نويسنده: رضا خاني پور(1)





 


خاندان ابن بواب

اطلاعات کاملي درباره خانواده ابن بواب در دست نيست. پدرش مشهورتر از ساير اعضاي خانواده وي بود. در بيش تر منابع نام پدرش « هلال » ذکر شده است. در ترقيمه خطوط نيز، خود او نام پدرش را « هلال » مي نگارد. معروف بود که هلال، دربان امراي آل بويه بود و به سبب شغل پدر وي به ابن بواب و ابن ستري شهرت يافت. « ... بواب جزء ملازمان خليفه، شأن و مرتبي داشته و محترم و مکرم بود » (23: 94 ).
غير از شغل هلال که دربان دربار امراي آل بويه يا خليفه عباسي بوده اطلاعات ديگري در مورد وي به دست نيامده است. حتي اين نکته هم به درستي روشن نيست که وي دربان دربار آل بويه بود يا خلفاي عباسي؟ هنگامي که ابن بواب در اوج شهرت بود و بزرگان او را استاد خطاب مي کردند، برخي درباني پدر را به رخش مي کشيدند، حتي شاعران نيز به اين موضوع اشاره کرده اند (3: ج 8، ص 10 ).

نام، لقب، شهرت و کنيه ابن بواب

ابن خلکان در وفيات الاعيان نام او را ( ابوالحسن علي ابن هلال ) ذکر کرده است ( 4: ج 3، ص 342 ).
در رقم آثار موجود از او نيز خود نامش را « علي بن هلال » معرفي کرده است. (2 ) »
در منابع متأخر عده اي لقب « علاء الدين » را هم به او نسبت داده اند. (3 ) « معروف ترين نام و شهرت علي بن هلال همان، « ابن بواب » در منابع فارسي و « ابن الستري » و « ابن البواب » در منابع عربي است ».
ابن خلکان شهرت وي را « ابن البواب الکاتب المشهور » نوشته است (4: ج 3، ص 432 ).

محل زندگي

جزييات زيادي از زندگي ابن بواب روشن نيست ولي، بر آيند مجموعه منابع تاريخي معتبر اين است که وي بيش تر عمر خود را در بغداد گذرانيد. هم چنين مدتي نيز در شهر شيراز پايتخت بهاء الدوله ديلمي بود. ابن بواب از ملازمان او بود و سمت کتاب داري وي را نيز عهده دار گشت. هنگامي که فخر الملک ابوغالب محمد بن خلف وزير، از جانب بهاء الدوله ابونصر بن عضدالدوله والي عراق شد، ابن بواب را در سلک نديمان خويش درآورد (2: 257 ).
علاوه بر اين ايام، ابن بواب قطعاً قرآن معروف خويش را در سال (391 ه.ق ) چنان که خود رقم کرده است، کتابت نمود. هم چنين در سال وفاتش که به احتمال زياد (413 ه.ق ) بايد باشد در شهر بغداد زندگي مي کرد.

مذهب ابن بوّاب

از جمله مباحث مهم در مورد ابن بواب، آگاهي از مذهب اوست. اگرچه از آثار وي مي توان به مذهب او پي برد، اما در بعضي منابع اشارتي هم به عقيده و مذهب وي شده است.
ذهبي ابن بواب را اهل سنت دانسته و از قول ابوالفضل بن خيرون اينگونه نوشته است:
لو قال ابوالفضل بن خيرون في وفاته کذلک و قال کان من اهل سنه ». (13: ج 17، ص 318 ).
ناگفته نماند برخي با عنايت به اينکه مدفن ابن بواب در جوار مقبره احمد بن حنبل قرار دارد، او را اهل سنت قلمداد مي کنند (4 ) ».
شواهد و قرايني نيز دلالت بر شيعه بودن وي دارد که به چند مورد اشاره مي کنيم:
1. « قاضي نورالله شوشتري در مجالس المؤمنين، او را در شمار شيعيان آورده است (5 ) » (2: 488 ).
2. بيش تر منابع نقل کرده اند که سيد مرتضي ( برادر سيد شريف رضي ) در مرگ وي مرثيه گفته است. اين مرثيه که ياقوت در معجم الادبا نقل نموده است، رأي قاضي نورالله شوشتري را تقويت مي کند (21: 300 ).
3. به نظر نگارنده بهترين و مستندترين مدرکي که دال بر عقيده و مذهب ابن بواب است نوشته هاي خود اوست. در پايان مکتوبات وي ديده مي شود که علاوه بر نگارش نام مبارک رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) از « آل رسول » و « عترته الطاهرين » (عليهمالسّلام ) ياد کرده است. يک نمونه قطعي خود نسخه قرآن موزه چستر بيتي است که کتابت آن را به سال 391 خاتمه داده است. در اين نسخه ويژگي هايي ديده مي شود که شيعه بودن او را اثبات مي نمايد.
3-1. اين نسخه قرآن با هم چنين عبارتي آغاز مي شود:
« بسم الله الرحمن الرحيم عدد سور قرآن ... آيه ... کلمه ... حروف ... في عدد اهل الکوفه المروي عن اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب علي محمد نبينا و عليهالسّلام »
3-2. در خاتمه همين قرآن نيز ابن بواب بدين شرح به ذکر نام حضرت رسول اکرم (صلي الله علي و آله و سلم ) و عترت و آل پاک او در دو بخش جداگانه اشاره دارد:
3-2-1. « صدق الله العظيم الحي لا اله الا هو و بلغت الرسل و نحن علي ما قال ربنا و مولانا من الشاهدين و صلي الله علي سيدنا و نبيه محمد و عترته الطاهرين و سلم عليهم اجمعين و لا قوه الا بالله رب العالمين (6 ) ».
3-2-2. « کتب هذا الجامع علي بن هلل بمدينه السلم سنه احدي و تسعين و ثلثمايه حامداً لله تعالي علي نعمه و مصلياً علي نبيه محمد و آله و مستغفراً من ذنبه (7 ) ».
هم چنين در ساير مکتوبات او و يا منسوب به وي صريحاً به نام مبارک حضرت رسول و آل پاک او (سلام الله عليهم اجمعين ) اشاره شده است؛ که به جهت رعايت اختصار مطالب اين بخش را به همين مقدار بسنده مي نمايم.

فضايل، هنرها و کمالات ابن بوّاب

آنچه از مجموع محتواي منابع مهم در ارتباط با شخصيت علمي و هنري ابن بواب استفاده مي شود، حاکي از آن است که وي علاوه بر هنر خوش نويسي در ساير حوزه ها هم مهارت هايي داشته است. ولي به جهت ذوق، علاقمندي، ابداعات و پيشرفت شگرف او در خط و خوش نويسي که بدان بيش تر خواهيم پرداخت، فضايل و کمالاتش در ديگر زمينه ها تقريباً مخفي مانده و بر همگان روشن نشده است. در اين مجال، جهت آشنايي جامع تر با اين شخصيت نابغه، به برخي از فنون ديگري که ابن بواب در آن ها مهارت داشته است، اشاره مختصري مي کنيم.

1. قرائت و حفظ قرآن کريم

از جمله فضايل ابن بواب، انس وي با قرآن کريم بود. ميرزا حبيب الله اصفهاني مي گويد: « وي فقيه و حافظ قرآن بود ». هم چنين در نامه دانش وران به شهرت وي در علم قرائت اشاره شده است. در اين منبع آمده که اگرچه ابن بواب از فحول اهل فضل و ادب است اما در عين حال از مشاهير قراء و اهل علم نيز به شمار مي رود (8 ) (23: 19 ). علاوه بر تصريح منابع، اين مطلب طبيعي و متبادر به ذهن مي شود که خوش نويسي مکرر قرآن تأثير زيادي در حفظ و قرائت آن در انسان مي گذارد. چنان که در بعضي منابع آمده يکي از توفيقات ابن بواب کتابت 64 نسخه قرآن، بوده است.

2. وعظ و خطابه

از ديگر مطالبي که در باب زندگاني ابن بواب نقل شده است، اهتمام وي به وعظ و خطابه به منظور
ذهب و حواشي ابداعاتي کرد که به توازن و استواري بيش تر آن ها انجاميد ( عفيفي، ص 108؛ شريفي، ص 134 ). اصلاحات و ابداعات ابن بواب در قلم هاي مستدير سبب شد که در بيش تر منابع او را تکميل کننده ي شيوه ي ابن مقله بدانند و خوش نويسان نسل هاي بعد - به ويژه در مصر - از او پيروي کنند ( ابن خلکان، ج 5، ص 117؛ قلقشندي، ج 3، ص 13 و 14؛ ابن صايغ، ص 95 ). شيوه ي ابن بواب با عنوان « المنسوب الفايق » هم شناخته شده است ( سفدي، ص 21 ). گفته شده که ابن بواب در شيراز کتاب دار بهاء الدوله پسر عضد الدوله ي ديلمي بود ( فضايلي، 1350، ص 302 ).
آخرين خوش نويس بزرگ دستگاه عباسيان که با ابداعاتش تأثيري عميق در خوش نويسي جهان اسلام بر جاي نهاد، ياقوت مستعصمي ( متوفي حدود 698 ق )، کاتب دربار آخرين خليفه ي عباسي، المستعصم، بود. او پيرو شيوه ي ابن مقله و ابن بواب بود اما با ابتکار خويش قواعد خوش نويسي را موجز و مدوّن کرد و شيوه ي آن دو استاد را به حد کمال رساند. از مهم ترين ابداعات ياقوت قط محرّف قلم بود که در زيباتر شدن خطوط تأثيري به سزا داشت. در واقع از زمان ياقوت اقلام سته يا « خطوط اصول » به نهايت تکامل و توازن رسيدند و جاي همه ي اقلام پيشين را گرفتند و استفاده از آن ها به وسيله ي شاگردان و پيروان ياقوت در سرتاسر سرزمين هاي اسلامي متداول گرديد ( ميرعلي هروي، ص 93؛ فضايلي، 1350، ص 314؛ همو، 1376، ص 78 ).

کتاب نامه

1. ابي حيان توحيدي. « رساله ي في علم الکتابه ي »، در: رسايل ابي حيّان توحيدي، تصحيح ابراهيم الکيلاني، دمشق، طلاس، بي تا.
2. ابن خلکان، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، ج 5، به کوشش احسان عباس، بيروت، 1968-1977.
3. ابن صايغ، عبدالرحمن بن يوسف. رساله ي في الخط و بري القلم، به کوشش فاروق سعد، بيروت، شرکه ي المطبوعات التوزيع و النشر، 1997.
4. ابن نديم، محمد بن اسحاق کتاب الفهرست، ترجمه و تحقيق محمدرضا تجدد، تهران، اميرکبير، 1366.
5. انوري، حسن. فرهنگ سخن، تهران، سخن، 1382، ج 4.
علي بن هلال کاتب بغدادي معروف به ابن البواب را قصيده اي در بحر بسيط است که در آن صناعت خط و مواد آن را ذکر مي کند. او مي افزايد قصيده مزبور از بهترين دستورالعمل هايي است که در اين باره نوشته شده است و آن را براي علاقمندان به آموختن هنر خوش نويسي مي آورد. درباره اين قصيده بعداً مفصل تر خواهيم نگاشت (16: 22، 21: 302 ).

6. تذهيب و نگارگري

چنان که در بيش تر منابع معتبر آمده است، ابن بواب در هنر تذهيب نيز استاد بود. حتي برخي از آن ها اشاره بر اين موضوع دارند که او در اين فن بيش از خوش نويسي و کتابت مهارت داشت و اين گونه نوشته اند که وي آثار خود را نيز تذهيب مي کرد (13: ج 17، ص 316 ). از جمله مي توان به تذهيب نسخه قرآن معروف چستر بيتي اشاره کرد؛ که ظاهراً از خود اوست. رايس در اين مورد مي گويد ابن بواب پيش از خوش نويس شدن با هنر تذهيب و نگارگري آشنا بود. مهارتي که ابن بواب در کتابت يک جزء ناقص از قرآني که به خط ابن مقله در کتابخانه بهاء الدوله وجود داشت، نشان داد، حاکي از استادي وي در خوش نويسي و شبيه سازي، تذهيب و کتاب آرايي است. آن گونه که در منابع آمده است علاوه بر خط اين جزء ترميم شده، تشخيص نوع کاغذ، جلد و تذهيب هاي آن نيز قابل تميز نيست. اين مطلب بيان گر توانايي ابن بواب در هنر تذهيب است. با وجود تصريح منابع گوناگون به اينکه ابن بواب پس از آموختن هنرهاي تذهيب، نگارگري و نقاشي به خوش نويسي روي آورد. اما هيچ کدام به استادان او در تذهيب و نگارگري اشاره اي نداشته اند (9 ) ». (13: ج 17، ص 316 ).

حاصل کلام در باب فضايل و کمالات ابن بواب

ابن بواب از هنرهايي چون قرائت و حفظ قرآن کريم، وعظ و خطابه، تعبير خواب، انشاء، شعر، تذهيب و نگارگري کم و بيش بهره ها داشته است اما شايد بيشتر اين مهارت ها در حاشيه قرار گرفته اند و فضيلت و کمال وي در عرصه خوش نويسي، مانع از بروز و ظهور کامل آن ها در تاريخ زندگاني اين هنري مرد تمدن اسلامي و نابغه مسلمان شده است. چنان که ذهبي در سير اعلام النبلاء اشاره مي کند ابن بواب پيش از آن که خوش نويس شود به نقاشي و نگارگري خانه ها اشتغال داشت. سپس به تذهيب
کتب روي آورد و سرانجام به خوش نويسي و کتابت پرداخت (13: ج17، ص 316 ).
« ... و کان يذهب اذهابا فايقا و کان في اول امره مروقا يصور الدود فيما قيل ثم اذهب الکتب ثم تعاني الکتابه ... » (همان ).
بنابراين مي توان اذعان داشت که او پس از آن که در هنرهاي نقاشي و نگارگري به مهارت و شايستگي رسيد، آن ها را در هنرهاي کتاب آرايي و تذهيب به کار برد و متمرکز نمود. وي به هنر صحافي، جلدسازي و راقي نيز تسلط فراواني داشت. ابن بواب سرانجام به خوش نويسي و کتابت روي آورد و بنا به نقل صاحب نظران، در خوش نويسي به چنان مکانتي دست يافت که، يگانه روزگار خويش گرديد. حتي بعضي نوشته اند از متقدمين و متأخرين کسي را نمي توان يافت که چون او يا نزديک به خط وي بنويسد (4: ج 3، ص 342 ).

ابن بواب و هنر خوش نويسي

پيش تر ذکر شد که ابن بواب به نقل از منابع مهم به چنان پايه و مرتبتي در خوش نويسي رسيد که يگانه روزگار خويش بود. در اين مجال به ويژگيها و مختصات هنر خوش نويسي و کتابت وي خواهيم پرداخت. بيش ترين موضوعات اين بخش اختصاص به سبک، شيوه و ابداعات او در حوزه خط و خوش نويسي دارد. اهم مطالب که در اين ارتباط مي توان اذعان داشت عبارتند از:

1. پيروي از سبک و شيوه ابن مقله

بيش تر صاحب نظران به تأثيرپذيري ابن بواب از شيوه ابن مقله اشاره دارند. پيروي او از شيوه کار ابن مقله به ميزاني است که گاهي تشخيص خط آن دو استاد حتي براي اهل فن دشوار است. هندوشاه آورده است که ابن طقطقي از کتابي ياد مي کند که ابتدا مي پنداشته به خط ابن مقله است، تا آن که نظر ياقوت مستعصمي را درباره آن جويا مي شود. ياقوت با ديدن نسخه و دقت در آن در مي يابد که به خط ابن بواب است و مي گويد وي آن را به شيوه ابن مقله نوشته است (27: 208 ).
ظاهراً ياقوت مستعصمي بر اين باور بود که ابن بواب با وجود سعي فراوان نتوانسته هم چون ابن مقله بنويسد و همين امر باعث تميز خط وي از خط ابن مقله شده است. پيش تر ذکر آن رفت که 29 جزء قرآن مجيد به خط ابن مقله را ديد و جزء مفقود را چنان با مهارت و به شيوه ابن مقله نوشت که بهاءالدوله قادر به تميز و تشخيص آن نبود (27: 142 ).
اين نمونه ها حاکي از تسلط ابن بواب بر شيوه ابن مقله است. مرحوم بياني اين مطلب را مجعول مي داند اما چنان چه اندک صحتي براي آن قايل شويم دلالت بر اين دارد که قدرت قلم و زيبايي و تناسب ترکيب خط ابن بواب هيچگاه در حد ابن مقله نبوده است. ولي ابن بواب با کوشش و اهتمام بسيار مي توانست در تقليد از او موفق باشد. گرچه بيش تر مورخين و صاحب نظران نيز اين مطلب را عنوان کرده اند ولي چون برخلاف ابن مقله که اثري مدون از او در دست نيست، ابن بواب حداقل از شصت و چهار نسخه قرآني که کتابت کرده است؛ دست کم يکي از آن ها - نسخه چستر بيتي - موجود است، مي توان براساس آن با عنايت به فاصله زماني بيش از هزار سال زبان به تمجيد و تعريف آن گشود و به قدرت قلم فوق العاده ابن بواب پي برد (16: 20 ).

1-1. ابن بواب مکمل خط ابن مقله

عده اي در باب خط ابن بواب و زيبايي نگارش او اغراق کرده اند و مي نويسند او خط را به سر حد کمال رسانيد و قلم کاغذ و مرکب را مهذب و تنقيح کرد و حروف را تحت قواعد صحيح درآورد. او استاد خوش نويسان متقدم و متأخر است و در استحکام و زيبايي کسي به پايه او نرسيده است و هيچ کس را ياراي آن نبوده که با وي دم از برابري زند.
حال آن که اگر با کارشناسي دقيق و نظري به دور از هر گونه اغراق به آثار و احوال ابن بواب بنگريم، در مي يابيم که اهل فن با آن همه تمجيدي که از زيبايي خط وي شده، او را در رديف خوش نويساني که بعدها اقلام سته را در نهايت زيبايي و استواري نوشته اند نمي گذارند. اين مسأله طبيعي است چرا که او از اولين خطاطاني است که اين اقلام را سر و صورت داده و از روي قواعد رو به کمال برد و نزديک به جمال و زيبايي ساخت و بر آثار هنرمندان پس از خود در طول بيش از هزار سال تأثيري در خور تحسين داشت و همه خوش نويسان متأخر از شيوه ي او کم و بيش در نگارش هايشان بهره مي گيرند.
ابن بواب کالبد نيمه مذاب خط را در قالب قواعد هندسي استوار و منسجم کرد. کالبد و قالبي که قبلاً اصل آن توسط ابن مقله پي ريزي شده بود (16: 20 ).

1-2. ابن بواب مجدّد شيوه

ابن بواب در ميان ملل اسلامي پس از ابن مقله به عنوان برترين مجدد شيوه ي او شناخته شده است. بيش تر صاحب نظران کشورهاي اسلامي تهذيب و تنقيح طريقه او را از آن ابن بواب مي دانند
و بر استادي او اذعان مي نمايند. اين مطلب در تاريخ تمدن مصر و قاهره ثبت و ضبط گرديده است.
فضلايي که بر قصيده راييه او شرح نوشته اند در مراثي خود بر اين امر معترفند و يکي از آن ها در بيتي عربي چنين گويد: « تمامي نويسندگان و کُتّاب از قديم فقدان تو را احساس کرده بودند که به صحت اين احساس، خودِ روزگار صحه گذاشته است. به همين سبب مرکب سياه شده است و از تأسف فقدان تو سر قلم شکافته است ». (16: 20 ).

1-3. ژرف بيني و نظريه پردازي

اين مطلب قابل تعمق است که شخصيت ابن بواب در خوش نويسي از جهاتي تشابهي خاص با محيي الدين عربي در تصوف و عرفان دارد، زيرا براي اولين بار در عصر ابن بواب و توسط او آيين و آداب خط و خوش نويسي با ذهن ژرف انديش او به طور منظوم تدوين گشت و پيچ و خم اصطلاحات آن با رنگ راز و رمز آرايش يافت. اين نوع بيان و شيوه ي تعليم پس از وي در بين ساير خوش نويسان رواج يافت ( همان ).
در يک نسخه خطي مربوط به قرن (9 ه.ق به نام « رساله في علم الکتابه » که مؤلفش ناشناخته است و در برلن نگهداري مي شود، مطالبي در مورد ابن بواب آمده که رايس آن ها را نقل کرده است. مؤلف اين رساله مي نگارد ابن بواب دريافت که پيش از او خطاطان در اصلاح خط کوفي کوشيده اند و نيز بنو مقله ( ابن مقله وزير و برادرش ) در بهتر ساختن خطوط توقيع و نسخ تلاش کرده اند اما در رسانيدن آن خطوط به درجه کمال توفيق نيافته اند، از اين رو خود ( ابن بواب ) به تکميل کار آن ها پرداخت.
بيش تر صاحب نظران تاريخ هنر خط و خوش نويسي بر آنند که پايه گذاري و ابداع خطوط سنه توسط برادران مقله آغاز شده اما تکميل آن ها به دست تواناي ابن بواب صورت پذيرفت. هنر ابن بواب آن بود که با وجود عدم توفيق درک محضر ابن مقله توانست انديشه ي او را در اصلاح و تغيير خطوط از طريق شاگردان و احتملاً دختر وي درک کند و آن ها را عملي سازد. به همين جهت نقش مهم تاريخي وي را در کمال بخشي هنر خوش نويسي مي توان در حد و اندازه هاي ابن مقله قلمداد کرد (10 ) (16: 20-22 ).

1-4. ابن بواب و آموزش خط

ابن بواب، شيوه ي اجراي هنري ابن مقله را دريافته بود و در کارگاه ذهني خود آن را تجزيه و تحليل کرده بود. اما نکته در اينجاست که آن ها را تنها براي دريافت خويش به کار بست و از آموزش نظري و پژوهش در مباني علمي با تسلط و آگاهي تام خويشتن دار بود. ابن مقله را بايد ناقلي محدود و مسدود قلمداد نمود، چرا که شيوه ابن مقله را فهميد، اجرا کرد و تجزيه و تحليل فردي نمود، اما به گواه تاريخ از انتقال پويا و گسترده ي آن به شاگردان خودداري ورزيد و در اين مسير بنا به قول خود امساک مي کند. او در يکي از ابيات قصيده معروف رائيه اش اين گونه بيان مي دارد:
« لا تطمعن في ان ابوح بسرهاني اضن بسره المستور »
نبايد توقع داشته باشي که من همه رازهاي اين فن را آشکار کنم، چرا که من در اين امر بخل مي ورزم. به هر حال با نگاهي بر پيشينه خط و خوش نويسي مشخص مي شود آن کس که قوانين و قواعد مدون ابن مقله را بر مصطبه درس بر افراشت و هزار سال پيش با برنامه ريزي دقيق و به کار بستن دستورات استاد سلف به همت عالي و استعداد فوق العاده اش توانست در اجراي عملي خطوط هفت گانه مقامي هم پايه ابن مقله بيابد و به ويژه در خطوط نسخ، محقق و ريحان برگزيده شود، ابن بواب بود. اين معلم و مروج خوددار و محافظه کار بود. گويند که راز و رمز خطوط را از دختر ابن مقله فراگرفته بود. اين زن هنرمند به سبب عشق به بقاي مکتب پدر و گسترده شدن آن و نيز احساس مسؤليت آنچه از پدر آموخته بود بر طبق اخلاص نهاد و شاگرد با ذوق و مستعدش تعليم داد اما شاگرد هم چون نگهباني چالاک و آگاه بر نکته هاي باريک تر از موي تعليم خطوط و فنون آن ها، اصول مکتب را به انديشه پاسداري و مواظبت سپرد و کمي از تراوشات آن را به ديگران انتقال داد و چنان که قبلاً گفتيم بخل را در آموزش شيوه خود ساخت (16: 18 ).
از همين جا به تفاوت ابن بواب و شاگردانش با ياقوت مستعصمي و پيروان نام آورش پي مي بريم. ابن بواب حتي در افشا و آموزش خط قلم کتابت که از اهم امور فني خوش نويسي است امساک مي کرد. از همين رو نمونه هاي کتابت آموزشي او امتياز سرمشق هاي قطعات او را ندارد. خلفاي فاطمي مصر که گنج هاي زيادي از اقلام را به قط ويژه استادان محفوظ در گنجينه هايشان داشتند، قلم هاي قط ابن بواب را نيز در موزه ها و خزاين خود نگه داري مي کردند و قلم هاي او را کنار قلم ياقوت قابل حفاظت مي دانستند. حال آن که صاحب نظران بر آنند که ابن بواب در تربيت قط قلم اهتمام لازم را نداشته است (16: 18 ).

2. ابن بواب و خط منسوب

2-1. ذهبي در العبر، ج 2، ص 224 « ابن بواب را صاحب منسوب (11 ) مي داند ».

اما ابن خلکان وضع اين خط را به ابن مقله نسبت داده، نوشته است که ابن بواب به تهذيب و تنقيح اين شيوه پرداخت و به آن زيبايي و کمال بخشيد. « رايس مي گويد که تناسب هندسي حروف خط منسوب را ابن مقله به وجود آورد اما ابن بواب که پيش از خوش نويسي با هنر تذهيب و نگارگري آشنا بود، با بينشي هنرمندانه به اين تناسب زيبايي هنر مي بخشيد (12 ) ». (27: 208 )
فضايلي به نقل از صبح الاعشي مي نويسد که ابن بواب قواعد خط را کامل و تمام کرد و بيش تر اقلامي را که ابن مقله بنيان گذاشت، او در آن ها تصرفاتي کرد و قواعد تازه در خوش نويسي آورد. از جمله خط را به ميزان نقطه سنجيد و با رعايت تراش قلم و انتخاب مرکب به تهذيب خط افزود (21: 300-301، 9 ).

2-2. ابن بواب و قطعه نويسي

قطعه نويسي که يکي از قالب ها و پايه هاي مهم خوش نويسي محسوب مي شود، توسط ابن بواب مرسوم شد. ايجاد قطعه و قطعه نويسي را براساس استناد تاريخي در سير تطور خط از ابن بواب مي دانيم و بدين تريب، شيوه او زمينه تاريخي، اجتماعي و هنري خوش نويسي را مهيا نمود تا شيوه او توسط فردي چون ياقوت مستعصمي با استعداد شگرفش، چهره اي تازه يابد و به آيندگان منتقل شود (16: 21 ).

2-3. ابن بواب و خط نسخ (13 )

مشهور است که خطوط نسخ و ثلث و ... توسط ابن مقله از خط هاي جليل و طومار که از خط کوفي مشتق شده بودند، ابداع شد و اصول و قواعد آن ها توسط ابن بواب پايه گذاري گرديد.
سلطانعلي مشهدي در اين باره چنين مي گويد:

 

« آن که واضع به وضع اين باب است *** ابن مقله است و ابن بواب است »

احمد سهيلي در مقدمه گلستان هنر مي گويد پس از ابن مقله، ابوالحسن علاء الدين علي ابن هلال مشهور به ابن بواب پايه خط نسخ را به جايي نهاد که هيچ کس توان برابري با او را نداشت. ابن بواب خط نسخ را به حد کمال رسانيد و قواعدي که او براي اين خط وضع کرد، هنوز معمول و مرسوم است. او براي خط نسخ سطح و دور و تناسب معمول نمود که قبلاً سابقه نداشت.
به بيان، ابن بواب در موضوع سطح و دور خط نسخ، در تدوين ارجحيت و اهميت را شامل سطح نمود و با در نظر گرفتن دوري شايسته سطح نسخ، يعني يک دانگ، بنياد فني آن را استقرار ساخت و آرايش کرد. خط نسخ، خط تخصصي ابن بواب بود. او به سبب تناسبي که براساس منشاء اصلي آن که « خط ثلث » باشد، ترتيب داد، توانست در ارايه و اجراي آن قدمي فراتر از ابن مقله بر دارد و خود قواعد و مقرراتي کامل تر و پيشرفته تر براي اين شيوه وضع کند قواعدي که با گذشت بيش از هزار سال پيروي مي شود (16: 19 ).

2-3-1. رواج شيوه ابن بواب

اگرچه در زمان رواج تعليم و تبليغ ابن بواب، خوش نويساني چون احمد بن حسن غضاري، حسن بن علي بغدادي مشهور به ماهوج، ابوالحسن قفطي و ابن مکونه يهودي فيلسوف، از شيوه ي ابن مقله پيروي مي کردند، اما روش و شيوه ابن بواب کم کم غالب شد و اهل قلم رفته رفته آن را مطلوب يافتند و بنابراين شيوه ابن بواب بر ساير شيوه ها پيشي گرفت و عالم گير شد (16: 19 ). بعضي بر آنند که شيوه ابن بواب همان شيوه ابن مقله بود فقط کمال و زيبايي بيش تري پيدا کرد. (21: 307-308 )
در نامه دانش وران نيز ذکر شده است که ابن مقله در خط نسخ و ساير خطوط متعلقه به درجه اي رسيد که هيچيک از اساتيد و اساطير آن فن بدان مقام دست نيافتند طبقات خوش نويسان خط نسخ در هر سبک هر شيوه که بوده اند و پس از او آمده اند بر استاديش معترفند و او را به يگانگي در اين عرصه مي ستايند.هم چنين مي افزايد که، واضع خط نسخ از خط کوفي ابن مقله است ولي اين استاد کامل پس از تحصيل در آن کمال پيدا کرد. قواعد دوازده گانه را در خود اجرا نمود - اگرچه سبک و شيوه او در ابتدا به طريقه ابن مقله بود اما آن را با قواعد دوازده گانه و رعايت قلم و مداد، تهذيب و تنقيح کرد. حروف آن را با نقطه تحت قاعده و قانون بيرون آورد به طوري که ديگر کسي به خط خوش نويسان قبل از وي توجهي نداشت.

2-4. ابن بواب و خطوط ريحان، محقق و ساير اقلام منسوب به وي

غير از اصلاحات، وضع اصول و قواعد خطوط نسخ و ثلث، ابداع و پايه گذاري برخي از خطوط از جمله ريحان و محقق را نيز به ابن بواب نسبت مي دهند. در تذکره خط و خطاطان ميرزا حبيب الله اصفهاني به ابداع خطوط ريحان و محقق توسط وي اشاره شده است.
ابداع خطوط ديگري را نيز منسوب به وي مي دانند. در برخي از منابع تهذيب و ترويج تا شانزده قلم را به او نسبت مي دهند؛ مثلاً در کتاب جامع محاسن کتابه الکتاب و نزهه اولي البصاير و الالباب تأليف محمد بن حسن الطيبي الشافعي، خطاط هنرمند و آگاه بعد از شرحي در قواعد و ادوات خط از شانزده قلم نمونه داده است. بنابراين منبع اين خطوط پس از تجزيه و تحليل فني به خطوط محقق، ثلث، توقيع، رقاع و مسلسل و نسخ بازگشت مي کند. شانزده قلم مذکور در اين کتاب عبارتند از: قلم الثلث المعتاد، قلم المنثور، المقترن، التواقيع، جليل الثلث، قلم المصاحف، قلم المسلسل، قلم الغبار، قلم النسخ الفضّاح، قلم جليل المحقق، قلم الريحان، قلم الرقاع، قلم الرياشي ( رياسي )، قلم اللؤلؤي، قلم الحواشي، قلم الاشعار ( مؤنق ) (21: 228-229 ).

5-2. ابن بواب و خط کوفي

با آن که در عصر ابن بواب، خطوط جديدي ابداع شده بوده اما خط کوفي کمابيش مرسوم بود. ابن بواب نيز هم چون ديگر خوش نويسان زمان خود، به خط کوفي هم مي نوشت. وي يک نسخه قرآن به خط کوفي به سال (392 ه.ق ) کتابت کرده است که اين قرآن هم اکنون در کتابخانه ي آيت الله مرعشي نجفي در قم نگه داري مي شود. (14 )

آثار ابن بواب (15 )

طي گذشت بيش از هزار سال از دوره ابن بواب، آثار بسياري از هنرمندان و عالمان دستخوش حوادث گشته و از بين رفته اند. تنها گاهي گزارش ها و اطلاعاتي از اين آثار علمي، فرهنگي و هنري مي توانيم در لابه لاي منابع باقي مانده بدست آوريم. بيش تر آثار اين هنرمند تمدن اسلامي، از حوادث
دهر مصون نمانده اند. به هر روي آن چه از آثار ابن بواب را که شناسايي شده اند و اطلاعاتي کمابيش در مورد آن ها وجود دارد، مي توان به سه گروه عمده تقسيم کرد:
1. آثار ابن بواب در هنر خوش نويسي و کتابت
2. آثار او در تذهيب و نقاشي
3. آثار ادبي

آثار خوش نويسي و کتابت

1. کتابت قرآن

همان گونه که پيش تر ذکر شد با استناد به برخي منابع کهن معروف است که ابن بواب حدود 64 نسخه قرآن را کتابت کرده است. در حال حاضر به طور قطع يک نسخه و احتمالاً سه نسخه از قرآن هاي مزبور وجود دارد. ساير نسخه ها يا از بين رفته اند و يا آن که به درستي شناسايي و کشف نشده اند.
قرآن هاي منسوب به ابن بواب عبارتند از:
1. نسخه مهم و معتبر و کامل از قرآن کريم. تاريخ کتابت (391 ه.ق ) محل نگه داري: موزه چستر بيتي، لندن. مشخصات: تصوير رنگي 14 صفحه از اين نسخه ارزشمند، که تمام صفحات آن نيز توسط ابن بواب تذهيب شده است، زينت بخش آن است. خط اين نسخه، نسخ ريحان است.
به نظر تمامي کارشناسان اين نسخه قرآن قطعاً به خط ابن بواب است.
2. يک نسخه از قرآن کريم منسوب به ابن بواب که توسط سلطان سليم عثماني به دانشگاه يا مسجد لاله لي استانبول اهدا شده است. صحت انتساب آن محل ترديد است.
3. يک جزء قرآني که به خط ابن مقله بوده و در کتابخانه ي بهاء الدوله در شيراز نگه داري مي شد. اين جزء را ابن بواب به تقليد از ابن مقله نگاشت و آن را در اختيار بهاء الدوله گذاشت. البته غير از اين حکايت اثري از آن قرآن وجود ندارد (13: ج 17، ص 317 ).

1-2. آثار و خطوط غير قرآني

ساير آثار کتابت شده توسط ابن بواب و يا منسوب به او عبارتند از:
1. نسخه اي از ديوان سلامت ابن جندل، شاعر جاهلي عرب، منسوب به ابن بواب. تاريخ کتابت: (408 ه.ق ) محل نگه داري: موزه توپ کاپوي ( توپکاپي سرايي )، استانبول.
2. نسخه اي از همان شاعر. تاريخ کتابت: (413 ه.ق ) محل نگه داري: موزه آثار ترک و اسلام ترکيه. (احتمالاً تاريخ آن جعلي باشد ).
3. کتاب منتخبي از کتاب الحيوان جاحظ منسوب به ابن بواب، تاريخ کتابت: 413 ق. محل نگهداري: محل آثار ترک و اسلام ترکيه.
4. مجموع اشعاري که در موزه بريتانيا نگه داري مي شود و خط آن منسوب به ابن بواب است.
5. برخي از منابع از کتابي به خط ابن بواب نام برده اند که، ياقوت مستعصمي آن را ديده است. ياقوت مستعصمي با ديدن آن تشخيص مي دهد که به خط ابن بواب است. اين کتاب تا قرن هفتم وجود داشته و پس از آن احتمالاً از بين رفته است.
6. رساله حاسد و محسود جاحظ. منسوب به ابن بواب به خط نسخ. محل نگه داري: کتابخانه الازهر، مصر.

2. آثار او در تذهيب و نقاشي

1-2. درباره آثار ابن بواب در هنر تذهيب و نگارگري و نقاشي به تنها اثري که مي توان استناد کرد و يا از مهارت و تسلط او در آن نشاني يافت، نسخه قرآن معروف چستر بيتي لندن است. تذهيب و نقاشي اوراقي از اين قرآن قريب به يقين از خود اوست.

3. آثار ادبي

1-3. نامه اي در 70 سطر که براي گرفتن دو دينار به يکي از بزرگان نوشت. بعدها همين نامه به مبلغ بسيار بالايي خريد و فروش مي شد، چرا که غير از هنر انشاء به لحاظ خوش نويسي نيز ارزشمند بوده است (13: ج 17، ص 316 )
2-3. قصيده راييه ابن بواب که اصل آن 28 بيت بود. احتمالاً توسط ابن بواب کتابت هم شده بود که در اثر حوادث زمان از بين رفته است. ابن خلدون 23 بيت آن را در مقدمه خويش آورده است (21: 201 ).
در اين مجال ابياتي چند از اين قصيده مشهور در صناعت خط و مواد آن آورده مي شود.

 

ويروم حسن الخط و التصوير *** يا من يريد اجاده التحرير
فارغب الي مولاک في التيسير ... *** ان کان عزمک في الکتابه صادقاً
ان الا له يجب کل شکور *** فاشکر الهک واتبع رضوانه
خيراً تخلفه بدارغرور *** وارغب لکفک ان تخط بنانها
عند التقاء کتابه المنشور *** فجميع فعل المرء يلقاه غداً
ما لاح نجم في دجي الديجور *** ثم الصلوه و علي النبي محمد

و اينک ترجمه ي فارسي 24 بيت:
1. اي کسي که مي خواهي زيبا نوشتن را فراگيري و سوداي حسن خط و جمال صورت در سر داري.
2. اگر در فن نوشتن بر عزمي صادق و استوار ايستاده اي به منظور سهولت کار بايد به خدا توجه کني.
3. از ميان ني ها قلم نوعي برگزين که راست و سخت باشد تا هنر نوشتن از آن بتراود.
4. و چون خواستي قلم بتراشي به نگاه سنجش قلم هايي را که نه بلند و نه کوتاه است، انتخاب کن.
5. به دو سر آن بنگر و آن گاه سويي را که باريک تر است بتراش ( از جانب رويش ني قلم ).
6. زبان قلم را چنان کن که معتدل باشد، نه دراز و نه کوتاه.
7. وفاق قلم را وسط قرار ده تا تراش دو پهلوي قلم نسبت به فاق به يک اندازه باشد.
8. بايد آن چه که ذهن طالبي واقف به روح کلام است نقش مرام علي وجه الاتقان نوشته شود.
9. آن گاه تمام هم خود را متوجه قط قلم بگردان که قط زدن مهم ترين تدبير کتابت است.
10. نبايد توقع داشته باشي که من همه ي رازهاي اين فن را آشکار کنم، چه من در اين امر بخل مي ورزم.
11. ولي خلاصه سخنم اين است که قط سر قلم بايد مابين تحريف و تدوير باشد (برحسب نوع خط از حد تحريف تا مستوي تغيير مي کند ).
12. و ليقه دواتت را به مرکبي آغشته کن که دوده آن را با سرکه يا آب غوره پالوده، حل کرده باشي.
13. اگر قصد رنگي کردن مرکب را داري گل سرخ کوبيده و در آميخته با زرنيخ زرد و کافور بر آن بيفزا.
14. هنگامي که اين ترکيب کاملاً تخمير شد آن گاه کاغذ پاکيزه نرم و آزموده اي را برگزين؛
15. سپس کاغذ را زير ابزار سنگين ( تخته و مهر ) به شدت زير فشار قرار ده تا از پخش شدن مرکب و ناهموار رفتن قلم به دور باشد.
16. پس از آن بر روش خود با صبر و حوصله به نوشتن و آراستن خط بپرداز، زيرا هيچ کس مانند آدم شکيبا به منظور خود نايل نمي شود.
17. در امر قلم به لوح مشق پشت کار داشته باش و دامن همت به کمر بزن و عزم و اراده اي راسخ داشته باش.
18. در آغاز ترسيم و مشق کردن نبايد از خط به خود شرمگين شوي.
19. زيرا هر کار دشواري سرانجام آسان مي شود و اي بسا آسان که پس از سختي بيايد.
20. هنگامي که به آرزوي خود برسي و در اين هنر پيشرفت کني، آن گاه به شادماني و سرور دست خواهي يافت.
21. پس خداي خود را سپاس گزار باش و خوشنودي او را جستجو کن مسلم است که خدا سپاس گزاران را دوست مي دارد.
22. تمايل داشته باش که، دستان و انگشتان تو مطالب سودمند و خوب بنويسد که در اين دنيا فريبنده چيزي به يادگار بگذار که باعث نام نيک تو گردد.
23. زيرا فرداي قيامت و هنگام روبرو شدن انسان با فرمان برانگيختن و حشر و نشر همه کردارهاي خود را خواهد ديد.
24. پس درود بر محمد تا زماني، که ستاره در شب تاريک مي درخشد. (16: 23-25 )

پي‌نوشت‌ها:

1. عضو هيأت علمي سازمان اسناد و کتابخانه ي ملي ايران
فارغ التحصيل دوره ي ممتاز از انجمن خوش نويسان ايران در سال 1369.
2. نک به: صفحه آخر قرآن به خط ابن بواب که در موزه چستر بيتي نگه داري مي شود (تصوير ضميمه آخر مقاله).
3. محمد آصف فکرت، «ابن بواب»، دايره المعارف بزرگ اسلامي، ج 3، ص 140.
4. انور سهيل، الخطاط علي ابن هلال، ترجمه به عربي، محمد بهجت اثري و عزير سامي (مطبعه المجمع العلمي العراقي، 1958 م. = 1377 ق.)، ص 11.
5. قاضي نورالله شوشتري، مجالس المؤمنين، ج 2 (تهران: انتشارات اسلاميه، 1376 ق.)، ص 488.
6. به ضميمه تصوير نسخه چستر بيتي در انتهاي همين مقاله آمده است.
7. به ضميمه تصوير نسخه چستر بيتي در انتهاي همين مقاله آمده است.
8. ابن بواب علي ابن هلال خوش نويس بزرگ...، ص 25-26.
9. ابن بواب علي بن هلال خوش نويس بزرگ...، ص 31-32.
10. ابن بواب علي بن هلال خوش نويس بزرگ...، ص 34-35.
11. خط منسوب، خطي است که هر يک از حروف آن از لحاظ وضع و اندازه با حرف الف تناسب دارد.
12. محمد آصف فکرت، «ابن بواب»، دايره المعارف بزرگ اسلامي، ج 3، ص 141.
13. ابن بواب علي بن هلال خوش نويس بزرگ...، ص 37-40.
14. ابن بواب علي بن هلال خوش نويس بزرگ...، ص 39-40.

15. همان، ص 41-46.
منابع تحقيق :
1. ابن اثير، علي بن محمد. الکافي في التاريخ. بيروت: دارالاحياء التراث العربي، 1402 ق: 1360.
2. ابن تعزي بردي، يوسف. النجوم الزاهره في محاسن مصر و القاهره: [ بي نا ]، 1383 ق: 1341.
3. ابن جوزي، عبدالرحمن بن علي. المنتظم. حيدرآباد دکن. مطبعه دايره المعارف العثمانيه، 1357 ق.
4. ابن خلکان، احمد بن محمد. وفيات الاعيان، به کوشش احسان عباس. بيروت: دارالثقافه، 1971-1972 م: 1391 ق: 1350-1351.
5. ابن مسکويه، احمد بن محمد. تجارب الامم. به کوشش ه.ف. آمدزر. قاهره: [ بي نا ]، 1332 ق: 1280.
6. ابن نديم، محمد بن اسحق، الفهرست. به کوشش رضا تجدد. تهران: ابن سينا، 1350.
7. ايراني، عبدالمحمد، پيدايش خط و خطاطان، قاهره: چاپخانه چهره نما، 1345.
8. بابا، کامل. روح الخط العربي. بيروت: [ بي نا ]، 1983 م: 1404 ق: 1362.
9. بياني، مهدي. احوال و آثار خوش نويسان. به کوشش حسين محبوبي اردکاني. تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ، 1358.
10. تنوخي، محسن بن علي، نشوار المحاضره و اخبار المذاکره. به کوشش د.س. مرگليوث. قاهره: [ بي نا ]، 1927 م.= 1348 ق.= 1306.
11. ثعالبي، عبدالملک بن محمد. ثمار القلوب، قاهره: مطبعه الظاهره، [ بي نا ].
12. خاني پور، رضا. « خوش نويسي ». دايره المعارف کتاب داري و اطلاع رساني، ج 1، تهران: کتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران، 1381.
13. ذهبي، محمد بن احمد. سير اعلام النبلاء. به کوشش ابراهيم زيبق، شعيب ارنووط. بيروت: [ بي نا ]، 1404 ق.= 1362.
14. رفيعي، علي. « ابن مقله ». دايره المعارف بزرگ اسلامي. ج 4، ص 683-685.
15. سلطاني، محمد علي. « ابن مقله نخستين شهيد کاروان خط و خوش نويسي ». فصلنامه چليپا، 1 (تابستان 1370 ) : 76-97.
16. همو. « ابن بواب ». فصلنامه چليپا، 2 (زمستان 1370 ) : 17-25.
17. صابي، هلال بن محسن. الورزاء. به کوشش عبدالستار احمد مزاج. قاهره. دارالحياء الکتب العربيه، 1958 م.= 1337.
18. صفدي، خليل بن ايبک. الوافي بالوفيات. به کوشش هلموت رتيز. تهران: جهان (مرکز فروش )، 1381 ق.= 1340.
19. صولي، محمد بن يحيي، اخبار الراضي بالله و المتقي لله. به کوشش هيورث دن. مصر: مطبعه الصاوي، 1935 م.= 1313.
20. العيون و الحدايق. به کوشش نبيله عبدالمنعم داوود. بغداد: [ بي نا ]، 1973 م.= 1352.
21. فضايلي، حبيب الله. اطلس خط. اصفهان: انجمن آثار ملي اصفهان، 1350.
22. همو. تعليم خط. اصفهان: انجمن آثار ملي اصفهان، 1350.
23. قرطبي، عريب بن سعد، صله تاريخ الطبري. به کوشش دخويه. ليدن: مطبعه بريل، 1897 م.= 1276.
24. مدرس، محمد علي. ريحانه الادب. تبريز: چايخانه شفق، 1349.
25. نامه دانشوران. قم: دارالفکر، [ بي تا ].
26. همداني، محمد بن عبدالملک. تکمله تاريخ الطبري. به کوشش آلبرت يوسف کنعان. بيروت: المکتبه الشرفيه، 1958 م.: 1337.
27. هندوشاه بن سنجر. تجارب السلف. به کوشش عباس اقبال آشتياني. تهران: {بي نا}، 1367.
28. يوسفي، غلامحسين. « خط و خطاطي ». فصلنامه هنر، 31 ( تابستان و پاييز 1357 ) : 69-99.

نمونه اي از خط ابن بواب

نمونه خط ابن مقله

کتاب الدعا- نستعليق. شاه محمود نيشابوري- 958ق

آغاز قرآن(نسخه چستربيتي) - خط ابن بواب

انجامه قرآن( نسخه چستربيتي) خط ابن بواب، تاريخ کتابت 391ق

تذهيب ابن بواب(نسخه قرآن چستربيتي)
منبع مقاله :
صفي پور، علي اکبر، طبيعي، منصور، (1390)؛ مجموعه مقالات کنگره استاد ميرزا احمد ني ريزي، شيراز: بنياد فارس شناسي، چاپ اول.