نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي



 

(کُتِبَ عَلَيْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ‌.)(1)
بر شما نوشته شده است، آن گاه که مرگ يکي از شما فرا مي رسد، اگر مالي از خود باقي بگذارد، بر پدر و مادر و خويشاوندان خود به طور شايسته وصيت کند و اين، حقي است بر پرهيزکاران.

توضيح نسخ

در اين آيه نيز ادعاي نسخ شده است و در چگونگي اين نسخ، دو نظريه وجود دارد:

1- نسخ با آيه ارث

گروهي مي گويند که اين آيه با آيه ارث نسخ گرديده است زيرا آيين ارث در اوايل اسلام به اين کيفيت نبود بلکه همه ي اموال ميت به فرزند وي مي رسيد و اگر به پدر و مادر هم چيزي از آن مي دادند، به وسيله ي وصيت بود و اين آيه مربوط به همان وصيت است ولي بعد آيات ارث نازل گرديد و آن حکم قبلي و وصيت مخصوص را که به جاي ارث به کار مي رفت نسخ نمود. اين است که مي گويند آيه وصيت با آيه ارث نسخ گرديده است ولي اين نظريه از چند جهت مردود است، زيرا:
1- اين حکم گرچه در صحيح بخاري نقل شده است ولي خبر واحدي بيش نيست و خبر واحد نيز نمي تواند آيه قرآن را نسخ کند.
2- اين مطلب متوقف بر اين است که نزول آيه ارث متأخر از اين آيه باشد، ولي طرفداران نسخ نمي توانند آن را ثابت کنند و اما ادعاي قطع و يقين که بعضي از علماي حنفي مذهب نموده اند، بر آن ها است که اين ادعا را ثابت کنند.
3- از آيه وصيت چنين استفاده مي شود که: شخص قبل از مرگش مي تواند براي قوم و خويش خود وصيت کند و اين حکم مسلماً نسخ نشده است زيرا آنان در صورتي که ميت فرزند دارد، نمي توانند ارث ببرند و آيه ارث در اين صورت براي خويشاوندان سهمي معين نمي کند و اگر در مورد آن ها وصيت شود، مي توانند طبق وصيت، سهمي از اموال ميت ببرند و اين حکم نسخ نگرديده و همچنان پابرجاست، وصيت براي پدر و مادر نيز همين طور جايز و نافذ است و نسخ نشده است.
4- گذشته از همه ي اين ها موضوع ارث بعد از وصيت جريان پيدا مي کند، يعني اگر ميتي وصيت داشته باشد، به مانند قروض و بدهي هاي وي، اول وصيت او را اجرا مي کنند، سپس در ما بقي اموال وي احکام ارث اجرا مي شود. خود آيه ارث نيز اين ترتيب را گوشزد مي کند، آن جا که مي گويد:
(مِن بَعدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها.)(2)
بنابراين، آيه ارث نه تنها وصيت را نسخ نمي کند، بلکه آن را تنفيذ و بر آن تأکيد مي نمايد.

2- نسخ با گفتار پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)

گروه ديگري مي گويند که آيه وصيت با گفتار پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نسخ شده است که فرمود: «وصيتي براي وارث نيست.»(3)
ولي به نظر ما، اين گفتار هم از چند جهت مردود و غيرقابل قبول است و آيه وصيّت از اين طريق نيز نسخ نشده است، زيرا:
1- صحت اين روايت ثابت نگرديده است، به طوري که بخاري و مسلم اين روايت را قبول نکرده اند و صاحب تفسير المنار هم در سند آن اشکال و ايراد دارد.(4)
2- اين روايت، با روايات فراواني که از ائمه اهل بيت(عليه السّلام) نقل شده، مخالف است، زيرا از آن روايت ها چنين استفاده مي شود که وصيت کردن براي وارث صحيح است، چنان که محمد بن مسلم از امام باقر(عليه السّلام) نقل مي کند که از آن حضرت حکم وصيت کردن براي وارث را سؤال نمودم، فرمود: جايز است، سپس اين آيه را خواند:
(إِنْ تَرَکَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ.)(5)
و روايات زياد ديگري نيز در اين زمينه نقل گرديده است.(6)
3- اين روايت خبر واحدي بيش نيست و نسخ شدن آيات قرآن با خبر واحد به اجماع تمام مسلمانان جايز و صحيح نمي باشد.
4- اگر اين روايت را صحيح بدانيم و از خبر واحد بودنش هم صرف نظر کنيم و با روايات ديگر نيز معارض نباشد، باز هم صلاحيت ندارد که نسبت به آيه مورد بحث ناسخ باشد، زيرا مدلول و مفهوم اين روايت با مفهوم آيه منافات ندارد تا مجبور شويم که اين روايت را ناسخ آن آيه قرار دهيم.
منتها اين روايت مي تواند اطلاق و کليت آيه را مقيد ساخته و استثنايي بر آن وارد سازد و وصيت نمودن به پدر و مادر را به موردي اختصاص دهد که به جهت مانعي نمي توانند ارث ببرند و همين طور وصيت به قوم و خويش را به کساني تخصيص دهد که ارث ندارند.

نتيجه:

از همه آن چه گفته شد، چنين برمي آيد، همان طور که آيات قبلي نسخ نشده است، آيه وصيت نيز نسخ نشده و حکمي که از آن استفاده مي شود، مانند احکام آيات گذشته ثابت و پابرجاست، در اين جا لازم است به اين نکته نيز توجه نمود که« کتابت» به معناي قضا و تقدير و حکم حتمي است، چنان که خداوند مي فرمايد:
(کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ.)(7)
خداوند رحمت را بر خود حتم و لازم نموده است.
پس، در آيه وصيت که خداوند مي فرمايد: «بر شما نوشته شده است» يعني بر شما حکم حتمي داديم و تقدير کرديم که براي خويشاوندان و پدر و مادر وصيت کنيد و به مقتضاي اين آيه وصيت نمودن نسبت به والدين و قوم و خويش واجب است، ولي سيره و روش قطعي مسلمانان و رواياتي که از ائمه(عليه السّلام) نقل شده و نيز اجماع فقها که در هر زمان بوده است، رخصت و عدم وجوب را ثابت مي کند.
و با در نظر گرفتن چنين رخصتي آن چه از اين آيه به دست مي آيد اين است که بر انسان، مستحب مؤکد است که براي پدر و مادر و خويشاوندان وصيت کند و برگشت«کتابت» در اين آيه به قضا و حکم به معناي مطلق تشريع و مشروعيت آن است، نه به معناي تشريع الزامي و اجباري.

پي نوشت ها :

1-بقره/180.
2-ارث بعد از انجام وصيتي است که ميت نموده است.
3-الناسخ والمنسوخ، نحاس 20.
4- 138/2.
5- بقره/180.
6- وافي، 17/13.
7-انعام/12.

منبع مقاله :
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم