ترجمه ي قرآن آيتي
مي گويند هر نسلي امهات متون كهن را بايد از نو براي خود ترجمه كند. اين حكم در مورد متون مهم ديني مخصوصاً قران كريم به طريق اولي صادق است. طي چهل پنجاه سال اخير كوشش هايي در راه ترجمه ي قرآن به عمل آمده كه از
نويسنده: عليرضا ذكاوتي قراگزلو
مي گويند هر نسلي امهات متون كهن را بايد از نو براي خود ترجمه كند. اين حكم در مورد متون مهم ديني مخصوصاً قران كريم به طريق اولي صادق است. طي چهل پنجاه سال اخير كوشش هايي در راه ترجمه ي قرآن به عمل آمده كه از جدي ترين آنها ترجمه ي ناتمام عبدالحسين آيتي (آواره). ترجمه ي مهدي الهي قمشه اي، ترجمه ي زين العابدين رهنما، ترجمه ي ابوالقاسم پاينده و بالاخره ترجمه ي عبدالمحمد آيتي را-كه در اين گفتار مختصر مورد بحث ماست- مي توان نام برد.(1)
به گمان من مقايسه ي ترجمه ي ابوالقاسم پاينده كه اولين بار حدود سي سال پيش منتشر شد با ترجمه ي آيتي مناسب خواهد بود، زيرا مايه هاي فرهنگي هر دو مترجم از يك سنخ بوده و هدف مشابهي داشته اند. هر دو مي خواسته اند ترجمه اي به زبان فصيح و روشن نزديك به نثر نوشتاري روز و بدور از تفسير و تأويل عرضه بدارند و هر دو ترجمه تا حد زيادي موفق است و اگر فاصله ي زماني سي سال را در نظر بگيريم با توجه به تحول و پويايي نثر فارسي در اين مدت بايد ترجمه ي آيتي بهتر و كاملتر باشد، و اين چيزي است كه دوستاران آثار آقاي آيتي در انتظارش بودند و انتظار مي رفت، و هر چند اين انتظار تا اندازه ي زيادي برآورده مي شود امّا نمي توان اين حكم را كلي دانست.
در مقايسه مي توان گفت ترجمه ي آيتي براي خواننده ي امروزي روان تر و قابل فهم تر است و اين بزرگ ترين خدمتي است كه كسي همزبانان و هم ميهنان خود را كه نمي توانند يا كاملاً نمي توانند از متن عربي قرآن استفاده كنند با آن آشنا سازد و يقيناً با بازخواني دقيق و عنايت به نكات و ملاحظاتي كه اهل نظر كتباً يا شفاهاً اظهار مي نمايند اين ترجمه در چاپهاي آينده كمال بيشتري خواهد يافت.
در اين گفتار نظر بر اين بوده كه نمونه هايي از ترك اولي ها يا نقل به مضمون ها يادآوري گردد. در ترجمه ي قرآن و حديث تا حد امكان، و در عين حفظ سياق فارسي، بايد مطابقت تحت اللفظي را حفظ كرد وگرنه به صورت شرح و تفسير درخواهد آمد.
ذيلاً اهم نكاتي كه در حاشيه ترجمه سوره هاي « حمد » و « بقره » يادداشت كرده ام و جنبه ي نمونه دارد به همان ترتيب از لحاظ خوانندگان مي گذرد:
- در سوره ي حمد در ترجمه ي « المغضوب عليهم » به فارسي « خشم گرفتگان بر آنها » آمده است كه پيداست « خشم گرفته شده بر آنها » بهتر است.
- در سوره ي بقره، آيه ي 14، كلمه ي « انّما » كه مفيد معناي حصر است به طور ظاهر ترجمه نشده و در مفهوم عبارت نيز نيامده و از اين قبيل جا ماندنها بازهم هست كه اشاره خواهد شد.
- در آيه ي 24 « فان لم تفعلوا » به « هرگاه چنين نكنيد » ترجمه شده كه پيداست « هرگاه چنين نكرديد » درست است.
- در آيه ي 26 كلمه ي « بعوضةٌ » به « پشه » ترجمه شده كه دقيق نيست. « پشه اي » درست تر است.
- در آيه ي 27 « اولئك هم الخاسرون » به « زيانكارانند » ترجمه شده كه جنبه ي تأكيد جمله ي عربي را ندارد، اگر مثلاً ترجمه مي شد: « ايشان خود زيانكارانند » بهتر مي بود.
- در آيه ي 30 فقره ي « اني اعلم ما لا تعلمون » به « آنچه من مي دانم شما نمي دانيد » ترجمه شده كه پيداست منطبق نيست زيرا عبارت عربي چنين نبوده است « انتم لا تعلمون ما اعلم ». در ترجمه ي شده شنقشي (ص 5) آمده است: « حقا كه مي دانم آنچه شما ندانيد » و در بصائر يميني آمده است: من آن دانم كه شما ندانيد ».
- در آيه ي 31 ترجمه ي كلمه ي « كلها » جا مانده است.
- در آيه ي 33 در ترجمه ي « واعلم ما تُعبدون و ما كنتم تكتُمون » چنين آمده است: « و بر آنچه آشكار مي كنيد و پنهان مي داشتيد آگاهم ». بايستي چنين نوشته مي شد: « و بر آنچه آشكار مي كنيد و آنچه پنهان مي داشتيد آگاهم » كه در معنا فرق واضحي دارد.
- در آيه ي 34 « و كان من الكافرين » به « و او از كافران بود » ترجمه شده كه در اينجا « شد » يا « گشت » از « بود » بهتر است زيرا ابليس نخست كافر نبود بلكه با اِباي از سجده به آدم و استكبار ورزيدن كافر شد. (رك. بصائر يميني، ص 57؛ و ترجمه ي شنقشي، ص 6)
- در آيه ي 37 « انَّهُ » را به « زيرا كه » ترجمه كرده اند. شنقشي آن را به « حقاكه » ترجمه كرده (ص 6) و اين بهتر است.
- در آيه ي 61 دو فقره ي « ذلك بِانَّهُم » و « ذلك بما » هست كه فقط يك بار ترجمه كرده اند: « و اين بدان سبب بود »، در حالي كه اگر هر كدام زائد بود در قرآن نمي آمد و با تأمل معلوم مي شود كه هر دو فقره لازم است و بايد هر دو ترجمه شود(رك: بصائر يميني، ص 85).
- در آيه ي 73 « آيات » به نشانه هاي قدرت » ترجمه شده كه نوعي تفسير است. همان « نشانه ها » كافي است، با نشانه ي « علم » يا « حكمت » باشد.
- در ترجمه ي آيه 74 اختصاري به كار رفته و كامل و رسا به نظر نمي آيد. به لحاظ مقايسه، عين ترجمه ي آيتي و ترجمه ي شنقشي را مي آوريم تا ملاحظه شود كه قدما ذره اي مسامحه را جايز نمي شمرده اند:
« پس از آن دل هاي شما چون سنگ سخت گرديد، حتي سخت تر از سنگ كه از سنگ گاه جويها روان شود و چون شكافته شود آب از آن بيرون جهد و گاه از ترس خدا از فراز به نشيب فروغلتند.. ». اين عبارات موهِم اين است كه صحبت همه درباره ي يك سنگ است و فقره ي « انَّ منها » كه دوباره تكرار شده در ترجمه نيامده است؛ اينك ترجمه ي شنفشي: « پس سخت و سياه گشت دلهاتان از پس آن. آن دلها به سختي چون سنگ بُوَد كه بيرون دمد از آن جوي هاي آب و حقا كه از آن سنگ ها سنگ بُوَد كه از هم بتركد، بيرون آيد از آن سنگ آب روشن، و حقا كه از سنگ ها سنگ بود كه از سركوه بلند به بُن گردد از بيم خداي... ».
- در ترجمه ي آيه ي 85 فقره ي « و هو مُحَرَّمٌ عليكم اِخراجُكُم » چنين نوشته اند « و حال آن كه بيرون راندنشان بر شما حرام بود » كه ضمير شأن « هو » ترجمه نشده. در بصائر يميني مي خوانيم: « و اين بيرون راندنشان بر شما حرام است » (ص 101). پاينده نيز اين نكته را رعايت نكرده، تفسير جلالين بر ضمير شأن تأكيد دارد.
- در آيه ي 78 فقره ي « أَفَكُلَّمَا » به « وهرگاه » ترجمه شده كه ديگران به « آيا هرگاه » (بصائر، ص 102) و « اكنون هرگاه »(شنقشي، ص 15) و « چرا هروقت »(پاينده) ترجمه كرده اند و اين هر سه درست است. در ترجمه ي مورد بحث ما همزه ي استفهام از قلم افتاده است.
- در آيه ي 93 كلمه ي « عَصَينا » را « به كار نخواهيم بست » ترجمه كرده اند كه پيداست بايد ماضي ترجمه شود.(بصائر: سرباز زديم).
- در آيه ي 108 در ترجمه ي « ام تريدون ان تَسأَلوا رسولكم كما سُئل موسي من قَبْل » چنين آمده است: « آيا مي خواهيد از پيامبر خود چيزي بپرسيد همچنان كه قوم موسي پيش از اين از موسي پرسيده بودند؟ » با توجه به شأن نزول آيه كه مشركان چيزهايي از پيغمبر « مي خواستند » نه اين كه پرسيده باشند، بهتر بود چنين ترجمه مي شد: « آيا مي خواهيد از پيامبر خود چيزي درخواست كنيد همچنان كه پيش از اين از موسي درخواست شده بود؟ » « سأل » اگر با « عن » بيايد معني پرسش مي دهد.
- در ترجمه ي « اجرُهُ عِندَ رَبَّه » آمده است « اجرش را از پروردگارش خواهد گرفت » كه نقل به مفهوم است. ترجمه ي مطابق چنين است: « اجرش نزد پروردگارش است ».
- در ترجمه ي آيه ي 119 « انا اَرْسَلناكَ بِالحَقِّ » آمده است: « ما تو را كه سزاوار هستي به رسالت فرستاديم ». اينجا « ب » يا معناي « معيّت » دارد يا « الصاق »، در ترجمه هاي قديم نيز همين گونه برداشت كرده اند: « ما فرستاديم ترا به قرآن و توحيد »(شنقشي، ص 21)
- در ترجمه ي آيه ي 122 « العالمين » را به عين لفظ « جهانيان » ترجمه كرده اند كه با توجه به سياق مطلب مسلم است كه بني اسرائيل بر « جهانيان » برتري نداشته اند. اين است كه در ترجمه هاي قديم « مردم زمانه تان »(شنقشي، ص 22) و « اهل روزگار شما »(بصائر، ص 194)آمده است (همچنين رك: تفسير جلالين، ذيل آيه ي 47).
- در آيه ي 125 فقره ي « رُكَّعِ السُجود » به « راكعان و ساجدان » ترجمه شده كه منطبق نيست. بلكه « راكعانِ ساجد » يعني « نمازگزاران » مراد است (شنقشي: « نمازكنان »).
- در آيه ي 128 « اَرِنا »، « به ما بياموز » معني شده كه نقل به مضمون است. اگر توجه كنيم كه « مناسك » را « جايگاه ها و سنت ها » معني كرده اند پس ترجمه ي « ارنا » به صورت تحت اللفظي يعني « به ما بنماي » درست تر خواهد بود.
- در آيه ي 133 در ترجمه ي « ما تَعْبُدون مِنْ بَعدي » از قول يعقوب به فرزندانش آمده است كه « پس از من چه چيز را مي پرستيد؟ ». به خاطر آن كه موهِم معناي ديگر نباشد بهتر است كه چنين عبارتي نوشته شود: « چه مي پرستيد پس از مرگ من؟ ».
- در آيه ي 159 ترجمه ي فقره ي « ما اَنْزَلنا » جا مانده است.
- در آيه ي 164 در ترجمه ي « والفُلك اللتي تجري في البحر بما ينفع الناس » نوشته شده: « كشتي هايي كه در دريا مي روند و مايه ي سود مردمند » كه تا حدي نقل به مضمون است، در اينجا عبارت پاينده پخته تر و محكم تر است: « كشتي ها كه به سود مردم به دريا روان است » مخصوصاً بايد توجه داشت كه « الفلك » معرفه است.
- در اول آيه ي 169 كلمه ي « انّما » ترجمه نشده است.
