نألیف: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون




 
مفهوم جهان های موازی به مدت قرنها است که دانشمندان را سر در گم خود کرده است و بخشی لاینفک از علم تخیلی ما بوده است. آیا نسخه ای عینی از جهان ما وجود دارد؟ آیا این امکان وجود دارد که بیش از یک "ما" وجود داشته باشد؟ آیا در جهان های دیگر همه چیز به همین نحو به پیش میروند؟ اینها چند تا از سؤالهایی هستند که این مقاله در صدد یافتن پاسخ آنها قرار دارد.
"دو احتمال وجود دارد: یا ما در این جهان تنها هستیم و یا این که تنها نیستیم. هر دوی آنها به یک اندازه ترسناک به نظر میآیند".

~آرتور سی. کلارک

اگر شما در قرون وسطی زندگی میکردید و شخصی به شما میگفت که نه فقط یک جهان بلکه جهان های بسیاری وجود دارند، احتمالاً شما وی را مورد استهزاء قرار میدادید و یا این که امکان داشت که او را به یک چوب بسته و بسوزانید. تا همین اواخر، مفهوم جهان های موازی و یا جهان های چند گانه موضوع مطالب علمی تخیلی بود.
ابن گونه تصور میشد که جهان یک واحد بزرگ باشد که تمامی چیزهایی که موجود هستند را در خود جای داده است. این تصور که بیش از یک جهان وجود دارد که در آن جنگهای ما از نتایجی متفاوتی برخوردار هستند و یا این که در آن گونه های منقرض شده هم چنان در حال زیست کردن هستند مضحک و به شدت تکان دهنده بود. پس آیا واقعاً این جهان های موازی و یا ابعاد فضا زمانی وجود خارجی دارند؟ آیا امکان دارد که نه تنها زمینه ایی موازی، بلکه هم چنین من و شمایی موازی هم وجود داشته باشد؟
بر طبق گفته ی بسیاری از فیزیک دانان، این امکان وجود دارد که در واقع بیش از یک جهان وجود داشته باشد و ما میتوانیم در این جهان ها نسخه ای از خودمان را داشته باشیم. همزمان با این که تحقیقات در این زمینه اطلاعات جدیدی را آشکار می‌سازد، بسیاری از حامیان این نظریه در تلاش هستند که روشهایی را در جهت کد برداری نمودن علمی از این اطلاعات بیابند. چند نظریه در زمینه ی فیزیک و علم ریاضیات وجود دارند که از نظریه ی جهان موازی حمایت به عمل میآورند. در این جا چند تا از نظریه های جهان های موازی ذکر گردیده اند.

نظریه ی کوانتوم و تفسیر چند جهانی در سال 1954

در سال 1954، هیو اورت یک فیزیک دان 27 ساله پایان نامه ی مدرک دکترای خود را از دانشگاه پرینستون در یک مقاله ی فیزیک پیش گام به چاپ رسانید و مفهوم تفسیر چند جهانی (MWI) را در آن معرفی نمود، یک نظریه ی بنیادی نسبت به جهان های موازی. در این نظریه با کل جهان به عنوان یک مکانیک کوانتومی رفتار میشود، یک جهان میکروسکوپی دارای اختیار که در آن ذرات بنیادی دارای حرکتی پایدار و نامنظم هستند. اورت با استفاده از ابزاری ریاضیاتی مانند تفسیر از نظریه ی خود دفاع کرد. به جای صرف گفتن این مطلبی که انجام دادن A به شما نتیجه ی B را میبخشد، اورت نشان داد که چرا در جهان کوانتوم انجام دادن A به گرفتن نتیجه ی B میانجامد.

درک کردن آن

وی در جهت تعریف نمودن چگونگی حرکت ذرات بنیادی به اطراف، تابع موج جهانی را مطرح ساخت. این تابع تعریف می‌نماید که چگونه ذرات بنیادیای مانند یک الکترون قادر هستند که موقعیتهای مختلفی را به خود اختیار دهند. موقعیتی که به وسیله ی یک الکترون در دست گرفته میشود به همان اندازه ی دیگر موقعیتی که اختیار مینماید واقعیت دارد. هنگامی که شما آن را مورد اندازه گیری قرار میدهید، به طور آشکار موقعیتی را اختیار مینماید که در مکانیک کوانتومی تنها یک احتمال به حساب میآید. امکان دارد که این امر هنگامی که شما مجدداً آن را به همان نحو مورد اندازه گیری قرار میدهید دچار تغییر گردد.
این ایده بیشتر به وسیله ی تفسیر کوپنهاگن از مکانیک کوانتومی مورد دفاع قرار میگیرد که این گونه بیان میدارد که تمامی ذرات کوانتومی در یک و یا چند حالت وجود ندارند، بلکه بیشتر به طور هم زمان در تمامی حالات ممکن آن وجود دارند. این فرآیند تحت عنوان بر نهش شناخته میشود. تنها تفاوت موجود مشاهده ی ما است که اجازه میدهد جسم تنها یک حالت را انتخاب نماید.
در صورتی که ما از این تابع موج جهانی برای تعریف نمودن جهان استفاده نماییم، آنگاه ما میتوانیم با استفاده از هر پیامد ممکنی از این اندازه گیری بگوییم که جهان تکثیر شده و یا این که شکافته شده است. از این رو این نظریه در تعریف کردن این جهان از لحاظ احتمالات کمک مینماید.

