نقش باور و ايمان در مهار غريزه جنسي
حفظ فرد و جامعه از اساسي ترين برنامه هاي اسلام و ساير اديان و حتي جوامع غير ديني مي باشد، ولي توفيق دست يابي هر يک از جوامع در اين زمينه متفاوت بوده است.
جوامع اسلامي تا زماني که مورد تهاجم دشمنان قرار نگرفته بودند، در اين زمينه مشکل خاصّي نداشته و با اصول و موازين خود پيش مي رفتند.
گذشت زمان و جنگ هاي مختلف که بين دولت ها درگرفت، زمينه اجرايي احکام اسلامي را دگرگون ساخت و به تدريج التقاط افکار اسلامي و غير اسلامي بر مشکلات اين جوامع افزود.
يکي از مشکلات امروزه ي جوامع اسلامي، پذيرش الگوهاي غربي در مسائل جنسي و عدم پوشش کافي و اختلاط زنان و مردان و ... است که در مباحث جنسي به عنوان مباني اوليه و در حقيقت زمينه ساز کنترل اوليه يا پيش گيري آن مطرح است.
کنترل و پيش گيري در اين زمينه در صورتي ميسّر خواهد بود که احکام اسلامي به صورت کارآمد و مطابق با شرايط روز مورد شناسايي قرار گيرد و به مردم شناسانده شود و سپس زمينه ي اجراي آن فراهم گردد وگرنه صِرف بررسي و عدم آموزش و کارآمد کردن، نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت.
در بينش اسلامي توجّه به مباني انسان شناختي، هستي شناختي، آرمان شناختي و جامعه شناختي، محدوده ي عمل صحيح را مشخص نموده و تجاوز از آن موجب ارتکاب عمل مجرمانه مي گردد.
در جهان بيني اسلامي ارتکاب يک جرم در سه حوزه ي درون، بيرون و هستي تأثيرگذار است، زيرا از يک طرف در خود فرد تأثير گزارده، از طرف ديگر جامعه از تأثير آن بي نصيب نمي ماند و فراتر از آن در کل قلمرو نظام هستي مؤثر خواهد بود، (1) لذا اولين گام در اين مرحله، پيش گيري از هر نوع انحراف و کجروي در اين راستاست.
خداوند به فرزندان آدم هشدار مي دهد:
«يَابَنِي آدَمَ لاَيَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَتَرَوْنَهُمْ»؛ (2) اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد و لباس هايشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آن ها نشان دهد؛ چه اين که او و همکارانش شما را مي بينند، از جايي که شما آن ها را نمي بينيد... .
شيطان در وجود افرادي قدرت نفوذ دارد که آمادگي پذيرش او را دارند وگرنه انسان چنانچه با قدرت ايمان خود را حفظ کند، شيطان اجازه ورود به حريم ايشان را پيدا نخواهد نمود.
مرحله ي بعد براي حفظ فرد و جامعه، به کارگيري مجازات است، هرچند قبل از آن شيوه ي درمان نبايد مورد غفلت قرار گيرد.
سياسيت پيش گيري اجتماعي، در دو رويکرد فلسفي و عملي خود آميخته با ملاحظات اخلاقي است که مي تواند از بزه کاري بکاهد. (3)
بنياد اعتقادي و ايمان
اعتقاد، علم عملي به علم نظري و استدلالي است که انسان را به مبدأ و معاد رهنمون مي سازد. (4)شناخت انسان نسبت به جهان هستي و خود و انتخاب هدف نهايي در رسيدن به کمال، او را در انتخاب و انجام رفتار صحيح و هنجار ياري مي رساند در غير اين صورت انحرافاتي که ناشي از عدم شناخت است، او را تهديد مي نمايد، (5) زيرا احکام اسلامي ريشه در جهان بيني الهي دارد و احکام و دستورهاي آن مبتني بر سعادت دنيا و آخرت مي باشد.
سعادت فردي در گرو پرورش تمام استعدادها و رشد هم آهنگ آن هاست. توجه يک جانبه به يک بُعد و لذت هاي زودگذر، انحراف و کجروي را در پي دارد.
انحرافات جنسي ريشه در طرز تلقّي نادرستي دارد که هدف را در لذتِ گذرا و آزادي نامحدود مي بيند. در اين طرز تفکر حقيفت انسان، شناخته نشده و تلقي شخصيّت به ظواهر انساني باز مي گردد، لذا فرد سعي در آراستن ظاهر نموده و از باطن حقيقي خويش غفلت مي نمايد. اهميت ايجاد شناخت در بسترهاي مختلف بايد مدنظر قرار گيرد و با زيرساخت هاي بنيادي و اصيل اسلامي، هويت و شخصيت انساني را از کودکي در افراد بارور سازد تا به تدريج رفتار او به طور متناسب رشد يافته و در زمان بلوغ که دوران بحران و تزاحم نيازهاست، نوجوان با بهره گيري صحيح از تعليمات اسلامي خود را از انحراف هاي پيش رو حفظ و نگهداري نمايد.
آموختن مسائلي که موجب باور کردن خودِانساني شود يا ايجاد احساس مسئوليت در شخص کند و فهم او را در داشتن يک زندگي هدف دار تقويت کند، در هدف داري بلوغ و رنگ انساني گرفتن و احساس مسئوليت در مرحله بلوغ بسيار مؤثر خواهد بود. (6)
کمبود تغذيه و فقر فکري و فرهنگي و تربيتي و اخلاقي، زمينه ساز انحرافات و کجروي در افراد مي گردد و در اين زمينه نمي توان عوامل سياسي، اجتماعي، اقتصادي را از نظر دور داشت؛ ضمن اين که بسترهاي تربيتي، رواني و خانوادگي (7) تأثير بسزايي دارند، لذا براي فراهم نمودن بستر لازم براي حفظ شخصيّت حقيقي افراد بايد با ايجاد شناخت و درون نگري، ضمن کشف ماهيت حقيقت انساني، نوعي کرامت نفس در انسان ايجاد نمود که مهم ترين عامل در مبارزه با فساد و فحشا مي باشد.
اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد:
«مَن عَرَفَ شَرَفَ مَعناهُ، صانَهُ عَن دِنائَةِ شَهوَتِهِ وَ زُورِ مُناهُ؛
کسي که شرافت باطني و گوهر انساني خود را بشناسد، اين شناسايي او را از پستي هاي شهوت و آرزوهاي باطل مصون خواهد ساخت. (8)
گرايش نوجوان به هر سمت و سو، به نگرش و شناخت هاي پيشين او باز مي گردد که در صورت تربيت صحيح اخلاقي و استحکام ريشه هاي اعتقادي، نه تنها دچار انحراف نخواهد شد، بلکه جلوه گاه معنويّت خواهد گرديد، چرا که احساس کمال طلبي و پذيرش فضيلت هاي انساني و ارزش هاي اخلاقي و معنوي (9) در اين سنين اوج گرفته و در صورت رشد و پرورش، تأثير آن تا ژرفاي وجود پيش رفته و ساير مراحل زندگي تا ايام پيري و کهولت را فراخواهد گرفت.
خداوند متعال بر عقايد حقّي که ريشه در اعماق وجود انسان دارد اين چنين مثال مي آورد:
«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّماءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»؛
آيا نديدي خدا چگونه مثل زده: سخني پاک که مانند درختي پاک است که ريشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است؟ ميوه اش را هر دم به اذن پروردگارش مي دهد و خدا مثل را براي مردم مي زند، شايد که آنان پند گيرند. (10)
مراد از کلمه ي «طيبه»، عقايد حقي است که ريشه در وجود انسان دارد، البته هر کلمه اي که لفظ باشد منظور نيست، بلکه کلمه از اين جهت که بر اساس عزم و اعتقاد بنيان گذاري شده و انسان به واسطه ي آن پابرجا مي ماند و در مرحله ي عمل از آن منحرف نمي شود و ثبات قدم در دنيا و آخرت را در پي دارد. عقيده توحيدي، اصل ثابتي است که انسان را از هر دگرگوني و نابودي حفظ نموده و شاخه هاي اين اصل ثابت، عقايد صحيحِ ناشي از آن و اخلاق پسنديده و اعمال صالحي است که حيات طيّب و زندگي پاک مؤمن را طراوت مي بخشد و عالم بشريّت به واسطه آن رونق مي گيرد. اين مسير حقيقتي است که با نظام هستي سازگاري دارد و موجب ظهور انساني گرديده که فطرتش با عقيده ي حق و عمل صالح سرشته شده است. (11)
در مقابل اين گروه، خداوند کساني را مثال مي زند که به شرک مبتلا بوده و داراي عقيده صحيح نمي باشند. اينان چون درخت از جاي کنده شده اند و در نتيجه، اصل ثابت و قرار و آرامي ندارند، زيرا خبيث و ناپاک اثر و نتيجه اي جز ضرر و شر به بار نمي آورد:
«وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَالَهَا مِن قَرَارٍ»؛
و مَثَل سخن ناپاک چون درختي ناپاک است که از روي زمين کنده شده و قراري ندارد. (12)
دين، سنتي عملي است که بر اساس جهان بيني و زيست شناسي بنيان گرفته و زيربناي آن را اعتقادات تشکيل مي دهند. ايماني که دين به سوي آن دعوت مي کند، التزام به آن چيزي است که اعتقاد حق درباره ي خدا و رسولان و روز جزا و احکام پيامبران اقتضا دارد. (13)
عوامل متعددي را در کنترل غرايز برشمرده اند، که هر کدام جايگاه خود را دارد، ولي «ايمان» جايگاه ويژه و خاصّي در اين ميان دارد؛ به خصوص در مبارزه با اميال جنسي که گاه به شدّت، انسان را تحت تأثير قرار مي دهد، هيچ نيرويي هم چون ايمان مؤثر نيست، چرا که عوامل ديگر از جمله عقل، علم، وجدان اخلاقي، تربيت، قانون و نظارت ملي هر کدام در مرحله ي تشخيص خوبي و بدي و کنترل انسان مؤثر مي باشد، ولي از دو مرتبه ي ايمان عقلي و ايمان قلبي، تنها ايمان قلبي در مرحله عمل کارآمد است (14) و توانايي غلبه بر هواي نفس را دارد، چرا که ايمان قلبي بر اساس معرفت و شناخت بوده و ايمان عقلي که علم آور است، نمي تواند مهار نفس انسان را به دست گرفته و آن را کنترل نمايد.
بوسوئه، روحاني فرانسوي، مي گويد:
علم ما را تنها بر طبيعت مسلّط و پيروز مي گرداند و فقط ايمان است که آدميان را بر خويشتن تسلّط مي بخشد. اين خلأ ايمان است که آدميان را اين چنين بي بند و بار کرده است. (15)
يکي از ثمرات ايمان واقعي، تسلّط نفس بر خواسته هاي سرکش و نامشروع است و آن گاه که عقل و علم و وجدان، قدرت خود را در مقابل اميال نفساني از دست مي دهد، تنها نيروي ايمان است که در مقابل تندباد شهوات ايستادگي و مقاومت مي نمايد.
ايمان وقتي مؤثر است و انسان را به سوي اعمال صالح مي کشاند که انگيزه هاي باطل و تسويلات شيطاني بر آن غلبه نکند و ايمان فرد فقط مقيّد به يک حال معين نباشد. (16) چنانچه نور ايمان وجود فرد را منوّر سازد، ممکن است در لحظاتي به اوج نياز جنسي برسد و اين نياز، موقّتاً تمام افکار و روحيّات او را تحت تأثير قرار دهد، ولي او با اتکاي به ايمان، از ارضاي نامشروع آن پرهيز نموده و با مقاومت در مقابل اين ميل نفساني، در صورت تحمّل به ارتقاي روحي و معنوي دست مي يابد که لذّت آن به مراتب بالاتر از لذّت زودگذر جنسي است.
کسب ايمان در مرحله اول با شهادتين و اسلام آوردن آغاز مي شود و به تدريج با اعتراف قلبي بدان رشد مي يابد؛ هر چند ممکن است در مراحل اوليه به همه ي اعتقادات حق راه نيابد، ولي به تدريج با تسليم در امور الهي نور حق سراسر وجود را فرا مي گيرد. (17)
ايمان قلبي داراي سه مرحله مي باشد که مرتبه اول آن علم اليقين مي باشد که ايمان در دل فرد رسوخ کرده و شخص دورنمايي از مبدأ و معاد را مي بيند؛ مانند کسي که با مشاهده دود به وجود آتش ايمان پيدا مي کند. مرتبه دوم عين اليقين است که انسان به مرحله مشاهده مي رسد؛ هم چون کسي که در مرحله اول آتشي را از دور ديده بود، هم اکنون آتش را مشاهده مي نمايد. (18) در اين مرحله شخص صفات رذيله را از بين برده و خود را به صفات انسانيّت آراسته است. مرتبه سوم حق اليقين است که شخص به واسطه رابطه با خدا و ولايت آن قدر نزديک شده که با تمام وجود آن را در مي يابد؛ هم چون انساني که در آتش است. «قَلبُ المُؤمِنِ عَرشُ الرَّحمنِ»؛ قلب مؤمن عرش خداي رحمان شده [و جز خدا هيچ کس بر دل او حکومت ندارد]. (19)
پاک سازي نفس و اهميت عبادت
کسب ايمان بدون پاک سازي نفس ممکن نمي باشد و ايمان حقيقي از طريق تقواي الهي حاصل مي گردد. «تقوا»؛ يعني نگهداري نفس از آنچه انسان را به گناه مي کشاند؛ به گونه اي که کارهاي ممنوع و حرام را ترک نمايد. اين اولين مرحله و مهم ترين گام براي کسب موفقيت در کنترل نفساني مي باشد، حضرت علي عليه السلام اين رهنمودِ بلند را چنين بيان فرموده است: «اجتنابُ السيّئاتِ أَولي من اکتسابِ الحَسناتِ؛ دوري کردن از گناهان بهتر از انجام نيکي هاست». (20)فطرت انسان از ابتدا جوياي پاکي و فضيلت هاست و چنانچه انسان در همين راستا سير نمود، دچار تيرگي قلب و گناهان نخواهد شد، ولي چنانچه انسان در مسير گناه گام برداشت و قلب خود را با زشتي و پليدي گناه به خصوص گناهان جنسي تيره و تار ساخت در خطر سقوط قرار مي گيرد؛ مگر آن که در صدد پاک سازي آن برآيد، چنانچه حضرت لوط عليه السلام قوم خويش را از عمل زشت هم جنس بازي نهي فرمود، ولي پاسخ اين قوم چنين بود: «فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ »؛ (21) آن ها پاسخي جز اين نداشتند که گفتند: خاندان لوط را از شهر و ديار خود بيرون کنيد که اين ها افرادي پاک دامن هستند.
چنانچه گفتار قوم لوط از روي تمسخر نباشد، (22) نشان گر اين واقعيت است که پاکي نفس افراد، مانع انجام اين چنين اعمال زشت و ناروايي مي گردد.
