نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي



 

(وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ.‌ )(1)
و ساعت موعود (قيامت) قطعاً فرا خواهد رسيد[و جزاي هر کس به او مي رسد] پس از آن ها به طرز شايسته اي صرف نظر کن[ و آن ها را بر ناداني هايشان ملامت مکن].
از ابن عباس، سعيد و قتاده نقل شده است که اين آيه به عفو و گذشت دستور داده است، با آيه «سيف» که در آن فرمان جنگ با کفنار و مشرکين آمده نسخ شده است.(2)

مؤلف:

اين آيه نيز به مانند آيات قبلي نسخ نشده است زيرا عفو و گذشتي که در اين آيه به آن امر شده است، به معناي عمومي عفو نيست بلکه منظور از اين عفو، اغماض و چشم پوشي از ايذا و اذيتي است که از ناحيه مشرکين متوجه وجود مقدس پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مي گرديد و شاهد بر اين معني مضمون آيه ديگري است که مي فرمايد:
(فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِينَ‌. إِنَّا کَفَيْنَاکَ الْمُسْتَهْزِءِينَ.‌ )(3)آن چه را مأموريت داري، آشکارا بيان کن و از مشرکان روي برگردان[ و به آن ها اعتنا نکن]، ما شر استهزاکنندگان را از تو دفع خواهيم کرد.
در اين آيه رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) به استقامت و صبر و شکيبايي در برابر استهزاي مشرکين مأمور گرديده است، بنابراين معني، اين آيه به موضوع جنگ با کفار ارتباطي ندارد که با آيه «سيف» منسوخ گردد.
و خلاصه ي مضمون اين آيه، اين است که خداوند پيامبرش را به صبر و استقامت در راه تبليغ اوامر الهي و نشر احکامش دعوت و تشويق مي کند که در اين راه با دلگرمي بکوشد و به ايذا و استهزاي مشرکين توجه ننمايد و اين مفهوم، ارتباط به جنگ و جهاد ندارد که پس از نيرو گرفتن مسلمانان و توسعه و عظمت يافتن اسلام و پس از روشن شدن دلايل و براهين حقانيت آن، در اسلام واجب شده است.

به عبارت ديگر:

رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در اوايل بعثت، مأمور به جهادن نبود و مأمور بود که با مشرکين و دشمنان خويش مدارا کند و ايذا و استهزاي آنان را ناديده بگيرد و در اين مورد بردباري و تحمل به خرج بدهد، تنها با زبان نرم و ملايم و با نشان دادن معجزه و شکستن قوانين طبيعت، نبوت خود را ثابت و مردم را به سوي پروردگار واحد و يگانه دعوت نمايد زيرا در اين دوران که پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم)، از هيچ گونه توان و امکانات جنگي برخوردار نبود، طبعاً اقدام به جنگ و جهاد مواجه با شکست قطعي مي گردد ولي آن گاه که نيرو و قدرت به دست آورد و مسلمانان تعداد افزون و شوکت و نيرويشان قوي شد و وسايل جنگي بيش تري برايشان فراهم گرديد، دستور جهاد آمد و مأمور به جنگ با مشرکين گرديد و احکام و دستورات اسلام يک جا و دفعتاً تشريع نشده بلکه به تدريج و با مرور زمان پيش رفته و در مدت تقريباً بيست و سه سال تکميل گرديده است، جهاد هم در اوايل بعثت واجب نبود و به جاي آن تحمل، بردباري و مدارا با مشرکين معمول بود و بعداً جهاد واجب گرديد.
ولي بايد توجه داشت که اين موضوع کوچک ترين ارتباطي با مسئله نسخ ندارد و از آن باب و مقوله نمي تواند باشد، بلکه از اين باب است که حکمي نبوده است و بعداً تشريع شده است و نخست حکم جهاد نازل نشده بود، مانند همه ي احکام ديگر اسلام که به تدريج نازل شده است، آيه و حکم جهاد بعداً نازل شد و قبل ازنزول حکم جهاد، رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) با صبر، تحمل، استقامت و حوصله مشغول تبليغ و رساندن اسلام به گوش کفّار و مشرکين بود و با آنان نمي جنگيد و بعد از نزول آيه جهاد، جنگ نيز به برنامه آن بزرگوار اضافه شد.

پي نوشت ها :

1-حجر/85.
2- الناسخ و المنسوخ، نحاس 178.
3- حجر/94-95.

منبع مقاله :
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم