نويسنده: روح اله شريعتي




 

انديشه ي سياسي سيّد محمّد کاظم يزدي

1. رابطه دين و سياست

از ديدگاه سيد يزدي، سياست در معناي لغوي لازمه رياست بر جامعه است؛ يعني وي يکي از شرايط رئيس را سياست مي داند که همان علم تدبير امور جامعه مي باشد. از نظر سيد، رئيس کسي است (1) که علاوه بر صفات فرديِ کياست، وزانت، متانت، ديانت، امانت و وقار، با آگاهي از امور کشور، طبقات اجتماعي و انديشه ها بتواند با اقتدار، صلابت و آرامش خاطر به تدبير امور جامعه بپردازد.
در مورد رابطه دين و سياست از ديدگاه سيد بايد گفت که نوشته ها و رفتارهاي ايشان گوياي لزوم وجود رابطه بين دين و سياست و تلفيق اين دو است. او عالم ديني را در متن جامعه مي ديده و وظايفي را براي او در نظر گرفته است. به اعتقاد سيد يزدي، رياست عامه بر جامعه در عصر حضور، حقّ پيامبر يا امام است و در همين راستا جانشيني و نيابت فقيه جامع الشرايط از امام معصوم (عليه السّلام) را دست کم در برخي از امور مطرح کرده و خود نيز با در دست گرفتن مرجعيت شيعه در موارد متعددي با توصيه به شاه يا مردم به طور مستقيم به امور دو کشور عراق و ايران پرداخته است. به ويژه در عصري که عالمان مسلمان در حرکت هاي سياسي- اجتماعي جوامع خود ذي نفوذ بوده اند. اين که سيد يزدي به مردم نفي سلطه اقتصادي بيگانه را توصيه مي کند (2)، سياست مداران را از وابستگي به بيگانه برحذر مي دارد، سياست هاي دوَل استعمارگر را در به استعمار کشيدن ملت ها به نقد مي کشد و مردم ايران، عراق و ليبي را به جهاد با متجاوزان فرا مي خواند همه حاکي از اعتقاد به لزوم دخالت خود به عنوان رهبري مذهبي در سياست کشور اسلامي است. فراتر از اينها، سرباز زدن از امضاي مطلق مصوبات مجلس و اصرار بر لزوم مطابقت آن با دين (3) حکايت از آن دارد که به اعتقاد سيد، سياست بدون دين و شرع مقوله اي ناتمام است.
علاوه بر موارد مذکور، سيد در شمارش صفات لازمه براي رياست بر جامعه پس از ذکر خصايص دروني و فردي حاکم و صفاتي ديگر مانند لزوم آگاهي به امور و حوادث و بحران هاي جامعه و طبقات اجتماعي يادآور مي شود که رئيس بايد ياد خدا و عظمت و بزرگي او را وجهه ي همت و هدف و مقصد نهايي خويش در همه حالات و سکنات قرار دهد؛ يعني حتي در رفتار و گفتار سياسي خدا را در نظر داشته باشد و بديهي است که چنين فقيهي هيچ گاه سياست را جداي از دين نمي شمارد. وي همان گونه که دين همراه با سياست را براي سامان يافتن و حفظ دين مردم ضروري مي داند، سياست همراه دين را نيز براي انتظام غالبي و بهبود وضع معيشت جامعه لازم مي شمرد.

2. مقاصد شريعت

يکي از نکات مهمي که سيد يزدي در نوشته هاي خود به ويژه در نامه هايش به علما و مردم مد نظر قرار داده حفظ مقاصد شريعت است. رفتار سياسي و اجتماعي سيد مشحون از توجه زياد به اين اهداف و مقاصد بوده به گونه اي که آنها را مي توان بنيادهاي انديشه سياسي او دانست در اين جا به دو مورد مهم آن، که سيد بر آنها تأکيد زيادتري داشته اشاره مي کنيم.

1. حفظ نفس:

سيد در اکثر نامه هاي خود به علماي تهران در ارتباط با اوضاع سياسي - اجتماعي ايران، اين مسئله را مد نظر قرار داده و آنان را از رفتاري که به از بين رفتن « دماء مسلمين » (4) بينجامد برحذر داشته است. اصطلاح « خوف اثاره فتن » (5) که همان برهم خوردن نظم و نظام جامعه و انتشار فتنه است در نامه هاي سيد بسيار ديده مي شود و ايشان علما را که اکثراً مخاطب نامه هايش بوده اند به اين امر توجه مي دهند که به عنوان رهبران جامعه از انتشار فتنه و هرج و مرج جلوگيري کنند. ايشان از آن جا که شورش عليه حکومت را به از بين رفتن جان عده زيادي از مردم منتهي مي دانست و از طرفي به بازگشت امنيت پس از آن شورش، اطميناني نداشت؛ حکم به مقابله با حکومت پادشاهي صادر نکرد و چون به نيروهاي مشروطه خواه اطمينان نداشت؛ يعني مطمئن نبود که همين اسلامي که مردم تا آن زمان داشتند باقي مي ماند يا خير، به حمايت از مشروطه نپرداخت. طعنه ها، تمسخرها، انگ استبداد خواهي و تهديد به قتل را حتي از طلبه ها تحمل کرد و چون به آنان ايمان نداشت. دست از حمايت شان کشيد. آري، سيد بر آن بود که در راه رسيدن به هدفي بزرگ مجاز است جان هزاران نفر را به خطر انداخت، چنان که ايشان در جريان اشغال ايران به دست روسيه و انگليس يا اشغال عراق به دست انگليس فتواي وجوب جهاد را صادر کرد، ولي عدم ايمان به عناصر اصلي که در آينده حکومت را به دست خواهند گرفت و معلوم نيست همين ايمان مردم نيز باقي بماند، سيد را به عدم حمايت از مشروطه سوق داد.

2. حفظ دين:

سيد نسبت به حفظ دين نيز توجه زيادي داشت و علما را بر اين امر ترغيب کرده وظيفه آنان را مراقبت از دين مردم دانسته است. به اين بحث تحت عنوان وظايف علما در جامعه در ادامه مي پردازيم. شايان ذکر است که فقيهان، مقاصد شريعت را پنج مورد دانسته اند؛ (6) که از سه مورد ديگر - حفظ عقل، حفظ نسب ( نسل )، حفظ مال- به دليل عدم توجه زياد سيد در انديشه سياسي خود به آنها و رعايت اختصار از ذکر آن ها خودداري شده است.

3. وظايف علماي رباني در جامعه

از ديدگاه سيد يزدي، علماي رباني در قبال جامعه، داراي وظايفي هستند که اين وظايف را شرع مقدس با توجه به مقام و منصب آنان بر عهده شان گذاشته است. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) علما را وارثان انبيا خوانده و بر همين اساس، وظايف علما ادامه وظايف انبيا و اوصيا مي باشد. اين وظايف برخي در ارتباط با دين و برخي در ارتباط با مردم است. بايد گفت که به طور کلي، علما به عنوان مظاهر و مصاديق دين مداران و دين شناسان جامعه داراي چند وظيفه اند. سيد اين وظايف را در نامه هايي که به علماي ايران در بحران مشروطه نوشته، متذکر شده است که برخي از آنها عبارت اند از:

1. ترويج دين:

بي شک، يکي از مهم ترين وظايف علما ترويج دين و دين داري در جامعه مي باشد. سيد در نامه خود به مرحوم آملي که از علماي تهران به شمار مي رفت. « ترويج دين، تقويت شرع و اعلاي کلمة الله » (7) در جامعه را از وظايف عالمان ديني دانسته است.