پس از پاک سازي نفس بايد به آراستن آن به صفات نيکو پرداخت. پاک سازي نفس در علم اخلاق به مقام تخليه و آراستن نفس به مقام تحليه نام گذاري شده است.
«مراتب نفس» نزد علماي اخلاق به سه مرحله تقسيم شده است؛ شهوت، غضب و عقل. براي ارضاي شهوت بايد به حد اعتدال اکتفا نموده و از زياده روي يا کوتاهي در ارضاي آن خودداري نمود و صفت عفّت را کسب نمود و در مراحل بعد به کنترل غضب و پرورش نيروي عقل پرداخت. (23)
براي تقويت نفس در کسب فضيلت هاي انساني، عبادت داراي اهميت زيادي مي باشد.
عبادت و پرستش، نشان دادن فروتني و کوچکي در برابر قهر و قدرت کسي يا چيزي مي باشد. عبادت حقيقي همراه با اطاعت است، لذا خداي تعالي در قرآن مجيد انسان ها را به عبادت خداي واحد دعوت نموده و از عبادت ساير معبودين دروغين، به خصوص شيطان نهي فرموده و مراد از عبادت نکردن آن ها، عدم اطاعت بيان شده است. (24)
خداوند در مورد عدم اطاعت شيطان مي فرمايد:
«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌ مُّبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ»؛ (25)
مگر با شما عهد نبستم و نگفتم: اي فرزند آدم! شيطان را اطاعت نکنيد که او براي شما دشمني آشکار است و مگر نگفتم که مرا بپرستيد که راه مستقيم تنها همين است؟
خداوند از طريق عهدي که به زبان انبيا و رسولان به بشر ابلاغ فرمود، نسبت به اطاعت شيطان هشدار داد، زير شيطان دشمني است که خير کسي را نمي خواهد. (26)
انسان از راه عبادت به کمال دست مي يابد و لذا عبادت هدف خلقت بيان شده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛ و جن و انس را نيافريديم، جز براي آن که مرا بپرستند. (27) و اين راهي براي دست يابي به معرفت حقيقي است که بنده از خود و هر چيز ديگر جدا شده و تنها به ياد پروردگار بوده و تنها ذکر او مي گويد. (28)
سه عامل عبادي، ايمان را در وجود انسان تقويت مي نمايد:
1. تقيّد به ظواهر شرع؛ يعني فرد به واجبات ديني اهميّت داده و به قوانين اسلام و اوامر خدا و رسول عمل نمايد؛
2. دوري از گناه که مهم تر از عمل به واجبات است، چرا که گناه، ايمان را در وجود انسان مي سوزاند؛
3. انجام مستحبات؛ براي آبياري درخت ايمان و استحکام آن در وجود انسان تأثير بسيار دارد. (29)
در مقابله با انحرافات جنسي، بهترين و اولين گام پيش گيري مي باشد، لذا عفت ورزي و حفظ شکم و عورت به فرموده ي امام باقر عليه السلام از برترين عبادت ها نزد خداست. «مَا عُبِدَ اللهُ بِشَيءٍ أفضَل مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ؛ (30) خداوند به چيزي برتر از حفظ شکم و عورت عبادت نشده است».
صبر کردن در مقابل سختي ها خود نوعي عبادت و بندگي است و در روايات، صبر به سه نوع تقسيم شده است: صبر در مصيبت، صبر بر اطاعت و صبر بر معصيت (31) و غلبه بر نفس اماره، هنگام گناه، صبر بر معصيت است و بيشترين اجر و ثواب براي کسي بيان شده که در مقابل معصيت صبر نمايد.
روزه داري از عباداتي است که براي مهار غريزه ي جنسي داراي نقش مؤثري است و شايد به دليل خودداري بسياري که در روزه از لحاظ ظاهري و باطني وجود دارد، برترين عبادات در ماه مبارک رمضان دوري از گناهان (32) شمرده شده است.
روزه از عباداتي است که نمي توان اثر آن را در مهار غريزه جنسي ناديده گرفت.
