نويسنده: ابوالفضل سلطان محمدي




 

 امر به معروف و نهي از منکر از ديدگاه علاّمه وحيد بهبهاني

يکي از مسائل اساسي در فقه سياسي، امر به معروف و نهي از منکر است که در فقه از آن با عنوان « احکام حسبه » ياد مي شود. اهميت اين عنصر در عرف و فرهنگ سياسي اسلام و نيز گستره ي قلمرو آن موجب شده تا روابط سياسي - اجتماعي و ديني مردم با مردم، مردم با دولت و دولت با مردم بر اساس آن تبيين و تنظيم گردد. (1)
آن چه در بحث امر به معروف و نهي از منکر از ديدگاه وحيد بهبهاني جلب توجه مي نمايد. اين است که وي حکم جواز برخي از مصاديق امر به معروف و نهي از منکر را از قاعده حُسن و قبح عقلي استنباط کرده است. بهبهاني کشتن و نيز جهاد با کافران فاجر، ظالم و مفسد في الارض که مؤمنان را مي کشند و اموال آنها را به غارت مي برند و زنان و فرزندان آنها را به اسارت مي گيرند و به محدوده ي جغرافيايي اسلام تجاوز مي کنند و قرآن را آتش مي زنند و مساجد را تخريب مي نمايند و مانند اين امور از منکرات و فحشا را مرتکب مي شوند از نظر تحليل عقلي، حُسن محض به شمار مي آورد و معتقد است در کشتن و از بين بردن مرتکبان اين امور هيچ گونه قبحي وجود ندارد. (2)
در اثبات جواز و حُسن معروف و قُبح منکر، تمسک بهبهاني به حُسن و قبح عقلي جالب توجه است. بر اساس اين تحليل، هر امري که از لحاظ عقلي داراي حسن فعلي باشد، معروف تلقي مي شود و هر آن چه که قبح فعلي داشته باشد، منکر به شمار مي آيد، بنابراين قلمرو امر به معروف و نهي از منکر از نگاه وي بسيار گسترده خواهد بود و اجراي اين اصل مهم را براي آمران به معروف و ناهيان از منکر از لحاظ نظري و شرعي تسهيل خواهد کرد. وحيد بهبهاني در فتاواي فقيهي خود انجام اموري را که مي تواند به عنوان اصل کلي تلقي شود، بر مکلفين در صورت تمکن واجب مي داند که اين امور (3) عبارت اند از:
1. هدايت کافران و گمراهان و رهايي آنها از کفر و گمراهي؛
2. اعانت بر برّ و نيکي در جامعه؛
3. استنفاذ و نجات از هلاکت و مانند آن،
4. سعي در تشييد دين و ترويج حق و صواب؛
5. تأليف قلوب به سوي حق. (4)
روشن است بسياري از مواردي که به عنوان مصاديق امر به معروف و نهي از منکر ذکر شد، از حوزه ي اختيارات افراد و قدرت و توانايي آنان خارج است. و تنها از عهده ي حاکمان اسلامي بر مي آيد و از کار ويژه هاي حکومت اسلامي محسوب مي شود.
يکي ديگر از نکات قابل توجه که از مبناي فقهي وحيد بهبهاني استنباط مي شود، اين است که وي مقدمه ي واجب را واجب مي داند، بنابراين اگر در موردي امر به معروف و نهي از منکر متوقف بر انجام امور محرّمي شود و مقدمه ي اهم باشد، در اين صورت محظورات شرعي مباح و چه بسا واجب مي شود؛ مانند وجوب کشتن مؤمنان زاهد و عابد و زنان و اطفال ايشان در هنگامي که کفار از آنها به عنوان سپر دفاعي استفاده کنند. (5) از نظر تحليل عقلي، قبح ذاتي امور محرّمه که به واسطه مقدمه ي واجبِ اهم مباح شده اند.
تبديل به حسن ذاتي نمي شود، ليکن با حفظ قبح ذاتي آنها، اين امور محرّم مي تواند به عنوان واجب توصلي و مقدمي براي امتثال واجب مهم تر مورد امر شارع قرار گيرد؛ مانند دروغ گفتن براي نجات نفس نبي يا مؤمن ديگر. (6)
با توجه به آن چه گذشت اصل کلي و عام در فتواي وحيد بهبهاني اين است که در امر به معروف و نهي از منکر در سطح کلان جامعه مانند جهاد، حفظ تماميت ارضي اسلام و رفع ظلم در صورتي که امتثال و اجراي آنها به انجام عمل حرام منحصر باشد، اين امور محرّم با حفظ قبح ذاتي آنها، جواز شرعي پيدا مي کند و حکم اهم بر مهم مقدم مي شود.
از آثار مهم ترک نهي از منکر و بي مبالاتي و بي تفاوتي مردم در قبال آن، شيوع و گسترش منکرات در جامعه است که سبب سلطه ي اشرار بر صالحان شده و فساد و تباهي اجتماعي را در پي دارد، چنان که به گفته بهبهاني زمان معاصر او به چنين آسيب اجتماعي دچار گشته بود:
...ربّما يحصل عدم المبالاة في شيوع المنکرات و يصير سبباً لتسلّط الاشرار علي الأخيار، و يخرّب العالم کما اتّفق في زماننا وقانا الله شرّه. (7).

پي نوشت ها :

1. نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، حکمت 366، ص 1263 . در منابع روايي بالاترين مرحله و برترين مصداق جهاد، امر به معروف و نهي از منکر در برابر سلطان ستمگر معرفي شده است: «... وافضل من ذلک کلّه کلمة عدل عند امام جائر».
2. وحيد بهبهاني، حاشيه ي مجمع الفائده و البرهان، ص 560.
3. همان، ص 582.
4. همان، ص 740 - 741.
5. همان، ص 560.
6. همان.
7. همو؛ مصابيح الظلام، ج 10، ص 490.

منبع مقاله :
سلطان محمدي، ابوالفضل، (1387)، انديشه سياسي علامه وحيد بهبهاني، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم