نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري



 

نظریه ی کثرتگرا بر مبنای تعبیری از نظام سیاسی جوامع امروزی قرار داشت که بر طبیعت رقابت آمیز منافع گروهی تأکید می کند. چنین رقابتی ظاهراً از تمرکز قدرت در دست یک گروه یا طبقه جلوگیری می کند. کثرتگرایان، مانند طرفداران نظریه ی نخبه گرایی دموکراتیک می پذیرند که "مردم" حکومت نمی کنند و نمی توانند حکومت کنند. اما آنها ایالات متحده، و جوامع دیگر غربی را اساساً دموکراتیک می دانند. نظری که توسط سی. رایت میلز در اثر مشهورش نخبگان قدرت اظهار گردید کاملاً متفاوت بود. (Mills, 1956) او احساس می کرد که، جامعه ی آمریکا، در دوره های نخستین تاریخش، در واقع انعطاف پذیری و تنوع قابل ملاحظه در تمام سطوح نشان داده بود. اما این وضع از آن زمان تاکنون تغییر کرده است.
میلز استدلال می کند که طی قرن بیستم یک فرایند تمرکز نهادی در نظام سیاسی، اقتصاد و حوزه ی نظامی رخ داد. نظام سیاسی زمانی تا اندازه ی زیادی از طریق ایالات جداگانه سازمان یافته بود که کم و بیش توسط حکومت فدرال هماهنگ می گردید. به نظر میلز، امروز قدرت سیاسی دقیقاً در بالا هماهنگ می شود. به همین ترتیب، اقتصاد زمانی از تعداد زیادی واحدهای کوچک تشکیل شده بود، اما اکنون زیر سلطه ی مجموعه ای از شرکتهای بسیار بزرگ درآمده است. سرانجام اگرچه زمانی نیروهای مسلح از نظر تعداد محدود بوده، و با نیروهای شبه نظامی تکمیل شدند، اکنون این نیروها رشد کرده تشکیلات عظیمی را در میان نهادهای کشور و برخوردار از موقعیتی کلیدی به وجود آورده اند.
بنابر نظر میلز نه تنها هر یک از این حوزه ها متمرکزتر گردیده است، بلکه به طور فزاینده ای با یکدیگر مرتبط گردیده و یک نظام قدرت متحدی را تشکیل داده اند. افرادی که در بالاترین موقعیتها در تمام حوزه های نهادی سه گانه قرار دارند زمینه ی اجتماعی همانندی دارند، از علایق و منافع مشابهی برخوردارند و غالباً به طور خصوصی یکدیگر را می شناسند. آنها به صورت یک گروه نخبه قدرتمند درآمده اند که کشور را اداره می کند- و با در نظر گرفتن موقعیت بین المللی ایالات متحده بر بسیاری از آنچه که در کشورهای دیگر جهان رخ می دهد نیز تأثیر می گذارد.
گروه نخبه قدرتمند، آن گونه که میلز توصیف می کند، اساساً از متخصصان ثروتمند، و سفیدپوست آنگلوساکسون (مرد) ترکیب شده، که بسیاری از آنها به دانشگاههای معتبر معینی رفته اند، به باشگاههای معینی تعلق دارند و در کمیته های حکومتی با یکدیگر شرکت دارند. علایق آنها به یکدیگر نزدیک است. رهبران اقتصادی و سیاسی با همدیگر همکاری دارند، و هر دو از طریق انعقاد قراردادهای تسلیحاتی و تهیه ی کالاها برای نیروهای مسلح روابط نزدیکی با نظامیان دارند. تحرک زیادی متقابلاً بین موقعیتهای بالا در این سه حوزه وجود دارد. سیاستمداران منافع اقتصادی دارند؛ رهبران اقتصادی اغلب داوطلب مقامهای دولتی می شوند؛ مقامات بالای نظامی عضو هیأت مدیره ی شرکتهای بزرگ هستند.
برخلاف تبیینهای کثرتگرایانه، میلز استدلال می کند که سه سطح متمایز قدرت در ایالات متحده وجود دارد. گروه نخبه ی قدرتمند بالاترین سطح را اشغال کرده، به طور رسمی و غیررسمی مهمترین تصمیمات را می گیرد که هم بر عرصه ی داخلی و هم بر سیاست خارجی تأثیر می گذارند. گروههای ذینفعی که کثرتگرایان توجه خود را بر آنها متمرکز می سازند همراه با بیشتر سازمانهای محلی در سطوح میانی قدرت عمل می کنند. نفوذ آنها بر تصمیمات مهم محدود است. در سطح پایینی توده ی عظیم مردم قرار گرفته اند، که عملاً هیچ نفوذی بر تصمیمات ندارند، زیرا این تصمیمات در محیطهای بسته ای گرفته می شوند که اعضای گروه نخبه قدرتمند در آن گرد هم می آیند. گروه نخبه سطح بالای هر دو سازمان حزبی را به یکدیگر مرتبط می سازد، هر حزب توسط افرادی با منافع و طرز نگرشهای به طور کلی همانند اداره می شود. بدین سان حق انتخاب رأی دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری و کنگره آن قدر اندک است که چندان اهمیتی ندارد.
از زمانی که میلز بررسی خود را منتشر کرد، مطالعات پژوهشی بی شمار دیگری انجام شده که زمینه اجتماعی و ارتباطات متقابل شخصیتهای برجسته در حوزه های مختلف جامعه ی آمریکا را تحلیل کرده اند. (Rossides, 1990) همه ی مطالعات تصدیق می کنند که زمینه های اجتماعی افرادی که در موقعیتهای برجسته قرار دارند به هیچ وجه بازنمای جامعه ی کل نیست. افرادی که در موقعیتهای بالا در هر یک از سه حوزه ی مورد بحث میلز قرار دارند کاملاً به طور بی تناسب از خانواده های شاغلین حرفه ای سفیدپوست آنگلوساکسون با درآمدهای بالا برخاسته اند که در تعداد معدودی مدارس خصوصی برگزیده و دانشگاههای طراز اول تحصیل کرده اند. جی. ویلیام دامهوف اعضای طبقه ی بالای آمریکا را، یعنی کسانی که نامشان در نشریه ی برگزیده ی سوسیال رجیستر(1) فهرست گردیده، مورد مطالعه قرار داده است. (Damhoff, 1967, 1970, 1979) اگرچه سوسیال رجیستر فقط برای دوازده شهر منتشر می شود و جنوب و جنوب غربی را کم و بیش به طور کامل از قلم می اندازد، راهنمایی برای مطالعه ی توزیع ثروتمندان و قدرتمندان در ایالات متحده است. دامهوف دریافت که طبقه ی بالا، مطابق تعریف بالا، نه تنها در سه حوزه ای که میلز تحلیل کرده بلکه در حوزه های متعدد دیگری نیز در موقعیتهای سطح بالا، به نسبت بسیار زیادی حضور دارند. این موقعیتها شامل هیأتهای امنای دانشگاهها و مدارس عالی، وسایل ارتباط جمعی، بنیادهای خیریه و مشاغل دیپلوماتیک است. دامهوف ارتباطات از طریق ازدواج، عضویت در باشگاهها و کمیته های واحد، و داشتن موقعیتهای بالا به طور همزمان در چندین حوزه را به طور مستند نشان داده است.
او، مانند میلز، نتیجه گیری می کند که یک گروه نخبه قدرتمند وجود دارد، که در آن مهمترین تصمیمات مؤثر در کشور گرفته می شود، و اعضای آن تا اندازه ی زیادی از طبقه ی بالا برخاسته اند. او با میلز از این لحاظ اختلاف نظر دارد که استدلال می کند نظامیان سیستم نسبتاً بسته ای را تشکیل می دهند، و تنها در زمانهای جنگ یا بحران، نفوذ عمده ای بر تصمیمات سیاسی و اقتصادی دارند.

