته است. (گوار:302)
مدرسه عربان: این مدرسه در نزدیکی امام زاده احمد وجنب مقبره‌ی آقا نجفی در کوچه های پشت میدان نقش جهان از طرف مسجد جامع عباسی قرار دارد. وجه تسمیه مدرسه عربان به خعلت سکونت طلاب ودانشجویانی بوده که عمدتا از شیعیان عراق ویا جبل عامل لبنان بوده اند. (ریاحی:153)
مدرسه نوریه: این مدرسه در انتهای بازار عربان ونزدیک مسجد جامع ودر عهد شاه سلیمان و شاه سلطان بنا گردیده است. بنای آن از نورالدین محمدجابر انصاری است ودارای موقوفاتی نیز بوده است. (جابرانصاری،1331: 307)
مدرسه الماسیه: حاج الماس، یکی از غلامان درباردر زمان شاه سلیمان بوده است. وی این مدرسه دو اشکویه را به همراه چهارسووکاروانسرایی نزدیک آن احداث کرد. طبق وقف نامه‌ی تاریخ 1104 هجری، عایدات کاروانسرا ودکان های بازاربه مدرسه تعلق دارد. (بلیک:174)
مدرسه ذوالفقار: در کوچه ای موسوم به کوچه ذوالفقار منشعب از بازار بزرگ واقع در محله نیماورد قرار دارد. در همان کوچه، مسجد وحمامی نیز به نام ذوالفقار وجود دارد ومعلوم می گردد که در عهد شاه طهماسب صفوی بنا شده است. (مهرآبادی:470)
مدرسه کاسه گران: این مدرسه از بناهای دوره‌ی شاه سلیمان صفوی است ودربازار ریسمان واقع شده است. دارای تزئینات فراوان گچ بری وکاشیکاری دارد وبه وسیله‌ی حکیم الملک در سال 1105 هجری بنا شده است. (هنرفر،1372: 151)
مدرسه جده بزرگ: این مدرسه در سال 1058 ق ودر زمان شاه عباس دوم ودر محل قهوه کاشیها ونزدیکی دروازه اشرف بازار واقع شده است. بانی مدرسه جده کوچک شاه عباس دوم بوده است. (شفقی:308)
مدرسه جده کوچک: این مدرسه توسط جده بزرگ شاه عباس دوم، «دل آرام» احداث شد. مخارج آن از مغازه های بازار وچند روستا حمام که وقف مسجد است، تامین می شود. این مدرسه ومدرسه جده‌ی بزرگ در عصر صفویه وبعد از آن دانشمندان وروحانیون بزرگی را پرورش داده اند. (زنده دل: 90)
مدرسه شاهزاده: در انتهای بازار رنگرزها نزدیک مسجد حکیم وبه دستورشهربانو دختر شاه سلطان حسین ساخته شده است وملا عبدالحکیم مدرس آن بوده است. (میرعظیمی:392)
مدرسه شفیعیه: محمد شفیع اصفهانی این مدرسه را در سال 1067 ق درست خارج از درب دردشت بنا کرد. (انتهای بازارباب الدشت) وی درآمد یک کاروانسرا پنج روستای مجاوررا برای تامین هزینه های مدرسه قرارداد. (هنرفر،1344: 590)
مدرسه آقاکافور: این مدرسه‌ی صفوی در محله مجاور تویچی باشی ساخته شده ودارای کتیبه ای از سنگ مرمر می باشد که سردر آن قرار گرفته است. (بیک محمدی:89) حاج کافور، خزانه دارارشد دوره‌ی شاه عباس دوم، این مدرسه را به سال 1069 ق احداث کرد. (بلیک:176)
مدرسه چهارباغ (مدرسه سلطانی): این مدرسه اواخرحکومت شاه سلطان حسین صفوی از سال 1116 تا 1126 ق ساخته شده است. درآمد مدرسه از محل اجاره‌ی مغازه های بازارچه بلند (بازارهنر) تامین می شود. (شفقی:310)
مدرسه مریم بیگم: این مدرسه به همت «مریم بیگم» دخترشاه صفی، در دوره‌ی سلطنت شاه سلطان حسین، در مجاورت «چهارسونقاشی» بنا گردیداز این مدرسه، دو لوح سنگی به خط «علی نقی امامی» باقی مانده است. (زنده دل:89)
مدرسه اسفندیاربیک: این مدرسه ازبناهای اسفنیاربیک از امرای شاه عباس اول بوده است که در چهارسونقاشی قرار دارد. (رفیعی مهرآبادی:28)
مدرسه پریخان خانم: این مدرسه نیزدرمجاورت چهارسونقاشی واقع است. (همان:29)
مدرسه نیماورد: این مدرسه درمحله نیماورد واقع در بازار بزرگ اصفهان، قرار گرفته است. بانی مدرسه زینب بیگم زوجه‌ی حکیم الملک اردستانی است. در واقع بانی واقعی خود حکیم الملک بوده که زن خود راتشویق ودر این عمل خیر یاری کرده بود. (جابرانصاری:307)
مدرسه‌ی اسفندیار بیک واسماعیلیه از دیگر مدارس بازار می باشد. (مهدوی:29)
مساجد بازار: به تناسب بزرگی وکوچکی هر بازار علاوه بر مسجد جامع که در راسته‌ی اصلی قرار دارد، تعدادی مسجد ساخته می شد تا ساکنان محله بازار وخود بازاری ها به سهولت به آن دسترسی داشته باشند. گاهی مسجدها ازسرمایه یک صنف وبه نام خودآن صنف ساخته می شد. در قدیم مساجد از دو قسمت تشکیل شده بود؛ یک قسمت مخصوص نمازومراسم مذهبی وقسمت دیگر نیزمکانی برای حفظ ونگهداری مدارک مربوط به تجارت وکالاهای اصناف بود. (جباری:52) اگرچه اکثرمساجد دارای ورودی های مجزایی برای زنان ومردان هستند، اما در مساجد بازار به این امر توجه زیادی نشده است، چون کارکنان بازاررا مردان تشکیل می دادند. ازجمله مساجد بازار عبارتند از مسجد حکیم، مسجد ذوالفقار، مسجد آقانور، مسجد جارچی، مسجد مقصودبیک و مسجد سفره چی (هنرفر،1350:467)
سقاخانه ها: از دیگر الحاقات بازار «سقاخانه ها» بود. سقاخانه ها نه تنها برای تامین آب آشامیدنی محله وبازار بود، بلکه جنبه‌ی مذهبی نیز داشت وبسیاری برای برآورده شدن حاجات خود در این مکان، شمع روشن می کردند ودعا می خواندند. ازجمله سقاخانه های بازارعبارتند از:
سقاخانه‌ی عزیزالله در میان چهارسوی بازار، سقاخانه‌ی سردر مجلسی، سقاخانه‌ی روبروی سردرمسجد جورجیر، سقاخانه‌ی مسجدحکیم، سقاخانه‌ی بیدآباد، سقاخانه‌ی حاج محمد جعفروسقاخانه‌ی دردشت وآقانور. (دادمهر،1378: 70-92)

