نويسنده: بهاء الدين خرمشاهي





 

نام کامل آن جامع البيان عن تأويل [ أيِ ] القرآن، يکي از قديمترين و جامع ترين تفسيرهاي قرآن مجيد است. نظر به تأثير و نفوذي که در تفسيرهاي بعدي داشته، مي توان آن را « اُمّ التَّفاسير » نام داد. اين اثر عمدتاً بر مبناي احاديث تفسيري با ذکر سلسله ي کامل سند هر حديث تدوين شده است. مؤلف آن ابوجعفر محمد بن جرير بن يزيد بن کثير بن غالب، مفسّر، محدّث، مورّخ، قرآن شناس و فقيه بزرگ قرن سوم هجري، در سال 224- و به قولي 225 - هجري ق در آمل طبرستان به دنيا آمد و شهرت او به « طبري » از همين جاست. به نوشته ي ياقوت حموي در معجم الأدباء، خود او گفته است: « من قرآن را در هفت سالگي از بر کردم و در هشت سالگي با مردم در نماز جماعت حاضر شدم و در نه سالگي شروع به نوشتن حديث کردم ».
او در عنفوان جواني در طلب علم، علي الخصوص فراگرفتن حديث به ري، و سپس به بغداد رفت. آرزو داشت در بغداد، نزد احمد بن حنبل درس بخواند، ولي وقتي که به بغداد رسيد، او به تازگي درگذشته بود. نوشته اند که طبري در نزد يکي از محدثان زمانه معروف به ابن حميد، يکصدهزار حديث فراگرفت. سپس به مصر و شام رفت. هدف اصلي او فراگرفتن حديث و علم درايت و روايت حديث بود که اُمُّ العلوم اسلامي شمرده مي شد.
از مصر به بغداد بازگشت و در بغداد متوطن شد و فقط دو سفر از آنجا به وطن خود طبرستان رفت و باقي عمر را در بغداد گذراند و هم در آن جا درگذشت. طبري هيچ مقام ديني يا دولتي عمده اي نپذيرفت و عمر خود را يکسره وقف تأليف کرد. محاسبه کرده اند که از زمان بلوغ تا پايان عمر هشتاد و شش ساله اش، به طور متوسط روزي 14 صفحه تأليف کرده است.
او مذهب فقهي مستقلّي به نام طبريه يا جريريه ( چون او به ابن جرير هم شهرت داشت ) تأسيس کرده بود که در زمان حيات خود او پيرواني يافت.، ولي بعدها فراموش شد. از آثار فقهي او اثري به نام اختلاف الفقهاء باقي مانده و به طبع رسيده است. ( ليدن، 1933ميلادي، قاهره، 1320 ق ).
بعضي از آثار طبري از دست رفته، اما خوشبختانه دو اثر عظيم او، يعني تاريخ و تفسيرش، محفوظ مانده و طبع و تصحيح هاي متعددي يافته است. تاريخ طبري يا تاريخ الامم و الملوک، مشتمل بر تاريخ عالم از آغاز آفرينش ( البته طبق اعتقاد قُدَما ) تا حوادث سال 302 ق را دربر مي گيرد. از هجرت به بعد، طبق سنوات منظم شده است. تاريخ طبري نخستين تاريخ کاملي است که به زبان عربي نوشته شده و در واقع اُمُّ التواريخ عالم اسلام است. در عصر جديد، کليه ي مجلدات اين اثر را شادروان ابوالقاسم پاينده به فارسي سليس - با حذف سلسله ي سندها - ترجمه کرده و بارها چاپ شده است. طبري در شوال 310 هجري ق در بغداد درگذشت.
چند سال پيش، در سال 1368 هجري شمسي ( برابر با 1410 هجري ق ) به همت مسئولان وزارت فرهنگ و آموزش عالي و دانشگاه مازندران، به مناسبت يکهزار و يکصدمين سالگرد وفات او، کنگره ي جهاني بزرگداشتي در ايران ( رامسر ) برگزار شد و در ساير کشورهاي جهان اسلام نيز، در همان سال مراسمي در تجليل از اين مورخ و مفسر بزرگ ايراني به عمل آمد. به همين مناسبت، کتاب شناسي آثار طبري يا آثاري که درباره ي اوست، با تدوين دکتر ابوالقاسم رادفر از سوي معاونت پژوهشي وزارت فرهنگ و آموزش عالي انتشار يافت. ( تهران، شهريور 1368 ). همچنين کيهان انديشه ( نشريه ي معارف اسلامي، جزو نشريات مؤسسه کيهان که در قم تدوين و طبع و نشر مي گردد ) ويژه نامه ي طبري را که شماره ي 25 آن نشريه بود ( مرداد و شهريور 1368 ) انتشار داد.
چنان که اشاره شد، تفسير طبري يا جامع البيان، از قديمترين و جامع ترين تفسيرهاي قرآن مجيد به زبان عربي است که عمدتاً بر مبناي احاديث تفسيري با ذکر سلسله کامل سند هر حديث، تدوين شده است.
طبري ابتدا در شرح هر آيه يا يک بخش از آيه، يا چند آيه ي متصل و مربوط به هم، احاديثي نقل مي کند و در بسياري موارد، رأي و نظر خود را و اين که کدام حديث را از ميان احاديث قريب المضمون ترجيح مي دهد، در ميان مي آورد. بايد در نظر داشت که تعبيري که بارها در هر صفحه ي اين تفسير به کار مي رود، يعني « تأويل »، به معناي برداشت استعاري و رمزي و معاني باطني و بعيد و دور از ذهن نيست، بلکه درست برابر « تفسير » و معناي ساده و صريح هر آيه است.
تفسير طبري نخستين و جامع ترين مرجع در تفسير نقلي ( روايي، تفسير به مأثور يعني تفسير مبتني بر احاديث ) شمرده مي شود. در قدمت و جامعيتِ آن، همين بس که بسياري از تفاسير بزرگان صحابه و تابعين، نظير احاديث تفسيري منقول از ابن عباس، مجاهد و ديگران، بتمامه در کتاب مفصل او جمع آمده است؛ چنان که فيروزآبادي، صاحب قاموس، کل تفسير ابن عباس، يعني مجموعه ي احاديث تفسيري را که نهايتاً به ابن عباس مي رسد، از دل تفسير طبري بيرون آورده و کتابي مستقل به نام تنوير المقباس من تفسير ابن عباس فراهم کرده است. تفسير مجاهد را نيز با اتکاء به اين اثر، همانند تفسير ابن عباس، مستقلاً بازيابي کرده و به طبع رسانده اند؛ همين کار را در مورد قرآن شناسان و مفسران صدر اول اسلام، نظير ابن مسعود، سعيد بن جُبير يا عِکرِمه مي توان انجام داد.
بعضي از خصوصيات و امتيازات تفسير طبري عبارت است از:

1. در تفسير هر آيه اي، از احاديث صحابه و تابعين نقل مي کند و در ضمن نقل، به نقد و ترجيح اقوال مي پردازد.
2. براي اجماع، ارزش و اعتبار قائل است.
3. در نقد و ترجيح و قضاوت بين وجوه قراآت نيز دستي توانا دارد.
4. نقل اسرائيليات و نصرانيات در تفسير او بسيار است. مراد از اسرائيليات و نصرانيات، قصص و اخبار منقول از اهل کتاب، يعني يهوديان و مسيحياني که اسلام آورده بودند، نظير وَهب مُنَبِّه، عبدالله بن سلام و کعب الاحبار است که با قصص کتاب مقدس همانندي دارد يا از شروح شفاهي کتاب مقدس نشأت گرفته است.
5. به تعيين جزئيات نمي پردازد، مثلاً اين که مائده ي آسماني اي که حواريون از عيسي (عليه السّلام) طلب کردند و نازل شد، چه بود؟ يا « ثَمَن ِبَخس » يا دراهم معدوده اي که يوسف را به آن فروختند چقدر بود؟
6. عرف عادي لغت را ترجيح مي دهد و مشهورات لغوي را اصل مي گيرد.
7. به شعر قديم عرب استناد مي کند تا معناي يک کلمه يا عبارات قرآني را روشن تر سازد و در اين امر پيرو ابن عباس است.
8. به مسائل نحوي و زباني و دستور زباني نيز مي پردازد.
9. متعرض مسائل کلامي و عقيدتي هم مي شود. مخصوصاً در برابر معتزله موضع مي گيرد.
10. احکام فقهي و آيات الاحکام را به تفصيل مطرح مي کند.

تفسير طبري در يک کلمه، نظر به دامنه ي اشتمال و دقت و صحت تدوين و قدمتش، مهمترين تفسير در تاريخ فرهنگ اسلامي است و پيروان همه ي مذاهب اسلام به آن ارج مي نهند و هيچ مفسري نيست که اين تفسير رابه عنوان پشتوانه ي اصلي کار خود نگرفته باشد.
در عالَم تشيُّع نيز، اين تفسير، مرجعي محبوب و معتنابه است. شيخ طوسي تبيان را بر اساس آن تأليف کرده است. و اغلب شواهد شعري اش را از آن گرفته است. همچنين شيخ طبرسي به آن اعتناء و اعتماد بسيار داشته و حتي نام تفسير خود مجمع البيان را با نظر به جامع البيان - که نام تفسير طبري است - ساخته است. مشهور است که تفسير طبري در زمان سلطنت منصور بن نوح ساماني، در نيمه ي قرن چهارم هجري به فارسي ترجمه شده است و در عصر جديد اين ترجمه به کوشش شادروان حبيب يغمائي به طبع رسيده است. استاد عباس زرياب خوئي در مقاله اي که در مجله ي سخن ( سال يازدهم، صفحه ي 1209 ) نوشته اند، با شواهد و دلايل کافي نشان داده اند که اين اثر فارسي، نه ترجمه و نه تلخيص تفسير طبري است، بلکه حداکثر اين است که تفسير طبري جزو يکي از چند و چندين مأخذ علماي ماوراءالنهر و گروه مترجمان اين اثر بوده است.
نگارنده ي اين سطور نيز، طبق تحقيق خود و مقابله ي مفصل اين دو اثر با يکديگر، به اين نتيجه رسيده است که رأي استاد زرياب درست است، و مأخذ اغلب قصص و رواياتي که در اين ترجمه آمده، نه تفسير طبري، بلکه تاريخ طبري است. يعني مترجمان اين اثر، قصص انبيا و ساير قصص و روايات تاريخي ذي ربط را از تاريخ الامَم و الملوک ترجمه کرده و در تفسير آورده اند؛ و ساير موارد تفسيري را از منابع مختلف و متعدد، که تفسير طبري فقط يکي از آنها بوده، نقل و ترجمه کرده اند.
مؤيد اين امر آن است که در تفسير 30 جلدي طبري آنچه هست، فقط هزاران حديث است که غالباً کوتاه و همواره جسته جسته و منفصل از همديگر آمده اند، و به ندرت روايت يکپارچه و بلندي در ميان آن هست؛ لذا مترجمان ناگزير بوده اند اين روايات و قصص بلند و منسجم را از منبع ديگري برگيرند. و براي اين کار، تاريخ طبري منبع اصلي آنها بوده است.
تفسير طبري بارها به طبع رسيده است. نخستين طبع آن از سال 1322 تا 1330 ق در مطبعه ي معروف بولاق در مصر، در 30 جزء بوده است. چاپ مصحَّح و منقّحي از تفسير طبري با تحقيق و حواشي محمود محمدشاکر و بازنگري و بازشناسي احاديث آن به کوشش احمد محمد شاکر در قاهره از سوي دارالمعارف از سال 1374 ق انتشار يافت. از اين تصحيح و طبع 15 مجلد، يعني در حدود نيمي از کل تفسير منتشر شده و انتشار بقيه مجلدات آن به دلايل نامعلومي متوقف مانده است. اين دو چاپ بارها در مصر و لبنان به شيوه افست تجديد طبع يافته است.
منبع مقاله :
خرمشاهي، بهاء الدين؛ (1389 )، قرآن پژوهي (1)، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ چهارم.