"حلقه ی درونی" در ایالات متحده آمریکا

مایکل یوزیم اخیراً رؤسای شرکتهای بزرگ را در آمریکا مورد مطالعه قرار داده، و با الگوهای رهبری بنگاههای اقتصادی در بریتانیا مقایسه کرده است. (Useem, 1984) او استدلال می کند که از نظر رابطه ی متقابل میان تصمیم گیری در امور سیاسی و اقتصادی روندهای مشابهی را می توان در هر دو جامعه یافت. به نظر او، رهبران برخی از بزرگترین شرکتها بیش از پیش نقش سیاسی مستقیم تری در امور ملی به عهده گرفته اند. اکثریت عظیم مدیران اجرایی شرکتها بخشی از آنچه یوزیم حلقه ی درونی(2) می نامد نیستند- شبکه کوچکی از رهبران بنگاههای خصوصی که در ارتباط منظم با یکدیگر و با رهبران سیاسی اند. اما، تعداد اندکی که هستند- و اکثراً از بالاترین سطوح شرکتهای بزرگ برخاسته اند- از جانب کل بخش خصوصی بر حکومت اعمال نفوذ می کنند.
به نظر یوزیم طی دهه ی 1970 و اوایل دهه ی 1980، فعالیتهای سیاسی شرکتها به نحو محسوسی تشدید شده است. آنها اکنون از طریق حمایت مستقیم از نامزدهای نمایندگی، از طریق تحمیل گری(3) سیاسی در بالاترین سطوح، از طریق عضویت در سازمانهای تصمیم گیرنده حکومت و از راه تماسهای شخصی در مجامع غیررسمی عمل می کنند. به گفته ی یوزیم، بسیج سیاسی بیشتر شرکتهای بزرگ سوداگری، واکنشی نسبت به دشواریهای اقتصادی ناشی از کسادی اخیر جهانی است. رهبران شرکتهای بزرگ خصوصی درآمریکا و انگلستان از طریق جو سیاسی ایجاد شده توسط حکومتهای ریگان و تاچر که هر دو شدیداً طرفدار بخش خصوصی هستند، نفوذ زیادتری کسب کرده اند.

نخبگان در بریتانیا

هرچند که حوزه های گوناگون رهبری در آمریکا ممکن است دارای ارتباط نزدیک با یکدیگر باشند، این حوزه ها در بریتانیا و بیشتر کشورهای اروپایی رابطه ی تنگاتنگ تری با همدیگر دارند. تنها اقلیت کوچکی از جمعیت در بریتانیا به مدارسی که شهریه دریافت می کنند، یا به دو دانشگاه برجسته ی اکسفورد و کمبریج می رود. این افراد در بسیاری از حوزه ها در موقعیتهای بالا حضور چشمگیری دارند- اگرچه در صنایع کمتر از اکثر حوزه های دیگر این وضع مشاهده می شود، و حیثیت کار و کسب خصوصی در بریتانیا نیز به طور کلی خیلی پایین تر بوده است تا در آمریکا. بین 60 و 80 درصد افرادی که در بالاترین موقعیتها در نیروهای مسلح، کلیسا، دستگاه قضایی و خدمت کشوری هستند و اعضای محافظه کار پارلمان، در مدارس خصوصی و یا در اکسفورد یا کمبریج تحصیل کرده اند. (Stanworth & Giddens, 1974)
شیوه ی صدور منظم "فهرست عناوین و القاب"(4) که در پایان قرن نوزدهم معمول گردید، پیوندی میان افراد برجسته کنونی و اشرافیت موروثی برقرار می کند. نخست وزیر فهرستی ارائه می کند، که توسط یک کمیته ی پارلمانی مطالعه و بررسی می شود و به تأیید مقام سلطنت می رسد. در دستگاه خدمات کشوری و ارتش مجاری رسمی نامزدی وجود دارند، و دریافت عناوین ویژه یا القاب دقیقاً تابع ارتقا به موقعیتهای بالاست. در حوزه های دیگر، نامزدی برای دریافت عناوین و القاب ویژه بیشتر به شبکه های ارتباطات غیررسمی وابسته است که افراد قدرتمند و با اعتبار را به یکدیگر پیوند می دهند.
بالاترین مرتبه در طبقه ی اشراف مرتبه دوک است که القاب مارکیز(5)، ارل(6)، ویکونت(7) و بارون به ترتیب نزولی بعد از آن قرار می گیرند. دوکها طبعاً انحصاری ترین این گروهها هستند، و تعدادی از اعقاب خانواده های دارای دودمان قدیمی را شامل می شوند. تنها پنج تن از بیست و شش دوک غیرسلطنتی دارای القابی هستند که از قرن نوزدهم داشته اند؛ دوکها برخی از ثروتمندترین زمینداران خصوصی در کشور را شامل می شوند. اکثریت عظیم اعیان را بارونها تشکیل می دهند؛ عملاً همه ی آنها القابی دارند که در قرنهای نوزدهم و بیستم اعطا شده است. این سیستم القاب و عناوین ویژه چیزی بیش از یک آیین ساده ی تقدیر از "خدمات انجام شده برای کشور" است. این نظام در واقع بیانگر به هم پیوستگی میان ثروتمندان و قدرتمندان است، و نشانه ی علنی پذیرش تازه واردان [در میان ثروتمندان] است که در غیر این صورت ممکن بود بخواهند خودشان را از محافل رسمی حاکم جدا سازند.
سه عامل مهم دیگر به تحکیم یک گروه نخبه کمک می کنند. یکی از این عوامل ازدواج میان گروهی است. ازدواج فرزندان با همسران "مناسب" همواره تا اندازه ای یک سیاست سنجیده از جانب والدین بوده است، اما امروز تا حد زیادی به اشتراک در سبک زندگی و حرفه بستگی دارد. زندگی در قصر ییلاقی و زمینه های اجتماعی مانند میهمانیهای "آشنایی"، شیوه ی نگرش، مجموعه ارزشها و زبان مشترکی ایجاد می کند. (Sampson, 1983) عامل دوم زمینه ی تحصیلی مشترک است، که از این لحاظ تحصیل در مدارس خصوصی و دانشگاههای آکسفورد و کمبریج کاملاً برجسته است. عامل سوم حفظ دوستیهاست که در میان حوزه های مختلف نخبگان گسترده است. شبکه ی "همشاگردیهای قدیمی"(8) با عضویت در باشگاهها و انجمنهای انحصاری و با یک سلسله مجالس اجتماعی شام و ناهار و میهمانیها و همچنین پیوندهایی که در زمینه های رسمی تر کسب و کار یا حکومت پدید می آیند، حفظ می شود.
بدیهی است، اختلافات و تضادهای بسیاری هم در میان و هم در درون حوزه های عمده ی نخبگان وجود دارد. در حوزه ی اقتصادی، اختلاف منافع و شیوه ی نگرش بین شخصیتهای برجسته ی صنعتی و گروههای بانکداری یا مالی شهر از دیرباز وجود داشته اند. (Ingham, 1984) معمولاً تنشهای قدیمی میان "خودیها"(9)، و افرادی که "خودساخته"(10) اند وجود دارد و رهبران کلیسا ممکن است گاهی علیه سیاستهای حکومتها سخن بگویند. تا آنجا که حزب کارگر نماینده ی منافع افراد کمتر مرفه است، عرصه ی سیاسی نمی تواند در انحصار طبقات ممتاز باقی بماند. رهبران اتحادیه های کارگری، اگرچه نفوذشان از دوره ی رهبری خانم تاچر به شدت کاهش یافته است، غالباً با "بلند پایگان و قدرتمندان"(11) همکاری کرده اند؛ با وجود این آنها از لحاظ زمینه های اجتماعی و زندگی حرفه ای و شغلی آشکارا از سایر شخصیتهای قدرتمند متمایزند.
جدول شماره ی 1- زمینه ی تحصیلی نمایندگان محافظه کار در بریتانیا، 1974-1945

 

تحصیلات

تعداد نمایندگان در هر انتخابات

1945

1950

1951

1955

1959

1964

1966

1970

1974
الف

1974
ب

ایتون

55

77

75

75

70

66

56

62

54

47

همه ی مدارس خصوصی

169

240

216

264

274

232

199

243

222

206

آکسفورد

62

94

99

106

104

66

80

93

89

76

کمبریج

46

62

68

74

79

88

64

75

76

76

همه ی دانشگاهها

131

187

199

217

219

190

169

208

198

186

تعداد کل نمایندگان محافظه کار

213

297

320

343

365

301

253

330

297

277

در رقم وارده شده برای سال 1974 مربوط به دو انتخابات آن سال است (فوریه و اکتبر).
منبع: John Scott, The Upper Classes: Property and Privilege in Britain
(London, Macmillan, 1982) p.163.
جدول شماره ی 2- زمینه ی تحصیلی افسران رده بالای ارتش در بریتانیا، 1971-1897

 

تحصیلات

تعداد افسران

1897

1913

1926

1939

1959

1971

مدارس بزرگ شبانه روزی

17

29

31

33

21

24

سایر مدارس خصوصی شبانه روزی

6

5

6

4

8

5

خصوصی

17

12

5

6

0

0

سایر

23

12

6

2

7

3

کل

63

58

48

45

36

32

این ارقام مربوط به درجات سرتیپ و بالاتر است.
منبع: همان کتاب، ص 168.

ارزیابی

چگونه باید نظریه ی میلز را در پرتو بحثها و تحقیقات تجربی بعدی ارزیابی کنیم؟ به طور منطقی می توان نتیجه گیری کرد که در بریتانیا و ایالات متحده، مانند کشورهای دیگر غربی، یک طبقه ی بالا قابل تشخیص است که سهم بی تناسبی از ثروت کشور را در اختیار دارد؛ اعضای آن نسبت به افرادی که از زمینه های اجتماعی کمتر ممتاز برخاسته اند، بخت بیشتری برای دستیابی به موقعیتهای بالا در حوزه های گوناگون دارند. نوعی درهم آمیختگی شدید منافع بخش خصوصی و حکومت وجود دارد، که اغلب با ارتباطات شخصی مستقیم تسهیل می شود. بسیاری از تصمیمات عمده در زمینه های خارج از عرصه ی عمومی گرفته می شود- در اتاقهای تشکیل جلسات، جلسات نخست وزیر و چند نفری از همکاران کابینه، و در محیطهای غیررسمی تر که بعضی از این افراد را در تماس منظم با یکدیگر قرار می دهد.
از سوی دیگر، اینکه خواه در بریتانیا یا کشورهای دیگر، گروههایی آن گونه هماهنگ و به هم پیوسته مانند نخبگان قدرت میلز وجود داشته باشند مورد تردید است. اختلاف عقاید و منافع عمده بین گروههای قدرتمند وجود دارد؛ این گروهها ممکن است در بعضی شرایط با همدیگر همکاری کنند، اما متنوع تر و پراکنده تر از آن هستند که در نظریه ی میلز توصیف گردیده است. حقیقت در جایی بین تصویری که کثرتگرایان ترسیم کرده اند و تحلیلی که توسط میلز ارائه شده است قرار دارد.

پي نوشت ها :

1. The Social Register
2. inner circle
3. lobbying
4. honours lists
5. marquess
6. earl
7. viscount
8. old-boy network
9. insiders
10. self-made
11. high and mighty

منبع مقاله :
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391