حمام:

از آن جا که بازار اصفهان در عصر صفویه، یکی از بزرگ ترین ومهم ترین بازارهای تجاری جهان بوده وهمیشه تعداد زیادی مسافراعم از تاجر، سیاح وسیاستمداردر این شهر می زیسته اند؛ بنابرین اولین ومهم ترین محلی که ازآن استفاده می کردنده اند ومورد توجه آنان بوده، حمام های شهربه بوده است که به راحتی به آن ها دسترسی داشته اند مثل حمام های بازار. از طرفی به علت سفارش اسلام به پاکیزگی، مسلمانان نیزبه احداث حمام ها به خصوص در مکان های عمومی توجه ویژه ای نشان می دادند. تعداد حمام های شهر بستگی به جمعیت آنان داشت. شاردن تعداد حمام های شهر اصفهان در عصر صفویه را 273 باب می نویسد. میرسیدعلی جناب در کتاب «الإصفهان» فهرستی از حمام های شهر اصفهان را ارائه داده است. (جناب،1371: 94)
حمام شاه ابتدای بازار بزرگ اصفهان، حمام شاهزاده در بازار رنگرزها، حمام ساروتقی در بازار بزرگ، حمام چیت سازها در محله‌ی نو، حمام سنگ تراشها نزدیک مسجد جامع، حمام خسروآقا وعلیقلی آقا، که این حمام توسط یکی از خواجگان حرم شاه سلیمان صفویی ساخته شده است. بخش میانی سربینه، زیباترین قسمت آن است که با سه طاق رسمی بندی پی در پی پوشیده شده است. (هفته نامه اصفهان زیبا، شماره دهم،1385: 10)

قهوه خانه:

قهوه خانه ها از فضاهای جمعی هر بازار وبازارچه بوده وهستند. دیوارهای قهوه خانه های قدیمی اکثرا از آجروگچ بود و سقف آن گاهی گنبدی شکل وروی آن ها صحنه هایی ازنبرد دلیران وپهلوانان شاهنامه نقاشی شده بود. در این قهوه خانه ها هرکس به کاری مشغول می شد. بازاری ها حساب های خرید وفروش روزانه‌ی خود را در قهوه خانه انجام می دادند. (جباری:59) سیاحان خارجی از قهوه خانه های عصرصفوی تعریف زیادی کرده اند. شاردن می نویسد: درکنار میدان کهنه وبه فاصله کمی از هاون ولایت، قهوخانه ها وکوکنارخانه های متعددی معروفیت داشته است. (شاردن:230) کاتف، سیاح معروف نیزاز قهوه خانه های میدان نقش جهان اطلاعاتی می دهد. وی در این خصوص می گوید: در سمت چپ تیمچه‌ی قیصر، اتاقک های آجری وجود دارد که قهوه خانه نامیده می شود. در قهوه خانه ها، حوضچه های سنگی است که ازآب پراست ودراطراف آن نوجوانان شیرین، بازنگوله هایی به پا، پایکوبی می کنند. در میدان هم انواع کالاها به طور عمده وخرده فروشی دادوستدمی شود. (اشراقی،1378: 52)
قهوه خانه های عصرشاه عباس، مرکزاجتماع بازاریان بوده است که گاهی یک نفرروحانی در قهوه خانه ها حاضرمی شدند ومردم را با سخنان خویش وبیان مسائل دینی، تاریخی، ادبی، اجتماعی وشرح افسانه های باستانی سرگرم می کردند. (شفقی:325)
ازجمله قهوه خانه های بازاردر دوره‌ی صفوی، قهوه خانه‌ی جنب دارالشفا واقع در بازار قیصریه بوده که در آن جا شعرا، ادبا وعرفا جمع می شدند وبه بحث، گفتگو، مشاعره ومناظره می پرداختند. (رفیعی:99) قهوه خانه‌ی بابافراش در اطراف میدان نقش جهان، قهوه خانه‌ی حاجی یوسف قهوه چی که دارای طاق ها وشاه نشین هایی بوده که با قالی وفرش های دیگر مفروش می شده ومحل نشستن مشتریان وتماشاگران بوده است. قهوه خانه‌ی طوفان نیز در اطراف میدان نقش جهان وبه کمک شاه عباس دائر شده بود. ازجمله شاعرانی که به این قهوه خانه دلبستگی داشتند یکی رشیدای زرگرتبریزی ودیگری مظفرحسین کاشی، شاعروطبیب وخوشنویس بوده است. (همان:100)
اکثرقهوه خانه ها به همراهی شاه عباس دائر می شد وبیشتر اهل دل وشعرا درآن جمع می شدند. (فلسفی، ج 2: 36)

نتیجه:

بازار اصفهان به عنوان یکی از بزرگترین ومهم ترین بازارهای ایران، نه تنها در گذشته بلکه امروزه نیز از رونق بالایی برخوردار ومحل داد وستد بوده است. بازار از گذشته، فراسوی مبادلات اقتصادی وتجاری مرکز پراکنده وحتی پرداختن به امور دینی، فرهنگی وسیاسی نیز محسوب می شده ومردم مایحتاج زندگی روزانه خود را ازآن تهیه می کرده اند. در بازار اصفهان، مراکز مهم فرهنگی ومذهبی بسیاری به خصوص از دوره‌ی صفویه باقی مانده است. هر بازار شامل مجموعه ای از مسجد، مدرسه، حمام وراسته و... می باشد. وجود مسجد در بازار موجب برگزاری محافل ومجالس عزاداری، روضه خوانی وجشن های مذهبی در این مکان شده وبازار را به یک قطب مذهبی شهر تبدیل کرده است. بازار اصفهان در دوره‌ی اولین پادشاه صفوی توسعه یافت وامتداد آن به طرف جنوب غربی شروع شد ودر زمان شاه عباس اول در رابطه با نقشه جدید میدان نقش جهان، امتداد وگسترش کامل بازار به طرف جنوب غربی تسریع گردید. در مجموع بازار اصفهان در میان بازار شهرهای بزرگ اسلام شاخص واز اهمیت جغرافیایی خاصی برخورداراست واین به دلیل نقش اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، هنری ومعماری آن است. بازار اصفهان هنوز شکوه وجلال گذشته خود را حفظ کرده است.

