نويسنده: دکتر فاطمه گلشني





 

اختلال شخصيت افسرده و اختلال افسردگي چه تفاوتي با يکديگر دارند؟

اگر شما به تدريج و هر روز بيش تر و بيش تر احساس غمگيني، پوچي و عصبانبت مي کنيد و اگر موضوع هايي که در شما اشتياق ايجاد مي کردند، به تدريج جذابيت خود را از دست مي دهند و ديگر براي تان لذت بخش نيستند، اگر حتي ديگر، بودن با کسي که او را دوست داريد براي تان لذتي ندارد و حتي گاهي هم خسته کننده است، وقتي روزهاي تان با احساس خستگي و دل مردگي مي گذرد، احساس مي کنيد فرايندهاي فکري شما مانند قبل نيست، در تمرکز مشکل داريد، به طوري که مسائلي را که قبلاً سريعاً حل مي کرديد اما حالا براي شان وقت زيادي صرف مي کنيد، اگر نگران اين هستيد که زندگي شما به وضعيت اول بر مي گردد يا نه، اگر به سختي به خواب مي رويد و صبح زود بيدار مي شويد، اگر احساس بي ارزشي و گناه مي کنيد، اگر اين حالات در دوره هايي از زندگي شما وجود داشته و از بين رفته، شما مبتلا به اختلال افسردگي هستيد يا بوده ايد.
در مقابل شما، افرادي هستيد که افسردگي براي آن ها بيش تر از يک علامت و نشانه است، حالات و رفتارهاي افسرده وار آن ها طبق الگوهاي رفتاري بادوام و با نفوذي است که هميشه در زندگي آن ها مطرح بوده اند. اين افراد به اختلال شخصيت افسرده مبتلا هستند، آن ها هميشه خلق غمگين و حزن آلود دارند، هميشه خود را بي کفايت و بي ارزش مي دانند و به دليل کاستي ها و قصورها، مدام خود را سرزنش مي کنند.
بدبيني دايمي و با نفوذ آن ها باعث مي شود که امور و موضع هاي بد راپيش بيني کنند و انتظار دارند روز به روز زندگي شان بدتر شود و هيچ بهبودي اي حاصل نمي شود.
اين افراد معمولاً روزهاي شان را با خستگي و غلت زدن در رختخواب مي گذارنند. هميشه با خود مي گويند: « اي کاش زندگي بهتر مي شد». اما هيچ کاري براي بهتر کردن زندگي شان انجام نمي دهند. به جاي اين که امور را خود به دست بگيرند، منفعلانه رفتار مي کنند و اعتقاد دارند نمي توانند سرنوشت خود را تغيير دهند و خود را براي از دست دادن فرصت ها سرزنش مي کنند. اين افراد ممکن است افسرده باشند اما افسردگي آنان نتيجه و حاصل شيوه ي تفکر، احساس و ادارک شان است، به همين دليل مي گوييم اين افراد به اختلال شخصيت افسرده مبتلا هستند، چرا که الگوي فکري و رفتاري آن ها باعث شده چنين احساس هايي را تجربه کنند.
آن ها خود را فردي بي ارزش و بي کفايت مي بينند، و بدبيني از ويژگي هاي آنان است. اين افراد در هنگام خواب مشکلاتشان را بارها و بارها در ذهن مرور مي کنند، در گفتارشان هميشه عباراتي چون « زندگي بيهوده و بي فايده است»؛ و کلماتي مانند « نااميدي» و « بدشانسي» و ... شنيده مي شود. معمولآً اين افراد از حمايت هاي اجتماعي برخوردار نيستند، با اين که افراد زيادي را مي شناسند اما دوستان صميمي کمي دارند.
براي افراد معمولي زندگي يک ماجراست، در حالي که براي شخصيت هاي افسرده زندگي تهديدي پر از تنهايي و نااميدي است. افراد معمولي سعي مي کنند مشکلات خود را ناديده بگيرند، اماشخصيت هاي افسرده بيش از حد به نقايص خود توجه دارند، از اين بابت احساس گناه مي کنند، در حضور ديگران محزون و غمگين هستند و معتقدند تنهايي و نااميدي سرنوشت مسلم آن هاست.

گونه هاي فرعي شخصيت افسرده کدام اند؟

شخصيت افسرده ي کج خلق، پوچ گرا، خودخوار شمار، بيمار و بي قرار از گونه هاي اختلال شخصيت افسرده هستند.

الف) شخصيت افسرده ي کج خلق:

شکايات پايان ناپذير، عصبانيت مزمن و غرغر کردن از ويژگي هاي بارز اين افراد است. معمولاً رفتارهاي متعارض دارند، به اين صورت که وقتي از رفتار ديگران ناراحت و ناراضي اند، کنايه آميز با آن ها صحبت مي کنند، اما بعد از مدتي احساس گناه مي کنند، خود را مقصر مي دانند و تغيير مسير مي دهند. بدين ترتيب، بين عذاب دادن خود و غرغر کردن به ديگران در نوسانند. وقتي اشتباه مي کنند ديگران را مقصر مي دانند، بعد کم کم ديگران را مي بخشند و نتيجه مي گيرند خودشان اشتباه کرده اند.
اين افراد توقع دارند اطرافيان شان به گله و شکايت آن ها گوش کنند و در غير اين صورت با آن ها خصمانه برخورد مي کنند. بسياري از آنان براي جلب توجه، بيماري جسمي و دردهاي بدني خود را چند برابر جلوه مي دهند. از شکست خوردن ديگران خوش حال مي شوند و دوست ندارند ديگران پيشرفت کنند.

ب) شخصيت افسرده ي پوچ گرا:

آن ها مدعي اند که از حساسيت بالايي برخوردارند و مي توانند خودآگاهي عميق را تجربه کنند، پس به همين دليل قادرند رنج بشري را دريابند. اين افراد با گفت و گو در مورد رنج، از فلسفه اي دفاع مي کنند که به واسطه ي آن به سبک و سياق زندگي خود، طرز لباس پوشيدن و خلق ناشاد خود، ارزش بدهند. و با خواندن کتاب هاي نويسندگاني که به واسطه ي آن به با سبک خاصي درباره ي رنج بردن و دردهاي بشري مي نويسند، توجه و تحسين ديگران را به سمت خود جلب مي کنند.

پ) شخصيت افسرده ي خود خوار شمار:

اين افراد احساس گناه فوق العاده عميقي دارند که آن را با تنبيه کردن خود نشان مي دهند. وقتي با ديگران اختلاف پيدا مي کنند، فوراً به فکر جدايي مي افتند، و به دنبال آن ضعف خود را مي پذيرند، خود را مقصر مي دانند و تحقير مي کنند. براي مثال خانمي در مقابل رفتارهاي بسيار خشونت آميز همسرش مي گفت: « من اشتباه کردم، بايد هر چه شوهرم مي گفت گوش مي کردم، هميشه اشتباه مي کنم، من يک احمقم که راه و روش درست زندگي کردن را نمي دانم». اينان با تحقير خود سعي مي کنند از ديگران حمايت و کمک دريافت کنند.
اين افراد معمولآً اگر احساس کنند که تحقير شده اند، خشمگين مي شوند، اما چون مي ترسند با ابراز خشم، ديگران آن ها را ترک کنند، خشم را به خودشان برمي گردانند، زا خود انتقاد مي کنند يا در گفتارشان احساس پشيماني و ندامت مي کنند. اين شيوه ها به تدريج باعث مي شوند احساس با ارزش بودن در آنان کمرنگ شود، اما چون فکر مي کنند اين کار خشم ديگران را تعديل مي کند و باعث مي شود ديگران آن ها را ترک نکنند و به آن ها ارزش بدهند، هم چنان آن را تکرار مي کنند. اين افراد با اعمال و رفتارهاي خودخوار شمار مسئوليت يک زندگي بالغانه را بر دوش ديگران مي اندازند.

ت) شخصيت افسرده ي بيمار:

اين افراد بسيار غمگين و محزوم به نظر مي رسند، خميده راه مي روند، نگاه شان را از ديگران بر مي گردانند، احساس مي کنند سرشان مانند سنگ آسياب سنگين است. به تدريج لاغر مي شوند. چشمان شان فرورفته است، صبح زود بيدار مي شوند و ذهن شان پر از افکار آزاردهنده است، نمي دانند روز را چگونه بگذرانند. از سرنوشت بد و تسليم شدن به آن مي ترسند، براي انجام دادن هر کاري احساس درماندگي و ناتواني مي کنند، اشتباهات خود را بزرگ جلوه مي دهند و با بدبيني وسواس گونه اي مي گويند: « زندگي هميشه بد است و هيچ گاه بهتر نمي شود»، و از اين که قرباني سرنوشت هستند رنج مي برند.

ث) شخصيت افسرده ي بي قرار:

اين شخصيت ها بسيار مضطرب و بي قرارند، گله و شکايت خود را از ديگران ابراز نمي کنند، در عوض با بي قراري اين ناراحتي ها را فرو مي خورند، به همين دليل بسيار عصبي، اخمو، گيج و سردرگم هستند. خلق بدي دارند و با استفاده از الکل و سوء مصرف مواد به طور مخفي خود را تخريب مي کنند، يا مستقيماً با خودکشي به خود آسيب مي رسانند. معمولاً خودکشي آخرين عملي است که انجام مي دهند، چرا که آن ها اگر بخواهند مي توانند زندگي خود را اداره کنند.

ملاک هاي تشخيص اختلال شخصيت افسرده کدام اند؟

طرز تفکر و رفتارهاي افسرده وار در همه ي موقعيت ها از ملاک هاي تشخيص اختلال شخصيت افسرده هستند که از اوايل بزرگ سالي ايجاد مي شود و با پنج مورد يا بيش تر از موارد زير خود را نشان مي دهد:

1- ناراحتي، رنجش، غمگيني و فقدان لذت.
2- احساس بي کفايتي و بي ارزشي کردن و اعتماد به نفس پايين داشتن.
3- خود انتقادي، خود سرزنشي و خود تحقيري.
4- نگران بودن و در فکر فرو رفتن.
5- بد بيني و منفي گرايي، انتقاد و قضاوت در مورد ديگران.
6- احساس گناه کردن.

منبع مقاله :
گلشني، فاطمه؛ (1389)، اختلالات شخصيت (مشکل از ماست يا ديگران)، تهران: نشر قطره، چاپ اول