نويسنده: آيت الله سيدمحمدتقي مدرسي
مترجم: محمد تقدمي صابري





 


سياق آغازين سخن در (آيات 1-7) وجدان آدمي را با به تصوير کشيدن لحظات سخت وقوع رستاخيز، به شدتّ تکان مي دهد، سپس در دومين سياق، آيات سوره ي حج، با هدف گسترش روحيه ي ترس از خدا، هراسهاي رستاخيز را براي ما به تصوير مي کشند.
شايد پارسايي و تقوا، از اهدافي باشد که تمامي سوره هاي قرآن را محقق ساخته اند، مگر اينکه بازتابهاي تقوا بر زندگي، گوناگون است. هنگام بررسي چارچوب عمومي سوره ي بقره اينگونه سخن رفت که آيات آن، بيان رنگ و رسمي را که خداوند براي امّت مسلمان نهاده و در تقوا جلوه گر مي شود، عهده دار شده اند. سوره ي حج کمابيش، تأکيدي است بر اين رنگ و رسم، چه، اين سوره با فرمان دادن مردم به پارسايي و يادآوري مناسک حج و واجبات جهاد، آغاز شده، با بيان خصوصيات امّت اسلامي پايان مي پذيرد.
ليک سوره حج، که مفسران در مکّي يا مدني بودن و يا فرودآمدنش در هر دوي اين شهرها همسخن نيستند، از ديدگاه من با سوره ي بقره در اين تفاوت دارد که داوري دل در برابر بيماري هاي غفلت، ستيزه گري، ناداني و دورويي است و نيز بهانه هايي را که انسان براي گريز از مسؤوليت بدان پناه مي برد، بَر مي رسد؛ بهانه هايي همانند: ترديد رواداشتن، آرزو کردن، گردن نهادن به پرستش بتها و ترس از سرکشان و هراس از شکست در برابر آنها.
پروردگار چگونه با آيات اين سوره، آن بيماريها را درمان مي کند؟ و چگونه نهاد آدمي را از بهانه هايي که پرهيزگاري را مانع هستند، پاک مي گرداند؟
در آنچه که خواهد آمد، با هم حقايقي را خاطرنشان مي شويم که از انديشمندان در آيات اين سوره، که شکوه و بزرگي در آن موج مي زند، الهام گرفته مي شود.
در آغازِ اين سوره با نکاتي تکان دهنده روبه رو مي شويم که باورهاي انسان را زير و زبر مي کند؛ انساني که بي پروا در گمراهي فرورفته، از سرنوشت وحشتناکي که در روز رستاخيز او را انتظارمي کشد، غفلت دارد.
سپس در (آيات 8-14) سياق سخن، توجيهي کهنه و نو را بررسي مي کند، که نفس بشري براي گريز از بزرگي مسؤوليت و سترگي جزا، بدان پناه مي برد... اين توجيه، ستيزه ورزي در پيرامون پروردگار بدون دانش و آگاهي و ترديد در برانگيخته شدن است، بدين اعتبار که کاري ناشدني به شمار مي آيد.
پس از يادآوري به اينکه پروردگار بر زنده ساختن مردگان تواناست، اين آيات حالت ستيزه گري و جدالِ بدون دانش و آگاهي و ايمان آوردن در حدّ حرف را بررسي مي کند، در اين گونه حالتها، آدمي در پي رسيدن به منافع زودگذر است و قرآن او را هشدار مي دهد که در دنيا و آخرت بازنده است.
سياق قرآني در آيات (15-22) ما را به گمراهي کسي رهنمون مي شود که مي پندارد پروردگار، او را در دنيا و آخرت ياري نمي کند يا حاکم به حقِّ آسمانها و زمين نيست، در حالي که خداوند هرچه اراده کند به انجام مي رساند و همو است که ميان مردمان، با تمام اختلافاتي که دارند، داوري مي کند.
(آيات 23-29) پاداش مؤمنان و کيفر کافران، به ويژه کساني را که از راه مسجدالحرام جلوگيري مي کنند، بيان مي دارد و مي گويد مسجدالحرام همان خانه اي است که ابراهيم (عليه السلام) آن را برپا داشت و بر مسلمانان واجب است براي خشنودي پروردگار به سوي آن روي آورند.
از بزرگترين حکمتهاي عبادت حج، انتشار و گسترش روح تقوا در دل آدمي است که از ناپاکي هاي شرک پاک گردد. اين کار از رهگذر يادنمودن خدا، اطعام درمانده ي مستمند، و زدودن آلودگي از بدن صورت مي گيرد.
سخن گفتن از حج، اينگونه از (آيه 26) آغاز مي گردد و با بيان جنبه ي مهمي از تقوا ادامه مي يابد؛ اين جنبه ي مهم، بزرگداشت مقررات خدا و گراميداشت شعاير اوست. سپس آيه از پليدي بتها نهي مي کند و فرمان مي دهد آن را از رهگذر حنيف بودن، که پاکي و خلوص معنا مي دهد، ردّ کنيم.
گراميداشت شعاير خدا در حقيقت حاکي از پاکي دلهاست، همانگونه که (آيات 30-35) به آن اشاره دارد. هدف از قرباني کردن، توسعه ي تقوا و ارتقاي آن از رهگذر ياد کردن نام خدا بر قربانيهاست. خداوند براي هر اُمّتي، مناسک و آيين هايي مشخص ساخته، تا بر نعمتهايي که آنان را داده، نامش را ياد کنند.
بالاترين مرتبه ي تقوا، فروتني در برابر خداست، سياق سخن در (آيات 36-37) صفات کساني را يادآور شده، که از ترس خدا فروتني مي کنند، همچنين صبر، برپاداري نماز و انفاق را نيز ياد کرده است.
قرآن از رهگذر (آيات 38-41) جهاد را يادآور شده که دژ مقدسات و سپر مقررات است. پيوند پايداري ميان حج (که به جهاد ناتوانان نامبردار است) و جهاد وجود دارد؛ آيا هدف هر دو برتري بخشيدن به سخن حق نيست؟ يکي با آرامش و ديگري با دفاعي خونين؟
شايد اجازه براي جهاد در سياق اين آيات، براي کامل کردن جنبه هاي تقوا باشد تا گمان نرود معناي تقوا، گوشه نشيني، در لاک خود فرورفتن و رهبانيت است. عموماً اينکه به نظر مي رسد که اين آيات، آيات برتر اين سوره باشند.
سياق قرآني در (آيات 42-51) توجيه شيطاني ديگري را بررسي مي کند.
اين توجيه آن است که: دروغ انگارانِ رسالتهاي الهي، گمان مي برند تأخير در آمدن عذاب الهي، گواه آن است که پروردگار آنان را به فراموشي سپرده، در حالي که شايسته است در زمين بگردند تا سرنوشت پيشينيان خويش را درنگرند؛ که خداوند فرصتشان داد، سپس با قدرت تمام، برگرفتشان و اين در حالي بود که بندگان شايسته را در نعمتهاي ظاهري و باطني خود، فرو برد. گردش بر روي زمين به حال کساني که در تخطئه ي آيات خدا مي کوشند و به خيال خود عاجز کننده ي خدا هستند، سودمند نيست، آنان با آيات خدا ستيز مي کنند و آن را به چالش مي کشند، ليک عذاب سختي براي آنان است.
قرآن حکيم از رهگذر (آيات 52-57) بشر را از آرزوهاي دور و دراز که زمينه ي وسوسه هاي شيطاني است، بهبودي مي بخشد. خداوند، پيامبران را ياري مي کند و القاءات شيطان را محو مي گرداند، سپس آيات خود را استواري مي دهد. بر ما بايسته است تا آرزوهاي دور و دراز را از رهگذر آيات قرآن کنار بگذاريم تا آزموني براي ما نگردد.
امّا دلهاي بيمار و بي رحم، از القاءات شيطاني به هنگام آرزوکردن، استقبال مي کنند و از راه راست، گمراه مي شوند. کافران نيز همواره در ترديدند و به عذابي سخت گرفتار مي آيند.
آيات قرآن، عهده دار بررسي بهانه ي شيطاني ديگري است که همان يأس و نوميدي است، آن هنگام که انسان مي پرسد: کار براي خدا و مطالبه ي حقوق از دست رفته، چه سودي دارد؟
آري، کساني که در راه خدا مهاجرت کرده، در برابر سرکشي ها از جان خويش دفاع نموده اند، خداوندشان ياري مي رساند و هيچ چيز در آسمانها و زمين نمي تواند پروردگار را عاجز گرداند، آيا او همان پادشاهِ بي نياز، ستوده، رؤوف و مهربان نيست؟ و او نيست که زنده مي کند و مي ميراند؟ (آيات 58-66)
براي اينکه حالت يأس و نوميدي را درمان کنيم، ناگزير بايد بر آيات خداوند نظر افکنيم.
شايد آن چيزي که انسان را در انجام دادن کردار نيک به تأخير وامي دارد، ستيزه گري در دين خدا باشد، همان پديده اي که پروردگار ما را از آن باز داشته، آگاهيمان داده که براي هر امتي شيوه و آدابي نهاده و او به هر چيزي آگاه است.
شرک، پناهگاه توجيه گرايان است، چه، مشرک مي پندارد تکيه بر شريکان دروغين خدا، او را از بردوش گرفتن مسؤوليّتها مي رهاند، ليک قرآن يادآور مي شود شريکان دروغين، حتي توان آفرينش مگسي را هم ندارند و نمي توانند در برابر آن حشره، مقاومت کنند. (آيات 67-73)
در (آيات 74-77) خداوند روشن مي سازد چگونه او از ميان فرشتگان و مردم، فرستادگاني را برمي گزيند و چگونه بر آنان چيره است، پس کسي نپندارد آنان حتي نيم خداياني هستند.
در پايان سوره، (آيه ي 78) را مي خوانيم که ويژگيهاي امّت اسلامي را مشخص ساخته، به جهادي فرمان مي دهد که بر پايه ي در سر پروراندن نيّت مطلق براي جانفشاني همه گونه در راه خدا استوار است و تأکيد دارد پروردگار نيکو مولا و نيکو ياوري است.
منبع مقاله :
مدرسي، سيد محمدتقي؛ (1386)، سوره هاي قرآن: درونمايه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمي صابري، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، چاپ اول.