نويسنده: دکتر عباس عطاري





 

آيا ممکن است کودکان به دنبال يک ضربه دچار بي اشتهايي شوند؟

ضربه هايي که به ناحيه ي دهان و حلق و حنجره وارد گردند، مي توانند موجب خودداري کودک از غذا خوردن شوند. بسته به نوع ضربه، کودک ممکن است از خوردن هرنوع غذا و يا بلع غذاهاي نرم و يا حتي از نوشيدن مايعات اجتناب کند. اين نوع اختلال تغذيه اي به صورت ناگهاني و به دنبال تجربه ي تروماتيک ( ضربه اي ) در ناحيه ي لوله ي گوارش يا حلق و دهان به وجود مي آيد.
نمونه هايي از اين تجربه هاي تروماتيک عبارتند از:

- تحريک شديد رفلکس گاگ ( ته حلق ) نظير زماني که پزشک سعي دارد با چوبک ( آبسلانگ ) ته حلق کودک را ببيند.
- گير کردن چيزي در گلو که منجر به احساس خفگي شود.
- استفراغ، به خصوص استفراغ هاي جهنده.
- لوله گذاري جهت تغذيه از راه لوله ي معده، يا جهت معاينه ي تراشه، جنبه هاي درماني يا ساکشن.
- بازگشت محتواي معده به داخل لوله ي مري و حلق ( رفلکس ).
- به زور غذا خوراندن به کودک.
- زخم ها و آفت ناحيه ي دهان و گلو درد.

والدين بايد آگاه باشند که بعضي از شيرخواران به دنبال چنين مسائلي ممکن است به اختلال تغذيه اي، به صورت خودداري از غذا خوردن مبتلا شوند و تا مدت ها مشکل تغذيه اي داشته باشند. اگر چه بسياري از کودکان به رغم تجربه ي چنين مسائلي، دچار مشکلات تغذيه اي دراز مدت نمي شوند.
کودکاني که به دنبال تروما ( ضربه ) مشکل تغذيه اي پيدا مي کنند، در مقايسه با ساير کودکان نسبت به درد حساس ترند و اضطراب بيش تري دارند. بچه هاي بزرگ تر به دنبال يک بار گير کردن غذا در گلو و احساس خفگي، دچار ترس و نگراني از پريدن غذا به حلق و خفگي در موقع غذا خوردن مي گردند و لذا در بسياري از موارد به علت اين ترس مرضي و نابجا، از غذا خوردن اجتناب مي کنند و دچار سوء تغذيه مي شوند.
شيرخواران مبتلا به اين اختلال در هر نوبت که قرار است تغذيه شوند شروع به گريه مي کنند و با ديدن ظرف غذا يا صندلي مخصوص غذا، يا بطري شير يا قاشق، دچار بي قراري و گريه ي زياد مي شوند.
بعضي از کودکان تا غذا در دهان آن ها گذاشته نشده هيچ واکنشي نشان نمي دهند ولي وقتي غذا در دهان شان گذاشته مي شود قادر به قورت دادن آن نيستند، لذا غذا را دردهان نگه داشته يا بيرون مي ريزند. اين کودکان در موارد شديد دچار کمبود آب بدن و سوء تغذيه ي حاد مي گردند.
والدين معمولاً دچار نگراني و اضطراب مي شوند که اگر اين اضطراب کنترل نشود، ناخودآگاه تأثير منفي بر روند تغذيه ي کودک و رابطه ي مادر- کودک مي گذارد. آن ها به هر طريق ممکن سعي در خوراندن غذا به کودک دارند ولي موفق نمي شوند. والدين سعي مي کنند در حين خواب به کودک مايعات بدهند، اگر کودک بيدار شود دچار ترس و گريه و پس زدن بطري شده و مشکل تغذيه ي وي بيش تر مي شود.
بعضي از مبتلايان به اين اختلال ممکن است فقط مايعات از طريق بطري و غذاهاي نرم را بخورند و اين الگوي غذايي تا چند سال ادامه يابد.
به هر حال، عامل اصلي اين اختلال ترس است که اين ترس روي غذا خوردن تثبيت شده است.
در موارد شديد، اين کودکان نياز به تغذيه از طريق وريدي دارند و يا بايد براي آن ها لوله ي گاستروستومي ( معده ) کار گذاشته شود. استفاده از روش هاي تشويق ( تقويت مثبت ) در زماني که غذا مي خورند مفيد است. تشويق به خود تغذيه کردن ( کودک بدون اصرار و کمک ديگري غذا بخورد ) در درمان اين کودکان مؤثر است. به عبارتي در زمان هايي بايد آن ها را به حال خود گذاشت تا خودشان در خواست غذا کنند و به سمت غذا بروند ( در موارد خفيف )، در اين حالت بايد آن ها را تشويق کرد ( کلامي، عاطفي، هديه ). خود تغذيه کردن باعث غلبه ي آن ها بر اضطراب مي شود.
وقتي کودک به غذ خوردن با قاشق تمايل پيدا مي کند، بايد از مقدار بسيار کم غذا شروع کرد و به تدريج مقدار غذا را افزايش داد تا دچار تهوع و استفراغ نشود.
بعد از اين که بر اضطراب و ترس از غذا خوردن غلبه نمود، بهتر است هر موقع که احساس گرسنگي کرد و درخواست غذا نمود، به وي غذا داده شود و هر زماني که احساس سيري کرد، تغذيه نشود.
صبر و تحمل مادر، کنترل اضطراب و نگراني والدين، اصلاح وضعيت کودک در آغوش مادر، توجه به مقدار غذاي مصرفي توسط کودک و توجه به زمان هاي گرسنگي و سيري کودک از عوامل مهم در درمان اين اختلال هستند.
منبع مقاله :
عطاري، عباس؛ (1387)، اختلالات تغذيه اي (مشکلات رفتاري تغذيه در کودکان)، تهران: نشر قطره، چاپ اول