چیزی که این نظریه بر آن دلالت دارد

این بدین معنی است که مجموعه ای از شرایط واقعی متفاوت و برابر در جهان هایی مجزا وجود خواهد داشت. این انتخاب خود ما است که جهان را جدا مینماید. از این رو، در صورتی که شما یک سانحه ی نسبتاً مرگبار را در جهان کنونی خود پشت سر گذاشته اید، آنگاه احتمالاً شما در جهان موازی دیگر مرده خواهید بود. احتمالات بی نهایت هستند.

نظریه ی رشته ای و "جهان های حبابی"

در حالی که نظریه ی نسبیت انیشتین با تصویری بزرگتر سر و کار دارد، فیزیک کوانتومی به درک نمودن چیزها در کوچکترین مقیاس، یعنی سطح اتمی کمک مینماید. این مسئله هر دو تا نظریه را با یک دیگر یکی مینماید تا نظری به تصویر بزرگتر بیاندازد. در این جا است که نظریه ی رشته ای مطرح میگردد.

درک کردن آن

بر طبق این نظریه، میتوان جهان را به صورت ده تا یازده رشته توضیح داد که نه در یک رشته، بلکه در یازده بعد به ارتعاش در میآیند. به جای ذرات نقطه مانند فیزیک ذرات اتمی، آنها به وسیله ی رشته هایی تک بعدی جای گزین میگردند که در جهات بسیاری دارای نوسان هستند. میکو کاکو که در بنا نهادن حوزه ی نظریه ی رشته ای در اواخر دهه ی 60 میلادی مشارکت داشته است، جهان را مانند حبابهای صابونی تشبیه مینماید که دائماً در حال گسترش یافتن و از بین رفتن هستند. جهان ما تنها یک حباب در میان آنها محسوب میگردد. برایان گرین این نظریه را تحت عنوان "چند جهانی تورمی" مورد اشاره قرار میدهد.

چیزی که این موضوع بر آن دلالت دارد

بر طبق نظریه پردازان نظریه ی رشته ای، جهان های موازی و یا آن گونه که آنها میگویند حبابهای صابون، قادر هستند که در تماس با یک دیگر قرار گیرند. هنگامی که این امر به وقوع میپیوندد، جاذبه میتواند بین این دو جهان جریان پیدا نماید و منجر به یک مه بانگ گردد، درست شبیه به آن چه که جهان ما در آن به وجود آمد. هم چنین آنها بر این باور هستند که قوانین موجود در این جهان ها میتوانند بسیار متفاوت از قوانینی باشند که ما با آنها به زندگی خود ادامه میدهیم.

نظریه ی رشته ای و "جهان چند گانه ی برین"

چندین نظریه ی بسیار دیگر هم درباره ی جهان های موازی وجود دارند که از نظریه ی رشته ای نشأت میگیرند. برایان گرین که یک نظریه پرداز رشته ای است، در کتاب خود با عنوان واقعیت پنهان از "جهان چندگانه ی برین" صحبت به میان میآورد. بر طبق این نظریه، جهان ما یک برین سه بعدی است. برین (مخفف غشا) به اجسامی اشاره دارد که میتوانند از هر تعداد بعدی برخوردار باشند. غشاهای مشابه با ابعادی متفاوت میتوانند جهان های موازی دیگری را در خود داشته باشند.

درک کردن آن

یکی از بهترین روشها در جهت درک نمودن مفهوم "جهان های غشائی" به وسیله ی برایان گرین فراهم آورده شده است. وی بیان مینماید که "جهان ما یکی از بی شمار "تختاله ای" بالقوه است که در فضایی با ابعاد بالاتر شناور است، بسیار شبیه به تکه ای نان در درون یک قرص کیهانی با عظمتتر".

چیزی که این موضوع بر آن دلالت دارد

این غشاها لزوماً در جهت موازی با یک دیگر قرار ندارند و امکان دارد که در برخی از نقاط به یک دیگر برخورد نمایند و بدین ترتیب موجب به وجود آمدن مه بانگ گردند. این جهان چند گانه ی چرخه ای جهان را چند مرتبه باز آرایی مینماید.
نظریه ی رشته ای مانند "جهان چند گانه ی غشائی" و جهان های حبابی به دیگر گروه بندی هایی از جهان موازی مانند "جهان چندگانه ی لایه دار" میانجامد که بیان مینماید، از آن جایی که فضا نا متناهی محسوب میشود پس مناطق دیگری هم وجود دارند که امکان دارد دقیقاً مانند منطقه ی خود ما باشند. "جهان چند گانه ی تمام نگار" که از نظریه ی رشته ای نشأت میگیرد و هم چنین اصل تمام نگاری، توضیح میدهد که یک سطح محصور کننده ی دور وجود دارد، احتمالاً در مرز جهان، که در آن همه چیز جهان ما به طور دقیق باز تاب داده میشود.
با وجود این که حامیان این گمانه زنی ها تمایل به باور این مطلب خواهند داشت که این نظریه ها وجود جهان هایی موازی را اثبات مینمایند، اما افراد بسیاری با آن مخالف هستند. فقدان هرگونه مدرک علمی و تجربی یکی از بزرگترین دلایلی محسوب میگردد که چرا فرضیه ی وجود جهان های موازی با دید شک و تردید مواجه میگردد. با این وجود، با پیش رفت در نظریه ی رشته ای و علوم، امکان دارد که طرحهای جهان چند گانه در طولانی مدت قابل آزمایش قرار گیرند. علاوه بر این، در صورتی که آنها مورد آزمایش قرار گیرند، مفاهیمی چون مفاهیم علمی تخیلیای مانند مسافرت در زمان را هم میتوان مورد بررسی قرار داد.