نويسنده: امير احمدي داراني




 

اهمّيّت خانواده به عنوان اولين جايگاه اجتماعي و مهم ترين عامل تعيين کننده ي رفتارهاي فرزندان بر کسي پوشيده نيست. در خانواده، کودکان مي آموزند چه چيزي درست و چه چيزي نادرست است و خانواده نقش قابل توجّهي در شکل گيري شخصيّت و رفتار کودک دارد.
ارتباط والدين و فرزندان از موارد مهمي است که سال ها نظر متخصصان تعليم و تربيت را به خود جلب کرده است. شيوه هاي فرزند پروري يک عامل تعيين کننده و اثرگذار بر روي شخصيت کودکان است که نقش بسيار مهمي در رشد روحي و رواني آنان مي گذارد.
شيوه هاي فرزند پروري، به روش هايي گفته مي شود که والدين براي تربيت فرزندان خود به کار مي گيرند و بيان گر نگرش هايي است که آنان نسبت به فرزندان خود دارند و هم چنين شامل قوانيني است که براي فرزندان خويش وضع مي کنند.
« بامريند » (1) در زمينه ي شيوه ي فرزند پروري تحقيقات گسترده اي انجام داده و نشان داده است که شيوه ي فرزند پروري والدين دو بُعد گرمي و کنترل دارد." بامريند " بر اساس تحقيقاتش سه شيوه ي فرزند پروري مستبدانه، سهل گيرانه و مقتدرانه را تشخيص داد (بامريند 1971).

1- شيوه مستبدّانه ( کنترل زياد، محبّت کم )

در اين شيوه، والدين قدرت زيادي داشته و بر کنترل کودک و حرف شنوي وي تأکيد دارند و اغلب اختيارات کودک را محدود کرده و رفتار مناسب را براي وي تعيين مي کنند. معمولاً والدين خواستار تبعيت بدون پرسش کودکان هستند. چرا که معتقدند سخت گيري نسبت به فرزندان بهترين روش تربيتي است و باعث موفقيت آنان در آينده است. در اين شيوه ي فرزند پروري، کودک در صورت اظهار نظر در هر موردي، تنبيه شده و در واقع هيچ حقي براي بيان نظرات خود ندارد.
ابراز محبّت در اين شيوه بسيار کم است و والدين هم دلي و هم دردي کمي نسبت به فرزندان خود ابراز مي کنند.
تحقيقات نشان مي دهد که شيوه ي فرزند پروري مستبدانه باعث عزّت نفس پايين و کاهش شادماني فرزندان شده و هم چنين باعث افزايش اضطراب آنها مي شود ( وُلفرادت (2) و همکاران 2003).

2- شيوه سهل گيرانه ( کنترل کم، محبّت زياد )

والدين سهل گير کنترل کم تري بر کودکان خود اعمال مي کنند و به ندرت به کودکان خود اطلاعات صحيح يا توضيحات دقيق ارائه مي دهند و در برابر بهانه جويي و شکايت کودک تسليم مي شوند. والدين سهل گير اجازه مي دهند که فرزندانشان طبق ميل خود با کمترين نظم و انضباطي رفتار کنند (بامريند 1991). هيچ نظارتي بر اعمال او ندارند و کودک براي خود تصميمات زيادي مي گيرد.
تحقيقات نشان مي دهد که شيوه ي فرزند پروري سهل گيرانه باعث مي شود کودکان نافرماني و سرکشي کرده و پرتوقع شوند. هم چنين وابسته بار بيايند و عملکرد ضعيفي در مدرسه از خود نشان دهند (ساگانو (3) و همکاران 2001). اين کودکان داراي اعتماد به نفس پاييني هستند و رفتارهاي بزهکارانه از خود نشان مي دهند.
مطالعات زيادي نشان مي دهد که حمايت کم والدين از کودکان، خطر افسردگي آنها را افزايش مي دهد (يوشيدا (4) 2005).

3- شيوه مقتدرانه ( کنترل زياد، محبت زياد )

والديني که اين سبک را به کار مي برند توجه خوبي به فرزند خود نشان مي دهند اين والدين در ابراز محبت و مهرباني به کودک کوتاهي نمي کنند و به علايق فردي و ويژگي هاي خاص کودک خود نيز آگاهي دارند. هم چنين علاقه مند به صحبت کردن و راهنمايي فرزندان خود هستند و در موقع مناسب به کودک اجازه اظهار نظر مي دهند.
در اين شيوه ي فرزند پروري، کنترل مناسب و محبت به کودک کافي است. کودکان اين والدين سرزنده و شاداب و داراي عزت نفس بالا هستند (ساگانو و همکاران 2001). محقّقان به اين نتيجه رسيده اند، دانش آموزاني که والدين با اقتدار دارند در مدرسه بهتر از دانش آموزاني هستند که والدين آنها پيرو شيوه هاي ديگر فرزند پروري هستند ( کتل 1994).
والدين با به کارگيري شيوه هاي صحيح فرزند پروري مي توانند فرزنداني شايسته و سالم را تربيت کنند.

پي نوشت ها :

1- Baumrind
2- Wolfradt
3- Sugano
4- Yoshida

منبع مقاله :
احمدي داراني، امير؛ (1392)، چگونه با کودکان دبستاني رفتار کنيم؟ تهران: وراي دانش، چاپ اول