پي‌نوشت‌ها:

* کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی- دانشگاه اصفهان

کتابنامه
افضل الملک، میرزا غلام حسین؛ سفرنامه اصفهان، به کوشش ناصرافشار، تهران، انتشارات کتابخانه مجلس شورای اسلامی،1380.
الاصفهانی، محمدمهدی؛ نصف جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ دوم، تصحیح منوچهرستوده، تهران، انتشارات امیرکبیر،1368.
اسکندربیگ منشی؛ تاریخ عالم آرای عباسی، تصحیح ایرج افشار، تهران، امیرکبیر،1335.
اشراقی، فیروز؛ اصفهان از دیدسیاحان خارجی، نشرآتروپات،1378.
بهشتیان، عباس؛ بخشی از گنجینه آثارملی، چاپ اول، اصفهان، انجمن آثارملی،1343.
بیک محمدی، حسن؛ اصفهان وگردشگری، چاپ اول، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.
پیرنیا، کریم؛ معماری اسلامی ایران، تدوین غلامحسین معماریان، دانشگاه علم وصنعت ایران،1371.
پی.بلیک، استفان؛ نصف جهان، ترجمه محمد احمدی نژاد، چاپ اول، اصفهان، نشرخاک،1388.
تاورنیه؛ سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری، چاپ دوم، اصفهان، چاپخانه پروین،1336.
جابرانصاری، حاج میرزا حسن خان؛ تاریخ اصفهان وری،1321.
جباری، مینا؛ همیشه بازار، تهران، انتشارات آگاه،1379.
جناب، میرسیدعلی؛ الاصفهان، به اهتمام عباس نصر، چاپ دوم، امورفرهنگی شهرداری اصفهان،1371.
جناب، میرسیدعلی؛ آثار وابنیه تاریخی اصفهان، تصحیح رضوان پورعصار، چاپ اول، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.
دادمهر، منصور؛ سقاخانه ها وسنگابهای اصفهان، چاپ اول، اصفهان، انتشارات گلها،1378.
دبلیو، رانلدفریر؛ برگزیده وشرح سفرنامه شاردن، ترجمه حسین هژبریان وحسن اموی، تهران، نشرفروزان،1384.
دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن (عصرایمان)، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات فرانکلین،1383.
رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم؛ آثارملی ایران، تهران، انتشارات انجمن آثارملی،1352.
ریاحی، محمدحسین؛ ره آورد ایام (مجموعه مقالات اصفهان شناسی)، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1385.
زنده دل، حسن ودستیاران؛ مجموعه راهنمای جامع ایرانگردی (اصفهان)، تهران، نشرایرنگردی،1377.
سیوری، راجر؛ ایران عصرصفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، چاپ هفدهم، تهران، نشرمرکز،1374.
شفقی، سیروس؛ بازار بزرگ اصفهان، چاپ اول، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1385.
شاردن، سفرنامه، ج 7، ترجمه محمدعباسی، تهران، انتشارات امیرکبیر،1345.
ضیاتوانا، محمد حسن؛ بازار قیصریه لار، چاپ اول، تهران، نشرنی،1380.
فلسفی، نصرالله؛ زندگانی شاه عباس اول، تهران، انتشارات علمی،1358.
قبادیانی، ناصرخسرو؛ سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، چاپ دوم، کتابفروشی زوار،1363.
کمپفر، انگلبرت؛ دردربار شاهنشاه ایران، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، انتشارات انجمن آثارملی،1350.
گدار، آندره؛ آثارایران، ج 4، ترجمه ابوالحسن سروقدم، انتشارات آستان قدس رضوی،1368.
لوتی، پیر؛ به سوی اصفهان، ترجمه بدرالدین کتابی، چ اول، نشراقبال،1372.
معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، ج اول، تهران، انتشارات امیرکبیر،1371.
مهدوی، سید مصلح الدین؛ تاریخچه محله خواجو، چاپ محمدی، بی تا.
مهریار، محمد؛ فرهنگ جامع نامها وآبادیهای کهن اصفهان، ج اول، موسسه فرهنگی انتشاراتی فرهنگ مردم،1382.
میرعظیمی، نعمت الله؛ اصفهان زادگاه جمال وکمال، اصفهان، نشرگلها،1379.
منجم، ملاجلال الدین؛ تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، به کوشش سیف الله وحیدنیا، انتشارات وحید،1366.
نیکزاد امیرحسینی، کریم؛ تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان، چاپ سوم، چاپ پروین،1338.
هفته نامه اصفهان زیبا، شماره دهم،1385.
هنرفر، لطف الله؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، چاپ دوم، تهران، چاپخانه زیبا،1350.
هنرفر، لطف الله؛ آشنایی باشهر تاریخی اصفهان، چاپ دوم، اصفهان، انتشارات گلها،1372.