تألیف: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون




 
این واقعیت که اثر انگشت می‌تواند در حل موارد حیرت ‌انگیز جنایی به سازمان‌های مجری قانون کمک کند، کاملاً جالب است و پیشینه‌ی این عمل، همین است.

یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های علم پزشکی قانونی، شناسایی اثر انگشت است که در دست یابی به موفقیت در برخی از جذاب‌ترین موارد جنایی، نقش مهمی بازی می‌کند. هر فرد دارای یک الگوی اثر انگشت منحصر به فرد است که به عنوان یک مدرک شناسایی برای آن فرد خاص به کار گرفته می‌شود. انگشت ‌نگاری به سازمان‌های مجری قانون کمک می‌کند تا بر اساس اثر انگشت‌های یافت شده در صحنه‌ی جرم، جنایت کاران را پیدا و باز داشت کنند. عملِ شناسایی افراد بر اساس اثر انگشتِ آن‌ها، راهی طولانی را طی کرده و پیشینه‌ی جالب آن، گواه این ادعا است.


پیش از این، مأمورینِ پلیس، اثر انگشت‌ها را جمع ‌آوری نموده و سپس به صورت دستی تجزیه و تحلیل می‌کردند - عملی که چندین روز طول می‌کشید. امروزه، فقط اثر انگشت‌ها اسکن و وارد کامپیوتر می‌شوند و کامپیوتر در لحظه، آنها را تجزیه و تحلیل می‌کند. در ذیل، بعضی اطلاعات در مورد این که چگونه این تکنیک، طی دوره‌هایی توسعه یافته است، ارائه خواهد شد.

اولین استفاده از اثر انگشت

استفاده از اثر انگشت برای تعیینِ هویت به حدود سال‌های 1885 - 1913 قبل از میلاد بر می‌گردد، جایی که اثر انگشت روی لوح‌های گلی مرطوب به عنوان سندی برای اعتبار معاملات تجاری در بابل به کار گرفته می‌شد. فرایند مشابهی نیز در سال 246 قبل از میلاد در چین و در ادامه‌ی آن انجام شد، با این حال، اثرات آن روی کاغذ به جای گِل، بعد از فرو بردن انگشت در جوهر به کار گرفته شد. با گذشت زمان، فرهنگ‌های دیگر نیز روند استفاده از اثر انگشت به عنوان امضا برای تأیید اسناد را به منظور کاهش نمونه‌های کلاه برداری، پذیرفتند.

انگشت ‌نگاری در علوم پزشکی قانونی

اگر چه این عمل به چندین قرن قبل برمی‌گردد، اما استفاده از اثر انگشت‌ها در علم پزشکی قانونی در قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. در سال 1858، سِر ویلیام هرشل، یک مدیر انگلیسی در هند، عملِ چاپِ کف دستِ ساکنین محلی را با هدفِ کاهش تعداد تقلب‌ها در معاملات تجاری، ارائه کرد. با ادامه یافتنِ این عمل، چاپ کفِ دست با چاپ انگشتِ شست، جای گزین شده و به همین شکل در بخش‌های دیگر نیز وارد شد؛ که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، سازمان اجرای قانون بود.

معرفی سیستمِ طبقه‌ بندیِ اثر انگشت

در سال 1874، دکتر هنری فاولدز، یک مبلغ مذهبی اسکاتلندی که در ژاپن کار می‌کرد، متوجه شد که الگوهای اثر انگشت تغییر نمی‌کند. او مطرح کرد که طرح های پیچیده‌ی اثر انگشتِ افراد به تغییرات حاصل از جراحت‌های سطحی، حساس نیست. به تقاضای فاولدز و چارلز داروین، پسر عموی داروین، سِر فرانسیس گالتون مسئولیت توسعه‌ی سیستم تقسیم‌بندیِ اثر انگشت را به عهده گرفت. او قبل از ارائه‌ی کتاب خود تحت عنوان اثر انگشت‌ها، حدود 8000 نمونه‌ی اثر انگشت را جمع ‌آوری و آن‌ها را تجزیه و تحلیل کرد. او در سال 1982 در کتاب خود، سیستم تقسیم‌ بندی اثر انگشت‌ها را ارائه نمود.

اولین استفاده از اثر انگشت برای حل یک مورد (جنایی)

در حالی‌که سِر فرانسیس گالتون مشغولِ طبقه ‌بندی اثر انگشت‌ها بود، یک افسر پلیس آرژانتینی، خوان ووسیچ روی امکان استفاده از اثر انگشت برای دست گیری متهمان کار می‌کرد. او فرایند شناسایی اثر انگشت را به عنوان «تعیین هویت مقایسه‌ای انگشت نگاری» نامید. خوان ووسیچ در سال 1982، روی یک مورد، مربوط به قتل دو پسر بچه کار می‌کرد. اولین مظنون، معشوقِ مادر قربانیان بود. اما تحقیقاتِ ووسیچ نشان داد که اثر انگشت پیدا شده در صحنه‌ی جرم متعلق به مادر خودشان بوده و عاشقِ او، متهم نبوده است. این اولین استفاده از اثر انگشت برای حل معمایی مربوط به مسائل جنایی بود.

سیستم طبقه ‌بندیِ هنری

کمیسرِ پلیس وقتِ شهر بزرگ لندن، سر ادوارد هنری، نسبت به این حقیقت که می‌توان از اثر انگشت به عنوان مدرکی برای باز داشتِ مجرمان استفاده کرد، کاملاً مشتاق بود. او این عمل را برای استفاده در حوزه‌ی قدرت خود به کار گرفت و به طور هم زمان روی سیستمِ تقسیم ‌بندی خود بر اساس سیستم تقسیم ‌بندی سِر گالتون شروع به کار نمود. او متوجه شد که ویژگی‌های اساسی شیارهای اثر انگشت مانند خط، منحنی و الگوها، می‌تواند تشخیص یک نمونه‌ی اثر انگشت از بقیه را ساده‌تر کند. همین عامل، سیستم تقسیم‌ بندیِ هنری را به بهترین و مرجح‌ترین روش برای تقسیم ‌بندی اثر انگشت در جهان، تبدیل نموده است. در سال 1901، اسکاتلند یارد، اداره‌ی انگشت ‌نگاری خود را دایر کرد که فقط در زمینه‌ی شناسایی اثر انگشت تخصص داشت.
ظهور کامپیوتر در دهه‌ی 1970، انگشت ‌نگاری را نیز ساده‌تر نمود، طوری‌که فرایند الکترونیکی وقتِ کم‌تری گرفته و انطباق‌های دقیقی هم به‌ وجود می‌آورد. سازمان ملیِ پلیسِ ژاپن در دهه‌ی 1980، اولین سیستم تطبیقِ الکترونیکیِ اثر انگشت، سیستم‌های خود کارِ شناسایی ِاثر انگشت (AFIS)، را ارائه کرد. این سیستم چندین سازمان اجرایی قانون در سراسر جهان را به صورت یک پارچه به هم مرتبط کرد، بنا بر این این امکان را به ‌وجود آورد که اثر انگشت‌های یافت شده از صحنه‌ی جرم با میلیون‌ها نمونه‌ی اثر ‌انگشت در سراسر جهان تطبیق داده شود. در سال 1999، بخش سرویس‌های اطلاعات عدالت کیفری FBI، AFISی یک پارچه (IAFIS)، یک سیستمِ پیچیده‌تر برای شناسایی اثر انگشت، که توانایی تحقیق و تطبیق اثر انگشت‌های سراسر جهان تنها ظرفِ مدتِ 30 دقیقه را دارا است، ارائه کرد.