- در آيه ي 177 فقره ي « اولئك الذين صدقوا اولئك هم المتَّقون » آمده است: « ايشان راستگويان و پرهيزكاراند ». بهتر بود چنين نوشته مي شد: « ايشانند راستگويان و ايشانند پرهيزكاران ».
- در آيه ي 178 فقره ي « بعد ذلك » ترجمه نشده است.
- در آيه ي 189 در ترجمه ي « و لكن البرَّ من اتَّقي و اتوا البيوت من اَبْوابها » آمده است « پسنديده آن است كه پروا كنيد و از درها به خانه درآييد » كه در « من اتَّقي » التفات از غايب به مخاطب وجهي ندارد، چنان كه در ترجمه هاي قديم دو بخش عبارت را مستقل گرفته اند. در بصائر آمده است « نيكي، نيكي آن كس است كه از خداي تعالي بپرهيزد. اكنون شما به خانه هاي خود از درها رويد »(ص 242) و در شنقشي و از همه ي مصيبت ها. و اندر خانه ها شيداز درهاي خانه »(ص 35).
- در آيه ي 221 فقره ي « بِاِذْنِه » ترجمه نشده است.
- در آيه ي 239 ترجمه « كما » را « زيرا » نوشته اند، كه « چنانكه » بهتر است.
- در آيه ي 245 معني فعل مجهول « تُرْجَعون » را « باز مي گرديد » نوشته اند كه « بازگشت داده مي شويد » يا « بازگردانده مي شويد » بهتر است.
- در آيه ي 257 فعل جمع « يخرجونهم » مفرد ترجمه شده است.
- در آيه ي 267 كلمه ي « تَيَمَّموا » ترجمه نشده است.
- در آيه ي 279 دو كلمه ي « لا تَظلمون » و « لا تُظلمون » اگر به مضارع ترجمه شود بهتر است.
- در آيه ي 282 فقره ي « من الشهداء » ترجمه نشده است.
- ترجمه ي آيات 19، 25، 62 و 109 بقره نيز محل تأمل است. اما در اينجا فقط به آيه 13 سوره ي آل عمران اشاره مي كنيم كه مترجم نوشته است: « ... آنان[= مؤمنان] كافران را به چشم خود دوچندان مي ديدند » كه قضيه بعكس است يعني كافران مؤمنان را دوبرابر مي ديده اند(فقط محض تأييد اشاره به ص 6-335 جلد دوم تفسير نمونه مي كنيم كه يك كار دسته جمعي و ويراسته است در هر حال ترجمه نبايد موهم معنايي برخلافِ صراحت نصّ آيه باشد.
ذكاوتي قراگزلو، عليرضا؛ (1388)، قرآنيات، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول
به گمان من مقايسه ي ترجمه ي ابوالقاسم پاينده كه اولين بار حدود سي سال پيش منتشر شد با ترجمه ي آيتي مناسب خواهد بود، زيرا مايه هاي فرهنگي هر دو مترجم از يك سنخ بوده و هدف مشابهي داشته اند. هر دو مي خواسته اند ترجمه اي به زبان فصيح و روشن نزديك به نثر نوشتاري روز و بدور از تفسير و تأويل عرضه بدارند و هر دو ترجمه تا حد زيادي موفق است و اگر فاصله ي زماني سي سال را در نظر بگيريم با توجه به تحول و پويايي نثر فارسي در اين مدت بايد ترجمه ي آيتي بهتر و كاملتر باشد، و اين چيزي است كه دوستاران آثار آقاي آيتي در انتظارش بودند و انتظار مي رفت، و هر چند اين انتظار تا اندازه ي زيادي برآورده مي شود امّا نمي توان اين حكم را كلي دانست.
در مقايسه مي توان گفت ترجمه ي آيتي براي خواننده ي امروزي روان تر و قابل فهم تر است و اين بزرگ ترين خدمتي است كه كسي همزبانان و هم ميهنان خود را كه نمي توانند يا كاملاً نمي توانند از متن عربي قرآن استفاده كنند با آن آشنا سازد و يقيناً با بازخواني دقيق و عنايت به نكات و ملاحظاتي كه اهل نظر كتباً يا شفاهاً اظهار مي نمايند اين ترجمه در چاپهاي آينده كمال بيشتري خواهد يافت.
در اين گفتار نظر بر اين بوده كه نمونه هايي از ترك اولي ها يا نقل به مضمون ها يادآوري گردد. در ترجمه ي قرآن و حديث تا حد امكان، و در عين حفظ سياق فارسي، بايد مطابقت تحت اللفظي را حفظ كرد وگرنه به صورت شرح و تفسير درخواهد آمد.
ذيلاً اهم نكاتي كه در حاشيه ترجمه سوره هاي « حمد » و « بقره » يادداشت كرده ام و جنبه ي نمونه دارد به همان ترتيب از لحاظ خوانندگان مي گذرد:
- در سوره ي حمد در ترجمه ي « المغضوب عليهم » به فارسي « خشم گرفتگان بر آنها » آمده است كه پيداست « خشم گرفته شده بر آنها » بهتر است.
- در سوره ي بقره، آيه ي 14، كلمه ي « انّما » كه مفيد معناي حصر است به طور ظاهر ترجمه نشده و در مفهوم عبارت نيز نيامده و از اين قبيل جا ماندنها بازهم هست كه اشاره خواهد شد.
- در آيه ي 24 « فان لم تفعلوا » به « هرگاه چنين نكنيد » ترجمه شده كه پيداست « هرگاه چنين نكرديد » درست است.
- در آيه ي 26 كلمه ي « بعوضةٌ » به « پشه » ترجمه شده كه دقيق نيست. « پشه اي » درست تر است.
- در آيه ي 27 « اولئك هم الخاسرون » به « زيانكارانند » ترجمه شده كه جنبه ي تأكيد جمله ي عربي را ندارد، اگر مثلاً ترجمه مي شد: « ايشان خود زيانكارانند » بهتر مي بود.
- در آيه ي 30 فقره ي « اني اعلم ما لا تعلمون » به « آنچه من مي دانم شما نمي دانيد » ترجمه شده كه پيداست منطبق نيست زيرا عبارت عربي چنين نبوده است « انتم لا تعلمون ما اعلم ». در ترجمه ي شده شنقشي (ص 5) آمده است: « حقا كه مي دانم آنچه شما ندانيد » و در بصائر يميني آمده است: من آن دانم كه شما ندانيد ».
- در آيه ي 31 ترجمه ي كلمه ي « كلها » جا مانده است.
- در آيه ي 33 در ترجمه ي « واعلم ما تُعبدون و ما كنتم تكتُمون » چنين آمده است: « و بر آنچه آشكار مي كنيد و پنهان مي داشتيد آگاهم ». بايستي چنين نوشته مي شد: « و بر آنچه آشكار مي كنيد و آنچه پنهان مي داشتيد آگاهم » كه در معنا فرق واضحي دارد.
- در آيه ي 34 « و كان من الكافرين » به « و او از كافران بود » ترجمه شده كه در اينجا « شد » يا « گشت » از « بود » بهتر است زيرا ابليس نخست كافر نبود بلكه با اِباي از سجده به آدم و استكبار ورزيدن كافر شد. (رك. بصائر يميني، ص 57؛ و ترجمه ي شنقشي، ص 6)
- در آيه ي 37 « انَّهُ » را به « زيرا كه » ترجمه كرده اند. شنقشي آن را به « حقاكه » ترجمه كرده (ص 6) و اين بهتر است.
- در آيه ي 61 دو فقره ي « ذلك بِانَّهُم » و « ذلك بما » هست كه فقط يك بار ترجمه كرده اند: « و اين بدان سبب بود »، در حالي كه اگر هر كدام زائد بود در قرآن نمي آمد و با تأمل معلوم مي شود كه هر دو فقره لازم است و بايد هر دو ترجمه شود(رك: بصائر يميني، ص 85).
- در آيه ي 73 « آيات » به نشانه هاي قدرت » ترجمه شده كه نوعي تفسير است. همان « نشانه ها » كافي است، با نشانه ي « علم » يا « حكمت » باشد.
- در ترجمه ي آيه 74 اختصاري به كار رفته و كامل و رسا به نظر نمي آيد. به لحاظ مقايسه، عين ترجمه ي آيتي و ترجمه ي شنقشي را مي آوريم تا ملاحظه شود كه قدما ذره اي مسامحه را جايز نمي شمرده اند:
« پس از آن دل هاي شما چون سنگ سخت گرديد، حتي سخت تر از سنگ كه از سنگ گاه جويها روان شود و چون شكافته شود آب از آن بيرون جهد و گاه از ترس خدا از فراز به نشيب فروغلتند.. ». اين عبارات موهِم اين است كه صحبت همه درباره ي يك سنگ است و فقره ي « انَّ منها » كه دوباره تكرار شده در ترجمه نيامده است؛ اينك ترجمه ي شنفشي: « پس سخت و سياه گشت دلهاتان از پس آن. آن دلها به سختي چون سنگ بُوَد كه بيرون دمد از آن جوي هاي آب و حقا كه از آن سنگ ها سنگ بُوَد كه از هم بتركد، بيرون آيد از آن سنگ آب روشن، و حقا كه از سنگ ها سنگ بود كه از سركوه بلند به بُن گردد از بيم خداي... ».
- در ترجمه ي آيه ي 85 فقره ي « و هو مُحَرَّمٌ عليكم اِخراجُكُم » چنين نوشته اند « و حال آن كه بيرون راندنشان بر شما حرام بود » كه ضمير شأن « هو » ترجمه نشده. در بصائر يميني مي خوانيم: « و اين بيرون راندنشان بر شما حرام است » (ص 101). پاينده نيز اين نكته را رعايت نكرده، تفسير جلالين بر ضمير شأن تأكيد دارد.
- در آيه ي 78 فقره ي « أَفَكُلَّمَا » به « وهرگاه » ترجمه شده كه ديگران به « آيا هرگاه » (بصائر، ص 102) و « اكنون هرگاه »(شنقشي، ص 15) و « چرا هروقت »(پاينده) ترجمه كرده اند و اين هر سه درست است. در ترجمه ي مورد بحث ما همزه ي استفهام از قلم افتاده است.
- در آيه ي 93 كلمه ي « عَصَينا » را « به كار نخواهيم بست » ترجمه كرده اند كه پيداست بايد ماضي ترجمه شود.(بصائر: سرباز زديم).
- در آيه ي 108 در ترجمه ي « ام تريدون ان تَسأَلوا رسولكم كما سُئل موسي من قَبْل » چنين آمده است: « آيا مي خواهيد از پيامبر خود چيزي بپرسيد همچنان كه قوم موسي پيش از اين از موسي پرسيده بودند؟ » با توجه به شأن نزول آيه كه مشركان چيزهايي از پيغمبر « مي خواستند » نه اين كه پرسيده باشند، بهتر بود چنين ترجمه مي شد: « آيا مي خواهيد از پيامبر خود چيزي درخواست كنيد همچنان كه پيش از اين از موسي درخواست شده بود؟ » « سأل » اگر با « عن » بيايد معني پرسش مي دهد.
- در ترجمه ي « اجرُهُ عِندَ رَبَّه » آمده است « اجرش را از پروردگارش خواهد گرفت » كه نقل به مفهوم است. ترجمه ي مطابق چنين است: « اجرش نزد پروردگارش است ».
- در ترجمه ي آيه ي 119 « انا اَرْسَلناكَ بِالحَقِّ » آمده است: « ما تو را كه سزاوار هستي به رسالت فرستاديم ». اينجا « ب » يا معناي « معيّت » دارد يا « الصاق »، در ترجمه هاي قديم نيز همين گونه برداشت كرده اند: « ما فرستاديم ترا به قرآن و توحيد »(شنقشي، ص 21)
- در ترجمه ي آيه ي 122 « العالمين » را به عين لفظ « جهانيان » ترجمه كرده اند كه با توجه به سياق مطلب مسلم است كه بني اسرائيل بر « جهانيان » برتري نداشته اند. اين است كه در ترجمه هاي قديم « مردم زمانه تان »(شنقشي، ص 22) و « اهل روزگار شما »(بصائر، ص 194)آمده است (همچنين رك: تفسير جلالين، ذيل آيه ي 47).
- در آيه ي 125 فقره ي « رُكَّعِ السُجود » به « راكعان و ساجدان » ترجمه شده كه منطبق نيست. بلكه « راكعانِ ساجد » يعني « نمازگزاران » مراد است (شنقشي: « نمازكنان »).
- در آيه ي 128 « اَرِنا »، « به ما بياموز » معني شده كه نقل به مضمون است. اگر توجه كنيم كه « مناسك » را « جايگاه ها و سنت ها » معني كرده اند پس ترجمه ي « ارنا » به صورت تحت اللفظي يعني « به ما بنماي » درست تر خواهد بود.
- در آيه ي 133 در ترجمه ي « ما تَعْبُدون مِنْ بَعدي » از قول يعقوب به فرزندانش آمده است كه « پس از من چه چيز را مي پرستيد؟ ». به خاطر آن كه موهِم معناي ديگر نباشد بهتر است كه چنين عبارتي نوشته شود: « چه مي پرستيد پس از مرگ من؟ ».
- در آيه ي 159 ترجمه ي فقره ي « ما اَنْزَلنا » جا مانده است.
- در آيه ي 164 در ترجمه ي « والفُلك اللتي تجري في البحر بما ينفع الناس » نوشته شده: « كشتي هايي كه در دريا مي روند و مايه ي سود مردمند » كه تا حدي نقل به مضمون است، در اينجا عبارت پاينده پخته تر و محكم تر است: « كشتي ها كه به سود مردم به دريا روان است » مخصوصاً بايد توجه داشت كه « الفلك » معرفه است.
- در اول آيه ي 169 كلمه ي « انّما » ترجمه نشده است.
- در آيه ي 177 فقره ي « اولئك الذين صدقوا اولئك هم المتَّقون » آمده است: « ايشان راستگويان و پرهيزكاراند ». بهتر بود چنين نوشته مي شد: « ايشانند راستگويان و ايشانند پرهيزكاران ».
- در آيه ي 178 فقره ي « بعد ذلك » ترجمه نشده است.
- در آيه ي 189 در ترجمه ي « و لكن البرَّ من اتَّقي و اتوا البيوت من اَبْوابها » آمده است « پسنديده آن است كه پروا كنيد و از درها به خانه درآييد » كه در « من اتَّقي » التفات از غايب به مخاطب وجهي ندارد، چنان كه در ترجمه هاي قديم دو بخش عبارت را مستقل گرفته اند. در بصائر آمده است « نيكي، نيكي آن كس است كه از خداي تعالي بپرهيزد. اكنون شما به خانه هاي خود از درها رويد »(ص 242) و در شنقشي و از همه ي مصيبت ها. و اندر خانه ها شيداز درهاي خانه »(ص 35).
- در آيه ي 221 فقره ي « بِاِذْنِه » ترجمه نشده است.
- در آيه ي 239 ترجمه « كما » را « زيرا » نوشته اند، كه « چنانكه » بهتر است.
- در آيه ي 245 معني فعل مجهول « تُرْجَعون » را « باز مي گرديد » نوشته اند كه « بازگشت داده مي شويد » يا « بازگردانده مي شويد » بهتر است.
- در آيه ي 257 فعل جمع « يخرجونهم » مفرد ترجمه شده است.
- در آيه ي 267 كلمه ي « تَيَمَّموا » ترجمه نشده است.
- در آيه ي 279 دو كلمه ي « لا تَظلمون » و « لا تُظلمون » اگر به مضارع ترجمه شود بهتر است.
- در آيه ي 282 فقره ي « من الشهداء » ترجمه نشده است.
- ترجمه ي آيات 19، 25، 62 و 109 بقره نيز محل تأمل است. اما در اينجا فقط به آيه 13 سوره ي آل عمران اشاره مي كنيم كه مترجم نوشته است: « ... آنان[= مؤمنان] كافران را به چشم خود دوچندان مي ديدند » كه قضيه بعكس است يعني كافران مؤمنان را دوبرابر مي ديده اند(فقط محض تأييد اشاره به ص 6-335 جلد دوم تفسير نمونه مي كنيم كه يك كار دسته جمعي و ويراسته است در هر حال ترجمه نبايد موهم معنايي برخلافِ صراحت نصّ آيه باشد.
پي نوشت :
1. اين مقاله در مجله نشر دانش مرداد و شهريور 1368 چاپ شده است.
منبع مقاله :ذكاوتي قراگزلو، عليرضا؛ (1388)، قرآنيات، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}