روزه داري از يک طرف با تزکيه ي نفس و تصفيه ي کامل روح از حدّاقل آثار اميان غريزي به خصوص تخليه ي زمينه ي فکري از انواع اميال و انديشه هاي شهواني و تقويّت صفات و خصوصيات اخلاقي و پرورش استعدادهاي عاطفي حتي القاي جنبه هاي ملکوتي، ميل جنسي را مهار نموده و تسليم عقل و منطق و فکر سليم مي نمايد، چرا که روزه داري در اصل عبارت است از طرح يک برنامه تربيت روحي و تزکيه نفس تا يک برنامه بهداشتي و رژيم طبي و از طرف ديگر با ايجاد شوک حياتي در تمام اعضا و دستگاه هاي بدن به خصوص در دستگاه تناسلي مانع تخدير اين دستگاه به منشأ رواني که بر اثر مهار شدن اميال غريزي مانع فعاليّت طبيعي و آزاد اين دستگاه مي گردد، مي شود. (33)
بهترين راه براي تخليه و پاک سازي در پيشگاه حق تعالي «نماز» قرار دارد. اقامه نماز موجب از بين رفتن بدي ها مي گردد: « إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»؛ خوبي ها، بدي ها را از بين مي برد.
قرآن، نقش تربيتي نماز را در کنترل اميال شهواني اين چنين بيان مي دارد: « إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ»؛ (35) همانا نماز است که آدمي را از هر کار زشت و منکر باز مي دارد.
اقامه نماز انسان را به سوي عبادت و بندگي سوق مي دهد و ياري طلبيدن انسان از خدا با عبارت «إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِين» نشان گر آن است که عبادت و اطاعت او بدون ياري خودش ممکن و ميسّر نمي باشد. (36)
تمامي عبادات از قبيل نماز، روزه، حج و ... گرچه از لحاظ نوع و کيفيّت و اوقات متفاوتند، ولي همه ي آنان در يک جهت واحدند. از آن جهت که موجب عبوديّت و اطاعت و اخلاص به درگاه حق تعالي مي شوند و انسان را از چنگال غرايز و لذت هاي حيواني رهايي مي بخشند.
برخي عبادات از لحاظ سلب گناه در نزديکي به خدا مؤثرترند؛ هم چنان که امام رضا عليه السلام فرمود: «اِنَّ أشَدّ العِبادَةِ الوَرَعُ؛ بهترين و مؤثرترين عبادت، ورع و پرهيزکاري است» (37) و عبادات ديگر از لحاظ جلب محبّت خدا و تقرب الهي کاراترند؛ هم چنان که حضرت علي عليه السلام فرمود:
المُتَقَرِّبُ بِأداءِ الفَرائِضِ وَ النَّوافِلِ مُتَضَاعَفُ الدَّرَجاتِ؛
کسي که با انجام واجبات و مستحبات به خدا تقرّب جويد، درجات او چند برابر خواهد شد. (38)
اما چنانچه بنده اي فقط به فکر شکم و شهوات جنسي باشد، دورترين حالات را نسبت به خداي متعال خواهد داشت: (39) «قال الصادق عليه السلام: أبعدُ ما يکونُ العبدُ من اللهِ عزّوجلَ إذا لم يَهمَّه إلّا بَطنُه و فَرجُه». (40)
کنترل دو جنبه ي فردي و اجتماعي
«جامعه ي انساني تنها مجموعه ساده اي از افراد نيست، بلکه نظامي است که از پيوند آن ها نتيجه مي شود و معرفت واقعيّت ويژه اي است که خصلت هاي خاص خود را دارد». (41)هر فرد به تنهايي رفتارهاي خاصّي را نشان مي دهد که به طرز تفکّر و نگرش او باز مي گردد. جامعه نيز با کنار هم قرار گرفتن افراد شکل مي گيرد و رفتار افراد مي تواند موجب تغيير آن گردد، البته ماهيّت جامعه نيز بر رفتار افراد تأثير مي گذارد.
