نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي



 

(يَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ کَبِيرٌ. )(1)
از تو درباره ي جنگ کردن در ماه حرام سؤال مي کنند بگو جنگ در آن گناهي بزرگ است!
ابوجعفر نحاس مي گويد: علما اتفاق و اجماع دارند بر اين که اين آيه نسخ شده و جنگ با مشرکين در ماه حرام مباح است به جز«عطا» که مي گويد اين آيه از « محکمات» است و حکم آن نسخ نشده و جنگ در ماه هاي حرام طبق همين آيه جايز نمي باشد.(2)
اما علماي شيعه اجماعاً معتقدند بر اين که آيه مذکور نسخ نشده است و طبق روايات صريح و فتواي فقها، حرمت جنگ در ماه هاي حرام به قوت خود باقي است، چنان چه در تفسير تبيان و جواهر الکلام اين نظريه صريحاً آمده است.

مؤلف

به عقيده ي ما، حق با همان علماي شيعه است و نظريه نسخ در اين آيه بسيار سست و مردود مي باشد زيرا:
1- اگر سند و مستند طرفداران نسخ به طوري که نحاس مي گويد، اين آيه باشد که خداوند مي فرمايد:
(فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ. )(3)
مشرکين را در هر کجا يافتيد، به قتل شان برسانيد.
واقعاً خيلي جاي تعجب و شگفت آور است زيرا همين آيه حکم قتل مشرکين را به پايان يافتن ماه هاي حرام مشروط و معلق ساخته و چنين گفته است:
(فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ. )(4)
چون ماه هاي حرام تمام شد، مشرکين را در هر کجا که يافتيد، بکشيد!
با اين حال چگونه مي توانند، اين آيه را مجوز جنگ در ماه حرام بدانند و چگونه با اين آيه، حکم تحريم جنگ در ماه حرام و آيه آن را نسخ مي کنند؟!
2- طرفداران نسخ اگر در گفتارشان به «اطلاق» آيه «سيف» استناد و تکيه مي کنند
(قَاتِلُوا الْمُشْرِکِينَ کَافَّةً کَمَا يُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّةً. )(5)
بديهي است که اين آيه «مطلق» و کلي است و شکي در اين نيست که«مطلق» نمي تواند «مقيد» و موقت را نسخ کند، به خصوص آن جا که زمان صدور «مقيد» متأخر از « مطلق» باشد.
3- و اگر آنان در اين گفتار به روايت ابن عباس و قتاده تمسک کنند که مي گويند اين آيه با آيه «سيف» نسخ گرديده است، اين استدلال نيز از چند جهت مردود و غيرقابل قبول است زيرا:
1- نسخ با خبر واحد ثابت نمي شود.
2- اين روايت، از معصوم (عليه السّلام) نقل شده است و شايد اجتهادي بوده که به وسيله خود ابن عباس و قتاده به عمل آمده است.
3- اين روايت با روايت ديگري که ابراهيم بن شريک نقل مي کند، مخالف است او مي گويد: احمد بن عبدالله بن يوسف از ابي ازهر از جابر نقل نمود که پيغمبر خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: در ماه حرام نبايد جنگ کرد مگر اين که دشمن اقدام به جنگ کند.
4- باز اين روايت مخالف با روايت هاي ديگري است که علماي اماميه درباره ي حرام بودن جنگ در ماه هاي حرام از ائمه اهل بيت(عليه السّلام) نقل نموده اند.
5- اگر در اين نسخ به آن چه که درباره ي جنگ رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) نقل گرديده است، تکيه کنند که جنگ آن حضرت در حُنَين با هوازن و در طائف با ثقيف، در ماه هاي شوال و ذي قعده و ذي حجه که از ماه هاي حرام است واقع گرديده است، اين استدلال نيز به عللي چند، هدف آنان را تأمين و گفتارشان را تأييد نمي کند زيرا:
اولاً: نسخ قرآن با خبر واحد ثابت نمي شود.
و ثانياً: چگونگي عمل رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) در اين مورد بر فرض صحيح بودن روايت ها نيز براي ما کاملاً روشن نيست و احتمال دارد که عللي در کار بوده و ضروريات ايجاب مي کرده است که آن حضرت در اين ماه ها اقدام به جنگ کند و حکم کلي و دائمي از آن استفاده نمي شود.
بنابراين، نمي توان اين روايت را دليل نسخ آيه قرآن دانست.

پي نوشت ها :

1-بقره/217.
2- الناسخ و المنسوخ، نحاس32.
3- توبه/5.
4- توبه/5.
5- توبه/36.

منبع مقاله :
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم