نويسنده: جان پايك
مترجمان: دكتر سيدمحمدعلي تقوي
دكتر محمدجواد رنجكش


 

 teleology

نظريه اي را غايت شناسانه [ يا غايت انگارانه ] مي خوانند كه براي موجودي، مقصود ( غايت )‌ يا هدفي عالي يا طبيعي قائل شود. به نظرياتي كه جامعه ي بشري را داراي هدفي عالي مي دانند، هدفي كه ما آدميان همّ خود را معطوف بدان مي داريم يا بايد معطوف بدان داريم، نظريات غايت شناسانه گفته مي شود. اگر اين مقصود هدفي اخلاقي باشد، نظريات غايت شناسانه عنوان مي دارند كه دولت ها بايد در سياست گذاري خود كمال گرا باشند؛ دولت بايد هر آنچه را كه مي تواند به كار بندد تا ما به سمت آن غايت پيش رويم و زندگيمان هرچه بيشتر با آن غايت تطابق يابد. اين گونه غايت شناسي هاي اخلاقي تقريباً در همه ي روايت هاي ديني از زندگي خوب، در ديدگاه هاي ارسطويي و ذات گرايانه، در نگرش ماركس درباره ي جامعه اي كه در آن توزيع بر مبناي نياز صورت مي گيرد و از خودبيگانگي از آن رخت بربسته است، و نيز در گونه اي از ليبراليسم كمال گرا كه زندگي خوب را زندگي برخوردار از خودمختاري مي داند، يافت مي شود. اين نظريات غايت شناسانه را مي توان در برابر آن دسته از نظريه هاي عدالت نهاد كه بر تقدم حقوق بر خوبي تأكيد مي ورزند.
نظريات غايت شناسانه را همچنين در فلسفه هايي مي توان يافت كه مي كوشند پديده هاي اجتماعي را برحسب اهداف يا كاركردهاي آنها توضيح دهند. البته اين كار معمولاً بسيار مناقشه برانگيز است. در مواردي كه يك كارگزار اجتماعيِ خودآگاه با هدف و مقصودي خاص در پشت توضيح غايت شناسانه وجود داشته باشد، آن توضيح غايت شناسانه محكم به نظر مي رسد. اما در ساير موارد كه توضيح اجتماعي مستلزم فراخواندن يك بازيگر خودآگاه است، يا صرفاً اين اميد هست كه بعدها سازوكاري [ ‌براي يافتن اين كارگزار ] پيدا شود، توضيح غايت شناسانه بي اعتبار به نظر مي آيد.
منبع مقاله :
پايك، جان، (1391)، فرهنگ اصطلاحات فلسفه ي سياسي، مترجمان: سيد محمدعلي تقوي- محمدجواد رنجكش، تهران: نشر مركز، چاپ اول