2. اجراي قوانين شريعت:

بي ترديد، قوانين اسلام در ابعاد مختلف پس از تبيين بايد به مرحله اجرا درآيد؛ البته اجراي قوانين ممکن است راه هاي مختلفي داشته باشد. سيد در يکي از نامه هايش « اجراي قوانين شريعت با ملاحظه ي جهات و موجبات صلاح و صيانت دين و دماء مسلمين » (8) را از وظايف مهم عالمان ديني دانسته است.

3. حفظ عقايد مردم:

پس از ترويج دين و معتقد ساختن مردم به آن و اجراي قوانين، حفظ عقايد عامه که سيد از آن به « حفظ عقايد اخوان » (9) يا « حفظ عقايد مسلمين » (10) تعبير کرده ، نيز از وظايف علما به شمار مي رود.

4. دفع کفريات:

دشمنان دين هميشه به دنبال القاي شبهات و کفريات در جامعه اسلامي بوده و هستند تا حقيقت دين را از جامعه برچينند. سيد يزدي « دفع کفريات شايعه » (11) را نيز وظيفه علما مي داند. در ابتداي مشروطيت، دشمن از نفوذ عناصر خود استفاده کرد تا با « نشر کفر و زندقه و الحاد و کفريات شايعه » که به اعتقاد سيد منشأيي جز « آزادي هاي موهومه و روزنامه جات و مکاتيب خبيثه » (12) نداشت، دين را از جامعه بزدايد. در همين راستا ايشان به عالمان گوشزد مي کند که به هر طريق ممکن « سد ابواب طعن بر رؤساي ملت » نموده و با اشاعه دينيات و تقويت شرع به مبارزه با دشمن و عوامل او بپردازند.
ديدگاه سيد يزدي در موضوع وظايف علما دوست با توجه به بينشي است که وي از جامعه ي آن روز ايران داشته است. دوست و دشمن اعتراف دارند که در عصر مشروطه اگر حمايت هاي علماي دين از مشروطه نبود و مردم به حمايت از آن نهضت بر نمي خاستند، مشروطه به پيروزي نمي رسيد؛ (13) البته دشمن نيز با سوء استفاده از اين حمايت ها از نهضت مردم تا حدودي به هدف خويش رسيد.

پي نوشت ها :

1. ر.ک: علي ابوالحسني منذر، زندگي نامه آية العظمي يزدي، ص 24، به نقل از: صفحه پاياني عروة الوثقي، چاپ نجف اشرف- نگارنده موفق به يافتن اين چاپ نشد.
2. ر. ک: ضميمه، سندشماره 2.
3. ر. ک: ضميمه، سندهاي شماره 9 و 10.
4. سند شماره 7.
5. سند شماره 11.
6. محمد بن مکي ( شهيد اول )، القواعد، والفوائد، ج 1، ص 38.
7. ر. ک: ضميمه، سند شماره 8.
8. ر. ک: ضميمه، سند شماره 7.
9. ر.ک: ضميمه، سند شماره 8.
10. ر.ک: ضميمه، سند شماره 11.
11. ر.ک: ضميمه، سند شماره 8.
12. ر. ک: ضميمه، سند شماره 11.
13. ر.ک: احمد کسروي، تاريخ مشروطه ايران، ص 285؛ «جنبش مشروطه را در تهران دو سيد پديد آوردند و صدرالعلما و... و شيخ فضل الله نيز با آنان همراهي نمود و پس از آن هميشه همراه مي بود. پس از پيشرفت مشروطه و باز شدن مجلس، ديگران هر يکي بهره اي جسته، به کنار رفتند، ولي دو سيد و حاجي شيخ فضل الله هم چنان باز ماندند و چون مشروطه را پديد آورده ي خود مي شماردند از نگهباني باز نمي ايستادند.»

منبع مقاله :
روح اله، شريعتي، (1390)، انديشه سياسي آية الله سيدمحمد کاظم يزدي، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ سوم