ارتباط جامعه ي انساني و رفتار فردي، رابطه ي دو جانبه است که هر کدام بر ديگري مؤثر بوده و در صورت کنترل صحيح آن ها، جامعه به سوي سعادت و کمال رهنمون خواهد شد.
به قول شهيد مطهري تحوّل فردي مقدمه ي انقلاب اجتماعي است، چرا که لازمه تحول فردي، الهي شدن جامعه است. (42)
پي نوشت ها :
1. علي اشرف طهماسبي نيک، سياست جنايي اسلام در برخورد با بزه کاري و بزه ديدگي زنان، ص 167- 139.
2. اعراف، آيه 27.
3. علي اشرف طهماسبي نيک، همان، ص 290.
4. سيد محمد حسين طباطبائي، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني و همکاران، ج 15، ص 8.
5. همان، ص 290- 293.
6. محمدرضا امين زاده، فرهنگ تعليم و تربيت اسلامي، ص 312.
7. ر. ک: ستّار هدايت خواه، تهاجم فرهنگي، ص 71- 116.
8. عبدالواحد آمدي، غرر الحکم، ترجمه محمد علي انصاري، ص 782، حديث 9737.
9. محمد خداياري فرد، مسائل نوجوانان، ص 15- 16.
10. ابراهيم، آيات 24- 25، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
11. سيد محمد حسين طباطبائي، همان، ج 12، ص 49- 50.
12. ابراهيم، آيه 26، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
13. سيد محمد حسين طباطبائي، همان، ج 15، ص 8- 9.
14. ر. ک: حسين مظاهري، عوامل کنترل غرايز در زندگي انسان، ص 80- 84.
15. حميدمحمد قاسمي، اخلاق جنسي، ص 191- 192.
16. سيد محمد حسين طباطبائي، همان، ج 15، ص 10.
17. همان، ج 10، ص 144.
18. ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 27، ص 284- 285.
19. ر. ک: حسين مظاهري، عومل کنترل غرايز در زندگي انسان، ص 191- 201.
20. غرر الحکم، ص 185.
21. نمل، آيه 56.
22. برخي مفسرين گفتار قوم لوط را از روي تمسخر دانسته اند. ر. ک: سيد محمد حسين طباطبائي، همان، ج 15، ص 586.
23. ملا احمد نراقي، معراج السعاده، ص 63- 64.
24. محمد حسين طباطبائي، همان، ج 10، ص 419- 422 و ج 9، ص 376.
25. يس، آيات 60- 61.
26. محمد حسين طباطبائي، همان، ج 17، ص 160- 161.
27. ذاريات، آيه 56، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
28. ر. ک: محمد حسين طباطبائي، همان، ج 18، ص 612- 616.
29. ر. ک: حسين مظاهري، عوامل کنترل غرايز در زندگي انسان، ص 207- 215.
30. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 6، ص 22.
31. اصول الکافي، ج 2، ص 91.
32. شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، اعمال ماه مبارک رمضان.
33. حميدمحمد قاسمي، اخلاق جنسي از ديدگاه اسلام، ص 195.
34. هود، آيه 114.
35. عنکبوت، آيه 45.
36. محمد حسين طباطبائي، همان، ج 1، ص 31.
37. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 6، ص 29.
38. همان، ج 8، ص 113.
39. همان، ص 115.
40. اصول کافي، ج 2، ص 319.
41. هدايت الله ستوده، آسيب شناسي اجتماعي (جامعه شناسي انحرافات)، ص 16.
42. پيرامون انقلاب اسلامي، ص 26- 28.
هاشمي، ريحانه؛ هاشمي زاده، محمد حسن؛ (1389)، شيوه هاي کنترل غريزه جنسي از نگاه اسلام، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}